دانلود تحقیق خواجه عبدالله انصاری

Word 49 KB 20063 6
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خواجه عبدالله انصاری
    شرح حال کوتاه خواجه عبدالله انصاری
    پیر هرات

    خواجه و پدرشخواجه عبدالله انصاری که مقامی شایسته در عرفان دارد و نام پرآوازه اش در اقطاع زمین و زمان پیچیده، عارفی وارسته و سالکی است آراسته و صاحب کرامات فراوان.

    در علم و دانش و قدرت بیان و کلمات شیرین و عبارات زیبا و نمکین، مطالبی خلق کرده که مونس دردمندان و انیس و جلیس و همنشین شیفته دلان و گوشه نشینان است.


    کلامش دلنشین و سخنانش آتشین؛ زیرا آنچه از دل برخاسته، در دل ها نشسته و راهی بس عمیق به وجود آورده که با ادای آن سوزها برمی خیزد و هر شنونده را با آتشی خالصانه گرم و سوزنده و پر احساس می کند و سرتا پای وجودش را، مسخَّر می نماید.


    سخنانش اگر چه اکثراً به صورت نثر مسجع و مقفا است، ولی ساده و روان و شیواست و از این رو، مطلوب دل ها و مورد پسند سوخته دلان و سودا زدگان و حق طلبان است.

    گفتارش، صفابخش محفل دردمندان و آثارش آرام بخش روح و دل و جان است.


    آثار این پیر بزرگوار و این مرشد صاحب کرامات، قطب المحققین و قدوه السالکین، خواجه عبدالله انصاری ، مشهور به پیر هرات، به کرّات چاپ و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.




    پیر هراتابواسمعیل، عبدالله ابن ابی منصور انصاری، معروف به پیر هرات، از علمای نام آور شریعت و پیران و رهرویی با حقیقت و طریقت است که با شش واسطه به ابوایوب انصاری می رسد.

    ابوایوب انصاری، از صحابه ی حضرت رسول اکرم (ص) است که صاحب رَحل رسول الله (ص) بوده و زمانی که حضرت رسول (ص) از مکه به مدینه هجرت فرمود، همه استدعا داشتند که حضرت به خانه آن ها وارد شود، اما حضرت فرمودند «هرجا شتر فرود آید، من آنجا درآیم» شترِ حضرت در خانه ابوایوب بنشست و حضرت به خانه ابوایوب درآمد.


    خواجه نامش عبدالله، و کنیه اش اسماعیل و ملقب به شیخ الاسلام به سال 398 در غروب آفتاب روز جمعه دوم شعبان در قریه قهندژ یا کهندژ از توابع طوس در زمان خلافت القادر بالله عباسی دیده به جهان گشود و در سال 481 هجری پس از 84 سال زندگی پر برکت دیده از جهان فرو بست و آرامگاهش در بقعه کازرگاه هرات که اکنون معروف به «بزرگاه» است قرار دارد و زیارتگاه مشتاقان و ارادتمندان او می باشد.


    این پیر روشن ضمیر، دارای قوه ی حافظه ای بس خارق العاده بوده و آن طور که خودش گفته(هر چه از قلم من بگذرد، آن را حفظ می کنم).

    در «فواید الرضویه» از ایشان نقل شده است که : «خواجه علیه الرحمه گفت: سیصد هزار حدیث و هزار هزار سَـند حفظ کرده ام».

    در نفحات الانس، از خواجه آورده است: «من صد هزار بیت از شعرای عرب، یاد دارم».

    خواجه، در طریقت، به شیخ ابوالحسن خرقانی، عشق و ارادت می ورزید، چنانکه شیخ فرماید: «عبدالله مردی بود بیابانی، می رفت به طلب آب زندگانی، ناگاه رسید به شیخ ابوالحسن خرقانی؟

    دید چشمه ی آب زندگانی، چنان خورد که از خود گشت فانی، که نه عبدالله ماند و نه شیخ ابوالحسن خرقانی».

    خواجه از زمان طفولیت در کسب علم و کمال، کوشید و از این تلاش و کوشش تا پایان عمر، دمی فرو نگذاشت.

    همیشه در افاضه و استفاضه به سر می برد، مقامی بس والا و ارادتمندانی بی شمار داشت، در هرات که مجلس می گفت، طالبان و مریدان و شاگردان بی شمارش چنان مشتاقانه گرد می آمدند که حدی بر آن متصور نبود، آن که مقام شیخ الاسلامی شهر را دارا بود و با توجه به مقام والایی که داشت، به امر به معروف و نهی از منکر و اشاعه ی دین مبین اسلام می پرداخت و در این مورد مُجدّانه کوشش می نمود که ظاهر شریعت از هر لحاظ مراعات گردد.

    خواجه در تقوی و عبادت و مراقبت و ریاضت و حفظ حقوق دیگران، در عصر خود بی مثال و بی نظیر بود.

    به آنچه می گفت عمل می نمود.

    عارف و خداشناس بود.

    ارادتمندانش، بااین فضایل ملکوتی و انسانی و عرفانی او، چون پروانه به دور شمع وجودش می گشتند و از محضرش کسب فیض می نمودند.

    خواجه و پدرشخواجه عبدالله، فرزند محمد و از اعقاب (مَتّ) انصاری است (مت به فتح م و تشدید تاء، نام پسر ایوب می باشد) که در حکومت خلافت عثمان به اتفاق حنف ابن قیس، به خراسان رفت و در هرات زندگی نمود.

    ابومنصور محمد ابن علی انصاری، مردی با تقوی و اهل حال و عرفان و سلوک بود که به پیشه وری و امور بازاری اشتغال داشت.

    پیر، و مراد او شریف حمزه عقیلی بود که در نفحات الانس جامی به آن اشارت گردیده.

    خواجه در این مورد گفته است: «پدر من در بلخ با شریف حمزه عقیلی بوده، وقتی زنی با شریف گفته است که ابومنصور را بگوی که مرا به زنی بگیرد، پدر من گفته است که من هرگز زن نخواهم و رد کرده است.

    شریف گفته است که آخر زن خواهی و تو را پسری می آید، اما چه پسری!

    چون به هرات آمده است زن خواسته و من به دنیا آمده ام.

    «شریف حمزه در بلخ گفته است که ابومنصور، شما را به هرات پسری آمده است چنان مهین که جامع مقامات.

    و نیز در لقحات است که شیخ الاسلام گفت: پدرم در من سری عظیم داشت، مرا می گفت: ای عبدالله، چند گویی که فضیل عیاض و ابراهیم ادهم؟

    از تو فضیل آید و ابراهیم ادهم.

    پدر خواجه، مردی صادق و با ورع بود که کسی آنچنان نتوانستی.

    خواجه عبدالله گوید: شیخ احمد کوفانی، مرا گفت که این همه، بکردی و گرد عالم بگشتی، چون پدر خود، ندیدی.

    پدر من در هنگام مجردی وقت صافی و فراغت دل داشته است.

    چون در زن و فرزند افتاده بود، آن فراغت از دست وی شده بود، همواره اظهار ملالت می کرد و تنگدل می نمود و حتی در آن تنگدلی با ما گفت: میان من و شما، دریای آتش باد.

    ما چه گناه کرده بودیم، وی زن خواست و فرزند آمد، روزی در آن تنگدلی، از دکان برخاست، سبحانک اللهم بگفت و دست از دکان بداشت و به بلخ رفت، پیش پیر خود، شریف حمزه عقیل.

    من خُرد بودم که پدر من دست از دنیا بداشت.

    پدر خواجه به سال 430 هجری رخت ازاین جهان بر بست و در بلخ به نزدیک پیر خود حمزه عقیلی رحمت الله الیه به خاک سپرده شد.

عالم و عارف مشهور کشور شيخ الاسلام خواجه عبدالله انصاري رح در سال 396 هجري قمري در کهندژ شهر تاريخي هرات تولد گرديد. پدرش ابو منصور محمد که درزمان خود يکي از عالمان و پزهيزگاران و حافظ قرآن وقت بود از راه کار دکانداري امرار معاش مي نمود. خواجه عبدال

از عارفان قرن پنجم است که ملقب به شيخ الاسلام ، پير انصار و پير هرات است. از آثار مشهور او الهي نامه ، زادالعارفين ، مناجات نامه و رساله ي دل و جان را مي توان نام برد وي در سال 481 ه .ق در هرات در گذشت . سيد محمد حسين بهجت تبريزي وي در سال 1285 د

شيخ بهايي بهاء الدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي همداني عاملي جبعي (جباعي) معروف به شيخ بهائي در سال 953 ه.ق 1546 ميلادي در بعلبک متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام جبع

رهي معيري محمد حسن معيري، متخلص به « رهي » فرزند محمد حسن خان مؤيد خلوت در دهم ارديبهشت ماه 1288 هجري شمسي در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمد حسن خان چندگاهي قبل از تولد رهي رخت به سراي ديگر کشيده بود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران به پ

عين‌القضات همداني، عارف نامي ايران متوفي به سال 525 ه.ق از مشايخ و شاگرد عمر خيام و امام محمد غزالي (برادر ابوحامد غزالي مشهور)، استادي داشته است به نام شيخ برکه همداني که کاملاً امي و بي‌سواد بوده، با اين حال عين‌القضات سخت به او ارادت مي‌ورزيده و

سال و محل تولد: سده ي هفتم و اوايل سده هشتم ق - غريو سال و محل وفات: 717 ق تا 732 ق زندگينامه: "رُکن الدين امير حسين بن عالم بن ابي الحسن"، معروف به "امير حسين هروي" يا "حسيني سادات"، عارف و شاعر پارس

شيخ بهاء الدين ، محمدبن حسين عاملي معروف به شيخ بهايي دانشمند بنام دوره صفويه است. اصل وي از جبل عامل شام بود. بهاء الدين محمد ده ساله بود که پدرش عزالدين حسين عاملي از بزرگان علماي شام بسوي ايران رهسپار گرديد و چون به قزوين رسيدند و آن شهر را مرکز

به نام خداوند جان و خرد مقدمه :‌ شک ،‌ گمان و يقين ؛ از جمله مسائل مربوط به حوزه معرفتند که بشر پيوسته در زندگي با آن روبه روست . شکل حاصل اشتراک ميان معلومات و مجهولات است . گمان به قول مولانا همچون شيشه زرد و

شیعه به معنای کلی وژاه شناسی شیعه در لغت به معنی انصار و اتباع است « الشیعه : الاتباع والاعوان والانصار مأخوذ من الشیاع(1)» و از ماده شیع به معنای مشایعت و پیروی و شجاعت ا ست. (2)دراصطلاح نوبختی می گوید؛ «گروهی شیعه نامیده شدند و ایشان هوا خواه علی بن ابیطالب (علیه السلام )بودند که پیروی از وی را شیوه خود ساخته و همه تیره های شیعه از این دسته برخاستند(3)» ازهری می‌گوید:«شیعه ...

ابوالفضل رشيد الدين ميبدي صاحب کتاب«کشف الاسرار و عده الابرار» از خاندان اهل علم در ميبد در اواخر قرن پنجم ديده به جهان گشود . به جهت رواج فضل و فضيلت در خاندانش مقدمات علوم ديني را فرا خواند . ذوق اموختن او را به هرات، که در آن روزگار از رونق علمي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول