تهران ،به گونه یک دیه گمنامدر شمال شهر تاریخی ری ونیز یکی از جنوبی ترین نقاط تهران،ازهمانآغازپیوند اجتماعی واقتصادی وفرهنگی وحکومتی باری باست داشته است.درآنروزگار منطقه قصران خاصه ی بخشهای جنوبی آن وشمیرانات،دارای موقعیتی مستقل بوده وروی همه منطقه خوش آب و هوای دامنه البرز را که از بخشهای حکومتی شمال ری به شمار می آمده پدید آورده است.
سرزمین ری
سرزمین باستانی ری و شهرنامدار آن با بابل ونینوا وتیسفون هم دوره بوده ودر تالیفات یونانبان آن را راگس نامیده اند.
پیشینه فرهنگی و سیاسی این شهر به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد،اما بطور دقیق در دوران پیش از اسلام از زمان حکومت مادها بدین سو،نام ونشان بیشتری از آن به صورتهای گوناگون در کتابهای مقدسی چون اوستا و عهد عتیق وآثار یونانی و لاتینی و سنگ نبشته های باستانی آمده است .در عصر فتوحات اسلامی ،سرزمین ری یکی از چشمگیر ترین منطقه ها به شمار می رفت و با وسعتی بیش از آنچه که امروز به حضرت عبد العظیم شهرت دارد،در جلگه ای وسیع قرار داشته که با دهکده کوچک تهران قدیم (حد جنوبی میدان امین السلطان) فقط 6 کیلومتر فاصله داشت و به دلایل گوناگون از آبادی و پیشرفت اقتصادی و موقعیت نظامی برخوردار بود این شهر زادگاه مردان بزرگ ،فرهنگوران ودانشمندان وفقهای مشهوری بوده شاپور وبهرام چوبین و دهها تن دیگر در روزگار باستان ،محمد زکریا ، امام فخر وابوالفتوح در دوره های بعد ،هر یک با نسبت رازی(ری زی)از این شهر بر خاسته اندمورخان و جغرافیا دانان این شهر تاریخی را به گونه شهری متحول به دو بخش زیرین و برین تقسیم کرده اند .
بخش زیرین مربوط به عهد باستان مخصوصادوره اشکانیان و ساسانیان وبخش دوم متعلق به عهد
اسلام است.در بخش شمال ری (از کوه بی بی شهر بانو به بالا)دهکده ها و باغهای ییلاقی منطقه قرار داشته است و تا کوههای البرز ادامه یافته و دره های خرم و با صفای توچال شرق وغرب آن را در بر گرفته بر پایه اسناد و مدارک تاریخی با آنکه شهر ری بر اثر زلزله های (236ق)ویران شد ویورش ترکان بر آن آسیبهای زیادی وارد کرد پایدار ماند تا زمان حمله مغولها واز آن زمان ویرانی تدریجی ری آغاز شد و به صورت قریه ای زیارتی در آمد و اهمیت آن در متون تاریخی پنهان گشت.
نام تهران در تاریخ
تهران به صورت یک دهکده منطقه (شمال ری و جنوبی ترین دهکده قطران)در تاریخ پیش از اسلام دارای پیشینه ای نا مشخص است اما در پیوند باروستاهای شمالی شهرری واز آن میان مهران مورد بررسی قرار گرفته به دلیل موقعیت اسلامی شهر ری ، روستاها وقصبه های منطقه بیش و کم در شرایط پیشرفته ی روزگار گذرانده اند اما از تهران در سده های نخست هجرت نامی در منابع ذکر نشده در قرن چهارم و متون آن زمان نیز از تهران سخنی یافت نمی شود چنانکه در احوال سلطان محمود غزنوی ، زمانی که تهران به صورت یک دهکده منطقه (شمال ری و جنوبی ترین دهکده قطران)در تاریخ پیش از اسلام دارای پیشینه ای نا مشخص است اما در پیوند باروستاهای شمالی شهرری واز آن میان مهران مورد بررسی قرار گرفته به دلیل موقعیت اسلامی شهر ری ، روستاها وقصبه های منطقه بیش و کم در شرایط پیشرفته ی روزگار گذرانده اند اما از تهران در سده های نخست هجرت نامی در منابع ذکر نشده در قرن چهارم و متون آن زمان نیز از تهران سخنی یافت نمی شود چنانکه در احوال سلطان محمود غزنوی ، زمانی که وارد ری می شود ، بیهقی آورده است :چون به ری رسیدند امیر محمود به دولاب فرود آمدبر راه طبرستان نزدیک شهر ، امیر مسعود به علی آباد لشگرگاه ساخت بر راه قزوین، میان هر دو لشگر مسافت نیم فرسنگ بود.این نکته نشان می دهد که شهرت دو روستای دولاب (محله ای در شرق تهران )و علی آباد (اطراف ایستگاه راه آهن)بیشتر از دهکده تهران بوده است.
بر پایه تفحصات استاد حسین کریمان از دیه تهران برای نخستین بار ،ابن بلخی در سال_510ق/116یا117)در فارسنامه نام برده شده است
مطالعات جغرافیایی
ایران فلات گسترده ای است شامل حوزه هائی به ارتفاع 300تا1200 متر.
دو صحرای بزرگ جهان-کویر نمک و دشت لوت-در مرکز ایران واقع شده اند وآب مشکل اصلی این مناطق است بیش تر سکونت گاه ها برای دسترسی داشتن به آب قنات ها در دامنه کوهها قرار گرفته اند.از این رو بزرگترین ومهمترین شهر های کشور درنواحی شمالی، جنوبی وغربی این صحراها واقع شده اند .جاده بزرگ ابریشم- مهمترین مسیرتاریخی چین تا مدیترا نه- در ایران از زمینهای شیب دار البرز گذر می کند و بزرگ راه باستانی هند را از جنوب به شمال در کناره های غربی زاگرس قطع می کند.
این جاده بزرگ ، مراکز جمعیت را به هم وصل می کند و اصلی ترین عامل برای پیشرفت آنهاست.
تهران در جنوب کوههای البرز و در ارتفاع 1100تا1650 متری از سطح آبهای خزر قرار دارد و اکنون بزرگترین و پرجمعیت ترین شهر ایران است .
این سرزمین شیب دار و گرم بر روی دشتی آبرفتی ، میان دو دره روبه روی هم در جنوب سلسله کوه های مرکزی البرز ، یعنی دره کرج در غرب و دره جاجرود در شرق قرار گرفته است .
دشت تهران پوشیده از رسوبات آبرفتی حاصل از رودخانه و نهرهای فصلی است که از البرز جاری می شوند .این دشت در سراشیبی های ملایم جنوب البرز رشد کرده است که ارتفاع آن 1650 متر است و در جنوب به 1100 متر فرو می کاهد این کاهش ارتفاع ، همراه با بافت ویژه خاک ،به طور طبیعی باعث زه کشی آب از مناطق شمالی و مرکزی تهران به سمت جنوب شده است و این اصلی ترین عامل توسعه نیافتن سیستم فاضلاب شهری تهران است.
آب و هوا
آب و هوای تهران مانند بقیه فلات ایران مدیترانه ای است و به جز در زمستان و ابتدای بهار ، بقیه سال خشک است زمستانهای تهران سرد و طولانی است .
جبه های آب و هوای قطبی سرمای زیاد می شود و حد اقل دما به 15 درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد منطقه شمال شهر تا نیمه بهار پوشیده از برف است و آب تهران را هم به شکل سطحی ، هم زیرزمینی تا مین می کند .
گنجی تهران را شهری توصیف می کند که بهار کوتاهی دارد ودر آن برف و باران فراوان می بارد و حتی شدت بارش در این دوره کوتاه به حدی است که ممکن است بیشتر از میزان بارش در طول زمستان باشد .
با این همه در مجموع مقدار بارش آن کم است .
بارش سنگین برف در ارتفاعات همراه با ریزش باران در شهر ، خطر جاری شدن سیل را در فصل بهار با برف های آب شده کوه های البرز جدی تر می سازد.تابستان تهران بسیار گرم و خشک است و دمای آن تا 40 درجه و حتی 40 درجه نیز می رسد .
بارش باران معمول نیست و رطوبت بسیار پایین است .
در نتیجه ، زندگی شهری چندان راحت نیست و مردم معمولا به مناطق ییلاقی اطراف می روند .
بادهای محلی ، به ویژه در حومه شهر ، می وزد و گاهی سبب طوفان و گردو غبار در بعد از ظهر ها می شود.پائیز تهران نیز مانند بهار کوتاه است .
هوای معتدل دارد و دمای آن نیز 16تا18 درجه متغیر است .
در میا نه های پائیز ، بادهای باران آور از سمت غرب به طور فزاینده ای می وزند که نشانه نزدیک شدن فصل زمستان است .
تهران دو نوع باد دارد ،یکی محلی و دیگری قاره ای .
باد های قاره ای نتیجه تراکم هوای قطبی اند و از این رو ،این باد در زمستان سرد و خشک و در تابستان گرم است ولی در مقایسه با بادهای مرطوب غرب که از شرق مدیترا نه می وزند .وزش این بادها هنگام بعد از ظهر به بیشترین سرعت خود می رسند و حاکی از تغییرفصلند .
بر خلاف زمستان ، جهت بادهای تابستان اغلب جنوب شرقی است که با گذر از کویر اغلب گرد و غبار و گه گاه طوفان های شنی را به همراه دارد با این اوصاف تهران در گروه مناطق نیمه خشک دسته بندی می شود .
سیاست و اقتصاد
خیز و نشست فعالیت های اقتصادی در پایتخت ،با افزایش و کاهش جمعیت شهری ارتباط مستقیم داشت.
خانواده سلطنتی با تعدادی بی شمار اطرافیانشان نظیر رئیس ها ،دیوان سالاران ،شخصیت های نظامی و زهبران مذهبی ،بر این الگو تاثیر گذارده بودند .عامل دیگر تشویق این الگو ،آن بود که بیشتر افراد موثر ،همچون مالکان و رهبران ایالت در اطراف سلطنت گرد آمده بودند .
شاهان دستور می دادند تا ایالت های بزرگ و اقلیت های نژادی و مذهبی نزدیک اقامتگاه سلطنتی اقامت اجباری کنند مانند محله کلیمی ها در عودلاجان .
این عوامل بر توسیعه شهر تاثیر به سزائی می گذارند پری می گوید از سیاست های جمعیت صفویه یکی این بود که نزدیک به صدقابل توجه هزار خانوار چادر نشین و دست کم بیست هزار ارمنی و گرجی را به اجبار در منطقه جلفا واقع در بخش جنوبی شهر اصفهان سکنا داد.
در دوره زندیهحدود چهل هزار خانوار ایلیاتی از سرزمینهای اجدادی شان به نزدیک شهر شیراز انتقال داده شدند .به دستور ناصر الدین شاه نزدیک به صدو پنجاه هزار خانوار –که در مجموع حدود یک میلیون نفر برآورد می شوند –ناگزیر به جابجایی شدند جایگزینی با سیاست هوشمند جمعیتی همراه بود .روستاهای جدید پدیدار شدند برخی از روستاهای بزرگتر و شهر ها نیز با محله های جدید و متمایز از لحاظ نژادی ،زبانی و مذهبی دگرگون شدند .پری می گوید مهم ترین ویژگی شهر تهران آمیختگی عناصر سنتی با توسعه آن در مقام یک پایتخت امروزی است .در هر روی صاحب منصبان حکومتی و دیگر اجتماع که در پایتخت زندگی می کردند خواه به اجبار یا به اختیار دو ویزگی برجسته داشتند آنها یا در آمد وپولشان را برای داشتن زندگی اشرافی صرف می کردند و یا خیلی راحت ثروت اندوزی میکردند یکی از تاثیرات اقتصادی و اجتماعی این روند افزایش قابل توجه تقاضا برای کالاهای تجملی بود همچنین به صنعتگرانی محلی نیاز بود با تزئینات و آرایه های خانه های بزرگ و جدید را ترک کنند .ساختمان های دولتی و خصوصی ،مساجد،مدارس حمام ها و کاروان سراها انگیزه ای برای سرمایه گذاری جدید برای توسعه شهری وساختمان سازی بودند .بسیاری از این سرمایه گذاریها جنبه مذهبی یافت در هر روی ،ایجاد مشاغل جدید به توانمندی فعالیت های اقتصادی جمعیت انجامید گو این که تهران هنوز چیزی بیش از یک محلی روستایی نبود و اهمیت منطقه ای یا ملی چندانی نداشت .
شهر تهران به تنهایی جاذبه چندانی نداشت و اهمیت آن ها تنها در این بود که اقامتگاه پادشاه بود .عجیب به نظر می رسد که شاه چگونه چنین محلی را برای استقرار دربارش برگزیده است محلی که اساسا بسیار معمولی بود و مزیت آن تنها مجاورت با مازندران و استر آباد سرزمین های در تملک خانواده اش بود .
این نکته دقیقا مبتنی بر همان فرضیه اساسی است که می گوید یک حاکم مستبد و خود محور می تواند بر موفقیت یا شکست توسعه پایتختی تاثیر بگذارد .
پولارک یاد آور می شود که در تهران هیچ صنعتی یافت نمی شود و حتی یک کارگاه صنعتی به چشم نمی خورد و فعالیت های اقتصادی تنها در سطح محلی اهمیت دارند .
گردشگران سده نوزدهم در نوشته هایشان تهران را با دیگر شهر ها مقایسه کرده اند .
نقشه ها ،طرح ها و عکس های قدیمی جمع آوری شده نشان می دهند که ساختار سنتی تهران در نخستین صد سال موجودیتش در مقام پایتخت چه اندازه توسعه یافت .چنین بر می آید که شالوده های اجتماعی اقتصادی و جمعیتی آن بسیار شبیه به پایتخت های پیشین بوده باشد و کم و بیش با اصفهان ، مشهد یا شیراز قابل قیاس است .این روند توسعه تا شروع سده بیستم ادامه یافته است .
راجر ساوری به سه عامل اجتماعی – اقتصادی برخاسته از تمرکز طبقه کاسب ومتوسط پولدار پایتخت اشاره می کند که مستقیم یا غیر مستقیم بر رشد شهری تاثیر گذارده است:
1- جایگاه آن در مقام مرکز حکومت ،نیروهای نظامی روحانیت و سایر اشکال رهبری ملی .
2- جایگاه آن در مقام مرکز مالکان ،رهبران ایلات وتجار که در آمد و هزینه هایشان در پایتخت متمرکز است .
3- جایگاه آن در مقام مرکز سازمانی و فعا لیتهای بومی وتجاری که نتیجه آن رشد و مازاد تجاری تولید و مراکز خرده فروشی در دیگر نقاط کشور است
خانواده سلطنتی و دستگاه حکومتی – از جمله نظامیان – مهم ترین و تنها عامل سیاسی،اجتماعی و اقتصادی پایتخت به شمار می آمدند.
از جمعیتی تقریبی 156000 نفر در پایتخت به سال 1285 ق/1869م،حدود 480 ،8 نفر نظامی بودند .
در سال 1342 ق/1924 م از حدود 210000 نفر 13750 نظامی بودند و اگر اعضای خانواده سلطنتی و دستگاه حکومتی را به این تعداد بیفزاییم به راحتی تصویری از اهمیت کل نهاد دولتی در درون چارچوب اقتصادی تهران را می یابیم .
در سال 1342 ق/1924 م از حدود 210000 نفر 13750 نظامی بودند و اگر اعضای خانواده سلطنتی و دستگاه حکومتی را به این تعداد بیفزاییم به راحتی تصویری از اهمیت کل نهاد دولتی در درون چارچوب اقتصادی تهران را می یابیم .
از آمار جمعیت تهران به سال 1340 ق/1301 ش/1922 م استخراج شده است .
جامعه شناسی تهران سده نوزدهم در ایران پلی است میان سده های میانی و عصر جدید .هنگامی که ایران نخستین بار با دنیای مدرن رو به رو شد جامعه ایرانی از بسیاری جهات هنوز بدوی بود سر ارنست بارکر میگوید: تاریخ ساکن و ایستا نیست .تاریخ گذشته زنده است ،به قدمت آنچه به یاد می آورد حتی اگر از روی قصد هم به یاد نداشته باشد ممکن است چیزی بر جای گذارد که هنوز در فکر ما زنده است تاریخ همچنین گذشته دگرگون است زیرا در افکار ما زندگی می کند و با این فکر تغییر می کند و اشکال جدیدی را از دوره ای تا دوره دیگر به خود می گیرد .
کروچه نیز می گوید : تاریخ منسوخ احیا شد و تاریخ گذشته دوباره در پیش رو قرار گرفت زیرا مستلزم نیاز به زندگی است درست مثل فرهنگ ابتدایی ایرانی که حامل بذرهایی بود که بعد ها ظهور کرد همان میراث قاجار که ایران را در سده بیستم همچون گذشته ای به یاد ماندنی و گذشته ای در حال دگرگونی احیا کرد .
شرایط طبیعی سخت بود مسافرت ها به کندی و سختی انجام می شد و راه های مناسبی وجود نداشت در زمستان بسیاری از بخشهای کشور در پی بارش برف در دسترس نبود ند و سفر در تابستان نیز به دلیل گرمای زیاد آسان نبود .کمبود ها و قحطی های محلی منطقه ای در اثر فقر ارتباطات و ضعف حمل و نقل پی در پی اتفاق می افتاد .تلفات ناشی از بیماری های شایع سنگین بود جنگ با قدرت های خارجی ،تهاجم و راه زنی نیز امری عادی بود .
شرایط اجتماعی دستخوش تضادهای بزرگی بود .خودنمایی های نمایشی ،تجملات،زرق و برق و تشریفات در کنار مهمان نوازی صمیمانه خشونت و تعصب بالا دستان به زیر دستان در کنار تامین و حمایت دنیا پرستی در کنار روحیه از خود گذشتگی آموزش عالمانه در کنار خرافات ایمان محض در کنار بی دینی ،عرفان در کنار بی قیدی عدم سازش در کنار سازش و ثروت در کنار فقر .میان مسلمانان و غیر مسلمانان و ساکنان شهر ها و روستاها و جمعیت ایلیاتی و غیر آنها در برخی مناطق ،میان ترک زبان ها و غیر آنها و عرب زبان ها و غیر عرب زبان ها همواره کشمکشی در جریان بود .
این دوره با وجود دسته بندی های بین مسلمانان ،شهر نشین ها،کوچ نشین ها و برخی نواحی بین ترک ها و عرب ها وغیر آنها عصر تضادها بود .جامعه را در آن زمان می توان فئودالی توصیف کرد ؛اول به دلیل آنکه قدرت در ایران از تملک زمین وتوابع آن ناشی می شد ؛به همان شکل که طی سده های میانه در اروپا رخ داده بود .دوم آنکه برخی از طبقات اجتماع با فئودالیزم اروپای غربی پیوند داشتند .
در هر روی ،هنگامی که ایران نظام قانون گذاری مشروطه را در 1324 ق/1906 م بنیان نهاد ،از حکومتی که در آن قدرت صاحب تئوری بود به نظامی تحول یافت که در آن نظریه قدرت وارداتی بود .این تئوری وارداتی نتوانست در بافت جدید خود جای گیرد .همچنین نتوانست در معرض هیچ یک از مراحل پیشرفت یا آزمون های پذیرش جامعه قرار گیرد .با آن که این تئوری کلید موفقیت کشورهای اروپای غربی در تغییر تدریجی از فئودالی اولیه تا شکل نهایی دولت پارلمانی امروزی بود ،اما در ایران نظامی بیگانه بود وحرکتی طبیعی و ناشی از پیشرفت،نسبت به مراحل پیشین،به شمار نمی آمد .
حاکم اعتبار خود را از خدا می دانست ،اطاعت محض خاص او بود ومذهب و مقام سلطنت مکمل یکدیگر انگاشته می شدند .شاه مامور برقراری عدالت بود و قدرت نزد او امانت خداوند بود .البته،از نظرتئوریک محدودیت هایی داشت،اما اغلب،همه این محدودیت ها نادیده گرفته می شد و شاه از ماموریتش سواستفاده می کرد و به سلطانی ظالم مبدل می شد .
در اغلب موارد ،حاضر به تسلیم در برابر هیچ قدرتی نبود .در مجموع ،باید به لحاظ پیشرفت های برخی آرای جدید ،دوره قاجار را متفاوت دانست ؛اگرچه در باطن عناصر تخریبی بسیاری داشت .
از نگاه غربی ها ،ایران دارای فرهنگی بود که به رغم عدم ثبات در درون همه بخش های جامعه اش پاسدار ارزش های زمان خود بود .نظامی ،اداری،طلبه،بازرگان،صنعتگر،رعیت،تحصیل کرده غرب و ایلیاتی هر کدام اندیشه ای متفاوت داشتند ؛برخی آماده بودند تا درهای افکارشان را برای تحقیق و پرسش بگشایند و سعی در آمیختن عقل گرایی غربی با حقیقت اسلام داشتند ،در حا لیکه عده ای دیگر در رویاروئی با مشکلات به ظاهر بر طرف نشدنی ،با سر با زدن از تفکر درباره آن ها ار یافتن پاسخ طفره می رفتند .
غرب برای شیوه سنتی زندگی مسلمانان در درجه اول رقیبی به شمار می آمد ودر مرتبه دوم ،تهدیدی سیاسی،مذهبی و اخلاقی بود .نفوذ انگلیس در هند وپیشرفت روسیه در قفقاز و بعد ها در آسیای مرکزی ،هشدار سیاسی آشکاری بود .تهدیدهای اخلاقی و مذهبی غرب در ابتدا تا اندازه ای احساس می شد ،ولی در نیمه دوم این سده ،شناخت بیش تری از خطر اخلاقی غرب به دست آمد ؛به گونه ای که بازرگانان ،تجار کوچک و بازاریان از تهاجم غربی ها به اقتصاد آگاه شدند ،هر چند ترس آنها با گشوده شدن بازارهای اروپایی بر روی کالاهای ایرانی در حد مورد انتظار فروکش کرد .برخی از بازرگانان بزرگتر در معامله های خارجی ایران وارد شدند و شمار اندکی نیز در نتیجه اقامت در قسطنطنیه ،کلکته و قفقاز تحت تاثیر عقاید مدرن لیبرالی قرار گرفتند .تماس با غرب و روسیه ،فشار وتغییر را به همراه داشت وتهاجم انگلیس وروسیه ،کنترل ،ملی –سیاسی بر کشور را که از ارکان منافع ملی به شمار می آمد با مشکل روبرو کرد .نتیجه این وضع ،فقدان تعهد دولت برای کنترل و هدایت وقایع در جهت منافع ملی بود .انگلیس و روسیه پیش از هر چیز به حفظ رابطه با ایران ،و از ایران روند رشد جنبش های مخالف در قالب گروه های سری یا نیمه سری افزایش یابد.
فشارها ،چه داخلی چه خارجی،توسعه و رشد ملی کشور را محدود کردند .کلید قدرت داخلی،ماهیت مستبدانه و قدرت شاه بود ؛قدرتی که همیشه خوف و ترس به همراه داشت ؛اگرچه ممکن بود هر لحظه به زیر آید .در سده های میانی ایران ،شاه از جنبه نظری مطیع قدرت عالی مذهبی بر خاسته از شریعت بود ؛اما در عمل ،هیچ ابزاری برای مهاروی فراهم نبود .قدرت او در موقعیتش ننهفته بود وبه (سایه خداوند)بر روی زمین تعبییر می شد .حاکم ملزم بود تا برای رعایت حال قومش به منزله امانت خداوند ،به عدالت حکم براند .اختیاراتش به لحاظ نظری محدود بود اما اندک شماری از حاکمان به این مسئولیت ها توجه می کردند و غالبا مستبدانه حکمرانی می کردند .
توسعه تاریخی تهران برای سهولت بر رسی ، توسعه تاریخی تهران را به چهار مر حله مهم تقسیم می کنیم : پیش از د وره قاجار (پیش از 1210 ق / 1796م) - دوره قاجار - پایان دوره قاجار - ابتدای دوره پهلوی 1343 ق/1304ش/1925م - پس از انقلاب پیش از دوره قاجار تهران در قیاس با دیگر شهر های ایران ، مانند اصفهان و شیراز ، دارای تاریخ پیش از اسلام نیست .
با این همه در نزدیکی تهران شهری کهن به نام ری قرار داشت که تاثیرش بر رشد تهران مهم ترین عامل تاریخی این شهر به شمار می رود .
کاوش های بی شمار باستان شناسی ، یکی از ابتدائی ترین محل های اسکان در ایران به نام چشمه علی ثبت کرده است .
قدمت این محل به 5000 سال پیش از میلاد می رسد و فقط ده کیلومتر از جنوب تهران فاصله دارد .
هر چند در این دوره هیچ نشانه ای از سکونت در تهران به چشم نمی خورد ، اما تردیدی نیست که دروازه های جنوبی ری باستان در مسیر بزرگ راه مهمی قرار داشتند که احتما لا به تهران منتهی می شد این شهر پس از اسلام گسترش یافت .
قرار گرفتن در چنین مسیری می توانست دلیلی برای رشد بیش تر سکونت گاههای اقماری نزدیک این شهر می باشد و تهران یکی از آنها بود که عاقبت جایگزین ری شد .
بیش تر تاریخ نگاران معتقدند که رشد تهران پس از اسلام ، با نزول ری پیوند نزدیکی داشت و اهمیت تهران به دلیل ارتباط باری بود .
بنا بر این لازم است شرح مختصری از پیشرفت ری ارائه شود .
در پی پیروزی مسلمانان در سده اول هجری ، ری به کلی ویران شد و اعراب شهر جدیدی در قسمت شرقی شهر اولیه ساختند .
در زمان خلفای عباسی (سده دوم) این شهر به سمت شرق گسترش یافت و نام آن به محمدیه تغییر کرد و برخی از جغرافی دانان نظیر مستوفی به گونه ای اغراق آمیز از آن تمجید کردند .
در دوره سلسله دیلمیان (سده پنجم) پس از زلزله ای شدید ، ری مجددا باز سازی شد و در دوره سلجوقی (سده ششم) بار دیگر اهمیت دوره پیش از اسلام تغییر یافت .
این محل در قسمت شمال غربی بود زیرا شرایط آب و هوائی و دسترسی به آب آن بهتر بود .
این ناحیه را حاکمان سلجوقی و برجستگان مقیم منطقه ،مانند زمان پیش از اسلام اشغال کرده بودند.
جمعیت شهر در اواسط سده ششم افزایش یافت و به 1/5میلیون نفر رسید و مساحت شهر در داخل حصار ها به 1/5 فرسخ مربع-تقریبا 80کیلومتر مربع –می رسید این شهر مهم ترین مرکز اجرائی و بازرگانی بود و به دلیل قرار گرفتن در سر راه شاه راه های مهم – مانند جاده ابریشم و شاه راه هند –اهمیت بیش تری یافت .
بازارهای بزرگ بی شماری در کاروان سراهای بزرگ مستقر در داخل و خارج دروازه های شهر برپا می شدند .مطابق معیار های اولیه ایران ری به یکی از مهم ترین مراکز تجارت و تبادل کشور تبدیل شده بود .
مستوفی می گوید ری و محدوده آن به چهار بخش تقسیم می شد که شامل 360 روستا بود و تهران یکی از توسعه یافته ترین آن ها به شمار می رفت .
در این زمان ری در اوج شکوفائی خود قرار داشت پیش از آن که به سال 618/1221م به دست مغولان نابود شود.همان گونه که اشاره شد افول ری با سر آغاز توسعه و پیشرفت محدوده آن از جمله تتهران هم زمان بود .تهران از مهاجرت های اهالی ری هم سود جست ،هم بقا یافت و رشد بعدی آن نیز با هزینه دیگر شهرهای هم جوار محقق شد .تاریخ قدیمی ترین اقامت در تهران دقیقا شناخته نشده است .
اما ابوزید بلخی معتقد است که از حدوده سده پنجم تهران کاملا آباد بود ضمن آنکه او میوه های این شهر از جمله انار به خوبی یاد می کند .
یاقوت در سده هفتم تهران را روستائی بزرگ با 12 ناحیه معرفی می کند که برای دفاع از روستا با باغ های انبوه محصور شده بود .
یاقوت و قزوینی هر دو اشاره دارند که در سده ششم در تهران خانه های زیر زمینی وجود داشت و مهم ترین دلیل آن را تامین امنیت و آماده شدن برای رزم دانسته اند .
در سده هشتم ، تهران به دلیل تولید محصولات مشابه ری و هوای بهتر ، شهرت داشت .
توسعه تهران به یک شهر در اساس به خاطر آب و هوای معتدل و کیفیت بالای محصولات کشاورزی آن بود .
در سده دهم ، در طول سلطنت تیموریان ،کلاویخو از تهران دیدار کرد .
شاید او نخستین سیاح اروپائی بود که تهران را شهری بزرگ ،دلپذیرو محصور توصیف کرد .
تهران در حکومت شاه طهماسب اول دست خوش تغییر شد .
او در 960ق/1553م دستور داد یک ارگ (قلعه نظامی) و یک بازار ساخته شود و بدین ترتیب ،تمام شهر باید با دیوار خاکی محصور می شد .علامه قزوینی می گوید در سده دهم ،تهران جمعیت کمی داشت و در مقایسه با دیگرشهر های بزرگ ایران ،مانند اصفهان ،مشهد و تبریز ،کمی بزرگتر از یک شهرک به شمار می آمد .
باهک می گوید در اواخر سده نهم ،تهران کم تر از 5000نفر جمعیت داشت .
با توجه به برآورد هربرت از 3000 خانه در اصفهان (15000-30000نفر)اهمیت نسبی تهران روشن می شود .
روی هم رفته ،این بیشترین برآورد جمعیتی تهران تا پایان سده دوازدهم است .
سام فورد می گوید که در روزگار قدیم ،داشتن حصار عامل مهمی در امتیاز بخشیدن به یک زیستگاه برای کسب موقعیت یک شهر بود .
اگر این فرضیه را بپذیریم ،می توان گفت تهران در این زمان موقعیت یک شهر را داشته است .چه بسا مهم ترین عامل توسعه تهران مجاورت آن با آرامگاه پیشینیان شاه طهماسب (شاه عبدالعظیم)باشد زیرا هر گاه شاه طهماسب و مادرش و خانواده تصمیم به زیارت می گرفتند ، تهران محلی مناسب برای اقامت آن ها بود .
عامل مهم دیگر ،موقعیت مکانی و استراتژیک آن بود که در شرق قزوین ،پایتخت اولیه صفوی قرار داشت .
این عوامل سبب شدند تهران از یک روستا به جامعه ای شهری با جمعیتی رو به رشد تبدیل شود و رفته رفته مرکز مهم بازرگانی و توسعه اداری قرار گیرد .
شواهد تاریخی نشان می دهند تهران به عنوان شهری نظامی اداره می شود و به همین دلیل توجه زیادی به آن می شد و در زمان سلطنت شاه عباس مقر بیگلر بیگ بود .
پیترو دلاواله ،که حدود 996ق از تهران دیدن کرد ،آن را شهری با درختان چنار نامید .
وی یاد آور می شود که چنان چه دو نفر دست هایشان را به دور درخت حلقه کنند دستشان به هم نخواهد رسید تنها یک سوم شهر مسکونی بود و بقیه آن باغ و زمین کشاورزی بود .
نه سال بعد،در سال 1036ق/1627م،هربرت نیز که به عنوان عضو شرکت پارچه بافی دوردمور نزد شاه عباس مامور بود ،از تهران بازدید کرد : شهر تقریبا 3000خانه دارد که خانه دوک و بارت بهترین بودند و قابل تحسین ،بازار به دو بخش تقسیم می شود ،قسمتی باز و قسمت دیگر با طاق های قوسی پوشیده است رودخانه ای با دو شاخه ، بیشه زارها و باغات را آبیاری می کند .
شاه عباس اول همچنین دستور ساخت جاده اصلی تهران را صادر کرد .
بعد ها جانشینش ،شاه سلیمان ، ارگی ساخت که مشتمل بر یک کاخ ، تالار ملاقات های رسمی و عمومی و ساختمان های اداری بود که همگی را دیوارهای دفاعی محصور کرده بود .
مدتی بعد تعدادی خانه خصوصی نیز به این مجموعه اضافه شد .
در هر روی ، اقتصاد شهر عمدتا بر دادو ستد های کوچک و باغ داری متمرکز بود و رشد آن بسیار آهسته –بیش از 200 سال-به درازا کشید .
در دهه های نخست سده دوازده ،تهران گرفتار تهاجم افغان ها و بیماریهای واگیر و قحطی و خشک سالی و بدین ترتیب ، وارد دورهای از زوال شد .در دوره سلطنت نادر شاه ،توجه کمی به تهران می شد ،تا آنکه کریم خان زند ، در جنگ با محمد حسن خان قاجار تهران را مقر نظامی خود قرار داد .
او موقعیت استرا تژیک تهران را درک کرد .
نخست دیوارهای شهر را که در تهاجم افغان ها تخریب شده بود ، بازسازی کرد .
سپس چند ساختمان جدید ساخت با این هدف که آنجا را پایتخت خود سازد این طرح به سال 1171ق/1758م به مرحله ای از پیشرفت رسید که دفاتر و حرم را درون ارگ ساختند و اطراف ارگ با استحکامات و خندق محصور شد .
بدین ترتیب شهر برای پایه گذاری دولت های مختلف آماده شد ، هر چند خود کریم خان پایتخت خود را به شیراز منتقل کرد .
از آن پس سیمای شهر تغییر یافت و معماران مشهور از اصفهان و شیراز به تهران آمدند تا ساختمانهای جدیدی برای بهبود وضعیت جدید شهر طراحی و بنا کنند .
به جز سرپناه زیرزمینی که مسکونی بودند ، هیچ سبک یا فرم سنتی ای که خاص تهران باشد تا این دوره وجود نداشت .
همه ساختمانهای جدید-چه در داخل ارگ ، چه در بقیه شهر – به سبک های رایج معماری ایرانی ، به ویژه سبک اصفهانی ،طراحی می شد .
دوره قاجار دوره قاجار با مرگ کریمخان به سال 1193ق/1779م،و ظهور آقا محمد خان شروع شد و با افول احمد شاه به سال 1343ق/1304ش/1925مپایان یافت .در این روزگار ایران از حکومتی ایلاتی به نظامی متاثر از الگوهای حکومتی اروپای غربی تغییر یافت .قرار داد ترکمانچای (1243ق/1828م)تعییر روابط ایران با قدرت های بزرگ این دوره را نشان می دهد .
کسی که به انگلستان فرستاده شد تا جلوس ملکه ویکتوریا را بر تخت سلطنت تبریک بگوید در محاصبه ای با پرنس مترنیخ گرایش های شاه ایران را این گونه توضیح می دهد : شاه قدرت مطلق سرزمینش است و بسیار مایل است تا مستقل باشد .
دو قدرت بزرگ وجود دارند که ایران با آنها کم یا بیش در تماس است –یکی روس و دیگری انگلیس در هند .اولی تجهیزات نظامی بیشتری دارد و دومی پول از این رو هز یک از آنها می توانند موجب خیر و شر برای این کشور شوند بنابراین شاه نیز با در نظر گرفتن موقعیت آنها و ایجاد رابطه دوستانه بدون هر درگیری و منازعه خواهان حفظ خودش است .
ولی اگر شاه خود را از یک سو در معرض خطر بیابد ،در صدد جلب حمایت طرف دیگر بر می آید .
شاه علاقه مند نیست چنین وضی پیش آید اما از آنجا که ممکن است در چنین وضعیتی قرار بگیرد و به دلیل آنکه شاه هیچ یک از آن دو قدرت را بیش تر از دیگری دوست ندارد در صدد است در یک موقعیت برابر دوستی قرار بگیرد .
چیزی که بیش از همه این ها مورد توجه شاه است ، استقلال و حفظ روابط خوب با قدرت های خارجی است (سرجان ملک).
حکومت به زودی دریافت که قادر به حفظ مرزهایش با کمک قدرت های بزرگ نیست از این رو شروع به یافتن راه کار هائی کرد تا تهدیداتی که به سرعت از سوی ارزشها و فرهنگ های غر بی تحمیل می شود کاهش دهد .
در سده نوزدهم افزایش سفرها گسترش علوم جدید و رشد مطبوعات تغییرات در جامعه ، اقتصاد و ساختار سیاسی همه دولت های عمده دنیا سرعت بخشید .
در هر روی این تغییرات در برخی کشور ها بیش تر و در برخی کمتر بود .فتحعلی شاه و پسرش بر آن بودند که دستیابی به سلاح های مدرن ،ایران را قادرمی سازد تا در برابر ارتش های خارجی –به ویژه روسیه- مقاومت کند .
شاهان قاجار تصور می کردند می توانند با استفاده از قدرت های بزرگ ،سرزمین های از دست رفته را باز یابند .
هدف سه شاه زاده ایرانی هم که پس از جلوس محمد شاه به سلطنت به لندن رفتند ،امید به حمایت دولت انگلیس برای تحقق این هدف بود .
برخی از پژوهندگان بر این باورند در میان پادشاهان قاجار،ناصر الدین شاه (1264-1313ق/1848-1896م) در مقایسه با اجدادش نگاه واقعی تری به موقعیت ایران در جهان آن روز داشت .
در دوره سلطنت او ،شمار کسانی که با دانش اروپائی و حرکت های آزادی خواهانه آشنا شدند ، افزایش یافت .
رشد این طبقه و آثار نوشتاری آن ها و تاثیرشان بر جامعه ،از ویژگی های ممتاز تحول این دوره در سده نوزدهم است .
البته باید یاذ آور شد که ناصر الدین شاه دریافت که ایران نمی توانذ خود به خود و به دون کمک خارجی تغییر کند .
از این رو،حضور خارجی ها نمی توانست متوقف شود .
او تصور می کرد که لازم است قدرت های خارجی بهخ سیر و سیاحت در ایران تشویق شوند تا ایران به توسعه دست یابد .