دانلود تحقیق گزیده أی از زندگی و خاطرات فروغ

Word 295 KB 20161 46
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فروغ فرخزاد 12 سال پیش از درگذشتش اولین شعرش را به مجله روشنفکر سپرد و همان هفته بود که صدها هزار نفر با خواندن شعر بی پروای او با شاعره أی آشنا شدند که چندی بعد به اوج شهرت رسید و آثارش هواخواهان بسیار یافت، و در همان روزها بود که یکی از شاعران معروف، او را در بی پروائی و دریدن پرده ریاکاران به حافظ تشبیه کرد و نوشت:« که اگر در قدرت کلام هم به پای لسان الغیب برسد، حافظ دیگری خواهیم داشت.»1
    فروغ با آن موهای طلائی فرفری، با چشمهای درشتی که سپیدیش زیادتر از تیرگیش بود، و با آن لبهای درشتی که زیبائی خاصی داشت، در واقع همیشه دو نفر بود.
    فروغ شیطانی که از در و دیوار بالا می رفت. مثل پسرها روی نوک درختها می نشست و مثل شیطانک ها با کارهایش دیگران را به خنده می انداخت.2
    فروغ بسیار پر حرکت و شیطان و بی آرام بود، عجیب آزار می داد.
    در مدرسه هم که بود با بچه ها نمی جوشید. اغلب بچه ها با او بد بودند و می زدندش و او در مقابل، فریاد می کشید.
    فضول بود و همه جا را باز می کرد. حتی توی کاغذها و کتابهای بابا هم سرک می کشید و جستجو می کرد و برای این کار کتک می خورد.
    . . . آن روزهای جذبه و حیرت
    آن روزهای خواب و بیداری
    آن روزها هر سایه رازی داشت
    هر جعبه سربسته گنجی را نهان می کرد
    هر گوشه صندوقخانه، در سکوت ظهر
    گوئی جهانی بود.
    تولدی دیگر، « آن روزها»، ص 12
    فروغ یک چهره دیگر هم داشت: فروغ غم زده. بهانه گیر، لجوج و حساسی که با کمترین بهانه، ساعتها با صدای بلند گریه می کرد و به قول مادر بزرگ، خانه را روی سرش می گذاشت.
    عاشق قصه بود، مادر بزرگ فصه های قشنگی می دانست و فروغ یک لحظه مادر بزرگ را آرام نمی گذاشت، به قصه ها گوش می داد. دچار مالیخولیائی خاصی می شد.
    این شخصیتهای دوگانه؛ درست مثل مهمانی که از در خانه وارد می شود؛ یک یا چند روز در آنجا می ماند و باز از همان در بیرون می رود؛ خودشان را نشان می دادند و بعد می رفتند.
    اصلاً بهتر است همه چیز را از پدرم شروع کنم، چرا که او واقعاً همان نقطه اصلی و مبداءتمام پرسش ها است.
    چهره اش همیشه از یک خشونت عجیب مردانه پر بود. او تلخ تلخ، سرد سرد و خشن خشن بود. یک سرباز واقعی با یک چهره قراردادی یا بهتر بگویم با یک ماسک فرار دهنده و همیشه همینطور بود. یادم می آید به محض اینکه صدای مهمیز چکمه هایش بلند می شد. همه ما از حالی که بودیم بیرون می آمدیم و مثل موشهایی که بوی گربه را شنیده باشند، خودمان را از دیدرس و دسترس او دور می کردیم. ولی همین پدر خشنی که ما را حتی با صدای پاهایش فراری می داد، گاه گاهی که به خود می آمد و ماسک از چهره اش فرو می افتاد، با شدیدترین احساسات ما را در آغوش می گرفت و زیباترین اشکها از گوشه چشمش سرازیر می شد.
    چرا او نمی توانست همیشه خودش باشد، سؤالی است که ما خواهرها و برادرها بارها از هم کرده ایم و شاید هم این بزرگترین سؤال زندگی فروغ بود که برای همیشه بی جواب ماند.
    و از همین جا است که تا اندازه زیادی حالات مختلف روحی فروغ، آشفتگی ها، اضطراب ها، تهدیدها، شک ها و سرانجام بی قراری های او به تجزیه و تحلیل گرفته می شود. و جواب همه چراها به آسانی به دست می آید، زیرا که بچه ها همیشه دنباله رو پدرهای خود هستند و فروغ نیز دنباله رو پدر، و حاصل همه اندیشه ها، افکار و احساسات او بود.
    پدر عاشق شعر بود و هست. پدر جز مطالعه هیچ سرگرمی دیگری نداشت و ندارد. پدر همه عمر به دنبال کشف و تحقیق بود و هست.
    تمام خانه را به کتابخانه تبدیل کرده بود و هنوز هم تعدادی از آن کتابها با بی نظمی در اطاق خاک گرفته اش انباشته شده است. شاید اگر دنبال دانسته ها و استعدادهایش را می گرفت چیزی می شد، اما کاری را که او نکرد فروغ کرد.1
    و فروغ اگرچه احساس تند، قدرت مطالعه و تحقیق و استعدادهای شعری خود را از پدر گرفت، از مادر هم صفا و مهربانی و ساده دلی را گرفت و آن که دلش حتی برای باغچه هم می سوخت در واقع مادر بود که در فروغ تجلی می کرد.
    این پدر نظامی خلق و خوی عجیبی داشت.

در مسير شعر نيمايي دهه چهل بلافاصله بايد از تولدي ديگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالي قبل از مرگ بي هنگام او در سانحه اتومبيل (بهمن 1345) نيز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دي ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او يک نظامي بود که با فرز

در بهمن ماه 1385، به مناسبت سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد، مقالي مختصر ارائه کردم. اگرچند، هدف از نگارش آن صرفا ارائه يک شماي کلي از فروغ در مراسمي قهوه خانه اي بود. هم راستا بودن مجال با مقال استاد بزرگ خود، از سويي، و طرح فروغ بزرگ به اختصار از ديگر س

فروغ فرخزاد کودکي و نوجواني فروغ فرخزاد در ?? دي، ???? در يک خانواده متوسط با هفت بچه به دنيا آمد، پدرش يک افسر مستبد ارتش رضاخاني بود که در کودتاي رضاخان نقش داشت ولي بر خلاف اخلاق ارتشي و مستبدش علاقه خاصي به شعر داشت و در تنهايي خود با اشعا

خيلي از افراد فروغ را فقط شاعر مي‌پندارند در صورتيکه او در کنار شعرسرودن به کارهاي هنري ديگري از قبيل فيلم‌سازي، بازي در تئاتر و فيلم، طراحي، و نقاشي مي‌پرداخت. اميد است موجب شناخت بيشتر نسبت به اين شاعر توانمند شود. در پايان آرامش روح بزرگ آن شاعر

شاعري نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فيلمساز، تهيه کننده فيلم خانه سياه در مورد جذاميان و همچنين فعاليت در امور سينمايي. اشعار فروغ به زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده و حتي در کشور ليتواني آثار او ترجمه گرديده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد تو

مقدمه فروغ فرخزاد در 15 دي ماه 1313 در تهران متولد شد, مادرش توران وزيري تبار و پدرش سرهنگ محمد فرح‌‏زاد بود؛ پدر به دليل روحيه نظامي که داشت از همان آغاز فرزندان خود را به گونه‌‏اي متفاوت تربيت مي‌‏کرد و سعي داشت آن‌‏ها را با سختي آشنا کند, فروغ

زمينه فعاليت شاعر تولد ?? دي ???? تهران مرگ ?? بهمن ???? تهران مليت ايراني فروغ فرخزاد (?? دي، ???? - ?? بهمن، ???? در سانحه تصادف) شاعر معاصر ايراني است. وي پنج دفتر شعر منتشر کرد که از بهترين نمونه‌هاي شعر معاصر فارسي هستند. فروغ فرخزاد در ??

بيوگشرافي فروغ فرخزاد شاعري نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فيلمساز، تهيه کننده فيلم خانه سياه در مورد جذاميان و همچنين فعاليت در امور سينمايي. اشعار فروغ به زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده و حتي در کشور ليتواني آثار او ترجمه گرديده است. آثار فروغ فرخز

کودکی بزرگ بود و از اهالی امروز بود. و با تمام افق‌های باز نسبت داشت. و لحن آب و زمین را چه خوب می‌فهمید.(1) هرچند فروغ گفته است:« حرف‌زدن در این مورد] شرح حال، زندگی شخصی[ به نظر من یک کار خیلی خسته‌کننده و بی‌فایده است. این واقعیت است که هر آدم که بدنیا می‌آید و بالاخره یک تاریخ تولدی دارد، اهل شهر یا دهی است، توی مدرسه‌ای درس خوانده، یک مشت اتفاقات خیلی معمولی و قراردادی توی ...

تحليل شعر فروغ فرخزاد احمد شاملو از فروغ فرخزاد و شعر فروغ مي گويد تحليل احمد شاملو از شعر فروغ فرخزاد شعر فروغ هميشه براي من يک چيز زيبا بوده است، اگر اين صفت براي بيان کيفيت شعر فروغ کافي باشد. فروغ، تا آن حدي که من مي شناسم و به من اجازه مي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول