اصفهان
سرزمین اصفحان حدود 2600 سال پیش بخشی از سرزمین ماد بود. بعضی از پژوهشگران عقیده دارند که نام این سرزمین در روزگار هخامنشیان گابه یا گی بوده است و پاراتیکا، که آن را فریدون امروزی می دانند، از نواحی مشهور و آباد آن بوده است. در روزگار اشکانیان، سرزمین اصفحان یکی از استانهای بزرگ کشور بوده است.
دردوره ساسانیان نیز سرزمین اصفحان استانیمهم به شمار می آمد و محل زندگی اعضای هفت خاندان ایرانی بود که شغلهای مهم حکومتی داشتند. همچنین شهرر اصفحان مرکز سپاه بود.
مسلمانان عرب در روزگار خلافت عمر، خلیفه دوم، اصفحان را تسخیر کردند و از آن پس، تا قرن چهارم هجری قمری این سرزمین زیر فرمان خلفای عرب بود. آن گاه، نخست،زیاران وآل بویه به سلطه اعراب براین سرزمین پایان دادند وبه آبادی آن همت گماشتند .
قرارگرفتن اصفهان درمرکزایران ،حاصلخیزبودن خاک وآبادانی آن سبب شده است که همه حکومتهای ایرانی به آن توجه کنند ومهاجمان خارجی نیزبه این سرزمین وبه ویژه شهراصفهان بتازند وآن راتصرف کنند.درقرن پنجم هجری قمری اصفهان زیرفرمان سلجوقیان بود. پس ازسلجوقیان، خوارزمشاهیان ،مغولان،ایلخانان،آل مظفر ،وسپس تیموریان دراصفهان فرمانروایی کردند. درحمله امیرتیمور به اصفهان دهها هزارکشته شدند.
پادشاهان صفوی به سرزمین اصفهان وشهرهای آن توجه وعلاقه بسیار نشان دادند.شهر اصفهان ،در دوره صفویان آبادی ورونق بسیار یافت.
پس ازسقوط صفویان سرزمین اصفهان رونق وشکوه پیشین خودرا تااندازه ای ازدست داد. بااین همه، استان وشهر اصفهان همواره ازاهمیت بسیاری برخورداربوده است.
ازتمدن وفرهنگ تاریخ چندهزارساله اصفهان بناها ونشانه هایی برجای مانده است .که بیشترآنها در شهر اصفهان جای دارند. پل شهرستان ،آتشگاه،ودوسرستون سنگی ازروزگارساسانیان ،مسجدجامع، کنیسه عمو شعیا،کلیسای وانک جلفا،کاخهای چهلستون ،هشت بهشت ،عالی قاپو،پلهای مارنان،الله وردی خان ،وخواجو،مسجدامام (ره) ،مسجدشیخ لطف الله ،مدرسه چهارباغ ،منارجنبان ازبناهای مهم اصفهان هستند.
مسجدجامع نایین،مسجدجامع اردستان ،مسجدجامع نطنز،بقعه ومسجدپیر بکران ،ویرانه های قلعه خان لنجان،سدشاه اسماعیل ،امامزاده هفده تن ،وپل قاضی زید درگلپایگان ،باغ فین کاشان ،کاروان سرای مهیار ،وبسیاری بناها وآثاردیگر،درگوشه کناراصفهان یاد آور تاریخ دراز این سرزمین هستند.
کرج
ویژگی تاریخی
در فرهنگ ما پیرامون وجه تسمیه کرج ذکر نشده است. لذا در صورتیکه کرج از لغت «کاواک یا کاوک» به معنی میان تهی باشد منظور شهری است که در میان دره ای واقع شده است. اگر کرج از لغت «کراج» به معنای بانگ بلند یا فریاد اخذ شده باشد نیز با سابقه باستانی آن ارتباط پیدا می کند زیرا محتملاً کرج مبدأ خبری بزرگ جهت رگا (ری) بوده که در ایام تابستان در تپه آتشگاه و کوههای مرادتپه و کلاک کرج برای خبر رسانیدن و دیده بانی آتش می افروختند و در جنگ ها بدینوسیله از حمله و هجوم دشمنان با خبر می گردیدند.
بطور کلی درباره کرج آنچه از کتاب های تاریخی و مأخذهای مهم و معتبر بدست می آید آن است که سه ناحیه در ایران به این نام معروف و هر سه نیز در عراق عجم بوده که عبارتند از:
کرجی که در مأخذی قدیمی به نام کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب آورده شده است. مراد کرج اَبَودلَف است که شهری بزرگ و معتبر بوده و اکنون خرابه های آن در چند فرسنگی اراک در محل آستانه، نزدیک شازند به چشم می خورد.
کرج روذراور از نواحی همدان بوده و پیداست که واژه روذراور همان است که مردم تویسرکان امروز رو دلاور می گویند.
امروز فقط یک ناحیه بنام کرج نامیده می شود که آن همین کرج معروف در تهران است. و قدیمی ترین مأخذی که نام کرج در آن به میان آمده کتاب معروف «نزهه القلوب» تألیف حمدالله مستوفی به سال 740 ه.ق است در این کتاب نام کرج در ضمن ولایات عراق عجم از توابع طالقان آمده و چنین می نویسد: «طالقان ولایتی است سردسیر در شرق قزوین که دارای محلات و دیه های معتبر می باشد و ولایت سر آبرود، قهپایه، کن و کرج از توابع آن آنجا است حقوق دیوانی طالقان با این ولایات یک تومان است».[1] اکنون طالقان از توابع مهم کرج است. آثار باستانی باقیمانده از دوران قبل از اسلام (حکومتهای هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان) و دوران بعد از ظهور اسلام در منطقه کرج گواه این اهمیت است که این ناحیه در روزگاران گذشته از تمدن پیشرفته وشکوفایی برخوردار بوده است. قلعه هایی چون معبد ناهید در شهرستانک، قلعه ری زمین، قلعه گسیل، قلعه شاه دژ، قلعه صلصال در کرج(پشت ژاندرمری کرج)، قلعه سالار در راه کرج- قزوین، قلعه هارون، برج طغرل، سرخه حصار در حوالی تهران، تکیه سپهسالار(مقبره یکی از سادات زیدی)، امام زاده بی بی سکینه در جنوب کرج، امام زاده داود و درخت کهنسال 2000 ساله سرو خمره ای در شمال باختری کرج، آبادی تخت سلیمان در راه چالوس و آثار باستانی سفیدرود در مارلیک و همچنین آثار باستانی در شهرستانک و ارنگه که مرکز یکی از قدیمیترین آثار تمدن آریایی است که همگی اینها گویای یک تمدن باستانی بزرگ در این خطه است.
بطور یقین در دوران حکومت صفویه، شهر کرج به دلیل واقع شدن در مسیر تبریز، تهران- اصفهان و مرز و سرحدات غربی کشور به عنوان یکی از منزلگاه های مهم مسیر بوده است. بعد از تأسیس سلسله قاجاریه و انتخاب شهر تهران به عنوان پایتخت، شهر کرج به علت نزدیکی به تهران و دارا بودن آب و هوای مناسب و باغات متعدد مورد توجه قرار گرفته است که از جمله احداث کاخ شهرستانک در روستایی به همین نام گویای این مطلب می باشد.
در سال 1312 با احداث جاده آسفالته تهران- کرج- چالوس، شهر کرج به یک گلوگاه مهم ارتباطی تبدیل گردید و با توجه به زیر ساخت های اقتصادی منطقه مانند شبکه راهها و امکانات استفاده از آب رودخانه کرج و همچنین موقعیت کشاورزی و نزدیکی نسبی به پایتخت بتدریج زمینه استقرار صنایع اساسی نظیر کارخانه شیمیایی کرج(1297)، مقواسازی(1312)، کارخانه قند(1314)، ذوب آهن کرج(1318) و ... باعث شکوفایی روزافزون شهر گردیده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر سرعت گسترش این کلان شهر افزوده شد که تا به امروز چهره یک شهر بنام و مشهور با کلیه پیشرفتهای صنعتی، آموزشی و علمی و بهداشتی و .... را به خود گرفته به حدی که چهره چند دهه گذشته آن با چهره کرج امروز غیر قابل مقایسه است
لرستان
در لرستان آثار دوره پالئوتیک و نزدیک به چهل هزار سال پیش از میلاد مسیح به دست آمده است. کاسیت ها یا کاسیان قبایل کوهستان نشین بودند که در ناحیه واقع میان ماد و عیلام یعنی لرستان کنونی زندگی می کردند که در ساخت مصنوعات مفرغی چیره دست بودند بنا به تحقیق ویاکونف دانشمند روسی گواه منشاء نژادکاسیان نزدیک به پنجاه کلمه و نام خاص است که با ترجمه به زبان الوی در متون لغوی آشوری وبابلی محفوظ مانده است به عقیده دیاکونف زبان کاسیان با زبان علیامی یکی داشته است و شاید با آنها (کاسیان با عیلامیان) خویشاوندی هم داشته اند. کاسیان از آغاز هزاره سوم قبل از میلاد در این کوه ها زندگی می کردند به احتمال قوی قبایل لر کنونی از اعقاب ایشان اند و در سرزمین سکونت دارند که با نام ایشان لرستان خوانده می شود … به استناد تحقیق گاهی تا پایان قرن هفدهم قبل از میلاد در سرزمین کاسیت ها یعنی لرستان کنونی سلطنت کرده اند و هشت سال پس از مرگ و میر همورابی بر کشور بابل تاختند و نزدیک به شش قرن حکمرانی آنان بر بابل ادامه یافت و پس از آن که شوتروک ناخونته اول پادشاه عیلام بابل را به طور قطعی شکست داد. آخرین نماینده سلسله کاسی را از بابل برانداخت و پسرخود دکویتر ناخونته را به جانشینی او انتخاب کرد منقرض شدند و با روی کار آمدن آشور و شکست عیلام از آشور کاسیان نیز مغلوب آشوریان شدند. ولی تا قرن 7 قبل از میلاد آشوریان هنوز ناحیه لرستان را به عنوان کاسی می شناختند. کاسی ها قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی لرستان بوده اند که احتمالا تا زمان انقراض هخامنشیان نیز سلاله آنها باقی بوده اند و تاثیر تمدن و فرهنگ و هنر آنان در تشکیلات و تمدن مادها و هخامنشیان غیر قابل انکار است. بنابرآنچه از دکتر عبدالحسین زرین کوب نقل شد متوجه شدیم که ادعای سردار اسعد درباره این که ایل بختیاری از نسب آل بویه و اصل آل بویه از ساسانیان بوده است درست نیست و این گفت او متکی بر حقیقت منبع و ماخذ صحیحی نیست. افزون بر این که به نظر می آید که بومیان برای جلب یارانی برای مقابله با خلفا و فراهم آوردن زمینه سیاهی مطلوب آرزو های ایرانیان که خواهان استقلال سیاسی اقتصادی و فرهنگی کشور خود بودند. دست به اشاعه چنین اندیشه ای زده اند. انتساب بختیاریان به آل بویه احتمالاً درست باشد. و سردار اسعد ممکن است با استفاده از محفوظات سینه به سینه مردم بختیاری که از اجداد و نیاکان خود به ارث برده اند در کتاب خود مطرح کرده بود آن گونه که از محفوظات سالمندان و مهمترین قبیله منبه بر می آید خاندان آل بویه اصلا از همین قبیله عرب عدنانی بوده اند و جنبه عمومی قیم جد اعلای قبایل بنوتمیم است… شاخه هفت لنگ از نژاد طوایف مختلفی تشکیل یافته است به گونه ای که او گرمترین نقاط دره کارون شما با تیره های گوناگونی برخورد می کنید که عرب نژاد هستند و واژه های عربی زیادی در گویش آنان به کار گرفته می شود. این طایفه معروف به عرب گاومیش هستند و از طریق نگهداری و پرورش گاومیش امرار معاش می کنند
مهندسین مشاور پژوهش و عمران، طرح توسعه عمران و حوزه نفوذ کرج بزرگ، سازمان مسکن و شهرسازی ص 75-76[1]