دانلود تحقیق سیری در زندگینامه‌ مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌

Word 189 KB 20222 63
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگینامه‌ مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌
    زمینه‌های‌ زندگی‌
    1-1- ریشه‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ مهدی‌ بازرگان‌ را باید در فضای‌ خانواده‌ مذهبی‌ و بازاری‌، سر کلاس‌ درس‌ ابوالحسن‌خان‌ فروغی‌، در انجمن‌ کاتولیک‌ پاریس‌، در لابلای‌ روزنامه‌های‌ جمهوری‌خواه‌ فرانسه‌ و سرانجام‌ پشت‌ میز شرکت‌ مهندسی‌ تهران‌ جستجو کرد.

    دوران‌ خانواده‌، دانشگاه‌ و جوانی‌ بازرگان‌، از 13 تا 33 سالگی‌ هم‌زمان‌ است‌ با دوران‌ حکومت‌ و سلطنت‌ رضاشاه‌ از 1299 تا 1320 شمسی‌.

    در این‌ مرحله‌ می‌توان‌ شاهد رشد فکر مذهبی‌ بازرگان‌ بود که‌ با تلقی‌ علمی‌ دبیرستانی‌ در هم‌ آمیخت‌، در فرانسه‌ تجلی‌ ملی‌ و سیاسی‌ پیدا کرد و در بازگشت‌ به‌ وطن‌ عنصر تجدد را وجه‌ غالب‌ قرار داد.

    پس‌ از سقوط‌ رضاشاه‌، محتوا، آهنگ‌ حرکت‌ و گستردگی‌ فکر اجتماعی‌ و سیاسی‌ بازرگان‌ متحول‌ شد.

    در فصل‌ اول‌ ریشه‌ گرفتن‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ او را دنبال‌ می‌کنیم‌.


    خانواده‌
    1-2- جنگ‌ میان‌ مشروطه‌خواهان‌ و طرفداران‌ استبداد قاجار آغاز شده‌ بود که‌ مهدی‌ بازرگان‌ در تهران‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود (1286).

    پدرش‌ حاج‌ عباس‌ قلی‌ تبریزی‌ موسوم‌ به‌ «آقا تبریزی‌» (1333-1247) فرزند حاج‌ کاظم‌ در 18 سالگی‌ از آذربایجان‌ به‌ تهران‌ آمده‌ و بانو صدیقه‌، دختر حاج‌ سیدحسین‌ طباطبایی‌ را به‌ همسری‌ گرفته‌ بود.

    این‌ زوج‌ پنج‌ پسر و چهار دختر به‌ جهان‌ آوردند که‌ جملگی‌ در فرهنگ‌ فارسی‌ تهران‌ بزرگ‌ شدند.

    آقا تبریزی‌ مردی‌ باهوش‌ و زیرک‌ بود.

    تاجری‌ خود ساخته‌ و ثروتمند که‌ قبل‌ از مهاجرت‌ به‌ تهران‌ مکه‌ رفته‌، حاجی‌ بود.

    مدتی‌ ریاست‌ «هیئت‌ تجارت‌» و «اطاق‌ تجارت‌» تهران‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ تا رضاشاه‌ هر دو را برچید.

    میزان‌ ثروتش‌ را نمی‌دانیم‌ اما رفت‌ و آمدهایش‌ نشان‌ می‌دهد سری‌ در سرها داشت‌.

    هم‌ او بود که‌ نام‌ فامیل‌ بازرگان‌ را برگزید.


    در دین‌، آقا تبریزی‌ پایبند فرایض‌ بود.

    درس‌ مکتب‌ داشت‌ و قرآن‌ می‌خواند.

    در مبارزه‌ با «بی‌دینی‌ و فحشاء» پیشگام‌ می‌شد و در خانه‌ جلسه‌ بحث‌ میان‌ علمای‌ مذهبی‌ و مخالفین‌ می‌گذاشت‌.

    تا آنجا که‌ ما می‌دانیم‌ در دین‌ تعصب‌ کور به‌ خرج‌ نمی‌داد.

    نمونه‌ آنکه‌ فرزندانش‌ را به‌ زهر کتک‌ مسلمان‌ نکرد و مهدی‌ را به‌ فرهنگ‌ فرستاد.

    برپایی‌ جلسات‌ بحث‌ و گفتگو اشاره‌ای‌ است‌ که‌ برای‌ تعقل‌ و منطق‌ قائل‌ بود.

    برخلاف‌ متعصبین‌ مذهبی‌ کتاب‌ خارجی‌ در خانه‌ نگه‌ می‌داشت‌ و روزنامه‌خوان‌ بود.


    آقا تبریزی‌ در امور اجتماعی‌ دست‌ داشت‌.

    در سال‌ قحطی‌ ] ایران‌ در قرن‌ گذشته‌ چند بار گرفتار قحطی‌ شد [ همراه‌ دیگر تجار بازار دارالاطعامی‌ به‌ راه‌ انداخت‌.

    در دوران‌ انقلاب‌ در زمره‌ مشروطه‌خواهان‌ درآمد و یکبار نیز، از طرف‌ آذربایجانیهای‌ پایتخت‌ کاندید مجلس‌ شورای‌ ملی‌ شد اما رأی‌ کافی‌ نیاورد.

    تماسهای‌ سیاسی‌اش‌ خوب‌ بود و من‌ جمله‌ با سیدحسن‌ مدرس‌ و احمدشاه‌ ارتباطاتی‌ داشت‌.

    مورد مشاورت‌ برخی‌ از مراجع‌ دینی‌، من‌ جمله‌ حاج‌ عبدالکریم‌ اصفهانی‌، قرار می‌گرفت‌.

    در دوران‌ دولت‌ دکتر محمد مصدق‌ از آیت‌اللّ'ه‌ حسین‌ بروجردی‌، رهبر دینی‌ وقت‌ خواست‌ که‌ از اوراق‌ قرضه‌ ملی‌ دولت‌ حمایت‌ کند.


    آقا تبریزی‌ در دوران‌ سختی‌ گلیمش‌ را از آب‌ بیرون‌ کشیده‌ بود.

    کودکی‌ پسرش‌، مهدی‌، هم‌زمان‌ بود با فروپاشی‌ نظام‌ قاجار در دوران‌ پس‌ از انقلاب‌ مشروطه‌، جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و سه‌ شورش‌ شمال‌ (شیخ‌ محمد خیابانی‌ در تبریز ، کلنل‌ پسیان‌ در خراسان‌ و میرزاکوچک‌خان‌ جنگلی‌ در گیلان‌) که‌ به‌ تشنجات‌ اجتماعی‌ افزود و نظام‌ دولت‌ را به‌ مرز فروپاشی‌ کشاند.

    هنگامی‌ که‌ مهدی‌ بازرگان‌ پا به‌ دبیرستان‌ گذارد رضاخان‌ میرپنج‌ کودتایش‌ را به‌ فرجام‌ رسانده‌ بود و می‌رفت‌ تا به‌ تدریج‌ حکومت‌ مطلقه‌ خود را زیر پرچم‌ سازماندهی‌ نوین‌ دولت‌، تجدد، تمرکزگرایی‌ و ناسیونالیسم‌ مسلط‌ کند.

    آنچه‌ که‌ از نظر خانواده‌ بازاری‌ و مذهبی‌ بازرگان‌ قاعدتاً باید مورد توجه‌ قرار می‌گرفت‌ نخست‌ مذهب‌زدایی‌ رضاشاهی‌ و سپس‌ مهارسازی‌ طبقه‌ بازاری‌ بوده‌ است‌.


    اهداف‌ رضاشاه‌ در قبال‌ مذهب‌، دوگانه‌ بود.

    از یکسو مذهب‌ را علت‌ و تجلی‌ عقب‌ماندگی‌ ایرانی‌ می‌دانست‌ و می‌خواست‌ آن‌ را از میان‌ بردارد.

    از سوی‌ دیگر در جامعه‌ مذهبی‌ یک‌ دستگاه‌ مستقل‌ اجتماعی‌ می‌دید.

    می‌خواست‌ برای‌ تحکیم‌ حکومت‌ مطلقه‌ دولت‌ این‌ نهاد را از هم‌ بپاشد و بدین‌ ترتیب‌ از ارتباط‌ و تجمع‌ آزادانه‌ مردم‌ جلوگیری‌ کند.


    رضاشاه‌ همچنین‌ سعی‌ در مهار بازار داشت‌.

    مالیاتهای‌ سنگین‌ بر بازار بست‌، بازرگانی‌ خارجی‌ را به‌ انحصار دولت‌ درآورد و در امور صنفی‌ تجار دخالت‌ نمود.


    پیامد مشخص‌ این‌ سیاستها برای‌ خانواده‌ بازرگان‌ اینکه‌ هیئت‌ نمایندگی‌ تجار، که‌ آقا تبریزی‌ ریاستش‌ را به‌ عهده‌ داشت‌، بسته‌ شد و جلسات‌ بحث‌ فلسفی‌، که‌ آقا تبریزی‌ در منزل‌ برگزار می‌کرد، به‌ دستور شهربانی‌ منحل‌ گردید.

    علی‌رغم‌ این‌ فشارها به‌ نظر می‌رسد وجه‌ تجددطلبی‌ آقا تبریزی‌ و حمایتش‌ از دستگاه‌ برجنبه‌ مذهبی‌ و بازاریش‌ غلبه‌ کرد و او از تحول‌ دوران‌ رضاشاهی‌ استقبال‌ نمود.

    باید گفت‌ به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ آقا تبریزی‌ به‌ طبقات‌ جدید پیشرو و حاکم‌ دوران‌ پهلوی‌ اول‌ تعلق‌ نداشت‌، به‌ همان‌ اندازه‌ هم‌ از قشر سنتی‌ ما قبل‌ پهلوی‌ دور بود.

    به‌ همین‌ خاطر وی‌ جلوه‌ای‌ از اختلاف‌ و جذبه‌ متقابل‌ نسل‌ سنتی‌ با اقشار نوین‌ اجتماعی‌ ایرانی‌ در آغاز قرن‌ معاصر محسوب‌ می‌شود.


    بعد از خانواده‌، تأثیر عمده‌ فکری‌ بر بازرگان‌ از مدرسه‌ بود.

    نسبت‌ به‌ شرایط‌ وقت‌ تحصیلات‌ بازرگان‌ استثنایی‌ بود، چرا که‌ به‌ مکتب‌ سنتی‌ نرفت‌ و در یکی‌ از مدارس‌جدید التأسیس‌ سبک‌ اروپا به‌ درس‌ نشست‌، نخست‌ در دبستان‌ سلطانی‌ و سپس‌ در مدرسه‌ دارالمعلمین‌ تهران‌.

    رئیس‌ مدرسه‌ دارالمعلمین‌، ابوالحسن‌خان‌ فروغی‌ نقش‌ تعیین‌کننده‌ای‌ در طرح‌زدن‌ به‌ اندیشه‌ بازرگان‌ جوان‌ ایفا نمود.

    فروغی‌ مردی‌ بود فیلسوف‌منش‌ و مورخ‌، در عین‌ حال‌ اهل‌ دین‌ و ایمان‌.

    هم‌ درس‌ «اکتشافات‌ جغرافیایی‌» و «فلسفه‌» می‌داد و هم‌ «تفسیر قرآن‌» می‌کرد.

    در یک‌ کلاسش‌ از مکاتب‌ و مسائل‌ جامعه‌ سخن‌ می‌گفت‌ و در کلاس‌ دیگر دانش‌آموزان‌ را متوجه‌ قرآن‌ می‌کرد.

    بر سر تخته‌ می‌نوشت‌: «لا یغیر ما بقوم‌ حتی‌ یغیرو ما بانفسهم‌» (خدا قومی‌ را تغییر ندهد تا آنچه‌ را در ضمیرشان‌ هست‌ تغییر دهند.) آیه‌ای‌ که‌ بعدها از شعارهای‌ سیاسی‌ بازرگان‌ شد.

    فروغی‌ گردش‌ طبیعت‌ را به‌ زبان‌ قرآن‌ تفسیر می‌کرد.

    مثلاً در تأیید آیه‌ نور از تئوریهای‌ اوپتیک‌ Optic بهره‌ می‌گرفت‌.

    می‌گفت‌ برخلاف‌ اعتقاد رایج‌ مسلمانان‌ که‌ مکتب‌ شناخت‌ طبیعت‌ را دهری‌ مسلک‌ می‌دانند باید خدا را در طبیعت‌ جستجو کرد.

    هم‌ از طریق‌ فروغی‌ بود که‌ بازرگان‌ با هیئت‌شناس‌ و منجم‌ کاتولیک‌ فرانسوی‌ فلاماریون‌ آشنا شد و کتاب‌ خدا در طبیعت‌ او را خواند و تحت‌ تأثیر افکار وی‌ قرار گرفت‌.


    در طول‌ تحصیل‌ مهدی‌ بازرگان‌ درس‌ خوان‌ بود و در کلاس‌ پنجم‌ و هشتم‌ شاگرد اول‌ شد.

    چون‌ دبیرستان‌ را به‌ پایان‌ رساند مشمول‌ اعزام‌ به‌ خارج‌ گردید.

    آن‌ سال‌ دولت‌ همه‌ فارغ‌التحصیلان‌ را به‌ خارج‌ فرستاد.

    بازرگان‌ در امتحان‌ اعزام‌ رتبه‌ پنجم‌ را به‌ دستاورد.

    در میان‌ رشته‌های‌ تربیتی‌، علمی‌، فنی‌، حقوقی‌ و مهندسی‌، آخری‌ (مهندسی‌ برق‌) را برگزید.

    مسئله‌ دین‌ و ایمان‌ که‌ می‌رفت‌ تا بخش‌ عمده‌ای‌ از فکر و ذکر بازرگان‌ را در سراسر عمر مشغول‌ خود سازد هنگام‌ عزیمت‌ دانشجوی‌ جوان‌ تظاهر خاص‌ خود را پیدا کرد.

    بازرگان‌ بعدها گفت‌: «بسیاری‌ از پدرها و مادرهای‌ ما و خود ما نگرانی‌ و اصرار داشتیم‌ که‌ اگر در این‌ سفر تحصیلی‌ موفق‌ نشدیم‌ چیزی‌ به‌ دست‌ بیاوریم‌، لااقل‌ سرمایه‌ قبلی‌ و اخلاق‌ و دین‌ خود را از دست‌ ندهیم‌...

    قبل‌ از ترک‌ ایران‌ به‌ پدرم‌ گفتم‌ اگر در ایران‌ بمانم‌ بی‌دین‌ می‌شوم‌، اگر بروم‌ یا همان‌ بی‌دینی‌ است‌ و یا در ایمان‌ قوی‌تر خواهم‌ شد.» نمی‌دانیم‌ اگر در ایران‌ می‌ماند چرا بی‌دین‌ می‌شد اما می‌دانیم‌ که‌ نزد احمد نخجوانی‌ رفت‌ - ملای‌ کم‌ پایه‌ای‌ که‌ نسبت‌ خانوادگی‌ داشت‌ و در همسایگی‌ می‌زیست‌.

    از او فتوا گرفت‌ در مورد زندگی‌ میان‌ مسیحیان‌ نجس‌ و جامعه‌ حرام‌ خارجی‌.

    نخجوانی‌ گفت‌ اگر نیت‌ تبلیغ‌ اسلام‌ باشد حلال‌ است‌.

    به‌ هر صورت‌ و علی‌رغم‌ تردیدها، امید دستیابی‌ به‌ افقهای‌ نو جای‌ نگرانی‌ را گرفت‌ و دانشجوی‌ جوان‌ به‌ استقبال‌ سفر خارج‌ شتافت‌.

    اوضاع‌ اجتماعی‌ 1-3- اگر بخواهیم‌ نفوذ اندیشه‌ مذهبی‌ را بر زندگی‌ بازرگان‌ بفهمیم‌ باید نگاه‌ کنیم‌ به‌ تسلط‌ فکر سنتی‌ مذهبی‌ بر فرهنگ‌ عامه‌ در آن‌ سالها.

    در آستانه‌ قرن‌ 14 خورشیدی‌، زندگی‌ در روستا و اغلب‌ شهرهای‌ کوچک‌ ایران‌ تغییر چندانی‌ نسبت‌ به‌ شیوه‌ زندگی‌ سنتی‌ چند سال‌ پیش‌ نکرده‌ بود.

    تماس‌ میان‌ بخشهای‌ گوناگون‌ کشور اندک‌ و چه‌ بسا ناممکن‌ بود.

    مسافرت‌ به‌ بسیاری‌ از نقاط‌ مملکت‌، به‌ خاطر عدم‌ وجود راههای‌ امن‌ و هموار عملاً ناممکن‌ بود سیستم‌ تلگراف‌ به‌ چند شهر بزرگ‌ کشور محدود می‌شد.

    با معیارهای‌ امروزی‌، زندگی‌ در اغلب‌ شهرها طاقت‌فرسا و ابتدایی‌ بود.

    بی‌سوادی‌ و خرافات‌ عمومیت‌ داشت‌.

    حتی‌ در دهه‌ 1310 که‌ رضاشاه‌ پس‌ از تحکیم‌ قدرت‌ خود برنامه‌ ساختمان‌ نوین‌ دولت‌ را به‌ راه‌ انداخت‌، تنها حدود 700 مدرسه‌ جدید - و اصطلاحاً اروپایی‌ - برای‌ جمعیت‌ 10 میلیونی‌ ایران‌ وجود داشت‌.

    نهادهای‌ مذهبی‌، از جمله‌ مساجد و مدارس‌ علمیه‌ و خانقاههای‌ صوفیان‌، بودند که‌ طبق‌ سنت‌ چند صد ساله‌، مرکز بخش‌ آگاهیهای‌ محلی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ محسوب‌ می‌شدند و افکار عمومی‌ و مذهبی‌ را شکل‌ می‌دادند.

    حتی‌ انجمنهای‌ حرفه‌ای‌ اصناف‌ و تجمع‌ ورزشی‌ زورخانه‌ هم‌ در ردیف‌ نهادهای‌ مذهبی‌ به‌ شمار می‌رفتند و در سازماندهی‌ مراسم‌ عمومی‌ مذهبی‌ همچون‌ مراسم‌ سینه‌زنی‌ و قمه‌زنی‌ و دسته‌های‌ عزاداری‌ فعال‌ بودند.

    مکتبها و مدارس‌ پایگاه‌ علمای‌ دینی‌ محسوب‌ می‌شدند.

    درسهایشان‌ ابتدایی‌ و محدود به‌ خواندن‌ و نوشتن‌ و روخوانی‌ بعضی‌ از متون‌ ادبی‌ مثل‌ گلستان‌ سعدی‌ و دیوان‌ حافظ‌ و مشق‌ قرآن‌ و دستور زبان‌ عربی‌ بود.

    تأسیس‌ مدارس‌ جدید به‌ سبک‌ اروپا، تغییر محتوای‌ درسی‌ و توسعه‌ مطبوعات‌ از عواملی‌ بود که‌ به‌ تدریج‌ فرهنگ‌ شهری‌ را متحول‌ کرد.

    از این‌ جهت‌ بررسی‌ تحولات‌ اجتماعی‌ دهه‌ 1290 (یعنی‌ دوره‌ پس‌ از انقلاب‌ مشروطه‌ و در هم‌ شکستن‌ نظام‌ سنتی‌ قاجار تا سر آغاز تحکیم‌ پایه‌های‌ حکومت‌ مطلقه‌ رضاشاه‌)، مهم‌ است‌.

    در این‌ دوره‌ مطبوعات‌ به‌ سرعت‌ رشد کرد.

    اندیشه‌های‌ نو با سرعت‌ بیشتر و به‌ طور گسترده‌تری‌ از اروپا به‌ ایران‌ رسید و در میان‌ اقشار مختلف‌ اجتماعی‌ پخش‌ شد.

    علاقه‌ مردم‌ پیامد مشخص‌ این‌ سیاستها برای‌ خانواده‌ بازرگان‌ اینکه‌ هیئت‌ نمایندگی‌ تجار، که‌ آقا تبریزی‌ ریاستش‌ را به‌ عهده‌ داشت‌، بسته‌ شد و جلسات‌ بحث‌ فلسفی‌، که‌ آقا تبریزی‌ در منزل‌ برگزار می‌کرد، به‌ دستور شهربانی‌ منحل‌ گردید.

    به‌ مطبوعات‌ به‌ حدی‌ رسید که‌ خواندن‌ روزنامه‌، حتی‌ نسخه‌های‌ کهنه‌ آن‌، در محافل‌ عمومی‌ همچون‌ قهوه‌خانه‌ها با صدای‌ بلند محبوبیت‌ یافت‌.

    به‌ طور کلی‌ می‌توان‌ گفت‌ اکثر مردم‌ همچنان‌ پیگیر سنتهای‌ چند صد ساله‌ زندگی‌ و افکار کهن‌ خود بودند.

    تغییراتی‌ که‌ جریان‌ داشت‌ عموماً به‌ جماعت‌ تحصیل‌ کرده‌ شهرهای‌ بزرگ‌ محدود می‌شد.

    در سطح‌ اندیشه‌: اکثر مردم‌ زندگی‌ را یک‌ قضا و قدر ناشناخته‌ و غیر قابل‌ تغییر آسمانی‌ می‌شناختند.

    فرهنگ‌ عمومی‌ مردم‌ ترکیبی‌ از روایات‌ واقعی‌ و افسانه‌ای‌ درباره‌ زندگی‌ اولیای‌ شیعه‌ بود.

    نقش‌ موجودات‌ آسمانی‌ در تعیین‌ شکل‌ و محتوای‌ زندگی‌ روزمره‌ آدمیان‌ امری‌ پذیرفته‌ شده‌ بود.

    هنوز راه‌ بسیاری‌ در پیش‌ بود تا زندگی‌ و فرهنگ‌ عمومی‌ مردم‌ تغییر کند.

    با توجه‌ به‌ این‌ زمینه‌ می‌توان‌ در ساختار فکری‌ بازرگان‌ تا قبل‌ از اعزام‌ به‌ فرانسه‌ دو عنصر را تشخیص‌ داد: نوعی‌ مذهب‌ شبه‌ سنتی‌ که‌ با مفاهیم‌ جدید علمی‌ مدرسه‌ای‌ در هم‌ آمیخته‌ بود.

    خانواده‌، به‌ خصوص‌ پدر در شکل‌ دادن‌ به‌ اولی‌ نقش‌ داشت‌ و مدرسه‌، به‌ خصوص‌ فروغی‌، در هر دوی‌ آنها.

    بازرگان‌ جوان‌ در سال‌ 1307 از طریق‌ اتحاد شوروی‌ راهی‌ فرانسه‌ شد.

    بازرگان‌ در فرانسه‌ 1-4- در فرانسه‌ بازرگان‌ به‌ افکار مذهبی‌اش‌ وفادار ماند، به‌ آنها شاخ‌ و برگ‌ داد.

    با افکار علمی‌ آشنا شد.

    به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ و سپس‌ سیاسی‌ گرایش‌ پیدا کرد.

    تردید نیست‌ که‌ تحصیل‌، کار و زندگی‌ در فرانسه‌ تأثیر عمیقی‌ بر اندیشه‌ دانشجوی‌ جوان‌ گذاشت‌.

    بسیاری‌ از افکار مذهبی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌اش‌ ریشه‌ در این‌ دوران‌ دارد.

    حتی‌ چهل‌ سال‌ بعد که‌ خاطراتش‌ را نوشت‌ به‌ تأثیر عمیق‌ اروپا اشاره‌ داشت‌.

    تمام‌ این‌ مناظر و وقایع‌ ( اروپا ) برای‌ ما که‌ در ایران‌ پا از جاده‌ خاکی‌ بیرون‌ نگذاشته‌ بودیم‌ و اولین‌ بار کراوات‌ زدن‌ را در تالار وزارت‌ معارف‌ یادمان‌ داده‌ بودند، بسیار جالب‌ و عجیب‌ و گیج‌کننده‌ بود.

    عیناً مثل‌ کودک‌ پانزده‌ ماهه‌ که‌ به‌ هر چیز حمله‌ می‌کند و می‌خواهد آن‌ را به‌ دست‌ بگیرد و ورانداز کند، با ولع‌ فوق‌العاده‌ به‌ همه‌ طرف‌ نگاه‌ می‌کردیم‌.

    می‌خواستیم‌ تمام‌ آثار تمدن‌ و مزایا و داراییهای‌ آنها را ببلعیم‌.

    برای‌ محصلی‌ جوان‌، خوش‌ ذوق‌ و باهوش‌ که‌ از یک‌ جامعه‌ سنتی‌ و عقب‌ مانده‌ به‌ اروپا می‌رود طبیعی‌ است‌ که‌ تمدن‌ اروپایی‌ - به‌ خصوص‌ در اولین‌ دهه‌ بعد از جنگ‌ اول‌ جهانی‌ - جذاب‌ باشد.

    در واقع‌ جذبه‌ قوی‌ بود.

    بسیاری‌ از تحصیل‌ کردگان‌ ایرانی‌ در اروپا، که‌ عمق‌ عقب‌ماندگی‌ جامعه‌ ایرانی‌ را فهمیدند باور کردند که‌ باید از فرق‌ سر تا نوک‌ پا فرنگی‌ شد.

    اما بازرگان‌ متفاوت‌ بود.

    جامعه‌ فرانسه‌ بدون‌ تردید بر افکار و اندیشه‌اش‌ تأثیر عمیق‌ گذاشت‌ اما او به‌ مقدار قابل‌ توجهی‌ در برابر این‌ تأثیر مقاومت‌ کرد.

    مقاومتی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ و برای‌ این‌ تیپ‌ نمونه‌ بود.

    به‌ علاوه‌، مقاومتش‌ در برابر فرهنگ‌ اروپا خودآگاه‌ بود.

    در اولین‌ سخنرانی‌ که‌ (با عنوان‌ «سوغاتی‌ فرنگ‌» در سفارت‌ ایران‌ در پاریس‌) کرد از هم‌ شاگردیها به‌ خاطر ضعف‌ و تسلیم‌ در برابر راه‌ و روش‌ زندگی‌ اروپایی‌ انتقاد کرد.

    گفت‌: همان‌ طور که‌ عرض‌ شد در انتخاب‌ ارمغان‌ فرنگ‌...

    سلیقه‌ها و نظریات‌ بی‌ شماری‌ پیش‌ می‌آید.

    سلیقه‌ اول‌ سلیقه‌ نداشتن‌ و عدم‌ طرح‌ مسئله‌ است‌.

    از اینکه‌ بگذریم‌، بعضی‌ دیگر، با عبارت‌ ساده‌، آنچه‌ را که‌ میان‌ زمین‌ و آسمان‌ ایران‌ ببینند به‌ نام‌ توحش‌ و آنچه‌ را در اروپا...

    بشناسند به‌ چشم‌ تمدن‌ می‌نگرند.

    همچنین‌ در جهت‌ عکس‌ بعضی‌ به‌ عبارت‌ موجزی‌ گفته‌اند تمدن‌ اروپا باید برای‌ ما نان‌ و تمدن‌ شرق‌ روح‌ تهیه‌ کند...

    ادعای‌ دیگر که‌ ایرانی‌ باید از سرتا پا ظاهراً و باطناً فرنگی‌ شود در قدم‌ اول‌ به‌ سه‌ اشکال‌ بزرگ‌ برمی‌خورد: اولاً حرف‌ مبهمی‌ است‌...

    ثانیاً محال‌ است‌ ثالثاً بی‌ثمر.

    بررسی‌ اندیشه‌ مذهبی‌ بازرگان‌ در این‌ دوره‌ ضروری‌ است‌، چرا که‌ مذهب‌ می‌رفت‌ تا در اندیشه‌ سیاسی‌اش‌ و در حوزه‌ سیاسی‌ ایران‌ نقش‌ بزند.

    نقشی‌ که‌، برای‌ بازرگان‌، ریشه‌ در آن‌ ایام‌ دارد.

    ایامی‌ که‌ فرانسه‌ آخرین‌ سالهای‌ جمهوری‌ سوم‌ (1939 - 1871 میلادی‌) را می‌گذراند.

    ایامی‌ که‌ دو جریان‌ نیرومند سیاسی‌ در تعیین‌ شکل‌ و محتوای‌ امور اجتماعی‌ فعال‌ بودند: یکی‌ کاتولیک‌ و یکی‌ جمهوری‌خواه‌.

    کاتولیکها پرچمدار محافظه‌کاری‌ بودند و جمهوری‌خواهان‌ خود را نماینده‌ جناح‌ میانه‌رو چپ‌ می‌دانستند.

    هر دو گروه‌ به‌ درجاتی‌ بر فکر اجتماعی‌ و سیاسی‌ بازرگان‌ تأثیر گذاشتند.

    اول‌ نگاه‌ کنیم‌ به‌ موقعیت‌ کاتولیکها.

    اوضاع‌ فرانسه‌ در آن‌ سالها، برای‌ کاتولیکها سردرگمی‌ و آشفتگی‌ به‌ همراه‌ داشت‌.

    اندیشه‌ مذهبی‌ به‌ طور کلی‌ افول‌ کرده‌ بود.

    اما برای‌ مدت‌ کوتاهی‌ - در آخرین‌ سالهای‌ جمهوری‌ سوم‌ - احیا شد.

    جلوه‌ این‌ احیاء مذهبی‌ در جو روشنفکری‌ و اخلاقی‌ روز در اوضاع‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ نمایان‌ است‌.

    در سطح‌ اندیشه‌: نظریه‌ تجدد وجهه‌ی‌ علمی‌اش‌ را از دست‌ داد، نظریه‌ نسبیت‌ اینشتن‌ دیگر حاکمیت‌ مطلق‌ نداشت‌، پوزیتیویسم‌ قرن‌ نوزده‌ رو به‌ افول‌ بود و نظریه‌ زیگموند فروید در مورد ناخودآگاه‌ عمومیت‌ پیدا کرده‌ بود.

    این‌ شرایط‌ و عوامل‌ مشابه‌ موجب‌ شد که‌ نقد اندیشه‌ مذهبی‌ افول‌ کند و اندیشه‌ کاتولیک‌ پا بگیرد.

    در سطح‌ اجتماعی‌: کاتولیکها از رشد جمهوری‌خواهی‌ و سوسیالیسم‌ وحشت‌ داشتند.

    به‌ همین‌ دلیل‌ در پی‌ تحکیم‌ جناحهای‌ محافظه‌کار و حتی‌ ارتجاعی‌ بودند.

    پایگاه‌ کاتولیکها عموماً در میان‌ طبقات‌ صاحب‌ سرمایه‌ و شهرنشین‌ بود.

    کمتر میان‌ روستاییان‌ و کارگران‌ شهری‌ نفوذ داشتند.

    به‌ لحاظ‌ روش‌ و برنامه‌: در مسائل‌ مشخص‌ سیاسی‌ کمتر دخالت‌ می‌کردند و بیشتر به‌ کارهای‌ اجتماعی‌، به‌ خصوص‌ خیریه‌ و صنفی‌ می‌پرداختند.

    رهبران‌ کاتولیک‌ به‌ خوبی‌ می‌دانستند اعتقاد مذهبی‌ اکثر مردم‌ فرانسه‌ جنبه‌ صرفاً سنتی‌ و فرمالیستی‌ دارد و جریان‌ اندیشه‌ غیر مذهبی‌ وگیتیانه‌ هر روز گسترده‌تر می‌شود.

    به‌ همین‌ خاطر سعی‌ داشتند به‌ نحوی‌ در زندگی‌ روزمره‌ مردم‌ نفوذ کنند.

    احیای‌ فکر مذهبی‌ در دوره‌ 36-1926 میلادی‌ در فرانسه‌ موجب‌ شد سازمانها و سندیکاهای‌ کاتولیک‌ در سطوح‌ مختلف‌ اجتماعی‌ پا بگیرند و از جمله‌ درگیر مسائل‌ روستاییان‌ و معلمان‌ و کارگران‌ شوند.

    انجمن‌ کاتولیک‌ دانشجویان‌ در سال‌ 1932 میلادی‌ تشکیل‌ شد یعنی‌ حدود زمانی‌ که‌ بازرگان‌ در زندگی‌ دانشگاهی‌ جا افتاده‌ و به‌ راه‌ رسم‌ فرانسویها خوگرفته‌ بود تأثیر فعالیت‌ کاتولیکها در دانشگاهها و شهرها به‌ حدی‌ بود که‌ بی‌راهه‌ نرفته‌ایم‌ اگر بگوییم‌ بازرگان‌ سالها بعد در الهام‌ از این‌ جریان‌ اقدام‌ به‌ تأسیس‌ و حمایت‌ از انجمنهای‌ اسلامی‌ کرد.

    همکاری‌ با انجمنهای‌ کاتولیک‌ در فرانسه‌ برای‌ بازرگانان‌ از چند نظر مهم‌ بود.

    اولاً وجود اندیشه‌ مذهبی‌ در اروپا کمک‌ کرد بازرگان‌ پیگیر افکار مذهبی‌ خود شود.

    نکته‌ای‌ که‌ وی‌ سالها بعد به‌ آن‌ اشاره‌ می‌کند و می‌گوید: «مردم‌ در اروپا دین‌ دارند» در واقع‌ اشاره‌ به‌ حضور فعال‌ خودش‌ در میان‌ فرانسویهای‌ مذهبی‌ است‌.

    استدلال‌ بازرگان‌ این‌ بود که‌ اگر یک‌ جامعه‌ متجدد اروپایی‌ به‌ خدا اعتقاد دارد، دیگر نیازی‌ نیست‌ که‌ مردم‌ یک‌ جامعه‌ سنتی‌ دین‌ خود را از دست‌ بدهند.

    یعنی‌ که‌ ریشه‌ عقب‌ماندگی‌ اجتماعی‌ در خداپرستی‌ نیست‌.

    برای‌ دانشجویی‌ مثل‌ بازرگان‌ که‌ از یک‌ کشور عقب‌ افتاده‌ آمده‌ و مذهبی‌ بود وجود چنین‌ منطقی‌ به‌ حکم‌ یک‌ سنگر دفاعی‌ نیرومند محسوب‌ می‌شد.

    ثانیاً وجود گروههای‌ فعال‌ مذهبی‌ در فرانسه‌ برگ‌ برنده‌ای‌ برای‌ بازرگان‌ شد در برابر ایرانیان‌ غیر مذهبی‌ که‌ احتمالاً از بازرگان‌ به‌ خاطر افکار دینیش‌ انتقاد می‌کردند.

    این‌ واقعیت‌ که‌ گروههای‌ کاتولیک‌ و مذهبی‌ در میان‌ جوانان‌ شهری‌، متمول‌ و تحصیل‌ کرده‌ نفوذ داشتند، موضع‌ فکری‌ بازرگان‌ را در برابر هم‌ قطارهای‌ غیر مذهبیش‌ تقویت‌ کرد.

    حقیقت‌ این‌ ادعا در اظهارات‌ خود بازرگان‌ پیداست‌، آنجا که‌ می‌گوید: یادم‌ هست‌ در کلیسای‌ نوتردام‌، یا انوالید، مردم‌ زیادی‌ را دیدم‌ با سرو وضع‌ شیک‌ و خیلی‌ فرنگ‌ پشت‌ صندلیهای‌ مخصوص‌ زانو زده‌ و در حال‌ سکوت‌ یا ذکر، رکوع‌ و سجود بودند.

    یکی‌ از هم‌سفرها زمزمه‌ کرد و گفت‌: عجب‌ این‌ فرنگیها هم‌ نماز می‌خوانند، آن‌ هم‌ با چه‌ خضوع‌.

    ثالثاً تعریف‌ و تفسیر محافل‌ کاتولیک‌ فرانسوی‌ از مذهب‌، سکوی‌ مقاومت‌ و برگ‌ برنده‌ای‌ شد برای‌ بازرگان‌ در برابر تفسیر سنتی‌ صرف‌ قشری‌ از مذهب‌.

    نظر بازرگان‌ این‌ بود: اگر دین‌ می‌تواند در یک‌ جامعه‌ اروپایی‌ نقش‌ پیشرویی‌ داشته‌ باشد، دیگر چه‌ نیازی‌ است‌ به‌ تفسیر سنت‌گرایان‌؟

    این‌ واقعیت‌ که‌ 76 درصد از دانشجویان‌ در انجمن‌ کاتولیکی‌ دانشجویان‌ فعال‌ بودند، اینکه‌ فعالیت‌ اجتماعی‌ در چارچوب‌ فکر خداپرستی‌ و عبادت‌ انجام‌ می‌گرفت‌ و سرانجام‌ اینکه‌ امکان‌ تماس‌ با این‌ گروهها وجود داشت‌، همگی‌ برای‌ بازرگان‌ جذاب‌ بود.

    اینجا دیگر مذهب‌ مجموعه‌ای‌ از سنتهای‌ خرافاتی‌ و قشریِ فرهنگ‌ عقب‌ افتاده‌ ایرانی‌ نبود بکله‌ سنتی‌ فعال‌ و زنده‌ در متن‌ جامعه‌ متحول‌ اروپا محسوب‌ می‌شد.

    بدین‌ ترتیب‌ موضع‌ ضدسنتی‌ و ضدقشری‌ بازرگان‌ بیش‌ از پیش‌ تقویت‌ شد.

    رابعاً، بازرگان‌ چارچوب‌ مناسبی‌ پیدا کرد که‌ در آن‌ پیشرفت‌ اروپا را - حداقل‌ برای‌ خودش‌ - توجیه‌ کند.

    معتقد شد راز پیشرفت‌ اروپا وجود هدف‌ مشترک‌ در یک‌ کمال‌ مطلوب‌ است‌ و آن‌ «محرک‌ اصلی‌ چیزی‌ جز خدا و دین‌ نمی‌توانست‌ باشد.» به‌ عبارت‌ دیگر بر این‌ باور شد که‌ فرانسویها به‌ خاطر اینکه‌ مذهب‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ عنصر اساسی‌ تمدن‌ پذیرفته‌اند، می‌توانند از محاسن‌ اخلاقی‌ همکاری‌، قدرت‌، حقیقت‌گویی‌، فداکاری‌، کار، برنامه‌ریزی‌ و آزادی‌ عقیده‌ و تجمع‌ بهره‌مند شوند.

    برداشتهایی‌ که‌ بازرگان‌ از نقش‌ مذهب‌ در اروپا کرد در بینش‌ مذهبی‌ خودش‌ تأثیر گذاشت‌.

    گزارش‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ انجام‌ فرایض‌ مذهبی‌ پایبند ماند حتی‌ اگر موجب‌ شرمندگی‌ برخی‌ از هم‌ شاگردیهایش‌ می‌شد.

    روزهای‌ شنبه‌ که‌ دانشجویان‌ فرانسوی‌ به‌ مشق‌ نظام‌ می‌رفتند کتابهای‌ فرانسوی‌ درباره‌ اسلام‌ را می‌خواند.

    از جمله‌ کتاب‌ معروف‌ زندگی‌ محمد، به‌ قلم‌ امیل‌ در منگهام‌ را خواند.

    در همین‌ ایام‌ در چند سخنرانی‌ درباره‌ اسلام‌ شرکت‌ کرد.

    در جلسات‌ شرق‌شناس‌ شهیر فرانسوی‌ لویی‌ ماسینیون‌ حاضر شد.

    سخنان‌ او را درباره‌ شیعیان‌ و دورزیها شنید.

    وقتی‌ مجله‌ مستعمراتی‌ آفریقای‌ سیاه‌ مقاله‌ای‌ انتقادی‌ در مورد اسلام‌ به‌ چاپ‌ رساند دفاعیه‌ای‌ نوشت‌.

    همان‌ مجله‌ آن‌ را چاپ‌ کرد.

    افکار شبه‌ سنتی‌ مذهبی‌ جامعه‌ تازه‌ متجدد ایران‌ از یکسو و افکار احیا شده‌ کاتولیک‌ فرانسوی‌ از سوی‌ دیگر بر هم‌ تأثیر گذاشتند.

    ترکیبش‌ ساختار فکری‌ جدید بازرگان‌ بود.

    بعدها نوشت‌ «کیسه‌ها و خورجینهای‌ خالی‌ را در طی‌ هفت‌ سال‌ تحصیل‌ به‌ تدریج‌ از افکار و ارمغانها...

    پر کرده‌ بودم‌:...

    اعتقاد و علاقه‌ فزون‌ یافته‌ به‌ اسلام‌ پیدا کردم‌ ولی‌ نه‌ اسلام‌ خرافی‌ و انحرافی‌، تشریفاتی‌ و فردی‌، بلکه‌ اسلام‌ اصلی‌، اجتماعی‌، بازرگان‌ چارچوب‌ مناسبی‌ پیدا کرد که‌ در آن‌ پیشرفت‌ اروپا را - حداقل‌ برای‌ خودش‌ - توجیه‌ کند.

    زنده‌ و زنده‌ کننده‌.» البته‌ این‌ سخن‌ چند دهه‌ بعد از آن‌ وقایع‌ بیان‌ شده‌ و تا حدودی‌ اغراق‌آمیز است‌.

    نمی‌تواند معیار ما در سنجش‌ واقعیات‌ آن‌ دوره‌ باشد.

    شاهد اینکه‌ بازرگان‌ تا ده‌ سال‌ پس‌ از بازگشت‌ به‌ ایران‌ مطلبی‌ در ا نتقاد به‌ موضع‌ صرفاً سنتی‌ ننوشت‌.

    ما بعداً به‌ این‌ نکته‌ می‌پردازیم‌.

    اما انکار نمی‌توان‌ کرد که‌ فرهنگ‌ مذهبی‌ اروپا بر بازرگان‌ تأثیر عمیق‌ گذاشت‌.

    فرهنگی‌ که‌ سرمنشأِ آن‌ در انجمنهای‌ کاتولیک‌ بود و در ادبیات‌ شرق‌شناسان‌ مذهبی‌.

    تمدن‌ اروپایی‌ اندیشه‌ جوان‌ محصل‌ را متحول‌ کرد، افقهای‌ جدید را جلو رویش‌ گشود.

    با این‌ حال‌ دانشجوی‌ جوان‌ تسلیم‌ بلاواسطه‌ فرهنگ‌ جدید نشد.

    دو سنت‌ را به‌ ترتیبی‌ درهم‌ آمیخت‌.

    اندیشه‌های‌ جدید را در شکل‌ و شمایل‌ قدیمی‌ درآورد، چارچوبی‌ متداوم‌ به‌ آنها داد.

    امید داشت‌ تجربه‌اش‌ را از جامعه‌ سنتن‌ ایرانی‌ با تجربه‌اش‌ از جامعه‌ مترقی‌ اروپایی‌، به‌ شکلی‌ همسو کند و به‌ معنایی‌ آشتی‌ دهد.

    در همین‌ سالها سیاست‌ نظرش‌ را جلب‌ کرد.

    فعالیت‌ آزاد دستجات‌ و احزاب‌ سیاسی‌، در سالهای‌ حساس‌ قبل‌ از جنگ‌ دوم‌ جهانی‌ در پاریس‌ زمینه‌ را آماده‌ کرد.

    خودش‌ هم‌ مایه‌ داشت‌.

    می‌گفت‌ «سرم‌ درد می‌کرد برای‌ این‌ جور چیزها.» به‌ علاوه‌ چون‌ قبل‌ از ورود به‌ فرانسه‌ فکر مشخص‌ سیاسی‌ نداشت‌، گرفتار تعصب‌ سیاسی‌ نبود.

    زمینه‌اش‌ بکر بود.

    به‌ استقبال‌ اندیشه‌های‌ جدید رفت‌.

    شاید به‌ همین‌ خاطر رقبای‌ سرسخت‌ کاتولیکها، یعنی‌ جمهوری‌خواهان‌ بیش‌ از هر کس‌ بر او اثر گذاشتند.

    در اوایل‌ دهه‌ 1930 میلادی‌، هنگامی‌ که‌ بازرگان‌ کم‌ و بیش‌ در جامعه‌ فرانسه‌ جا افتاده‌ و درگیر محیط‌ بود، محافظه‌کاران‌ جوّ عمومی‌ را در دست‌ داشتند.

    این‌ را می‌توان‌ در ترکیب‌ مجلس‌ دید: دست‌ راستیها بزرگ‌ترین‌ جناح‌ مجلس‌ بودند با 40 درصد کرسیها.

    سوسیالیستهای‌ رادیکال‌ و سوسیالیستهای‌ جمهوری‌خواه‌ 30 درصد کرسیها را در اختیار داشتند، در مقام‌ دوم‌ بودند.

    حزب‌ سوسیالیست‌ با 20 درصد، مابقی‌، کرسیها در مقام‌ سوم‌ بود.

    جناح‌ دوم‌، یعنی‌ سوسیالیستهای‌ رادیکال‌ و سوسیالیستهای‌ جمهوری‌خواه‌ قبل‌ از آنکه‌ مدافع‌ اندیشه‌های‌ سوسیالیستی‌ باشند خود را پرچمدار آرمان‌ جمهوری‌خواه‌ می‌دانستند.

    می‌خواستند جمهوری‌ شکننده‌ سوم‌ را به‌ نحوی‌ حفظ‌ کنند.

    علتش‌ هم‌ ناکامی‌ جمهوریهای‌ اول‌ و دوم‌ فرانسه‌ بود.

    این‌ جناح‌ دفاع‌ از اندیشه‌ جمهوری‌خواهی‌ را در صدر دستور کار خود قرار داده‌ و تاکتیکش‌ نفوذ در فرهنگ‌ و عواطف‌ توده‌های‌ مردم‌ بود.

    مؤسسات‌ آموزشی‌ را پایگاهشان‌ کردند.

    سنگرشان‌ مدارس‌ بود دور از محیط‌ رسمی‌ سیاسی‌، فرهنگ‌ جمهوری‌خواه‌ را در شکل‌ سمبلهای‌ اجتماعی‌ از قبیل‌ سرود و جشن‌ تبلیغ‌ می‌کردند.

    در سطح‌ نظری‌ و ایدئولوژیکی‌، سوسیالیستهای‌ جمهوری‌خواه‌ ریشه‌ در افکار سوسیالیستی‌ داشتند.

    اما پایگاه‌ اجتماعیشان‌ میان‌ طبقات‌ و اقشار محافظه‌کار از جمله‌ طبقات‌ متوسط‌ شهری‌، معازه‌داران‌، تجار و برخی‌ کشاورزان‌ کم‌ درآمد بود.

    به‌ همین‌ خاطر سوسیالیستهای‌ جمهوری‌خواه‌ در اغلب‌ موارد سیاست‌ میانه‌روی‌ را پیش‌ می‌گرفتند.

    و به‌ دلیل‌ همین‌ میانه‌روی‌ توانستند در بسیاری‌ از ائتلافهای‌ گوناگون‌ سیاسی‌ شرکت‌ کنند.

    با اینکه‌ از دهه‌ 1920 میلادی‌ قدرت‌ در اختیار دست‌ راستیها بود اما اوضاع‌ به‌ تدریج‌ تغییر کرد.

    در جناح‌ چپ‌ اتحاد و وحدت‌ به‌ وجود آمد.

    ائتلاف‌ سوسیالیستها و کمونیستها با عنوان‌ جبهه‌ مردمی‌ در سال‌ 1936 میلادی‌ به‌ قدرت‌ رسید.

    این‌ پیروزی‌، بدون‌ مبارزه‌ شدید وگاه‌ خشونت‌بار با جناح‌ راست‌ ممکن‌ نشد.

    از جمله‌ اینکه‌ فاشیستها در سال‌ 1934 میلادی‌ برای‌ در دست‌ گرفتن‌ قدرت‌ حملات‌ شدیدی‌ را دامن‌ زدند.

    خوشبختانه‌ برخلاف‌ فاشیستهای‌ آلمان‌ و ایتالیا شکست‌ خوردند.

    در این‌ جو سیاسی‌ و اجتماعی‌، بازرگان‌ در اکثر اجتماعات‌ سیاسی‌ دانشگاه‌، از جمله‌ انجمنهای‌ سوسیالیست‌ و سلطنت‌طلب‌ و به‌ خصوص‌ جمهوری‌خواهان‌، شرکت‌ می‌کرد.

    روزنامه‌هایشان‌ را که‌ مهم‌ترین‌ منبع‌ اطلاعات‌ سیاسی‌ محسوب‌ می‌شدند، به‌ دقت‌ می‌خواند.

    مشترک‌ روزنامه‌ اومانیته‌ ارگان‌ حزب‌ کمونیست‌ فرانسه‌، لاپاپولار ارگان‌ حزب‌ سوسیالیست‌ و اکسیون‌ فرانسز ارگان‌ سلطنت‌طلبان‌ بود.

    در اجتماعات‌ انتخاباتی‌ هم‌ شرکت‌ می‌کرد.

    به‌ سخنرانی‌ کاندیداها علاقه‌مند بود.

    به‌ جمهوری‌خواهان‌ توجه‌ بیشتر داشت‌.

    مانند جوانان‌ جمهوری‌خواه‌ لباس‌ می‌پوشید.

    در همین‌ ایام‌ با تبلیغات‌ کمونیستی‌ آشنا شد و جنبه‌ ضدمذهبی‌ آن‌ را مایه‌ آزردگی‌ یافت‌ و نوعی‌ احساس‌ ضدکمونیستی‌ در دلش‌ جای‌ گرفت‌.

    اینجا لازم‌ است‌ به‌ درس‌ و مشق‌ مهدی‌ بازرگان‌ در رشته‌ ترمودینامیک‌ اشاره‌ کنیم‌.

    اهمیت‌ قضیه‌ آنجاست‌ که‌ تئوری‌ ترمودینامیک‌، به‌ خصوص‌ نظریه‌ تعادل‌ Equiblirum (که‌ زیربنای‌ این‌ علم‌ طبیعی‌ محسوب‌ می‌شود) منبع‌ الهام‌ برای‌ افکار اجتماعی‌ و سیاسی‌ او شد.

    ما بعداً به‌ این‌ مسئله‌ اشاره‌ خواهیم‌ کرد.

    اینجا کافی‌ است‌ بگوییم‌ ترمودینامیک‌ علم‌ رابطه‌ میان‌ کار، حرارت‌، گرما و انرژی‌ و همچنین‌ رفتار سیستمهای‌ طبیعی‌ در شرایط‌ تعادل‌ است‌.

    یکی‌ از اصول‌ ترمودینامیک‌ اشاره‌ به‌ این‌ مفهوم‌ دارد که‌ هر نوع‌ سیستم‌ مادی‌، چه‌ آنها که‌ ماده‌ و انرژی‌ را با محیط‌ خود رد و بدل‌ می‌کنند و چه‌ آنها که‌ نمی‌کنند، به‌ خودی‌ خود به‌ سوی‌ حالت‌ تعادل‌ تمایل‌ دارند.

    اگر شرایط‌ خارجی‌ تغییر کند (مثلاً سیستم‌ بزرگ‌تر شود) مشخصات‌ ذکر شده‌ نیز عملاً تغییر خواهند کرد.

    علم‌ ترمودینامیک‌ شرایط‌ تعادل‌ را از نظر حرارت‌، فشار و ترکیب‌ شیمیایی‌ تعریف‌ می‌کند.

    تغییرات‌ را به‌ زبان‌ ریاضی‌ می‌گوید و ایجاد شرایط‌ ثبات‌ و تعادل‌ سیستم‌ را پیش‌بینی‌ می‌کند.

    علم‌ ترمودینامیک‌ در قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌، هم‌زمان‌ با پیشرفت‌ روزافزون‌ موتورهای‌ حرارتی‌ به‌ وجود آمد.

    می‌دانیم‌ که‌ موتور حرارتی‌ حرارت‌ را به‌ کار تبدیل‌ می‌کند اما مقداری‌ از انرژی‌ قابل‌ استفاده‌ را از دست‌ می‌دهد.

    از دست‌ رفتن‌ حرارت‌ غیرقابل‌ اجتناب‌ است‌ چرا که‌ امکان‌ تبدیل‌ صددرصد حرارت‌ به‌ کار وجود ندارد.

    اصل‌ اول‌ ترمودینامیک‌ قانون‌ تبدیل‌ انرژی‌ است‌ که‌ تأکید دارد علی‌رغم‌ تغییر شکل‌، کمیت‌ انرژی‌ تغییر نمی‌کند.

    در اصل‌ دوم‌ آمده‌ است‌ که‌ انرژی‌ در سیستم‌ بسته‌ کهولت‌ یا انتروپی‌ ندارد.

    اصل‌ سوم‌ به‌ این‌ نکته‌ اشاره‌ دارد که‌ هر چه‌ به‌ حداقل‌ حرارت‌ نزدیک‌ شویم‌ بهره‌برداری‌ از انرژی‌ مشکل‌تر می‌شود.

    بازرگان‌ تحصیل‌ ترمودینامیک‌ را در مدرسه‌ سانترال‌، که‌ از بهترین‌ مدارس‌ نوع‌ خود در فرانسه‌ بود، به‌ پایان‌ رساند.

    در چند کارخانه‌ کارآموزی‌ کرد.

    اما عشق‌ و علاقه‌ به‌ وطن‌ بی‌ تابش‌ می‌کرد.

    «سالهای‌ آخر اروپا برایم‌ بسیار ملال‌آور بود...

    با آنکه‌ مرحوم‌ مرآت‌، رئیس‌ اداره‌ سرپرستی‌...

    توصیه‌ فرمود یکی‌ دو سال‌ هم‌ در آلمان‌ و انگلستان‌ و جاهای‌ دیگر به‌ تکمیل‌ و تمرین‌ بپردازم‌، دیگر طاقت‌ نیاورده‌، به‌ ایران‌ مراجعت‌ نمودم‌.» بازرگان‌ در سال‌ 1313 به‌ ایران‌ بازگشت‌.

    فرهنگ‌ و راه‌ و رسم‌ جامعه‌ مدرن‌ فرانسه‌ تأثیر عمیقی‌ بر او گذاشته‌ بود.

    هم‌ افکارش‌ را درباره‌ مذهب‌ سنتی‌ ایرانیان‌ تغییر داده‌ بود و هم‌ او را با اندیشه‌های‌ جدید اجتماعی‌ و سیاسی‌ آشنا کرده‌ بود.

    اما این‌ تغییرات‌ به‌ ویرانی‌ کامل‌ اندیشه‌های‌ قبلی‌ نینجامید.

    ساختار فکرش‌ ترکیبی‌ از عناصر قدیم‌ و جدید شد.

    همیشه‌ با احترام‌ و لذت‌ از دوران‌ تحصیل‌ یاد کرد.

    علاقه‌اش‌ به‌ زبان‌ فرانسه‌ زنده‌ ماند.

    بازگشت‌ بازرگان‌ و خدمت‌ در دولت‌ 1-5- مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌ در سال‌ 1313 به‌ تحصیل‌ و کار در فرانسه‌ پایان‌ داد و به‌ ایران‌ بازگشت‌.

    نخست‌ به‌ خدمت‌ نظام‌ رفت‌.

    سپس‌ به‌ استخدام‌ دولت‌ درآمد.

    آن‌ هنگام‌ اندیشه‌ تجدد در میان‌ اقشار تحصیل‌ کرده‌ و دست‌ اندرکار ایران‌ حاکم‌ بود.

    بازرگان‌ به‌ این‌ چارچوب‌ فکری‌ گرایش‌ پیدا کرد.

    به‌ تدریج‌ آن‌ را - با تغییراتی‌ - مهم‌ترین‌ بخش‌ ساختمان‌ فکری‌ خود قرار داد.

    لازم‌ است‌ به‌ ماهیت‌ و کیفیت‌ اندیشه‌ تجدد اشاره‌ کنیم‌ و برخی‌ از جنبه‌های‌ ساختمان‌ فکری‌ نیروهای‌ سیاسی‌ مسلط‌ دوران‌ رضاشاه‌ را - که‌ به‌ فکر تجدد اعتقاد داشتند - مورد بررسی‌ قرار دهیم‌.

    ما در این‌ نوشتار سه‌ جنبه‌ آن‌ را مورد نظر قرار می‌دهیم‌: 1- اندیشه‌ شکل‌ دادن‌ به‌ نهاد دولت‌، 2- اندیشه‌ ناسیونالیسم‌ و 3- اندیشه‌ غیر مذهبی‌.

    1- اندیشه‌ شکل‌ دادن‌ به‌ نهاد دولت‌.

    بیراهه‌ نرفته‌ایم‌ اگر بگوییم‌ در دوران‌ رضاشاه‌ مهم‌ترین‌ تعریفی‌ که‌ از اندیشه‌ تجدد می‌شد ضرورت‌ ایجاد یک‌ دولت‌ نوین‌ سراسری‌ بود این‌ اندیشه‌ ریشه‌ در فکر تجدد دوران‌ انقلاب‌ مشروطه‌ (1285) دارد.

    درباره‌ انقلاب‌ مشروطه‌، فریدون‌ آدمیّت‌ می‌نویسد: نهضت‌ ملی‌ مشروطیت‌ از نوع‌ جنبشهای‌ آزادی‌خواهی‌ طبقه‌ متوسط‌ شهرنشین‌ بود.

    مهم‌ترین‌ عناصر تعقل‌ اجتماعی‌ و ایدئولوژی‌ آن‌ نهضت‌ را دموکراسی‌ سیاسی‌ یا لیبرالیسم‌ پارلمانی‌ می‌ساخت‌.

    در این‌ جنبش‌، همچون‌ اغلب‌ حرکتهای‌ اجتماعی‌، طبقات‌ و گروههای‌ مختلف‌ مشارکت‌ داشتند - طبقات‌ و گروههایی‌ با افقهای‌ گوناگون‌ و وجهه‌ نظرهای‌ متمایز.

    روشنفکران‌ اصلاح‌طلب‌ و انقلابی‌ هر دو، بازرگانان‌ ترقی‌خواه‌، و روحانیون‌ روشن‌ بین‌ سه‌ عنصر اصلی‌ سازنده‌ آن‌ نهضت‌ بودند.

    روشنفکران‌ که‌ جملگی‌ در زمره‌ درس‌ خواندگان‌ به‌ شمار می‌رفتند، نماینده‌ تعقل‌ سیاسی‌ غربی‌ بودند، خواهان‌ تغییر اصول‌ سیاست‌، و مروج‌ نظام‌ پارلمانی‌.

    تکیه‌گاه‌ فکری‌ این‌ گروه‌، در درجه‌ اول‌ اندیشه‌های‌ انقلاب‌ بزرگ‌ فرانسه‌ بود.

    حتی‌ در اوایل‌ نهضت‌ می‌شنویم‌ که‌: جوانان‌ پرشور «هر کدام‌ رساله‌ای‌ از انقلاب‌ فرانسه‌ در بغل‌ دارند، و می‌خواهند رل‌ ربسپیر و دانتن‌ را بازی‌ کنند...

    گرم‌ کلمات‌ آتشین‌اند.» شگفت‌ نیست‌ که‌ در اوان‌ مشروطیت‌ هم‌ دو کتاب‌ در انقلاب‌ فرانسه‌ ترجمه‌ شده‌ باشد.

    بحث‌ درباره‌ معنای‌ انقلاب‌ مشروطه‌ و مشروطه‌خواهی‌ و دستاوردهای‌ آن‌ میان‌ روشنفکران‌ و اندیشمندان‌ ایرانی‌ و محققان‌ خارجی‌ در جریان‌ بوده‌ و هست‌.

    مارکسیستها، انقلاب‌ مشروطه‌ را از نظر حرکت‌ ضد فئودالی‌ طبقات‌ بورژوا بررسی‌ کرده‌اند.

    اندیشمندان‌ طرفدار حکومت‌ پهلوی‌، انقلاب‌ مشروطه‌ را در مقابل‌ فساد قاجاریه‌ و زمینه‌ مشروعیت‌ رژیم‌ پهلوی‌ دانسته‌اند.

    اندیشمندان‌ «ملی‌»، قانون‌گرایی‌ و جنبه‌ دموکراتیک‌ انقلاب‌ را وجه‌ مسلط‌ آن‌ خوانده‌اند.

    متفکرین‌ مذهبی‌ آن‌ را تلاشی‌ برای‌ احیای‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ تلقی‌ کرده‌اند.

    انقلاب‌ مشروطه‌ در شرایطی‌ شکل‌ گرفت‌ که‌ قانون‌ مکتوب‌ عملاً وجود نداشت‌ و قانون‌ عمدتاً به‌ احکام‌ شرعی‌ و مذهبی‌ محدود می‌شد.

    اینها هم‌ عرفی‌، سنتی‌ و محلی‌ بودند و جنبه‌ فراگیر و مدنی‌ نداشتند.

    در اغلب‌ موارد احکام‌ حکومتی‌ و قضایی‌ متکی‌ به‌ رأی‌ و سلیقه‌ شخصی‌ و خودسرانه‌ مقامات‌ بودند و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌.

    سران‌ مشروطه‌ می‌خواستند به‌ این‌ بی‌قانونی‌ پایان‌ دهند و دوران‌ هرج‌ و مرج‌ را به‌ آخر رسانند.

    می‌خواستند حکومت‌ مشروط‌ به‌ قانون‌ را بر پا کنند تا روش‌ حکومتی‌ قابل‌ پیش‌بینی‌ شود.

    به‌ همین‌ دلیل‌ اولین‌ خواسته‌ انقلابیون‌ برپایی‌ دستگاه‌ مستقل‌ قضاوت‌ یعنی‌ عدالت‌خانه‌ بود.

    امیدواری‌ داشتند نوشتن‌ قانون‌، شکل‌ دادن‌ دستگاه‌ قانون‌گذاری‌ و برقراری‌ حکومت‌ مشروط‌ به‌ قانون‌ شرایطی‌ را فراهم‌ آورد که‌ قدرت‌ مطلقه‌ دولت‌ تجزیه‌ شود، حکومت‌ دولتمردان‌ قابل‌ نظارت‌ شود و نوعی‌ حکومت‌ مردم‌ سالار برقرار گردد.

    برهمین‌ اساس‌ بود که‌ اندیشمندان‌ اصلاح‌طلب‌ انقلاب‌ مشروطه‌ - و به‌خصوص‌ نمایندگان‌ تئوری‌ ترمودینامیک‌، به‌ خصوص‌ نظریه‌ تعادل‌ Equiblirum (که‌ زیربنای‌ این‌ علم‌ طبیعی‌ محسوب‌ می‌شود) منبع‌ الهام‌ برای‌ افکار اجتماعی‌ و سیاسی‌ او شد.

    مجلس‌ شورای‌ ملی‌ تلاش‌ کردند تا حوزه‌های‌ قضایی‌، مالی‌، نظامی‌ و دیوانی‌ را اصلاح‌ کنند.

    اما انقلاب‌ موجب‌ شده‌ بود دولت‌ مرکزی‌ و دستگاه‌ سنتی‌ اجرایی‌ بیش‌ از پیش‌ ناتوان‌ شود، نیروی‌ گریز از مرکز قدرت‌ بگیرد و جامعه‌ هزار پارچه‌ ایرانی‌ بار دیگر در برابر دولت‌ عرض‌ اندم‌ کند.

    ضعف‌ دستگاه‌ دیوانی‌، به‌ اصلاح‌طلبان‌ اجازه‌ نداد که‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ اهرمی‌ برای‌ اجرای‌ برنامه‌های‌ خود استفاده‌ کنند.

    به‌ اضافه‌ وقوع‌ جنگ‌ اول‌ جهانی‌ و اشغال‌ بخشهایی‌ از خاک‌ ایران‌ توسط‌ نیروهای‌ خارجی‌، اوضاع‌ را بیش‌ از پیش‌ متشنج‌ کرد.

    دولت‌ مرکزی‌ عملاً فلج‌ شد.

بخش اول زندگينامه‌ مهندس‌ مهدي‌ بازرگان‌ زمينه‌هاي‌ زندگي‌ 1-1- ريشه‌ انديشه‌ اجتماعي‌ مهدي‌ بازرگان‌ را بايد در فضاي‌ خانواده‌ مذهبي‌ و بازاري‌، سر کلاس‌ درس‌ ابوالحسن‌خان‌ فروغي‌، در انجمن‌ کاتوليک‌ پاريس‌، در لابلاي‌ روزنامه‌هاي‌ جمهوري‌خواه‌ ف

زندگينامه‌ مهندس‌ مهدي‌ بازرگان‌ زمينه‌هاي‌ زندگي‌ 1-1- ريشه‌ انديشه‌ اجتماعي‌ مهدي‌ بازرگان‌ را بايد در فضاي‌ خانواده‌ مذهبي‌ و بازاري‌، سر کلاس‌ درس‌ ابوالحسن‌خان‌ فروغي‌، در انجمن‌ کاتوليک‌ پاريس‌، در لابلاي‌ روزنامه‌هاي‌ جمهوري‌خواه‌ فرانسه‌

مولانا کمال‌‌الدين سيدعلي محتشم کاشاني جنسيت: مرد نام پدر: خواجه ميراحمد تولد و وفات: (شاعر - ... ) قمري محل تولد: ايران - اصفهان - کاشان شهرت علمي و فرهنگي: شاعر ملقب به شمس‌الشعراء. اصل وي از نراق بود. محتشم در بيتي از ديوان خود به

دیوان محاسبات کشور مؤسسه ای دولتی است که در امور مالی و اداری مستقل می باشد و زیرنظر مجلس شورای اسلامی بعنوان بازوی نظارتی آن عمل می نماید. این دیوان به کلیه حسابهای وزارتخانه، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههائی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می‌کنند به ترتیبی که قانون مقرر می‌دارد رسیدگی یا حسابرسی می‌نماید که هیچ هزینه‌ای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر ...

شماره‌ گزارش‌: (1) دادگاه‌: شعبه‌ 103 دادگاه‌ عمومي‌ جزائي‌ بندرعباس‌ تاريخ‌ جلسه‌: 10/5/86 شاکي‌ (شکات‌): فرشيد شهبازي‌ و خانم‌ نسيم‌ طالبي‌ متهم‌: مهدي‌ ايرانپور اتهام‌ (موضوع‌ دادرسي‌): بي‌احتياطي‌ در امر رانندگي‌ به‌ ايراد صدمه‌ بدني‌ غيرعمدي‌(ت

امام‌ رضا ( ع‌ ) امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ . ● ولادت‌ ، وفات‌ ، طول‌ عمر و مدفن‌ آن‌ حضرت‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ . بنابر این‌ تولد آن‌ حضرت‌ مصادف‌ ...

امام‌ رضا ( ع‌ ) امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، يا پنج‌ شنبه‌ ?? ذي‌ حجه‌ يا ذي‌ قعده‌ يا ربيع‌ الاول‌سال‌ ??? يا ??? هجري‌ در شهر مدينه‌ پا به‌ دنيا گذاشت‌ . ? ولادت‌ ، وفات‌ ، طول‌ عمر و مدفن‌ آن‌ حضرت‌ امام‌ رضا ( ع‌ )

مصدق در عرصه‌ علم‌ و قلم مصدق‌ در 29 اردیبهشت‌ 1261 ه .ش‌. در تهران‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ میرزا هدایت‌ آشتیانی‌ وزیر دفتر در دوران‌ ناصری‌ و از رجال‌ تجددخواه‌ و هوادار امیرکبیر به‌ شمار می‌رفت‌. اودر سال‌ 1271 ه.ش‌ و در زمانی‌ که‌ مصدق‌ دوازده‌ ساله‌ بود، بدرود حیات‌ گفت‌ . مادر مصدق‌، ملک‌ تاج‌ خانم‌ نجم‌ السلطنه‌(درگذشته‌ 1311 ه.ش‌.) از نوادگان‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار بود ...

طرح های‌ عمرانی‌ در حکم‌ نبض‌ اقتصاد جامعه‌ هستند. به‌ اعتبار این‌ طرحها، سرمایه‌گذاریهای‌ دولتی‌ محقق‌ و به‌همراه‌ سرمایه‌گذاریهای‌ بخش‌ خصوصی‌ رشد اقتصادی‌ را موجب‌ می‌شوند. فعالیتهای‌ مربوط به‌ طرحهای‌ عمرانی‌ کشور،عمدتا پس‌ از شکل‌گیری‌ برنامه‌های‌ توسعه‌ اقتصادی‌ اجتماعی‌ دنبال‌ و از محل‌ درآمدهای‌ عمومی‌ مربوط به‌ بودجه‌ دولت‌تأمین‌ شده‌ است‌. از این‌ رو، موفقیت‌ طرحهای‌ ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول