نیچه:
مرگ دولت
اندیشه سیاسی نیچه:
اندیشه سیاسی نیچه همچون وارسی گذشته انسان و همچون بازتابی از آینده او، با عبارتهایی تاریخی صورت بندی شده است.
نیچه برخلاف هگل در تکامل اشکال زندگی و نهادها، نشانی از لحاظ و زوال می بینید که پیوسته رو به تشدید است.
تکامل را یونانیان باستان به اوج رساندند، که روح اشرافیت و ضد برابری، امکان تعالی نوع بشر را فراهم آورد.
با سقراط و افلاطون، غریزه های حیاتی و خلاق انسان به تدریج متحمل تهاجم های عیب جویانه و منفی خردگرایی شدند.
مسیحیت، پیروزی اخلاق بردگان را براخلاق اربابان تضمین کرد.
اعتقاد نیچه:
به عقیده نیچه، دولت نوین دموکراتیک، ترجمان نهایی برابری جویی مسیحیایی است که خواهان صورت بسیار محقر زندگی است و با این هدف هرگونه تمایزی را مردود می شمارد؛ ساختار آن همگون کردن تمایسمردم و سلب شخصیت از انسان همسازاند که اگر دومی به انحطاط گراید پایه های دولت نیز همزمان با آن خواهد لرزید.
اعتقاد به نظم الاهی در امور سیاسی، اعتقاد به وجود رازی در دولت، منشاء دینی دارد: پس اگر دین از بین برود مسلما دولت پوشش ایزیس خود را از دست خواهد داد و الهام بخش تقدیسی نخواهد بود.
حاکمیت مردم، از نزدیک که بنگریم، سبب نابودی آخرین بازمانده های جادو و خرافه در قلمرو احساسات نیز خواهد بود؛ دموکراسی نوین، شکل تاریخی انحطاط دولت است، لیکن چشم انداز نتیجه این انحطاط مسلم، از همه جهات فاجعه نیست: عقل سلیم و خودخواهی انسانها در بین خصائل آنان، بهتر از همه رشد کرده اند.
پس بیائید به ((عقل سلیم خودخواهی انسانها)) اعتماد کنیم و بگذاریم باز هم دولت مدتی باقی بماند و از گرایشهای ویرانگر گروهی که نیم دانایی خود بسیار پرشور و شتابزده اند جلوگیری کنیم
نوزیک:
کمترین دولت، زمینه آرمانشهر
نظریه نوزیک:
چرا انسانها که آزادی می خواهند به دولت نیاز دارند و در وضعیت نظام ستیزی (آنارشی) زندگی نمی کنند.
رابرت نوزیک به پیروی از سنت جان پاسخ می دهد که انسانها به قدرت مشترکی برای تضمین امنیت داراییهای خود رضایت می دهند.
اولین قدرت را با عنوان کمترین دولت تعریف می کند که محدود به نقشهای کوچک حمایت از اشخاص در برابر زورگویی و دزدی وکلاهبرداری و نیز تضمین قرار دادهای بین آنهاست.
اعتقاد نوزیک در مورد کمترین دولت:
به عقیده نوزیک دولتها هر اندازه کوچک باشند حقوق افراد را زیر پا می گذارند.
چون نفاهیم نیکی بی نهایت گوناگون اند، قدرت نمی تواند هیچ خواستی را برآورد بی آنکه خواستهای دیگری را مانع شود.
همه جاذبه کمترین دولت در این است که حق خود مختار بودن فرد را می پذیرد و به افراد اجازه می دهد شیوه زندگی شخصی و جمعی را که شایسته می دانند خود تجربه کنند.
رفتار کمترین دولت با انسان همچون افرادی مصون از تعرضی است، که نمی توانند به عنوان وسیله و ابزار و یا منبعی، مورد استفاده واقع شوند؛ رفتارش با انسان همچون اشخاصی است که دارای حقوق فردی و شئون ناشی از آنند.
اعتقاد نوزیک در مورد زمینه آرمانشهر: جامعه ای که در آن تجربه آرمانشهری امکان دارد، شیوه های گوناگون زندگی میسر است و دیدهای مختلف از تیکی ممکن است به شکل انفرادی یا گروهی به تجربه گذاشته شوند.
آرمانشهر از آرمانشهرها به وجود خواهد آمد، از اجتماعهای فراوان مختلف و گوناگونی که مردم در آنها زندگی های گوناگون در چهار چوب نهادهای گوناگون خواهند داشت، اجتماعهایی که برای جمعی بیش از دیگران جاذبه خواهند داشت.
آرمانشهر زمینه ای از آرمانشهر ها است،جایی است که اشخاص در آن آزادند به دلخواه گرد هم نگرش آرمانشهری خود را به دیگران تحمیل کند، جامعه آرمانی آرمانگراست.
روتبارد دولت، دوشمن آزادی نظریه روتبارد: مورای روتبارد، هوادار آزادی بی قید و شرط، مدافع این نظر است که انسانها نمی توانند آزاد باشند مگر آنکه خود روابط متقابل با یکدیگر را، بدون دخالت همچ قدرت سیاسی، سازمان دهند.
اعتقاد روتبارد: مورای روتبارد، دولت را چون سازمانی که اعمال و حتی وجودش نامشروع اند محکوم می کند.
انتقاد او مبتنی بر این اندیشه است که افراد حق مالکیتی طبیعی بر شخص خویش و فرآورده های کار خویش و منابع طبیعی که کشف کرده اند و آنها را تغییر شکل داده اند، دارند و جامعه آزاد و پیشرفته جامعه بازار آزاد است که افراد آن و خدمات خود را کاملا به اختیار خویش با یکدیگر مبادله می کنند.
دولت بر پایه این دیدگاه از (( سرمایه داری نظام ستیز)) چیزی جز دشمن آزادی، انجمنی از تبهکاران، نیست که با مصادره و اخاذی، خود را وتحمل می کند.
انحصار قطعی دولتیان در به کاربردن خشونت یعنی در نظارت پلیس، ارتش و دادگاههاست که قدرت نهایی تصمیم گیری درباره دعاوی مربوط به قرار دادها و تعدی هستند.
نظارت پلیس و ارتش نقش به ویژه مهمی در اعمال و اجرای سایر قدرتهای دولتیان، از جمله قدرت مهم و اساسی زندگی کردن به اجبار، بر دوش دیگران را دارند.
زیرا یک قدرت مهم و اساسی وجود دارد که از ماهیت دستگاه دولت جدایی ناپذیر است.