اسدالله خان علم امیر قاینات، مرداد ۱۲۹۸ بیرجند - ۱۵ فروردین ۱۳۵۷تهران، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضاشاه پهلوی.
نخست وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۲ خورشیدی.
پسر محمد ابراهیم خان علم امیر قاینات «شوکت الملک دوم».
اسدالله علم
امیر اسدالله در دانشکده کشاورزی کرج آموزش دید.
در سال ۱۳۱۸ با ملک تاج، دختر قوام الملک شیرازی ، عقد زناشویی بست.
پیش از آن پسر قوام الملک با اشرف پهلوی ازدواج کرده بود.
در سال ۱۳۲۵ امیر اسدالله فرماندار سیستان و بلوچستان شد، در سال ۱۳۲۹ وزیر کشاورزی و چندی بعد وزیر کشور شد.
از سال ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۱ شغلهای مختلف دولتی داشت.
از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ نخست وزیر بوده.
از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۴۵ رئیس دانشگاه پهلوی شیراز بود.
از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ امیر اسدالله وزیر دربار ایران بوده.
وی در فروردین سال ۱۳۵۷ درگذشت.
امیر اسدالله از نوجوانی به دربار آمد و شد داشت و با محمدرضا پهلوی آشنا بود.
به گفتهٔ برخی او تنها دوست شاه بود.
علم در دوره نخستوزیری محمد مصدق به شاه کاملاً وفادار بود.در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علم نقش فعالی ایفا کرد و پس از کودتا نیز به گفته ارتشبد فردوست : سهم اساسی در برکناری سپهبد زاهدی از مسند نخستوزیری داشت.
در دوره نخست وزیری خود، در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ تظاهرات طرفداران روح الله خمینی را با موفقیت سرکوب نمود.
مهمترین وقایع دوران نخستوزیری او تصویب طرح لایحه انجمن ایالتی و ولایتی، اعتراض روحانیون و لغو این لایحه، رفراندوم ششم بهمن و همچنین سرکوب قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و تبعید روح الله خمینی بود.
علاوه بر وقایع فوق انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی و دوره چهارم مجلس سنا را پس از دو سال فترت انجام داد.
اسدالله علم پس از استعفا از نخستوزیری، ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را برعهده گرفت و در آبان ۱۳۴۵ به وزارت دربار منصوب شد.
تاجگذاری محمدرضا پهلوی و جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در دوران وزارت دربار او انجام شد.
علم به علت بیماری سرطان خون و ترک کشور جهت معالجه از سوی شاه کنار گذاشته شد و به جای او امیرعباس هویدا به وزارت دربار منصوب شد.
علم در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ درگذشت.
او از دوستان بسیار نزدیک و محرم اسرار محمدرضا پهلوی بود که از خود یادداشتهای محرمانهای به جا گذاشته است.
این یادداشتها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد.
یادداشتهایی که سالها بعد دکتر علی نقی عالیخانی آنها را ویرایش کرد و کتاب «یادداشت های علم» را درآورد.
اسدالله علم کیست؟
امیر اسدالله علمدر 1298 شمسی در بیرجند متولد شد.
پدرش ابراهیم علم معروف به «شوکت الملک» از خوانین قائنات و سیستان در کودتای 1299 ش.
متحد رضاخان بود.
او در پی این کودتا حکمران قائنات و سیستان و بلوچستان شد و چند دوره نیز وزارتخانه پست و تلگراف وتلفن را برعهده داشت.
علم تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند، همزمان نیز به فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه پرداخت.
زمانی که ابراهیم علم توسط رضاشاه به تهران فراخوانده شد، اسدالله نیز در 15 سالگی به تهران آمد و در مدرسه عالی کشاورزی کرج به تحصیل مشغول شد.
او در پنجم مرداد 1321 لیسانس (مهندسی کشاورزی) گرفت و سپس با دختر ابراهیم قوام قوام الملک شیرازی از رجال دوره رضاخان ازدواج کرد.
امیراسدالله با اعمال نفوذ پدرش، در 1323، پیشکار مخصوص محمدرضا شاه شد و این سمت را تا اواسط 1326 ش.
حفظ کرد.
در این سال از سوی قوام السلطنه به فرمانداری کل سیستان وبلوچستان منصوب شد; در 1327 ش.
در کابینه دوم ساعد مراغهای سمت وزارت کشاورزی را عهدهدار شد.
او این سمت را در کابینه رجبعلی منصور نیز حفظ کرد ودر کابینه رزمآرا وزیر کار شد.
با قتل رزمآرا ونخست وزیری مصدق، علم از سوی شاه سرپرست اداره املاک ومستغلات پهلوی شد.
او درجریان کودتای 28 مرداد 1332 که به سقوط دولت مصدق انجامید، با عوامل جاسوسی انگلیس ازجمله برادران رشیدیان و شاپور ریپورتر هماهنگ بود و پس از کودتا وقدرت گرفتن شاه نیز در حلقه مشاوران شاه درآمد.
پس از کنارهگیری سپهبد فضل الله زاهدی در فروردین 1334، علم در کابینه حسین علاء وزیر کشور شد.
او در این سمت که تا فروردین 1336 ادامه داشت، استانداران و فرمانداران سراسر کشور را تعویض کرده و عناصر مورد اعتماد شاه را جایگزین ساخت.
وی در همین دوره انتخابات مجلس نوزدهم را برگزار کرد.
کنترل و جلوگیری از انتشار مطبوعات مخالف از دیگر اقدامات وی در مقام وزارت کشور بود.
لایحه تأسیس ساواک نیز در همین دوره تهیه و تقدیم مجلس شد.
پس از تشکیل کابینه دکتر منوچهر اقبال در فروردین 1336، علم در 27 اردیبهشت همان سال «حزب مردم» را درچارچوب تحقق سیاستهای انگلیس در ایران تشکیل داد.
اما ریاست وی بر این حزب تنها تا پایان دوران نخست وزیری اقبال ـ شهریور 1339 ـ دوام یافت و به دنبال افتضاحات انتخابات تابستان 1339 ـ مجبور به استعفا از دبیرکلی حزب مردم شد.
امیراسدالله علم پس از عزل علی امینی از مقام نخست وزیری، در تیر 1341 مأمور تشکیل کابینه شد و تا اسفند سال بعد عهدهدار این سمت بود.
مهمترین رویداد این دوره تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود.
این لایحه به دلیل آنکه ماهیت ضداسلامی داشت مورد اعتراض شدید روحانیون به ویژه امام خمینی(ره) قرار گرفت و اوجگیری مخالفتهای مردمی سبب شد تا علم از اصرار بر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی عقب نشینی کرده و لغو آن را در آذر 1341 اعلام نماید.
برگزاری رفراندم ششم بهمن 1341 و تحریم آن توسط مردم، کشتار طلاب در مدرسه فیضیه قم در فروردین 1342، بازداشت حضرت امام خمینی در 15 خرداد 1342 و سپس سرکوب خونین قیام پانزده خرداد از دیگر رویدادهای عمده دوران نخست وزیری علم بود.
علم پس از استعفا از نخست وزیری، در اسفند 1342، به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز منصوب شد واین سمت را تا 1345 حفظ کرد .
او در این سمت مفاسد اخلاقی و اداری فراوانی را مرتکب شد که خشم دانشجویان را بر انگیخت .وی سپس در 19 آبان این سال وزیر دربار شد.
وی همزمان چندین مقام تشریفاتی دیگر از جمله آجودانی مخصوص محمدرضا شاه، نمایندگی ویژه شاه در هیأت مدیره بنیاد پهلوی، عضویت درهیأت مدیره بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مدیریت عامل کمیته پیکار با بیسوادی، عضویت در هیأت مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و دبیرکلی «حزب مردم» را به تدریج برعهده گرفت.
با این حال وزارت دربار مهمترین شغل سیاسی وی بود.
باانتصاب علم به وزارت دربار، دولت هویدا تا حد زیادی از تصمیمگیریهای مهم و سیاست گذاریهای کلان کشور کنار نهاده شد و نقش آن تنهابه امور اجرائی کشور تنزل یافت.
علم در دوران حاکمیت خود بر وزارت دربار در بسیاری از تصمیمگیریهای کشور دخالت میکرد.
او در این سمت محرک شاه در برکناری سرلشکر پاکروان رئیس ساواک و انتصاب سپهبد نصیری به ریاست این سازمان بود.
با این انتصاب، سازمان اطلاعات و امنیت کشور به مراتب بیشتر از گذشته تحت کنترل و نظارت مستقیم دربار شاه درآمد.
در مراحل بعد به تدریج وزارتخانههای خارجه، دفاع، کشور و نفت نیز تحت نفوذ و کنترل مستقیم دربار درآمدند.
علم به عنوان تنظیم کننده این نوع ارتباط، در تمام سالهای وزارت خود در دربار، رابطه با مأموران سیاسی و اطلاعاتی انگلیس را در ایران حفظ کرد.
او در این سالها عامل تحکیم منافع انگلیس در ایران بود و بادولتمردان و سفرای امریکا نیز رابطه صمیمانهای برقرار کرده بود.
علم ازعوامل فعال یکی ازشبکههای جاسوسی و اطلاعاتی بود که توسط وی و «شاپور ریپورتر» در همسوئی با اقدامات امریکا و انگلیس، ساقط کردن دولت مصدق را برعهده داشت.
این شبکه تحکیم پایههای سلطنت پهلوی را هدف خود قرار داده بود و در دو دهه پایانی عمر رژیم پهلوی نقشی فعال، اما پنهان، در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور داشت.
علم در این فعالیتها از تجارب پدر و پدرزنش بهره فراوان برد.
وی در شبکه «بدامن» توانست با تطمیع، بسیاری از عناصری را که در مسائل احزاب و گروههای سیاسی صاحبنظر بودند تحت نفوذ خود درآورد.
شبکه «بدامن» به مرور چنان گسترش یافت که با شبکههای جاسوسی امریکا (سیا)، انگلیس (اینتلیجنس سرویس) و اسرائیل (موساد) پیوند خورد و در کلیه شئون سیاسی واقتصادی و فرهنگی کشور نقش خود را ماهرانه ایفا نمود.
این شبکه زمینهساز توسعه نفوذ صهیونیستها در ایران و عامل افتتاح سفارت اسرائیل در تهران بود.
در 1356 نیز که علم برای معالجه بیماری خود بارها مجبور به ترک کشور کند و بستری شدن در بیمارستانهای اروپا بود، به عنوان وزیر دربار، مسائل سیاسی ـ اجتماعی کشور را پیگیری میکرد.
روند بیماری سرطان خون علم که نهایتاً منجر به مرگ وی شد، ازاواخر دهه 40 و اوایل دهه 1350 آغاز شده بود.
اولین باری که علم به یک نوع بیماری ناشناخته در وجود خود اشاره کرد تیرماه 1349 بود که علایم آن کاهش تدریجی وزن بدنش بود.
با توجه به وخامت اوضاع علم، بالاخره شاه با پیشنهاد کنارهگیری وی موافقت کرد و از آبان سال 1356 علایم مرگآور بیماری وی نمایان شد.
19 آبان در حالی که در بیرجند به استراحت مشغول بود دچار خونریزی داخلی شد و جهت ادامه معالجه به تهران انتقال داده شد.
روز بعد به پاریس اعزام شد و پس از مسافرتی کوتاه به ایران بازگشت.
اما در اواخر دی 56 در بیمارستانهای پاریس بستری شد.
پس از آن که به رغم چند عمل جراحی حال وی همچنان رو به وخامت نهاده بود، جهت مراقبت و معالجه بیشتر در اواخر سال 1356 به امریکا اعزام شد و در بیمارستان شهر نیویورک بستری گردید.
در آن زمان پیشبینی پزشکان امریکایی که معتقد بودند علم زنده نمیماند، صحیح از آب درآمد و سرانجام وی در ساعت 11 روز جمعه 25 فروردین 1357 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت.
روز بعد جسدش به تهران انتقال یافت و روز یکشنبه 27 فروردین 1357 در اقامتگاه خانوادگی خاندان علم در حرم مطهر حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شد.
اسدالله علم؛ یار غار شاه از بیش از هزار سال پیش نام علم با آنچه امروزه مرزهای شرقی ایران نامیده میشود، آمیخته شده است.
منصور دومین خلیفه عباسی یکی از سردارانش موسوم به خازم بن خزیمه را مأمور سرکوبی شورش در ایالت خراسان کرد.
خازم و طایفهاش پس از آنکه مأموریت خود را با موفقیت انجام دادند، در قهستان واقع در بخش جنوبی این ایالت اقامت گزیدند و خود او و اعقابش بر مناطق نیمه بیابانی قائنات، پیرامون شهر کنونی بیرجند حکومت کردند.
در اواخر قرن هیجدهم سه تن از رؤسای این طایفه پی در پی نام امیرعلمخان را بر خود نهادند و بدین سان به پیدایش شاخهای از این طایفه کمک کردند که نام علم را بر خود نهاد، در حالیکه شاخه اصلی نام خزیمه را حفظ کرد.
اسدالله علم در زمان کودتای 28 مرداد 1332 هنگامی که دکتر مصدق به نخستوزیری رسید اسدالله علم بر املاک و داراییهای شاه موسوم به املاک و موقوفات پهلوی مدیریت میکرد.
با روند رو به افزایش اختلاف دکتر مصدق و شاه، اسدالله علم هم به جرگه مخالفان نخستوزیر پیوست و در رهبری و هدایت بخشهایی از مخالفان مصدق نقشی درجه اول برعهده گرفت و تا واپسین ماههای عمر کابینه بر این مهم باقی بود.
به دنبال گسترش اختلاف میان دربار و دولت طی ماههای تیر و مرداد 1332 دکتر مصدق جهت در هم شکستن قدرت مخالفان در مرکز کشور تصمیم گرفت اسدالله علم را از تهران تبعید کند.
در آغاز گفته میشد علم به اروپا خواهد رفت اما این شایعه و نیز طرح تبعید او به بندرعباس هم منتفی شد و در همان حال دکتر مصدق که زمانی خود در دوره سلطنت رضاشاه به امیر شوکتالملک علم پدر اسدالله علم در بیرجند پناه برده و از مجازات رهایی یافته بود، به علم تکلیف کرد به بیرجند برود و از توطئه بر ضد دولت او اجتناب ورزد.
با تبعید علم به بیرجند روابط او با مخالفان مصدق در تهران از طریق رابطینش برقرار بود و او کماکان در هدایت و سازماندهی بخشهایی از مخالفان نخستوزیر (مصدق) فعال بود و با برخی از مهمترین چهرههای طرفدار دربار که مدت زمان کوتاهی بعد در کودتای 28 مرداد 1332 سهیم شدند در تماسی دائمی بود.
در همان حال علم بالاخص در قائنات و بیرجند و نیز مشهد از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به دولت مصدق فروگذار نکرد و طرفداران و اعضای عمله او در این منطقه طبق آموزههای او ارکان و طرفداران دولت در بیرجند و بخشهای جنوبی خراسان را مورد آزار و اذیت دائمی قرار میدادند.
علم به ویژه در بیرجند گروهی مسلح ترتیب داده بود که هر آن آماده بودند به مراکز تحت کنترل طرفداران دولت مصدق حمله کنند.
ضمن اینکه با هدایت علم طرفدارانش در بیرجند و نیز مشهد در روند امور جاری دوائر دولتی و غیره هم موانعی ایجاد میکردند و با ایجاد رعب و وحشت طرفداران نخستوزیر را از هر اقدامی بر ضد شاه و دربار و طرفداران محلی آنان برحذر میداشتند.
درباره اقدامات مخرب اسدالله علم و طرفداران او بر ضد دولت دکتر محمد مصدق به دو گزارش که شعبه حزب ایران در بیرجند به ترتیب طی روزهای 6 مرداد و 21 مرداد 1332 خطاب به نخستوزیر و رئیس ستاد ارتش ارسال کرده است اکتفا میکنیم: ــ گزارش 1: جناب آقای نخستوزیر ـ به طوری که از حزب ایران شهرستان بیرجند گزارش میدهند آقایان اسدالله علم و [امیرحسین خان] خزیمه علم در نواحی جنوب خراسان مشغول تحریک و اغوای مردم سادهلوح و عناصر ناراضی میباشند که در موقع حساس و بحرانی علیه دولت و نهضت بلوا و آشوب فراهم آورند.
مخصوصاً مقارن با طرح استیضاح اقلیت در مجلس در حدود 200 نفر از رعایای طرفدار خود را به بیرجند آورد به این امید که در تهران دولت ملی آن جناب مواجه با مشکلات و خطراتی خواهد شد و آنان خواهند توانست در آن حدود انقلابی برپا ساخته و کشور را متشنج و دولت را ضعیف و ناتوان جلوه دهند.
تصور میرود نقشه آنان جزئی از نقشه عمومی ایادی استعمار و اقلیت مجلس شورای ملی است که در تمام ایران و به دست اشخاص مختلف طرح گردیده است که خوشبختانه توفیق خرابکاری و اخلال نصیب آنها نگردید.
مراتب را برای استحضار حضرتعالی به عرض عالی میرساند تا مقرر فرمایند توجه دقیقی به وضع بیرجند و قائنات و عملیات ضد ملی آقایان علمها معمول دارند....
ــ گزارش 2: ریاست محترم ستاد ارتش ـ به موجب گزارش تلگرافی حزب ایران بیرجند استوار ضیایی که از نزدیکان آقای علم است برای دفع ملخ با عدهای سرباز به قریه زهان رفته و برای اینکه در آن منطقه مرزی ایجاد بلوا و آشوب نماید نسبت به مردم فحاشی و تیراندازی نموده که اگر بردباری و متانت مردم نمیبود هر آینه وضع خطرناکی پیشآمد کرده منجر به خونریزی و کشتار میگردید چون آقای علم که از عناصر ضد ملی است و به طوری که مشهود است با ضعف دولت ملی و ایجاد اغتشاش در آن حدود مرتباً در حال فعالیت و مشغول توطئه و دسیسهبازی است، خواهشمند است مراتب تلگرافاً از لشکر خراسان استعلام و نسبت به استقرار نظم و حسن سلوک مأمورین و ارتش با مردم دستورات لازم را صادر فرمایند....