«ژاک دومرگان» در سال 1889 برای اولین بار به ایران آمد. او به نقاط مختلف ایران سفر کرد و تا سال 1891 در ایران ماند. حاصل سفر اول دمورگان، پنج کتاب در 9 جلد درباره جغرافیا، زمینشناسی، باستانشناسی و زبانشناسی ایران است.
دمورگان مجددا، شش سال بعد در سال 1897 پس از عقد قرارداد دولت فرانسه با مظفرالدینشاه برای کاوشهای باستانشناسی در شوش، به عنوان رئیس هیئت علمی فرانسه به ایران آمد و تا پایان 1908 در ایران اقامت کرد. او در این 11 سال مدارک مهمی را در خصوص تمدن عیلامیها کشف کرد.
«دکتر کاظم ودیعی»، استاد جغرافیا در دانشگاه تبریز ، جلد اول کتابهای دمورگان را با عنوان «هیئت علمی فرانسه در ایران مطالعات جغرافیایی» به فارسی ترجمه کرد و انتشارات «چهر» تبریز، آن را به سال 1338 در یکهزار نسخه منتشر نمود. این کتاب در 490 صفحه و بر روی کاغذ 70 گرمی سوئدی در چاپخانه «شفق» تبریز چاپ شده است. در مقدمه کتاب، دمورگان به نکته جالبی اشاره کرده است که بخشی از آن را در اینجا نقل میکنم:
«در مسافرت ایران هدیه دادن (بخشش) امری ضروری است اما نباید این وسیله را بد استعمال کرد، وگرنه بومیها ارزشی برای آن قائل نشده، نوکرها به خود حق میدهند که مردی را که اینقدر کمحساب پولش را نگه میدارد، بچاپند. هدیه باید همیشه با سخنان نیکو همراه باشد. با بومی باید به مانند یک بچهای که به او شیرینی میدهند رفتار کرد، یعنی قبلا توجه او را خوب به این نکته جلب کرد که شیرینیها خیلی خوباند.
اما توصیه اصلی و اساسی به مسافری که به سوی ممالک مسلمان عزیمت میکند عدم توجه به زنهای بومیان است چنانچه گویی وجود نداشته، باشد (ندارد). این بیاعتنایی و بیتفاوتی کامل، تنها و کاملترین اظهار ادبی است که یک مرد در مشرقزمین در قبال یک زن میتواند بنماید. این نهتنها برای یک اروپایی ضروری است بلکه برای یک ایرانی نیز چنین است. این شیوه بدبختانه همیشه از طرف همه مسافرین تعقیب نشده و چه بسا زندگی خود را بر سر بیاحتیاطیشان به خطر انداختهاند.
من به کرات ملاحظه کردهام که اگر منازعاتی بین مسیحیان و مسلمانان روی دهد به هر علت و دلیل که باشد، مسلمانان پشت سر هم به هر کجا راه میافتند که: به زنها توهین شده، که به اندرونشان (حرم) داخل شدهاند در حالیکه یک کلمه از شکایتهایشان حقیقت ندارد.»
جان ون
شرح زندگی
جان ون در چهارم آگوست سال 1834در یک خانواده برجسته مذهبی، در انگلستان متولد شد. هنگامی که او جوان بود پدرش، هنری ون(Henry Venn)، به لندن سفر کرد تا به عنوان عضو افتخاری انجمن مبلغین کلیسا مشغول به کار شود. ون تحصیلات خود را در لندن، در مدرسه Sir Roger Cholmley's School آغاز کرد که اکنون با نام Highgate School شناخته میشود. در سال 1853 بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان در کالجهای Gonville و Caius در کمبریج(Cambridge) نام نویسی کرد. او در سال 1854 به عنوان یک محقق ریاضی برگزیده شد و در سال 1857 مدرک لیسانس خود را دریافت کرد. همچنین ون در سال 1857به عنوان مرد اول کالج شناخته شد و تا سالهای بعد هم این عنوان را به خود اختصاص داد. پیشینه خانوادگی او، ون را به سوی مسایل مذهبی سوق میداد که به این ترتیب او در سال 1858در کلیسای ایلی(Ely) به عنوان خادم و در سال 1859 به عنوان کشیش به فعالیت پرداخت و بعد از آن تا هنگامی که به عنوان مدرس در علوم اخلاق به کمبریج بازگردد، دفاتری را در شهرهای مختلف از جملهCheshunt, Hertfordshire, Mortlake, Surrey دایر کرد.