دانلود تحقیق حضرت نوح(ع)

Word 47 KB 20317 9
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ادوارنبوت: دوره دوم نبوت
    لقب:شیخ الانبیاء
    معنای اسم:نوح=نوحه و اسامی دیگری نیز دارد.عبدالغفار،عبدالملک،عبدالسلام
    پدر:لمک
    مادر:قینوش
    تاریخ ولادت:۱۶۴۲سال بعد از هبوط ادم
    مدت عمر:بیش از هزار سال نوشته اند
    بعثت:پیامبری ایشان در بابل،عراق و شام بود
    محل دفن:نجف اشرف درکشور عراق
    نسب:نوح بن متوشلخ بن اخنوخ بن یارد بن مهلا ییل بن قینان بن انوش بن شیث بن ادم(ع)
    تعداد فرزندان:ان حضرت ۴پسرداشت
    مختصری از زندگینامه
    حضرت نوح(ع) نخستین پیامبراولواالعزم است که خداونداورا با کتاب وشریعت جداگانه ای
    بسوی مردم ان روزگار مبعوث نمود.هرچند ان حضرت سالیانی دراز،قوم خودرا به یکتا پرستی دعوت
    کرد، ولی نتیجه ای نبخشید،تا اینکه به امر خداوند کشتی بزرگی ساخت واز هر نوع حیوان یک جفت
    (نروماده)درانقرار داد و سپس خود و عده کمی از همراهان به علاوه سه فرزندش (سام-یافث-حام)
    و همراهانش در کشتی نشستند پس از ان چهل شبانه روز باران سیل اسایی بارید و بعد از اینکه اب فرو نشست کشتی بر قله کوه جودی و به روایت تورات ، بر کوه ارارات یا اغاری به خشکی نشست بدین
    ترتیب نوع بشر از بازماندگان کشتی نوح بوجود امد.
    فهرست سورهایی که نام نوح در ان ذکر شده است
    ال عمران-نساء-انعام-اعراف-توبه-یونس-هود-ابراهیم-اسراء-مریم-انبیاء-حج-مومنین-فرقان-
    شعراء-عنکبوت-احزاب-صافات-ص-غافر-شوری-ق-ذاریات-نجم-قمر-حدید-تحریم-نوح.
    مؤمنین به حضرت نوح، واقعاً انسانهاى برگزیده‏اى بودند.

    درباره ماجراى حضرت نوح و مؤمنین به او، در آیات شریفه سوره «هود»، به طور مفصّل صحبت شده است.

    حضرت نوح، نهصد و پنجاه سال دعوت کرد.

    نتیجه و محصول دعوت او بعد از نهصد و پنجاه سال، عبارت بود از جمع معدودى که در بین آن مردم جاهل و طغیانگر، به نوح ایمان آوردند: «و ما آمن معه الّا قلیل.(3)» سپس امتحان الهى براى آن قوم کافر، نزدیک شد؛ یعنى قضیه توفان.

    حضرت نوح، به کشتى ساختن در خشکى پرداخت و مایه مسخره همه کسانى شد که به او نگاه مى‏کردند.

    کشتى را باید لب دریا ساخت، نه در خشکى و آن‏جایى که با دریا، شاید فرسنگها فاصله داشته باشد!

    کشتى بزرگى که جماعتى را مى‏خواهد با خود حمل کند، چطور مى‏شود با فاصله زیاد از دریا درست کرد؟!

    قومِ کافر وقتى که از کنار نوح و مؤمنین به او عبور مى‏کردند، به تمسخر مى‏پرداختند و مى‏گفتند: ببینند نوح و یارانش، در بیرون شهرى که محل سکونتشان است، به ساختن یک کشتى عظیم مشغولند!


    مؤمنین به نوح، کسانى بودند که تمسخرها را تحمّل مى‏کردند.

    آنها که نمى‏دانستند کشتى براى چیست!

    آنها که از ماجراى توفان و آبى که از آسمان و زمین مى‏خواست بجوشد، خبر نداشتند!

    امّا ایمانشان آن‏قدر قوى بود که در مقابل تمسخرها و تسخر زدنها، تاب آوردند و فشار افکار عمومى قدرتمندان جامعه را علیه خود، تحمل کردند.

    مؤمنین نوح، مردمان فرودستى هم بودند: «الا الذّین هم اراذلنا بادى الرأى.(4)» شاید مردمان طبقه سه و چهار جامعه آن روز محسوب مى‏شدند.

    حالا شما فکر کنید: جمعیت کمى، در مقابل جمعیت زیادى که پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند، تبلیغات دارند، مورد تمسخر قرار مى‏گیرند و اهانت مى‏شوند، اما تحمّل مى‏کنند.

    تحمّلى این چنین، ایمانى قوى مى‏خواهد.

    اطرافیان نوح و مؤمنین به نوح، این ایمان قوى را داشتند.

    بعد که موضوع کشتى سازى پیش آمد، ایمان اینها بیشتر واضح شد: آنها بر پیغمبرشان فشار نیاوردند که «این چه کارى است مى‏کنى؟!

    براى چه در خشکى، کشتى مى‏سازى و چرا مایه مسخره ما شده‏اى؟!» نه.

    همه تلخیها را تحمل کردند.

    آنها کار عجیب و غریبى را شروع کرده بودند.

    فرض کنید در یک میدان بزرگ، وسط شهرى مانند تهران که فرسنگها تا دریا فاصله دارد، یک نفر شروع به ساختن کشتى کند!

    این کار، توجیهى ندارد.

    مؤمنین به نوح، تمسخرى را که به جا هم تلقّى مى‏شد، تحمّل کردند.

    چنین تحمّلى، ایمان مى‏خواهد؛ آن هم ایمان قوى.

    بعد که باران از آسمان شروع به باریدن کرد و آب از زمین جوشید، نوح به مؤمنین خود گفت: «حالا سوار شوید.» سوار شدند و حیوانات را هم سوار کردند.

    اوضاع و شرایط جوّى طورى بود که معلوم مى‏کرد سرتاسر دنیا را آب فرا خواهد گرفت.

    فرمان خدا به نوح این بود که: «قُلنَااحْمل فیها من کلّ زوجین اثنین و اهلک.»(5) همه موجودات جفت را( «زوجین اثنین» یعنى دو جفت) سوار کشتى کن.

    معلوم بود حادثه‏اى در شرف تکوین است که بناست به هیچ چیزِ دنیا رحم نکند.

    آنها سوار کشتى شدند.

    کشتى حرکت کرد و پس از آن دنیا را آب گرفت.

    انسانها غرق و حیوانات نابود شدند.

    آن جمع برگزیده مؤمن، اطراف حضرت نوح ماندند.

    امتحان کفّار تمام شد؛ اما امتحان مؤمنینْ هنوز تمام نشده بود.

    یک امتحان بود که در دوران ایمان به پیامبر، در مقابل سختیها صبر و تحمّل کنند و تمسخرها را تاب بیاورند.

    امتحان سختى بود.

    امتحانِ دوران شدّت!

    مؤمنین به نوح، امتحان را راحت گذراندند.

    گاهى امتحان دورانِ شدّت، راحت‏تر از امتحان دوران رخاء و رفاه و آسایش است.

    امتحان دوران مقابله مظلومانه با اسرائیلیهاىِ غاصبِ غاشمِ ظالم، امتحان سختى بود.

    عدّه‏اى از عهده آن امتحان بر آمدند.

    بعد که چند سالى گذشت، به برکت همان مبارزات، بین مردم احترامى پیدا کردند.

    پولها سرازیر شد، احترامها سرازیر شد و دوران راحتى فرا رسید.

    دیگر مبارزه‏اى نبود.

    دیگر خطر مرگى نبود.

    دیگر مسلسل به دوش انداختنى نبود.

    لذا، در امتحانِ دوران آسایش، بریدند؛ آن هم چه بریدنى!

    فضاحتِ فروشِ فلسطین را که دیدید!

    از این قبیل، در تاریخ معاصر، زیاد داریم.

    بنده دیده‏ام مبارزینى که دوران شدّتشان را به پاکیزه‏ترین وضع گذراندند، امّا در دوران رخائشان، گرفتار کثافت و فساد شدند.

    گردابِ امتحان، گرداب بسیار سختى است.

    همان مردمى که آن شدّتها را در کنار نوح تحمّل کردند، به دوران رخاء و آسایش رسیدند.

    «قیل یا نوح اهبط بسلام منّا و برکات علیک.(6)» و آب فرو نشست.

    دوران گردش کشتى نوح بر امواج آبى که توفان غضب الهى بود، به پایان رسید.

    بنا بود در دنیاى سالم، از کشتى پیاده شوند؛ دنیایى که دیگر مستکبرین و ملأ و مترفین در آن نیستند.

    بایستى زندگى اسلامى و الهى خودشان را شروع مى‏کردند.

    قرآن مى‏فرماید که به نوح گفتیم: «اهبط.» از کشتى فرود آ.

    «بسلام منّا على امم ممّن معک.(7)» درود ما برتو (یا «سلامتى و امنیت ما براى تو») و براى بعضى از کسان که با تو هستند.

    عجبا!

    این درود و توجّه و لطف الهى، براى مؤمنینى که در آن شرایط از امتحان بیرون آمدند، همگانى نیست.

    «عدّه‏اى» از آنها مشمول سلام الهى هستند: «و امم سنمتّعهم ثم یمسّهم منّا عذاب الیم.(8)» اما عده دیگر از همانهایى را که با تو بودند ( ظاهر آیه این است: «سنمتّعهم») اوّل بهره‏مند مى‏کنیم.

    «ثم یمسّهم منّا عذاب الیم.» بعد به دنبال آن بهره‏برى (به دنبال برخوردارى از زندگى راحت، به دنبال چشیدن مزه امنیت و رفاه و آسایش) یک عذاب دردناک از سوى ما به آنها خواهد رسید!

    یعنى آنها در امتحان، بد عمل خواهند کرد.

    در امتحان الهى خواهند برید.

    وقتى تقوا نبود، وقتى مراقبت ازخود نبود، وقتى نسبت به عمل خودمان، حرف خودمان، معامله خودمان، خدمتى که در دستگاه دولتى بر عهده گرفته‏ایم، وظیفه‏اى که در میدان بردوش گرفته‏ایم، و خلاصه به رفتارى که بر حکم وظیفه اسلامى‏بر ما لازم است، حواسمان جمع نبود، لغزشها به سراغمان مى‏آید.

    خیال نکنید که لغزش از آنِ عده‏اى مخصوص و شهوات ویژه جمع معیّنى است!

    همه انسانها دچار شهوت مى‏شوند.

    شهوتِ برخى گران و شهوتِ بعضى ارزان است.

    لذّتِ بعضى فاخر و لذّتِ بعضى ناچیز و کوچک است.

    لذّت، لذّت است.

    لذّتِ حرام، لذّتِ حرام است.

    فرق نمى‏کند؛ بزرگش هم حرام است، کوچکش هم حرام است.

    از آدم بزرگ هم حرام است، از آدم کوچک هم حرام است.

    امتحان، امتحان است.

    براى همه، امتحان است.

    براى همه قشرها امتحان است.

    البته آن کس که توقّع و انتظار بیشترى از او هست - یا به خاطر لباسش، یا به خاطر مقامش، یا به خاطر ظاهرش، یا به خاطر حرفهاش - مراقبتش لازمتر و واجبتر، و انحرافش زشت‏تر و دردناکتر است.

    اما امتحان براى همه هست.

    یک ملت هم امتحان مى‏شود.

    همان‏طور که درقضیه حضرت نوح - وامم سنمتّعهم - بود.

    در روایتى دیدم که نبى‏اکرم صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله‏وسلّم براى امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاهوالسّلام نشانه هاى انحراف در ملت مسلمان را شرح مى‏دهد، که چنین مى‏شوند و چنان مى‏شوند.

    امّا در نهایت و در مآل همه تکیه‏ها روى تقواست.

    در ادامه همین آیاتِ مربوط به نوح، خداى متعال مى‏فرماید: «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لاقومک من قبل هذا فاصبر انّ العاقبه للمتّقین.(9)» عاقبت از آنِ متّقین است.

    فرجام نیک، وابسته به تقواست.

    یعنى در قضیه نوح هم، آیه کأنّه چنین اشاره مى‏کند در آن‏جا هم آنهایى که زمین خوردند، به سبب بى‏تقوایى‏شان بود.

    براى من و شما برادران و خواهران عزیز که در دوران امنیت اسلامى زندگى مى‏کنیم، امتحان همین امروز است.

    امتحان، نقد است.

    روزى در این مملکت کسى جرأت نمى‏کرد یک کلمه سخن حق بر زبان آورد.

    زیرا باطل بر همه جا مسلّط بود.

    ولى امروز، به فضل پروردگار و به برکت اسلام، سخنِ حق، سخنِ رایج است.

    تازه، آنهایى هم که اهل باطلند، امروز فرصت مى‏کنند تا باطل خودشان را بگویند!

    نگاه کنید به فضاى جامعه!

    نگاه کنید به مطبوعات کشور!

    نگاه کنید به آدمهایى که در خانه هایشان نشسته‏اند و کسى هم با آنها کارى ندارد!

    تماس مى‏گیرند.

    از صدها فرسنگ راه، با کسى که دشمن جمهورى اسلامى است، ارتباط برقرار مى‏کنند و حرفشان را به او مى‏گویند، تا او حرف آنها را در دنیا پشت بلند گو پخش کند!

    مى‏گویند، و حرفشان هم باطل است؛ کسى هم کارى به کارشان ندارد.

    بگذار حرف باطلشان را بگویند!

    وقتى که فضا فضاى حقّ است، حاکمیتْ مالِ حقّ است، ملت طرفدار حقّند، دل ملت به طرف حقّ است، حالا یک باطل گوى یاوه‏سرا هم، اگر خواست حرف چرندى از گوشه‏اى بپراند، بپراند!

    ما حسّاسیتى نداریم.

    براى همه، امنیت هست؛ حتى براى کسانى که با نظام حق و روال حق، سازگار نیستند.

    این دوران کجا و روزگارانى که حتى افرادِ همراه با حکومت باطل هم، امنیت نداشتند کجا؟!

    این، حکومت اسلام است.

    حکومت حقّ است.

    فضاى قرآنى و فضاى نماز است.

    فضاى «الذین ان مکّنا هم فى‏الارض أقاموا الصّلوه و آتو الزّکوه(10)» است.

    فضاى دین است.

    این فضا، فضایى است که امتحان دوران رخاء براى ملت ما نیز هست.

    روزى در ماه رمضان، همین تهران، موشکباران مى‏شد.

    روز وشب در خانه خودتان، از دست دشمن متجاوز امنیت نداشتید.

    امروز آن دشمن، به برکت فداکارى جوانان این ملت - رزمندگان، شهیدان، جانبازان و آزادگان - به کوته‏دستى محکوم شده و سر جاى خود نشسته است.

    امنیت به شما رسید.

    اما لحظه امتحان است.مراقب باشید.

    اى مؤمنینى که در سخت‏ترین شرایط، سوار کشتى نوح شدید!

    مواظب باشید از امتحان، سربلند بیرون آیید.

    راهش هم این است که تقوا را درخودتان ذخیره کنید.

    تقوا یعنى همین که مواظب رفتار خودتان باشید که خلاف امر و نهى خدا رفتار نکنید.

    این، معناى تقواست.

    یک وقت ممکن است سرِ رشته از دست انسان خارج شود و گناهى هم از او سر بزند.

    مهم این است که شما مراقب باشید و بنا داشته باشید که گناه نکنید.

    این، آن روحیه تقواست.

    اینْ روحیه هشیارى است، که وقتى شما هشیار خودت بودى، هشیار دشمنت هم هستى.

    وقتى مواظب شیطانِ درون خودت بودى، مراقب شیطان بیرونى هم خواهى بود.

    وقتى شیطان درون ما نتواند به ما آسیب برساند، شیطانِ بیرون هم به آسانى نخواهد توانست ما را محکوم کند و ضربه وارد سازد.

    این، آن پیام ماه رمضان است.

    «کتب علیکم الصیام کما کتب على الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون.(11)» مقدّمه تقواست و تقوا غایتِ است.

کلمات کلیدی: حضرت نوح(ع) - نوح

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» منظومه محنت زهرا و آل او دوشیزگان پرده نشین حریم قدس بر خاطر کواکب ازهر نوشته‌اند نام بتول بر سر معجر نوشته‌اند سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش ...

ولادت علي (ع): رسول گرامي اسلام در سال عام الفيل در مکه معظمه ديده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالي که از ولادت پيغمبر خدا و از شنيدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و م

سپاس خداوندي را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بيافريد و نعمت در آن بگسترانيد و از براي جانشيني خود بر روي زمين انسان را از ماند آبي گنديده بسرشت و براي هدايت او پيامبران فرستاد. درود برون از شمارش بر خاتم پيامبران که با ارائه رسالتش دين

ولادت علي (ع) : رسول گرامي اسلام در سال عام الفيل در مکه معظمه ديده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالي که از ولادت پيغمبر خدا و از شنيدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و

حضرت هود(ع)، پيامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبياى عهد قديم است. حدود 58 آيه در قرآن درباره حيات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابه‏لاى آيات آمده است. آيات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آيات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصيل، ماجراى

بيان فضايل و مکارم اخلاق و نامهاي جليل و نقش نگين حضرت ابراهيم (ع) به سند وعتبر از حضرت موسي بن جعفر (ع) منقول است که حضرت ابراهيم عليه‌السلام متيظ و آگاه شد به عبرت گرفتن بر معرفت حق تعالي و احاطه کرد دلايل او بعلم ايمان بخدا و او پانزده ساله بود.

ولادت علي (ع): رسول گرامي اسلام در سال عام الفيل در مکه معظمه ديده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالي که از ولادت پيغمبر خدا و از شنيدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و م

رسول گرامي اسلام در سال عام الفيل در مکه معظمه ديده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالي که از ولادت پيغمبر خدا و از شنيدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جديد را به

ولادت علي (ع) : رسول گرامي اسلام در سال عام الفيل در مکه معظمه ديده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالي که از ولادت پيغمبر خدا و از شنيدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و

حضرت هود(ع)، پيامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبياى عهد قديم است. حدود 58 آيه در قرآن درباره حيات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابه‏لاى آيات آمده است. آيات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آيات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصيل، ماجراى

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول