دانلود تحقیق عمر خیام نیشابوری

Word 111 KB 20374 18
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • حکیم عمر خیام نیشابوری، متولد 29 اردیبهشت 427 هجری شمسی (18 می 1048 میلادی) در نیشابور، متوفی 13 آذر ماه 510 هجری شمسی (4 دسامبر 1131 میلادی).

    خیام را به عنوان یک شاعر، ستاره شناس، و ریاضی دان مشهور می شناسند؛ ولی شهرت بیشتر او برای رباعیاتش می باشد.
    نام خیام (خیمه دوز) ممکن است که از شغل و حرفه پدرش مشتق شده باشد.

    خیام تحصیلات خود را در علوم و فلسفه در نیشابور و بلخ به خوبی گذرانید و به سمرقند رفت؛ جایی که رساله مهم خودش را در رابطه با جبر کامل کرد.

    نام او چنان پرآوازه شد که سلطان سلجوقی، ملکشاه، از او درخواست کرد که جای ستاره شناس او را گرفته و نظارت ضروری را در رابطه با بازسازی سالنامه بیان کند.

    او همچنین ماموریت یافت که رصد خانه ای در شهر اصفهان بنا کند و با دیگر ستاره شناسان همکاری نماید.


    امروزه صدها رباعی را به او نسبت می دهند؛ که بسیاری از آن ها جعلی و ساختگی است؛ اما هفتاد و دو رباعی از رباعیات به طور قطع درست و معتبر هستند، که در کتاب شعر شراب نیشابور به قلم خود خیام است.


    آرامگاه این شاعر بزرگ و ریاضی دان مشهور ایرانی، در باغی در نیشابور بنا شده است.

    این آرامگاه در سال 1341 هجری شمسی برابر با 1962 میلادی ساخته شد.



    خیام
    زندگینامه
    امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است.

    سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست.

    او در شهر نیشابور به دنیا آمد.

    به این علت به او خیام می گفتند چون پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است.

    او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت.

    در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.

    او به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف کتابهای با ارزشی نوشته است.

    خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بوده است و معاصران او همه وی را به لقبهای بزرگی مانند امام، فیلسوف و حجه الحق ستوده اند.

    او در زمان دولت سلجوقیان زندگی می کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان، ری، آذربایجان و کشورهای روم، عراق و یمن و فارس را شامل می شد.

    خیام معاصر با حکومت آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی بود.

    در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگهای صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت آل سلجوقی و...

    .

    خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند اما در طی دوران حیاط خود دو بار به قصد سفر از نیشابور خارج شد که یکی از این سفرها برای انجام دادن مراسم حج بود و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است.

    خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است.

    خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود.


    سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ .

    ق در شهر نیشابور دارفانی را وداع گفت.

    او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی کرده بود که نظامی عروضی در ملاقاتی که با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان کرده که گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند که نظامی عروضی بعد از چهار سال که از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور رفته و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با کمال تعجب دید که قبر او درست در همان جایی است که او گفته بود.


    ویژگی سخن
    خیام در زمینه ادبیات و شعر، بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیات او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تکلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است.

    خیام در این رباعیها افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می کند و این رباعیها را غالباً در دنبال تفکرات فلسفی خود سروده و به همین علت است که خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حکیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها که رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت که شهرت جهانی پیدا کردند.

    خصوصیات دیگری که در اشعار خیام نمودار است این است که سخنش در کمال متانت و سنگینی است.

    اهل شوخی و مزاح نیست، با کسی کار ندارد چون او حکیمی است متفکر، دنبال سخنوری نیست و هنگامی که در اشعارش دقت می کنیم متوجه می شویم که افکار شعری او بر دو یا سه موضوع بیشتر نیست: یادآوری مرگ، تأسف بر ناپایدار بودن زندگی و بی اعتباری روزگار.

    از میان شعرای بزرگ ایران کمتر کسی به اندازه خیام است که شهرت جهانی داشته باشد چون اشعار او به زبانهای مختلف ترجمه شده است.


    معرفی آثار آنچه که از آثار خیام وجود دارد یا تاریخ نویسان وجود آنها را ذکر کرده اند رساله ها و مقالاتی است که او در علوم مختلف نوشته است که عبارتند از: 1- رساله ای در جبر و مقابله 2- رساله ای در شرح اصول اقلیدس 3- زیج ملکشاهی یا زیج جلالی 4- رساله ای در طبیعیات 5- رساله در وجود 6- رساله فلسفی که در آن از حکمت الهی در آفرینش عالم و تکالیف مردم و عبادات بحث می کند.

    7- رساله ای در اختلاف فصول و اقالیم 8- نوروز نامه که درباره رسوم و اعیاد ایرانیان به ویژه تاریخ و آداب ایرانیان در روز عید نوروز است.

    9- دیوان رباعیات گزیده ای از اشعار ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست بی باده گلرنگ نمی باید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست * * * بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دل افروز خوش است از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است *** می نوش که عمر جاودانی این است خود حاصل از دور جوانی این است هنگام گل و باده و یاران سر مست خوش باش دمی که زندگانی این است *** در دهر چو آواز گل تازه دهند فرمای تا که می به اندازه دهند از جور و قصور و ز بهشت و دوزخ فارغ بنشین که آن بر آوازه دهند *** بر شاخ امید اگر بری یافتمی هم رشته خویش را سری یافتمی تا چند ز تنگنای زندان وجود ای کاش سوی عدم دری یافتمی *** از جمله رفتگان این راه دراز باز آمده کو که به ما گوید راز هان بر سر این دو راهه آز و نیاز چیزی نگذاری که نمی آیی باز *** ای دل!

    غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نه ای غمان بیهوده مخور چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور *** چون حاصل آدمی در این شورستان جز خوردن غصه نیست تا کندن جان خرم دل آنکه زین جهان زود برفت وآسوده کسی که خود نیامد به جهان *** دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت می نوش ندانی از کجا آمده ای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت *** می خوردن و شاد بودن آیین من است فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است گفتم به عروس دهر کابین تو چیست گفتا دل خرم تو که آیین من است *** در دایره ای که آمدن و رفتن ماست آن را نه بدایت نه نهایت پیداست کس می نزند دمی در این عالم راست که این آمدن از کجا و رفتن به کجاست *** این یک دو سه روزه نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت هرگز غم دو روز فرا یاد مگشت روزی که نیامدست و روزی که گذشت گرامیداشت حکیم بزرگ نیشایور، «عمر خیاّم» 18 ماه مه، زادروز حکیم «عمر خیام» نیشابوری است.

    شاید موقعیت مناسبی باشد تا ضمن یادآوری این روز بزرگ، همزمان، از استاد «حسن شهباز»، و پژوهش ارزندهی او در بارهی «فیتزجرالد» و برگردان اشعار «خیام» به انگلیسی نیز یاد کنیم که هفتهی پیش درگذشت.

    یکی از خدمات بزرگ زندهیاد «حسن شهباز»، تهیه و نشر فصلنامهی وزین و پربار «رهآورد» هست که بیست و چهار سال از سالهای آخر عمر خود را به بهترین شکل، به نشر این فصلنامه اختصاص داد.

    شمارهی 74 «رهآورد»، پیش از مرگ او به دست علاقمندان این نشریه رسید.

    در «رهآورد» شمارهی 46 به بزرگداشت حکیم «عمر خیام» نیشابوری، از سوی سازمان آموزشی، دانشی و فرهنگی (یونسکو) اشاره شده که سال 97/1996 را سال بزرگداشت این حکیم بزرگ، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر ایرانی نامیدهاست.

    «انجمن پاسداری از زبان پارسی و فرهنگ ایرانی» به همین مناسبت همایشی در مهرماه 1376 برابر با 27 سپتامبر 97 در دانشگاه کالیفرنیا ترتیب داد.

    در این همایش استادان، ادیبان و دانشمندان بسیاری به سخنرانی پرداختند.

    کتابی نیز بانام «خیامنامه» انتشار یافت که دربردارندهی همین سخنرانیها و نوشتههاست.

    از جمله سخنرانان در این همایش، زندهیاد استاد «حسن شهباز» بود که از پژوهش ارزندهی خود در بارهی «فیتزجرالد» و برگردان انگلیسی اشعار خیام از سوی او، سحن گفت: «...

    نتیجهی ذوقآزمایی و خدمت پُر ارج «فیتزجرالد» دنیا را با فلسفهی خیام آشنا کرد و نام او را کران تا کران عالم بر سر زبانها انداخت.».

    نگاهی به برگردان «فیتزجرالد» از ترانههای «خیام» استاد «حسن شهباز» در این پژوهش خود از چگونگی آشنا شدن «فیتزجرالد» با اندیشههای خیام، ترجمه و نشر اشعار او یاد میکند و مینویسد که «فیتزجرالد» در سالهایی که در «کمبریج» درس میخواند، با دوستی آشنا شده بود به نام «ادوارد کاول»، که به ادب و فلسفهی شرق دلبستگی بیحدی داشت و از اینرو، از سالهای جوانی به آموختن زبان فارسی پرداخته بود.

    دوستی «فیتز جرالد» با این شخص، سبب شد که او نیز به ادبیات مشرق زمین علاقمند شده و از جمله زبان فارسی را بیاموزد.

    داستان از این قرار بوده که «ادوارد کاول» که به غزلیات حافظ سخت دلبسته بوده، در دوران اقامتش در «کلکته» به نسخهای از رباعیات «خیام» دست مییابد و چون اندیشهی «خیام» و اشعار او را به تمایلات «فیتزجرالد» نزدیک میبیند، آن را برای او میفرستد.

    آنطور که «فیتزجرالد آن را دریافت داشت و دیگر از آن جدا نشد.».

    ترجمهی ترانههای «خیام» تمام ذهن و فکر او را مشغول ساخته بود.

    فیتزچرالد پیش از آن نیز به ترجمهی آثار «عبدالرحمان جامی» پرداخته بود.

    اما در ترجمهی اشعار «خیام» دقت و وسواسی عجیب داشت.

    میخواست که اصالت کلام و اندیشههای او، در ترجمه حفظ شود.

    در تابستان 1858، بود که نسخهی خطی ترجمهی اشعار «خیام» را برای چاپ به دوستش «کواریچ» سپرد.

    کتاب در دویست نسخه و به بهای پنج شلینگ به بازار آمد.

    اما از این مجموعه، استقبالی نشد و کتابها روی دست فروشنده ماند، طوریکه آن را به حراج گذاشت.

    هر نسخه به بهای یک پنی.

    از میان افرادی که که این کتاب را با قیمت ناچیزی در حراج خریدند، ادیبان و دانشوران سرشناس نیز بودند که به اهمیت این اشعار پیبردند و همه بر این باور بودند که این چهار پارهها، شباهتی با شیوهی تفکر و شعر انگلیسی ندارد.

    هر کدام از رباعیها در نوع خود، شاهکاری بود بینظیر.

    دومین چاپ، ده سال بعد صورت گرفت.

    این بار محبوبیت بیش از حد اشعار «خیام» که توسط «فیتزجرالد» به زبان انگلیسی ترجمه شده بود، مکتب «خیام» را بهوجود آورد و دوستدارانش کلام او را از زبان «فیتزجرالد» از بر یخواندند.

    شهرت «خیام» به دیگر کشورها نیز رسید و جهانی شد و اشعارش به بیشتر زبانها ترجمه گردید.

    استاد «حسن شهباز» مینویسد:«...

    شاید بعد از کتاب مقدس، هیچ کتابی در جهان به اندازهی رباعیات «عمر خیام» نیشابوری انظار جهانیان را به خود مشغول نکردهاست.

    (برگرفته شده از نوشتهی حسن شهباز در خیامنامه) نگاهی به زندگی و آثار خیام «ابوالفتح عمربن ابراهیم، عمر خیام»، از شاعران و دانشمندان بزرگ ایران در دورهی سلجوقی است.

    زادگاهش نیشابور بوده اما چنان برمیآید که شهرهای خراسان آن زمان مانند «توس»، «بلخ»، «بخارا» و «مرو» را دیده باشد.

    حتی به بغداد رفته و به روایتی زیارت حج را نیز بهجای آوردهاست.

    او با پادشاهان و بزرگانی چون «ملکشاه سلجوقی» و «خواجه نظامالملک» و با دانشمندانی همچون «غزالی» مراوده داشتهاست.

    «خیام» اغلب دانشهای زمان خود را به کمال میدانست.

    چنانکه اصلاح تقویم جلالی را «ملکشاه سلجوقی» به او سپرد.

    در زمینهی پزشکی، «سنجر»، پسر «ملک شاه» را که آبله داشت، درمان کرد و در زمینهی حکمت نیز با «امام محمد غزالی» مباحثه داشت.

    با این همه شهرت او را در سرودن رباعیات و یا چهار پارههای او میدانند که گفته میشود به خاطر افزایش نشاط و شادی خاطر و کاهش بار غم و دشواریهای زندگی میسرودهاست.

    پدر او «ابراهیم» نام داشت که در مورد چگونگی حرفهاش دو نظریه ابراز شدهاست.

    گروهی آنان را با توجه به شهرت «عمر» به «خیام» یا «خیامی»، گفتهاند که پدر، یا یکی از نیاکانش پیشهی خیمهدوزی یا چادردوزی داشتهاست و گروه دوم بر آنند که پدر «عمر خیام» به امور دیوانی مشغول بودهاست.

    «ادوارد فیتزجرالد» شاعر و مترجم توانای انگلیسی که رباعیات «خیام» را به انگلیسی برگردانده، در پیشگفتار برگردان این اشعار ، داستان معروف «سه یار دبستانی» را آورده که اشاره به «خواجه نظامالملک»، «حسن صباح» و «عمر خیام» است.

    همچنین او از پیوند دوستی و قراردادی که بین آنها بوده مینویسد، مبنی بر این که هرکس از ایشان در دورههای بعدی به مقام والایی در اجتماع برسد، دو دیگر را کمک کند.

    البته به باور بسیاری این داستان نمیتواند واقعیت داشته باشد، زیرا تفاوت سنی بسیاری میان «خواجه نظامالملک»، «خیام» و «حسن صباح» وجود دارد.

    آنچه مسلم است، اینست که «خیام» آموزشهای مقدماتی را در «نیشابور»گذراند و از استادان و آموزگاران او جز نام «امام موفق نیشابوری»، نام دیگری نیامدهاست.

    خیام پس از آموزشهای مقدماتی به «نظامیهینیشابور» میرود که آن را «دارالعلوم نیشابور» نیز مینامیدهاند.

    در باب «نظامیه» باید گفت که «خواجه نظام الملک»، وزیر باتدبیر و دانشمند ایرانی، در زمان خود، دست به تأسیس مدارس عالی در شهرهای بزرگ ایران زد که در جای خود یکی از بزرگترین اقدامات فرهنگی بود.

    وجود این «نظامیه» ها در شهرهایی چون «نیشابور»، «بلخ»، «هرات»،«خرگرد» (خواف)، «مرو»، «آمل»، «اصفهان»، «بصره»، «موصل» و «بغداد»، جایگاهی برای آموزش و آموختن دانشمندان و بزرگان بسیاری شد.

    چنان که بزرگترین علمای عصر، چون «ابواسحاق شیرازی» و «امام محمد غزالی» در «نظامیهی بغداد» تدریس میکردند و نخبگانی چون «انوری»، «ظهیر فاریابی» در «نظامیهی نیشابور» و «رشید وطواط» در «نظامیهی بلخ» و «سعدی» در «نظامیهی بغداد»، تحصیل علم کردند.

    پیشرفتگی این نظامیهها از جمله در این بود که به سبک کشورهای پیشرفتهی امروزی، دانشجویان، در طی دوران تحصیل، کمکهزینه دریافت میکردند تا بتوانند با خیال راحت به تحصیل علم بپردازند.

    «خیام» پس از تحصیلات خود، چندی بهعنوان آموزگار خصوصی یا سر خانه به کار مشغول شد که زمان زیادی به درازا نکشید.

    در سال 1070 میلادی در شهر «سمرقند»، در دستگاه «ابوطاهر قاضیالقضات» به خدمت پرداخت.

    مدتی بعد پس از دریافت دعوتنامهای از سوی «خواجه نظامالملک»، وزیر «ملکشاه سلجوقی»، در رصدخانهی تازهتأسیس اصفهان به کار پرداخت.

    مدت 18 سال، در آنجا در رشتههای گوناگون خدمت کرد از جمله در پیشههای حساسی چون پزشکی دربار، ستارهشناسی، سرپرستی رصدخانهی اصفهان و به عنوان عضو اصلی در تنظیم تقویم جلالی.

    «عباس اقبال آشتیانی» در تحقیقی که در بارهی احوال خیام کردهاست سال 517 را صحیحترین قول در بارهی سال وفات «خیام» شمردهاست.

    آرامگاه او در صحن «امامزاده محروق» نیم فرسنگی زادگاهش «نیشابور» واقع است.

    آثار خیام دکتر «فتحالله دولتشاهی» آثار «خیام» را زیر پنج عنوان آوردهاست: ریاضیات: رساله در جبر و مقابله در دو متن مشترک عربی و فرانسه رسالهی حل مسئلهی جبری با مقاطع مخروطی رسالهی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس شرحالمشکل من کتابالموسیقی رساله پیرامون مشکلات حساب ستارهشناسی: زیج ملکشاهی، کار مشترک خیام با منجمان دیگر مجمعالقوانین نجوم طبیعیات: رساله در طبیعیات رسالهای به نام لوازمالامکنه، پیرامون تفاوت فصلهای سال و اختلاف میان هوای کشورها و سرزمینهای گوناگون رسالهی میزانالحکمه فلسفی: رسالهی در وجود رسالهی در کون و تکلیف ضیاءالعقلی، در موضوع علم کلی ادبیات: نوروزنامه ترجمهی خطبهالغرّا اثر شیخ الرئیس ابوعلیسینا از عربی به فارسی شماری اشعار عربی رباعیات روایت «عروضی سمرقندی» از استاد خود حکیم «عمر خیام» نیشابوری «عروضی سمرقندی» نویسنده و چامهسرای سدهی ششم هجری از شاگردان حکیم «عمر خیام» بوده، که از واپسین دیدار خود با استاد و سپس از زیارت تربت «خیام» میگوید.

    اصل حکایت از کتاب «چهارمقاله» نوشتهی عروضی سمرقندی چاپ تهران (ص100) نقل شده است: «در سنهی ستّ و خمس مائه، به شهر بلخ در کوی بردهفروشان در سرای «امیرابوسعیدجره»، «خواجه امام عمر خیامی» و «خواجه امام مظفر اسفزاری» نزول کرده بودند و من بدان خدمت پیوسته بودم.

    در میان مجلس عشرت از حجتالحق «عمر» شنیدم که او گفت: «گور من در موضعی باشد که هر بهاری، شمال بر من گل افشان میکند.» مرا این سخن مستحیل نمود و دانستم که چنونی گزاف نگوید.

    چون در سنهی ثلاثین به «نیشابور» رسیدم، چهار (چند- ن) سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاک کشیده بود.

    آدینهای به زیارت او رفتم و یکی را با خود ببردم که خاک او به من نماید.

    مرا به گورستان «حیره» بیرون آورد و بر دست چپ گشتم.

    در پایین دیوار باغی، خاک او نهاده و درختان اَمرود و زردآلو، سر از باغ بیرون کرده و چندان برگ و شکوفه بر خاک او ریخته بود که خاک او در زیر گُل پنهان شده بود و مرا یاد آمد آن حکایت که به شهر «بلخ» از او شنیده بودم.

    گریه بر من افتاد که در بسیط عالم و اقطار ربع مسکون او را هیچ جای نظیری نمیدیدم.

    ایزد تبارک و تعالی جای او در جنا کناد بمنّه و کرمه.» گل سرخ «نیشابور» در گلستان لندن داستان این گل، با آنچه که «نظامی عروضی» در کتاب چهارمقاله آورده به شکلی پیوند میخورد.

    شیرازهی این پیوند در این دو روایت وجودِ گل و بهویژه، گل سرخ است.

    روایت درست این مطلب را در جایی از زنده یاد مجتبی مینوی خوانده بودم که بسیار زیبا وصف کرده بود.

    گویا در مقدمهی «نوروز نامه» آمدهاست.

    آن کتاب را در دسترس ندارم اما در همین فصلنامهی «رهآورد و در همان شمارهی 46 در باب معرفی کتاب «خیامنامه»، از «محمد موسوی نسل» چنین آمده: « در سال 1884 میلادی که برگزیدگان مرزبندی افغانستان به سرپرستی «سرپیتر لمسدِن Sir Peter Lumsden» به بخش خاوری ایران فرستاده شدند، از سوی روزنامهی Illustrated London News، گزارشگری به نام Simpson، همراهشان رفت.

    وی در گذری که برای دیدار آرامگاه «عمر خیام»به «نیشابور» داشت، در نامهای به «برنارد کواریچ» Bernard Quaritch، کتابفروشی که برگردان ترانههای «خیام» را به انگلیسی از سوی «فیتز جرالد» چاپ کرده بود، نوشت که: « نزدیک آرامشگاه خیام، چند بوته گل سرخ دیدم.

    چون هنگام گل، گذشته بود، چند دانه از تخمدان آنها را با گلبرگهای خشکیدهای چیدم.

    آنها را میفرستم تا در انگلستان کاشته شود، زیرا میپندارم برای هواخواهان «عمرخیام» ارمغان ارزندهای باشد.

    گمان میکنم این گل از همان گلی باشد که خیام بسیار دوست میداشته و در هنگام اندیشه و ترانهسرایی به آنها مینگریسته...» «کواریچ» گلبرگها را به دختر خود داد تا به «انجمن عمر خیام» بفرستد و خود نیز تخم گلها را به «گلستان کیو Kew Garden» در لندن فرستاد.

    باغبانان آنها را کاشتند و چند بوته گل سرخ از آنها به دست آمد.

    دو بوته از آن گلها به درخواست «انجمن خیام» با آیین شایستهای در آرامگاه «فیتزجرالد» نشانده شد.

    (هفتم اکتبر 1893).

    در همین رابطه مطلب جالبی نیز در روزنامهی سوئدی «Göteborgs posten» دیدم که نقل مطلب «گل سرخ نیشابور» بود و این که در سوئد نیز این گل به اسم «رُز خیام» به فروش میرسد: ریاضیدانی که «رُز» شد.

    رُز خیام «عمر خیام» ریاضیدان، شاعر و ستارهشناس، چگونه توانست یک رُز بشود؟

    نویسندهی مقاله خانم Karin Johansson، در آغاز مطلب خود ترجمهی سوئدی یک رباعی از «خیام» را میآورد که مضمون آن به این رباعی نزدیکتر است: می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت بیمونس و بیرفیق و بیهمدم و جفت زنهار به کس مگو تو این راز نهفت: هر لاله که پژمرد، نخواهد بشکفت.

    به احتمال قوی ترجمهی سوئدی این رباعی باید از ترجمهی انگلیسی آن گرفته شده باشد که «فیتزجرالد» با همهی وسواسی که در ترجمه داشته، از سلیقهی او نیز بهدور نماندهاست.

    نویسندهی مقاله پس از آوردن رباعی، این نکته را بیان میکند که یک روان درمانی شاعرانه، اینگونه باید به فرد افسرده و مریض ارائه شود، این که زندگی کوتاه است و قبل از این که دیر بشود، از آن بهره برگیر و لذت ببر.

    سپس ضمن معرفی «خیام» و زادگاه و تواناییهای او در دانشهای گوناگون همچون ریاضی، حکمت، شعر و ستارهشناسی، به شهرت او در غرب (اواسط قرن 18) اشاره میکند، زمانی که اشعارش توسط «فیتزجرالد» به انگلیسی ترجمه شد.

    پس از این مختصر، میرسد به کتابی در مورد گلهای رُز با نام «گلهای رُز برای باغ و بوستانهای کشورهای شمالی».

    در این کتاب از جمله در مورد گل رُزی به نام «خیام»، چنین توضیح میدهد و ویژگیهای آن را مینویسد: گل «عمر خیام»، نوعی رُز هست به رنگ صورتی و صورتی روشن، در اندازهای متوسط، پر برگ و پهن و صاف.

    خوشبو و معطر که از اواخر ماه ژوئیه تا پایان ماه جولای، عطر افشانی میکند.

    گل رز «عمر خیام» را میتوان از مدارس کشاورزی سوئد که بوتههای رز قدیمی را میفروشند، تهیه کرد.

    این گل از گروه گلهای پیش از 1867 است.

    رُز «خیام»، گلی است مقاوم که به راحتی رشد میکند و کمتر دچار آفتهای گوناگون میشود.

    متن سوئدی این مطلب را میتوانید در اینجا ببینید.

    بزرگداشت «خیام» در نیشابور طبق گزارشهای گوناگون قرار است که خیامشناسان در همایشی به تاریخ 27 و 28 اردیبهشتماه، در «نیشابور»، زادگاه «خیام» حضور یابند.

    برنامههای روز ملی بزرگداشت حکیم «عمر خیام»، در روز 27 اردیبهشت ماه با حضور شاعران مطرح کشور در محل «فرهنگسرای سیمرغ نیشابور» زیر عنوان «از نیشابور تا توس» برگزار خواهد شد.

    28 اردیبهشت ماه نیز زنگ «خیام» در تمام مدارس استان خراسان به صدا درخواهد آمد.

    در بعد از ظهر همان روز مقبرهی حکیم «عمر خیام» در محل باغ و آرامگاه او، توسط مشتاقان و شیفتگانش گلباران خواهد شد.

    برنامه ای در رابطه با بزرگداشت «خیام» ، دو سال پیش تهیه شده که در صورت تمایل میتوانید در اینجا بشنوید.

    در مورد خیام در اینجا بیشتر بخوانید.

    موزه خیام در 28 اردیبهست ماه 1379 به مناسبت برگزاری کنگره جهانی خیام و با عنایت به شأن و مرتبه علمی حکیم عمر خیام و آثار ارزشمند باقی مانده از وی به ویژه در رابطه با دانش ستاره شناسی، تقویم، ریاضیات و اشارات مکرر خیام به خاک، کوزه و کوزه گری و اهمیت سفال نیشابور و نیز فقدان موزه ای در استان که به نوعی معرف مراتب علمی و بیانگر ویژگیهای دوران حکیم عمر خیام باشد، موجب شد که سازمان میراث فرهنگی اقدام به تأسیس موزه خیام در کنار آرامگاه خیام نماید.

    منابع مورد استفاده: خیام نامه، انجمن پاسداری اززبان و فرهنگ ایرانی فصلنامهی «رهآورد» شمارهی 46

عمر خيام نيشابوري حکيم عمر خيام نيشابوري، متولد 29 ارديبهشت 427 هجري شمسي (18 مي 1048 ميلادي) در نيشابور، متوفي 13 آذر ماه 510 هجري شمسي (4 دسامبر 1131 ميلادي). خيام را به عنوان يک شاعر، ستاره شناس، و رياضي دان مشهور مي شناسند؛ ولي شهرت

حکيم عمر خيام نيشابوري، متولد 29 ارديبهشت 427 هجري شمسي (18 مي 1048 ميلادي) در نيشابور، متوفي 13 آذر ماه 510 هجري شمسي (4 دسامبر 1131 ميلادي). خيام را به عنوان يک شاعر، ستاره شناس، و رياضي دان مشهور مي شناسند؛ ولي شهرت بيشتر او براي رباعياتش مي باشد

عمر خيام نيشابوري حکيم عمر خيام نيشابوري، متولد 29 ارديبهشت 427 هجري شمسي (18 مي 1048 ميلادي) در نيشابور، متوفي 13 آذر ماه 510 هجري شمسي (4 دسامبر 1131 ميلادي). خيام را به عنوان يک شاعر، ستاره شناس، و رياضي دان مشهور مي شناسند؛ ولي شهرت بيشتر ا

حکیم عمر خیام نیشابوری، متولد 29 اردیبهشت 427 هجری شمسی (18 می 1048 میلادی) در نیشابور، متوفی 13 آذر ماه 510 هجری شمسی (4 دسامبر 1131 میلادی). خیام را به عنوان یک شاعر، ستاره شناس، و ریاضی دان مشهور می شناسند؛ ولی شهرت بیشتر او برای رباعیاتش می باشد. نام خیام (خیمه دوز) ممکن است که از شغل و حرفه پدرش مشتق شده باشد. خیام تحصیلات خود را در علوم و فلسفه در نیشابور و بلخ به خوبی ...

عمربن خيام نيشابوري آغاز زندگي حکيم، فيلسوف رياضي دان و رباعي سراي بزرگ ايران زمين،« عمربن خيام نيشابوري» نامي آشنا براي تمام ايرانيان اهل ذوق و معرفت است.« وي در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم مي زيسته است. ». هر چند از تاريخ ولادت دقيق وي هيچ

مطالعات آثار و دست نوشته هاي به جاي مانده از انديشمندان ، نوايغ و مشاهير براي عموم مردم خصوصاً نسل آينده ساز ، جوانان فرهيخته و فرهنگ دوست امروز ايران ، ضروري است . زيرا بررسي آثار علمي ، ادبي ، فکري و تاريخي انديشمندان ميهن اسلامي موجب مي شود تا آن

مطالعات آثار و دست نوشته هاي به جاي مانده از انديشمندان ، نوايغ و مشاهير براي عموم مردم خصوصاً نسل آينده ساز ، جوانان فرهيخته و فرهنگ دوست امروز ايران ، ضروري است . زيرا بررسي آثار علمي ، ادبي ، فکري و تاريخي انديشمندان ميهن اسلامي موجب مي شود تا آن

خيام نيشابوري اسرار ازل را نه تو داني و نه من وين حرف معما نه تو خواني و نه من هست از پس پرده گفتگوي من و تو چون پرده برافتد نه تو ماني و نه من ترانه ها و اشعار خيام هيچ وقت تازگي و لطافت خود را از دست نخواهد داد . چون اين ترانه هاي در ظاهر کوچک

غياث الدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم نيشابوري موسوم به خيام از بزرگترين و مشهورترين شعراي تاريخ ايران بعد از اسلام است که معروفيت وي مرزها را در نورديده و در سرتاسر گيتي به عنوان شاعري خردگرا شناخته شده است. حکيم عمر خيام اگرچه بيشتر به عنوان شاعري رب

عمر خيام نيشابوري حکيم عمر خيام نيشابوري، متولد 29 ارديبهشت 427 هجري شمسي (18 مي 1048 ميلادي) در نيشابور، متوفي 13 آذر ماه 510 هجري شمسي (4 دسامبر 1131 ميلادي). خيام را به عنوان يک شاعر، ستاره شناس، و رياضي دان مشهور مي شناسند؛ ولي شهرت بيشتر ا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول