م.
عباسپور
کاپیتان جیمز کوک، به عنوان یک جستوجوگر دریانورد و پیشگام و کسی که از اسکوربوت پیشگیری کرد، بسیار مشهور است.
اسکوربوت، بیماری ناشی از کمبود ویتامین ث که شل شدن لثهها و خونریزی زیاد در زخمهای کوچک از علائم آن است.
سالهای نخستین
سه سفر اکتشافی کاپیتان کوک اطلاعات بیسابقهای در مورد اقیانوس آرام و مردمانی که در جزایر و سواحل آن میزیستهاند در اختیار اربابان وی قرار داد.
موفقیتهای وی بیشتر از این حیث که او فرزند خانوادهای معمولی که کشاورز و اهل مارتن در شمال یورک بود، بیشتر قابل توجه بود.
«...
[به گفتهی خودش] نه تنها میخواستکه به سرزمینهای دوردستی که پیش از او هیچ انسانی به آنها نرسیده بود، بلکه تا دورترین نقطهای که تصور میکرد، ممکن است انسان به آنها پا گذارد، سفر کند».
کوک اولین بار در سن 18 سالگی به دریا سفر کرد.
ده سال از عمرش را در تجارت زغالسنگ در سواحل شرقی انگلستان گذراند- مکانی با تپههای زیردریای زیر دریایی خطرناک که دائما تغییر شکل و موقعیت میدهند و قسمتهای کم عمقی که در نقشه ثبت شدهاند و بندگاههایی که پهلو گرفتن در آنها دشوار است.
در سال 1755 به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و در دو سال آزمون مهارت دریانوردی و هدایت کشتیهای سلطنتی رابه موفقیت پشت سر گذاشت.
در طی هفت سال جنگ- نبرد میان انگلستان و فرانسه برای به دست قدرت در آمریکای شمالی- تجربه جست و جو در آبهای آمریکای شمالی را کسب کرد و نخستین سالهای صلح پس از جنگ بین 1763 تا 1767 را صرف نقشهبردای خطوط ساحلی همیشه مهآلود نیوفاندلند (= جزیرهای در کانادا NewFoundland) کرد.
در طول این سالها وی این امکان را یافت که به صورت عملی (تجربی) ریاضی و نجوم را فرا گیرد و به طور مستمر مهارتهای مورد نیاز برای یک جست و جوگر را با کفایت را کسب کند.
در سالهای بعد، نشان داد که تواناییهای دیگری که البته پیچیدگی کمتری دارند، نیر دارد، از جمله قدرت مدیریت، عزم راسخ و جاهطلبی، تواناییهایی که او را به برجستهترین جست و جوگر قردن هجدهم تبدیل کرد.
[همان طور که] خود وی بیان میدارد: « نه تنها قصد دارم که به دورتر از نقاطی که پای انسانها به آنها رسیده، بلکه به دورتین نقاطی که فکر میکنم برای انسان امکان رفتن به آنها وجود دارد، سفر کنم».
سفر دریایی اول به اقیانوس آرام
سفر نخست کوک (71-1768) سفری مخاطرهآمیز تخت نظر فرماندهی نیروی دریایی و جامعه سلطنتی بود.
هدف اصلی در این سفر، سازماندهی مأموریتی عملی به قصد مشاهده عبور نصفالنهاری (حرکت یک سیاره یا ماه از برابر جسمی بزرگتر مثل خورشید) سیاره ونوس (ناهید) از جزیره ماهیتی بود و البته این هدف ضمیمه دستورات دیگری مبنی بر جست و جوی قاره پهناور جنوبی، Terra Australis Incognita بود که موقعیت آن توجه دریانوردان و پژوهشگران اروپایی را از قرن 16 به خود جلب کرده بود و تعجب آنان را نیز برانگیخته بود.
کوک را که در ان زمان ناو سروان (ستوان نیروی دریایی) بود گیاهشناسی به نام جوزف نبکس و ستارهشناسی به نام چارلز گرین و گروه کوچکی از دستیاران علمی و هنرمندان همراهی میکردند.
کشتی کوک، Eneavour (به معنای تلاش) یک کشتی ساخت و ؟؟؟
(شهری در کانادا) بود که مخصوص حمل زغال طراحی شده بود و شکل بیرونی دیواره آن انحنا داده شده بود و به این دلیل انتخاب شده بود ه قدرت و قابلیت ذخیرهسازی بالا داشت و کف آن تا عمق کمی از آب پایین میرفت.
البته در کشتی باید تغییراتی صورت میگرفت اما نیازی به تغیر نوع آن نبود.
کشتی سفرهای دوم و سوم، Resolution (به معنای عزم و اراده مستحکم) نیز همین ساختار راداشت و حتی در همان کارخانه کشتیسازی سازنده Enoleavour، ساخته شده بود.
در مورد ویژگیهای این کشتی کوک مینویسد:
«به وسیلهی کشتی بود که من کشفیات خود را در آن دریاها بیش از هر کس دیگری ادامه دادم».
«به وسیلهی کشتی بود که من کشفیات خود را در آن دریاها بیش از هر کس دیگری ادامه دادم».
کوک ابتدا به تاهیتی سفر کرد تا مشاهدات ستارهشناسی را که هدف اولیه سفرش بود، به انجام برسند، پیش از آن که به سمت جنوب تغییر مسیر دهد، جایی که در دستورالعملهایی که به او داده شده بود قید شده بود که «دلیلی وجود دارد که ممکن است خشکی یا قارهای پهناور در آن جا کشف شود».
کوک پس از رسیدن به عرض جغرافیایی 40 درجهی جنوبی، بدون آن که نشانی از آن خشکی بیابد تغییر مسر داد، جایی که در آن کمی بیشتر از شش ماه صرف نقشهبرداری از مناطق آن کرد که آنها در واقع آن گونه که تصور میشد بخشی از قاره جنوبی نبودند.
از ان جا کوک Endeavour را به سمت مناطق شرقی کشف نشدهی هلند جدید (نامی که هلندیها در قرن هفدهم به استرالیا داده بودند) هدایت کرد.
کوک در امتداد سواحل نیوسوث ولز و کوئنیزلند کنونی به سمت شمال حرکت کرد و در همین حال از این سواحل نقشهبرداری هم میکرد.
پس از فرار از خطرات وحشتناک منطقه Great Barrier Reef (منطقهای در شمال شرقی استرالیا و کوئنینر لند) به کنارههای شمالی استرالیا در Cape York رسید، جایی که ساحل شرقیاش را که متعلق به هیچ کس نبود(terra nullisis) تصاحب نمود.
با عبور از تنگهی Porres (تنگهای به عرض 80 مایل/ 129 کیلومتر میان جزیرهی گینه جدید و کنارههای شمالی Capy York استرالیا) به بحث برسد متصل یا منفصل بودن هلند جدید (استرالیا) و گینه جدید پایان داد.
کوک تنها به وسیلهی یک کشتی توانست بیش از 500 مایل از سواحلی که پیش از آن ناشناخته بودند به نقشه بیفزاید.
جوایز دوقلوی نیوزیلند، سواحل شرقی استرالیا و تنگه Porres بالاخره از میان مه ابهام بیرون آمدند.
سفر دوم به اقیانوس آرام سفر دریایی دوم کوک (75- 1772) مکمل منطقی مکانهایی که در اولین سفر جست و جو کرده یا نکرده بود، به حساب میآمد.
دوباره نیز همان هنرمندان و دانشمندان او را همراهی میکردند و برای اولین بار از کرونومترها نیز استفاده شد که یکی از آنها نسخه kendal (منطقهای در شمال غربی انگلستان) کرونومتر دریایی معروف شماره4، «جان هرسیون» بود.
این ابزار عالی زمان زیادی در زیر آسیبهای احتمالی بر اثر سفرهای دریایی طولانی دوام میآورد و راه حل عملی جدید را بر مشکل تعیین طول جغرافیایی ارائه میکرد.
در این سه سال دوری، کاپیتان کوک که تازه ترفیع درجه گرفته بود به قاره فرضی جنوبی (قطب جنوب) بیش از هر کس دیگری نزدیک شد و سرزمینهای بسیاری را از نزدیک دید.
تاهیتی و نیوزیلند برای بار دوم و برای بار اول جزیرهی شرقی (Easter Island) جزایر مارکس (Marquesas Island) پونکا (Ponga) و نیوهبرایو (New Hebride??) اغلب این مناطق پیشتر توسط دیگر جست و جوگران مشاهده شده بود، به طوری که تعاریف متعارف، کوک آنها را کشف نکرد.
سهم او [در این اکتشافات] تا این حد بود که به آشفتگی اطلاعات نظم بخشید و نتایج بسیار دقیق را جاگزین ابهام و شبهه کرد او خود توضیح میدهد که نقطه پایانی بر جست و جوی قاره پهناور جنوبی گذاشت که «توجه بسیاری از قدرتهای دریایی را برای حدود دو سده و جغرافیدانان تمام اعصار را به خود جلب کرده بود».
اما موفقیتهای او بش از اینها بود، چرا که در این دو سفر دریایی نخستینش، اجزا ضروری نقشه مدرن اقیانوس آرام جنوبی را کنار هم قرار داده بود.
مأموریت دریایی سوم به اقیانوس آرام کوک در بازگشت از سفر دوم، دریافت که آوازهی شهرتش فراتر از دوایر دریایی رفته است.
او به عنوان عضو جامعه سلطنتی انتخاب شده بود و مدال طلایی لیاقت دریافت کرد.
ناتانیل دانس تصویر او را نقاشی کرده بود، به ضیافت شام جیمز بوسول دعوت شد و در مجلس اعیان از او با نام «اولین دریانورد اروپایی» یاد شد.
در این زمان بود ه فکر بازنشستگی به جای بازگشت به اقیانوس آرام به ذهنش خطور کرد.
مأموریت سوم و نهایی کوک (1780- 1776) نیز منطق خود را داشت، در این سفر او را به شمال اقیانوس آرام رفت تا رازی جغرافیایی به قدمت موضوع قاره جنوبی را حل کند- مسأله وجود راه دریایی قابل کشتیرانی در شمال غربی اقیانوس.
در سال 1778 زمانی که کوک به ساحل شمال غربی آمریکا نزدیک شد، جست و جوی اصلی خود را جزایر هاوایی قرارداد، یعنی دوردست قرین نقاط در شمال مجمعالجزایر پولی نزیا (Polynesia) تمام تابستان را در جست و جوی خطرناک خوش را در امتداد سواحل آمریکا از جزایر و نکوور تا تنگه برینگ (Bering) صرف کرد، تنها به منظور جست و جوی تنگهی عریضی که بدون یخ به اقیانوس منجمد شمالی منتهی شود، همان گونه که در نقشههای پیشبینی به آن اشاره شده بود، هر چند هیچ راه شمالغربیای نیافت اما در طول تنها یک فصل، نقشه سواحل شمال غربی آمریکا را تهیه کرد.
و هم چنین نقشهی خوبی از آلاسکا که در پشت تنگه برینگ قرار داشت تهیه کرد و اختلاف میان کاوشهای اسپانیاییها از جنوب و روسها از سمت کامچاتکا (Kamchatka) را حل کرد.
آیا یکی از تند خوئی های معمول کوک موجب هلاکت او شد ؟
این آخرین موفقیت او بود چرا که در زمستان سال بعد در بازگشت به جزایر هوایی گشته شد.
مرگ او در مکانی به نام Kealakekua (منطقهای در غرب هاوایی) در 14 فوریه 1779 به بحث میان دانشمندان تبدیل شد.
کوک در طول هفتههایی که از آموزش بر هاوایی میگذشت، به نظر میرسد به عنوان خدایی به نام Lono، خدایی که روشنی و صلح و برکت را با خود میآورد، مورد توجه اهالی هاوایی بوده است چرا که در زمان ماکاهیکی (Makahiki) جشن مربوط به Lono وارد هاوایی شده بود.
در ادامه کوک به واسطه اینکه در پایان مراسم ماکاهیکی از هاوایی خارج شد، باعث شد تا پیشگویی مقدس جزیرهنشینان درست جلوه کند.
در زمانی که Resolution در دریا صدمه دید، طوری که برای تعمیر آن کوک ناگزیر از بازگشت به ساحل در فصلی نامسناب بود و بدینسان خود را به عنوان بر هم زننده سنن مقدس معرفی کرد.
گفته شد که در هنگام بازگشت کوک به جزیره، جوی خوفناک بر خلق و خوی جزیرهنشینان حکمفرما بود و مگر او پس از بحث و جدل در ساحل اگه نگوییم مقدر اما قابل پیشبینی بود.
البته همه با این تغییر موافق نیستند.
برخی دانشمندان این «بت ساختن» از کوک را محصول نسبت امپریالیستی غرب میدانند و گر او را این گونه توضیح میدهند که در نتیجه مشاجرهای که بر اثر عصبانیت او پیش آمد، حادث شده، عصبانیتی که در طول سفر به طور فرآیندهای مشهور شده بود.
پیامدها اوضاع مرگ کوک یادآور این نکته بود که یکی از وظایف او «در نظر گرفتن نبوغ» خلق و خو طبع و تعداد بومیان بود.
گفتن این حرف از عمل کردن به آن آسانتر است، چرا که مهاجرتهای پی در پی از این سوی اقیانوس آرام به آن سوی آن و طبیعت غیردوستانه ارتباط میان اروپاییها و غیراروپاییها، تفاهم و درک میان آنها را دشوارتر میکرد.
کوک و دریانوردان همراه او در آن دوران، فرماندهان با شفقت و میانهرویی بودند.
حتی در این صورت اروپاییها متجاوزانی بودند که دسته دسته از کشتیهای عظیمشان بیرون میآمدند، بدون اطلاع قبلی ظاهر میشدند و به اماکن مقدس بیاحترامی میکردند.
تنشی غیرقابل اجتناب بین دو طرف پیش آمد که گاهی با تجارب و ایجاد رابطه کمرنگتر میشد، اما اغلب به خشونت و درگیری و مرگ منجر میشد.
گرچه رابطه میان اهالی پلینزیا و اروپاییها مانند برخی از تصاویری که از تاریخ ارائه میشود، یک طرفه نبود و در درازمدت، ورود بیماریهای مقاربتی، مشروبات الکلی و سلاحهای گرم، زنجیرهای ناامیدکننده از پیامدهای منفی را با خود به جزایر آورد.
کوک استانداردهای جدیدی رد اندازه و دقت کاوشهایش ایجاد کرد، اما این که سفرهای او را تنها در بعد دانش جغرافیایی بررسی کنیم باعث میشود اهمیت بالاتر آنها را نادیده گرفته باشیم.
مشاهدات کوک و همراهانش نقش مهمی در تاریخ طبیعی، ستارهشناسی، نقشهبردای از اقیانوس، لغتشناسی و بسیاری مورادی دیگر داشت.
از همه مهمتر این سفرهای دریایی کمک شایانی بود به این که در قرن بعد شاهد تولد قواعد جدید قومشناسی و مردمشناسی باشیم.
به ویژه در مورد «سلامت» نیز کوک استانداردهای جدیدی را به صورت کاربردی عرضه داشت.
هیچ مرگی بر اثر اسکوربوت در سفرهاتی او ثبت نشد و تنها تعداد کمی بر اثر دلایل طبیعی گزارش شد- به جز در زمان اقامت مصیبتبار Endeavour در باتاویا (Batavia) در سال 1770 زمانی که 30 نفر از خدمه که تا آن زمان به طرز قابل توجهی تندرست بودند بر اثر تب و اسهال خوبی مردند.
متخصصان دیدگاه عمومی نسبت به این موضوع که کوک درمان اسکوربوت را کشف کرده اصلاح کردهاند- به بیان دقیقتر او تمام درمانهای پیشنهاد شده را وقتی خاص و غیرعادی استفاده کرده است.
او از تمیزی و تهویه بخش خدمه اطمینان حاصل کرد و بر رژیم غذایی خاصی شامل شاهی، کلم نوعی عصاره پرتقال اصرار میورزید.
حتی در این صورت لوح یادبود او در یک ژورنال تخصصی پزشکی حاوی این مطلب است که «موفقیت کوک در زنده نگه داشیتن خدمه به شرهت او افزود و به نظر میرسد بسیار سودمندتر از سایر اکتشافات خویش به ملل دریانورد تقدیم داشته است».
منابع : 1- The life of capitain james Cook by JC Beaglehole .
( Hakluyt Scosiety , 1974 ) 2- The journals of capitain Cook edited by Philip Edwards .
(Penguin , 1999 ) 3- How ‘ natives ‘ Think : About Capitain Cook , for Example by Marshall Sahilins ( univercity of press , 1995 ) 4 – Voyages of Delusion : The search for the northwest passage in the Age of Reason by Glyn Wiliams ( HarperCollins , 2002 ) .
«...
[به گفتهی خودش] نه تنها میخواستکه به سرزمینهای دوردستی که پیش از او هیچ انسانی به آنها نرسیده بود، بلکه تا دورترین نقطهای که تصور میکرد، ممکن است انسان به آنها پا گذارد، سفر کند».
کوک بیش از 5000 مایل از سواحلی را که پیشتر ناشناخته بودند، به نقشه اضافه کرد».
در دو مأموریت دریای اولش، اجزا ضروری نقشه مدرن اقیانوس آرام جنوبی را کنار هم چیده بود».
کوک در طول تنها یک فصل، نقشه سواحل شمال غربی آمریکا را تهیه کرد».
ورود بیماریهای مقاربتی، مشروبات الکلی و سلاحهای گرم، زنجیرهایناامیدکننده از پیامدهای منفی را با خود به جزایر آورد».