تاریخچه ی هنر گلیم بافی
از آثار و نوشته های مورخان و جهانگردان پیداست که بافتن جزو اولین هنرها و صنایع قبیله های پراکنده انسانها بوده است .
می توان گفت بافتن پارچه و گلیم تقریبا از یک زمان رواج یافته است.
حتی می توان گفت که انسان پیش از آنکه دست به ساختن خانه بزند، اقدام به بافتن کرده است .
برای بافتن پارچه از الیاف ظریف تر و برای بافتن گلیم از الیاف ضخیم تر استفاده می کرده است.
در سال 1949 در سرزمین روسیه یک قطعه قالی به نام قالی (پازیریک) به حال انجماد ،پیدا شد که مربوط به 350 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح بوده است و به این ترتیب وجود قالی و گلیم در تمدنهای باستانی فلات ایران ثابت گردید.
فرش یاد شده دارای 3600 گره متقارن در هر دسیمتر مربع می باشد.
نقش آن قالی بیانگر این است که برای رسیدن به چنین مهارتی در قالبی بافی لازم است که بافنده از یک سنت حداقل هزار ساله برخوردار باشد.
بدین ترتیب تاریخ پیدایش هنر گلیم بافی و قالی بافی در ایران حدودأ بین1500 تا 2000 سال قبل از میلاد تعیین شد.
از آنجایی که گلیم زودتر از قالی بافته شده تاریخ گلیم بافی به 3000 سال پیش از میلاد عنوان شده، که تاریخ آغاز نساجی است و از وسایل بافتنی که از بهشهر به دست آمده و تاریخ آن متعلق به 600 سال قبل از میلاد است ، نشان می دهد که از موی بز و گوسفند استفاده می شده است.
اما در مورد پارچه مشخص نیست که از همین الیاف استفاده می کردند یا نه.
در تپه های سیلک کاشان نمونه بافت پارچه متعلق به 4700 سال پیش به دست آمده است.
در حال حاضر گلیم وسیله ای است که به عنوان زیر انداز و پرده در چادرها و محلهای عمومی نظیر قهوه خانه ها و نیز در تهیه لوازم زندگی و کار، مانند رختخواب بند (چادر شب)، سجاده، خورجین، جوال دیوارهای چادر، جل اسب، پشتی، سفره و ...
استفاده می شود که در این مقوله توضیح داده شده است.
لازم به ذکر است که بافت گلیم و استفاده از آن تقریبا در تمام نقاط ایران رایج است.
گلیم بافی در ایران
نخستین کف پوش بشر اولیه پوست حیوانات بود.
ولی پس از گذشت هزاران سال، وقتیتوانست کم کم مواد اولیه طبیعت را به میل خود شکل دهد، بفکر ساخت بالا پوشی برایخود و کف پوشی برای محل سکونتش افتاد.
اولین کف پوشهای ساخته انسان، حصیر وبوریاست و بتدریج بافت زیر اندازه های پشمی را نیز آموخت.در کاوشهای باستانشناسی، در شرق جزیره آناتولی، بقایای یک گلیم ۷۷۰۰ ساله بدستآمده است، ولی بطور کلی بعلت آسیب پذیری مواد اولیه گلیم، نمونههای چندانی ازگذشته های دور موجود نیست. قدیمی ترین نمونه بدست آمده گلیم ایران، قطعه گلیمی متعلق به دوره اشکانی است. گلیم بعلت ارزانی قیمتش نسبت به قالی و بخاطر زیبائی و درخشندگی رنگها و نقشهایش، در زندگی روستائیان و طبقات کم در آمد اهمیت خاصی دارد. مصرف کننده اصلی گلیم ایلات و عشایر هستند که از آن بعلت سبکی وزن، بعنوان کفپوشی ایده آل در کوچ عشایری استفاده میکنند و عشایر ایران خود بزرگترین تولید کننده گلیم نیزمیباشند. باید خاطر نشان کرد که گلیم در زندگی عشایری تنها برای پوشانیدن کف چادرها اختصاصندارد، بلکه آنقدر با زندگی عشایری عجین شده که نیازمندیهای دیگری از قبیل انواعکیسه ها و خورجینها، رختخواب پیچ جل اسب و گاه تزئین دیوارههای چادرهای عشایری رانیز در بر میگیرد. گلیم بافی در اغلب نقاط ایران بخصوص در میان قشقائیها، ال سونها، کردها، لرها و بلوچهارواج خاصی دارد. بافت گلیم همچون بسیاری از رشته های گوناگون صنایع دستی روستائی خاص زنان است وزنان عشایر و روستائی ایران، آفریننده نقشها و رنگ آمیزیهای دلپذیری هستند که در نوعخود در حد کمال است. دستگاه گلیم بافی اغلب بصورت افقی روی زمین قرار میگیرد، چله کشی آن تقریبا شبیه بهچله کشی قالی است، تارها اغلب به رنگ سفید و پنبه ای و پودها پشمی و رنگین است ونقوش مختلف را با پودهایرنگارنگ بر روی گلیم ایجاد میکنند. گلیم بافی در ایران شیوه های گوناگون دارد و در اغلب نقاط ایران همه شیوه ها رایج است،ولی نقشها و رنگ آمیزیهائی که بافندگان مناطق مختلف بکار میبرند هر یک دارای ویژگیهایخاص خود بوده و اغلب از روی نقش و رنگآمیزی یک گلیم، میتوان به محل تولید آن پیبرد. گلیمهای قشقائی معمولا دارای رنگهای بسیار زیبا و شاد است و بیشتر رنگهای زنده طبیعترا میتوان در آن مشاهده کرد.
نقوش این گلیمها معمولا نقوش متنوع هندسی است.
زنانقشقائی علاوه بر این گلیمها، زیباترین جلهای اسب را نیز برای تزئین مرکب مردانشانمیبافند و همچنین از نوارها و کنارههای بافته شده، برای تزئین دیوارههای سیاهچادرهایشان استفاده میکنند. ورنی بافی یکی از انواع بسیار زیبای گلیم است که در میان شاهسونها متداول میباشد.
در گلیم های ال سون نقش حیوانات و پرندگان بصورت هندسی و ساده شده دیده میشود و این نقوش به تصاویر حیواناتی که روی سفالهای پیش از تاریخ این منطقه دیده میشود،شباهت بسیار دارد.
ورنی بافی در اردستان کرمان نیز متداول است که در این منطقه بنام شریکی پیچ خواندهمیشود. گلیمهای این منطقه اغلب دارای نقوش هندسی میباشد. گلیمهای بلوچ اغلب تیره رنگ و راه راه هستند و هر راه در واقع نواری با نقش هندسیاست و متفاوت از سایر راههای همان گلیم میباشد. یکی دیگر از مراکز مهم تهیه گلیم، بیجار و سنندج است و گلیمهای این مناطق اغلب داراینقش لچک و ترنج میباشند و نقش گل سرخ نیز در متن این طرحها دیده میشود. در مناطق روستائی کردستان گلیمهای زیبائی با نقش پرندگان بافته میشود و ورنی بافیهم با روشی کاملا متفاوت از ورنی بافی ال سونها از شیوه های ورنی بافی در میان ایلات لر، خمسه، فارس، جلیلیها و بلوچها نیز متداول است، ولی هرکدام دارای نقوش و رنگآمیزی و روش خاص خود هستند.
در نهایت با وجود اینکه مظاهرتمدن جدید، در زندگی ایلات و عشایر رخنه نموده، ولی هنوز جای خاص گلیم، با دوام وزیبائی مخصوص بخود، حفظ شده است و بایستی این هنر نیز که بازتاب تجلی اصالت وسنتهای بومی سرزمین ماست، همچنان در کنار دیگر فرآوردههای صنایع دستی، مورد حمایت و حراست قرار گیرد.
بامید آنکه گامهایمان در جهت خودکفایی و قطع وابستگی، تا نقطهحصول هدفهایمان، محکم و رهرو باشد.
ورنی بافی در اردستان کرمان نیز متداول است که در این منطقه بنام شریکی پیچ خواندهمیشود. گلیمهای این منطقه اغلب دارای نقوش هندسی میباشد. گلیمهای بلوچ اغلب تیره رنگ و راه راه هستند و هر راه در واقع نواری با نقش هندسیاست و متفاوت از سایر راههای همان گلیم میباشد. یکی دیگر از مراکز مهم تهیه گلیم، بیجار و سنندج است و گلیمهای این مناطق اغلب داراینقش لچک و ترنج میباشند و نقش گل سرخ نیز در متن این طرحها دیده میشود. در مناطق روستائی کردستان گلیمهای زیبائی با نقش پرندگان بافته میشود و ورنی بافیهم با روشی کاملا متفاوت از ورنی بافی ال سونها از شیوه های ورنی بافی در میان ایلات لر، خمسه، فارس، جلیلیها و بلوچها نیز متداول است، ولی هرکدام دارای نقوش و رنگآمیزی و روش خاص خود هستند.
بامید آنکه گامهایمان در جهت خودکفایی و قطع وابستگی، تا نقطهحصول هدفهایمان، محکم و رهرو باشد.
گلیم گلیم هرسین طرح عروسک گلیم قفقازی گلیم بافته شده در خرمآباد، موزه فلکالافلاک گلیم مزلقان اراک طرح مداخل گلیم پشم مرینوس فیرزآباد گِلیم یا پَلاس یکی از انواع صنایع دستی زیراندازی و پوششی است که از ابریشم، موی بز، پشم گوسفند و یا دیگر چهارپایان اهلی بافته میشود.
گلیم به شکل سنتیاش، معمولاً برای پوشاندن زمین، دیوار و یا رواندازی برای حیوانات باربر استفاده میشود ولی امروزه به عنوان یک پوشش مدرن برای خانههای شهری نیز خریداری میشود.
این فرش در زبان فارسی نامهای مختلفی دارد.
گلیم در افغانستان، گیلیم در اوکراین، بداس در قفقاز، لیاط در سوریه و لبنان، چیلیم در رومانی و همچنین کیلیم در ترکیه و لهستان و مجارستان و عربستان از جمله نامهای متفاوت آن است.
رنگهای استفاده شده در گلیم سنتی گیاهی هستند.
گاهی گلیمها را برای جلوه بیشتر و کهنه شدن رنگ، با چای و پوست گردو شستشو میدهند.
گلیم در سایزهای مختلفی به شکل مستطیل بافته میشود از قبیل: ۷۰×۱۰۰ سانتیمتر ۱۰۰×۱۵۰ سانتیمتر، که به ذرع و نیم مشهور است و متداولترین اندازهاست.
۲×۳ متر ۳×۴ متر و کنارهها مسند عنبران این نوع گلیم در عنبران، اردبیل بافته میشود و میتوان گفت نقشهای این گلیم از شیریکی پیچ اقتباس شدهاست و معمولاً ترنجی در وسط آن کمتر دیده میشود و گل متن که کشمیری نام دارد سراسر آن را با تکرار پر نمودهاست و گلهای دیگری که در این بافته به کار میرود عبارتند از: خارا، گل شاه عباسی، گل گرمایی، جفت گل و یک حاشیه در این گلیم وجود دارد که حاشیه چرخی و دیگری حاشیه وکیلی نام گرفتهاند.
تفاوت گلیم با فرش در چندین مساله و بصورت عمده در نحوه بافت و اندازهاست.
گلیم نقشه ندارد و در اصطلاح به صورت حسی بافته میشود و به ندرت در اندازه بزرگ تر از ۳ متر در ۴ متر مشاهده میشود.
اندازههای سنتی گلیم بر اساس ابعاد چادرهای عشایری که آنها را میبافتهاند شکل گرفتهاست.
مواد اولیه، بافتها و رنگها در تمامی کشورهای تولید کننده گلیم، مواد اولیه لازم بافندگی، یعنی پشم گوسفند و شتر، موی بز و اسب و پنبه به سهولت به دست میآید.
تولید گلیم چه به عنوان ثروت و تفاخر، کالای مصرفی یا جهیزیه در میان اقوام مختلف، فقط به دلیل وفور مواد خام، سودآور و میسر شده است.پشماصلاح نژاد گوسفند از اجداد ماقبل تاریخ آن، به نژادهای اهلی و اصیل امروز، از جمله با تکامل فنون و شیوههای بافندگی و نیاز انسان به استفاده از پشم، مربوط میشده است.
پشم گوسفندهای اولیه زبر و نمدین و چیدن آن بسیار مشکل بود.
از قریب به ده هزار سال پیش ، که انسان به دام پروری و اصلاح نژاد دام پردخت، به تدریج پشم گوسفند به الیاف بلند و نرمی، که قابل ریسیدن بود، تبدیل شد.
گوسفند از اولین حیواناتی است که به دست انسان اهلی شده و لزوم مراقبت از گله، انسان اولیه را که از پشم گوسفند، همواره به عنوان منبع اصلی نخ بافندگی، در آسیای مرکزی و افریقای جنوبی بهره برده است، ناگزیر به زندگی شبانی وا داشته است.
چیدن پشم: پشم چینی یک الی دو بار در سال انجام میشود و غالباً پس از پایان سرمای زمستان در ماه های فروردین و اردیبهشت، یا چنان که در قشقاییها و بختیاریها مرسوم است پس از کوچ گله به مراتع تابستانی انجام میشود.
ریسندگی: ریسندگی کاری است دشوار و ظاهراً پایان ناپذیر که معمولاً به وسیله همه افراد خانواده انجام میگیرد .
فقط در بین قشقاییها است که کار ریسندگی در انحصار زنان است البته این نوع پشم به هیچ وجه مناسب نیست زیرا دستگاه ریسندگی پشم را نازک ، شکننده و کوتاه میکند و حالت ارتجاعی و انعطاف پذیر آن را از بین میبرد.مواز موهای بز، شتر و اسب نیز به مقدار محدود در گلیم بافی استفاده میشود.
مویی را که از نزدیک پوست بز میچینند بسیار شفاف است و به عنوان نخ تار در برخی خورجینها و جوال اسب به کار میبرند.
این مو گاه همراه با پشم گوسفند دوباره ریسیده میشود تا ریشههای ظریفی به تار گلیم بدهد.
پنبهدر بیشتر دشتهای حاصل خیز آسیای مرکزی و آفریقای شمالی پنبه خود به خود میروید.
پنبه از مهمترین مواد اولیه بافندگی است که اختصاصات و امکانات آن از پشم بیش تر است.
پنبه به وفور کشت میشود و الیاف آن دارای استحکام بسیاری است پنبه را با قطر کم میتابند تا برای بافتهای ظریف مناسب باشد.
قسمت اعظم تارهای بافندگی از نخ پنبه فراهم میشود .دیگر مصالحگلیم ابریشمی در «آلاپو»ی سوریه و در دوره صفویه درکارگاههای صحنه و سنندج تولید میشد، تا خواستهای تجملاتی دربار ایران را برآورده کند.
امروزه از ابریشم در گلیم بافی جز در منطقه قیصری در آناتولی، استفاده نمیشود.
بعضی از خورجینها، مخصوصاً آن هایی را که جزیی از جهیزیه است با ابریشم تزیین میکنند.
بافندههای عشایر و صحرانشین که به ندرت در بازارها راه مییابند، علاقه وافری به تزیین گلیم بافتهای شان با زینت آلات کمیاب و غیر عادی مانند: الیاف فلزی و مصنوعی، مهره، صدف و سکه دارند.
جذابیت این گونه پیرایههای اضافی برای صحرانشینان، نشانگر تفاوت فرهنگی آنان با دنیای غرب است.
اما جذابترین رنگها از عناصر طبیعی به دست میآید.
نتیجه سعی در تهیه رنگ از مواد طبیعی هرگز قابل پیشبینی نیست، زیرا اختلاط اجزاء رنگ ساز بر اساس سلیقه شخصی از عوامل نا پایداری همچون: نوع خاک، آب و هوا، مواد رنگی و ترکیب کنندهها متأثر است.
به دلیل اینگونه ابهامات، ساختن رنگ همواره با نوعی باورهای خرافی همراه بوده است.ابرش، (رگه دار شدن رنگ) تغییر رنگ را در نقشهای قالی که مربوط به طرح آن نیست، ابرش گویند.
اگر دستههای کوچک نخ را سوا از هم رنگ کنند و در بافندگی به کار برند در اصطلاح فرش بافان آن الیاف ابرش شده است.
عوامل متعددی در رنگرزی از جمله مدت زمان و درجه حرارت رنگرزی منجر به ابرش شدن الیاف میشود.
همچنین اگر هنگام فرو بردن نخ در رنگ، کلاف را محکم به هم پیچیده باشند رنگ به الیاف مرکز آن نفوذ نمیکند.
ابرش نشانه کاستیهای مهارت نیست بل که به گلیم شخصیت و اصالت میبخشد و نشانگر منشأ روستایی و عشایری دست بافت است.
رنگ در تعیین قدمت گلیم تا حدودی میتواند مفید واقع شود.
مخصوصاً که رنگهای شیمیایی، مدت مدیدی پس از ابداع آن به مناطق دور افتاده راه یافت.
حتی علم قادر نیست تاریخ دقیق تولید گلیم را مشخص سازد زیرا آزمایشهای کربنی روی منسوجات موفقیت آمیز نبوده است.
قدمت گلیمهای کهن را تنها با در نظر گرفتن همه جوانب مربوط به آن همچون زمان و مکان خریداری یا کشف، طرح و نقش، ساختار بافت و رنگآمیزی میتوان ارزیابی کرد امروزه اطلاعات مفیدی برای تشخیص تاریخ دقیق گلیمهای قرن نوزدهم در دست است.
طرحهای مشهور گلیم طرح خطی (محرمات یا افشاری) طرح شاملو طرح شیرکی پیچ طرح سفره کردی طرح کف ساده طرح راه راه طرح خشتی (یا قاب قاب) انواع بافتههای گلیمی زیلو جاجیم شیرکی پیچ ورنی سوماک زیلو زیلو نوعی زیرانداز و کفپوش دستبافت است که با نخ بافته میشود و شباهت زیادی به حصیر دارد.
این زیرانداز در برخی مناطق ایران استفاده میشود.زیلو هنر مردم میبد از شهرهای استان یزد است.
زیلو محصولی قدیمی و تاریخی است.
ناصر خسرو در سفرنامهاش به ۵۰۰ کارگاه زیلوبافی اشاره میکند.
جاجیم جاجیم گونهای زیرانداز دورویه است.
جاجیم دستبافی است از پارچهٔ کلفت شبیه به پِلاس که از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا آمیزهای از این دو میبافند.
جاجیمها پرز ندازند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد.
کوچگردان از آن بهرهٔ زیادی میگیرند و کاربرد آن به عنوان روانداز و محافظ سرما است.
جاجیم مناسبترین چیزی بود که قدیمیها روی کرسی میانداختند، جاجیم چیچکله CHICHAKLAMEHبا ترکیبی از رنگهای و نقوش لوزی داخل الوان راه راه آن در ده و شهر از همه مشهور بود با متروک شدن کرسی زغالی بافت و مصرف جاجیم در شهرها و حتی در شهرستانهای دور و نزدیک نیز بفراموشی میرفت ولی روستائیان طبق عادت قدیمی مناسبترین روانداز کرسی زمستانی را رها نساختهاند و پیر زنهای دهاتی همچنان جاجیم خودشان را در زمستان و تابستان در فضای باز اطراف خانه و میدان ده و یا هر مکانی که امکان داشته باشد دراز میکنند و سه پایه مخصوص آنرا بر پا میدارند و جاجیم میبافند.
بافت جاجیم در اکثر قریب باتفاق دهات و مناطق روستائی ایران مرسوم است تنها تفاوت و امتیاز جاجیم بعضی از مناطق نسبت به سایر جاها ترکیب رنگ و ظرافت نخ و نقوشی است که روی آن ایجاد میکنند جاجیمبافی به عنوان یکی از صنایع دستی در ایران رایج در بعضی استانها از جمله آذربایجان شرقی، اردبیل ، کرمانشاه، کردستان، همدان و فارس است که از دیرباز بین خانوادههای روستایی و عشایر رواج داشتهاست.
جاجیم به عنوان زیرانداز استفاده میشود وهمچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار میگیرد.
حتی در بین برخی از خانوادههای روستای جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و بهعنوان یادگاری ارزنده سالها در خانوارها باقی میماند.
مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته میشود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته میشود.
در منطقه اورامان و ثلاث باباجانی زنان جاجیمهایی را با نقوش متنوع و جنس مرغوب میبافند که در نوع خود کمنظیر است.
شیرکیپیچ یرکیپیچ نام نوعی گلیم است که در منطقه سیرجان بافته میشود.
این نوع گلیم در نوع خود منحصربهفرد و متفاوت است.
گلیم شیرکی پیچ در گذشته صرفاً صورت گلیم بافته میشدهاست اما امروزه به شکل ترکیبی از گلیم و قالی بافته میشود.
در این نوع گلیم برخلاف انواع دیگر گلیم که در آنها پود باعث شکلگیری محصول میشود پود نقشی در بافت ندارد و فقط تارها را به یکدیگر متصل میکند و باعث استحکام درگیری نخ خامه با تارها میشود.
این نوع گلیم در دارستان سیرجان بافت و تولید میشود.
بافت گلیم در جوامع عشایری و روستایی تقریبآ حالت حرفهای غیر دایم و فصلی دارد.
گلیم و گلیمفرشهای شیرکی پیچ که در کرمان به آن سوزنی هم میگویند بخش مهمی از درآمد ساکنان سیرجان را تولید میکند.
۱۴در سال ۸۹ خورشیدی هزار بافنده فرش و گلیم «شیرکی پیچ» در سیرجان فعال هستند که محصولات خود را روی هفت هزار دار گلیم میبافند.
.
بزرگترین گلیم شیرکیپیچ و پته جهان در خردادماه ۹۰ با ابعاد ۶٫۳۰ در ۱۰ متر توسط هزار قالیباف کرمانی تهیه و به منظور نمایش در نمایشگاه بینالمللی صنایع دستی به نمایش گذاشته شد.
ورنی ورنی ، که گاه به آن گلیم سوزنی نیز گفته میشود نوعی سوماک است، که بدون مراجعه به نقشه توسط دختران و زنان عشایر ارسباران بافته میشود.[۱] در واقع ورنی نوعی گلیم یک رو یا گلیم فرش نما بدون پرز است و به سبک پود پیچی یعنی گذراندن پود اصلی از تار و پیچش نخ خامه به دور نخ های تار شکل گرفته و نقش می پذیرد.
تفاوتی که در بافت گلیم و ورنی وجود دارد این است که در گلیم، بافت به صورت گرههای منقطع انجام میشود و نقوش آن توسط پود شکل میگیرد و تار بوسیله پود کاملاً پوشیده میشود، در حالیکه در بافت ورنی ایجاد طرح و نقوش بر سطح آن توسط پودگذاری اضافی حاصل میشود و تار و پود هر دو پوشیدهاست.
پود اضافی، که پود اصلی خوانده میشود، مانند پود گلیم به صورت ساده از بین تارها عبور نمیکند، بلکه به دور تار حرکت پیچشی و غیره منقطع دارد.
متداولترین مصارف ورنی شامل خورجین، مفرش (رختخواب پیچ یا فرمش) و زیراندازهایی است که غالباً در اندازههای ۱.۳×۱ متر و ۱.۵×۱ متر روی دارهای عمودی بافته میشود.
طرح کلی ورنی از سه جز حاشیه، متن، و ترنج (göl به معنی حوض) تشکیل شده است.
ویژگی دکوری اصلی عنصر-S است، که گاهی در فرمی شبیه S یا 5 نمایش داده میشود.
این عنصر در فرهنگ کوچ نشینان مفهوم اژدها را القا میکند.
بافندگان ورنی از نقشهایی چون گوزن، آهو، گرگ، سگ گله، بوقلمون، مرغ و خروس، شغال، روباره، پرندگان محلی و ...
به گونهای بسیار زیبا و به صورت هندسی استفاده میکنند.
محل اصلی تولید ورنی منطقه قرهباغ، مخصوصا شهر شاماخی، بوده که بر اثر روابط، علقههای فرهنگی و عشیرهای همچنین ترددهایی که در دو کناره رود ارس انجام پذیرفته، به تدریج تولید ورنی ابتدا در منطقه ارسباران و سپس در بین ایلات و عشایر دشت مغان رایج شده است.
هماکنون بیش از 20 هزار نفر از جمعیت منطقه به تولید ورنی اشتغال داشته و امرار معاش خود را از تولید آن تامین میکنند.
سوماک سوماک یکی از انواع گلیم میباشد که در بافت آن از پود ضخیم ( و گاهی پود نازک) استفاده می شود.
بر خلاف گلیم ساده که در آن از پود برای ایجاد نقش استفاده می شود، در سوماک، پود غیر قابل مشاهده بوده و نقش اتصال تارها را به عهده دارد.
سوماک بافته ای یک روست که پودهای اضافی و خامه های باقی مانده از ایجاد نقش در پشت گلیم به صورت آزاد باقی می ماند.
زیبایی این بافته در بالا بودن رجشمار آن می باشد.
شیوه ی بافت این نوع گلیم پودپیچی می باشد که با پیچ خوردن خامه ی رنگی دور تارها بافته می شود.
پس از عبور پود نازک و کوبیدن با شانه بافندگی نخهای تار و پود درهم پیچیده میشوند.
سوماک به همراه ورنی از رایج ترین انواع بافت گلیم در منطقه ی سیرجان می باشند و در استانهای کرمان، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان، چهارمحال بختیاری، فارس و خوزستان نیز بافته می شود.