تخت سلیمان با بقایای معماری سه دوره مختلف و دریاچه عمیقش در رأس یک تپهمرتفع، از محوطههای باستانی سرشناس و مورد علاقه باستانشناسان جهان است.نخستین کاوشهای علمی بایتانشناسی در این محوطه در سال 1959 توسط یک هیأتمشترک سوئدی - آلمانی - ایرانی به سرپرستی «هانس هینگ فون دراوستن» باستانشناس سوئدی و «رودلف ناومان» باستانشناس آلمانی انجام گرفت.
کاوشهای علمیتخت سلیمان سپس با فوت «فون دراوستن» در فصل بعد تحت سرپرستی «رودلفناومان» ادامه پیدا میکند.
البته کاوشهای تخت سلیمان تا سال 1979 ادامه یافته است.
حاصل بیست سال حفاریهای علمی باستانشناسی هیأتهای خارجی (آلمانی) درتخت سلیمان در سالهای پیش از انقلاب اسلامی (57-1338) بصورت جسته گریخته ازطریق چند مقاله کوتاه و گزارشهای چاپ نشده کارشناسان ناظر ایرانی به کاوشها، تنهامنابع فارسی در دسترس بود که طبعاً نمیتوانست جوابگوی نیاز وسیع و اطلاعات لازمبرای انجام یک کار علمی درازمدت باشد.
علی رغم سالها فعالیت علمی در تخت سلیمان ارانجام یافته هنوز باقیست به ویژه در امر حفاظت و نعمیه که پیچیدهترین و پرهزینهترینبخش آن را تشکیل میدهد.
مجموعه آثار باستانی تخت سلیمان در 45 کیلومتری شمال شرقی شهرستانتکاب، یکی از محوطههای باستانی ارزشمند کشور میباشد که در منطقهای کوهستانیسرشار از جاذبههای کم نظیر طبیعی تاریخی واقع شده و در قلب مجموعه یاد شده،بقایای آتشکده آذرگشسب «آتشکده پادشاهان و جنگاوران» بر پیرامون دریاچهایهمیشه جوشان و بر روی صخرهای سنگی ناشی از رسوبات دریاچه، محصور در برج وباروی سنگی، آثار معماری خاص مانند چهارطاقی آتشکده و تأسیسات مذهبی وابستهبدان، معبد منسوب به آناهیتا، کاخهای دوران ساسانی و بناهای مربوط به سلاطینایلخانی قرار دارد.
آتشکده آذرگشسب تخت سلیمان نه تنها بازمانده منحصر بفرد یکی از سه آتشکدهمهم دوران ساسانی بلکه بزرگترین مرکز نیایش ایرانیان در تمام دوران آئین زرتشتی بهحساب میآید.
همچنان که پاسارگاد و تخت جمشید جلال و عظمت هخامنشیان رامینمایاند تخت سلیمان نیز یادآور شگوه ایران دوران ساسانی و توجه به آیین رزتشتدر این دوران است.
ارامنه و مسلمانان نیز برای این مکان تاریخی ارزش و احترام ویژه قائل هستند.
در زمان خسرو اول انوشیروان (578-531 م) نسبت به توسعه و آبادانی ان اهتمامخاص بعمل آمد، در این مکان مراسم نیایشهای دینی، برگزاری جشنها و امور تشریفاتسلطنتی انجام میگرفت.
این مکان تاریخی به جهت وقوع حمل یکی از سه آتشکده بزرگدوران ساسانی در زمان خود بسیار مورد توجه بوده است و آتش جاویدان آن به مدت،قرن بعنوان نماد اقتدار آئین زرتشت و عامل وحدت سیاسی و اجتماعی حکومت ساسانینقش بسزا داشته است و از آن به عنوان ثروتمندترین معبد زمان خود یاد شده است.
باقیمانده آثار این محوطه باستانی درون حصار شامل محیطی با 12 هکتار مساحت38 برج و بارو و بیضی شکل با دو دروازه بزرگ از دوران ساسانی و نشانههائی ازشارستان ساسانی که عمده بقایای آن در عمق 4 متری زمین در زیر خاک و آواز مزارع وباغات و علفزارهای فعل پنهان است.
به به گرداگرد این محوطه تاریخی در یک محدوده 7500 هکتاری (حریم منظریمصوب مجموعه) تعداد قابل توجهی آثار تاریخی از دورانهای پیش از تاریخ، تاریخی واسلامی بخصوص استحکامات و معابد دوران ساسانی، معادن قدیمی استخراج سنگوجود دارد.
همچنین درون حریم مورد اشاره جاذبههای طبیعی و مناظر فرهنگی بسیار زیبائیمانند چشمههای معدنی آب گرم و سرد - گودالهای میان تهی، آبشار دیده میشود کهارزش ویژهای به این مکان بخشیده است.
این مجموعه عظیم اجتماعی مذهبی در جنگهای ایران و روم در زمان خسرو پرویزدر سال 624 م توسط سپاهیان روم غارت و تخریب گردیده.
بعد از این رویداد، بعلتاغتشاشات سیاسی اواخر دوران ساسانی جمله اعراب و پذیرش دین اسلام توسطایرانیان رونق و آبادانی خود را از دست داد.
در سال 674 ه.ق در زمان فرمانروایی آباآقاخان مغول و جانشین او قازان خان با توجه به ویژگیهای تاریخی طبیعی بخصوصوجود چراگاههای مرغوب و گونههای جانوری این مکان باستانی بعنوان پایتختتابستانی سلاطین مغول انتخاب و با انجام تعمیرات وسیع در آثار دوران ساسانی واحداث بناهای جدید بار دیگر تخت سلیمان مورد استفاده حکومتی پیدا مینماید و تبدیل بهپایتخت تابستانی و شکارگاه و تفرجگاه ایلخانان میگردد.
جالب است بدانیم تنها در تخت سلیمان است که بقایای کاخهای دوره ایلخانی دیدهمیشود.
بعد از سقوط ایلخانان بار دیگر این محل تبدیل به مرکز خدمات کوچک برایروستائیان و عشایر محل میشود تا اینکه از قرن 11 ه.ق این مکان متروکه میگردد.
ازاوایل قرن 19 میلادی با توجه به اهمیت مجموعه و باستناد روایات و اشارات تاریخی ومذهبی عده زیادی از محققان و متشرقین راغب به بابدید و انجام تحقیقات از محل آتشکدهآذرگشنسب شده، بعد از بررسیهای فراوان در سال 1337 ه.ش (1959 م) با موافقتدولت وقت ایران، مؤسسه باستانشناسی آلمان با نظارت کارشناسان ایران به مدت 20سال تا سال 1357 در محل آتشکده آذرگشنسب کاوش علمی انجام میدهد و در این راستابه اسناد و مدارک بسیار معتبری مانند بقایای معماری مذهبی اجتماعی، چهار طاقیآتشکده و تأسیسات وابسته بدان، کاخهای حکومتی، سکه، مهر، ظروف، گچبری،کاشیکاری و...
دست یافتند که هرکدام از آنها به نوعی در تاریخگذاری این مکان تاریخیمورد استفاده و استناد قرار میگیرد.
ماحصل این پژوهشها طی چندین مقاله، سخنرانی در مجامع علمی و کنگرههایباستانشناسی ارائه گردید.
بعد از وقوع انقلاب اسلامی کار هیئت باستانشناسی فوق تعطیل گردید و این توقف تا سال 1372 ادامه مییابد.
نهایتاً پس از 15 سال وقفه و بنا بهاهمیت مجموعه و خطراتی که موجودیت آثار را تهدید مینمود.
تخت سلیمان در سال1372 بعنوان یکی از ده پروژه بزرگ فرهنگی تاریخی کشور انتخاب شده و براساسضرورتها و طبق برنامههای مصوب اقدامات چشمگیری در زمینه حفاظت، ساماندهی،مرمت، استحکام بخشی بقایای آثار موجود، ادامه پژوهشهای باستانشناسی، معماری ومعرفی و آماده سازی مجموعه جهت بهرهبرداری علمی تخصصی و گروههایبازدیدکننده آماده شده و هم اکنون مورد استفاده گردشگران میباشد و به عنوان یکی ازمناطق هم با جاذبههای طبیعی تاریخی مطرح میباشد.
فصل اول
1- موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی
دره مرتفعی که تقریباً با 2 هزار متر ارتفاع در شمال تکاب در حاشیه جنوبی بالکاش(با یک ردیف قلل رفیع به بلندی 3 هزار متر) قرار دارد به دلیل ویژگیهای زمینشناسی خودبه اندازه محوطههای تاریخیاش (پیدایش و موقعیت آنها برحسب این حقایقزمینشناسی، مستدل و قابل درک است) جالب توجه و شناخته شده است.
زندان یک تپهمرتفع به ظاهر آتشفشانی به ارتفاع حدود 110 متر است که یک دهانه آتشفشان به عمق100 متر در وسط آن قرار دارد.
تخت سلیمان روی صفحهای از رسوبات آهکی، دریاچهایبه عمق بیشتر از 60 متر دارد که چشمه جوشان آن در بلندترین نقطه (ارتفاع صفحه از کفدره 50 متر) دره سربند را حاصلخیز میکند.
اگر در نظر گرفته شود که در حول و حوشدرّه، منطقه غربی زندان تعداد زیادی چشمههای آب گرم وجود دارد که برای مردم هموارهنشانه قدرتی اسرارآمیز بوده است (امروزه از آنها برای معالجه بیماریها استفادهمیشود) قدرت جاذبه این منطقه برای سکونت و احترام به طبیعت قابل درک و توجه به اینپدیدههای طبیعی زمینشناسی برای شناخت نیایشگاه ضروری خواهد بود.
رشته کوههای بالکاش در شمال ناودیس بزرگ تکاب، بین زرینه رود در غرب وقزل اوزون در شرق بسط یافته است و بخشی از توده مرکزی ایران میان کوههای زاگرسو البرز به حساب میآید.
ناودیس تکاب درنتیجه به وسیله حلقهای از رشته کوهها که ازجنوب به هم پیوسته نیست محدود میشود.
در وسط این رشته کوهها طویله سلیمان باارتفاع 2600 متر به شکل یک توده عظیم جالب توجه از سنگ ماسه قرمز که از غرب وشمال به طور کاملاً عمودی ارتفاع یافته، به پا خاسته است.
میان دو رشته کوه یاد شده،رسوبات آهکی مقاوم به شکل گسترده بسط یافته و مخروط زندان روی آن قرار گرفتهاست.
درّه مرتفع وسیعی که تخت سلیمان را دربرگرفته است در شرق این سطح گستردهقرار دارد.
این درّه کشیده و طویل در منطقه تفکیکی، میان «ایرانید»ها در شمال و ایران مرکزیقرار دارد ایران مرکزی هنگام فعل و انفعالات کوهزایی دستخوش ارزشهای شدید بودهاست و به عنوان یک «عارضه» با فعالیت شدید آتشفشانی در دوران سوم زمینشناسیتوصیف میشود (آخرین شواهد این فعالیتهای گذشته یک ردیف چشمه با رسوبات آهکیدر طول منطقه تفکیکی است که گرم و بعضاً دارای هیدرات گوگرد و کربن هستند) بارسوبات انباشته شده از یک چنین چشمهای که همراه با گاز بسیار زیاد است.
زندان بهصورت تپه مرتفعی، شکل پیدا میکند و بستر تقریباً دایره شکل آن دهانهای به قطر 70 مترتشکیل میدهد.
این بستر در قرن 8 قبل از میلاد زمانی که نیایشگاه در گرد قلاه زندانساخته میشود ظاهراً هنوز آب داشته است.
اگر امروزه در کنار لبه دهانه آتشفشان دربالا به آرامی رشد میکنند و برجسته میشوند.
این موضوع را میتوان در طبقات نازک 3تا 4 متر بالا تشخیص داد.
این برجستگی و بخشی از لبه دهانه آتشفشان، بعداً زمانی کهسطح آب دریاچه فرو مینشیند، شکسته شده و به درون دهانه فرو میریزد.
آوار فرو ریخته به عنوان تلی در کف قدیمی دریاچه دیده میشود.
مخروط مرتفعزندان ابتدا در اثر یک زلزله شکاف پیدا میکند (همان طور که از شکافهای مجدداً مسدودشده و به وسیله رسوب به خوبی قابل تشخیص است).
چشمه نیز در اثر زلزله دیگری فروریخته و مسدود میشود.
بوی هیدرات گوگرد شدیدی که گاه از قعر دهانه به مشاممیرسد، نشان میدهد که هنوز هم رابطهای با اعماق زمین موجود است.
در طول گسلی که از مخروط زندان به غرب کشیده شده است چشمههای کوچک،زنجیرهای از تلهای کوچک به وجود آوردهاند که اکثر آنها امروزه با رسوب مسدودشدهاند.
در دامنه غربی صاف و هموار زندان سلیمان بیشتر از 10 محل خروج آب دیدهمیشود که غالباً چالههای کوچکی هستند.
از وسط آنها اکثراً حبابهایی بیرون میزند وفوران میکند تعدادی از آنها امروزه به عنوان حوضچههایی با آب شفابخش خصوصاًبرای بیماریهای رمانتیسم مورد استفاده قرار میگیرند.
در چشمه مورد استفاده، اسیدکربنیک همراه با بوی هیدرات گوگرد با تقریباً 40 درجه حرارت به میزان یک لیتر در هرثانیه از میان رسوبات انباشته شده بیرون میزند.
این آب که مربوط به دوران جوانزمینشناسی است براساس حرارت از عمق تقریباً 300 متری با فشار بیرون میزند.
در طول گسلی که از مخروط زندان به غرب کشیده شده است چشمههای کوچک،زنجیرهای از تلهای کوچک به وجود آوردهاند که اکثر آنها امروزه با رسوب مسدودشدهاند.
این آب که مربوط به دوران جوانزمینشناسی است براساس حرارت از عمق تقریباً 300 متری با فشار بیرون میزند.
شکلگیری مخروط تخت سلیمان در 3 کیلومتری شرق زندان سلمان (عکس شماره1) در اثر دستکاری انسان ناتمام مانده است.
چشمه که در اینجا دریاچهای به قطر حدود100 متر را تشکیل داده، تپه بلندی به ارتفاع 50 متر ساخته است.
سطح آب دریاچهای درحال حاضر به وسیله دو جوی آب که با هم در ثانیه 100 لیتر آب را تخلیه میکنند ثابتمانده است و درنتیجه به قطر بدنه دریاچه افزوده شده و لبه آن کاملاً به داخل کشیده شدهاست.
حد متوسط عمق اندازهگیری شده دریاچه با شاغول 65 متر است.
درجه حرارت آبآن در تابستان و زمستان 21 درجه است و این موضوع ثابت میکند که آب آن از یک سفرهآب زیرزمینی در عمق بسیار زیاد سرچشمه میگیرد.
دور دریاچه یک صفحه رسوبیگسترده به وسعت حدود 970 هکتار قرار گرفته است.
اگر مخروط زندان در ارتفاع کاملاًمتشابهی مثل صفحه «تخت» افقی بریده و قطع شود، صفحه رسوبی کاملاً مشابهی بههمان وسعت «تخت» به دست خواهد آمد.
شرایط فشار آب قاعدتاً باید تغییر یافته باشد، چون آب دریاچه تخت اکنون با بستندو جوی آب نیز باز هم بالا نخواهد آمد.
با این حال به وسیله حفریات مشخص شده استکه در دوره ساسانی سطح آب بیشتر از 2 متر بالا آمده و قشر ضخیم سنگ آهکی کهاطراف دریاچه را تا لبههای صفحه فرا گرفته، از قرون وسطا ایجاد شده است.
آب دریاچهعاری از موجودات زنده است و با اینکه مستقیماً ترکیبات سمی در خود ندارد اما برایانسان و حیوان زیانآور است.
ضمناً سولفات، هیدروسولفید، آهن و منگنز محلول در آنباعث ناراحتیهای معده و روده میشود.
دو جریان آب دریاچه، بیرون از صفحه تخت در جهتهای مختلف، تراسها وکانالهای رسوبی کاملاً مشخصی را بوجود آورده است.
(عکس شماره 2) جالبتوجهترین آنها کانالی است که در جنوب صفحه به ارتفاع 3 متر که مردم آن را اژدهامینامند.
این کانال که مثل یک سد به نظر میرسد و در اراضی هموار پیچ وتاب خورده،احتمالاً در دوره ساسانی بوجود آمده است و نشان دهنده صدها سال بهره برداری دائمیاز این جریان آب است.
کانالهای رسوبی دیگری که در برخی از قسمتها فرو ریخته و از بینرفتهاند در شیب صفحهای واقع در جنوب شرقی تپه مرتفع، امتداد پیدا میکند.
2- موقعیت و شبکه راهها ویرانههای تخت سلیمان و زندان سلیمان در آذربایجان ایران قرار دارند.
زندانسلیمان یک مکان مقدس مربوط به قرن هشتم قبل از میلاد است.
تخت سلیمان در 3 کیلومتری آن با آتشکده آذرگشنسب به دوره ساسانی و کاخایلخانان آباقاخان به قرن سیزدهم تعلق دارند.
هر دو محل در جنوب شرقی دریاچهارومیه، در یک دره سربند در ارتفاع 3 هزار متری دامنه جنوب کوههای بالکاش واقعشدهاند که قله 3200 متری کوه بلقیس در آن قد علم کرده است.
هر دو محل تا حد زیادیوابسته به ویژگیهای طبیعی و زمینشناسی خود هستند (زندان به سبب تپه مرتفعمخروطی شکل و دهانه آتشفشان عمیق خود و تخت به دلیل دریاچهای در مرکز یکصفحه وسیع) تمام راهها تقریباً از شهر تکاب میگذرد.
در حال حاضر از تکاب میتوان با وسیلهنقلیهای که بتواند از تپه ماهورها عبور کند به هر دو محل یاد شده رسید.
از اوایل خرداد تااواخر شهریور ماه میتوان بدون هیچ مشکلی راه را طی کرد ولی در مواقع دیگر، رودهایکوچک پرآب غالباً غیرقابل عبور هستند و در جادههای کوبیده نشده حرکت با اتومبیلبسیار مشکل است.
از تهران از طریق قزوین و زنجان میتوان سریعاً به تکاب رسید (شکل 1) 40کیلومتر قبل از زنجان، سلطانیه با بنای عظیم گنبد دارایلخان اولجایتو قرار دارد که اوایلقرن 14 میلادی مقر حکومت او بوده است.
جاده از زنجان به بعد با گذشتن از میاندرههای قزل اوزن به بیجار میرسد و از جنوب تکاب گذشته به سوی جاده آسفالته جدیدکرمانشاه - سقز میرود که تا 35 کیلومتری شمال دیوان دره ادامه مییابد.
سپس نزدیکیک قهوهخانه به طرف شرق میپیچد و از روی دشتی مرتفع به دره عریض تکاب سرازیرمیشود.
از دشت مرتفع در طرف چپ جاده درّهای به چشم میخورد که مجموعهای ازصخرهها با «غار که فتو» در آن قرار دارد.
اگر از قزوین راهی دورتر از طریق همدان - کرمانشاه انتخاب کنیم، تمام راهآسفالته بسیار خوبی خواهیم داشت.
ضمناً از این مسیر از اماکن تاریخی همدان (اکباتانهباستانی)، کنگاور با حفریات باستانشناسی ایران در معبد پارتی، بیستون با نقشبرجسته معروف داریوش و سایر بقایای تاریخی، طاق بستان با نقش برجستههایصخرهای دوره ساسانی و مغازههای صخرهای مؤخرتر گذر میکنیم.
از تبریز جاده از شرق دریاچه ارومیه به سوی میاندوآب ادامه مییابد.
دیدارکوتاهی از مراغه مقر ایلخانان هلاکو حائز اهمیت میباشد، بسیار ارزشمند است.
کمی قبلاز میاندوآب یک جاده جدید با کیفیت خوب به سوی تکاب انشعاب پیدا میکند آبادی«لیلان» با فاصلهای کم در شمال این جاده (هنوز هم در دشت دریاچه ارومیه) قرار دارد کهاحتمالاً با «گنزک» باستانی قابل تطبیق است (جایی که در اصل آتشکده «شیز» قدیمیترینپرستشگاه قبل از انتقال به تخت سلیمان توسط خسرو اول قرار داشته است) سپس جادهاز طریق شاهین دژ به تکاب میرود و قبل از تکاب به طرف تخت سلیمان «شمال» انشعابپیدا میکند.
در حال حاضر میتوان از تکاب راه را فقط با وسیله نقلیه قابل استفاده در تپهماهورها ادامه داد و از دو مسیر به تخت سلیمان رسید.
راه غربی که راه بهتری است از«قره قیه»، «رامین آباد»، «حسن آباد»، «شیرمرد»، و «احمدآباد» بالا و پایین ابتدا به زندانسیمان و سپس از طریق «تازه کنه» به «تخت» میرسد.
راه شرقی که چندان جالب توجهنیست و راه دشواری است از «اسدکندی»، «قره بلاغ»، «همپا» به «بابانظر و از آنجا ابتدا به«تخت» منتهی میشود.
جادهای که به تخت میرود جلوی دروازه شرقی پایان میگیرد.
از آنجا میتواناتومبل را پارک کرد و از دروازه وارد ویرانههای تخت سلیمان شد.
3- چشم انداز زارعی تخت سلیمان 0شکل 2) «با آب آن اگر خاک زمین را خیس کنیم، فوراً به سنگ تبدیل میشود و گیاهی بازنمیآورد» (ابودلف، ص 15)، این شناخت قبلی از چشمهای که آب آن فناکننده حیات بود،هرگز باعث نشد از نیروی حیات بخشی که آب پس از طی یک مسیر 300-400 متری به جامیگذاشت غفلت شود.
بدین ترتیب دوره شکوفایی کشت و زرع دره که در زیر تخت قرارداشت کاملاً با تأسیسات آبرسانی و تنظیم جویها مرتبط بود.
اولین تأسیسات بر روی تخت، همان طور که ابودلف گفته است احتمالً در ارتباط باچشمه قرار میگیرد.
این چشمه که در تابستان و زمستان به نحوی یکسان به پایین جریانمییافت، محلی دلخواه برای پرستش آناهیتا الهه آب بود و وقتی نیایش او را با نیایش آتشمرتبط ساختند پیشنهاد شد که محل نیایش آتش بر روی کوه زندان را، روی تخت سلیمانکنار نیایشگاه آب قرار دهند.
امروزه جالب توجهترین تأسیسات آبرسانی در حول و حوش تخت، یک کانالرسوبی قوسی شکل است که از دره میگذرد.
این کانال که اکنون در نقطه شروع خود درپای تپه مرتفع، ویران شده، مثل یک دیوار سدکننده است و در برخی از قسمتها 3 مترارتفاع دارد.
(عکس 1 و 3) کانال مذکور آبی را که در زاویه جنوب غربی دریاچه جریانداشت و از زیر حصار عبور میکرد از کوتاهترین راه و از طریق علفزار باتلاقی دره، تا آنسوی دامنه هدایت میکرد.
سپس در امتداد دامنه ادامه پیدا میکرد و در جنوب علفزارباتلاقی به کانالهای کوچک متعددی تقسیم میشد.
برای آبیاری زمینهایی که مستقیماً در پایین قرار دارند در دیواره کانال احتمالاًدهانههایی معمولی تعبیه شده بود که با مقداری گل (همان گونه که زارعین امروزی عملمیکنند) مسدود میشد.
البته این کانال رسوبی همان طور که راولینسون تشخیص دادهاست در طی صدها سال خود به خود ساخته شده است.
ولی باید در تمام این مدتارتباطش با دریاچه حفظ و مسیرش لایروبی و نگهداری شده باشد.
راولینسون دربارهاین «سد سنگی پیچ و خم یافته در زیر تپه» افسانهای نقل کرده و میگوید: «مردم محل آنرا اژدها مینامند و احتمال میدهند هیولایی باشد که هنگام دهان باز کردن برای بلعیدنشهر با جادوی توانمند انگشتری حضرت سلیمان تبدیل به سنگ شده باشد.» از آنجا کهافسانههای ساخته شده برای حضرت سلیمان به عقاید مذهبی اعراب تعلق دارد، کانالنباید در گذشته خیلی نزدیک (دوره اسلامی) به عنوان کانال شناخته و مورد استفاده بودهباشد.
این کانال مطمئناً یک جوی بسیار قدیمی بوده که شاید به دوره ساسانی مربوطاست.
یک تشکیلات رسوبی مشابه نیز 200 متر جلوتر در سمت غرب قرار داشته که فقطخردههایی از آن موجود است و احتمالاً یک تأسیسات مقدماتی نه چندان محکم بوده کهکاربردی همانند داشته است.
کانالها در ابتدا نقشی از پیش تعیین شده نداشتند.
آنها فقطمانعی بودند که خاک شسته شده و راوان به سوی دره، پشت آنها جمع میشد.
بدینترتیب خاک لس حاصلخیز، به ویژه در پشت اژدها افزایش یافته و امروزه حاصلخیزترینمحدوده زراعی تمام منطقه را که جویهای بسیار زیادی از وسط آن میگذرد، به وجودآورده است.
(عکس 4) راولینسون دامنه شرقی تخت را در پلان اصلی خود محدودهای شلوغ و پله پلهترسیم کرده است.
در این محدوده خطوطی از دیوار که راولینسون آنها را بقایای ویرانهشهری فروپاشیده در قرن 15 و 16 تعبیر کرده است، به سوی تخت امتداد یافته است.فرضیه او در مورد اینکه دیوارهای ویران شده پس از قرن 16 به وجود آمده است.
از طریقشواهد روی تخت تأیید میشود.
البته بقایای دیوار در دامنه غربی قابل تشخیص نیست،ولی در عوض روی یک پیش آمدگی رسوبی باستیون شکل در شمال غربی کمرکش کوهواقع است.
خطوط چند دیوار را در رسوبات شناسایی شده است.
از آنجا که این پیشآمدگی رسوبی به وسیله تعداد زیادی کانال که در کنار هم قرار داشتند و در بالای درهیکباره امتدادشان قطع میشده به وجود آمده است.
احتمال دارد آب در اینجا برای به کارانداختن یک آسیاب (شاید هم چون عرض و عمق زیاد دره در اینجا ایجاد یک کانال رسوبیرا تا سمت دیگر دره غیرممکن ساخته است) مثل آبشاری به کف دره فرو ریخته باشد.
شمال شرقی نیز تصور مشابهی را عرضه یم دارد: در اینج نیز آبروهایی رسوبیوجود دارد که در کنار هم و به موازات یکدیگر در انتهای بالای دره، به سمت شمال شرقیکشیده شدهاند.
البته هنوز قطعی نیست که هر دو کانال به بقایای جویهای سنگی گزارششده از قرن 14 که هرکدام قدرت به کار انداختن اسیابی را داشتهاند، مربوط شود.
درگزارش مذکور از مراتع خوبی در اطراف جویها یاد شده است.
آبی که به کف عریضشمال دره فرو میریخت، باید باعث رویش علفهای انبوه شده باشد.
حتی امروزه نیزبیشتر کف دره پوشیده از علفهای بلند قابل در و برای احشام است.
در اینجا علفهایی مثلمریم گلی، یونجه و انواع شبدر میروید و در تابستان به تخت طراوت و سرسبزی خاصیمیدهد.
(عکس ب و 3) وقتی در اواخر قرن 18 مردم مجدداً دست به کار استفاده از آبروی تخت شدند کانالها را به دقت و حتیالامکان در بالای دره و در فاصله دور از ان تعبیهکردند.
احتمالاً کانال قدیمیتر در ابتدا مثل کانال شال شرقی امروزی، امتداد داشته است.کانال از طرف شرق حصار بیرونی را تا فاصلهای به سوی شمال دنبال میکرد و به سمتآستانه دره در شمال شرقی جریان مییافت.
اوایل قرن 19 زیر گورستانها تشکیل آبگیرکوچکی میداد و جوی کوچکی که از آن سرچشمه میگرفت.
زمینهای قسمت شمالی را ازآب بهرهمند میساخت.
در طول قرن 19 این امکان فراهم شد تا کانالها را در سطوحمتعددی برای آبیاری به مزارع هدایت کننده این مزارع در دامنههای قسمت پایین آن سویدره قرار داشتند.
احتمالاً در همین زمان جلوی دروازه جنوبی، سد دره به وجود آمدهاست.
این سد عریض در منطقه جنوب تپه مرتفع، از خاک و املاح به وجود آمد.
سمت شرق تپه را آبرفتها تا حد بسیار زیادی از پشت پر کردند.
به طوری که کف دره حدود 20 متر بالاآمده و برای دره پله کاملاً مشخصی را تشکیل داد.
با این ترتیب تقسیم آب در قسمت جنوب دره مستقیماً از جلوی دروازه جنوبیانجام میگرفت.
در تابستان وقتی گندم بلند و انبوه (بیشتر گندم سفید و قهوهای باخوشههای کوتاه که گاه نیز با چاودار مخلوط بودند) در مزارع کف دره که پر از جویهایباریک برای آبیاری بود، آماده برداشت میشد، زارعین قسمت اعظم آب را در امتداد دامنهتخت به علفزارهای همجوار و مزارع شبدر و سپس به محدود درختکاری شده و باغهاهدایت میکردند.
اما هنگام بذرافشانی که در شهریور ماه صورت میگرفت و موقع پرآبیدره بود (درحالی که گندمهای مزارع روی ارتفاعات در حال رسیدن بود) آب را درروزهای متمادی در سطح زمینهای مزروعی رها میکردند.
پس از آن در زمینهای خیسشده بلافاصله بذرافشانی میشد، زیرا فقط زمین خیس خورده اجازه میداد تا با خیشبدوی که گاه نیز فاقد زبانه اهنی بود شخم زده شود.
پس از شخم در شیارها بذرمیپاشیدند.
زمانی که ریزش نزولات جوی در پایان زمستان و اوایل بهار مختصر بود ودوره خشک تابستان زود فرا میرسید هنگام رشد گندمها آب با دقت خاصی برای هریکاز مناطق کشت، جیرهبندی میشد و از خروجی آب بندها روز و شب مراقبت به عملمیامد.
متأسفانه ما نتوانستیم دریابیم که برای تقسیم آب کمیسیون ویژهای مسئول استیا خیر؟
امروزه منطقه تخت با سکونتگاههایی که در واحدهای کوچک دره تا ارتفاع بیش از2000 متر ایجاد شده بسط و توسعه زیادی پیدا کرده است.
از سوی دیگر کمربند خشکیکه در ارتفاع 500 متر بالاتر با محدودههای دور از هم، به دور واحدها قرا رگرفته است،نشان میدهد که گسترش و توسعه تخت در طول قرن 19 و شروع قرن 20 اتفاق افتادهاست.
در یک منطقه که اساساً آذربایجانینشین است.
دهکدههای متوسطی در درههایاصلی آن (مثل زرشوران، چراغ تپه یا قره بولاغ در ساروق پایین) واقع شده که مراتعوسیعی دارند و در تابستان مورد علاقه و جستجوی عشایر بوده است.
در آن زمانگردهایی در این محل سکونت داشتند که در واقع با اجازه و حمایت خوانین افشار (در عینحال خوانین مناطق وسیعی در کردستان) و احتمالاً با تلاش مقامات دولتی براییکجانشین کردن عشایر که در شرق ایران به آنجا نقل مکان کرده بودند.
امروزه نیز مراتعمرفع تخت بلقیس در فصل تابستان مورد استفاده گردهای غریبه و گلههایشان است.
آنهاسیاه چادرهای خود را تا ارتفاع 3000 متری برپا میکنند.
زمانی که «هتوم - شیندلر» به این منطقه سفر کرده بود (82-1880) دهکده«بابانظر» که امروزه دارای 140 خانه است فقط 45 خانه داشت.
ولی از آنجا که آبیاری وشخم یک زمین مزروعی تقریباً همزمان انجام میگیرد، باید حداقل گفتگویی رو در رومیان زارعین به عمل آمده باشد (همان گونه که ما غالباً شاهد بودیم زارعین برای نگهداریحیوانات با ارزش به ویژه گاو و گوساله متقابلاً به هم کمک میکردند) از حیوانات بارکشفقط موقع بذرافشانی و خرمن کوبی (عکس آ.5) استفاده میشد و محصول به دست آمدهبا الاغ به خانه حمل میگردید، استفاده از گاریهایی که توسط حیوانات کشیده میشد درتمام منطقه معمول نبود.
راولینسون در سال 1838 چراغ تپه (چراغ تپه پایین) را که مقر یکی از خانهای افشاربود و در 8 کیلومتری تخت قرار داشت، مرکز ناحیه تخت نامید.
این دهکده با درختان زیبای میوه و بیشههای سرسبزش (در امتداد رودخانه پرآب)ملک خانواده افشار بود و امروزه هم بسیار پرجمعیت است.
در آن زمان نزدیک تختمحوطه مسکونی وجود نداشت، ولی در شمال دهکده امروزی «تازه کند» راولینسون درهر دو سوی ساروق بالا به بقایای ویرانهای دست یافت که در پلان اصلی به عنوان کلیسامشخص کرده است.
از آنجا که کلیسا در زبان ترکی به عبادتگاههای مسیحیان گفته میشود، میتواننتیجه گرفت که اینجا در گذشته به جامعهای مسیحی مربوط بوده است.
شاید هم مربوطبه جامعهای نستوری در اطراف دریاچه ارومیه باشد که زمانی تعدادشان زیاد بود.
«تازه کند» در آن زمان وجود نداشت و طبق اظهار خانواده سلطان فتحعلی افشار«تازه کند» حدود اوایل این سده توسط پدربزرگ خان فعلی بنیان گذاشته شد، زیرا ادارهکردن مزارع حاصلخیز اطراف تخت از احمدآباد پایین که در 9 کیلومتری (عکس ب 5) مقرمباشر آنها بود، کار بسیار مشکلی بود.
در حال حاضر عدهای از زارعین غیر وابسته، درکنار مزارع تقسیم شدهای که از مالکین در اجاره دارند، زمینهای مزروعی احمدآباد (دردره تخت) را نیز که به خوبی از آنها مراقبت میشود، در اختیار گرفتهاند.
درحالی کهکارگران آذربایجانی براساس نام بنیان گذار دهکده، این قریه را «نصرت آباد» مینامند.کردها به آن «تازه خان» یا «تازه کند» یا «ده نو» میگویند.
نهام «تازه آباد» به انصورت کهدر نقشه «کمپانی هند» آماده است، در دره مورد استفاده ندارد.
یکی از مسنترین کارگرانتعریف کرد که برای بناهای دهکده مصالح زیادی مورد توجه بوده است.
در حقیقت تنهامحلی که میتواند آجرها از آنجا برداشته شده باشد.
آتشکده است.
این دهکده که آذربایجانیها و کردها ساکن هستند.
امروزه 800 نفر سکنه دارد و مثلدهکدههای همجواری که بیشتر ساکنان آن کرد هستند جزو املاک سلطان فتحعلی افشارمحسوب میشود.
اما املاک یاد شده و همچنین منطقه زیر تخت بلقیس که از قرون وسطابه خوانین افشار تعلق داشت و جزو مستعمره آنها به حساب میآمد توسط یکی از عموهابه سلطان فتحعلی افشار رسیده است.
مقر سلطان فتعلی کاخ بزرگی است در شهر کوچکتکاب (7000 نفر جمعیت) در آذربایجان که در مرکز ملک و املاک وی قرار دارد.
«تازه کند» به صورت بیجنب و جوش در دامنه بالادست نهر بنا شده و گاه سقفیک خانه، حیاط یا ورودی خانه دیگری را تشکیل میدهد.
دهکده از خانههای خشتی بدوننما و دیوارهای گلی تشکیل شده است.
سقف خانهها نیز از تنه نازک درختان رنده کارینشده و شاخههای باریک که رویشان با گل پوشیده شده ساخته شده است.
در زمستان ذخیره علیق حیوانات که بیشتر از خار تشکیل شده است در روی اینسقفها نگهداری میشود و همین امر باعث شده تا دهکده مثل همه دهکدهها در این حوالیمنظرهای ماقبل تاریخ به خود گیرد.
(عکسهای آ و ب، 6) فصل دوم 1- بررسی کل از نظر تاریخی شرایط مناسب دره سرسبز با چشمههای همیشه جوشانش برای زندگی، خیلیزود باعث مسکون شدن محدود شده است.
روی یک تپه مسکونی کوچک نزدیک بابانظردر جنوب تخت و روی یک تپه بزرگ نزدیک «احمدآباد پایین» در شمال غربی زندان،قطعاتی از برنز متعلق به عصر برنز جمعآوری شد.
این دو تپه از نظر باستانشناسیهنوز مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است.
در شروع هزاره اول قبل از میلاد وجود یک محوطه مسکونی به ویژه متمرکزاحتمال داده میشود، چون در این دوره در گرد مخروط زندان سلیمان اولین جایگاهمقدس (جایگاه مقدسی که مرکز قرار گرفتن آن در دره سرسبز، از دور قابل مشاهدهاست) ساخته شده است.
دو «تومولوس» بزرگ در فاسله قابل دید از زندان نیز به همینزمان تعلق دارند.
یکی از آنها روی انشعابی از طویله سلیمان در بالادست دهکده احمدآبادبالا قرار دارد و دیگری در شمال زندان روی یک تیشه مرتفع در موقعیتی قرار دارد که ازدور قابل مشاهده است.
بررسیهای دومین تپه که تا مرکز تپه ادامه پیدا کرد.
با مقبرهای رو به رو نشد و بههمین سبب نیز تاریخگذاری دقیق تومولوس هنوز میسر نیست.
سفالهای بدست امده ازحفریات زندان به روشنی اجازه تاریخگذاری میدهند.
در ضمن ثابت میکنند که ما درناحیهای هستیم که در آن زمان متعلق به قلمرو ماناییها بوده است و از 830 تا 660 قبل ازمیلاد وجود داشته و جمعیت آن از ترکیب بخشی از بومیان «کوری» و «کاسی» تشکیلمیشده است.
ناحیه اصلی کمی در جهت غرب، جایی که در واقع شهر «ایزیرتو» (تقریباًنزدیک سقز امروزی) مورد جستجو است، قرار دارد (جایی نزدیک دهکده امروزی زیویهکه قلعه و شهری با اهمیت در انجا قرار داشته و یافتههای مهمی عرضه کرده است و با«زیبیا»ی یاد شده در متون آشوری میتواند قابل تطبیق باشد).
به نظر میرسد در جایگاه مقدس زمانی که آب در دهانه آتشفشان فرو نشستهاست، رها شده باشد (احتمالاً به علت عدم رضایت ایزد مورد پرستش در آنجا، صورتگرفته است) و گروهی از مردم ساده معمولی در بناهای ترک شده این جایگاه مقدس که بهمحوطه مسکونی قلعه مانندی تغییر شکل داده و در ضمن زمان زیادی دوام نیافته است،سکونت گزیده باشند.
مهاجرین هند و ژرمن ایرانی و مادها به فلات مرتفع شمال غربیایران نیز نفوذ کردند و اهالی بومی را برون راندند.
زندان از ان پس دیگر هرگز مسکوننشد و امروزه هنوز هم به عنوان جایگاه ارواح خبیثه شناخته میشود.
اکنون یک دوره میانه کوتاه مطرح است که از این دوره در تمام قسمت علیای درّهساروق هیچ گونه مدرکی دال بر اسکان به دست نیامده است.
با این وصف بدون تردیدباید محوطههایی مسکونی موجود بوده باشد.
در روی صفحه تخت سلیمان از دورههخامنشی یک محوطه مسکونی در قالب یک دهکده کوچک به دست آمده و مورد بررسیقرار گرفته است.
تا آنجا که تاکنون تشخیص داده شده است.
این دهکده از خانههایمحقری تشکیل شده که تدفین بسیار زیادی در زیر کف همان خانهها انجام گرفته است.اینکه آیا آتشکدهای به این محوطه مسکونی تعلق داشته است.
دیگر قابل تشخیص نیست.زیرا آتشکده دوره ساسانی بعداً در محل مورد بحث بنا شده است.
وجود یک محوطه مسکونی دوره پارتی تاکنون به اثبات نرسیده است.
اما بقایایسفالهای منفردی موجود است که باید متعلق به این دوره باشد.
این سفالها هرگز در یکلایه معین قرار نداشتند و بقایای ساختمانی دوره ساسانی قرارگرفته بودند (احتمالاًهمراه با مصالح ساختمانی به آنجا راه یافته است).
به همین دلیل محل تعیین شده«فراسپه» پارتی را که آنتونیوس سردار رومی در سال 36 قبل از میلاد در لشکرکشی علیهپارتها محاصره ولی تسخیر نکرد، در اینجا میتوان مردود دانست.
چون «فراسپه» بایدشهر مهم و پرجمعیتی بوده باشد و قبل از هر چیز دیگر در یک آب و هوای ملایم قرارگرفته باشد، نه در قسمت علیای دره ساروق که زمستانها قابل دستیابی نیست.
براساستوصیفی که «پلوتارک» از لشکرکشی داده است برای «فراسپه» از نظر تعیین محلموقعیت مراغه موردنظر است.
با اهمیتترین بناهادر روی تهت متعلق به دوره ساسانی است و ما از همین زمان بهدوره تاریخی اصلی قدم میگذاریم، چون در متون ساسانی از محل کراراً یاد میشود.بدون تردید ثابت شده است که آتش آذرگشنسب در اینجا قرار داشته است.
این آتش که دراصل محلش در «گنزک» بوده و به عنوان «شیز» معروفیت داشته است.
آتش گشنسبموقعیت جنگجویان را حفظ میکرده و به عنوان نماد وحدت کشور از احترام والاییبرخورادر بوده است.
منابع فارسی - عربی محتوی اخبار زیادی در مورد هدایایی بسیارهستند که پادشاهان از غنایم جنگی به آتشکده آذرگشنسب اهدا میکردند.
ما میتوانیمصرف نظر از تغییرات کوچک، دو دوره از عصر ساسانی را تمیز دهیم که به ویژه به سببنحوه معماری استفاده شده، از یکدیگر متمایز میشوند.