ناصرالدین شاه، روز جمعه هفدهم ذیالقعده سال 1313 ه.ق در بقعه حضرت عبدالعظیم به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی کشته شد. امینالسلطان صدراعظم ناصرالدین شاه به وسیله کلنل کاساکوفسکی رییس سواران قزاق امنیت پایتخت را حفظ کرد و مراتب را به سفرای روس و انگلیس و دولتهای دیگر اطلاع داد و با حضور آنان در تلگرافخانه با مظفرالدین میرزا ولیعهد، که مقیم تبریز بود، به وسیله تلگراف تماس گرفت و وفات شاه را به ولیعهد خبر داد. هنگامی که امینالسلطان همراه سفرای انگلیس و روسیه عازم تلگرافخانه بود تهی بودن خزانه و عقبافتادگی جیره و مواجب قراولان و نوکران دربار را به اطلاع سفرا رساند و گفت که ولیعهد خود دیناری پول ندارد تا وسایل سفر خود به پایتخت و جلوس بر تخت سلطنت را فراهم کند. سفیر انگلیس تعهد کرد که به لندن تلگراف کند تا برای مبلغ مورد احتیاج دولت اعتبار لازم به بانک شاهنشاهی حواله شود. امینالسلطان ضمن مخابره حضوری با ولیعهد، او را از نتیجه مذاکرات خود با سفیر انگلیس و تامین اعتبار از راه استقراض از بانک شاهنشاهی مطلع ساخت. آنگاه تلگراف تسلیت مرگ شاه و تهنیت سلطنت شاه جدید از طرف درباریان تهیه و به تبریز مخابره شد و جواب آن از طرف مظفرالدین شاه از تبریز رسید. در این تلگراف مظفرالدین شاه برای دوری از هر گونه مخالفت احتمالی درباریان با سلطنت خود یادآور شده بود که دربار ولیعهد در تبریز حتی «یک نفر ندارد که به دقایق الفاظ آگاه باشد تا به حقایق معنی چه رسد.» بدین ترتیب شاه جدید به رجال و درباریان اطمینان داده بود که هر یک در مقام خود باقی خواهند ماند. مظفرالدین شاه، که واقعه ترور ناصرالدین شاه او را سخت بیمناک ساخته و فاصله تبریز و تهران را با نگرانی و تشویش خاطر طی میکرد، علیرغم تشریفاتی که امینالسلطان برای ورود او به پایتخت پیشبینی نموده بود صبح یکشنبه 25 ذیالحجه ناگهانی و بدون انجام تشریفات وارد پایتخت شد و به دوران انتظار درباریان و نوکران دستگاه سلطنت پایان بخشید. «پس از مرگ ناصرالدین شاه، پسر چهارمش مظفرالدین شاه میرزا در تبریز بر تخت شاهی نشست و پس از چهل روز که طی آن اداره کشور در دست میرزا علیاصغرخان امینالسلطان بود، به تهران وارد شد. مظفرالدین شاه در 1269 به دنیا آمد. دو برادر بزرگترش پیش از او و در زمان حیات ناصرالدین شاه در گذشته بودند و برادر بزرگتر دیگرش مسعود ظلالسلطان نیز به سبب آنکه مادرش از خاندان پادشاهی نبود، به ولیعهدی نرسید. مظفرالدین میرزا در سال 1274 یعنی در پنج سالگی به ولایت عهدی برگزیده شد و هنگامی که بر تخت نشست، چهل و چهار سال داشت. وی بیشتر دوره ولایت عهدی خود را در آذربایجان گذرانید.» مظفرالدین شاه پس از هفت ماه میرزا علی اصغرخان امینالسلطان را از مقام صدارت عزل کرد و در یازدهم ذیالقعده 1314 میرزاعلی خان امینالدوله را که مردی آگاه و دانشمند بود به جای وی برگزید. امینالدوله در ایجاد بعضی کارخانهها سعی فراوان داشت. وی دنباله اصلاحات میرا تقیخان امیرکبیر و حاج میرزا حسینخان سپهسالار را گرفت. به منظور پیشرفت فرهنگ، انجمنی تشکیل داد، به تاسیس مدارس پرداخت و به وضع کشور سر و سامان بخشید. چون گمرکات مملکت نامنظم و مختل بود، برای اداره آن اقدام به آوردن یک مستشار بلژیکی به نام مسیو نوژ کرد و وزارت عدلیه را تا حدی سر و سامان بخشید. اشراف مغرضی که از اصلاحات او خشنود نبودند و اکثرا از طرفداران امینالسلطان به شمار میرفتند، شاه را وادار کردند که او را از کار برکنار کرده دیگر باره امینالسلطان را بر سر کار آورد. وزارت امینالسلطان از 1316 تا 1321 به درازا کشید و از طرف مظفرالدین شاه به اتابک اعظم ملقب گردید. امینالسلطان آلت دست روسها بود و با اینکه هوش و فراستی کافی داشت، آن را در راه بهبود وضع کشور به کار نمیبرد. پولی را که امینالدوله به زحمت گرد آورده بود، در اندک مدتی به باد داد و به مفتخواران بخشید و از طریق قرض خارجی وسایل سفر شاه را به اروپا فراهم آورد. در این موقع دولت به اعتبار ازدیاد درآمد گمرکات از بانک شاهی تقاضای وام کرد، ولی این درخواست پذیرفته نشد. روسها که قصد داشتند به هر طریق شده ایران را محتاج خود سازند، آمادگی خویش را برای اعطای این وام اعلام داشتند. بانک استقراضی روس مبلغ بیست و دو میلیون و نیم روبل معادل با سه میلیون و چهارصد و سی و نه هزار لیره انگلیسی به دولت وام داد، مشروط بر اینکه ایران پانصد هزار لیرهای را که به بانک شاهنشاهی بدهکار بود، از محل مزبور تادیه کند تا بانک روس بتواند بستانکار منحصربهفرد ایران باشد. همچنین قرار بر این شد که عایدات گمرک ایران به استثنای گمرکات بنادر خلیج فارس وثیقه این وام باشد. سپس تعهد گردید که چنانچه عایدات گمرکی مرتبا پرداخت نشود، دولت روسیه اداره گمرکات را مورد بازرسی و در صورت لزوم تحت اداره خود قرار دهد. متعاقب این وامگیری، دولت ایران در سال 1318 توسط بانک شاهنشاهی مبلغ سیصد و چهار هزار و دویست و هشتاد و یک لیره از حکومت هند وام گرفت و عایدات شیلات دریای خزر و درآمد پستخانه و تلگرافخانه و گمرکات خلیج فارس را به انضمام اهواز و محمره (خرمشهر) تضمین آن وام قرار داد. اما به جای آنکه این وامهای سنگین صرف اصلاحات و آبادی کشور شود، خرج دو سفر بینتیجه شاه به فرنگستان گردید. موسیو نوژ مستشار بلژیکی که مستخدم دولت ایران بود، به عوض آنکه از مخدوم خود حمایت کند و منافع دولت ایران را حفظ نماید، طرفدار روسها شد و روسها آنقدر از او حمایت کردند تا آنکه به وزارت گمرکات ایران رسید. مظفرالدین شاه با وجود گرفتن آن همه وام، همیشه به پول احتیاج داشت و به همین دلیل با طیب خاطر به اعطای امتیازات ادامه میداد، زیرا کسانی که امتیاز میگرفتند ناچار بودند مبالغ هنگفتی به کیسه شاه بریزند. از جمله این امتیازات ننگین، امتیاز نفت جنوب بود که در صفر 1319 به دارسی انگلیسی داده شد. (مه 1901) در سال 1320 باز دولت روسیه قرضه دیگری به مبلغ ده میلیون روبل به ایران اعطا کرد که کشور را بیش از پیش تحت نفوذ اقتصادی آن دولت درآورد و مظفرالدین شاه این پول را صرف سفر دوم خود به فرنگستان کرد. جامعترین شرحی که درباره خصال و خصائص اخلاقی مظفرالدین شاه و وضع دربار او نوشته شده از مرحوم ناظمالاسلام کرمانی در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان است و عباراتی عینا از آن کتاب نقل میشود: