منطقه کردستان به دلیل وجود اقلیت قومی مذهبی در آن همواره در دورههای مختلف تاریخی تحولات آن مهم بوده است منتهی کمتر به آن توجه شده است هدف از انجام این تحقیق شناخت بیشتر حوادث این منطقه بوده البته فقط در یک مدت کوتاه، در تاریخ معاصر منتهی در این برهه زمانی هم، این کار بسیار ناقص بوده و شامل کلیه جوانب نمیباشد چون در این تحقیق بیشتر به بررسی جنبههای از شخصیت و فعالیت قاضی محمد توجه شده است اما در طی آن سعی شده که از کلیه جریاناتی که قاضی محمد در آنها نقشی داشته مطالبی بیان شود. ابتدا سعی شده پیشینه پژوهش حاضر به دست آید، نتایجی که کسب شد بدین شکل بود که دو پایان نامه در مورد جمهوری کردستان نوشته شده که یکی از پایاننامهها در دانشگاه تربیت مدرس میباشد و به کوشش آقای مولودی درباره تحلیل جامعه شناختی جمهوری کردستان نوشته شده است و پایان نامهای دیگر که آقای سجادی با عنوان جمهوری کردستان نوشته در دانشگاه شهید بهشتی که طی این پایان نامه به بررسی پدیده ناسیوناسیم کرد پرداختهاند. و در این پژوهش سعی شده است با یک رویکرد جدید و آن هم، نقش رهبری قاضی محمد در موضوع بررسی شود اکثر کتابهای که به زبان فارسی در مورد این موضوع در دسترس است بسیار مختصر در مورد موضوع بحث نمودهاند ولی در عین حال تعدادی از این کتابها با تزئینی و بیطرفانه حوادث را نقل نمودهاند از جمله کتابی که جدیداً (یک سال پیش) منتشر شده است به نام هویت تاریخی و مشکلات مردم کرد چون خود نویسنده کتاب درزمان جمهوری کردستان در مهاباد و دانش آموز سال دوم دبیرستان بوده است اگر چه اطلاعات بسیار مختصر ولی اطلاعات موثقی را ارائه میدهد و بیشتر کتابهای نوشته شده دیگر هم به زبان انگلیسی است که تعدادی به فارسی ترجمه شده است.
بعضی از کتابهای مورد استفاده مثل چیشتی مجبور که خاطرات سرافکندی است وی خودش عضو حزب بوده و از نزدیک جریانات را دیده و بسیار سودمند است و همچنین کتاب درک کینان که از سرهنگهای ارتش بریتانیا در عراق بوده در فاصلهای سالهای جنگ دوم جوانی و از نزدیک با کردها آشنایی داشته است، مطالعه این کتابها کمک بزرگی برای ارائه این تحقیق نموده است. و از منابع اصلی این موضوع میباشند.
فصل اول : وضعیت منطقه کردستان در اواخر جنگ جهانی دوم :
الف – ورود روسها به منطقه
در جریان جنگ جهانی دوم، سپتامبر 1941، نیروهای شوروی و انگلیس به سمت ایران حمله آوردند با اشغال ایران به وسیله این نیروها حکومت استبدادی رضاخان برافتاد و سربازان ارتش او پراکنده شدند در این شرایط سراسر مناطق ایران به اشغال متفقین درآمد و از جمله منطقه غربی کشور و به ویژه دو استان آذربایجان و کردستان به دلیل همسایه بودن با شوروی تحت سلطه نیروهای شوروی درآمد.
در چنین شرایطی که از اقتدار حکومت مرکزی در منطقه کاسته شده بود مردمان منطقه به فکر دادخواهی در برابر ستمهای چندین ساله رژیم پهلوی افتادند و روحیه ناسیونالیستی مردم منطقه به منصه ظهور رسید و قبایل کردی که در کوهستانهای مرز عراق و ترکیه یعنی در شمال از ماکو، در سایه آرارات، تا قصر شیرین واقع بر شاهراه کرمانشاه بغداد میزیستند. در صدد برآمدند از این فرصت استفاده نمایند.
روسها به رؤسای این عشایر اجازه دادند امور خود را با استقلال اداره کنند و از آنها جز این نمیخواستند که امنیت منطقه را حفظ کنند و غله مورد نیاز ارتش سرخ را تأمین کنند.
ب – تکاپوی کردها
در حاشیه جنوبی کردستان، نزدیک شاهراه کرمانشاه – بغداد، که یکی از پیوندگاههای تدارکاتی بین متفقین غربی و اتحاد شوروی قبایل کرد توانستند از نو استقلال عمل خود را بازیابند. زیرا نیروهای دولت ایران از این منطقه گریخته بودند و آن را خالی گذاشته بودند. در آغاز این حرکتها از مریوان و کوههای اورامان شروع شد که محمود خان کانی سانانی حکومتی ناپایدار در آنجا تشکیل داده بود و پس از آن بانه بود که در آنجا حسمه رشید خان که مدت زیادی به عراق تبعید شده بود در بازگشت مجدد حکومتی تشکیل داده بود که سردشت و سقز را هم شامل میشد. که این دو دولت هر دو به وسیله نیروهای مرکزی هر دو را شکست دادند و به عراق راندند و در پاییز 1945 منطقه سقز و با نه و سردشت در اختیار نیروهای دولتی قرار گرفت.
بدین ترتیب تنها منطقه رضائیه که بزرگترین شهر این منطقه ساوجیلاغ (مهاباد کنونی) است خالی از اقتدای دولت مرکزی بود.