دانلود تحقیق ناصر خسرو قبادیانی

Word 53 KB 20478 14
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • حکیم ناصر بن خسرو بن حارث القبادیانی بلخی مروزی ، ملقب به حجت، قبادیان از نواحی بلخ 394 481ق یمگان بدخشان ، شاعر و نویسنده، متکلم و فیلسوف، جهانگرد و مبلغ اسماعیلی ایرانی.

    گویا از خانواده محتشمی که به کارهای دولتی و شغل دیوانی می پرداختند، برآمد و در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) دارای ثروت و املاکی بوده است.

    از کودکی به فراگیری دانش ها و فنون و ادبیات پرداخت و قرآن را از بر کرد و کمابیش در همه دانش های متداول عقلی و نقلی، مانند ریاضیات و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام و حکمت متألهین استادی یافت.

    ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است.

    وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.در جوانی به دربار شاهان و امیران راه یافت و به گفته خودش « بارگاه ملوک عجم و سلاطین را چون سلطان محمود غزنوی (389 421) و پسرش مسعود (421 432) » دیده است.

    در کارهای دیوانی دبیر پیشه و متصرف «در اموال و اعمال سلطانی» بود و عنوان «ادیب» و «دبیر فاضل» داشت و با پادشاهان وقت و وزرای برجسته هم مجلس و هم پیاله بود.

    گویا در آغاز در بلخ در خدمت غزنویان به سر می برد ولی پس از افتادن آن شهر به دست سلجوقیان (432) به خدمت آنان درآمد و به مرو، مقر حکومت ابوسلیمان چغری بیگ بن داود بن مکائیل بن سلجوق (451) رفت و در درگاه او نیز مقامی در خور یافت.

    ظاهراً در دوره خدمتش نزد غزنویان یا سلجوقیان به هند و سند و ترکستان سفر کرد (شاید به قصد آشنایی با ملل و ادیان و مذاهب گوناگون).

    از جوانی شعر می سرود و همچون بیشتر شاعران زمان به باده نوشی و عشق ورزی و گفتن اشعار مدح و غزل و هزل می گذرانید و شاعر و دبیر ملازم دربار بود.

    رفته رفته از این نوع زندگی سرخورد و در پی یافتن حقیقت برآمد ولی پاسخ هایی که به پرسش های بی شمار وی درباره راز خلقت و حکمت شرایع در ظاهر تنزیل و طریقه ظاهریان داده می شود.

    وی را قانع و مجاب نساخت.

    در 437 که در جوزجانان از توابع بلخ بود یک ماه پیوسته شراب می خورد تا آنکه شبی در خواب دید که یکی وی را گفت: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند اگر بهوش باشی بهتر، من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند، جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید.

    گفتم که من این را از کجا آرم؟

    گفت جوینده یابنده باشد و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت.» پس از این خواب، ناصر خسرو دستخوش تحول روحی شدیدی شد و ترک شراب گفت و نخست به مرو رفت و از شغل دیوانی کناره گرفت و آنگاه رهسپار سفر حج شد (23 شعبان 437) و از راه نیشابور و سمنان و ری و قزوین به آذربایجان رفت و در تبریز ، قطران شاعر را دید و از آنجا از راه مرند و خوی و وان و اخلاط و بتلیس و میافارقین و آمد و حران به سرزمین شامات رسید و در هنگامی که هنوز ابوالعلای معری (363 449) زنده بود، وارد شهر معره النعمان شد.

    از معره النعمان به طرابلس و صیدا و فلسطین رفت و در 5 رمضان 438 به بیت المقدس رسید و از آنجا رهسپار مکه شد و پس از گزاردن حج به بیت المقدس بازگشت (5 محرم 439).

    آنگاه از راه خشکی به طینه و از آنجا با کشتی به تونس و از تونس به مصر رفت.

    در مصر سه سال به سر برد و به مذهب اسماعیلی گروید و به خدمت خلیفه فاطمی المستنصربالله ابوتمیم معد بن علی (427 487) رسید.


    ناصر خسرو از درجات هفتگانه اسماعیلیان، درجات مستجیب، مأذون وداعی را پیمود و به درجه حجتی رسید و از سوی امام فاطمی اداره قسمت خراسان (یا «جزیره خراسان» در تقسیمات اسماعیلیان) بدو واگذار شد.

    هنگام اقامت در مصر دوبار دیگر به مکه سفر کرد و حج گزارد (339، 440).

    در 441 مصر را ترک گفت و پس از رفتن به مکه و گزاردن حج (442) از راه طائف و تهامه و یمن و لحساء و بصره و ارجان و اصفهان و نایین و تون و قاین و سرخس در 26 جمادی الاخری 444 ق به بلخ بازگشت.

    در بازگشت به وطن به ترویج مذهب اسماعیلی و دعوت به سوی خلیفه فاطمی و مباحثه با علمای اهل سنت پرداخت.

    اما دیری نگذشت که بر اثر دشمنی و مخالفت متعصبان و علمای اهل سنت و حکام سلجوقی ناگزیر به ترک بلخ شد (پیش از 453) و به نیشابور و مازندران و سرانجام به یمگان در ناحیه بدخشان که شهری استوار در میان کوه ها بود پناه برد و ظاهراً تا آخر عمر در آنجا بوده و به اداره کار دعوت اسماعیلی در خراسان سرگرم بوده است.

    پس از مرگ پیکرش را در یمگان به خاک سپردند و مزار وی در شمار زیارتگاه های معروف اسماعیلیان درآمد.

    سال مرگ وی را برخی منابع با اختلاف 458، 471 و جز آن نیز گفته اند.

    اقامت طولانی ناصر خسرو در یمگان که برابر برخی منابع بیش از 25 سال به درازا کشید
    پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم تأثیر فراوانی در ارتقای فکری مردم بدخشان و انتشار مذهب اسماعیلی در میان آنان داشته است و هنوز هم در آن ناحیه مذهب اسماعیلی هواداران بسیار دارد و اسماعیلیان آنجا ناصر خسرو را «پیر ناصر خسرو» یا «شاه ناصر خسرو» می گویند.

    ناصر خسرو بی گمان از شاعران بسیار توانا و سخن آور فارسی به ویژه در قصیده سرایی است.

    از ویژگی های شعر او شکوه در بیان، انسجام و آهنگ محکم جمله ها و روشنی عبارت ها است.

    در شعر ناصر خسرو مشخصات سبک خراسانی به وضوح دیده می شود.

    اشتراک او در شیوه بیان با رودکی، فرخی، عنصری، کسایی و فردوسی بسیار است.

    اما شیوه او زهد و مناقب است، نه مدح و غزل و از این رو به مدیحه گویانی همچون عنصری می تازد و غزلگویان و شاد خواران را نکوهش می کند و آنها را به خودداری از وصف شمشاد و لاله و زلفک عنبری فرا می خواند.

    جهانی که در منظره او پدیدار می شود، جهان خاصی است که فرسنگ ها با جهان فرخی و منوچهری و عنصری فاصله دارد.

    همان اندازه که فردوسی به گذشته ایران دلبسته است، ناصر خسرو به اندیشه های مذهبی و اخلاقی (اسماعیلی) سرگرم است و سخن را دارای پایگاهی والا می شمرد که نباید آن را بیهوده صرف کرد.

    شعر ناصرخسرو در واقع شعری خردمندانه است که احساسات و عواطف در آن زیر نفوذ خرد و قوانین اخلاقی ویژه قرار دارد: «سخن حجت بشنو که همی ماند ـ نرم و با قیمت و نیکو چو خزاد کن / سخن حکمتی و خوب چنین باید ـ صعب و بایسته و در تافته چو آهن.» وی از جوانی به دانش و فلسفه عشق می ورزید و در نوشته و اشعار او اصلاحات نجوم، ریاضیات، جبر و مقابله، فلسفه و دین های گوناگون جا به جا آمده است.

    با همه اینها، نباید پنداشت که اندیشه های بلند و جلوه های تعقل و حکمت در شعر او چنان است که مجال تجلی به صور خیال شاعرانه نمی دهد.

    در واقع در شعر او عنصر خیال در نقطه اوج قرار دارد، اما از آنجا که در اشعارش تفکر و عاطفه در کنار عناصر خیال همواره در حرکت است، مجال خودنمایی به صور خیال نمی رسد و این شاید به خاطر شیوه استفاده وی از عنصر خیال باشد؛ ناصر خسرو در بسیاری از موارد در همان اوج تخیل که از چهره طبیعت تصویرهای شاعرانه و بدیع ارائه می دهد، کمابیش خیال را به علت تربیت فکری خاصی که دارد به نوعی استدلال یا پرسش حکیمانه می آمیزد.

    از ویژگی های صور خیال در شعر ناصر خسرو و توجه فراوان وی به تشبیهات حروفی است.

    او همچنین به علت تعمق در مسایل دینی و توجه بسیار به قرآن، از مجازها و تشبیهات خاص قرآن در شعر خود کمابیش بهره برده است.

    شب و روز که نماینده گذشت زمان هستند در شعر او تصویرهای خاصی دارند که در شعر هیچ شاعری این مایه خیال های شاعرانه در باب زمان وجود ندارد؛ زیرا کمتر شاعری به اندازه او به گذشت زمان و اهمیت آن اندیشیده است، اما آنچه برای او محسوس است، گذشت بی امان روزها و شب ها تغییر فصول است؛ وقتی ناصر خسرو طبیعت را وصف می کند، اندیشه کامکاری از آن را ندارد و به نتیجه هایی که منوچهری و فرخی و خیام به دست آورده اند اعتنایی نمی کند، بلکه بی درنگ ضدی در برابر زیبایی های آن می گذارد و نتیجه می گیرد که باید رخت سفر بر بست و به جمع آوری توشه و زاد راه پرداخت.

    جهان ناصر خسرو جهانی است زاینده و میرنده و همین سبب اندوه بی پایان او است.

    روی هم رفته ناصر خسرو شاعری یگانه، هم در طرز فکر و هم در شیوه شاعری؛ به دیگر سخن شعر و زندگی او به هم پیوسته و همانند است.

    در واقع شعر او در محتوی و صورت، واژگان و آهنگ، اوج و فرود و شتاب و درنگ همان ساخت اندیشه او است در قالب وزن و کلمه.

    زبان وی به زبان شعرای آخر دوره سامانی می ماند، زیرا از به کارگیری واژه ها و ترکیبات فصیح کهن که به شعر او قدمت می بخشد ابا ندارد.

    با این همه، ناصر خسرو در جای جای شعرهایش از ترکیب ها و واژگان عربی بیش از آنچه در اواخر دوره سامانی رواج داشته، بهره جسته است تا بهتر راه را بر ورود مباحث حکمی و اندیشه های فلسفی اش در شعر هموار سازد.

    از ناصر خسرو کتاب هایی به نثر در شرح عقاید اسماعیلی به جا مانده که همه آنها همچون اشعارش فصیح و استوار است.

    از آثارش: ناصرخسرو دارای تالیفات و تصنیفهای بسیار بوده است، چنانچه خود درین باره گوید: منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا آثار ناصرخسرو عبارت اند از: دیوان اشعار فارسی دیوان اشعار عربی (که متاسفانه در دست نیست).

    خود درباره دو دیوان فارسی و تازی چنین گوید: بخوان هر دو دیوان من تا ببینی / یکی گشته باعنصری، بحتری یا: این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم 1ـ دیوان در 11047 بیت شامل قصاید و مقطعات و ابیات متفرقه.

    دیوان ناصر خسرو پر است از عقاید دینی، اخلاق انتقاد از شاهان و امیران ترک و شاعران مدیحه سرا، شکایت از مردم عامی و عالمان و فقیهان خراسانی و اعتراض به دستگاه خلفای عباسی و نیز وصف طبیعت، ستایش پیامبر و علی (ع) و خاندان او، پند و اندرز و سخنان حکیمانه.

    این دیوان تاکنون بارها و از جمله به کوشش سید نصرالله تقوی و مقدمه سید حسن تقی زاده و با همکاری مجتبی مینوی و علی اکبر دهخدا در 1304 ـ 1306 ش در تهران و به کوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق در 1353 ش در تهران به چاپ رسیده است؛ 2ـ جامع الحکمتین؛ رساله ایست به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان.

    3ـ زاد المسافرین؛ کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان.

    4ـ وجه دین؛ رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.

    5ـ سفرنامه؛ کتابی از ناصر خسرو قبادیانی (394ـ481 ق) در شرح مسافرت هفت ساله وی (437ـ444) به ایران و آسیای صغیر و شامات و مصر و عربستان.

    این اثر که به نثری بسیار ساده و بی آلایش و روان و دل انگیز نوشته شده ظاهراً نخستین کتاب ناصر خسرو به نثر است که پس از پایان سفر از یادداشت های روزانه خود تنظیم کرده است.

    برخی قراین حکایت از آن دارند که این سفرنامه خلاصه ای از یک متن اصلی است که اینک در دست نیست.

    چنانکه در زندگینامه ناصر خسرو آمده است وی در پی خوابی که در جوزجانان دید، آهنگ سفر حج کرد (6 جمادی الاخری 437) و نخست از راه شبورغان، ده باریاب، سمنگان، طالقان و مرورود به مرو بازگشت و از کار دیوانی کناره گرفت و در 23 شعبان همان سال سفرش را به همراه برادر کهترش و یک غلام هندی آغاز کرد و از قسمت های شمالی و غربی ایران به شهرهای ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، فلسطین، مصر ـ که نزدیک سه سال در آنجا ماند ـ قیروان (تونس)، نوبه، سودان و عربستان رفت و در این مدت چهار بار حج گزارد و در حج آخر از راه طائف و یمن و لحسا به بصره رسید (443) و سپس از ارجان به اصفهان شتافت (444) و در جمادی الاخر همان سال به بلخ بازگشت.

    سفرنامه در واقع دستاورد این سفر است و حاوی اطلاعات دقیق و گرانبهای جغرافیایی و تاریخی و بیان عادات و آداب مردم ممالک و نواحی گوناگون است.

    ناصر خسرو در تنظیم و نگارش سفرنامه رعایت صداقت، امانت و بی طرفی را کرده و همچون مهندسی دقیق و معماری کار دیده و با تجربه و دانشمندی آگاه به دانش اقتصاد و جامعه شناسی در اوضاع و احوال شهرها و مساحت ها و مسافت ها و نحوه ساختمان ها و بناهای تاریخی و اوضاع جغرافیایی و شهرسازی و شیوه گذاردن زندگی مردم و میزان محصول و تجارت و اقتصاد سخت دقیق شده و نکته های باریک را از نظر دور نداشته است.

    نثر سفرنامه از تصنع و حشو و صناعات لفظی به دور است.

    مطلب همه جا با جمله های کوتاه و دلنشین و توصیف های کامل بیان شده است.

    سفرنامه سرشار از واژه های زیبای فارسی است که بیشتر آنها تا به امروز رواج دارند.

    شیوه نثر این کتاب، ترکیبی است از نثر دوره غزنوی و نثرهای دوره های بعد و آن را باید از سرمشق های گرانبهای ساده نویسی و ایجاز شمرد.

    سفرنامه ناصرخسرو تاکنون بارها و از جمله نخستین بار به کوشش شارل شفر با برگردانیده فرانسوی آن در 1881 م / 1298 ق در پاریس، سپس به کوشش خواجه الطاف حسین حالی با مقدمه ای بسیار مفصل از او در سرگذشت ناصر خسرو در 1882 م در دهلی، به کوشش محمود غنی زاده سلماسی در 1341 ق در برلین و به کوشش محمد دبیر سیاقی در 1335 ش در تهران به چاپ رسیده است.

    سفرنامه به زبان های مختلف برگردانیده شده است از جمله به فرانسوی (شارل شفر، پاریس 1881 م)، روسی (برتلس، لنینگراد 1933 م)، اردو (محمد ثروت الله، 1937م؛ عبدالرزاق کانی پور؛ دهلی 1941 م)، عربی (یحیی الخشناب، 1945م)، ترکی (عبدالوهاب طرزی، استانبول 1950م)، انگلیسی (تاکسون ویلر، نیویورک 1985م) و آلمانی (فون ملزر، اتریش 1993).

    6ـ گشایش و رهایش؛ رساله‌ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.

    7ـ خوان اخوان؛ 8ـ روشنایی نامه؛ این رساله نیز به نظم فارسی است.

    9ـ سعادتنامه؛ رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.

    10ـ اختیار الامام و اختیار الایمان؛ 11ـ بستان العقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.

    12ـ عجایب الصنعه؛ 13ـ عجایب الحساب و غرایب الحساب (نسخه خطی تابخانه ملک به شماره 640)؛ 14ـ کتاب اندر رد مذهب محمد زکریا؛ 15ـ لسان العالم؛ 16ـ مصباح؛ 17ـ مفتاح / مفتح الرساله؛ 18ـ رساله در جواب 99 سوال فلسفی که همراه دیوان او در 1304 ـ 1306 ش به چاپ رسیده است.

    همچنین به ناصر خسرو کتاب های فراوانی منسوب است که در صحت انتساب همه آنها بدو باید به دیده تردید نگریست.

    از جمله این کتاب ها عبارتند از 1ـ آفاق نامه/ آفاق و انفس (نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 36/4736)؛ 2ـ ارشاد السالکین؛ 3ـ اکسیر اعظم؛ 4ـ الف نامه؛ 5ـ ترجیح بند (چاپ تهران 1274 ق، همراه عوارف المعارف)؛ 6ـ تفسیر قرآن؛ 7ـ چراغنامه (چاپ کراچی 1958م)؛ 8ـ خلق نیکو خلق بد؛ 9ـ دستور اعظم؛ 10ـ رساله الندامه فی زاد القیامه/ سوانح عمری؛ 11ـ رساله در تسخیر کواکب (چاپ بمبئی)؛ 12ـ رساله روحیه (چاپ کراچی 1958 م)؛ 13ـ شش فصل / روشنایی نامه مثنور؛ 14ـ عالم صغیر و عالم کبیر؛ 15ـ قانون اعظم؛ 16ـ کتاب در علم یونان؛ 17ـ کلام پیر؛ 18ـ کنز الحقایق؛ 19ـ مستوفی فی الفقه؛ 20ـ نور نامه؛ 21ـ هفت گناه.

    شخصیت ناصرخسرو ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینه‌های ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند.

    او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است.

    ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سمحر حلال است.

    او شکار هوای نفس نمی شود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست.

    او بنده روزگار نیست، چرا که بندهی آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان می آورند و می مانند.

    ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمی خرد.

    (از زبان خود ناصر خسرو).

    او به آثار منظوم و منثور خویش می نازد و به علم و دانش خویش فخر میکند، اینکار او گاهی خواننده را وادرا می کند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.

    علی دشتی در این باره می‌گوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشه‌ورز، در راه رسیدن به هدف پای میفشارد.

    ناصر خسرو در باره خود چنین میگوید: گه نرم و گه درشت چون تیغ/ پند است نهان و آشکارم با جاهل و بی خرد درشتم/ با عاقل نرم و برد بارم ناصر در سفرنامه رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل میکند.

    اما زمانیکه به زادگاهش بلخ می رسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول میشود، ملّاها و فقه‌ها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانه‌اش را به‌نام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش میکنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی در تغییر می کند، مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفه‌ای که به ‌وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفه‌گان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار میشود، به فقیهان و دین‌آموختگان زمان می تازد و به دفاع از خویشتن می پردازد.

    درونمایه شعر ناصرخسرو ناصر خواستار جامعه‌ای است پیراسته و پاک؛ دور از مفاسد اخلاقی، آدم‌کشی، دزدی، رشوه‌خواری، خیانت، چاپلوسی، عیش و عشرت.

    وی معتقد است که چنین جامعه‌ای جز زیر سیطره دین بوجود نمیآید.

    ناصر مدیحه‌گویی را دروغ میشمارد و از شاعرانی که امیران و سلاطین را مدح می کنند بیزار است، او شاعری را میپذیرد که شعرش راهنمای مردم باشد.

    محور شعر ناصر عقیده مذهبی و اخلاق است و وی همه چیز را زیر سیطره‌ای این دو قرار داده، از این رو دیوان اشعارش اغلب مشتمل است بر باورهای دینی، اخلاق و بقول امروزی اشعار سیاسی در انتقاد از میران، شاهان و سرایندگان ستایشگر، انتقاد از عالمان دینی که دین را وسیله قرار داده خود تا گلوگاه غرق در گناه هستند.

    ناصر در اشعار خویش به قرآن استناد می کند.

    در بسیار موارد آیات قرآن را تضمین می کند.

    وی برای قرآن درونسو و بیرونسو و یا به معنای دیگر تنزیل و تآویل قایل است.

    وی معتقد است که هرکس بی تاویل به قرآن دست یازد او گمراه است.

    قرآن دختری پوشیده است که زیورش علی است و قرآن بدون این تاویل موجب هلاک است.

حکيم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فيلسوفان برتر ايران است که بر اغلب علوم عقلي و نقلي زمان خود از قبيل فلسفه‌ي يوناني و حساب و طب و موسيقي و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خويش به کرات از احاطه داشتن خود بر اين علوم تأکيد کرده است. ناصرخسرو

ناصر خسرو قبادياني ناصر خسرو قبادياني، حکيم ناصر بن خسرو بن حارث القبادياني بلخي مروزي، ملقب به حجت، قباديان از نواحي بلخ 394 يمگان بدخشان 481ق، شاعر و نويسنده، متکلم و فيلسوف، جهانگرد و مبلغ اسماعيلي ايراني. گويا از خانواده محتشمي که به کارهاي دول

حکيم ناصر بن خسرو بن حارث القبادياني بلخي مروزي ، ملقب به حجت، قباديان از نواحي بلخ 394 481ق يمگان بدخشان ، شاعر و نويسنده، متکلم و فيلسوف، جهانگرد و مبلغ اسماعيلي ايراني. گويا از خانواده محتشمي که به کارهاي دولتي و شغل ديواني مي پرداختند، برآمد و د

حکيم ابومعين ناصرخسرو قبادياني بلخي يکي از سخن‌سرايان و نويسندگان توانا و انديشه‌وران برجسته ايران است. که به سبب آثار گرانقدر و متعددي که از وي به يادگار مانده در ميان گويندگان و متفکران ايراني داراي منزلتي بس والاست. وي به سال 394 هجري قمري يعني ا

به نام آنکه جان را فکرت آموخت ناصر خسروقبادياني حيات ابو معين ناصربن خسروقبادياني بلخي مروزي از شاعران و نويسندگان بزرگ و سخن گستر سده پنجم هجري است . درباره او هر چند پژوهش هاي نسبتاً تازه هم شده ، ولي هنوز تحقيقات علامه سيد حسن تقي زاده تازگي خو

انسان موجودي قابل تکامل و مستعد براي تحول است ، اما براستي بسيار اندک هستند کساني که توانسته باشند متحول شوند و همچون بودا ، ابراهيم ادهم و معدودي ديگر، از زندگاني خاصي دست کشند و به حقيقتي متعالي پي برده ، بقيه عمر را بر سر آن گذارند . اين هجرت درو

به جاي مقدمه پيشکش به اهل قبله، که با همه مذاهب گونهگونهشان به خاندان رسول خدا مهر ميورزند. بيترديد وقتي ناصرخسرو لب به انتقاد ميگشايد مخاطبانش برادران اهل سنت نيستند; زيرا آنها صحابه را ميستايند و اهل بيت را، دستکم به عنوان صحابه، دوست دارند. مراد

رفیق راه ما حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی گوینده ونویسنده ومتفکر برجسته ایرانی است وی در ماه ذیقعده سال 394 ه. ق در قریه قبادیان بلخ تولد یافت چون روزگاری دراز در مرو به سر برده خودرا مروزی خوانده است از آغاز جوانی به فراگرفتن دانش های گوناگون همت گماشت وگذشته از ادب پارسی وتازی با بیشتر معارف وفنون زمان خویش چون حساب هندسه نجوم طب وداروسازی اقسام موسیقی، الهیات وتفسیر آشنا شد از ...

ناصر خسرو حکيم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فيلسوفان برتر ايران است که بر اغلب علوم عقلي و نقلي زمان خود از قبيل فلسفه‌ي يوناني و حساب و طب و موسيقي و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خويش به کرات از احاطه داشتن خود بر اين علوم تأکيد کرده است.

==================================================== کتابخانه ديجيتال باني تک (http://www.banitak.com/library)تلاش دارد تا با کمک افرادي که تمايل دارند آثار فارسي را که قانون حق نشر شامل آن ها نمي شود به صورت txt در اختيار همگان قرار دهد.در صورتي ک

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول