زندگی نامه
کلبرگ که در سال 1927 زاده شد ، در برونکسویل نیویروک رشد یافت و وارد آکادمی آندوور درماساچوستز گردید که یک مدرسه متوسط خصوصی برای دانش آموزان باهوش و معمولاً ثروتمند بود .
وی بیدرنگ به کالج نرفت بلکه در عوض به کمک یهودیان مهاجر شتافت . در آنجا وی دریک کشتی باری قدیمی که پناهندگان و آوارگان را از نقاط مختلف اروپا به خاور میانه حمل کرد . مهندس دوم شد . سپس در سال 1984 دردانشگاه شیکاگو ثبت نام کرد . دراینجا در آزمون های ورودی چنان نمرات بالایی به دست آورد که تنها به چند دوره معدود جهت کسب درجه لیسانس خود نیاز داشت . این کار را نیز در عرض یکسال انجام داد . نخست با این گمان که بهتر است روان شناس بالینی شود ، در شیکاگو به کار در رشته روان شناسی ادامه داد . به هر حال به زودی به کار های پیاژه علاقه مند شد و شروع به مصاحبه با کودکان و نوجوانان درمورد موضوعات اخلاقی نمود . نتیجه آن رساله دکترای او بود که نخستین تفسیر از تئوری نوین مرحله ای او محسوب می شود . کلبرگ یک انسان فروتن و بی علاقه به تشریفات و درضمن یک مدرس واقعی است . وی به مدت طولانی و به طور عمیق درباره موضوعات گسترده ای در روان شناسی و فلسفه اندیشیده است و درکمک به دیگران جهت درک دانش بسیاری از روان شناسان قدیم همچون روسو ، جان دیوئی و جیمز مارک بالدوین کارهای بسیار انجام داده است .
کلبرگ از 1962 تا 1968 در دانشگاه شیکاگو به تدریس مشغول بوده است و از سال 1968 نیز در دانشگاه هاروارد به کار اشتغال دارد .
رشد شخصیت از نظر کلبرگ
به اعتقاد بسیاری از نظریه دانان روانشناسی که احتمالاً نظر خود را از فروید گرفته اند، رشد شخصیت انسان حدود پنج سالگی متوقف می شود. از این دیدگاه، قالب و ماهیت شخصیت آدمی را تجربه های شیرخوارگی و سال های نخستین کودکی تعیین می کند و پس از این دوره، احتمال دگرگونی شخصیت انسان بسیار اندک است. یونگ نخستین نظریه دانی بود که به تکامل شخصیت در سراسر زندگی انسان اعتقاد داشت و می پنداشت تحول قطعی در شخصیت، میان سی و پنج تا پنجاه سالگی روی خواهد داد. دست کم اینکه زندانی تجربه های نخستین دوره ی کودکی نیستیم.
یونگ برای تکامل شخصیت انسان چهار مرحله قایل است: کودکی،نوجوانی و جوانی، میانسالی، و کهولت. یونگ، دوره ی کودکی را در تشکیل شخصیت آدمی دارای اهمیت خاصی نمی داند. غرایز بر رفتار نوزاد مسلط است و در این دوران اولیه، مسایل روانی وجود ندارد؛ زیرا لازمه ی این گونه مسایل، بودن « من هشیار » است که در آن دوره هنوز شکل نگرفته است