نهج البلاغه مجموعهای از سخنان و نامههای امام علی (ع) است که علاوه بر حکمتها و معانی بلند، از حیث بلاغت و سخنوری چنان است که آن را فروتر از کلام خلاق و برتر از کلام مخلوق دانسته، لقب « برادر قرآن» بر آن نهادهاند. یکی از نامههای مشهور نهج البلاغه فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر است که برای حکمرانی مالک بر مصر نوشته شده است و به نام « عهدنامه مالک اشتر» نیز شهرت دارد.عهدنامه مالک اشتر حاوی معارف گوناگونی است که عمده آن درباره فلسفه سیاسی اسلام و اصول مدیریت اسلامی است. از این نامه نهج البلاغه ترجمهای متعدد انجام گرفته که ترجمه میرزا محمد مهدی نواب تهرانی معروف به « بدایع نگار» ، از نویسندگان دوره قاجار یکی از بهترین آنهاست. ترجمه بدایع نگار را دهخدا در لغت نامه و ملک اشعراء بهار در کتاب سبک شناسی ستودهاند. محقق این اثر،سید ناصر هاشم زاده، کتاب حاضر را «فرمان» نامیده و در مقدمه آن مشخصات ترجمه بدایع نگار و شرح حال مفصل او و نیز مطالبی درباره شخصیت مالک اشتر و رابطهاش با امام علی (ع) نوشته است. همچنین پس از متن ترجمه بدایع نگار، متن تحقیقی نامه امام با اختلاف نسخههای ابن ابی الحدید، صبحی صالح و عبده در بخش پایانی کتاب آمده است.
مالک اشتر
فرستادن اشتر به مصر و کشته شدن او
چون خبر از هم گسیختگى حکومت مصر بر محمد بن ابو بکر به گوش على (ع) رسید، آن حضرت فرمود: براى ولایت مصر کسى جز اشتر یا قیس صلاحیت ندارد.اشتر، پس از جنگ صفین به محل کار دولتى خود در جزیره بازگشته بود.على (ع) به قیس فرمود: تا وقتى کار حکمیتبه اتمام رسید تو رئیس شرطگى مرا به عهده گیر و پس از آن به آذربایجان روانه شو.آن حضرت در پى اشتر که در نصیبین بود فرستاد و او را طلبید و ولایت مصر را بر عهده او نهاد و عهدنامه مشهورى را که در نهج البلاغه نیز آمده است، براى وى نوشت.در این عهدنامه مسائل مختلفى از هر باب مانند سیاست، آداب حکام و والیان، گفته آمده که در حکم گنجینه گرانقدرى محسوب است.محمد با آمدن اشتر از برکنارى خود آگاهى یافت و ناراحتشد.على (ع) نیز به او نوشت: خبر دلگیریت از فرستادن اشتر به جاى تو به من رسید.من این کار را براى ایجاد کندى در سعى و کوشش و یا زیادى در تلاشت نکردم و اگر آنچه را که در دست تو بود از تو گرفتم تو را به ولایت جایى مىگمارم که اداره آن براى تو آسانتر و خوشآیندتر باشد.پس معاویه به مقدم اهل خراج منطقه قلزم پیغام داد تا اشتر را مسموم سازد و در عوض قول داد، در صورت انجام این کار، از آنان هرگز خراج نستاند.وى نیز با تهیه شربتى از عسل مالک را، که روزهدار هم بود، مسموم ساخت. معاویه پیوسته به اهل شام مىگفت که على (ع) اشتر را به دیار مصر گسیل داشته ستبر او نفرین کنید.مردم نیز هر روز بر اشتر نفرین مىکردند.چون معاویه از مسموم شدن اشتر آگاهى یافتبراى شامیان سخنرانى کرد و گفت: خداوند دعاى شما را استجابت کرد.وى همچنین گفت: على، دو بازو داشت.یکى از آنها، عمار بن یاسر بود که در صفین قطع شد و دیگرى مالک اشتر بود که امروز آن هم قطع شده است.همچنین معاویه گفت: خداوند لشکرهایى از عسل دارد.اما وقتى خبر کشته شدن مالک به على (ع) رسید، آن حضرت فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون».مالک و تو چه مىدانى مالک چیست؟و آیا موجودى مثل او خواهد بود؟اگر او آهن بود از آهن استوارتر و اگر سنگ بود از سنگ سختتر بود و زنان مویه کننده باید بر مرگ چنین کسى فریاد ضجه سر دهند.
مالک اشتر نخعی
تعریف و توصیف مالک خارج از آنست که در این چند سطر نوشته است اشاره مینمائیم.میفرماید یکى از بندگان خدا را بسوى شما (براى حکومت) روانه کردم که در روزهاى خوفناک نمیخوابد و در ساعات وحشت و اضطراب از برابر دشمن بر نمیگردد و بیمناک نشود و بر بدکاران از سوزاندن آتش سختتر است و او مالک بن حارث از قبیله مذحج است پس سخنش را بشنوید و فرمانش را در آنچه با حق مطابقت دارد اطاعت کنید فانه سیف من سیوف الله زیرا او شمشیرى از شمشیرهاى خدا است که تیزى آن کند نشود و ضربتش بى اثر نباشد (1) .