دانلود تحقیق آنی لیبوویتز

Word 218 KB 20538 13
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نمایشگاهی از عکس های آنی لیبوویتز، عکس آمریکایی از 18 ژوئن تا 14 سپتامبر در خانه اروپایی عکس در پاریس به نمایش گذاشته شده است.

    عنوان این نمایشگاه « زندگی یک عکاس 2005-1990» نام دارد.

    برای شناخت بیشتر این عکاس پر آوازه آمریکایی بهتر دیدم تا از « سپیده بهزادی » بخواهم متنی را که در جشنواره منطقه ای چند سال پیش درباره این عکاس نوشته بود را برای استفاده همه علاقمندان بر روی سایت بگذارد.

    او هم زحمت کشید و متن را درا اختیار ما گذاشت.

    متن زیر می تواند برای علاقمند «آنی لیبوویتز» موثر باشد.
    آنی لیبوویتز
    آنی لیبوویتز (آنالو) یکی از برجسته ترین عکاسان معاصر چهره است که آثارش طی 30 سال اخیر بارها از جانب منتقدان و خبرنگاران هنر و عکاسی مورد ستایش قرار گرفته است.


    وی در دوم اکتبر سال 1949 در وسپورت متولد شد.

    او یکی از شش فرزند خانواده بود، فرزند یک نظامی پدرش سام لیبووتیز یکی از استادان رقص مدرن بود.

    خانواده آنی زمانی که جوان بود، بارها از جایی به جای دیگر نقل مکان کردند.

    او بسیار تحت تأثیر مادرش قرار داشت.

    لیبووتیز در دبیرستان گیتار می نواخت و آهنگسازی می کرد و سرپرست گروه کر مدرسه بود.


    او همچنین علاقه ی خاصی به نقاشی داشت و در سال 1967 به عضویت انجمن هنری سان فرانسیسکو درآمد و در سال 1971 از این مؤسسه دانش آموخته شد.

    او در دوره ای از زندگیش گمان می کرد استاد نقاشی می شود.


    زمان تعطیلات مدرسه بود که لیبوویتز به دیدن خانواده اش رفت؛ یعنی درست هنگامی که در فلیپین زندگی می کرد.

    او و مادرش سفری به ژاپن داشتند جایی که یک دوربین خرید و شروع به عکاسی کرد .

    وقتی به مدرسه بازگشت در یک کلاس شبانه عکاسی ثبت نام کرد.

    در سال 1970 به پیشنهاد یک دوست کارهایش را برای مجله رولینگ استون فرستاد، موسسه ای که در سان فرانسیسکو اعتبار فراوانی داشت رولینگ استون تنها یک شروع به حساب می آمد.

    مجله ای درباره موسیقی راک.

    در سال 1973، زمانی که فقط 23 سال داشت، عکلاس بزرگ و معتبری برای رولینگ استون به حساب می آمد.

    او به مدت 10 سال با این مجله همکاری داشت.

    زمانی که در سرتاسر کشور در حال سفر بود از هر کس که در بخش موسیقی pop (مردمی) فعالیت می کرد عکاسی می کرد.

    از جمله موضوعاتی که سبب شهرت وی شد، عکاسی از جان نهون از «بتیل ها» بود یکی از مشهورترین عکسهایش که در هشتم دسامبر 1980 گرفته شد، مربوط به جان نهون که درست 2 ساعت قبل از اینکه به قتل برسد است.


    لیبووتیز در ابتدا سیاه سفید عکاسی می کرد.

    هنگامی که رولینگ استون در سال 1974 شروع به چاپ مجله رنگی کرد.

    او هم از فیلم رنگی استفاده کرد و چشم اندازی از کارهایش را استادانه بر روی جلد مجلات به نمایش گذارد.

    لیبوویتز در مدت زمانی که با رولینگ استون و سایر مجلات همکاری داشت، عکس های متعددی از بزرگان دنیای صحنه و نمایش تهیه کرد که از آن میان می توان به اینها اشاره کرد:
    استیوواندر (پیانیست و خواننده)
    وودی آلن (کارگردان فیلم )
    مریل استریب (بازیگر)، ستاره اکشن فیلم های آرنولد شواتزنگر و ...


    عکس های معروفی که از آغاز فعالیش می توان از آن یاد کرد، بیشتر نوعی شکار موضوع در لحظه بودند اما خیلی زود به شکلی آگاهانه از توانایی عکاسی اش در جهت قرار دادن سوژه در وضعیتی ریلکس و آرام با حفظ حالت و موقعیتش استفاده می کند.


    او شخصیت های مشهورش را در وضعیتی آشفته و حتی می شود گفت احمقانه قرار می دهد، حالتی که بارها در شخصیت واقعی شان بیشتر از پرتره های از قبل تنظیم شده و تأمل بروز می کند.




    از اسرار موفقیت لیبووتیز دقت و تمرکز وی بر موضوعات، پیش از انتخابش است.


    او کتاب ها و اشعارش را می خواند، اجراها و فیلم هایش را می بیند و زمانی که این امر ممکن شد برای دیدن زندگی روزمره شان وقت می گذارد.

    از معروف ترین عکس های او، چهره و اندام ووپی گلدبرگ بازیگر است که تنها سر و بازویش را از وان پر از شیر بیرون آمده یا کریستووراپید، هنرمند نقاش در پوشش و ترکیبی شبیه یکی از آثار هنریش.


    لیبووتیز در سال 1983، رولینگ استون را ترک کرد.

    وی اولین کتابش را در همین سال به چاپ رسانید.

    مدتی هم برای وانیتی فیر و وگ عکاسی کرد.

    او وقتش را صرف عکاسی از بسیاری از ستاره ها کرد، به علاوه تعداد زیادی از هنرمندان، بازیگران، نویسندگان، شاعران و ...


    لیبوئویتز در سال 1986 برای یکسری از کمپانی های بزرگ از جمله هوندا، گپ، امریکن و ...

    عکاسی کرد و شایستگی هایش را در این زمینه هم نشان داد.


    از اسرار موفقیت لیبووتیز دقت و تمرکز وی بر موضوعات، پیش از انتخابش است.

    او کتاب ها و اشعارش را می خواند، اجراها و فیلم هایش را می بیند و زمانی که این امر ممکن شد برای دیدن زندگی روزمره شان وقت می گذارد.

    لیبووتیز در سال 1983، رولینگ استون را ترک کرد.

    لیبوئویتز در سال 1986 برای یکسری از کمپانی های بزرگ از جمله هوندا، گپ، امریکن و ...

    وی در سال 1991 با نمایش خاصی در یک گالری عکس ملی در واشنگتن DC به شهرت بزرگی رسید، این دومین نمایش از آثار یک عکاس معاصر در مکان مورد نظر بود.

    در 1996 کمیته ی آتلانتیک لیبووتیز را عضو رسمی تیم عکاسان المپیک معرفی کرد و وانیتی فیر آثارش را به چاپ رسانید.

    عکاسی با استفاده از چهره های شناخته شده از افسانه های دیزنی از جمله فعالیت های امروزین اوست.

    لیبوویتز 3 فرزند دارد، سارا کامرون لیبوویتز متولد اکتبر 2001 زمانی که آنی 51 سال داشت سوزان و ساموئل دو قلوهایش در می 2005 متولد شدند.

    آنی هم اکنون با سه فرزندش در نیویورک زندگی می کند.

    ارتباط آنی لیبووتیز و سوزان سانتاگ لیبووتیز قرابت خاصی با نوشته های نویسنده و منتقد بزرگ، سوزان سانتاگ داشت.

    آنها در اواخر 1980 با هم آشنا شدند.

    زمانی که هر دو آدم های مشهوری در دورانشان بودند.

    لیبوویتز عقیده داشت که سانتاگ معلم و مشاور خردمندی برای او و منتقدی سودمند در کارهایش است.

    بعد از مرگ سانتاگ NEWSWEEK مقاله ای درباره او منتشر کرد که منبع ای برای نشان دادن وابستگی این دو در مدت 15 سال شد .

    با این شرح و اشاره که: این دو در دهه 80 با هم آشنا شدند، هنگامی که لیبووویتز عکاسی می کرد و سانتاگ در حال چاپ یک کتاب جیبی بود، آنها هرگز با هم زندگی نکردند هر دو آپارتمان های جداگانه ای داشتند، لیبوویتز در سال 2005 درباره کتاب خودش، زندگی یک عکاس (2005-1900) می گوید: این کتاب شامل مجموعه داستان های من و سو زان است آنها داستان یک عشق اند.

    در مقدمه کتاب، او، درباره نزدیکی ذهنی و معنوی خود با سانتاگ صحبت کرده است و به طور خلاصه به همکاریش با او و چگونگی جمع آوری کتاب و پیش آمد ناراحت کننده مرگ سانتاگ اشاره کرده است.

    «زندگی یک عکاس» روایت تصویری دو زن سرشناس و معروف و عکاس هایی خصوصی از خانواده و فرزندان آنی و شخصیت های مشهوری چون: دمی مور، آرنولد شوانزنگر، و دیگر ستارگان هالیوود و روایت هایی از جنگ و چهره آدم های ناشناس است و عکس های پراکنده راز سانتاگ و لیبوویتز زمانی که دور دنیا سفر کردند.

    لیبوویتز و سانتاک هیچگاه عکس دو نفره نگرفته اند.

    در همان هفته ای که سانتاگ از دنیا رفت، پدر ریبوویتز هم بر اثر سرطان ریه درگذشت که عکس های او نیز در این کتاب موجود است.

    لیبوویتز در کنار بستر سانتاگ بود زمانی که او با سرطان دست و پنجه نرم می کرد.

    غم انگیزترین عکس ها در کتاب مربوط به همین دوران است.

    لیبوویتز هم می خواست بیماری سانتاگ و هم ایستادگی او در مقابل بیماری اش را به تصویر بکشد.

    آنی می گوید: او نمی خواست بمیرد، او ناملایمات را تحمل می کرد، او می خواست زنده بماند و کتاب های بیشتری بنویسد.

    او در این مبارزه تسلیم نشد.

    این باورنکردنی بود.

    او خیلی شجاع بود.

    لیبوویتز و عکاسی این موضوع مرا دیوانه می کند!

    اینکه عکاسان در ارتباط کلامی معمولاً موفق نیستند.

    من نمی خواهم این موضوع را باور کنم ولی فکر می کنم ما به نوعی تنبلی می کنیم .

    برقراری ارتباط با مردم یکی از راه های پیشرفت برای عکاسان اجتماعی است.

    ما باید فکر کنیم، چون عکاس هستیم.

    البته تجربه به من ثابت کرده هنگامی اتفاقی در حال رخ دادن است، این کار بسیار مشکلی است که بخواهیم همزمان در مورد آن صحبت هم بکنیم؛ البته مسئله به این پیچیدگی هم نیست که ما احساس خجالتی بودمان را پشت دوربین پنهان و بعد شروع به عکاسی می کنیم.

    زمانی که یک عکاس جوان تر است دوربین برای او همچون یک دوست است وقتی برای عکاسی جایی می روی احساس می کنی که عکسی همراه توست مثل اینکه دوستی همراهی ات می کند.

    همچنین دوربین حکم مجوز را دارد احساس می کنی که هر جا می خواهی می توانی قدم بزنی و هر کاری که دلت می خواهد می توانی انجام دهی...

    به نظر من چیزی که اتفاق می افتد این است که فراموش می کنی در آنجا هستی، نه اینکه خود را پنهان کنی.

    به اطرف نگاه می کنی و فقط سوژه را می بینی، به محل استقرار سوژه و زاویه دیدت فکر می کنی.

    در اصل هنگام عکاسی کردن فراموش می کنی که خودت هم وجود داری!

    کارهایی که من در این سال ها انجام داده ام برایم مجموعه ای از عکس های متفاوت را خلق کرده است.

    یعنی من سبک های مختلفی را در عکاسی تجربه کرده ام.

    این مسئله به من عکاس کمک می کند که بتوانم سوژه ها را به خوبی به بینندگان نشان دهم، اما نمی توانم بپذیرم که سوژه ها خود را پنهان می کنند.

    به نظر من اگر شما بتوانید به خوبی با مردم رابطه برقرار کنید، آنها هم خودشان را به شما نشان خواهند داد و شما می توانید احساسات درونی آنها را درک و ثبت کنید.

    در عکس های دهه 80 من بیشتر به مسئله گرافیک و مفهومی بودن تصاویر توجه کردم.

    به عنوان نمونه، وقتی از عکس های مشهور عکاسی می کردم، بیشتر دوست داشتم قدرت عکاسی ام را نشان دهم تا سوژه ها را اما با تجربه زیاد، دید و سبک عکاسی افراد تغییر می کند.

    در زمان کنونی با تصویر سازی های دیجیتال مواجه ایم اما باید بدانیم عکاسی هیچوقت اعتبارش را از دست نمی دهد.

    عکاسان واقعی نباید نگران این مسائل باشند.

    عکاسی که به حد کافی زرنگ باشند و بتوانند این پدیده را درک کنند می توانند در مسیر عکاسی خود از آن کمک بگیرند یعنی به عنوان یک ابزار.

    وقتی چیزی تازه باشد و به عنوان یک پدیده در تکنولوژی معرفی شود، معمولاً از آن بسیار زیاد و به شکلی غیر حرفه ای استفاده می شود.

    من در استودیوی خودم برای مرتب کردن و نظم دادن به عکس ها از کامپیوتر بهره می برم، ابزاری فوق العاده ای است ولی به نظر من عکاسی همیشه شیمیایی خواهد ماند!

    تصویر سازی دیجیتال، مثل آن عکاسی که ما می شناسیم، نیست.

    اصلاً چیز دیگری است.

    من شخصاً این سبک را دوست ندارم؛ یعنی عکس هایی که در کامیپوتر دستکاری می شوند معمولاً حس جالبی به من نمی دهند، ولی این هم بخشی از زندگی است.

    واقعیتی غریب و ناشناس.

    شما می دانید که در این دنیا چیزی غریب تر از واقعیت نیست.

    لیبوویتز و کتاب عکس زنان لیبوویتز می گوید: فهرست بلند بالایی تهیه کردم، همین طور سوزان سانتاگ.

    من قبلاً برای مجله «نیویورکر» درباره دختران نمایش عکاسی کرده بودم و می دانستم برای کتاب خوب هستند.

    از این رو به فکر یک زن مسلمان افتادم؛ یعنی شخصی درست نقطه مقابل دختران نمایش، کاملاً پوشیده.

    این شروع سفر بود.

    به خارج از دیترویت رفتیم.

    یک اجتماع بزرگ از مسلمانان، البته پیدا کردن زنی که موافقت کند تا از او عکس بگیرم مشکل بود، اما یکی موافقت کرد.

    این پروژه تبدیل به گرفتن عکس و گذاشتن آن لای پرونده شده بود؛ صرفاً دیدن و نگاه کردن...

    به اواخر کار که نزدیک می شدم فکر می کردم به زنانی که در حال انجام کار با دست هایشان هستند نیازی بیشتری دارند؛ البته این بعد از یافتن زنان معدن بود.

    به کالیفرنیا رفتم و از کشاورزان عکس گرفتم.

    در محل های عمومی تولید کنندگان را یافتم که ایده هایی داشتند و در جستجوی خود به زنانی که خال کوبی می کردند رسیدم و ...

    به هر طریقی که تصورش را کنید سوژه هایی پیدا کردم مثلا در طول سال به دنبال این بودم که از زن رخت شوی سیاه پوستی که همه پولش را بخشیده بود و در فاصله نیم ساعتی «ادورا» زندگی می کرد، عکس بگیرم مردم مشهور زیادی هستند که از اهمیت کمتری برخوردارند.

    هدف، داشتن همه آنها با هم بود.

    در ابتدا فکر می کردم، کار خبری انجام می دهم اما حقیقتاً اینطور نبود.

    این در واقع نگاهی شخصی بود و مسئله مهم این است که انسان، همیشه نقطه نظری داشته باشد.

    این همان عاملی بود که سبب شد عنوان «عکاس چهره» را انتخاب کنم.

    شما در یک پرتره، فضای لازم برای داشتن نقطه نظرات شخصی و تصوراتتان را دارید.

    تصویر حقیقاً آن چیزی نیست که واقعاً هست، اما می تواند نماینده آن باشد.

    این کار ایده سوزان بود و من یکدفعه دست به این کار نزدم.

    وقتی با دوستان و همکارانم حرف زدند همه هیجان زده شدند اما هیچ کس واقعاً نمی دانست کتاب چطور خواهد بود و چه کسانی قرار است در آن باشند.

    من عاشق صحبت کردن درباره عکاسی هستم و فکر می کنم این کار به همه کمک کند.

    شما نمی توانید در حالی که در اتاقی ایستاده اید و می خواهید از یک نفر عکس بگیرد، درد مورد چیز دیگری به جز عکس گرفتن حرف بزنید.

    می دانید که صحبت کردن در مورد آب و هوا و بازی کریکت برای این است که شما تظاهر کنید که واقعاً عکس نمی گیرید.

    مقاله سوزان سانتاک درباره «کتاب زنان» سوزان سانتاگ می گوید: با وجود آنکه ظاهراً تصاویر این کتاب از یک موضوع مشابه برخوردارند، اما احساس می شود که به طور اجتناب ناپذیری در چندین معنا و مفهوم نشان داده شده اند.

    با بیان منتخبی از سرنوشت ها، ناتوانی ها و موقعیت های تازه.

    کتابی که با به تصویر کشیدن یک اقلیت (زیرا زنان همواره و طبق هر ملاک و معیاری بجز آمار و ارقام در اقلیت بودند) احساس همدردی ما را بر می انگیزد و در عین حال پرتره افرادی را به نمایش می گذارد که مایه ی مباهات همجنسان خود هستند.

    حتی اگر این کتاب بیانگر مواضع دائمی و تعصبات منفی، تبعیض های فرهنگی و تسخیر عرصه های جدید پیشرفت باشد که ما خود از قبل از آنها آگاهی داشتیم، نیز باید این کتاب را کتابی راهبر بخوانیم؛ البته اگر این کتاب یکپارچه اخبار خوب را به نمایش می گذاشت ما را به گمراهی می کشاند.

    پس می بایست چند موضوع نامطلوب در باب کلیشه های تحقیر کننده و خشونت های دائمی را نیز در برگیرد.

    (ضرب و شتم های خانگی بالاترین آمار در صدمات وارده به زنان امریکایی را دارا هستند) تصاویر بیشمار زنان حاکی از شیوه ای است که آنان بدان شکل خود را ارائه کرده و نحوه تفکر آنها نسبت به خویش است.

    کتاب عکس زنان باید چه بخواهد و چه نخواهد مسائل زنان را مطرح کند.

    هر یک از عکس هات باید به تنهایی معنا شود.

    اما مجموع آنها می گوید: این نمادی از زنان عصر حاضر است.

    به همین متفاوتی، گوناگونی، اسطوره ای، درماندگی، سنتی و غیر سنتی.

    به تک تک 170 زن این آلبوم چه شناخته شده باشند و چه گمنام به عنوان نمونه ای از یک گل نگاه خواهد شد.

    ( به خصوص از سوی زنان دیگر) نمونه زیبایی، نمونه خودباوری، نمونه قدرت و پایداری، نمونه تخطی گری، نمونه قربان شدی، نمونه خودآگاهی کاذب، نمونه موفقیت حتی سنین سالخوردگی.

    کتابی از تصاویر ممردان را نخواهیم یافت که بدین سان به ریزه کاری ها پرداخته باشد.

    طبق سنت، یک مرد به عنوان خالق و نگهبان سرنوشت خود و یک زن به عنوان هدفی برای ارضای احساسات جنس مذکر و رویاهای او در نظر گرفته می شود.

    باور عموم نسبت به پذیرش هر یک از مردان به عنوان نمونه ای از جنس بشر هنوز تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده و عمیقاً ریشه در زبان، حکایت، طبقات اجتماعی و رسوم خانوادگی دارد.

    در هیچ زبانی ضمیر she (او مؤنت) را برای هر دو جنسیت به کار نمی برند.

    زنان و مردان چه از لحاظ جسمی و چه فرهنگی و با تصویری که هر یک از آنان از خود دارند متفاوت با یکدیگر ارزیابی می شوند.

    معمولاً هم فرض بر این گذاشته می شود که همه چیز به سود جنسی است که مذکر زاده شده است.

    آنچه در این کتاب عکس به آن بهاء داده می شود تأکید بر گوناگونی زنان امروز است.

    زنانگی معمولاً مترادف با جذاب بودن و یا تلاش در جهت جذب کردن است.

    ( همانطور که مردانگی مترادف نیرومند بودن است) با وجودی که می توان از این قاعده کاملاً سرپیچی کرد اما نمی توان پذیرفت که زنی از آن آگاه نباشد.

    همانطور که توجه زیاد یک مرد به ظاهرش نوعی ضعف در وی محسوب می شود، توجه کافی نداشتن به ظاهر نیز در زنان نوعی کوتاهی یا نقص اخلاقی به شمار می رود.

    زنان را نسبت به ظاهرشان مورد قضاوت قرار می دهند در صورتی که ملاک قضاوت مردان چیز دیگری است.

    به همین ترتیب زنان بیش از مردان به واسطه پیری و تغییراتی که در آنان به وجود می آید مورد مجازات قرار می گیرند.

    تشویق و نگرانی نسبت به جذابیت و فریبندگی ظاهری جایی در تعریف واژه مرد ندارد.

    مردها دیده می شوند اما زنان را نگاهشان می کنند ما در دنیایی زندگی می کنیم که اشتهای سیری ناپذیری در جمع آوری تصاویر دارد و مردان و زنان همواره مشتاقانه در مقابل دوربین عکاسی قرار می گیرند.

    البته باید به یاد داشته باشیم که زنان اجازه ورود به بخش هایی از این دنیای عکسبرداری شده را ندارند.

    در برخی کشورها مردان بسیج شده اند تا به جنگی تمام عیار با زنان بپردازند، در حالیکه زنان حتی خود را نشان هم نمی دهند، حقوق والای دوربین عکاسی به عنوان ابزاری که باید به آن خیره شوند تا تصویرشان مثبت شود و برای عموم به تصویر درآید، ویژگی خاص زندگی مدرن و آزادی زنان است.

    تصاویر زنان بیانگر زیبایی آنان است، حال آنکه تصاویر مردان شخصیت آنها را به نمایش می گذارد.

    زیبایی (قلمرو زنان) نرم و لطف است اما شخصیت (قلمرو مردان) خشن و ناهموار.

    زنانگی، آرام ، انعطف پذیر و حزن انگیز است؛ اما مردانگی ، نیرومند و نافذ.

    مردان هرگز مشتاق و پرتمنا به نظر نمی رسند از آن سو زنان نیز نیرومند هستند.

    هنگامی که در اوایل دهه 1860 یک خانم انگلیسی میان سال، سرزنده و با نفوذ به نام جولیا مارگارت کامرون عکاسی را پیشه خود کرد، در اغلب موارد مردان را بسیار متفاوت از زنان عکاسی می کرد.

    مردانی که در مقابل دوربین قرار می گرفتند، عموماً از پرآوازه ترین شاعران، فرزانگان و دانشمندان عصر ویکتوریا بودند و اما زنان که عموماً همسران، دختران، خواهران و خواهرزادگان افراد سرشناس را تشکیل می دادند، مناسب مدل شدن برای موضوعات خیال انگیز بودند.

    عکس برداری از زنان به جهت نمایش زنانگی استنباط شده از اسطوره ها و ادبیات صورت می گرفت؛ مثلاً نمایش وضعیت اسفبار افلیا و یا لطافت حضرت مریم.

    کتابی از تصاویر زنان را مجسم کنید که نتوان نام زیبا را بر هیچ یک از آنها نهاد.

    آیا احساس نمی کنیم که عکاس در کارش اشتباهی کرده است؟

    آیا از روح خبیثی برخوردار بوده است؟

    از زنان متنفر است؟

    ما را از آنچه حق دیدنش را داریم محروم کرده است؟

    اما هیچ کس این حرفها را در مورد کتابی از تصاویر مردان نخواهد گفت.

    زیبایی آن نیست که تک تک اعضای چهره دلپذیر باشند؛ بلکه صحبت از یک کمال مطلوب در حوزه زیبایی شناسی است.

    که می باید محسنات دیگری را نیز که انتظار می رود در هر زن وجود داشته باشند، در بر گیرد.

    پیش از این لزومی نداشت که یک زن از هوش و ذکاوت برخوردار باشد.

    حتی بی مناسبت هم بود و در واقع نوعی ضعف محسوب می شد که احتمال داشت در ظاهرش حک شود.

    این موضوع را می توان در سرنوشت شخصیت اصلی داستان زن سفید پوش اثر «ویلکی کالینز» مشاهده کرد.

    این کتاب در سال 1860 و درست پیش از شروع کار «کامرون» منتشر شد.

    مدتها به نظر می رسید که زیبایی یک زن با عقل و خرد و قوه ادعا گری منافات داشته باشد تا حداقل به سختی سازگار باشد.

    در دنیای واقعی هنوز معمول است که به زنی که هم دارای زیبایی و هم هوش و ذکاوت است رشک برده و با وی لجبازی می کند.

    هیچکش در سعادتمند بودن یک مرد چیزی غیر عادی، ترس آور یا غیر منصفانه نمی بیند.

    حال آنکه عنصر زیبایی به عنوان نهایت جذابیت و دلربایی زنانه باید که به حق، مانع از برخورداری از فضیلت های دیگر باشد.

    فضائل یک زن هنگامی پذیرفته می شود که او به شیوه ای زنانه در پی جاه طلبی هایش، مهارتهایش را به کار گیرد.

    (یعنی بدون مجادله و به شکلی زیرکانه).

    در این مجموعه زنانی را می بینیم که در خدمت «نگاه کردنی بودن» هستند و در عین حال زنانی را که به دلیل بالا رفتن سن یا سرگرم شدن به وظایف روزمره زندگی و لذت بزرگ کردن کودکان این قوانین نمایشی و متظاهرانه زنانه برایشان بی ربط جلوه می کند.

    تصاویر بی شماری از زنانی را می بینیم که به واسطه حرفه های جدیدی که به تازگی امکان اشتغال بدانها را یافته اند، شناخته می شوند.

    زنانی نیرومندی هستند که برخی از آنان مشاغل مردانه دارند.

    بعضی ورزشکارانی با نیروی بدنی مردانه ای هستند که تازه همین اواخر و هنگامی که اندام زنانه ی قهرمانانه شان عکسبرداری شده، مطرح شدند.

    یکی از وظایف عکاسی آشکار کردن چند گونگی دنیا و شکل دادن به احساساتمان نسبت به آن است.

    نه اینکه لزوماً باید ایده ال ها به نمایش درآمده و عرضه شوند؛ بلکه باید تنها همین گوناگونی و جالب توجه بودن مدنظر قرار گیرد.

    قضاوتی موجود ندارد که البته این خود نوعی قضاوت کردن است دوربین عکاسی دنیاهای متعددی نرا به ما می نمایاند و نکته اینجاست که همه این تصاویر از صحت و درستی برخوردارند.

    این کتاب عکس صرفاً در مورد زنان است ما باید تصمیم بگیریم که از این تصاویر چه بسازیم، به هر حال یک عکس، یک باور نیست.

    شاید هم هست؟!

کلمات کلیدی: آنی لیبوویتز - لیبوویتز

جرم مستمر جرم در لغت به معنای گناه است.[1] و در اصطلاح حقوق کیفری تعاریف مختلفی از جرم شده است و یک تعریفی که بتواند بر سایر تعاریف غلبه یابد و مورد قبول همگان واقع شود وجود ندارد چون هر یک از این تعاریف اغلب از گرایشهای نظری مکتبهای خاصی ملهم شده و دارای مبانی نظری مختلف هستند.[2] در قانون مجازات اسلامی هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب ...

چکیده : از لحاظ علم شیمی پلی آنیلین های ترکیبی برای ساکن سازی پروکسیدها (HRP) بعد از فرایند فعال سازی مورد استفاده مورد استفاده قرار می گرفت . آنزیم های ساکن نسبت به آنزیم های آزاد که تحت تأثیر حلال های ارگانیک (اتانول ، استون و استونیتریل) قرار دارند عملکرد بهتری از خود نشان می دهند (بالای 10%) HRP ساکن شده همچنین وقتی تحت تأثیر روش گرمایی با ضریب گرمایی قرار دارند نیز عملکرد ...

گاهی دانش آموزان ودوستان درمورد تهران قدیم سوالاتی می کنند که یا تحقیق وتامل می توان به سوالات آنها کامل تر پاسخ داد لذا اینکه تهران چگونه ازدیلمی کوچک ومردمانی اندک با خانه های زیرزمینی تبدیل به شهری بی سروبن شده با آسمان خراش ها وبرج های بلند ومیلیون ها نفرمردمی که ازبام تا شام درتلاش هستند ؟ وقتی به دنبال جواب سوالات به کتاب مراجعه کنیم می بینیم که برای پاسخ به این سوالات ...

1- مقدمه: کشاورزان همواره در طول تاریخ با علف های هرز در مبارزه بوده­اند و در این راه به پیشرفتهای قابل ملاحظه­ای دست یافته­اند. بشر مبارزه با علفهای هرز را از طریق دست و استفاده از حیوانات شروع نمود و در حال حاضر این راه از طریق مکانیکی و شیمیایی ادامه می­یابد. پیشرفتهای به دست آمده برای مبارزه با علفهای هرز همواره با پیشرفتهای بشر در به کارگیری انرژیهای مختلف همراه بوده است به ...

های شیمیایی سال هاست که از پایان جنگ تحمیلی می گذرد اما هنوز که هنوز است بسیاری از مجروحان شیمیایی در میان ما زندگی می کنند و بسیاری دیگر سال ها پیش از جمع ما خارج شدند و به مقام رفیع شهادت رسیده اند . بر اساس آمار به دست آمده امروز حدود صد وبیست هزار مجروح شیمیایی در میان ما زندگی می کنند که حال بسیاری از آنها نیز وخیم است . ما در این نوشته قصد داریم با دیدی زیست شناختی کمی از ...

خلاصه در بخش حاضر علف کش های بنتازون (bentazone)، مولینات (molinate)، تیوبنکارب (thiobencarb) و تری فلورالین (trifluralin)، در مورد اثر جهش زایی و نوترکیبی زایی بررسی شده اند. این بررسی به وسیله‌ی آزمون لکه های بال در دروزوفیل (آزمون جهش و نوترکیبی سوماتیک SMART) انجام شده است. دو نوع آمیزش استاندارد (ST) و زیست فعالی زیاد (HB) استفاده شده است. آمیزش دوم با حساسیت زیاد به پیش ...

- مقدمه: گردوی معمولی (Juglans vegia L.) متعلق به خانواده ‌Juglandceae و سطح زیر کشت آن در ایران حدود 62/109810 هکتار بوده و سالیانه بطور متوسط 60/168072 تن گردو از درختان بارور در ایران برداشت می‌گردد. گردو بخاطر نقشی که در تغذیه، درآمد ناشی از صادرات در اقتصاد و کشاورزی دارد در ایران و جهان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تاکنون عوامل بیماری‌زای مختلفی از جمله قارچها، باکتری‌ها ...

مقدمه مشکل آب آشامیدنی و قابل شرب در بسیاری از مناطق کشورمان و حتی برخی زیر حوضه های آبخیز، هنوز حل نشده و این مهم به قوت خود باقی مانده است که به مرور زمان نیز بحرانی می شود. هنوز هم در تعداد زیادی از شهرها و روستاهای کشور، آب با کیفیت نامطلوب و حتی در مواردی آبهای آلوده مورد استفاده قرار می گیرد. در بسیاری از مناطق روستایی ،‌گورستان در مرکز یا در مجاورت روستا واقع شده و آب ...

امروزه در عصر اينترنت و شبکه‌هاي کامپيوتري استفاده از سيستم عامل مناسب و نحوه‌ي بکارگيري سيستم عامل در شبکه و ترفندهاي سيستم عاملي براي جلوگيري از ضررهاي ناشي از استفاده از شبکه مانند هکرها و ويروس‌هاي مخرب و… بسيار شايان توجه است. به همين خاطر اين

اينک به جرات مي توان گفت که اينترنت به عنوان شگفت انگيز ترين پديده ارتباطي – اطلاعاتي دهه اخير بصورت جزء لاينفکي از زندگي تک تک ما درآمده است. تا آنجا که برخي معتقدند , براي نسل آينده زندگي بدون اينترنت پوچ , بي معني و غير ممکن خواهد بود. اينترنت دا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول