جرج ارول،نویسنده انگلیسی،خالق دو رمان “مزرعه حیوانات“ و “اوتوپى 1984“ است. کتاب مزرعه حیوانات او درباره دیکتاتورى استالینیستى و رمان اوتوپى 1984، او پیرامون فاشیسم هیتلرى است. جرج ارول 47 ساله بود که درسال 1950 بدلیل بیمارى سل وجراحات ناشى از جنگ درگذشت. اودرسال 1903 در شهر مطهرى در بنگلادش امروزى بدنیا آمد. پدر و مادرش انگلیسى تباربودند که به خدمت نیروهاى استعمارى انگلیس در شبه قاره هند درآمده بودند. نام اصلى او، اریک بلیر است.اودر 30 سالگى نام ارول را که اسم رودخانه اى در بریتانیا است،براى خودبرگزید. جرج ارول درجوانى مدتى پلیس نیرو هاى انگلیس درکشور برمه بود،ولى بعد ازچندى بدلیل اعتراض به سیاست استثمارگرانه انگلیس و نوشتن رمان “روزهاى برمه ای“ اخراج گردید.
گرچه ارول خودرا سوسیالیست آزادیخواه میدانست، چپها ولى اورا تروتسکیست نامیدند. سنت گرایان وناسیونالیستهاى انگلیس اورا سوسیالیستى بدبین وناامید بشمار مى آوردند که دردى از خواسته هاى ملى انگلیس حل نخواهند کرد.درجنگ داخلى اسپانیا اودرکنار تروتسکیستهاى ایالت کاتالونى علیه فاشیسم جنگید ولى بعداز 6ماه مجروح شد وبعداز بازگشت به انگلیس کتاب “کاتالونى من“ را منشر کرد.
جرج ارول را میتوان یکى از مدافعان وسخنگویان قربانیان فاشیسم و توتالیتاریسم قرن گذشته دانست.ارول کوشید بعد از جنگ،درآثارش زیباشناسى هنرى وادبى را با سیاست انتقادى باهم بیامیزد.او روزنامه نگار،رمان نویس و نویسنده اى سیاسى بود که رمانهاى اجتمایى-انتقادى نوشت. آثار اورا گروهى ازصاحبنظران،دماسنجى براى اعلان اخطار به شخصیت پرستى وقدرت طلبى درسیاست بشمار مى آورند. ارول گزارشهایى نیزدرباره مناطق صنعتى شمال انگلیس تهیه کرد وبه انتقاد ازفرهنگ صنعتى پرداخت که به نظر او باعث فلج کردن آگاهى هاى کارگران میشود. او مینویسد در حکومتهاى توتالیتر تمامتگرا روشنفکران را یا به قتل میرسانند یا به سکوت وادار مى نمایند یا اینکه آنها را مجبور میکنند تا استعدادهاى خودرا بفروشند.
ارول به دلیل انجام شغلهاى موقتى مانند ظرفشویى وغیره در انگلیس و فرانسه، با کارگران و اقشار پایین جامعه از نزدیک آشناشد. بعد از جنگ ،اومدتى دربخش برنامه هندى رادیو بى بى سى نیز مشغول فعالیت فرهنگى شد. در رمان مزرعه حیوانات ،او به انتقاد از روشنفکرانى مى پردازد که بعداز بقدرت رسیدن،اصول اخلاقى وانقلابى رازیر پا میگذارند و مثل حاکمان قبلى فاسد و مبتذل میشوند. در دوره جنگ سرد بین کمونیسم و سرمایه داری،به علت تبلیغات بورژوازى و امپریالیسم، رمان مزرعه حیوانات اوبه شهرت جهانى رسید.
رمان دیگر مشهور او، اوتوپى 1984 بود که درسالهاى بعد از جنگ جهانى دوم نوشته شده.این کتاب رمانى است طنزآمیز و آینده نگر. در این کتاب او به پیش بینى رژیمهاى تمامتگرا و توتالیترى میپردازد که احساسات وآگاهى انسانها را دستکارى میکنند وغریزههاى مهم و طبیعى انسان مانند عشق و همدردى را فلج مى نمایند. قهرمانان غالب آثار او از اقشار پایین جامعه میباشند که براى فرار از فشار سرمایه دارى به رمانتیک خیالى گذشته پناه میبرند.
منتقدین چپ تضادهاى شخصى و درونى ارول را محصول شرایط زندگى تاریخى او میدانند. او فرزند دوره استعمار،استثمار واستحمار انگلیس بود که دررشبه قاره هند بدنیا آمد ،سوسیالیست شد،علیه فاشیسم جنگید،از استالینیسم سرخورده گردید، در جنگ مجروح شد و سرانجام به دلیل ابتدا به بیمارى سل وسایر ناگواریها در میانسالى درگذشت.
عده اى هم آثار اورا پیش بینى اوضاع نمیدانند بلکه اورا مبلغ یاس و ناامیدى وسرخوردگى از سوسیالیسم بعد از جنگ . اوبقول خودش همیشه جویاى حقیقت بود و میدانست که آزادى و عدالت فقط در زیر چتر حقیقت قادر به ادامه زندگى هستند. گروهى دیگر اورا یک شورشى میدانند تا یک انقلابی، چون یک انقلابى گاهى بدلیل نیاز باید بادیگران همکارى یاسازش کند تابقدرت برسد، ولى یک شورشى درتمام شرایط مبارزه ،رفتار سرکش خودرا حفظ مى نماید.
جرج ارول چنان ناامید شده بود که میگفت : کشورم ؛ چه چپ،چه راست،درفلاکت مردم تغییرى پیش نخواهد آمد. او از دیکتاتورهایى شکایت میکرد که حتا مهاجرت درونى روشنفکران رانیز تاب نمى آورند وآنها را تعقیب مى نمایند. ارول مى نویسد، ایمان به خدا براى فلک زده گان نشان، ضعف نیست، وجود مذهب زمانى غیرضرورى است که دشمن دیگر نیاز به ریختن اشک رنجبران نداشته باشد.
روز 25 ماه ژوئن امسال مصادف است با صدمین سال تولد نویسنده نامدار انگلستان، جرج اورول. به این مناسبت در محافل ادبی و فرهنگی جهان بحثهایی در گرفته است که در آنها ضمن تاکید بر تیزبینی و درایت اورول در تشخیص جنبههای منفی ،آزادی سوز و انسان ستیزنانه رژیمهای توتالیتر به توضیح و تببین یک اقدام منفی و غیرقابل درک او یعنی ارائه لیستی از 38 روشنفکر، نویسنده و هنرمند زمانه اش به یکی از کارمندان دائره تحقیق اطلاعاتی وزارت خارجه انگلستان نیز معطوف است. این 38 نفر که نام کسانی همچون چارلی چاپلین و ای. اچ . کار (نویسنده معروف کتاب "تاریخ چیست؟" که به فارسی هم ترجمه شده است) در میان آنها دیده میشود از نظر اورول به این یا آن حد به کمونیسم و اتحاد شوروی نظر مثبت داشته اند. این اقدام اورول گرچه برای آن 38 نفر تقریبا با عواقبی توام نبود لیکن انجام آن از سوی کسی که در تمامی نوشتهها ، گزارشها و کتابهایش نگاهی بدبینانه به قدرت و تفتیش عقاید و آراء شهروندان از سوی حکومتها داشت هنوز برای آشنایان به آثار وی و منتقدان وستایشگران او لکهای تیره و مبهم در زندگی اش به شمار میرود. کسی همچون " تیموتی گارتی اش" محقق و روزنامه نگار معروف انگلیسی نیز که در شماره 21 ژوئن روزنامه گاردین کوشیده است در متن و فضای آغاز دوران جنگ سرد توضیح قابل فهمی برای اقدام ناشایست ارول بیابد نیز چندان کامیاب و موفق نبوده است. با این همه آنچه که از نام ارول بر جا ی مانده است بیشتر مضمون و جوهر نوشتهها و کتابهای اوست که گرایشی شکاکانه ، بدبینانه و منتقدانه به قدرت و ابزارهای اعمال آن جوهر آنها را تشکیل میدهد. گرچه اینک دیگر از اثری از رژیمهای توتالیتر هیتلری و استالینی بر جای نیست لیکن رفتار و مکانیزمهای رژیمهایی مثل جمهوری اسلامی در برخورد با شهروندان و یا تلاشهایی که در ایالات متحده آمریکا تحت لوای مبارزه با تروریسم و بر بستر محدود کردن حقوق و آزادیهای مدنی در جریان است و به ایجاد یک سیستم امنیتی فراگیر برای کنترل همه فعالیتهای شهروندان معطوف است هنوز هم به کتابهای ارول که چنین سیستمها یی را با طنز تلخ خود به نقد میکشند اهمیت و تازگی میبخشد.