زمین انتخاب شده برای ساختمان ، بخش انتهایی باغ سعدآباد و محوطه بی درخت متروکه ای است که قبلاً زمین بازی نیروی انتظامی بوده است . در جلو این زمین تعدادی خانه مسکونی و چند ساختمان آموزشی و یک ساختمان اداری قرار داشت که برای احداث باغ ایرانی در نظر گرفته شد. شیب زمین از شمال به جنوب است با دو بریدگی اصلی . اولی در شمال ی ترین بخش زمین به ارتفاع حدود 10 متر و دومی در میانه به ارتفاع حدود 5 متر. این دو پله با دو افت شیب ، در بخش یک پارچه زمین یعنی محوطه بی درخت انتهایی باغ سعدآباد واقع شده است. بعد از این محوطه ، شیب زمین همچنان به جنوب ادامه پیدا می کند ولی قطعات کوچک خانه ها که بنا و حیاط هر کدام بنا به موقعیت و وضعیت را ایجاد می کند.
چنین زمینی امکانات و محدودیتهای خاصی دارد که با زمین صاف و بکر قابل مقایسه نیست. بنا باید بر این زمین می نشست . با بریدگیهای آن جفت و جور می شد و از پستی و بلندی آن سود می برد. تعامل زمین و حجم ساختمان می بایست چنان باشد که کارکردهای داخلی را به بهترین وجه تسهیل کند و ساختمان به زیبایی با زمین ارتباط یابد و در ضمن بسیاری از اصول و آموزه های هندسی نیز در ترکیب با افت و خیز زمین محفوظ و پایدار باقی بماند.
شکل بنا را بیش از همه شکل خاص زمین تعیین کرده است. همیشه اگر حرفی را که زمین دارد و با ما می زند درست بشنویم ، کار طراحی در مسیر صحیح هدایت می شود. و نتیجه دلپذیر و منطقی از کار در می آید. فکر کالبدی تالار اجتماعات در درجه اول تحت تأثیر 10 متر افت ارتفاع از خیابان شمالی زمین به دست آمد و سپس با ترکیب با عوامل دیگر به شکل نهایی خود در آمد. پنهان شدن بخش میانی در زیر زمین ، احداث حیاط مرکزی و نیز شکل احجام جنوبی زمین الهام گرفته شد. عامل درجه دومی که نمی بایست از نظر دور بماند انطباق محور اصلی ساختمان با محور باغ و اضلاع آن با خیابانها و عناصر مجاور بود. زمین شکل هندسی منظمی نداشت ؛ محور شمالی که خیابانی بود پر درخت و نه چندان پهن کاملاً بر ترکیب حجمی و پیش فضاهای بخش شمالی مسلط بود در حالی که محور با میان کرت باغ ایرانی واقع در جنوب زمین که عنصر اصلی و ستون شکل دهنده باغ است ، در زاویه مناسب با خیابان بالا قرار نداشت . بخش میانی نیز به سبب وجود چند ساختمان با اهمیت محدودیت داشت و نمی شد زوایای دلخواه را در ارتباط با آنها به آسانی برگزید.
چاره کار انتخاب شکلهایی بود که بیش از همه تغییر محور و پیچش ساختمان را پذیرا باشند . شکل نیمدایره تالار اجتماعات کار چرخش محور را بسیار تسهیل کرد ، و حجم ورودی به اتاق گهواره ای نیز مانند لولایی دو عنصر حیاط داخلی و تالار اجتماعات را بهم متصل کرد ؛ پیچش حجمها بدون آنکه چندان آشکار باشد انجام پذیرفت .
در اتصال محور باغ به ساختمان هم در محوطه یک حوض دایره شکل و مجسمه مربوط به آن همین کار پیچش و اتصال دو محور را انجام می دهد.
بدین ترتیب ، ساختمان به فرمان زمین و در موافقت با طبیعت خود را در دل زمین جای داده و با ظرافت و دقت در سطح گسترده کرده تا ترکیب موزون و متنوعی از حجم و زمینه به وجود آید رسیدن به این هماهنگی در یک زمین صاف مقدور نبود ، با آنکه کار بسیار آسان تر می شد.