مولف کتاب یا رساله (تحفه حاتمی ) بهاءالدین محمد عاملی معروف به « شیخ بهائی » فرزند شیخ عزالدین حسینی بن عبد الصمد از علمای بزرگ جبل عامل لبنان است که گاهی او را جبلی و گاه جبعی ( که احتمالاً مخفف جبل عامل است ) عنوان داده اند .
نسب شیخ بهائی به حارث بن عبدالله اعور همدانی ( متوفی به سال 65 ه . ق ) صحابی خاص و معروف حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام می رسد که در قرن اول هجری در نتیجه سختگیریهای عمال بنی امیه خانواده او از یمن به لبنان ، که پس از مدینه دومین مرکز تجمع شیعیان محسوب می شد نقل مکان کردند . بهاء الدین محمد ( شیخ بهائی ) به سال 953 هجری قمری در شهر بعلبک متولد شد و در کودکی همراه خانواده اش به ایران مهاجرت کرد و در ایران نخست در محضر پدرش و سپس در محضر اساتید حوزه علمیه قزوین و اصفهان به تحصیل علم پرداخت و در علم حدیث و تفسیر و فقه و ادبیات عرب سرآمد اقران گشت .
علوم ریاضی را از بزرگترین دانشمند زمان خویش مولا علی مذهب و مولانا افضل قاینی کسب کرد و آنگاه به تألیف و تصنیف کتب و رسائل مفید و ارزشمند در رشته های مختلف علوم و قشون پرداخت و بیش از هشتاد اثر علمی و فقهی و ادبی از خود برجای گذاشت .
شیخ بهائی در اکثر علوم عصر خویش به درجه استادی نائل گشت و آثار برجای مانده از او همه حکایت از تبحر استادی و جامعیت او می کنند .
با آنکه گرفتار مشاغل دولتی بود و به قول اسکندر بیک منشی « وکالت حلالیات و تصدی شرعیات اصفهان با او بود » در عین حال هیچ گاه از تحقیق و تحریر و تدریس غافل نبود و شیفتگان دانش از اطراف و اکناف عالم برای کسب فیض و تحصیل علم به محضر او روی می آورند بطوری که می توان گفت اکثر علما و فضلا و رجال علمی و دینی و سیاسی دوران بعد از شیخ بهائی مانند : ملا محمد تقی مجلسی ، نظام الدین قریشی ، ملامحسن فیض کاشانی ، میرزا رفیع الدین نائینی ، صدرالمتأهلین ، ملا محمد باقر سبزواری و دهها عالم دیگر که ذکر اسامی آنان از حوصله این مقال بیرون است همه از شاگردان اویند .
شیخ بهائی بزودی خود را از مشاغل و مقامات دولتی کنار کشید و به سیرو سیاحت در آفاق و انفس پرداخت و قدم در وادی عرفان نهاد ؛ مدتی در عراق عرب ، شام ، مصر و حجاز و بیت المقدس و شهرهای مختلف ایران گردش کرد و مدت سی سال از عمر خود را بدین ترتیب و در مصاحبت و معاشرت علما ، عرفاء و صوفیان گذراند . پس از این مسافرات طولانی هنگامی که شاه عباس صفوی از حضور او در ایران آگاه شد مقدم او را گرامی داشت و او را به شایستگی نزد خود خواند و پیوسته او را در سفر و حضر همراه خود داشت . علاقه شیخ بهائی بیشتر به شهر مقدس مشهد و بارگاه ملائک پاسبان ثامن الائمه حضرت رضا علیه السلام بود ، و به طوری که نوشته اند چندین بار بتنهایی و یا همراه با شاه عباس صفوی به مشهد سفر کرده و به زیارت مرقد مطهر حضرت نائل گردیده است .
شیخ بهائی در اواخر عمر در شهر اصفهان رحل اقامت افکند و به سال 1030 ه . ق در این شهر دارفانی را وداع گفت . در تشییع جنازه او تمام مردم اصفهان شرکت داشتند و میدان نقش جهان مملو از جمعیت بود و مجلسی اول بر جنازه او نماز گزارد و بیش از پنجاه هزار نفر از مردم اصفهان بر او اقامه نماز کردند . جسد او را پس از انجام مراسم غسل و کفن به مشهد مقدس منتقل کرده و بر روان وصیتی که خود شیخ کرده بود در پایین پای مبارک در منزلی که در ایام اقامت در مشهد مقدس مدرس او بود به خاک سپردند که اکنون یکی از رواقعهای حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام می باشد .
مختصری در معرفی تحفه حاتمی
کتاب تحفه حاتمی یکی از نوشته ها و آثار شیخ بهاءالدین عاملی است که در سال 1013 به رشته تحریر آمده است . در مقدمه کوتاه مصنف بر کتاب مذکور چنین می خوانیم :
« چون حاتم بیگ قصد ادراک و فهم مربوط به اسطرلاب را کرد ، با من به مباحثه و مذاکره پرداخت و چون رساله ای نبود که بر کل مباحث و مطالب ضروری آن فن محتوی و منطوی باشد ، لهذا به خاطر فاتر رسید که با قصور بضاعت … رساله ای که بر کافه مقاصد ضروری این فن شریف محتوی … باشد ترتیب نماید . »
حاتم بیگ کیست ؟
حاتم بیگ اردوبادی از رجال و شخصیت های روزگار شاه عباس اول است که پس از میرزا لطف شیرازی در اول فروردین سال 1000 هجری به مرتبه وزارت رسید . وی خود را از اختلاف خواجه نصیر الدین طوسی می دانست و به همین جهت به علوم معقول و منقول عنایت داشت و با وجود مشاغل دیوانی ، به تتبع و فحص و بحث در آثار بزرگان علم و فرهنگ می پرداخت .
حاتم بیگ وزیری بود با کفایت ، صادق ، علم دوست و آگاه به علوم و هنر و شعر و شاعری که با عده از شخصیتهای علمی عصر خود رابطه نزدیک داشت ، چنان که جلال الدین محمد یزدی منجم ، شیخ بهائی و ملا مظفر گنابادی با وی آمد و شد و نشست و برخاست داشتند .
حاتم بیگ پس از 19 سال وزارت در سال 1019 هجری در ارومیه درگذشت و ظاهراً گنبد حاتم خانی در قسمت غربی حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام مربوط به اوست .
باب اول
دربیان حد اسطرلاب و القاب اجزاء و خطوط آن
اسطرلاب دو نوع بود : کروی و مسطح . و مسطح دو صنف بود : شمالی و جنوبی . و مقصود در این رساله بیان اعمال اسطرلاب مسطح شمالی است .
و بعضی از علمای این فن در حد اسطرلاب مسطح چنین فرموده اند که : « هو جسم مشتمل علی صفائح مرسوم ، فیها خطوط مستقیمه و مستدیره تامه و ناقصه متوازیه و غیر متوازیه ، یعرف به کثیر من احوال الفلکیات و الارضیات و الزمانیات » . و مراد از احوال فلکیات ، احوال بعضی کواکب است و دوایر و اجزای آن که بر فلک مفروض می گردد . مثل ارتفاع آفتاب و موضع آن از فلک البروج و دوایر و طالع وقت و امثال این امور و مراد از احوال ارضیات ، آنچه تعلق به بقای زمین و اجزای آن داشته باشد . مثل طول و عرض شهرها ، و مسافت مابین دو شهر ، و بلندی دیوارها و کوهها ، و تعیین قلبه و قنات جاری نمودن و امثال آن . و مراد از احوال زمانیات ، آنچه تعلق به ساعات و اوقات داشته باشد . مثل آن که از رویا شب چند ساعت گذشته باشد و چند مانده است و وقت ظهر و عصر و وقت طلوع فجر و غروب شفق و امثال آن .
و اجزای اسطرلاب را اعضای آن گویند و این اعضا یا کلی بود یا جز وی . و عضو کلی آن بود که جزو عضو دیگر نباشد . مثل ام و فرس . و عضو جزوی آن بود که جزو عضو دیگر باشد مثل عروه .
و اعضای کلی اسطرلاب هفت بود :
اول : ام که اعظم اعضای اسطرلاب است و آن مشتمل است . بر پنج عضو : علاقه ، حلقه ، عروه کرسی ، حجره و بعضی حجره وام را یکی دانند .
دویم : عضاده است که بر پشت اسطرلاب می گردد و آن مشتمل است بر چهار جزو : دو شظیه و دو لبنه که آنها را دفتان نیز گویند.
سیم : صفایح که در داخل اسطرلاب اند و آنها را به منزله یک عضو گرفته اند و عدد معین ندارد ، اما در اغلب اسطرلابات ما بین دو و هفت باشند .
چهارم : عنکبوت و آن را شبکه نیز خوانند و آن مشتمل است بر مدیر ، و مری راس الجدی و منطقه البروج و شظایای کواکب . و این شظایا در اغلب اسطرلابات ما بین دوازده و بیست باشند .