طاهره صفارزاده در سال 1315 در شهر سیرجان به دنیا آمد پس از گذراندن دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی وارد دانشگاه تهران شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد پس از چندی به کار در یک شرکت بیمه و ضمنا تدریس پرداخت
سپس به عنوان کارمند دفتری در شرکت نفت به کار مشغول شد و پس از مدتی در همان شرکت به اداره نگارش و ترجمه و ویراستاری انتقال یافت
برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت در آمریکا در رشته نقد تئوری و عملی در ادبیات جهان به تحصیل پرداخت
او هم کنون در تهران به سر می برد
شناخت طاهره صفارزاده
اشاره:
طاهره صفارزاده یکی از چهرههای شاخص و درخشان شعر در روزگار ماست. شاعری که تعهد، مفهومگرایی، اندیشهمحوری و دینباوری از مؤلفههای اصلی شعر اوست. وی علاوه بر شاعری، در نویسندگی، تحقیق، تدریس و ترجمه نیز دستی توانا دارد، چنان که قرآن را به سه زبان زنده دنیا ترجمه کرده است. دیگر آنکه صفارزاده به عنوان پایهگذار «نقد علمی ترجمه» و مؤلف نظریه «ترجمه تخصصی» در ایران شناخته شده است. ضمناً نام صفارزاده به عنوان یکی از آغازکنندگان «شعر نیمایی دینی» و همچنین یکی از بنیانگذاران حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی ایران به ثبت رسیده است.
برخورداری از دانش و بینش ادبی، آشنایی با پیشینه هزارساله ادبیات پارسی، تنفس در هوای ادبیات معاصر، تسلط کامل به زبان انگلیسی و آشنایی با ادبیات جهان باعث شده که نام صفارزاده همواره از دهه چهل تا کنون در ذهن و زبان جامعه ادبی جاری و ساری باشد و حتی توجه محافل و مجامع ادبی و علمی جهان را به سوی او معطوف گرداند. چنان که اخیراً همچنان که در خبرها خواندیم دکتر صفارزاده از سوی سازمان نویسندگان آسیا و آفریقا به عنوان برجستهترین مسلمان و نخبه جهان برگزیده شد که این امر افتخاری بزرگ برای ایران و جهان اسلام به شمار میرود.
به انگیزه قدرشناسی و ارجگذاری به تلاشهای تأثیرگذار و ارزنده این چهره فرهیخته علمی و ادبی و همچنین به منظور ابراز خرسندی از این حسن انتخاب و عرض تبریک به جامعه ادبی، این مقاله را که تنها میتواند در حکم مقدمه و پیشدرآمدی بر شناخت این چهره فرهیخته و ماندگار معاصر باشد به رشته تحریر درآوردم. امید آنکه مورد قبول ارباب فضیلت قرار بگیرد… ان شاء الله.
در تاریخ هزارساله ادبیات پارسی، حضور زنان در چند چهره شاخص خلاصه شده است: رابعه بنت کعب قزداری (به عنوان اولین شاعره پارسیگو)، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، سیمین دانشور و طاهره صفارزاده.
اینکه چرا زنان در تاریخ ادبیات همواره در حاشیه قرار گرفتهاند، موضوع این نوشتار نیست و بررسی علل و عوامل آن خود میتواند موضوع یک تحقیق مستقل قرار بگیرد. آنچه که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت، تأملی در کارنامه ادبی شاعر نامآور معاصر، دکتر طاهره صفارزاده است.
سال تولد صفارزاده 1315 و محل تولد او «سیرجان» است. او بعد از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه، وارد دانشگاه تهران میشود و در رشته ادبیات انگلیسی موفق به اخذ دکترا میگردد. استخدام در شرکت نفت و اشتغال به ترجمه، از جمله کارهایی است که صفارزاده تا پیش از قبولی در دانشگاه «آیووا» ایالات متحده تجربه کرده است. اما بعد از قبولی در دانشگاه «آیووا» و به شوق ادامه تحصیل، با استعفا، کار ترجمه در شرکت نفت را وا میگذارد و راهی آمریکا میشود تا در رشته نقد تئوری و عملی در ادبیات جهان به تحصیل و پس از آن به تدریس بپردازد. صفارزاده خود در این باره چنین میگوید:
«… به پیشنهاد شاعران و نویسندگان دانشکده ادبیات دانشگاه «آیووا» سه سال قبل از آنکه من دانشجوی آنجا بشوم، تدریس کاربردی ترجمه به تصویب برنامهریزان آموزشی رسیده بود. تأسیس مدرسه ترجمه در دیوان هم در سال 69 بر اساس همین تحول بود. در بازگشت به ایران به نقل و قول از مسئولان وزارت علوم سابق، من اولین استاد تدریس کاربردی ترجمه به حساب آمدم. سالها در دانشگاه شهید بهشتی و دیگر دانشگاههای ایران تدریس کاربردی ترجمه را ضمن نقد علمی ترجمه بر روی تکالیف دانشجویان که در منزل انجام داده بودند، در کلاس آموزش دادم و کارشناسانی برای این هنر پرورش یافتند. زمانی که مسئولیت کتابهای زبان تخصصی برای رشتههای مختلف دانشگاهی به من واگذار شد، پیشنهاد یا تئوری ترجمه تخصصی را با گذاشتن تمرین معادلیابی در کتابهای درسی مطرح کردم و تحقق بخشیدم و بالاخره خودم هم به لطف خداوند بر اساس همین نظریه به تألیف کتاب ”ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید“ توفیق یافتم.» (فصلنامه شعر، شماره 37، تابستان 83 ، ص 15)
صفارزاده شاعری را همچون علامه اقبال لاهوری مسند انسانسازی و «اصلاحگری» میداند و به شاعر به عنوان یک «مصلح اجتماعی» نگاه میکند. از همین رو در اکثر شعرهای او توجه به آموزههای اخلاقی دینی مشهود است. صفارزاده در تعریف شعر چنین میگوید:
«تعریف من از شعر همان است که در”طنین در دلتا“ گفتهام. طنین حرکتی است که حرف من در ذهن خواننده میآغازد. شعر من، شعر اندیشه است. وقتی که فکری را عنوان میکنم باید تأثیر اندیشگی بر خواننده بگذارد. بنابراین من با شعر عاطفی و احساسی حتی بعد از ”رهگذر مهتاب“ تقریباً کمرابطه هستم. اعتقادم این است که عاطفه و احساس یک بخش جزئی در شعر هستند. شاعر باید مسئولانه اندیشه کند.» (همان، ص19)
با بررسی سکوت ادبی صفارزاده به سه دوره ادبی بر میخوریم که برای دست یافتن به شناختن کامل از سبک و اسلوب شعری او و تبیین شاخصههای زیباشناختی و ساختار اندیشهورزی این شاعر معاصر، بررسی مستقل هر یک از این دورهها ضرورت تام دارد.