دیدگاههای نظری
اقتصاددانان طی نیم قرن اخیر به کمک آمار و اطلاعات بلند مدت تحلیل های نظری مهمی در مورد تغییرات درازمدت ساختار اقتصادی ارائه داده اند .
کوزنتس مشاهده کرده است که سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی با افزایش درآمد سرانه کاهش و سهم بخش صنعت افزایش می یابد . وی نشان داده که تحول مشابهی نیز از لحاظ اشتغال رخ می دهد و سهم اشتغال بخش کشاورزی از 80 درصد کل اشتغال در پائین ترین سطح درآمد سرانه به 12 درصد در بالاترین سطح تنزل می کندو حال آنکه سهم اشتغال صنعتی از 10 درصد در پائین ترین سطح درامدی به 48 درصد در بالاترین سطح درآمد افزایش می یابد .
سرکین و چنری نیز در مطالعات جدیدتری به نتایج تقریباً مشابهی دست یافته اند. طبق مطالعات آنان در پائینترین سطح درآمد سرانه ، سهم کشاورزی 49 درصد ، صنایع 20 درصد و سهم خدمات 31 درصد تولید ناخالص داخلی راتشکیل می دهد و در بالاترین سطح درآمد سرانه نسبت های فوق به 8 ، 45 و 47 درصد تغییر پیدا
می کند . در فرآیند توسعه اقتصادی سهم اشتغال در بخش کشاورزی ، صنعت و خدمات به ترتیب از 81 درصد ، 7 درصد و 12 درصد اشتغال کل در پائین ترین سطح درآمد سرانه به 13 درصد ، 40 درصد و 47 درصد در بالاترین سطح درآمد تغییر می کند .
بطور کلی بین ساختار اقتصادی و سطح درآمد رابطه ای قوی وجود دارد و در اقتصادی که بارشد همراه است ، تغییر ساختار انتقال از یک اقتصاد وابسته به زمین و با درآمد پایین به یک اقتصاد شهری صنعتی با درآمد بالاتر اتفاق می افتد . در این مسیر انتقالی و در بلند مدت صنعتی شدن باسهم بیشتر صادرات در درآمد ملی همراه می باشد .
دیدگاه مسلط در تبیین فرآیند تولید صنعتی عمدتاً دیدگاه آنگلو آمریکایی است که طبق آن نهادهای معینی در یک کارخانه از طریق فرآوری یا بسته کاری به محصول صنعتی تبدیل شده به شکل کالاهای مادی عرضه می شوند . در این دیدگاه روابط فنی بین عوامل تولید مورد توجه است و حال آنکه تولید صنعتی در بر دارنده روابط انسانی افراد و گروهها در یک چارچوب نهادی معین است و فرآیند تولید در واقع بسیار پیچیده تر از دیدگاه محدود فوق است .
مطالعات و بررس های کمی در آماری وجود همبستگی معنی دار و محکمی را بین مقادیر تولید ناخالص داخلی و صنایع کارخانه ای به اثبات رسانیده است و از این رو است که صنایع کارخانه ای رابه عنوان «موتور رشد اقتصادی» معرفی کرده اند زیرا در نظریه «موتور رشد» عوامل زیر مورد تاکید قرار می گیرد :
صنعت از طریق «آثار پیوند » برای سایر بخشها تقاضابه وجود می آورد .
صنعت ظرفیت و امکان ایجاد درآمد ارزی یاصرفه جوئی ارزی به وجود
می آورد .
صنعت بر پس انداز داخلی اثر می گذارد .
صنعت بر اشتغال می افزاید .
و بالاخره صنعت دارای آثار مولد خارجی بر کل اقتصاد است.
2-1-نقش صنعت و صنعتی شدن در تحکیم جایگاه اقتصاد کشور :
جوامع بشری ، در هر دوره از زمان ، از تکنولوژی های خاصی برخوردار
می شوند که در بر گیرنده چهار عامل زیر است :
-محصولاتی که ساخته و مصرف می شوند .
-فرآیند هایی که برای ساختن آن محصولات بکار گرفته می شوند .
-سازمانهایی که برای هماهنگی فعالیت های اقتصادی مورد استفاده قرار
می گیرند .
-نهادهایی که بستر ساختاری لازم برای فعالیت اقتصادی را فراهم می کنند .
روابط و مناسباتی که بین 4 عامل فوق الذکر در هر دوره از زمان به وجود
می آید ، مشخص کننده وجه اصلی توسعه اقتصادی و شرایط فنی - اقتصادی آن دوره است که دیدمان فنی - اقتصادی آن دوره نام گرفته است . دیدمان فنی - اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم باوجود شبکه وسیع زیربنایی مرکب از جاده ها ، فرودگاهها ، بندرگاهها ، ایستگاههای خدمات اتومبیل و پمپ بنزین و سیستم های توزیع نفت و بنزین و امثالهم قرین گردید که غالباً از طریق سرمایه گذاری های عمومی گسترش پیدا کردند .
دیدمان جدیدی در دهه 1980 و 1990 به وجود آمد و سلطه و نفوذ خود رادائماً گسترش می دهد بر محور انتقال، بازاریابی و تجزیه اطلاعات و هزینه های کاهنده ارتباطات و ترابری شکل می گیرد . امروزه امکان ارسال همه انواع پیام ها و کالاها به سرتاسر جهان باحداقل هزینه و حداکثر سرعت فراهم شده است . مشکلات ساختاری ناشی از این دیدمان جدید کمبود شدید و مستمر مهارت های سطح بالاست که هم اکنون کمبود آن در سرتاسر جها ن آشکار شده است . بررسی شواهد و آثار احتمالی این تغییر دیدمان که در زیر به آنها اشاره می شودمی تواند در ارزیابی نقش صنعتی و آینده مفید باشد :
1-تشدید گرایشهای مربوط به یکپارچگی اقتصادی سرتاسری جهان که به «جهانی شدن» معروف شده است . در این جهانی شدن موارد زیر قابل توجه است :
1-1-توسعه بازار های مالی
2-1-گسترش تجارت
3-1-گسستگی رابطه مکانی تولید و جایگاه فعالیت اقتصادی
4-1-سرمایه گذاری بین المللی
2-تشدید گرایشهای ناشی از تغییرات تکنولوژی شامل :
1-2-تنوع محصول در نتیجه کاربرد تکنولوژی های جدید
2-2-هزینه توسعه محصول بسیار سنگین شده و پیش از عرضه محصول برای آزمون و برآورد انتخابها و سلیقه های مصرف کنندگان باید مبالغ زیادی برای تحقیق هزینه کرد .
3-2-سیکل تولید محصول سریعتر شده و زمان جایگزینی محصولات روند سریع کاهنده دارد
4-2-کاهش اندازه و مقیاس بنگاهها امکان پذیر گردیده و دیدمان مبتنی بر صنایع کارخانه ای بزرگ برای صرفه جویی مقیاس جایگاه خود را از دست
می دهد .
3-رواج سیاست های برونگرا و جهت گیری به سوی بازار که مالکیت دولتی ، پرداخت یارانه های بی حساب و اخذ حقوق گمرکی بالا را فاقد کارآئی ساخته است و صنایع فاقد کارآیی ورقابت در بازار جهانی زیستمندی خود را از دست می دهند .
4-برتری نسبی بطور استاتیک جایگاه خود را از دست می دهد و حالت دینامیک آفرینندگی پیدا می کند . با توجه به دیدمان فنی اقتصادی و نکاتی که در فوق به آنها اشاره شد می توان انتظار داشت که فشار زیادی بر چارچوب ها نظامهای موجود در کشور وارد شد و گریزی جز تغییر در روش ها و رفتارها برای سازگاری با دیدمان جدید حاکم بر اقتصاد یکپارچه جهان در پیش نیست .
گسترش زیربنا های مادی
توسعه نیافتگی زیربناهای فیزیکی در مناطق کشور مانعی در راه توسعه صنعتی و بهره برداری از منابع به شمار می رود . جذب سرمایه گذاری در این مناطق مستلزم انجام سرمایه گذاری در زیربناهای فیزیکی از جمله ارتباطات ، حمل و نقل ، مخابرات، برق و آب است .
گسترش و تقویت زیربناهای اجتماعی و فرهنگی :
تسهیلات و امکانات زیربنایی اجتماعی (مسکن و امکانات شهری ، تسهیلات آموزشی ، بهداشت و درمانی ) و زیربناهای علمی - فنی و پژوهشی (مراکز آموزش عالی و دانشگاهی ، موسسات پژوهشی ، کتابخانه ها و مرکز مدارک علمی ، انجمن ها و تشکلهای تخصصی و مردمی و پایگاههای اطلاعاتی ) از موانع توسعه صنعتی
است.
افزایش سطح دانش و توان تکنولوژیکی :
ایران از توان فنی تکنولوژیکی و سطح دانش نسبتاً خوبی برخوردار است . به نظر می رسد شکل اصلی در سیاستهای اقتصادی و کمبود زمینه و انگیزه رقابت و در نتیجه استفاده غیر بهینه از توانها و امکانات علمی موجود باشد . چنانکه سیاست های موجود اصلاح کرد و زمینه برای افزایش سرمایه گذاری و بکارگیری توان تکنولوژیکی و علمی فراهم خواهد شد .