امیرعباس هویدا
یکی از کارگزاران عصر پهلوی
ماهیت هیچ نظامی، و از جمله رژیم پهلوی را نمیتوان بدون شناخت شخصیت و عملکرد کارگزاران آن نظام، مورد بررسی دقیق قرار داد. یکی از کارگزاران عصر پهلوی، امیرعباس هویداست. امیرعباس هویدا، فردی است که از بهمن ۱۳۴۳ تا مرداد ۱۳۵۶، طولانیترین دوران صدارت را در تاریخ ایران دارا بود. او تنها نخستوزیری است که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به اعدام محکوم شد. نام هویدا به دوران ثبات سلطنت محمدرضا پهلوی گره خورده و سالهای صدارت او، اوج فساد و تباهی شاه محسوب میشود. یکی از خصوصیات دوران هویدا گسترش فساد در ابعاد گوناگون بود. در دوران نخستوزیری هویداست که پیوندهای دربار پهلوی با محافل قدرتمند غرب و صهیونیسم جهانی به مستحکمترین شکل خود رسید؛ و شاه به عنوان استوارترین دوست غرب ظاهر گردید. در این دوران، هویدا در افکار عمومی مردم، نمونه کاملی از نخستوزیری چاکرمنش و فاقد شخصیت، تجلی یافت.
● پیشینه خانوادگی
امیرعباس هویدا در سال ۱۲۹۹ش در تهران متولد شد. پدر و پدر بزرگ او، هر دو بهایی بودند و هویدا به پیروی از عقیده آنان، به سران بهایی نزدیک شد.
پدر بزرگ هویدا، میرزا رضا قناد، از بهاییان متعصب، و از فداییان عباس افندی محسوب میشد که زندگی در میان مسلمانان ایران را تحمل نکرد و سرانجام به عکا، محل اقامت میرزا حسینعلی نورکجوری و عباس افندی رفت و مستخدم مخصوص عباس افندی شد.
عباس افندی به واسطه خدمات میرزا رضا، مخارج تحصیل فرزند او را تقبل کرد و حبیبالله را برای تحصیل به اروپا فرستاد. او در اروپا به فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه پرداخت .
حبیبالله پس از بازگشت به ایران در تشکیلات سردار اسعد بختیاری استخدام گردیدو پس از مدت کوتاهی موفق به دریافت لقب عینالملک شد .
عینالملک از رهگذر نزدیکی با سردار اسعد با محافل و مجامع سیاسی و روشنفکری آن ایام مرتبط شد و به صف اعضای تحریریه روزنامه رعد به مدیریت سیدضیاءالدین طباطبایی پیوست و همزمان در وزارت مالیه استخدام گردید.
عینالملک از وابستگان انگلیس و از هواداران سیاستهای استعماری این کشور در ایران بود. بر همین اساس هنگامی که قرارداد استعماری ۱۹۱۹ توسط وثوقالدوله و سرپرسی کاکس امضا شد، به حمایت از این قرارداد پرداخت و در روزنامه رعد مقالات متعددی در تأیید این قرارداد نوشت.
حبیبالله با دختری به نام افسرالملوک سرداری ازدواج کرد. افسرالملوک دختر محمدحسین خان سردار از تروریستهای معروف بهایی بود که در دوران قاجار در آشوبی که بهاییان در چند شهر ایران به راه انداختند نقش داشت.
حبیبالله با کمک و حمایت سردار اسعد بختیاری به وزارت امور خارجه رفت و به واسطه آشنایی با زبان عربی و اقامت در شام، مأمور خدمت در سوریه و لبنان گردید. او با استفاده از موقعیت دیپلماتیک خود به تبلیغ بابیگری در این کشورها پرداخت و وقتی مأمور خدمت در جده گردید با انگلیسیها سر و سرّی پیدا کرد و علیرغم اقامت در سرزمینی که قلب جهان اسلام محسوب میگردد به تبلیغات بابیگری خود ادامه داد. اما فعالیتهای او آثار سویی داشت و وزارت امور خارجه مجبور شد او را به تهران احضار کند.
● تحصیلات و مشاغل هویدا
امیرعباس هویدا تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۰۵ش در شهر دمشق آغاز کرد و تا سال ۱۳۰۸ش در این شهر به مدرسه میرفت. در این سال به این سبب که پدرش به عنوان ژنرال کنسول ایران در بیروت منصوب شد به همراه خانوادهاش به این شهر رفت و تحصیلاتش را در بیروت پی گرفت.
مدرسه هویدا در دمشق از سوی فرانسویها ایجاد شده بود و از طرف یک میسیون مذهبی به نام لازاریستها اداره میشد. این مدرسه در اختیار فرزندان مقامات کشورهای استعماری بود و فرزندان دیپلماتهای عادی و افراد عادی را به آن راه نمیدادند. تحصیل در این مدرسه به زبان فرانسوی انجام میشد. بر همین اساس هویدا بیش از این که خواندن و نوشتن به زبان فارسی را بیاموزد، خواندن و نگاشتن به زبان فرانسوی را آموخت.
هویدا پس از اتمام دوره متوسطه در بیروت با هدف گذراندن تحصیلات عالیه به انگلستان رفت. اما به مقصود خود دست نیافت و بدون اینکه تحصیلات خود را به سرانجام دلخواه برساند، انگلستان را رها کرد و به فرانسه رفت. او زمانی به فرانسه رسید که روابط سیاسی ایران و فرانسه قطع و سفیر و دانشجویان ایرانی به تهران احضار شده بودند. این حادثه در زمستان ۱۳۱۷ اتفاق افتاد و دلیل آن چاپ کاریکاتوری از رضاخان در یکی از جراید فکاهی فرانسه بود. به دنبال این وضعیت هویدا به فکر کشور دیگری که بتواند تحصیلات دانشگاهیاش را در آنجا آغاز کند افتاد و چون یکی از داییهایش به نام عبدالحسین سرداری کاردار ایران در بلژیک بود به بروکسل پایتخت بلژیک رفت و در دانشکده حقوق سیاسی بروکسل ثبتنام نمود و سرانجام با دریافت دانشنامه لیسانس از این دانشگاه فارغالتحصیل شد . او پس از اتمام تحصیلات و اخذ مدرک لیسانس در رشته علوم سیاسی از دانشگاه بروکسل در سال ۱۳۲۱ به تهران آمد و داوطلب استخدام در وزارت امور خارجه ایران شد. یازده روز پس از درخواست هویدا، تلگرافی با امضای انوشیروان به وزارت خارجه رسید و خواستار استخدام هویدا در این وزارتخانه شد . عدهای معتقدند که این تلگراف توسط انوشیروان سپهبدی شوهر خاله هویدا که در سال ۱۳۲۲ش وزیر امور خارجه شد فرستاده شده بود.
بدین ترتیب هویدا در سال ۱۳۲۲ش به استخدام وزارت خارجه درآمد اما اشتغال او چندان طول نکشید و در اوایل مهر ۱۳۲۲ش برای انجام خدمت وظیفه عازم دانشکده افسری شد. او در مهر ۱۳۲۳ش به وزارتخانه بازگشت و به عنوان عضو اداره اطلاعات، مشغول به کار شد و از دوازدهم بهمن ۱۳۲۳ش به اداره سوم سیاسی منتقل شد. او در این قسمت نیز زیاد انجام وظیفه نکرد و به بهانه انتقال مادرش از بیروت به تهران با عنوان پیک سیاسی به بیروت سفر نمود. علیرغم اینکه مدت اشتغال واقعی هویدا در وزارت خارجه به یک سال نرسید اما با حمایت کانونهای قدرت بیگانه در اول مرداد ۱۳۲۴ش به عنوان وابسته سفارت ایران در پاریس عازم فرانسه گردید . او در تاریخ اول آبان ۱۳۲۵ش کارمند اداره حفاظت منافع ایران در آلمان شد. .
هویدا در ایام اشتغال در سفارت ایران در پاریس با ایرج اسکندری که بعدها دبیرکل حزب توده شد آشنا شد و از این طریق با حزب توده مرتبط گردید. اما با توجه به ارتباط هویدا با رجبعلی منصور مهره سرشناس استعمار انگلستان و پسرش حسنعلی منصور احتمالاً هدف هویدا از ایجاد ارتباط با حزب توده فعالیتهای جاسوسی بوده است کمااینکه او در سال ۱۳۲۸ش به استخدام ساواک درآمد فریده دیبا مادر فرح در این باره میگوید: «هویدا، ادعا میکرد که در جوانی کمونیست بوده است اما فرح که پرونده او را دیده بود میگفت هویدا در زمان دانشجویی با نفوذ در صفوف دانشجویان کمونیست و ایرانیان مخالف رژیم در خارج به واقع برای ایران کسب اطلاعات میکرده است...»
هویدا پس از مدت کوتاهی اقامت در پاریس، به اتفاق حسنعلی منصور و عدهای دیگر به جرم قاچاق مواد مخدر توسط پلیس فرانسه دستگیر گردید و تنها با وساطت دربار ایران از این امر رهایی یافتند.
هویدا در تاریخ اول فروردین ۱۳۲۸ به سمت کنسولیار کنسولگری ایران در اشتوتگارت آلمان منصوب شد. در همین ایام بود که عبدالله انتظام، پسر میرزا سید محمدخان انتظامالسلطنه از فراماسونهای قدیمی و عضو لژ بیداری و از سردمداران احیای فراماسونری در دهههای بعد آشنا شد. انتظام در آن ایام وزیرمختار ایران در آلمان و سرکنسول اشتوتگارت بود. هویدا که از اقتدار انتظام در هرم دیوانسالاری در رژیم پهلوی اطلاع داشت تمام کوشش خود را جهت جلب او به کار گرفت تا جایی که انتظام در بهمن ۱۳۲۸ طی یک نامه رسمی و یک نامه خصوصی به دکتر علی اکبر سیاسی وزیر خارجه وقت به عنوان دلخوشی یک دوست قدیمی و دورافتاده از او درخواست نمود که هویدا را به سمت کنسول اشتوتگارت منصوب کند. سیاسی در پاسخ انتظام نوشت که چون صدور حکم کنسولی مستلزم ۷ سال سابقه کار میباشد و هویدا فاقد این شرایط است انتصاب وی به این سمت امکان ندارد ولی به عنوان اقدام کاملاً استثنایی و به پاس احترام پیشنهاد جنابعالی انتظام میتواند او را به این سمت به مقامات محلی معرفی کند.
در آن زمان شهر اشتوتگارت در اثر جنگ ویران شده بود و تمام خانههای سالم از طرف متفقین مصادره شده بود. از این رو انتظام و هویدا برای یافتن محل مناسب جهت دفتر کنسولگری و همچنین محل اقامت دست به دامان متفقین شدند. انگلستان و فرانسه به آنان جواب منفی دادند؛ اما آمریکا قول مساعد داد و دو ساختمان مصادره شده را در اختیار ایران قرار داد که یکی از آنها دفتر کنسولگری و دیگری محل اقامت هویدا و منصور شد. به این ترتیب هویدا و منصور با دو آمریکایی به نامهای جان جی مک کلوی و استوارت راکول، آشنا شدند و از این طریق با کانونهای قدرت آمریکا ارتباط برقرار کردند. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که حمایت این دو آمریکایی نقش مؤثری در پیشرفت منصور و هویدا داشته است.
در اسفند ۱۳۲۹ در دولت حسین علا، انتظام وزیر خارجه شد. هویدا را همراه خود به تهران آورد و به عنوان منشی مخصوص خود به کار گمارد اما با تغییر کابینه باقر کاظمی وزیر خارجه دولت مصدق هویدا را به معاونت اداره سوم سیاسی منصوب کرد.
ولی او در تهران ماندگار نشد و در مهر ۱۳۳۰ به دعوت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به این کمیساریا در ژنو منتقل شد. در پرونده اداری هویدا موارد متعددی از تشویق وی توسط این کمیساریا و درخواست مصرانه آن برای تمدید مأموریت هویدا موجود است. که از جمله آن نامهای است به امضای وان هک گدهارت، کمیسر عالی پناهندگان خطاب به انتظام وان هک گدهارت در زمره فراماسونرهای مشهور بینالمللی بود که پس از پیرشره استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه شد و طی مسافرتهای متعدد به تهران در تأسیس لژهای فراماسونری در ایران نقش اساسی داشته است. بر همین اساس عدهای معتقدند که حمایت او از هویدا به منظور مطرح نگه داشتن یک فراماسونر در چارچوب برنامههای فراماسونری بینالمللی بوده است.