ساواک:
سازمان امنیت و اطلاعات کشور که معمولاً به اختصار ساواک خوانده میشود، از روز ۱۰ بهمن سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ سازمان اصلی پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران در زمان سلطنت محمدرضاشاه پهلوی بود که قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی افراد داشت.
این سازمان به ویژه در سالهای دهه ۱۳۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ و سرنگونی رژیم سلطنتی، نفرتانگیزترین و مخوفترین نهاد حکومتی در بین مردم بهشمار میآمد.
ساواک در سال ۱۳۳۵ (۱۹۵۷ میلادی) تشکیل شد.
مقامات و ماموران آن عمدتاً از ماموران فرمانداری نظامی و رکن دو ارتش و شهربانی تأمین میشدند و وظیفه اصلی این سازمان شناسایی و نابود کردن کلیه کسانی بود که به نحوی با دیکتاتوری شاه به مخالفت بر میخاستند و طبق منابع موثق غربی ، ساواک برای این منظور از هر ابزاری از جمله شکنجه استفاده مینمود .طبق گفته یک کارشناس سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا با نام «جسی جِی لیف» (Jesse J.
Leaf)، تکنیکهای شکنجه توسط سیا به اعضای ساواک تعلیم داده میشد.
پس از انقلاب و سرنگونی استبداد شاهنشاهی در سال ۵۷، یک حلقه فیلم در رابطه با این سازمان پیدا شد که توسط سازمان سیا برای آموزش ساواک در نحوه شکنجه دادن زنان ساخته شده بود.
ساواک با همکاری مشاوران آمریکایی و اسرائیلی و با الگو قراردادن سازمان سیا شکل گرفت.
کارشناسان سیا و سپس موساد در ایران به طور فعال به آموزش متدهای خبرچینی و جمعآوری اطلاعات مربوط به مخالفان رژیم شاه، به اعضای ساواک پرداختند.
همچنین کتابی که پس از انقلاب ۵۷ توسط حسین فردوست، یکی از مقامات بلندپایه این سازمان نگاشته شدهاست نیز ، بر نقش بارز عوامل اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در شکل گیری ساواک تاکید میورزد.
(ابزار شکنجه مخصوص ساواک برای کشیدن ناخن.)
تکنیکهای شکنجهگری ساواک شامل: واردآوردن شوک الکتریکی، شلاقزدن، کتکزدن، داخل نمودن خردهشیشه و یا آب جوش در مقعد، بستن وزنههای سنگین به بیضه و کندن و کشیدن دندان و ناخن میشد.
بدین ترتیب، ساواک در تمام روزنامهها حضور داشت و برای آنها سر مقاله مینوشت یا مطالب را دیکته میکرد.
در ادارات همه زیر نظر بودند؛ در ضیافتها هر کس به فرد مجاور خود بدگمان میشد.
در اتاقهای هتلها میکروفون کار گذاشته بودند؛ کتابها و حتی نامههایی که از خارج میرسید کنترل میشد.
نامهها با بیدقتی بسیار باز و بعد با سنجاق دوخته میشد.
ساواک گاه برای دستگیری یک گروه کوچک، برای آنکه فرد یا افراد مورد نظر نگریزند، دهها نفر را دستگیر می کرد.
ایجاد کمیته مشترک ضد خرابکاری به کمک شهربانی در سال 1350 به ساواک حضور آشکار بیشتری بخشید.
بدین ترتیب ساواک توانسته بود جز تعدادی از رهبران مذهبی و برخی از روشنفکران و تبعید شدگان به خارج، همه را بترساند.
ساواک در راستای کنترل مخالفان در خارج از کشور پولهای هنگفتی برای رؤسای ساواک درخارج ارسال میکرد و به اشخاص داخلی یا سیاستمداران و نشریههای خارجی مبالغ بسیاری حق السکوت میداد.
قانون تشکیل ساواک در برگیرنده سه ماده اصلی بود.
1-ساواک بخشی از نخست وزیری بوده و رئیس آن را شاه منصوب میکرد.
رئیس این سازمان عنوان معاون نخست وزیر را داشت.
2- وظایف ساواک جمعآوری و کسب اطلاعات لازم برای حفظ امنیت ملی، کشف جاسوسی و کسب اطلاعات درباره افرادی که قوانین مربوط به اقدامات ضد سلطنت، مخالفت مسلحانه، جنایات نظامی و سوء قصد به جان شاه و ولیعهد را نقض کرده باشند.
3- مأموران ساواک برای داوری در مورد جنایاتی که در حوزه قضایی آنان قرار میگیرد و بر طبق سیستم دادگاههای نظامی که برای محاکمه متهمان به جنایات سیاسی بر پا شده، در حکم قضات نظامی هستند.
وظیفه اصلی ساواک شناسایی و نابود کردن کلیه کسانی بود که به نحوی با دیکتاتوری شاه به مخالفت بر میخاستند.
تاریخچه و عملکرد ساواک:
پس از کودتای 28 مرداد 1332، آمریکا، فضا و شرایط را بهمنظور حضور و حاکمیت بلامانع خویش در ایران مساعد یافته و در صدد برآمد تا در تمام شئون ایران دخالت کرده و جایگزین انگلیس شود.
یکی از زمینههای مورد نظر، بخش امنیتی و اطلاعاتی بود.
تا پیش از این مقطع، انگلیس از حضوری پررنگتر برخوردار بود و آمریکا نیز بهمنظور کسب جایگاه مناسب تلاش میکرد; ولی نتایج جنگ جهانی دوم و توافقات جدید در تعیین حوزههای نفوذ و همچنین کمک مؤثر و مستقیم آمریکا در پیروزی کودتا و بازگرداندن محمدرضا به ایران در سال 1332، آزادی عمل بیشتری را برای آمریکا فراهم کرد و از این تاریخ بود که آمریکاییها، با تمام امکانات وارد عرصههای مختلف شدند و حاکمیت بلامنازع خود را تثبیت کردند.
در این راستا، هدایت و کنترل دو پایگاه بیش از دیگر پایگاهها مورد نظر آنها بود: ارتش و راهاندازی سازمان اطلاعات و امنیت داخلی.
اولی، بهمنظور حفاظت و حراست از مهرهای که توسط آنها مجدداً در ایران روی کار آمده بود، در مقابل هجوم بیگانگان و ایجاد نقش ژاندارمی در منطقه خاورمیانه برای سرکوبی نهضتهای آزادیبخش; و دومی، بهمنظور حمایت و پشتیبانی و حفظ او در مقابل نیروهای داخلی.
البته باید توجه داشت که این دو، هدف اصلی و غایی آمریکا نبود، بلکه اهداف اصلیتر دیگری نیز مدنظر بودهاند:
«...
پس از 28 مرداد 32، که آمریکاییها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند که ایران را بهعنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند، در درجه اول به ایجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه دوم به تأسیس سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداختند.
طبیعی بود که اگر ایران میبایست پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد، به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت.
مضافاً اینکه در شمال آن رقیب اصلی آمریکا، یعنی شوروی کمونیستی، با حضور خود این پایگاه غرب را تهدید میکرد.
به علاوه تأسیس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران توسط آمریکا به او این امکان را میداد تا تسلط کامل خود را تأمین کند و نفوذ خود را در ایران عمق بخشد1...» البته ضعف اطلاعاتی در ایران از سابقهای دیرین برخوردار بود، ولی آمریکا مترصد فرصتی بهمنظور حضور در ایران و بهدست آوردن مقام انگلیس در این زمینه بود.
کودتای 28 مرداد; فعالیت تودهایها و...
از جمله عواملی بودند که شرایط مناسب را برای آمریکاییها فراهم کرد: «...
پس از برکناری رضاشاه که با از هم پاشیدگی و تضعیف ارتش همراه بود، جانشین او نه یک پلیس مخفی قوی و نه یک ارتش قابل اتکأ در اختیار داشت.
از طرف دیگر کشور در اشغال نیروهای بیگانه بود و محمدرضاشاه در سالهای نخستین سلطنت در واقع فاقد چشم و گوش [سازمانها و تشکیلات جاسوسی و امنیتی] پشتیبان خود بود.
بعد از خروج نیروهای بیگانه از ایران کشمکشهای داخلی و درگیری با مصدق او را از فکر تشکیل یک سازمان اطلاعاتی بازداشت تا اینکه پس از سقوط مصدق، کشف یک شبکه وسیع جاسوسی از طرف روسها در ارتش ایران شاه را به سختی تکان داد.
این شبکه که به وسیله حزب توده سازمان داده شده بود صدها افسر را تا بالاترین ردههای فرماندهی شامل میشد.
پس از کشف و متلاشی شدن این شبکه، شاه به فکر تشکیل یک سازمان اطلاعاتی مجهز و مدرن افتاد و برای مقابله با تشکیلات نیرومند جاسوسی روسها در ایران به دوستان آمریکایی خود متوسل شد.
در سال 1957 [1335] سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن آن مشارکت کرد.
این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت.
2...» به همین منظور، ساواک با هدایت آمریکاییها و با ساختاری مشابه سازمانهای جاسوسی سیا و F.B.I در دو زمینه فعالیت اطلاعاتی و امنیتی تأسیس و شروع به کار کرد: ...
ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور، در سال 1957 [1335] «به منظور حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هرگونه توطئه زیانآور علیه منافع عمومی» تأسیس شد.
به اصطلاح آمریکایی، قرار بود ساواک، آمیزهای از سیا و «اف.بی.آی» و سازمان امنیت ملی باشد.
اختیارات آن نظیر سازمانهایی که در زمان داریوش بهعنوان «چشم و گوش شاه» خدمت میکردند، بسیار وسیع بود.
وظیفه اصلی آن حمایت از شاه از طریق کشف و ریشهکن ساختن افرادی که با حکومت مخالف بودند و اطلاع دادن از وضع و حال و روز مردم به او بود.
مأموران ساواک به وسیله موساد و سیا و «سازمان آمریکایی برای پیشرفت بینالمللی» تربیت میشدند.
3.....
مجلس شورای ملی در اسفند ماه سال 1335 تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را مطابق قانون زیر به تصویب رساند: ماده 1ـ برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هرگونه توطئه که مضر به مصالح عمومی است سازمانی به نام اطلاعات و امنیت کشور وابسته به نخستوزیری تشکیل میشود و رئیس سازمان، سمت معاونت نخستوزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی منصوب خواهد شد.
ماده 2ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور دارای وظایف زیر است: الف.
تحصیل و جمعآوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت کشور.
ب.
تعقیب اعمالی که متضمن قستمی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور و یا به نفع اجنبی اقدام میکنند.
ج.
جلوگیری از فعالیت جمعیتهایی که تشکیل و اداره کردن آن غیرقانونی اعلام شده و یا بشود و همچنین ممانعت از تشکیل جمعیتهایی که مرام و یا رویه آنها مخالف قانون اساسی باشد.
د.
جلوگیری از توطئه و اسبابچینی بر ضد امنیت کشور.
هـ .
بازرسی و کشف تحقیقات نسبت به نیروهای زیر: 1ـ بزههای منظور در قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکتی مصوب 22 خرداد 1310.
2ـ جنحه و جنایاتی که در فصل اول باب دوم قانون کیفر عمومی مصوب 22 دی ماه 1304 پیشبینی شده است.
3ـ بزههای مذکور در موارد 310، 311، 312، 313، 314، 316 و 317 قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب 1317.
ماده 3ـ مأمورین سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیث طرز تعقیب بزههای مذکور در این قانون و انجام وظایف، در زمره ضابطین نظامی خواهند بود و از تاریخ تصویب این قانون، رسیدگی به کلیه بزههای مذکور فوق، در صلاحیت دادگاههای دائمی نظامی خواهد بود.
تبصره 1ـ انجام وظایف و تکالیف سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیثی که ضابط نظامی محسوبند، به هیچ وجه مانع انجام وظایف و تکالیفی که بموجب قانون دادرسی و کیفر ارتش بر عهده ضابطین نظامی است، نخواهد بود و همچنین مواد این قانون و احکام و آئیننامهها و مقرراتی که مربوط به تکالیف مأمورین نظامی و ژاندارمری و شهربانی نسبت به انجام وظایف و خدمات محوله است، نمیباشد.
تبصره 2ـ رسیدگی به بزههائیکه به موجب این قانون، در صلاحیت دادگاه دائمی نظامی شناخته شده و متهمین به ارتکاب بزههای مزبور که قبل از تصویب این قانون در مراجع صالح دیگر تحت تعقیب قرار گرفتهاند، هرگاه بر علیه متهمین کیفر خواست صادر نگردیده، پروندههای متشکله به دادستانی ارتش جهت تعقیب و رسیدگی فرستاده میشود و نسبت به پروندههایی که کیفر خواست صادر شده در دادگاههای مربوط رسیدگی خواهد شد.
ماده 4ـ کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور، هرگاه متهم به ارتکاب بزهی شوند که راجع به خدمت بوده یا ملازمه با خدمات و وظایف آنها داشته باشد، در حکم نظامیان و خدمتگزاران ارتش هستند و با رعایت مقررات قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب 1317 تابع دادگاههای دائمی نظامی خواهند بود.
ماده 5ـ اساسنامه سازمان و آئیننامههای داخلی و استخدامی و مالی مربوط به این قانون، با تصویب هیأت دولت قابل اجراست.
4:بهطور مشخص، ساواک از سال 1335 توسط شماری از مستشاران آمریکایی راهاندازی و تأسیس شد: 5:از سال 1335 ساواک توسط 10 مستشار آمریکایی طبق قواره سازمان خودشان سازماندهی شده است.
با این تفاوت که چون فعالیت خارجی ایران ناچیز است، مانند «سیا» بدان سازمان مستقلی نداده و این وظایف را به همراه وظایف امنیتی درون یک سازمان گنجانیده و نام آن را «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» گذاردهاند.
همانطور که قبلاً گفتهام، اطلاعات در مفهوم بینالمللی آن به معنای اطلاعات خارجی است.
بنابراین ساواک 2 وظیفه اطلاعاتی (خارجی) و امنیتی (داخلی) را به عهده داشت و تلفیقی بود از دو سازمان «سیا» و «I F.B.».
6 البته آمریکا از سال 1332 کارشناسان خود را در این زمینه به ایران گسیل داشته بود، ولی فرم جدید ساواک سالها بعد تأسیس و اعلام شد: سیا تعلیم نیروهای اطلاعاتی ایران را نیز آغاز کرد.
در سپتامبر 1953 [1332] یک سرهنگ ارتش آمریکا که سالها برای سیا در خاورمیانه کار کرده بود و پیشزمینهی وسیعی در کار پلیسی و کارآگاهی داشت در پوشش وابستهی نظامی به ایران اعزام شد.
مأموریت او سازمان دادن و فرماندهی یک واحد جدید اطلاعاتی بود که در آن زمان زیر نظر فرمانداری نظامی تهران تأسیس شد که در دسامبر 1953 زیر فرماندهی سرتیپ تیمور بختیار قرار گرفته بود.
سرهنگ همکاری نزدیکی با بختیار و زیردستانش داشت، این واحد را فرماندهی میکرد، و به اعضای آن فنون پایهای اطلاعات از قبیل روشهای مراقبت و بازجویی، عملیات شبکههای اطلاعاتی و امنیت سازمانی را یاد میداد.
واحد اطلاعاتی بختیار نخستین سازمان اطلاعاتی امروزی و کارآمد بود که در ایران عمل میکرد.
ساواک از اداره کلهای مختلف با شرح وظایف خاصی تشکیل شده بود: تشکیلات ساواک شامل اداره کل، ساواک تهران و ساواک استانها بود.
الف) ساواک نه اداره کل به شرح زیر داشت: اداره کل اول: شامل کارگزینی، ارتباط و مخابرات، عملیات سرّی، بخش تشریفات، مشاوران و بازرسان و دبیرخانه میشد.
اداره دوم: کسب اطلاعات در خارج از کشور را برعهده داشت و با ستاد ارتش همکاری میکرد و با اداره کل هفتم مرتبط بود.
اداره کل سوم: مسئولیت امنیت داخلی کشور را برعهده داشت و شامل اداره کنترل سازمانها و گرههای [گروهای] مخالف، اداره امور مطبوعات، سازمانهای دولتی و کارگری، شرکتهای تعاونی، شرکت واحد اتوبوسرانی، حزب رستاخیز و مجلسین، اداره آرشیو و بایگانی، اداره سانسور، عملیات ویژه و بخش قضایی.
اداره کل چهارم: عهدهدار حفاظت ساواک و کنترل آنها بود.
اداره پنجم: امور فنی و تکنیکی ساواک را برعهده داشت.
اداره کل ششم: مسئول حسابداری، کارپردازی، بهداری و موتوری و تأمین بودجه خارج از کشور [بود.] اداره کل هفتم: جمعآوری اطلاعات داخلی و خارجی و تجزیه و تحلیل آنها را به عهده داشت.] اداره کل هشتم: کنترل اتباع خارجی و سفارتخانهها در ایران.
اداره کل نهم: بیوگرافی افراد و امور گذرنامه.
همچنین رئیس ساواک دارای دو معاون عملیاتی و اداری بود (ساواک به مثابه یکی از ابزارهای امپریالیسم).
از زمان تأسیس ساواک در سال 1335 تا زمان فروپاشی رژیم سلطنتی در سال 1357 که به عمر کوتاه ساواک در ایران نیز خاتمه داد، چهار تن به ریاست ساواک رسیدند.
هریک از این چهار نفر دارای ویژگیهای خاصی بودند و با توجه به شرایط حاکم و وضعیت زمان برای پُست مورد نظر انتخاب شدند.
این چهار تن عبارتند از: تیمور بختیار، حسن پاکروان، نعمتالله نصیری و مقدم.برهمین اساس عملکرد ساواک در چهار مقطع قابل تقسیمبندی است.
این چهار دوره شامل: «تأسیس و راهاندازی»، «سازماندهی و آموزش»، «هجوم و قدرت» و «زوال و سقوط» است.
با اوج گیری ناآرامیهای قبل از انقلاب در ایران، شاه دستور انحلال ساواک را داد و رئیس پیشین ساواک تیمسار نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد، که این اقدامات نتیجهای در بر نداشت.
با پیروزی انقلاب، نصیری دادگاهی شد و در نهایت دادگاه انقلاب رای به اعدام وی داد.
پرویز ثابتی معاون او نیز به اسرائیل گریخت.
برخی دیگر از اعضای آن همچون حسین فردوست که از نزدیکان شاه و سران ساواک بود پس از انقلاب تنها به انفصال از خدمت محکوم شدند.
اما با این حال آنان به همراه بسیاری از اعضای ردههای میانی و پایینی سابق ساواک در تشکیل وزارت اطلاعات و سازماندهی آن با جمهوری اسلامی همکاری کردند..
اگر قرار باشد تاریخ ساواک، از آغاز تا پایان، نوشته شود باید چهار دوره در آن مشخص گردد: نخستین دوره ساواک، دوره ایجاد و تأسیس این سازمان توسط مستشاران آمریکایی است.
در این دوره ساواک در واقع فاقد هرگونه سازمانی است.
این دوره از تأسیس رسمی ساواک در اسفند 1335 تا برکناری تیمور بختیار در اسفند 1339 است.
دومین دوره ساواک با ریاست پاکروان و در واقع با ورود من [فردوست] به ساواک آغاز میشود.
در این دوره هیئت مستشاری آمریکا، که نقش ریاست واقعی ساواک را بازی میکرد، محترمانه از ساواک مرخص میشود و به جای آن مربیان و اساتید اسرائیلی با علاقه وارد صحنه میشوند.
لذا این دوره را که تا فروردین 1350 ادامه دارد، باید دوره سازماندهی و آموزش ساواک نامید.
سومین دوره ساواک با خروج من و مقدم در فروردین 1350 از ساواک آغاز میشود.
این دوره، دوره هجوم و قدرت ساواک است.
چهارمین دوره ساواک، ماههای آخر سلطنت محمدرضا را دربرمیگیرد.
و سرانجام با انقلاب 22 بهمن حیات حدود 22 ساله این سازمان پایان مییابد!
ساواک و وسایل شنود: وسایلی که در آن زمان در اختیار ساواک بود، دوربینهایی بود که تا 6 کیلومتر با وضوح کامل، در حد شناخت افراد، عکس میگرفت.
دوربینهایی نیز بود که از نزدیک ترین فاصله، تا 10 سانتی متر عکسبرداری میکرد که برای تصویربرداری از اسناد سفارتخانهها بود.
آنچه اهمیت خاص داشت، فرستندههای مستقر در اماکن جلسات شبکههای پنهانی و نیز در منزل اشخاص متنفذ یا مشکوک یا سفارتخانهها بود.
به دستور محمدرضا، گاه در منزل برخی مقامات مهم این فرستندهها نصب میشد و گزارش آن به اطلاع او میرسید.
این فرستندهها به نحوی بود که به هیچ وجه قابل کشف نباشد.
ولی وسایلی برای کشف وجود داشت، که یک دستگاه کوچک جیبی بود و موجی که توسط فرستنده ارسال میشد را کشف و دیده نشد که فرستنده را کشف کنند.
اشخاص متنفذ یا مشکوک هم که اصولا نمیدانستند چنین وسیلهای وجود دارد و یا اصولا احتمال شنود را نمیدادند.
انواع فرستندههای مخفی که مورد استفاده ساواک بود و پیشرفته ترین تکنولوژی در این رشته تا آن زمان بود، عبارت بود از صفحه کاغذ بسیار نازک فلزی شبیه به کاغذهایی که برای علامت لای کتاب گذارده میشود، انواع فرستندههای بسیار ریز حتی بهاندازه یک ماش (فرم آهن ربایی آن برای میزهای فلزی مناسب بود و فرم چسبان برای میزهای چوبی)، تکمه سر دست، تکمه یقه و پیراهن، فرستنده کوچک کار گذارده شده در ساعت مچی و خلاصه هر چه بتوان تصور کرد در انواع و اقسام و مارکهای مختلف، استفاده از این وسایل منوط به مورد خاص بود.
در اداره الکترونیک شعبه خاصی نیز برای کشف فرستنده و راههای خنثی کردن کشف وجود داشت.
در ساختمان سفارتخانههای هدف، ساواک با پرداخت پول هنگفت به مستخدمین و کارکنان فرستنده کار میگذارد، ولی گاه کشف میشد.
البته کشف منوط به کشور مربوطه بود.
سفارتخانههای کویت و عربستان سعودی و امثالهم اصولا به فکر این مسائل نبودند تا چه رسد به کشف آن!
لذا در این سفارتخانهها فرستندههای فوق مورد استفاده قرار گرفت.
اما سفارتهای شوروی و اروپای شرقی دائما به دنبال کشف بودند و اداره کل پنجم را با دردسر روبهرو میکردند.
گیرندهها بستگی به برد فرستندهها داشت و معمولا در یک ساختمان نزدیک محل موردنظر و یا در اتومبیلی که به طور معمولی پارک میشد مستقر بود.
مثلا، به دستور هیأت مستشاران امریکا چندین خانه حوالی سفارت شوروی توسط ساواک تهیه شده بود.
هرچه فرستنده میفرستاد روی نوار ضبط میشد و سپس نوار مورد استفاده سازمان مربوطه (اداره کل هشتم، هیأت مستشاری، اداره کل سوم و غیره) قرار میگرفت.
ضبط صوت عملیاتی مورد استفاده ساواک باید حتما دارای 3 خاصیت میبود: اول اینکه از فاصله نزدیک، حتی نیم متری و کمتر، صدای کار آن شنیده نشود.
قطع و وصل آن معمولا به وسیله سیمی از درون آستین انجام میگرفت.
دوم اینکه حجم آن، کوچک باشد.
هر چه کوچکتر بهتر و سوم اینکه مدت نوار آن کافی باشد.
تصور میکنم بهترین ضبط صوتهای عملیاتی ساواک، ساخت ژاپن بود.
برای جلساتی که در فضای باز، مثلا در محوطه باغ، برگزار میشد، فرستنده کوچکی به شکل یک قطعه سیم بسیار نازک موجود بود که حتی از فاصله 10 سانتی متری هم دیده نمیشد.
این فرستنده به وسیله یک دستگاه کوچک تپانچه مانند به بالای محل میهمانی یا جلسه پرتاب میشد و هدف گیری روی شاخه درخت بود.
این فرستنده تا زمانی که کشف نمیشد قابل استفاده بود.
اصولا علت اینکه اداره تعقیب و مراقبت در حوزه فعالیت اداره کل پنجم قرار داشت، همین ظرایف بود.
هدف از تشکیل ساواک چه بود ساواک تأسیس شد تا به فعالیتهای مخربی که در داخل و خارج انجام میشد و برای ایران خطرناک بود پایان دهد.
در ایران نیز مانند هرجای دیگر خائنان، جاسوسان، آشوبگران و خرابکاران حرفهای به سر میبردند که حضورشان میبایست به دولت و نیروهای نظامی اطلاع داده میشد.
این وظیفه بر عهده ساواک بود.
جمله بالا، گوشهای از سخنان شاه در مورد اهداف تشکیل ساواک میباشد.
در قانون تشکیل ساواک نیز به گونهای دیگر، هدف از تشکیل آن سازمان، حفظ امنیت کشور و جلوگیری از توطئهها و فعالیتهای مخالف منافع کشور بیان شده بود.
اما آیا واقعاً ساواک برای حفظ امنیت کشور به وجود آمده بود؟
و آیا واقعاً ساواک منافع کشور و مردم را در نظر داشت؟
با نگاهی گذرا به فعالیتها و عملکرد 20 ساله ساواک و موجودیت آن سازمان، امر دیگری بر ما آشکار میشود.
شاید بتوان گفت تنها چیزی که برای ساواک مهم نبود منافع کشور و مردم بود.
ساواک و سردمداران، آن فقط به حفظ حکومت استبدادی محمدرضاشاه فکر میکردند.
پس، از دید ساواک،حفظ حکومت شاه برابر با حفظ امنیت کشور بود.
ازاینرو سعی داشت از ایجاد هرگونه فعالیتی که برضد شاه و حکومت او صورت میگرفت جلوگیری کند.
هدف دیگری که برای تشکیل ساواک بیان شده بود، برخورد با کمونیسم و جلوگیری از گسترش آن در ایران بود، این هدف مورد توجه آمریکا و سازمان جاسوسی آن (سیا)ـ که نقش مهمی در تشکیل و فعالیتهای ساواک داشتندـ بود.
ایران که در همسایگی شوروی قرار داشت، پس از تشکیل حکومت کمونیستی در آن کشور، همواره در معرض ورود و گسترش افکار کمونیستی بود و از طرف دیگر، مردم ایران، به دلیل علاقه شدید به مذهب شیعه، مخالف کمونیسم و گسترش آن بودند.
آمریکا و شاه با آگاهی از این امر، میکوشیدند که هدف اصلی از تأسیس ساواک را جلوگیری از ورود و گسترش کمونیسم بیان کنند.
مسؤولان ساواک نیز با توجه به این امر هرگاه حرکتی علیه رژیم و شاه صورت میگرفت آن را به کمونیستها منسوب میکردند تا مردم را نسبت به آنها بدبین کنند.
هدف دیگر از تشکیل ساواک، حفظ منافع اطرافیان شاه و کشورهای استعماری خصوصاً آمریکا بود.
آنها که مخالفان رژیم؛ خصوصاً روحانیون و گروههای مبارز مذهبی را مانع رسیدن به اهداف خود میدیدند با تشکیل و حمایت از ساواک، سعی داشتند مانع فعالیتهای آنها شوند.
از اهداف دیگر تشکیل ساواک، نیاز به وجود یک سازمان گسترده و قدرتمند برای کشور و خنثی سازی مخالفتها علیه رژیم در آن زمان بود.
البته قبل از تشکیل ساواک، رکن 2 در ارتش، دایره سیاسی یا آگاهی در شهربانی و نیز فرمانداری نظامی تهران وجود داشتند ولی هرکدام از آنها وظیفهای مخصوص داشتند و در عین حال ماهیت هیچکدام از آنها کشف و خنثی سازی مخالفتها قبل از وقوع آن نبود، آنها حداکثر میتوانستند بعد از بروز مخالفتها و ایجاد بحران از ادامه آن جلوگیری کنند.
از اینرو، ساواک به وجود آمد تا بتواند دقیقتر و سریعتر مخالفتهای افراد و گروهها را کنترل کند و از بین ببرد و مهمتر از آن اینکه از ایجاد هرگونه مخالفتی علیه رژیم و شاه جلوگیری کرده و از ایجاد بحران در کشور جلوگیری کند.
البته بعد از تأسیس ساواک سازمانهای مذکور(رکن 2و...) در کنار ساواک به کار خود ادامه دادند و حتی براساس اعتقاد شاه که اطلاعات و اخبار از راههای مختلف باید به دست آید؛ محمدرضاشاه، نهادهای دیگری مانند«سازمان بازرسی شاهنشاهی» و «دفتر ویژه اطلاعات» نیز به وجود آورد.
ساواک در دوران فعالیت خود با تمام آنها در ارتباط بود و در بعضی موارد از آنها کمک میگرفت.
همچنین در سال 1352 با افزایش فعالیتهای گروههای مسلح، ساواک به همراه شهربانی و ارتش و ژاندارمری «کمیته مشترک ضدخرابکاری» را بهوجود آورد تا آن گروهها را سریعتر شناسایی کرده و از بین ببرند.
ساواک علاوه بر همکاری با سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی داخلی با سازمانهای جاسوسی دنیا خصوصاً سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) نیز همکاری داشت.
همانطور که قبلاً نیز گفته شد؛ ساواک براساس طرح آمریکاییها و با کمک سیا به وجود آمد.
بعد از تشکیل ساواک نیروهای سیا به ساواک آمدند و کارکنان و مسؤولان آن را آموزش دادند.
سیا و ساواک همکاریهای دیگری نیز با هم داشتند.
رئیس سیا در تهران مرتباً با شاه، رئیس ساواک و نمایندههای آن سازمان تماس داشت.
ساواک نیز در آمریکا نماینده داشت و به عنوان یکی از اعضای نمایندگی ایران در سازمان ملل در آمریکا فعالیت میکرد.
این دو سازمان همچنین اخبار و اطلاعات لازم را به یکدیگر میدادند.
در دهه 50 روابط این دو بیشتر شد.
در سال 1352 سیا مرکز فرماندهی خود در خاورمیانه را به ایران منتقل کرد.
به این ترتیب سیا حضور خود را در ایران افزایش داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال لانه جاسوسی آمریکا ارتباط گسترده سیا و ساواک ونیز دخالت سیا و آمریکا در امور کشور آشکار شد.
از آن زمان به بعد ارتباط بین دو کشور قطع شد.
علاوه بر سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) نیز در رژیم گذشته با ساواک همکاری داشت.
در سال 1339 گروهی از مأموران موساد برای آموزش کارکنان ساواک به ایران آمدند.
این افراد در مدت حضور خود در ایران آموزشهای لازم را به کارکنان ساواک دادند.
همچنین آنان (مأموران موساد) در موارد دیگری مانند، فروش وسایل جاسوسی، تبادل اخبار لازم و مورد نظر، با ساواک همکاری داشتند.
همکاری میان ساواک و موساد با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سرنگونی حکومت پهلوی به پایان رسید و حتی ایران اسلامی،اسرائیل رابه عنوان دشمن اصلی خود معرفی کرد و با حمایت از مردم فلسطین مخالفت خود را با اسرائیل نشان داد.