دانلود تحقیق تشریح اهمیت جایگاه هنر در جامعه و نظام آموزشی

Word 122 KB 21870 26
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در شرایط حساس کنونی، و با توجه به احیاء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربیتی جایگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شده بود، ولی تصمیم انقلابی دولت نُهم که جاری و ساری ساختن صدقه جاریه شهیدان رجائی و باهنر را به همراه داشت قطعاً با طرح مقوله هنر و آفرینشهای هنری که بطن، و اساس و پایه فعالیتهای امور تربیتی به حساب می آید در سطوح مختلف تحصیلی و در جامعه انقلابی ما تبدیل به مسئله ای فوری و فوتی گردیده که شاید پس از گذشت چندین سال از تعطیلی و به دست فراموشی سپرده شدن امور تربیتی این تنها فرصت تاریخی بسیار مغتنم و عزیزی باشد برای پرداختن به هنرآموزی و پرورش ذوق و استعداد فرزندان کشور و آشنایی آنان با میراثهای گرانبها و ارزشهای معنوی والا و انقلابی که ریشه در اندیشه های ناب و روح بخش معمار بزرگ انقلاب و مردان بزرگواری همچون شهیدان رجائی و باهنر و هزاران شهید گلگون کفنی که زیباترین جلوه های هنر را با ایثار جان خود به نمایش گذاشتند و برماست که امروز با برافروخته و شعله ور شدن مجدد چراغ نورانی و فروزان امور تربیتی بتوانیم آنگونه که بایسته و شایسته انقلاب اسلامی می باشد و با بهره گیری از هنر این چراغ را نورانی تر و فروزان تر از گذشته نگاه داریم و بر غنای هنر در توسعه فعالیتهای آن بیافزاییم.
    چرا که هنر حدیث شریف زندگی دیروز است که امروز هم می تواند صدر اسرافیلی باشد برای قطع وابستگی های ناخواسته ما، زیرا آنچه از این صبح عالمتاب باقی است می تواند تکیه گاهی استوار و مطمئن برای تحرک و پویایی و خلاقیت و سرافرازی باشد و مطمئن هستم که با توجه به تغییر و تحولاتی که امروزه در صحنه علمی دنیا به وقوع پیوسته بگونه ای که عصر امروز را عصر انفجار دانش و اطلاعات و تکنولوژی نام نهاده اند.
    تکنولوژی نهفته در هنرهای اصیل و سنتی برگرفته از ارزشهای اصیل و والای انسانی ریشه دار در فرهنگ ارزشمند و ناب انقلابی و اسلامی ما می تواند پایه و اساس خودکفایی باشد چرا که هنرهای اصیل سرچشمه ای خدایی دارند و در حقیقت همان «بار امانتی» است که حضرت احدیت به آدمی عنایت فرموده است.
    تصور بنده این است که این مقدمه هر چند مختصر می تواند زمینه ای باشد برای توجه جدی تر به مسئله هنر و نقش آن در توسعه فعالیتهای امور تربیتی چه در مقطع ابتدایی که پایگاه و زیربنای هر آموزشی است و چه در مقاطع آموزشی دیگر به هر حال آنچه مسلم است جایگاه هنر و حاصل آن در دیروز و امروز، در دنیای شتر و کاروانهای قدیمی یا دنیای اطلاعات و ارتباطات و موشک و...

    یکی است زیرا که آموزش هنر، باروری و شکوفایی احساس و ذوق است و هر جامعه ای که آن را نادیده بگیرد به طور یقین گرفتار عواقب سوء آن خواهد شد شواهد گوناگون، نشان می دهد که هنر و تربیت، موازی و هم جهت می باشند و راهی مطمئن و ارزشمند برای انتقال مفاهیم پیچیده دینی، اخلاقی، ارزشی و معنوی آنهم با روشهای جذاب، عمیق و آرام و ژرف که نهایتاً تبدیل به پایه ای محکم برای پرورش انسانهای متعالی و متکامل که روند تعلیم و تربیت را به طوری صحیح و اصولی پیموده و به عالیترین اهداف غایی و آرمانی نظام تعلیم و تربیتی ما که همانا چیزی نیست جز قرب الی الله نائل گردند و در پایان این مقدمه نسبتاً طولانی، آنرا با سخنی از آلبرت اینشتین به پایان می برم ایشان می فرماید:
    امروزه گاه صرفاً مدرسه را محملی برای انتقال صرف اندوخته های علمی و اطلاعات بشری به ذهن فراگیران می دانند حال آنکه اندوخته های علمی چیزی مرده است و ما با زندگان سروکار داریم و ما باید راه و رسم چگونه زیستن و چگونه اندیشیدن را به آنان بیاموزیم.
    والسلام- سید محمدحسینی دقیق- آذرماه 86

    تشریح اهمیت جایگاه هنر در جامعه و نظام آموزشی
    اگر تاریخ را ورق بزنیم و جوامع مختلف را مورد کنکاش قرار دهیم، نهادهای متعددی را در آن جوامع خواهیم یافت که کارشان آموزش آمیزه های دینی و مذهبی مبتنی بر جهان بینی و ایدئولوژی حاکم بر آن جوامع می باشد و نتیجه می گیریم که آموزش دینی و فعالیتهایی که در ارتباط با آن در جوامع مختلف صورت می گیرد همزاد انسان و یک نیاز قطعی و واقعی برای او بشمار می رود و انتقال آن به نسل های آینده نیز در زمره انتقال میراث فرهنگی جوامع است لذا در جامعه اسلامی ما توجه به امور پرورشی و فعالیتهای مرتبط با آن می تواند به عنوان یک مسأله ویژه مورد توجه قرار گیرد زیرا این مسأله حتی یک گرایش عمومی برای اولیاء نیز محسوب می شود و اولیاء نیز مایلند دین و آمیزه های دینی و ارزشهای فرهنگی و تربیتی خود را مثل هر میراث فرهنگی دیگر به فرزندان خود منتقل نمایند.
    ماده 26 اعلامیه حقوق بشر این اولویت را در انتخاب نو ع تربیت: برای اولیاء به رسمیت می شناسد.

    علاوه بر آن در جوامع معلمان بیشماری هستند که آموزش آمیزه های دینی و تربیتی را به عنوان رسالتی اصلاح طلبانه دنبال می نمایند.

    علاوه بر آن که کنجکاوی درباره دین و گرایش به آن و علاقمندی به فعالیتهای متنوع فرهنگی و تربیتی یک رغبت قطعی و فطری در کودکان شناخته شده است که این علاقه و رغبت عموماً در سالهای پایانی دبستان بروز و شدت بیشتری پیدا می کند با این وجود آموزش دینی و قرآن و بهره مندی از فعالیتهای متنوع و جذاب بمنظور ایجاد یک نظام تربیتی قوی و مؤثر و پایدار از مسائل بسیار مهم و دارای اولویت می باشد که بسیار مهم و شایسته التفات است که لاجرم باید به آن پرداخته شود و برای پرداختن به آن لازم است به سئوالاتی از قبیل ذیل پاسخ دهیم
    کودکان ما مفاهیم دینی را چگونه می فهمند، تربیت دینی و فعالیتهای تربیتی متناسب با آن در سنین مختلف و مقاطع مختلف تحصیلی باید دارای چه خصوصیاتی باشد، کدام مفاهیم برای آموزش به دانش آموزان دبستانی یا راهنمایی و یا متوسطه ..........

    مناسب است؟

    آیا فعالیتها و برنامه های فعلی نظام آموزش ما آنگونه که بایسته و شایسته است توانسته است در ایجاد نظامی پایدار آموزش و تربیتی را پی ریزی نماید؟
    قطعاً برخورداری از یک نظام تربیتی مطلوب، پویا در نظام آموزشی ما آنگونه که شایسته نظام مقدس جمهور اسلامی ما میباشد نیازمند پاسخگویی به سئوالات مذکور می باشد.
    از طرفی دیگر توجه به ویژگیهای ورحی، روانی و رفتاری فراگیران در مقاطع مختلف بمنظور پاسخگویی به سئوالات فوق و پی ریزی یک برنامه مدون آموزشی موفق در فعالیتهای تربیتی امری اجتناب ناپذیر است که فراگیران با ورود به دوره ابتدایی مواجه با یک تحول اساسی می شوند.

    از نظر ظرفیت و توانائیهای ذهنی، برای کسب بسیاری از مسایل آموزشی و تربیتی که قبل از ارتباط مستقیم با مدرسه پیدا نکرده بودند آمادگی پیدا می کنند و همچنین تحولات عظیمی در ذهن آنها نسبت به مسائل اجتماعی ایجاد می شود و با ورود فراگیران به عرصه آموزش رسمی (مدرسه) و دور شدن از محیط محدود دوره زندگی در محیط خانواده آمادگی بیشتری برای سازگاری با محیط و قبول قواعد و مقررات اجتماعی، آنان را وارد مرحله جدیدی از زندگی می کند که همه و همه حاکی از فرآیند تحولی است که عمدتاً به دلیل ورود فراگیران به دوره های مختلف تحصیلی و پاگذاشتن به محیط آموزش و پرورش رسمی ایجاد می گردد.
    از طرفی دیگر دوره های تحصیلی مختلف هر کدام متناسب با ویژگی های سنی، ذهنی، رفتاری، اخلاقی و اجتماعی .....

    فراگیران دوره شکوفایی بسیاری از استعدادهای دانش آموزان است.

    شامل استعدادهای هنری، علمی، ادبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیستی، اخلاقی و......

    و بسیار از خلاقیت ها در این دوره شکل می گیرد خصوصاً دوره ابتدایی که از اهمیت ویژه ای در میان دوره های تحصیلی ما برخوردار است.
    از طرفی دیگر دوره های تحصیلی مختلف هر کدام متناسب با ویژگی های سنی، ذهنی، رفتاری، اخلاقی و اجتماعی .....

    و بسیار از خلاقیت ها در این دوره شکل می گیرد خصوصاً دوره ابتدایی که از اهمیت ویژه ای در میان دوره های تحصیلی ما برخوردار است.

    حال بمنظور بهره مندی از این استعدادها و جهت دهی مناسب به آن نیازمند یک نظام تربیتی قوی، مطلوب و پویا متناسب با هدفهای غایی و آرمانی نظام تعلیم و تربیتی کشورمان می باشیم بدین منظور احیاء مجدد معاونت پرورشی و نهاد امور تربیتی را به فال نیک گرفته و امیدوارم که امور تربیتی بتواند با بهره مندی از هنر فعالیتهای تربیتی را گسترش داده و گامهای مؤثر و بلندی را در جهت زنده نگه داشتن ارزشهای والای انسانی و مذهبی و انقلابی و پرورش انسانهای منطبق بر معیارهای ایدئولوژیکی و جهان بینی توحیدی آنها را در مسیر رشد و تعالی و تکامل قرار داده و در آینده ای نه چندان دور شاهد پرورش یافتن انسانهایی والا، توانمند، خلاق، مبتکر، و...

    در نظام تعلیم و تربیت کشورمان باشیم.

    ان شاء الله و امیدوارم که بنده هم توانسته باشم با زبان الکن و قلم ناتوانم حق مطلب را در امر بهره مندی از هنر در توسعه فعالیتهای امور تربیتی ادا نموده باشم.

    با توجه به مطالبی که ذکر آن گذشت که همه و همه حاکی از اهمیت ایجاد یک نظام تربیتی پایدار در آموزش و پرورش می باشد در ادامه به ذکر راههایی که می تواند بهره مندی از آن تحت مقوله هنر در بالا بردن ظرفیت های نظام تربیتی و امور تربیتی *** نماید اشاره می نمایم.

    چگونه می توان یک نظام تربیتی مطلوب مبتنی بر هنر و فعالیتهای هنری بوجود آورد الحمدالله به برکت انقلاب اسلامی، ما ملتی داریم با سرمایه های معنوی با ارزش و توانمندیهای بسیار.

    اما نکته قابل تأمل این است که ما با وجود داشتن چنین سرمایه های با ارزش که قطعاً پشتوانه بسیار خوبی برای هر نظام آموزشی محسوب می شود تا چه اندازه توانسته ایم از این سرمایه ها و توانمندیها استفاده کنیم.

    برای روشن شدن موضوع، سخنی از آقای بهرامپور از کتاب نقدی بر ناکارآمدی آموزش و پرورش نقل می نمایم.

    ایشان می فرمایند «دولتی زیرک و باهوش که برای تحصیل به کانادا رفته بود می گفت: اگر بخواهیم سرمایه های معنوی خودمان را با غرب مقایسه کنیم باید به آنها نمره 10 و به خودمان نمره 100بدهیم ولی فرق ما با آنها در این است که ما از 100 سرمایه به اندازه یکی استفاده می کنیم و آنها از 10 سرمایه به اندازه ی 9 استفاده می نمایند.» پس ما باید فرصت های طلایی که می تواند در جهت کسب علم و دانش و فراهم شدن زمینه برای پرورش مهارتهای فکر کردن، مهارت های اجتماعی شدن و مهارت های فنی جهت آماده شدن برای ورود به عرصه زندگی واقعی را فراهم می نماید غافل نشده و آنرا هدر ندهیم و شاید یکی از بهترین راههایی که می تواند زمینه جلوگیری از هدر رفتن چنین فرصت هایی طلایی را بگیرد فراهم نمودن شرایط برای حضور قدرتمند در صحنه فعالیتهای امور تربیتی و بهره مندی از هنر در توسعه آن به عنوان یک از مقوله های بسیار مهم و جدی و مورد توجه و علاقه وافر بچه ها (فراگیران) دانست.

    برای تأکید و توجه بیشتر به این مهم سئوالی را مطرح می نمایم.

    چرا هنر؟

    قطعاً امروزه کار معلم تنها انتقال یک سلسله مفاهیم به دانش آموزان از طریق نشانه های گفتاری و نوشتاری نیست بلکه مهمترین وظیفه او این است که بداند چه چیزی را به چه کسی و با چه روشی می باید ارائه نماید.

    از این رو معلم خوب کسی نیست که تنها یک مطلب را خوب بداند بلکه معلم خوب و شایسته کسی است که بتواند مطلب را متناسب با سن و ویژگیهای اختصاصی دانش آموزان آنهم با زبانی متناسب حال او ارائه نماید.

    که در این راه با بهره مندی از هنر می توانیم گامهای بلند و مؤثری برداریم.

    چرا که هنر یکی از قلمروهای بسیار مهم و گنجینه فرهنگی، و...

    هر جامعه ای محسوب می شود و فرهنگ و ارزشهای دینی و معنوی هر جامعه ای در درجه اول در آثار هنری خلق شده از سوی افراد آن جامعه متجلی می شود و انسان به یاری ادبیات و هنر است که نتوانستن های خود را در ساحت واقعیت جبران می کند و به آنچه که باید باشد و نیست رنگ عینیت و تجلّی محسوس می بخشد قطعاً هنر انسان را از دایره تنگ تفرّد و درون گرایی محض خارج کرده و در مسیر تعامل و تکامل اجتماعی و انسانی قرار می دهد و پرواضح است انسانهایی که دستی در هنر ندارند معمولاً دارای افق اندیشه وسیع تر و ژرف تری نسبت به مسائل جهان دارند و می توانند آزادانه از مرز دنیای واقع فراتر رفته و در اوج زیبایی خود ساخته به پرواز درآیند و در این رهگذر رویاهای ناممکن را ممکن سازند.

    علاقمندی به هنر و فراهم نمودن زمینه بهره گیری از آن برای دانش آموزان باعث گسترش حس زیباشناختی آنان، تبلیغ ارزشهای معنوی، آشنایی با الگوهای رفتار انسانی والا گسترش باورها و نگرش های مثبت و به طور کلی آزادی انسان از فشارهای ناشی از زندگی مادی می گردد.

    و از طرفی دیگر اگر ما بتوانیم با بهره گیری از هنر دانش آموزان را علاقمند به امور دینی و مذهبی و فعالیتهای تربیتی نمائیم قطعاً دریچه هایی شفاف به دنیای اطراف دانش آموزان باز می شود که با پیشرفت کار آموزش این پنجره شفافیت و نورانیت آن بیشتر می شود و با وجود چنین دریچه هایی دانش آموزان دنیا و زیبایی های آنرا بهتر می بینند و نتیجتاً علاقه مندی بهتر و بیشتری به هنر پیدا می کنند چرا که اعتقاد داریم که مبانی دینی ما منطبق بر حکمتهای جهان هستی و منطبق بر فطرت انسانی است و قطعاً آگاهی بیشتر از حکمتهای جهان هستی باعث رشد دینداری خواهد شد و در پایان این قسمت از نوشته ام به سخنی از استاد جعفر سبحانی اشاره می نمایم.

    ایشان می فرمایند: «علم و دانش، مطالعه و بررسی آثار دانشمندان غور در قوانین آفرینش، مایه شکفته شدن عقل و خرد می گردد.

    چنانچه ممارست با گناه و همنشینی با بدکاران، دیدن مناظر معصیت، مایه ضعف شنوایی و بینایی فرد گردیده و زشتی بسیاری از کارها را از میان می برد.

    اشاره مختصر به جایگاه هنر در فعالیتهای تربیتی مذاهب در مذاهب دیگر بهره گیری از هنر نیز مدخلی است برای آموزش و ایجاد علاقمندی به دین و فعالیتهای تربیتی بگونه ای که آقای «عادل توفیق عطاری» در کتاب «القربیه الیهودیه فی فلسطین المتحله و الدیاسپورا» نوشته: «قهرمانان توراتی مثل قصه حضرت داود، طالوت و جالوت ما مدخلی برای آموزش دین و ارزشهای دینی است یا جشن زیبای بابانوئل دوست داشتنی، یک مدخل برای ایجاد علاقمندی به دین است همچنان که سرودهای کودکانه، این نقش را در مسیحیت بازی می کند.» متعالی بودن هنر در گذشته و حال ارجمندی و متعالی بودن هنر گذشته و امروز را، می توانیم در یک بررسی کوتاه و در لابه لای سرمایه های فراموش شده تاریخ دور و نزدیک ببینیم، لازم می دانم به یکی از وقایع ناخوشایند که در برنامه های آموزشی جهان سوم وجود دارد اشاره نمایم و آن نادیده گرفتن زمینه های آموزش سنتی و تجربی دانش و هنر آن کشورهاست مثلاً همین نادیده گرفتن تجربه آموزشی بسیار ارزنده «حوزه ای» خودمان و جایگزینی روشهای بیگانه با ماست شیوه های برتر از همان فریبهای استعماری است زیرا آنچه را امروزه به عنوان روشهای آموزشی برایمان سوغات آورده اند دریافتهای ناقص و حفظ کردنی و نظری به دنبال دارد که جایی برای جستجو و تکاپو و تحقیق و فکر کردن و آشنایی با فرآیند تفکر منطقی و حل مسأله برای فراگیران ما باقی نمی گذارد.

    برای روشن تر شدن موضوع و اهمیت پرورش در فرآیند آموزش لازم می دانیم به موضوعی که شاید خیلی از اوقات ذهن من و بسیاری امثال چون بنده را به عنوان معلم درگیر نموده اشاره نمایم.

    امروزه با پیشرفتهای سریع علمی بسیاری از نظامهای آموزشی دنیا به دنیال شیوه ها و روش هایی هستند که یادگیری بهتر را تحت عناوین روشهای نوین و فعال تدریس ارائه نمایند.

    امّا بنده نظرم این است که تدریس پویا وفعال در کلاسهای درس ما همان چیزی است که امروز در اهداف کنفرانس امور تربیتی و احیاء معاونت پرورشی نهفته است.

    از نظر بنده تدریس پویا با توجه به نمودار شماتیک زیر چیزی نیست جز توجه به بعد پرورشی فرآیند آموزش.

    امروزه در فرآیند آموزش ارائه اطلاعات و معلومات و اندوخته های صرف علمی به ذهن فراگیران ره آوردی جز حفظ طوطی وار مطالب را به دنبال نخواهد داشت امّا اگر می خواهیم آموزش و پرورش موفق پویا و فعال داشته باشیم قطعاً باید به سوی پرورش گام برداریم و آنچه در نمودار تدریس پویا از پرورش را در ذهن ما متبادر می نمایدقطعاً چیزی نیست جز اینکه فراگیران ما بتوانند از اطلاعات و یافته های علمی خود در حوزه دانش در بعد نگرشی و مهارتی استفاده نمایند آن موقع است که می توانیم ادعا نمائیم که ما توانسته ایم در هر دو حوزه آموزش و پرورش موفق باشیم.

    زمانی که فراگیران ما بتوانند از دانش خود در علوم، زیست شناسی، فیزیک، ریاضی و...

    امکان دستیابی به ابزارها و امکانات و روشهایی که حاصل اندیشیدن برای نیازهای فوری و آتی فردی و اجتماعی آنهم در سایه پرورش تفکر همگرا را فراهم نمایند و از طرفی سوق داران سمت سوی آموزش به پرورش امکان دستیابی به ابزارها، امکانات و روشهای خلاقه و جدیدی که حاصل اندیشیدن نسل فعلی بشری برای حل معضلات و مشکلات تازه و قدیمی را در سایه شکل گرفتن فرآیند تفکر واگرا و حل مسأله در فراگیران را فراهم می نماید.

    توجه به هنر از منظر کتابهای درسی تربیت و پرورش کودک همواره از وظایف مهم نسل بزرگسال یک جامعه محسوب می شود بر این اساس مربیان تربیتی، والدین و بزرگسالان که به نحوی در ارتباط با کودکان قرار می گیرند همیشه می کوشند به این سؤالها جواب دهند که هدف از پرورش و آموزش چیست؟

    و چگونه می توان به این هدف یا هدفها دست یافت؟

    وقتی که کتابهای درسی را یکبار با دقت ورق می زنم و اهداف آن را مرور می نمایم از درس عبور از خیابان، اصول نامه نویسی، خانواده آقای هاشمی گرفته تا ایثار و گذشت، محاسبه عملیات تفریق و تقسیم و ضرب، اصول و فروع دین و...

    به یک نقطه مشترک در اهداف دست می یابم و آن چیزی نیست جز پرورش تفکر همگرا و تثبیت و تقویت حالت همنواگرایی در دانش آموزانمان که این امر بسیار مقبول و موجه و لازم است، چرا که کودک امروز و بزرگسال فردا بتواند به قوانین و مقررات اجتماعی احترام نهاده و با رعایت آنها قوام و امنیت درونی ساختارهای اجتماعی را تقویت نماید و در نتیجه نظام آموزشی و پرورشی و نظام امنیتی و قضایی ما در آینده کمتر با مسائل و مشکلاتی که برخاسته از حوزه های روانی- تربیتی است روبرو شود.

    البته این نوع هدف گزاری یعنی تقویت حالت همنواگرایی یک روی سکه است امّا روی دیگر سکه که منقوش به تفکر واگرا می باشد که اهمیت آن در توضیح و تفسیر تدریس فعال و پویا گذشت یکی از نقاط اساسی ضعف نظام آموزشی ما در توجه به این نوع سیستم تفکری در کتابهای درسی می باشد و دلیل آن این است.

    چرا دانش آموز و دانشجویی که دانشنامه پایان تحصیلاتش را در دست دارد از بکار بستن آموخته هایش در زندگی روزمره عاجز است؟

    چرا فارغ التحصیلان دانشگاهی ما قادر به تجزیه و تحلیل ساده از وقایع پیرامونش نمی باشند؟

    چرا در نظام اداری کمتر با مدیران کارآمدی روبرو هستیم که خلاقیت را به کارشان اضافه کرده باشند و سیری از تحول و نوآوری را در نظام مدیریت و اجرای کارها و بهبود شرایط کاری و تولید محصولات عرضه کرده باشند؟

    چرا در نوآوری و اختراع و اکتشاف نتوانسته ایم پرچمدار ملل باشیم.

    براستی منشأ این مشکلات را در کجا بایستی جستجو نمود.

    که البته من به طور واضح به آن پاسخ خواهم داد.

    پاسخ اینها و شاید دهها و صدها سؤال دیگر از این دست را باید در حذف امور تربیتی از صحنه آموزش و پرورش جستجو کرد آن هم به این دلیل که ما در ریاضیات به کودکانمان می آموزیم 4=2+2 در علوم به آنها می آموزم ماده چیست و چه خصوصیاتی دارد و در فیزیک قانون نیوتن و...

    را می آموزیم و....

    اما در کدامین درس و یا دروس به او می آموزیم که او هم می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد؟

    در کدامین درس به او می آموزیم که او هم دارای توانمندیها و استعدادهای فراوانی است که اگرچه در ریاضی و فیزیک ضعیف است اما می تواند با ارائه توانمندیهای خود حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.

    آری پاسخ تمامی این سئوالات در این است که ما به فعالیتهای تربیتی فرهنگی و هنری بچه ها بها نداده ایم و به درس هنر هم که در بطن و اساس فعالیتهای امور تربیتی می باشد بی توجه بوده ایم به گونه ای که درس هنر هم تبدیل به یک درس خنثی یا فدایی درسهای دیگر شده است یعنی هرجا که وقت کم آورده ایم هنر را فدای ریاضی و علوم و.......

    کرده ایم.

    اگر ما هنر را فدا کرده ایم یعنی پرورش را فدا کرده ایم.

    بُعد مهم هنر بعد پرورشی آن است نه بُعد آموزشی آن.

    در حالی که امروزه جایگاه واقعی هنر در مقاطع تحصیلی ما جایگاهی نیست که در خور اهمیت آن باشد ما حتی در نظام تربیتی-خانوادگی خود نیز دچار اشکال بزرگی هستیم و آن این است که تصویر ما از فرزند خوب و با تربیت فرزندی است که حرف شنو، مطیع و آرام که در برابر هر سازی، رقصی متناسب را آغاز نماید و بر همین مبنا کودکی را که خلاق و مستقل و صاحب اندیشه و نظر باشد فضول و گستاخ و بی ادب می پنداریم و با تکیه بر چنین طرز فکری است که در خانه کودکانمان را به جای تشویق و پرداختن به هنر به خواندن علوم و ریاضی و...

    وادار می نمائیم.

    بیاید به کودکانمان اجازه اظهارنظر، داستان گویی و داستان پردازی و انشانویسی و تصویرگری و حجم سازی و نقاشی و غیره را بدهیم.

    تصور کنید اگر افراد بزرگی چون ابوعلی سینا توانایی نگارش نداشتند چه مصیبتی عارض می شد.

    اگر امثال او نمی توانستند تفکر واگرایشان را به صورت مکتوب از خود به جای نهند چه فاجعه فرهنگی ای رخ می داد؟

    اما واقعیت این است که بوعلی ها در خانه و مدرسه ها بسیارند و در کنار ما هستند فقط اجازه دهیم که شکوفا شوند و بخشی از اجازه دادن ما تنها با درک اهمیت جایگاه هنر در توسعه فعالیتهای امور تربیتی میسّر می گردد.

    و امّا راههای بهره گیری از هنردر توسعه امور تربیتی با بهره گیری از هنر فعالان بخش امور تربیتی باید فضایی فراهم نمایند که کودکان در آن فضا آزادانه تخیل و اندیشه کنند حواسشان تقویت شود، ظرفیت های نهفته هوش و تفکرشان پرورش یابد عواطف و احساساتشان توسعه یابد و استعداد و خلاقیت هایشان شکوفا شود.

    به جرأت می توان گفت که همه ی کودکان فعالیت های هنری را دوست دارند آن ها در این گونه فعالیتها و هنگام انجام دادن کارهای عملی، طراحی، ساختن، شکست و پیروزی را تجربه می کنند به این ترتیب، زمینه های برای بروز خلاقیت و احساسات آن ها فراهم می شود.

    «در هر انسانی چه جوان و چه پیر ذوقی خلاقانه وجود دارد؛ زیرا همه ی ما از تمایل فطری برای استفاده از دست های خود و مواد لازم به عنوان ابزارهایی برای بیان هنری برخورداریم» (جان لنکستر 1373) تقویت رویکرد تربیت هنری بعنوان هدف گذاری مهم در فعالیتهای امور تربیتی جروم هاپس من، تربیت هنر را ناظر بر حواس مختلف، رشد تجارب حسی و لمسی حساسیت و برخورد عمیق با جلوه های بصری هنری و نقادی هنرمندانه می داند.

    در واقع از نظر وی تربیت هنری شامل آموزش **** رشد تجارب بصری، آفرینش و فهم اشکال نمادین بصری و نیز رشد آگاهانه ی تصورات بصری در نقاشی مجسمه سازی، هنرهای تزئینی و آموزش در زمینه ی کاربرد و اعمال قضاوت نقادانه ی تجارب بصری است که قطعاً توجه به تربیت هنر علاوه بر ابعاد روحی، عاطفی و روانی، از منظر آموزشی و تربیتی هم مورد توجه است در تبیین آنچه «تربیت هنری» نامیده می شود، ابعادی مانند رشد خلاقیت دانش آموزان ادراک حسی عمیق و دقیق نسبت به پدیده های هنری، پرورش حواس مختلف و به کارگیری آن ها، کسب آگاهی غنی و رشد یابنده از تجارب بصری، ساخت و آفرینش پدیده های هنری، شناخت و ارزش گذاری نقادانه ی اشکال نمادین بصری، کسب مهارتهای مربوط به تجلی و ابزار هنرمندانه، شناخت فهم تاریخی- فرهنگی، افزایش حساسیت دانش آموز نسبت به ویژگی ها و ابعاد زیباشناختی پدیده های مختلف و دقت و توجه به طبیعت و عناصر موجود در آن مورد تأکید است که توجه به تربیت هنری در توسعه فعالیتهای امور تربیتی اهداف زیر را می تواند در برگیرد.

    1- زیبا شناسی 2- ارتباط با طبیعت 3- آشنایی با تاریخ هنر 4- تولید محصول هنری 5- نقد هنری شاید امور تربیتی در برگزاری اردوهای تفریحی و سیاحتی و یا در برنامه های اوقات فراغت خود هزینه های زیادی را متحمل شود امّا می تواند با هدف گزاری صحیح روی تقویت تربیت هنری بچه ها به اهداف بسیار مهمی در برنامه های تربیتی خود دست یابد.

    که تا کنون این خلاء در برنامه های تربیتی وجود داشته است.

    یعنی کمتر ما در برنامه های امور تربیتی به فراگیران یاد داده ایم که به جنبه های زیباشناختی پدیده ها توجه کرده و از آن الهام گرفته و یک اثر هنری را خلق نمایند.

    انسان خود زیباترین آفریده ی خداوند است و خداوند عالم را به زیباترین صورت ممکن آفریده و در آن صورتگری کرده است «هوالله الخالق الباری المصور الاسماء الحسنی» (حشر/ 24) و شما را او تصویر کرد و صورت بخشید و به بیان دیگر، صورت شما را خلق کرد آن هم نه بر هر صورتی بلکه به زیباترین صورتها.

    «خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورتکم» (تغابن/3) یعنی شما را در بهترین و زیباترین صورتی که برتر از آن ممکن نیست آفریده است.

    زیبایی ها، چه آن ها که در نمایشگاه طبیعت اند و چه آن ها که محصول فکر و ذوق انسانی اند، از دیدگاه اسلام محبوب و مطلوبند و همه، مستند به خدا هستند.

    آیه های متعددی در قرآن مجید زیبایی ها را به خدا نسبت می دهند و حتی محروم ساختن مردم از زیبایی ها را نکوهش می کنند: بهره گیری از هنر به منظور معرفی زیبایی های معقول و معنوی در فعالیتهای امور تربیتی «قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده» (اعراف/32) کلمه اخراج در این آیه بیانگر این نکته است که خداوند در قرآن مجید زیبایی های محسوس، معقول و معنوی را تذکر می دهد و آن ها را در برابر دیدگانِ سر و جان انسان، به تصویر می کشد پس از اولین قدم، آشنا کردن کودکان با زیبایی های محسوس موجود در طبیعت باعث شادی و آماده شدن آن ها برای شناخت زیبایی های معقول و معنوی می شود.

    در نتیجه کودکان می توانند یافته های خود را به زیباترین شکلی که برایشان امکان دارد در آثار خود نمود بخشند.

    بر این اساس، آشنا کردن بچه ها با زیبایی ها و توجه به طبیعت به عنوان یکی از آیات و نمونه های زیبایی، اهمیت دارد و باعث تقویت حس زیباشناسی و زیبادوستی در آن ها می شود و آن ها را از زشتی ها دور می کند.

    که قطعاً یکی از مهمترین اهداف در فعالیتهای امور تربیتی آشنا کردن فراگیران با خوبی ها و بدی ها و زشتی ها و زیبایی ها می باشد تا بدین وسیله آنان با یکی از مهمترین فروع دین اسلام که همانا نهادینه کردن فرهنگ عفاف و پاکی و امر به معروف و نهی از منکر می باشد تحقق یابد د و چه راهی بهتر از هنر که به طرقی زیبا بتوان این اهداف را نهادینه کند .

    بهره گیری از هنر به منظور ارتباط با طبیعت و توجه به نظم هستی و قدرت خالق یکتا (وحدت در عین کثرت و کثرت در حین وحدت) طبیعت برای انسان، کمال است، نهایت زیبایی است و منبع الهام است.

    هوایی که استنشاق می کنیم آبی که می نوشیم، گلی که می بوییم، خورشیدی که غروب می کند، پرنده هایی که در پرواز است و...

    از نظامی تبعیت می کنند که ما هم جزئی از آن هستیم و در آن مشارکت داریم همه ی این وابستگی ها نشانه ی ارزشمند بودن طبیعتی است که با تمامی نیش و نوشش همیشه پویاست و نیرویی را در بطن خود دارد.

    این نیرو که بر تمامی پدیده ها و روابط انسان با آن ها حکومت دارد.

    آن نظم عالی است که انسان به عنوان جزئی از کل نظام هستی وابسته به آن و متأثر از آن است.

    انسان با دقت در محیط پیرامون خود به نکات و ظرایفی دست یافته و توانسته است به اختراعات و ابداعات تازه ای دست یابد و فراهم نمودن زمینه تفکر و تعمق در نشانه های خداوند و پی بردن به قدرت خالق بی همتا و یکتا که این امر منطبق می شود بر تقویت اصول و پایه های اساسی دین مبین اسلام یعنی توحید، معاد، عدل و....

    بگونه ای که خداوند نیز در قرآن انسانها را سفارش می کند به نظاره دقیق آیات و نشانه های خداوند و تفکر در آن «و جعلنا اللیل و النهار آیتین فمحونا آیه اللیل و جعلنا آیه النهار مبصره» (اسراء /12) و گردانیدیم شب و روز را در دو نشانه و آیت، سپس محو کردیم آیت شب را و گردانیدیم آیت روز را روشنی بخش و نور دهنده ی چشم «و فی الارض آیات للموقنین» (ذاریات/ 30) و آن چه در زمین است، نشانه هایی است برای کسانی که یقین آوردند.

    «ان فی السموات و فی الارض لایات للموقنین» (جاثیه/3) و به راستی در آسمان ها و زمین برای مؤمنان نشانه هایی است «و فی خلقکم و ما یبث من دابه آیات لقوم یوقنون» (جاثیه/4) در آفرینش شما آدمیان و انواع بی شمار حیوان (با خلقت های عجیب) که در روی زمین پراکنده اند هم آیات و براهین قدرت حق برای اهل یقین آشکار است.

    در طبیعت ارتباط منظم بین اجزاء، وحدت کل را به وجود می آورد.

    حکیم ابوعلی سینا در بیان نظم هستی می گوید -«جنبه ی کلیت عناصر، ایجاد کثرت می کند و جنبه ی کیفیت آن ها، همین کثرت را به وحدت باز می گرداند» بهره گیری از هنر در توسعه فعالیتهای امور تربیتی به منظور آشنایی فراگیران با تاریخ هنر و میراث فرهنگی در انسان سازی و عبرت آموزی در حقیقت میراث فرهنگی، هویت و شناسنامه ی هر قوم و ملت است و نشان می دهد که آن قوم و ملت چگونه زیسته و در شکل گیری تمدن بشری چه نقشی داشته است.

    آثار به جا مانده از گذشتگان، ارزش های فرهنگی و تربیتی بسیاری دارند.

    این آثار در رشد و تعالی حیات امروز و فردای انسان مفید و مؤثرند؛ انسان ساز و عبرت آموزند.

    البته شایان ذکر است هنگامی که از میراث فرهنگی صحبت می شود، تنها آثار و اشیای قدیمی موجود در خانه ها یا موزه ها مدّنظر نیست میراث فرهنگی شامل تمامی تفکرات، اعتقادات، آداب و رسوم، زبان و هنر در طی زمان است و حتی انسان ها را که حاصل دانش و فرهنگ موروثی نیاکان خود هستند و در طول زمان، آن را محفوظ داشته و به کمال رسانده اند را شامل می شود.

در شرايط حساس کنوني، و با توجه به احياء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربيتي جايگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشي سپرده شده بود، ولي تصميم انقلابي دولت نُهم که جاري و ساري ساختن صدقه جاريه شهيدان رجائي و باه

سر آغاز موسیقی، از جمله هنرهایی به شمار می‌رود شمار می‌رود که نقش یاری رسان آن به ذهن و روان انسان و تاثیرات آن بر افزایش اداراک و توانایی ذهنی افراد، بر کسی پوشیده نیست. موسیقی ، بی واسطه و مستقیما با روح انسانی پیوند بر قرار نموده و گوش جان او را لبریز می‌سازد. صدا به عنوان پدیده ای روانی، تاثیرات مختلفی را برانسان به جای نهاده و صداهای موزون و موسیقیایی به او آرامش اعطا کرده ...

در شرايط حساس کنوني، و با توجه به احياء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربيتي جايگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشي سپرده شده بود، ولي تصميم انقلابي دولت نُهم که جاري و ساري ساختن صدقه جاريه شهيدان رجائي و باه

«هيچ چيزي در عالم هستي وجود ندارد مگر آنکه مخزن آن پيش ماست خود انسان هنر است، هنر خدا. خود خداوند هم از آفرينش انسان بعنوان هنر ياد کرده، خداوند در آيه ‌فتبارک الله احسن الخالقين» شگفتي عجيبي را بيان مي‌نمايد. خداوند خودش را تحسين مي‌نمايد و به خود

آماتورها و حرفه ای‌ها دو فصل اول ریشه‌های فلسفی مفاهیم جنسی شده را حول تصورات هنرمند، هنر، و واکنش زیبایی شناسانه نشان دادند؛ این فصل به بعضی از آن مفاهیمی می‌پردازد که بر فرصت‌های زنان شاغل در برخی از هنرها تأثیر گذاشتند. از آنجا که ما تحلیلی از سنت هنر- زیبا را دنبال می‌کنیم، جایگاه تاریخی این بحث قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم خواهد بود. چنین تمرکزی ما را به مطالعه یک عامل مهم ...

سخنراني هوشنگ اميراحمدي در دبي، استاد و مدير مرکز مطالعات خاورميانه دانشگاه راتگرز، آمريکا موضوع صحبت من جايگاه ايران در دنياي جديد است، و پرداختن به اين موضوع در کنفرانسي که در دوبي براي بررسي پديده جهاني شدن و ملازمات آن برگزار شده، اين فرصت را

درمورد بررسى ريشه ها و بنيادهاى تاريخى ورزش هاى زورخانه اى پس از انقلاب مشروطيت پژوهش هاى چندى انجام شده است.ازجمله کتاب تاريخ ورزش باستانى ايران به قلم بيضايى کاشانى سال 1337. پرتو بيضايى درخصوص علت اين پژوهش اشاره داشته "در سنوات اخير. ( 1337 ) و

بررسي نقش محوري زنان در جامعه اسلامي حوزه علميه خواهران‌ الزهرا(س) آذربايجان‌غربي ، با انتشار مقاله‌اي نقش محوري زنان در جامعه اسلامي را مورد بررسي قرار داده است. به گزارش خبرگزاري زنان ايران "ايونا" ؛ در اين مقاله آمده است، جامعيت و گستر

حوزه علمیه خواهران‌ الزهرا(س) آذربایجان‌غربی ، با انتشار مقاله‌ای نقش محوری زنان در جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است. به گزارش خبرگزاری زنان ایران "ایونا" ؛ در این مقاله آمده است، جامعیت و گستردگی افق اندیشه و دیدگاه‌های تحلیلی درباره کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این ...

بعضی از موقع ها بررسی یک سیستم وقتی در خارج آن نشسته ای به مراتب ساده تر از موقعی است که در داخل آن با خود سیستم به کلنجار مشغول هستی . از موقعی که به کانادا امده ام احساس می کنم با توجه به مقایسه ای که می توانم فرهنگ ایران را با سایر فرهنگ ها کنم درک پیچیده تری از خواص فرهنگی ایران به دست آورده ام. در این نوشته سعی خواهم کرد به بعضی از مشکلات اصلی نظام آموزشی ایران بپردازم. این ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول