Rural Design
معرفت ساختوساز سکونتگاههای روستایی، از مقیاس خُرد تا کلان، از جنس شناخت بومی و مردمی است.
براینمبنا، قواعد و اصول طراحی و ساختوساز در این مناطق بهتدریج و طی سدههای متمادی، بهصورت سینه به سینه منتقل شده است.
در مناطق روستایی مبانی طرح و ساخت ساختمان بر منطق و واقعگرایی استوار است؛ طرح بنا با شرایط اقلیمی هماهنگ است؛ حداکثر بهرهبرداری از مواد و مصالح ساختمانی بومآورد در نظر گرفته میشود؛ تا جای ممکن صرفهجویی اقتصادی مدنظر قرار میگیرد؛ ساختمان بهتدریج و متناسب با نیاز طراحی و اجرا میشود؛ و از بیهودگی پرهیز میکنند.
فرایند طرح و ساخت
در روستاهای مختلف، کار طرح و ساخت از نظر فرایند و عوامل مؤثر در آن صورتهای متفاوتی دارد.
در بعضی موارد، کلّ فعالیت ساخت خانه برعهده خانواده است.
هر یک از اعضاء، متناسب با قابلیتها و اطلاعاتی که دارند، از زن و مرد و بچه، در کار ساخت مشارکت میکنند.
ساختمانها و خانهها الگوهای جا افتادهای دارند که همه از آن تبعیت میکنند.
شاید این الگوها شامل ابعاد و اندازهها، تناسبات و میزان سطوح بازشو، جهت ساختمان و بسیاری از جزئیات دیگر، برای ساکنان خانه از نظر حکمت و چرایی نامعلوم باشد و یا فقط بخشی از علل آن را بدانند، ولی مورد تبعیت قرار میگیرد.
در بعضی موارد، بخشی از کارهای ساختوساز برعهده خانواده است و قسمتهای پیچیدهتر، مثلاً طاقزنی سیستمهای ساختمانی با پوشش آهنگ و گنبدی برعهده استادکار بنّاست.
بنابراین، علاوهبر مشارکت اعضاء خانواده، از تجربه استادکار ماهر نیز بهرهگیری میشود.
این استادکار ممکن است از اهالی روستا و یا از دیگر روستاها باشد.
در جاهای دیگر، از ابتدای کار، طراحی و اجرای ساختمان برعهده معمار یا بنّاست.
بعید نیست که خانهها، پیش از شروع اجرا، حتی نقشههای ترسیمی داشته باشند.
خانههایی که در روستاهای حاشیه کویر، در اطراف کاشان، مثلاً محمدآباد و نوشآباد ساخته میشوند، بعضاً آنقدر تفضیلی و با جزئیات دقیق است که داشتن نقشه کاغذی دور از ذهن نیست.
ورود نقشههای شهری
طی دهههای اخیر، ارتباط شهر و روستا گسترش یافته است و الگوهای شهری توسط کسانی که مدتی را برای کار یا تحصیل در شهر گذراندهاند، به روستا منتقل و همزمان مصالح جدید، مانند آهن و بتون نیز به روستا آمده است.
قابلیت مصالح جدید برای پوشش دهانههای بزرگتر و یا اجرای دیوار با ضخامت کمتر، امکانات تازهای را در اختیار روستائیان قرار میدهد.
متأسفانه شاهد هستیم که در چنین شرایطی جای طراحی روستایی کلاً خالی است و نقشه خانههای با هال مرکزی و چند اتاق و سرویس و آشپزخانه در اطراف آن، به روستاها منتقل و نشر یافته است.
مشکل اینجاست که چنین طرحی بهراحتی با رفتارهای سکونتی روستائیان انطباق ندارد، اما درعینحال، بهلحاظ فرهنگی، نقشههای شهری نوعی تشخص محسوب میشوند و دوری از الگوهای سنتی را تشویق میکنند.
مداخلات دولتی
طرحهای جدید بهنحو دیگر نیز به روستا میروند؛ بازسازی پس از سوانح یکی از این موارد است.
مؤسسات دولتی و یا نیمه دولتی طرحهایی را که توسط مهندسان در شهر تهیه شده است، به روستا میبرند.
این طرحها نمیتواند خیلی متنوع باشد، چرا که باید قابلیت تکرار و تکثیر در زمان کوتاه را داشته باشند.
از سوی دیگر، میزان سرمایهگذاری برای بازسازی محدود و مسئله مقاومت و استحکام بنا امری مهم است که به ناچار سطح زیربنای خانه را محدود میکند.
به سخن دیگر، در بازسازی سعی در تأمین حداقل سرپناه مورد نیاز خانوادههاست.
سریسازی، محدودیت زیر بنا و تولید انبوه باعث میشود که کار طراحی روستایی از نظر انطباق با نیاز متنوع خانوادههایی که قرار است در این خانهها زندگی کنند، کمرنگ جلوه کند.
در چنین شرایطی، اساساً امکان طراحی خانه به خانه و پیش از آن، مطالعه دقیق معماری منطقه وجود ندارد.
همین شرایط کموبیش در خصوص مقاومسازی نیز مصداق دارد.
تأمین حداقل سلول مستحکم و مقاوم برای هر خانه هدف اصلی است.
بنابراین، تنوع طرح در مقیاس یک روستا و بعد روستاهای متعدد کاری پیچیده و ناممکن مینماید.
ماحصل این فرایند این است که روستائیان بهتدریج مهارت طرح و ساخت بومی را از دست میدهند و این نوع ساختمانها، ضدارزش تلقی شده و مطرود میگردند.
از سوی دیگر، طرح و مصالح وارداتی بهتدریج در روستاها گسترش مییابد، درحالیکه از نظر انطباق با شرایط زیست ساکنان روستا و نیازهای آنها مطلوب نیست.
چه باید کرد؟
باور ما بر این است که طراحی مهندسان تحصیل کرده برای روستائیان کاملاً ممکن است، اما لازم است که مقدمات آن طی شود.
لازم است مهندسان جوان با دانش معماری روستایی و اصول آن کاملاً مأنوس شوند.
در هر منطقه و در فرصت مناسب با مطالعه معماری بومی و تأمل در رفتارهای سکونتی روستائیان و همچنین در تغییرات و نیازهای جدید آنها و همچنین شناخت مصالح و فنّاوری بومیساخت، در کنار آشنایی با تجربیات جهانی در زمینه ارتقاء ساختوساز با مصالح بومآورد، میتوان معیارها و دستورالعملهای مناسب برای طراحی و اجرا بناهای امروزی را در روستا بهدست آورد.
تنها با ارائه نمونههای واقعی میتوان روستائیان را متقاعد کرد که بهجز کپیبرداری و تکرار الگوهای شهری، راهحلهای مناسب دیگری نیز برای ساختوساز و طراحی خانه و مجموعه روستایی وجود دارد.Urban Design
طراحی شهری در دهه 1960م با هدف جستجوی زمینهها و وسایل تحقق کیفیت شهر بهوجود آمد.
این جستجو تا به امروز همچنان با 2 هدف عملکردی و زیباییشناختی ادامه دارد.
طراحی شهری بهعنوان فعالیتی که به محیط انسانساخت و سکونتگاههای انسانی شکل میدهد و انسجام میبخشد، از ابتدای پیدایش تاکنون همواره از اهمیت روزافزونی برخوردار بوده است.
بااینوجود در مورد تعریف طراحی شهری هنوز هم وضوح و اتفاق نظر کامل وجود ندارد.
یکی از متداولترین تعاریف، طراحی شهری را چنین توصیف میکند: طراحی شهری با شکل کالبدی عرصه عمومی در یک منطقه محدود شهری سروکار دارد و بنابراین، بین 2 مقیاس شناخته شده معماری که با شکل کالبدی عرصه خصوصی (ساختمان) در ارتباط است و برنامهریزی شهری و منطقهای که با سازمان فضایی عرصه عمومی در مقیاس وسیعتری سروکار دارد، قرار میگیرد.
از آنجا که این تعریف نیز همچون بسیاری تعاریف دیگر، از جهات مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است، به نظر میرسد ذکر ویژگیهای عمده طراحی شهری بتواند در روشن کردن ماهیت آن مفیدتر واقع شود.
این ویژگیها عبارتند از:
طراحی شهری اساساً با جنبههای کالبدی و فضایی محیط سروکار دارد، هرچند شکل و فضای شهر بههرحال از عملکردهای آن قابل تفکیک نیست؛
طراحی شهری فرایندی است تکاملی و مستمر که باید در چارچوب تغییرات مداوم محیط تحقق پذیرد.
فرایند مورد استفاده تا حدود زیادی در نتیجه و حاصل کار مؤثر است؛
طراحی شهری فرایندی است مشارکتی و تعاملی که متضمن همکاری وسیع گروههای ذینفع و ذینفوذ با متخصصان حرفهای است.
تعداد این گروهها اغلب زیاد، منافع آنها گوناگون و گاه متضاد و بالأخره، میزان کنترل در این میان نسبی است؛
حوزه فعالیت طراحی شهری، فضاهای عمومی شهر است، اما فضاهای خصوصی نیز ممکن است، چه بهصورت انفرادی و چه جمعی، وارد حیطه فعالیت طراحی شهری شود؛
چارچوب زمانی فعالیتهای طراحی شهری معمولاً بلندمدت است و محصول آن اغلب ناتمام، نسبی و محدود است؛
طراحی شهری زمینه و امکان بهوجود آمدن تغییر و تحول کیفی را در محیطهای شهری فراهم میسازد.
طراح شهری ممکن است هرگز ساختمان خاص و یا ساختمانهایی را که در طرح پیشنهاد کرده است، طراحی نکند، بلکه مقررات لازم را برای حرفههایی که در ساختن بناها نقش دارند، تهیه و فراهم نماید؛
از نظر مقیاس، طراحی شهری در مقیاسهای مختلف قابل اعمال است.
البته سازوکار طراحی، ابزار اجرا، مدت زمان و نحوه اجرای طرحها در مقیاسهای مختلف متفاوت است.
مقیاسهای معمول طراحی شهری عبارتند از: مقیاس پروژه، محله و بخشی از شهر، کل شهر، منطقه شهری و کریدورهای شهری؛
از نظر محتوایی، ویژگیهای اصلی طراحی شهری عبارتند از: مکان، تراکم، کاربریهای مختلط و سازگار، پیادهسازی و مقیاس انسانی، فرهنگ انسانی، عرصه عمرانی، محیط انسانساخت و محیط طبیعی؛ و بالاخره،
نباید به طراحی شهری بهعنوان عرصه جمعی انسانی، صرفاً از دید تجاری- اقتصادی و بر پایه مفاهیم و اصول اقتصاد بازار نگریست.
بنابر آنچه گفته شد، مشخصه اصلی طراحی شهری امروز باید هدفمند بودن آن و یا برقراری پیوند بین اهداف شهر و طرح شهر که ماهیت کالبدی- فضایی دارد، باشد.
مسائل و نیازهای متنوع جوامع امروزی در همه جا، طراحی شهری را آنچنان میطلبد که بتواند تبلور کالبدی- فضایی راهحلها و نیازها را در همه سطوح و همه زمینهها تحقق بخشد و فضا و کالبد معنیدار و هدفمندی را برای شهرها پدید آورد.
برایناساس، طراحی شهری ملموسترین و محسوسترین فعالیتی است که میتواند ارزشها، خواستها و هدفهای یک جامعه را تحقق بخشیده، با تبلور آنها، فکر را به عمل و آرمانها را به واقعیت نزدیک سازد.
میتوان گفت، طراحی شهری در کشور ما چند سال پس از ایجاد اولین رشته طراحی شهری در دانشگاه هاروارد، با راهاندازی دوره کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری- منطقهای در اواخر دهه 1340ش، بهعنوان یک گرایش بهوجود آمد.
طی چند دهه گذشته، آموزش این رشته نتوانسته است سمت و سوی مناسب خود را پیدا کرده و در راستای پایهگذاری طراحی شهری خودی که درعینحال، بیاعتنا به تغییر و تحولات جهانی نباشد، حرکت نماید.
از نظر تشکیلاتی همانند بسیاری از کشورها و برخلاف معماری که دارای انجمنهای تخصصی مربوط به خود است، در ایران چنین نهاد و تشکیلات تخصصی موجود نیست و این فقدان، دامنه ابهامات مربوط به این حرفه را گستردهتر کرده، هویت شغلی و حرفهای طراحان شهری را خدشهدار ساخته است.
همین امر باعث شده که بخش عمده فعالیتهای طراحی شهری در کشور توسط معماران و برنامهریزان شهری انجام شود که طبعاً دارای دانش و مهارت لازم برای فعالیت در زمینه طراحی شهری نیستند.
کتابشناسی:
- بحرینی، سیدحسین.
تحلیل فضاهای شهری در رابطه با الگوی رفتاری.
تهران : انتشارات دانشگاه تهران، 1375.
- بحرینی، سیدحسین.
فرایند طراحی شهری.
چاپ سوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1385.
- رهنمایی، محمدتقی.
توانایی محیطی ایران: زمینههای جغرافیایی طرح جامع سرزمین.
تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1371.
- مجنونیان، هنریک.
درختان و محیط زیست.
انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست، 1369.
- Mondon, A.
V.
and Wayne, Attoe (eds).
Urban Design: Reshaping our Cities.
Washington, D.C.: Washington University Press, 1993.
سیدحسین بحرینی
اصول و معیارهای طراحی شهری
طراحی شهری، طراحی فضاهای شهری تعریف میشود، اما وظیفه آن در عمل، تولید محیط مصنوع است؛ برای این منظور به دانشهای مختلف، از جمله جامعهشناسی شهری، اقتصاد شهری، جغرافیای شهری، حقوق شهری و بهویژه به معماری و طراحی منظر نیاز دارد.
علاوهبر اینها، به همانسان به علوم طبیعی و محیطی مانند زمینشناسی، خاکشناسی و محیط زیست نیز نیازمند است.
بهاینترتیب، طراحی شهری همانند برنامهریزی شهری، جزء علوم میانرشتهای است و در حیطه میانکنش این دانشها میتواند فضا و محیط مصنوع شهری را تولید و بازتولید نماید.
هرچند هنوز معنای نظری طراحی شهری مورد بحث و گفتگوی بسیاری از طراحان شهری، معماران و برنامهریزان شهری است، اما حرفه طراحی شهری در عمل بهطور مشخص پروژههای متعددی را تاکنون در طراحی محلههای جدید شهری (بهویژه در برنامههای آمادهسازی زمین) و بهخصوص در طراحی شهرهای جدید انجام داده و تجربیات گرانبهایی کسب کرده است.
از نظر تاریخی طراحی شهری با مشارکت در طراحی مجتمعهای زیستی و کوشش دانشگاهیان در ایالات متحد امریکا رشد کرد.
شهرسازی بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا با هدف تولید مسکن برای اقشار مختلف اجتماعی، مجتمعهای یکنواخت را پدید آورد.
این پدیدهها بسیاری از شهرسازان و معماران را متوجه فقدان هماهنگی در ساختوسازهای شهری کرد.
در دهه 1950م طراحان شهری، کارشناسانی از بین شهرسازان و معماران بودند که برای از میان برداشتن شکاف میان معماری و شهرسازی تلاش اجتماعی سختی را در اروپا آغاز کردند.
مشهورترین آنها گروه 10 (Ten Team) بود که برای هویتبخشی به شهرها منشور آتن را نقد میکرد.
نقطه نظر آنها توجه به کیفیت فرم کالبدی شهرها و ارزشهای معماری مدرن بود.
تلاش این گروه، موجب ارتقاء کیفیت محیط شهری و بهبود نگرش به فضاهای شهری شد.
ازاینرو، بسیاری از صاحبنظران شهرسازی و معماری، طراحی شهری را بهعنوان پلی میان معماری و شهرسازی تعریف کردهاند.
این تعریف وظیفه این رشته را مشخص میسازد، اما ماهیت علمی و هنری آن را تعریف نمیکند.
تعریف واقعی طراحی شهری از عملکرد آن قابل فهم است، یعنی تولید محیط مصنوع.
طراحان شهری صحت این تعریف را در چارچوب طراحی محلههای شهری و طراحی مجتمعهای جدید زیستی در شهرهای جدید و حومههای شهری بهوضوح نشان میدهند.
البته در فرایند طراحی، معماران، برنامهریزان شهری، مهندسان عمران و ترافیک نقش مؤثری ایفا میکنند و درواقع، طرحها بهصورت کار گروهی تولید میشود.
بااینوجود، این تعریف بسیاری از طراحان شهری را قانع نمیکند، زیرا معتقدند، موضوع طراحی شهری ارتقاء کیفیت محیط مصنوع است؛ امروزه بسیاری از طراحان شهری برای معرفی رشته خود به این مقوله بیش از سایر مقولات تأکید میورزند.
البته، تبیین طراحی شهری با استفاده از یک تعریف مشخص، مقدور نیست، چرا که طراحان شهری نظرات متفاوتی دارند که به آسانی قابل جمعبندی نیست.
طراحی شهری براساس شرایط زمان و وضعیت فرهنگی جامعه، ممکن است از طراحی یک میدان شروع شود و تا طراحی یک منطقه شهری بسط یابد.
برخی اوقات کار طراحان شهری طراحی نمای ساختمانهای یک خیابان یا بدنه خیابان و در جای دیگر، طراحی فضاهای بین ساختمانها و یا حتی انتظام توده و فضا و یا شکلدادن به فرم مطلوب شهری تعریف میشود.
وجه مشترک همه این تعاریف این است که طراحی شهری با فرم و شکل کالبد شهرها در مقیاسهای مختلف سروکار دارد.
ازاینرو، طراحان شهری برای عوامل ادراکی محیط مصنوع و تصور شهروندان از شکل شهر (سیمای شهر) اهمیت زیادی قائل هستند و اساساً درک سهبعدی فضاها و مناظر شهری را پایگاه اصلی و کلید فهم سرشت طراحی شهری میدانند.
البته محتوای موضوع طراحی شهری با محتوای موضوع معماری و برنامهریزی شهری تفاوت دارد، تا جاییکه اصرار بر این تفاوتها باعث جدایی نگرش آنها از معماران و شهرسازان شده است و بهتدریج وظیفه اصلی آنها که پلی بین معماری و شهرسازی خوانده میشد؛ بهصورت وظیفه جدیدی در مقابل 2 وظیفه پیشین درآمده است؛ هرچند بهعلت پیچیدگی محیطهای شهری، همکاری معماران، شهرسازان و طراحان شهری هر روز بیش از پیش ضرورت پیدا میکند.
بهطورکلی، هدف بنیادی طراحی شهری فراهم کردن شرایط تناسب و آسایش در محیط زندگی و کار در شهرهاست.
طراحی شهری بهطور مشخص با 2 مسئله مهم محیط مواجه است:
یکی مسائل مربوط به کیفیت محیط کالبدی از نظر تناسبات فیزیکی ساختمانها و فضای بین آنها بر پایه اصول بنیادی زیباشناختی و مطلوبیت سیما و منظر؛ و
دیگر، چگونگی عملکرد فضاهای شهری برای تأمین رفاه شهری و کارایی آن.
شکی نیست که میان عملکرد و فرم که موضوع تولید مصنوع محیط زیست انسانی است، رابطهای بنیادی برقرار است؛ این رابطه را به رابطه ظرف و مظروف تشبیه میکنند.
هرچند هیچ ظرفی مطابق مظروف، فرم و شکل نمیگیرد، اما این حقیقت بهطور نسبی وجود دارد که شکل هر شیئی (یا فضا) برای انجام کاری خاص مناسب است.
بنابراین، شکل و یا فرم فضاهای شهری بایستی متناسب با عملکرد و یا هدف آن طراحی شود، تا عملکرد بهتناسب شکل عمل نماید.
مسئله تناسبات فضایی در رابطه با حسِّ مکان و درک فضاست.
همین مسئله از موضوعات بنیادی در ساماندهی محیطهای شهری بشمار میرود.
طراحان شهری معتقدند، فضای شهری را میتوان بهگونهای طراحی نمود که حسّ خشنودی و رضایت بهرهوران را تأمین کند.
خلق فضای شهری بهتناسب جایگاه آن در شهر و بهتناسب هدف از خلق آن؛ تلاش هنرمندانهای است که طراحان برجسته در جهان انواع ممتاز آن را در شهرهای قدیم و جدید پدید آوردهاند.
به سخن دیگر، برخی از زیباترین و خواستنیترین فضاهای شهری، بدون دخالت طراحان شهری بهوجود آمدهاند، مانند میدان نقش جهان در اصفهان که ایده شاهعباس صفوی بوده است.
Urban Design طراحی شهری در دهه 1960م با هدف جستجوی زمینهها و وسایل تحقق کیفیت شهر بهوجود آمد.
این ویژگیها عبارتند از: طراحی شهری اساساً با جنبههای کالبدی و فضایی محیط سروکار دارد، هرچند شکل و فضای شهر بههرحال از عملکردهای آن قابل تفکیک نیست؛ طراحی شهری فرایندی است تکاملی و مستمر که باید در چارچوب تغییرات مداوم محیط تحقق پذیرد.
فرایند مورد استفاده تا حدود زیادی در نتیجه و حاصل کار مؤثر است؛ طراحی شهری فرایندی است مشارکتی و تعاملی که متضمن همکاری وسیع گروههای ذینفع و ذینفوذ با متخصصان حرفهای است.
تعداد این گروهها اغلب زیاد، منافع آنها گوناگون و گاه متضاد و بالأخره، میزان کنترل در این میان نسبی است؛ حوزه فعالیت طراحی شهری، فضاهای عمومی شهر است، اما فضاهای خصوصی نیز ممکن است، چه بهصورت انفرادی و چه جمعی، وارد حیطه فعالیت طراحی شهری شود؛ چارچوب زمانی فعالیتهای طراحی شهری معمولاً بلندمدت است و محصول آن اغلب ناتمام، نسبی و محدود است؛ طراحی شهری زمینه و امکان بهوجود آمدن تغییر و تحول کیفی را در محیطهای شهری فراهم میسازد.
طراح شهری ممکن است هرگز ساختمان خاص و یا ساختمانهایی را که در طرح پیشنهاد کرده است، طراحی نکند، بلکه مقررات لازم را برای حرفههایی که در ساختن بناها نقش دارند، تهیه و فراهم نماید؛ از نظر مقیاس، طراحی شهری در مقیاسهای مختلف قابل اعمال است.
مقیاسهای معمول طراحی شهری عبارتند از: مقیاس پروژه، محله و بخشی از شهر، کل شهر، منطقه شهری و کریدورهای شهری؛ از نظر محتوایی، ویژگیهای اصلی طراحی شهری عبارتند از: مکان، تراکم، کاربریهای مختلط و سازگار، پیادهسازی و مقیاس انسانی، فرهنگ انسانی، عرصه عمرانی، محیط انسانساخت و محیط طبیعی؛ و بالاخره، نباید به طراحی شهری بهعنوان عرصه جمعی انسانی، صرفاً از دید تجاری- اقتصادی و بر پایه مفاهیم و اصول اقتصاد بازار نگریست.
بنابر آنچه گفته شد، مشخصه اصلی طراحی شهری امروز باید هدفمند بودن آن و یا برقراری پیوند بین اهداف شهر و طرح شهر که ماهیت کالبدی- فضایی دارد، باشد.
برایناساس، طراحی شهری ملموسترین و محسوسترین فعالیتی است که میتواند ارزشها، خواستها و هدفهای یک جامعه را تحقق بخشیده، با تبلور آنها، فکر را به عمل و آرمانها را به واقعیت نزدیک سازد.
میتوان گفت، طراحی شهری در کشور ما چند سال پس از ایجاد اولین رشته طراحی شهری در دانشگاه هاروارد، با راهاندازی دوره کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری- منطقهای در اواخر دهه 1340ش، بهعنوان یک گرایش بهوجود آمد.
همین امر باعث شده که بخش عمده فعالیتهای طراحی شهری در کشور توسط معماران و برنامهریزان شهری انجام شود که طبعاً دارای دانش و مهارت لازم برای فعالیت در زمینه طراحی شهری نیستند.
کتابشناسی: - بحرینی، سیدحسین.
تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1375.
- بحرینی، سیدحسین.
چاپ سوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1385.
- رهنمایی، محمدتقی.
تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1371.
- مجنونیان، هنریک.
انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست، 1369.
- Mondon, A.
, : Press, 1993.
سیدحسین بحرینی اصول و معیارهای طراحی شهری طراحی شهری، طراحی فضاهای شهری تعریف میشود، اما وظیفه آن در عمل، تولید محیط مصنوع است؛ برای این منظور به دانشهای مختلف، از جمله جامعهشناسی شهری، اقتصاد شهری، جغرافیای شهری، حقوق شهری و بهویژه به معماری و طراحی منظر نیاز دارد.
بهاینترتیب، طراحی شهری همانند برنامهریزی شهری، جزء علوم میانرشتهای است و در حیطه میانکنش این دانشها میتواند فضا و محیط مصنوع شهری را تولید و بازتولید نماید.
هرچند هنوز معنای نظری طراحی شهری مورد بحث و گفتگوی بسیاری از طراحان شهری، معماران و برنامهریزان شهری است، اما حرفه طراحی شهری در عمل بهطور مشخص پروژههای متعددی را تاکنون در طراحی محلههای جدید شهری (بهویژه در برنامههای آمادهسازی زمین) و بهخصوص در طراحی شهرهای جدید انجام داده و تجربیات گرانبهایی کسب کرده است.
از نظر تاریخی طراحی شهری با مشارکت در طراحی مجتمعهای زیستی و کوشش دانشگاهیان در ایالات متحد امریکا رشد کرد.
البته، تبیین طراحی شهری با استفاده از یک تعریف مشخص، مقدور نیست، چرا که طراحان شهری نظرات متفاوتی دارند که به آسانی قابل جمعبندی نیست.
طراحی شهری براساس شرایط زمان و وضعیت فرهنگی جامعه، ممکن است از طراحی یک میدان شروع شود و تا طراحی یک منطقه شهری بسط یابد.
البته محتوای موضوع طراحی شهری با محتوای موضوع معماری و برنامهریزی شهری تفاوت دارد، تا جاییکه اصرار بر این تفاوتها باعث جدایی نگرش آنها از معماران و شهرسازان شده است و بهتدریج وظیفه اصلی آنها که پلی بین معماری و شهرسازی خوانده میشد؛ بهصورت وظیفه جدیدی در مقابل 2 وظیفه پیشین درآمده است؛ هرچند بهعلت پیچیدگی محیطهای شهری، همکاری معماران، شهرسازان و طراحان شهری هر روز بیش از پیش ضرورت پیدا میکند.
بهطورکلی، هدف بنیادی طراحی شهری فراهم کردن شرایط تناسب و آسایش در محیط زندگی و کار در شهرهاست.
طراحی شهری بهطور مشخص با 2 مسئله مهم محیط مواجه است: یکی مسائل مربوط به کیفیت محیط کالبدی از نظر تناسبات فیزیکی ساختمانها و فضای بین آنها بر پایه اصول بنیادی زیباشناختی و مطلوبیت سیما و منظر؛ و دیگر، چگونگی عملکرد فضاهای شهری برای تأمین رفاه شهری و کارایی آن.
طراحان شهری آگاهانه به خلق محیط مصنوع شهری میپردازند و در مقیاس بزرگتر، اجزاء شهر را مانند ساختمانها، خیابانها، عناصر طبیعی و عناصر بصری (منظر)، در یک مجموعه منسجم بهگونهای ترکیب میکنند که فرم و شکل مطلوب داشته باشند.
برای مثال، پیوند آب، گیاه، خیابان و پل در پیرامون رودخانه زایندهرود، ترکیبی شگفتانگیز و نمونهای ممتاز از فرم مطلوب و منسجم کالبدی در محیط شهر اصفهان است.
همین ویژگیها در امتداد خیابان چهارباغ، سیوسهپل و زایندهرود پدید آمده است.
با اینکه تمام ساختمانهای لبه این خیابان از کیفیت عالی برخوردار نیست، اما ترکیب مجموعه عوامل مصنوع و طبیعی، محیط مطلوبی را بهوجود آورده است.
این راز ناشناخته از ترکیب عناصر گوناگون شهر با همدیگر پدید میآید، که درک آن آسان، ولی تولید آن دشوار است.
موضوعات طراحی شهری تنها به این نمونهها خلاصه نمیشود؛ چنانکه یک مجموعه ساختمانی در مرکز شهر (← مرکز شهر) بهگونهای طراحی میشود که سواره و پیاده به آسانی بتوانند بدان دسترسی یابند و بتوان پیاده در فضاهای داخلی و بیرونی آن حرکت کرد؛ در سکوها و پلههای آن نشست و فضای همجوار را نظاره کرد؛ در هنگام عصر و شب مانند روز سرشار از نشاط باشد و فعالیت در آن جریان داشته باشد، در این صورت میتوان گفت، این مرکز شهری به بهترین وجه طراحی شده است.
امروزه، شهرها به دلیل تسلط خودرو بر خیابانها و کار و خدمات اداری بر ساختمانها، محیطهای مطلوب و مناسبی برای زندگی نیستند.
شهرهای معاصر علیرغم ساختمانهای مدرن و خیابانهای عریض، اغلب خشک و بیروح هستند و مردم بهنگام فراغت، شهرها را ترک میکنند و به فضای طبیعت بیرون شهر و یا به تلویزیون در درون خانهها پناه میبرند.
امروزه، نشستن در کنار خیابان و یا میدان عادت کارگران فصلی است.
خیابانها محل عبور و مرور و پارک خودرو، پر از دود و سروصدا و مزاحمتهای گوناگون است.
در این شرایط، طراحی شهری باید بتواند با خلق فضاهای مطلوب شهری و با کیفیت انسانی، شهرها را از این افسردگی نجات دهد و آن را مجدداً به جوانان، زنان، مردان و کودکان شهر بازگرداند.
در طراحی شهری، بهویژه از دیدگاه طراحی فضاهای شهری، اصول و معیارهایی وجود دارد که شالوده فعالیت طراحی است و از این نظر جزء اصول عام محسوب میشوند.
سمتگیری طراحی و برنامهریزی شهری همواره باید به ارتقاء توسعه پایدار (-->توسعه پایدار شهری) منجر شود.
معمولاً واضحترین و مفیدترین شیوه برای تشریح اصول طراحی شهری، تدوین معیارهای عملکردی است.
معیار عملکردی ابزاری برای ارزیابی میزان دستیابی توسعه به یک نیاز عملکردی خاص است (مانند محرمیت).
معیارهای عملکردی هیچگونه پیشفرضی در مورد وسایل دستیابی به تعادل مورد نظر ندارند.
هدفهای عملی طراحی شهری عبارتند از: خصوصیت (کاراکتر)، تداوم، محصوریت، کیفیت عرصه همگانی، سهولت حرکت، خوانایی، انعطافپذیری و تنوع.
مهمترین اصل طراحی شهری که تمام اصول عملکردی در چارچوب آن تحقق مییابد، توسعه فضایی است.
توسعه فضایی.
کنترل ماهرانه فضا و تودهگذاری و ویژگیهای محیط مصنوع است، بهطوریکه حسّ مکان را تقویت کند.
توسعه فضایی شامل روابط میان فضاها و عناصر طراحی است که با استفاده از حجم یا توده ساختمانی، محصوریت، تنوع و هماهنگی و تضاد انجام میشود.
رابطه توده و فضا.
طراح شهری معمولاً در ساختن فرم سهبعدی بهدنبال آن است که توده طراحی شده و نمای ساختمانها با یکدیگر وحدت و انسجام داشته باشند.
ارتباط نماها با یکدیگر و با عناصر موجود در فضا، موجب هماهنگی میشود و فضا پیوستهتر و خواناتر میشود.
چنانچه این عناصر با هم ارتباط نداشته باشند، فضا فاقد انسجام خواهد بود.
با افزایش ارتفاع ساختمانها و عریض شدن آنها، شرایط نامساعدی از نظر طراحی فضای شهری بهوجود میآید.
در چنین مواردی تغییرات عمدهای در توده ساختمانی باید انجام گیرد، تا میان توده ساختمانی و فضای باز تناسب و هماهنگی برقرار شود.
تدابیری که برای کاهش حجم بناهای بلند به کار بسته میشود، مانند تکهتکه کردن حجم ساختمان بهوسیله تغییرات در نمای بیرونی، کافی نیست.
بهطورکلی، اساس یک فرم شهری خوب که میخواهد محیط مطلوبی را پدید آورد، مراعات تناسبات توده و فضا در بافتهای شهری است.
مقیاس و تناسب.
منظور از تناسب رابطه ابعاد مختلف فضا، مستقل از اندازه آن است.
در مورد فضا، نسبت بین ارتفاع ساختمان و عرض فضا، اعم از اینکه فضا کاملاً محصور یا نیمهمحصور باشد، تناسب را تشکیل میدهد.
اما مقیاس اساساً به رابطه بین اندازه یک فضا با فضاهای اطراف آن مربوط میشود.
برای رسیدن به مقیاس انسانی فضا، هر فضا به تنهایی نباید نه آنقدر بزرگ باشد که تماس بصری با اطراف ضعیف گردد و نه چندان کوچک که در آن انسان، به دلیل محصور شدن در فضای تنگ، احساس اضطراب کند.
فضاهای بسیار وسیع و بسیار تنگ با مقیاس انسانی همسازی ندارند.
بررسیها در مورد شهرهای قدیمی غربی نشان میدهد که اگر نسبت ارتفاع ساختمان به عرض معبر (فضا) از 1:1 تجاوز کند، ممکن است احساس نفسگیر بودن را به بیننده القاء کند و اگر از 5/2:1 کمتر باشد، بیننده در آن احساس گشادگی خواهد کرد.
وقتی میتوان گفت فضای خارجی بهنحو مطلوبی محصور شده است که نسبت ارتفاع ساختمان به عرض فضا، از تناسبات انسانی برخوردار باشد.
طراحی تناسبات عناصر ساختمانی نسبت به فضاهای میانی (مثلاً خیابان)، از اصول اساسی طراحی شهری بشمار میرود.
محصوریت.
انسان به قلمرو وابسته است و نیازمند اینکه در ناحیه یا فضایی که در آن زندگی میکند، احساس امنیت کند.
میان اندازه فضا و قلمرو ادراکی انسان همبستگی خاصی وجود دارد.
بهطورکلی، هرچه فضا کوچکتر باشد، احساس امنیت بیشتری را القاء میکند.
در فضایی که مقیاس فوق انسانی دارد، فرد احساس ناامنی میکند.
علاوهبر اندازه مطلق، ادراک ما از فضا به میزان محصور بودن آن، به ویژگی لبه بسته شده و ارتفاع این لبه نسبت به زاویه دید بستگی دارد.
اگر اشیاء در نزدیکی ارتفاع چشم یا بالاتر از آن قرار گیرند، مقیاس انسانیتر احساس میشود.
اگر اشیاء مانع دید به فضای آنسوی خود شوند، احساس محفوظ بودن بسیار بهوجود میآید.
در هنگام محصور بودن، تعریف فضا و ویژگی آن، موقعیت عناصر فضایی بهخصوص موقعیت عمودی آن بسیار مهم است.
لبه فضا که در فاصله نزدیک به ارتفاع چشم ما قرار دارد، اگرچه بخش نسبتاً کوچکی از میدان دید ما را تشکیل میدهد، اما در ادراک فضایی اهمیت فوقالعادهای دارد.
محصور بودن فضا در ارتفاع چشم بیننده، لازمه ایجاد حس واقعی محصور بودن است.
از آنجاییکه لبه فضا غالبترین لایه بصری است، در تعیین ویژگی فضا اهمیت خاصی دارد.
اگر ویژگی لبه، کاربری مورد نظر و حس مکان را تقویت کند و اگر سایر لایههای فضا این ویژگی را تشدید کند، عناصر مختلف فضا با یکدیگر مرتبط به نظر میرسند و مکان بهصورت منسجم و قابل فهم درخواهد آمد؛ بنابراین، استفادهکننده، کیفیتی روشن را درک میکند و فضا راحت و دلپذیر به نظر میرسد.
حسِّ مکان.
تمام چیزهایی که در یک فضا دیده میشود، از جمله صفحه کف، صفحه بالای سر، لبه فضا، عناصر محصور و عناصری که در قاب قرار میگیرند، بخشی از صحنه بصری بوده و جزئی از مکان هستند.
اگر محرکهای مختلف با یکدیگر هماهنگ بوده و مضمون مشترکی را بیان کنند، در این صورت، فضای حسی مکان قوی و پرمعنا خواهد بود و پیوسته و کامل به نظر خواهد رسید.
در این حالت، چنین القاء میشود که عناصر موجود در آن به یکدیگر تعلق دارند.
بهاینترتیب، گفته میشود که فضا مکانیت زیادی دارد، اما چنانچه عناصر واقع در فضا، پیوستگی لازم را با یکدیگر نداشته باشند، فضا ناهنجار به نظر میرسد و از نظر بصری فاقد انسجام خواهد بود و آشفته جلوه میکند؛ بنابراین، فاقد مکانیت خواهد بود و یا میتوان گفت ویژگی بیمکانی دارد.Urban Design طراحی شهری در دهه 1960م با هدف جستجوی زمینهها و وسایل تحقق کیفیت شهر بهوجود آمد.
بهاینترتیب، گفته میشود که فضا مکانیت زیادی دارد، اما چنانچه عناصر واقع در فضا، پیوستگی لازم را با یکدیگر نداشته باشند، فضا ناهنجار به نظر میرسد و از نظر بصری فاقد انسجام خواهد بود و آشفته جلوه میکند؛ بنابراین، فاقد مکانیت خواهد بود و یا میتوان گفت ویژگی بیمکانی دارد.طرح کالبد ملی