کو چک جنگلی به تاریخ نهضت جنگل می پردازد با قلمی ادبی و برای نوجوانان. رمان از زمان بازگشت میرزا از تبعید اغاز می شود و نویسنده تلاش کرده آنرا از حالت تاریخی صرف بیرون آورده و با جوهر تخیل و لطافت ادبی هضم و خواندنش را ساده تر کند.
میرزا از تبعید باز می گردد، با دوستان قدیمی دیدار می کند و قول و قرارها برای ادامهی مبارزه گذاشته می شود ، کم کم افراد مبارز به آنها ملحق می شوند و قدرت مبارزان جنگلی بیشتر و بیشتر می شود. دیگر همه می دانند هرجا ظلمی شود، نقاب داران جنگلی خواهند آمد و همین، روسها را که ادارهی رشت را در دست دارند به وحشت انداخته است.
مبارزه ابعاد گستردهتری میگیرد. هدف حذف استبداد محمد علی شاه قاجار و استعمار دولتهای روس و انگلیس است.
نهضت جنگل دولت تشکیل می دهد و مردم شهرهای شمالی از این اتفاق سرخوشاند، گویی جان تازه ای گرفتهاند و امیدهایشان به یکباره بیدار شده است.
در این حین در صنوبر سرا یک ماجرای عاشقانه در حال وقوع است تا بر جذابیت داستان اضافه شود.
در حرکت به سمت پایتخت عده ای از مبارزان از ادامهی راه سر باز میزنند، اختلاف میان سران نهضت و نفوذ هواداران کمونیست باعث از هم پاشیدگی نهضت شده و میرزا و یارانش به جنگل پناه می برند و آواره ی کوه ها میشوند وبا وجود تمام خونهای ریخته شده نهضت جنگل شکست می خورد.
آنچه که در این رمان رخ داده است گذری سریع بر مبارزات نهضت است، حرکت نهضت، فراز و فرودهایش، همراهان نهضت، پیروزیها، شکستها، خیانتها و...
شاید نتوان کوچک جنگلی را "زندگی نامهی" میرزا دانست؛ چون در این رمان تنها به جنبه ای از زندگی میرزا پرداخته شده که مر بوط به نهضت جنگل بوده است و از زندگی خصوصی میرزا، رفت و آمد ها، آموزه ها و فردیت میرزا سخنی به میان آورده نشده است.
زندگینامه میرزا کوچک جنگلی
یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ بسال ۱۲۵۷ ه.ش. در شهرستان رشت محله استادسرا در خانواده ای متوسط چشم به جهان گشود.بنا به گفته ناصر عاشوری نماینده فومن در مجلس شورای اسلامی وی دراصل ازتالشان فومن بوده و اقوامش هنوز در آنجا شکونت دارند. سنین اوّل عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. چندی هم در مدرسه محمودیه تهران به همین منظور اقامت گزید. با این سطح تعلیم میتوانست یک امام جماعت یا یک مجتهد از کار درآید، امّا حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغیر داد و او را به راهی دیگر کشاند.
میرزا دارای دو خواهر و دو برادر، یکی بزرگتر از خود بنام محمّدعلی و دیگری کوچکتر بنام رحیم، بود، که هر دو نفر بعد از میرزا وفات یافته اند. بنا به روایات او مردی خوش هیکل، قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمائی متبسم و بازوانی ورزیده بود. طرفداران او می گویند از نظر اجتماعی مردی با ادب، متواضع، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، آدمی صریح اللهجه و طرفدار عدل و آزادی، حامی مظلومان و اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می کرد. میرزا در سنین آخر عمرش همسری برگزید.
نهضت جنگل منسجم ترین نهضت در تاریخ ایران
نهضت جنگل در جریان جنگ جهانی اول و در زمانی که بیطرفی ایران نقض و شمال ایران به اشغال روسها و مناطق جنوبی ایران هم بعد از جنگ جهانی اول به تصرف انگیسیها درآمده بود، از دل جنبش وسیعی که ضد نیروهای اشغالگر بود، پدید آمد. جنبشی که اتحاد اسلام، مرکز ثقل تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی آن بود و حفظ استقلال ایران، اصلیترین هدف رهبر نهضت.
نهضت جنگل که شاید یکی از منسجمترین و هدفمندترین حرکتهای ائتلافی در تاریخ ایران باشد، با نام میرزا کوچکخان جنگلی شناخته میشود. میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ اهل رشت، در سال 1259 هجری شمسی دیده به جهان گشود. او در دوران جوانی شاهد به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه و تحصن علما در سفارت عثمانی بود او به امید نجات مشروطه به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شرکت کرد. همچنین در فتح تهران نیز شرکت نمود و با قوای استبداد جنگید. در چنین اوضاعی که آشفتگی سیاسی، عدم وجود دولتمردان لایق و مستقل، سقوط پیدر پی کابینهها و بیثباتی قدرت سیاسی از یک طرف و پریشانی و فقر گسترده از سوی دیگر بر کشور ایران سایه افکنده بود، احساس مسوولیت هر انسان انقلابی و مومن به دین و میهن هم چون میرزا کوچکخان جنگلی برای حمایت از استقلال کامل کشور بدون مداخله دولتهای بیگانه و رفع فساد در جامعه را بر می انگیخت. نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی در شرایطی شکل گرفت که جای جای سرزمین ایران آماده قیامهای آزادیبخش برای پایان بخشیدن به حضور بیگانگان و پایان دادن به اوضاع آشفته درون مرزها بود. میرزا کوچکخان که در صدد مقابله با روسها و همچنین حضور انگلیسیها در ایران بود، امید فراوانی به مشروطه نوپا و نوخاسته بسته بود، ولی بیگانگان نمیخواستند ایران دارای حکومتی باشد که از حقوق ملت خود دفاع کند، لذا به آزار کردن و نومید ساختن آزادیخواهان و مبارزان راه آزادی پرداختند. میرزا که طاقت این همه ستم را نیاورد، با تنی چند از همراهان خود به گیلان رفت و تشکیلات مخفی با نام هیئت اتحادیه اسلام را پایهریزی کرد که به تدریج مجاهدان و یارانی را جذب خود نمود. این نهضت در شوال 1333 ه . ق عملیات خود را علیه نیروهای اشغالگر آغاز کرد و هدفهای عمده نهضت ر ا اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت، رفع بیعدالتی و مبارزه با خودکامگی و استبداد اعلام نمود. مسلما مهمترین دشمن آنها هم نیروهای بیگانه بودند. روسها سیاست تهی کردن از داخل را درباره نهضت جنگل پیاده کردند و با نفوذ برخی عناصر کمونیست در گیلان، باعث تفرقه میان نیروهای جنگلی شدند. نیروهای انگلیسی هم با حملات هوایی، جنگلیها را تحت فشار قرار دادند. در این میان رضاخان از تفرقه حاصل در میان نیروهای جنگلی سود برده و به حملات علیه آنها پرداخت. در نتیجه از جنگلی ها که تحت فشار شدید بودند، تسلیم اعمال دولتی و گروهی هم در جریان این حملات کشته شدند. در چنین اوضاع سخت و دردناکی میرزا در سرمای شدید زمستان در اعماق جنگل عقب نشست تا بتواند نیروهای پراکنده را در فرصت مناسب جمعآوری و ساماندهی کند اما در اثر سرمای شدید و در زیر برف و باران جان به جان آفرین تسلیم کرد و به این ترتیب نهضت جنگل در سال 1340 با مرگ رهبر دلیر و وارسته خود پایان پذیرفت.
اگر پروژه سرکوبی نهضت جنگل که محصول مشترک اراده روسیه، کمونیستهای داخلی، دولت انگلستان و استبداد رضاخانی بود، با موفقیت روبهرو نمیشد، این نهضت که در دوران اوج قدرت، خود را تا آستانه قزوین رسانده بود، حتی تا تهران هم پیش رفت و میتوانست این شهر را هم فتح کند و به این ترتیب نه تنها انقلاب مشروطه را نجات میداد بلکه این حرکت مردمی را چندگام به جلوتر نیز میبرد.
نقش در انقلاب مشروطه
میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون پیوست و در فتح قزوین شرکت نمود. او بانی جنبش جنگل بود که بتاریخ ۱۲۹۳ ه.ش. شروع به مبارزه مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، که زیر دست افسران روسی تعلیم و تربیت شده بودند، زد. تعداد زیادی از انقلابیون جنگل هم در درگیریهای مسلحانه با لشکران انگلیس، روسیه و ارتش سلطنتی قاجار کشته شدند.
جنگلی ها هدف خود را "اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی" اعلام می کردند. در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ هجری شمسی قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء اصول سلطنت و تأسیس حکومت جمهوری را اعلام نمودند و یکروز بعد کمیته انقلاب هیئت دولت جمهوری را معرفی کرده، که میرزا عنوان سرکمیسر و کمیسر جنگ را داشت. امّا هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که با حمایت بلشویکهای روس اغتشاش انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی آغاز گردید که نهایت جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ میرزا به عنوان اعتراض از رشت به فومن رفت و قبل از حرکت دو نفر نماینده با نامه مفصلی برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: "در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست پروگرام بلشویکها را قبول کند". بتاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. همه طرفداران میرزا را هرکه و هرجا بود دستگیر و بازداشت کردند. آنها دولت جدیدی اعلام که احسان اله خان سرکمیسر و کمیسر خارجه و (سید جعفر جوادزاده) سید جعفر پیشهوری معروف کمیسر داخله شد.اختلافات، بگیر و ببندها بالا گرفت و قوای جنگل تضعیف گردید. بفرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوبی قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوای بوجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب نشینی میکردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و انزلی را ترک نمودند. لازم به ذکر است در این جنگها میرزا با قوای خود در فومن بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.