دانلود مقاله نقد و تفسیر داستان‌های تمثیلی هدایت و آل احمد

Word 115 KB 220 98
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه

    در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشیای پیرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و برای شناختن نیاز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پیش از شناختن اشیا، پیش از ترسیم صور اشیا در ذهن اسم اشیا را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشیا.(1)

    اسامی آن چه پیرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فکر و روح اوست-، ‌کوشش اوست برای شناختن. این اسم‌ها و کلمات، علامات و نشانه‌هایی هستند که به معانی معینی دلالت می‌کنند و واضع آن‌ها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود،‌ در ابتدا بر اشیای پیرامونش اسم گذاشت و این نشانه‌های وضعی/ قراردادی شدند نام‌های واقعی اشیا. «نشانه‌ها وسایلی مقتصدانه هستند برای بیان معنایی که یا حاضر است و یا قابل وارسی.»(2) انسان وقتی شیئی را دید، تعریفی از آن شیء بر حسب صورت ظاهر،‌ هویت و کارکرد آن – و اگر آن شیء مفهومی ذهنی یا عقلی بود، تعریفی حاصل از ادراک آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن که از آن پس برای نامیدن آن شیء همه‌ی معنایی را که در ذهنش دارد،‌ با تمام حدود  و ثغور آن به زبان نیاورد، به نام‌گذاری آن پرداخت. و از این رو است که نشانه‌ها «همه وسایلی مقتصدانه» هستند «برای بیان تعریفی طولانی» و «موجب صرفه‌جویی در اعمال ذهنی».(3)

    نام اشیا را –از آن رو که به معنایی دلالت می‌کنند – دال، و معنای نهفته در آن را – که همان صورت ظاهر اشیا و مجموعه‌ی ویژگی‌های آن‌هاست- مدلول می‌خوانیم. بنا بر تعریفی که از نام‌ها و نشانه‌ها ذکر شد، دلالت این نشانه‌ها بر معنا دلالتی وضعی و قراردادی است؛ نه مبتنی بر شباهت واقعی میان دال و مدلول. هم چنین‌اند علامت‌های اختصاری یا نشانه‌هایی نظیر علامات راهنمایی و رانندگی.

    با وجود قراردادی بودن رابطه‌ی میان دال و مدلول در نشانه‌ها و از آن جهت که اشیا پیش از وضع این نام‌ها اسم دیگری (در ذهن انسان) نداشتند،‌ مدلول این گونه اسم‌ها معنای حقیقی آن‌ها محسوب است و انسان به محض شنیدن یا خواندن این اسامی، صور این اشیا را با همه‌ی خصوصیات ظاهری و باطنی که از آن‌ها می‌داند، به ذهن می‌آورد؛ بدون آن که ذهن در این فرایند شناختن دچار تکلف و زحمت شود. چرا که اسم‌ها در حکم علامت‌هایی هستند که پس از وضع معنایی ثابت، معین و همه فهم دارند.

    اما این اولین و ابتدایی‌ترین کوشش انسان است برای نهان کردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. کوششی که به جز صرفه‌جویی و اقتصاد در اعمال ذهنی و زبانی و سهولت در ایجاد ارتباط با دیگران انگیزه‌ی دیگری مسبب آن نیست. در عین حال این نشانه‌ها در حکم آینه‌هایی هستند که معنای مورد نظر را به روشنی و وضوح باز می‌تابانند و این معنا «واقعیتی است حاضر و موجود، یا واقعیتی که می‌تواند حضور داشته باشد.(4)»

    پوشیدگی و عدم صراحت شیوه‌ها،‌ دلایل و انگیزه‌های دیگری نیز دارد و منجر به آفرینش شگردها و انواعی چون استعاره، تمثیل، نماد و رمز می‌شود؛ اصطلاحاتی که هر یک ، روشی است برای بیان مقصود و با وجود گونه‌گونی و بعضاً داشتن وجه تمایز با انواع دیگر، گاه به اشتباه به جای یک دیگر به کار می‌روند. در ادامه به بحث و بررسی پیرامون این اصطلاحات، تعریف هر یک،‌ درجات پوشیدگی معنا در هر کدام، نوع رابطه‌ی دال و مدلول در هر یک و علل و انگیزه‌های به کار بردن آن‌ها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پیداست که مقصود از این تطویل کلام چیزی نیست جز به دست دادن تعریفی نسبتاً جامع و مانع از «تمثیل» و «بیان تمثیلی» که موضوع اصلی این رساله است.

     

    فصل اول: تمثیل

     

    1- تمثیل در حوزه‌ی بلاغت

    تمثیل در لغت به معنای « مثال آوردن، تشبیه کردن،‌ مانند کردن، صورت چیزی را مصور کردن، داستانی یا حدیثی را به عنوان مثال بیان کردن و داستان آوردن»(1) است. با توجه به ریشه‌ی لغوی کلمه‌ی‌ تمثیل – که شباهت و همانندی را می‌رساند-و نیز با مروری مختصر بر معانی‌ای که ذکر شد، حوزه‌ی کاربرد این کلمه مشخص  می‌شود. کاربرد فراوان و بسامد زیاد این اصطلاح در حوزه‌ی دانش بلاغت ما را بر آن می‌دارد که ابتدا در میان تعدادی از آثار بلاغی به جست‌وجوی ردپای این اصطلاح بپردازیم و نظر چند تن از صاحب نظران علم بلاغت را در این باره گرد آوریم.

    عده‌ای تحت تأثیر معنای لغوی این اصطلاح،‌ آن را از جنس تشبیه یا حتی برابر با آن می‌دانند و عده‌ای دیگر آن را از خانواده‌ی استعاره و هم نوع آن می‌شناسند. سکاکی از جمله کسانی است که تمثیل را نوع خاصی از تشبیه می‌دانند و برای آن ویژگی‌هایی را برمی‌شمارند. او معتقد است تمثیل تشبیهی است که در آن «وجه شبه صفتی غیرحقیقی باشد و از امور مختلف انتزاع شده باشد.»(2) عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو قسم دسته‌‌بندی می‌کند: یکی تشبیهی که آنقدر روشن و واضح است که نیاز به تأویل و توضیح ندارد. دیگر تشبیهی که برای یافتن وجه شبه آن، نیاز به توضیح و تأویل باشد. او تشبیه نوع دوم را تمثیل می‌نامد و می‌نویسد: «تمثیل در اصل باید تصویر و تمثیل گردد و آن عبارت است از تشبیه منتزع از اموری چند و چیزی است که جز از رهگذر یک یا چند جمله حاصل نمی‌شود.»(3) آن گاه نتیجه می‌گیرد که «تشبیه، عام و تمثیل، اخص از آن است. پس هر تمثیلی تشبیه است و هر تشبیهی تمثیل نیست.»(4)

    انتزاع وجه شبه از دو یا چند چیز،‌ مشخصه‌ای است که در تعریف سکاکی و جرجانی از تمثیل آمده است. ضمناً هر دو معتقدند که تمثیل،‌ زیرمجموعه‌ی تشبیه است؛ پس وجود شبه و مشبه‌به در ظاهر کلام ضروری است. این مشخصات ذهن را متوجه شیوه‌ای می‌کند که در کتب بلاغت متأخر به «تشبیه مرکب» معروف است. و آن تشبیه حالتی است به حالت دیگر. تشبیهی که وجه شبه آن حاصل برهم کنش دو یا چند چیز است:

    شکسته دل تر از آن ساغر بلورینم                                     که در میانه‌ی خارا کنی ز دست رها

    (خاقانی)

    پیداست که در این تشبیه، دل شکستگی تنها به ساغر بلورین مانند نشده است؛ بلکه به ساغر بلورینی که در میان سنگ خارا از دست رها شود. به همین دلیل چنین تشبیهی برای کشف وجه شبه نیازمند مقداری کوشش ذهن و درجه‌ای از تأویل و توضیح است. اما بهتر است این شیوه‌ی بیان را «تشبیه تمثیلی» بنامیم تا از اقسام دیگر تشبیه متمایز شود.

    اما صاحب جامع الکبیر درباره‌ی تمثیل نظر دیگری دارد. ابن اثیر می‌گوید تمثیل «تشبیه بر سبیل کنایه است بدینگونه که چون اراده‌‌ی اشارت به معنایی کنی،‌ الفاظی به کاربری که دلالت بر معنایی دیگر داشته باشد. ولی آن الفاظ و آن معانی دلالت برمعنایی داشته باشند که مقصود توست.»(5) آن‌گونه که از تعریف ابن اثیر برمی‌آید، در تمثیل لفظ مشبه ذکر نمی‌شود. بلکه تشبیه «برسبیل کنایه» و پوشیده می‌ماند و تنها مشبه‌به در کلام ظاهر می‌شود.

    نویسنده‌ی انوارالربیع نیز در پوشیده بودن تشبیه با ابن اثیر موافق است. علاوه بر این او تعاریف و مفاهیم دیگری نیز بر تمثیل می‌افزاید: «و آن تشبیه حالی است به حالی،‌ از رهگذر کنایه،‌ بدینگونه که خواسته باشی به معنایی اشارت کنی و الفاظی به کارببری که بر معنایی دیگر دلالت دارد. اما آن معنا خود مثالی باشد برای مقصودی که داشته‌ای، و اینگونه سخن گفتن را فایده‌ای است ویژه‌ی خود که اگر به الفاظ خاص خود گفته شود، چندان تأثیر ندارد و راز آن در این است که در ذهن شنونده، تصوری بیشتر ایجاد کند. زیرا شنونده هنگامی که در دل خویش مثالی را تصور کند که مخاطب مستقیم آن نباشد،‌ با رغبت بیشتری آن را پذیرا خواهد شد.(6)» در این تعریف،‌ تمثیل تشبیه حالتی به حالت دیگر است بدون ذکر مشبه. یعنی معنایی که مورد نظر است با لفظ دیگری بیان می‌شود. لفظی ناظر بر معنایی که خود، مثالی است برای مقصود مورد نظر. علاوه بر این تعریف فوق بر جنبه‌ی تأثیرگذاری و جذابیت تمثیل نیز تأکید می‌کند و آن را یکی از فواید تمثیل برمی‌شمارد. بنابراین تعریف صاحب انوارالربیع نسبت به تعاریف دیگر کامل‌تر و شامل‌تر است.

    اما با نظری دوباره بر دو تعریفی که از تمثیل بیان شد،‌ در می‌یابیم که این گویندگان تمثیل را در حیطه‌ی استعاره تعریف می‌کنند؛ از آن جهت که معتقدند مقصود گوینده از راه الفاظی بیان می‌شود که برمعنای دیگری دلالت می‌کنند. به بیان ساده‌تر یعنی حذف مشبه- که مقصود گوینده است- و ذکر مشبه‌به – که مثالی است برای مقصود گوینده-. به دلیل آن که این تعریف،‌ شیوه‌ای متفاوت با «تشبیه تمثیلی» را بیان می‌کند، شابد بهتر باشد که نام آن را «استعاره‌‌ی تمثیلی» بگذاریم. بنابراین از این پس با دو اصطلاح در حوزه‌ی علم بلاغت مواجهیم: تشبیه تمثیلی که تشبیه حالتی است به حالت دیگر با ذکر هر دو حالت در کلام و استعاره‌ی تمثیلی که بیان حالت و وضعیتی است شبیه وضعیت مورد نظر؛ بدون آن که وضعیت مورد نظر مستقیماً به لفظ درآید. البته جرجانی هم به شگردی هم چون استعاره‌ی تمثیلی قایل است اما نام آن را مَثَل می‌گذارد:‌ «هر گاه شبه در یک چیز به تنهایی وجود داشته باشد- بی‌آن که از پیوند آن چیز با چیز دیگر فراهم آید- یک کلمه می‌تواند استعاره باشد […] و هر گاه انتساب شبه به تنهایی به یک کلمه ممکن نباشد؛ بلکه، این شبه از حال او و غیر او گرفته شود،‌ دیگر آن اسم مستعار نیست؛ بلکه، ‌کلام یک جا مثل است.»(7)

    بد نیست از میان ادبای متأخر نظر صاحب معالم البلاغه را نیز در این باره جویا شویم. او «استعاره‌ی مرکب» ،‌«استعاره‌ی تمثیلیه» و «تمثیل بر وجه استعاره» را عناوین متعدد برای یک روش بیان می‌داند و مفهوم این اصطلاحات را این گونه توضیح می‌دهد: «دو صورت را که هر کدام منتزع باشد از امور متعدده در نظر گرفته یکی از آن دو را به دیگری تشبیه نمایند. آن گاه لفظی که بر مشبه‌به دلالت دارد بالمطابقه اطلاق کنند بر مشبه، به ادعای دخول مشبه در مشبه‌به. پس در استعاره ی تمثیلیه هر یک از مستعارله و مستعارمنه مرکب یعنی هیئت منتزع از دو یا چند چیز است و وجه جامع نیز لامحاله هیئت منتزع و مشترک بین الهیئتین خواهد بود.»(8)

    مصراع دوم بیت زیرمصداق این تعریف است:

    به هر که عرضه دهم درد خویش می‌نگرم که غرقه‌ام من و او بر کنار می‌گذرد

    (عرفی شیرازی)

    اما همین نویسنده مَثَل را زیرمجموعه‌ی استعاره‌ی تمثیلیه می‌داند و معتقد است مثل استعاره‌ای است که استعمالش جاری و شایع باشد. پیداست که این تعریف ناظر بر مفهوم «ضرب المثل»یا همان «قول سایر» است.

    مروری کلی بر تعاریفی که ذکر شد نشان می‌دهد، تمثیل- چه در ساختار تشبیهی‌اش به صورت تشبیه تمثیلی و چه در ساختار استعاری و به شکل استعاره‌ ی تمثیلی – یک مشخصه‌ی ثابت دارد و آن ترکیبی بودن مثال و ممثول است. تشبیه حالتی به حالت دیگر، وضعیتی به وضعیت دیگر و ترکیب عناصری به ترکیب عناصر دیگر – و نه عنصر واحدی به عنصر واحد دیگر- همان چیزی است که شایسته‌ی اصطلاح تمثیل است.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    قرآن کریم، ترجمه‌ی محمد مهدی فولادوند ، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.

    آل احمد- جلال: در خدمت و خیانت روشنفکران،‌ تهران، فردوس، اول: 1372.

       : سرگذشت کندوها، تهران، فردوس، سوم: 1376.

    : غرب‌زدگی، تهران، فردوس، پنجم: 1378.

      : «گفت‌ و‌گو با جلال آل احمد»،‌ در اندیشه و هنر، دوره‌ی پنجم،‌ ش4، مهرماه 1343.

    : نون و القلم، تهران،‌‏ فردوس،‌ هفتم: 1382.

    : «هدایت بوف کور» در هفت مقاله، تهران، امیرکبیر، چاپ جدید: 1357.

    : یک چاه و دو چاله، تهران، فردوس، اول: 1376.

    ابن اثیر- ضیاء الدین: الجامع الکبیر فی صناعه الکلام من المنظوم و المنثور، چاپ عراق،‌ 1959 م.

    انوشه- حسن: فرهنگ نامه ادب فارسی (جلد دوم دانش نامه ادب فارسی)،‌ تهران، سازمان چاپ و انتشارات، اول 1376.

    براهنی- رضا: قصه‌نویسی،‌ تهران، اشرفی، دوم: 1348.

    پورنامداریان- تقی: رمز و داستان های رمزی در ادب فارسی، تهران،‌ علمی و فرهنگی،‌ 1375.

    جرجانی- عبدالقاهر: اسرار البلاغه،‌ ترجمه‌ی جلیل تجلیل، تهران، دانشگاه، اول: 1361.

    داد- سیما: فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران،‌ مروارید، سوم: 1378

    دلاشو- م. لوفلر: زبان رمزی افسانه‌ها، ترجمه‌ی جلال ستاری،‌ تهران، توس، اول: 1364.

    دومن- پل: «تمثیل و نماد»،‌ ترجمه‌ی میترا رکنی، در ارغنون،‌ سال اول، ش 2، 1373.

    رجایی- محمد خلیل: معالم البلاغه،‌‌ شیراز، دانشگاه پهلوی،‌ دوم: 1353.

    ستاری- جلال: مدخلی بر رمز شناسی عرفانی،‌ تهران، مرکز، اول: 1372.

    سیار- غلامعلی: «نقد سرگذشت کندوها» در یادنامه‌ی جلال آل احمد، به کوشش علی دهباشی، تهران، به دید و شهاب ثاقب، اول: 1378.

    شفیعی کد کنی- محمد رضا: صور خیال در شعر فارسی، تهران،‌ آگاه، 1375.

    فورستر-ای. ام.: جنبه‌های رمان، ترجمه‌ی ابراهیم یونسی، تهران، نگاه، چهارم:‌ 1369.

    کادن- جی. ای: فرهنگ ادبیات و نقد، ترجمه‌ی کاظم فیروزمند، تهران، شادگان، اول: 1380.

    کتاب مقدس( عهد قدیم و جدید)، انجمن کتاب مقدس ایران.

    کیانوری- نورالدین: خاطرات نورالدین کیانوری، تهران، اطلاعات، اول: 1371.

    گری- مارتین: فرهنگ اصطلاحات ادبی، ترجمه‌ی منصوره شریف زاده، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اول: 1382.

    لافورگ- رنه و آلندی-رنه: «نمادپردازی» در اسطوره و رمز،‌ ترجمه‌ی جلال ستاری، تهران، سروش، دوم: 1378.

    محجوب- محمد جعفر: «مطالعه در داستان‌های عامیانه فارسی» در کتاب هفته، تهران،‌ ش77، 1342.

    مدنی شیرازی- سید علی خان: انوار الربیع فی انواع البدیع، چاپ سنگی، 1304 ه..ق.

    معین- محمد: فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، هیجدهم: 1380.

    مقدادی- بهرام: فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، تهران، فکر روز،‌ اول: 1378.

    میرزایی- حسین: جلال اهل قلم، تهران، سروش، اول: 1380.

    میرصادقی- جمال: ادبیات داستانی، تهران، سخن، سوم: 1376.

    میرصادقی- جمال و میمنت: واژه‌نامه هنر داستان نویسی،‌‌ تهران، کتاب مهناز، اول:1377.

    میرعابدینی- حسن: صد سال داستان نویسی ایران (جلد اول و دوم)،‌ تهران، چشمه، دوم:‌ 1380.

    نجاتی – غلامرضا: جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332،‌ تهران،‌ شرکت سهامی انتشار،‌ اول: 1364.

    هدایت- صادق: حاجی آقا، تهران،‌ پرستو، 1343.

    هدایت- صادق: زنده به گور، تهران، نگاه،‌ اول: 1382.

    همایون کاتوزیان- محمد علی: صادق هدایت از افسانه تا واقعیت، ترجمه‌ی فیروزه مهاجر، تهران، طرح نو، اول: 1372.

مقدمه در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشياي پيرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و براي شناختن نياز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پيش از شناختن اشيا، پيش از ترسيم صور اشيا در ذهن اسم اشيا را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشيا.(1) اسامي آن چه پيرامون انسان اس

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

ادبيات داستاني هر روايتي که خصلت ساختگي و ابداعي آن به جنبه هاي تاريخي و واقعيش غلبه کند و نيز به آثار روايتي منثور ادبيات داستاني گويند. شامل قصه، رمان، رمانس داستان کوتاه مي شود. قصه: به آثاري که در آن ها تاکيد بر حوادث خارق العاده بيشتر از تحول و

سال و محل تولّد: 2 آذر 1302 – تهران سال و محل وفات: 18 شهریور 1348 - اسالم گیلان جلال آل احمد دوم ، آذرماه سال 1302 در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود ، او هرگز نتواست در یک جا حتی در بستر آرامش بخش باورهای دینی ، آرام گیرد و شاید تحت تاثیر همین زندگی پرتکاپو و سرشار از مسا له بود که آل احمد به شیوه و سبک جدیدی از نویسندگی دست یافت و تا مدت ‏ها نویسندگان جوان نسل بعد از خود ...

فصل اول مقدمه آنچه که شعر نو را از شعر کهن جدا می‌کند، فقط سبک و ساختار آن نیست ، بلکه محتوا و نگرش آن نیز تفاوت دارد. شاعر نو از مردم، می‌گوید و از مسائل آنان. شاعرانی مثل نیما، شاملو، فروغی، هدایت و اخوان ثالث که در این امر، درخشیده‌اند از بطن مردم برخاستند و برای مردم، سخن گفتند. آنچه مسلم است، شرایط اجتماعی و حوادث سیاسی، بسیار بر شاعران، مؤثر می‌باشد. اشعار اخوان ثالث که در ...

جامعه شناسی مطالعه رفتار انسان در زمینه اجتماعی است. بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است و ازاین جهت جامعه شناسی با روانشناسی که واحد اساسی تحلیل آن فرد انسانی است تفاوت دارد. جامعه را می توان گروهبندی متمایز و به هم پیوسته ای از افراد انسانی تعریف کرد که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراوانی مشخص می شود که آن را از گروه بندیهای ...

تاریخچه جامعه شناسی وعلم سیاست درایران مطالعه جامعه شناسی سیاسی ایران به لحاظ ماخذ شناسی، از سه نوع منبع استفاده می­کند؛ اولین نوع این منابع مآخذ سنتی، شامل کتیبه­ها، زمین شناسی­ها، باستان شناسی­ها می­باشد. شریعت نامه­ها( که به بررسی خلقیات و هویت ایرانیان می­پردازند) و سیاست نامه­ها( شامل تذکره نامه­ها و پندنانه­ها) ، نوع دوم منابع مطالعه جامعه شناسی هستند. نوع سوم منابع مطالعه ...

تئاتر شاعرانه و شرق تقریباً اغلب افراد یا جریان هایی که پیامبران و مدافعات شاعرانگی در زندگی و هنر بوده اند نگاهی به شرق داشته اند. فلسفه شوپنهاور و نیچه، هایدگر، و در عصر هنر. سورآلیست ها – آرتو – برشت – گرتوفسکی – پیتز – سمبولیستی – هسه – شرق مانند قطب جلذبی تمام اندیشه های شاعرانه را به خود جلب نموده است. عقل گریزی، عرفان مشحون در هنر و اندیشه در گوناگونی جلوه هنر حیات، ...

هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن به جنبه های تاریخی و واقعیش غلبه کند و نیز به آثار روایتی منثور ادبیات داستانی گویند. شامل قصه، رمان، رمانس داستان کوتاه می شود. قصه: به آثاری که در آن ها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت هاست قصه می گویند. حوادث قصه را به وجود می آورند و دارای زبانی نقلی و روایتی هستند. و سه خصوصیت عمده قصه ها عبارتند از: خرق ...

ادبیات داستانی هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن به جنبه های تاریخی و واقعیش غلبه کند و نیز به آثار روایتی منثور ادبیات داستانی گویند. شامل قصه، رمان، رمانس داستان کوتاه می شود. قصه: به آثاری که در آن ها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت هاست قصه می گویند. حوادث قصه را به وجود می آورند و دارای زبانی نقلی و روایتی هستند. و سه خصوصیت عمده قصه ها ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول