استان کرمان دومین استان پهناور کشور بعداز استان خراسان با مساحتی حدود 714/181 کیلومتر مربع حدود 11% از وسعت کشور ایران را به خود اختصاص داده است.
پهنه یاد شده بین 26 درجه و 29 دقیقه تا 31 درجه و 57 دقیقه عرض شمالی و 54 درجه و 20 دقیقه تا 59 درجه و 34 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است.
این شهر در دل دشت کرمان از دشتهای مرکزی ایران که دارای وسعتی معادل 1100 کیلومتر مربع است قرار گرفته است و ارتفاع متوسط آن ازسطح دریا 1749 متر می باشد.
حد شمالی استان کرمان، استانهای خراسان و یزد - حد جنوبی آن استان هرمزگان- حد شرقی آن استان سیستان و بلوچستان و حد غربی آن استان فارس میباشد.
حداکثر پهنای استان دربخش شمالی 480 کیلومتر وحداقل آن دربخش جنوبی تا 80 کیلومتر متغیر است.
به هر حال عرض متوسط استان 250 کیلومتروفاصله بین حد جنوبی و شمالی (طول استان) برابر 660 کیلومتر میباشد.
براساس آخرین تقسیمات کشوری استان کرمان داری 11 شهرستان، 49 شهر، 35 بخش، 141 دهستان و 14271 پارچه آبادی میباشد.
بلندترین ارتفاعات استان: کوههای جبال بارز، لالهزار، هزار و جوپار با حداکثر 4465 متر و پایینترین نقاط استان عبارتند از دشتهای شهداد و جازموریان با ارتفاع بین 300 تا 400 متر از سطح دریا میباشد.
شهرستانهای استان عبارتند از: بافت، بردسیر، بم، جیرفت، راور، رفسنجان، زرند، سیرجان،شهربابک ، کرمان و کهنوج.
مرکز استان کرمان شهر تاریخی کرمان است که با آسمانی صاف وزلال بر بلندای کویر لوت قرار گرفته و شبهای افسانهی آن از شهرت خاصی برخوردار است.
این شهر دردل دشت کرمان ازدشتهای مرکزی ایران که دارای وسعتی معادل 1100 کیلومتر مربع است قرار گرفته است و ارتفاع متوسط آن ازسطح دریا 1749 متر می باشد.
کرمان دراثر مجاورت با کویر شهداد وکویر نمک و کوههایی با ارتفاع متوسط 2500 تا 3400 متر،دارای آب وهوایی خشک است .ازمشخصات این گونه اقلیم،اختلاف شدید درجه حرارت در فصول سرد و گرم بین شب و روز می باشد.بر اساس گزارش سازمان هواشناسی درسال 1370،حداکثرمطلق درجه حرارت 6/39 درجه سانتی گراد و حداقل درجه حرارت 17- درجه سانتیگراد بوده است.
شهر کرمان تحت تاثیر بادهای مختلف برون منطقه ای و محلی است.وزش این بادها ،آب و هوای آن را دستخوش تحولات وتغییرات قابل توجهی می کند.این بادها عمدتا از نوع بادهای موسمی خشک هستند و در ماههای اسفند،فروردین و اردیبهشت می وزند و جهت وزش آنها از جنوب غربی به طرف شمال شرقی ومشرق است.
این بادها انبوهی از خاک و شن با خود همراه دارند که سبب تقلیل رطوبت نسبی هوا میگردند.همچنین بادهای غربی و شمال غربی باعث ریزش باران در زمستان و بهار میشوند.ریزش نزولات جوی از آبان ماه شروع و تا اردیبهشت ماه سال بعد ادامه می یابد.
بیشترین میزان بارندگی از دیماه تا اردیبهشت ماه است که اغلب این بارش ها به صورت باران است.
میزان بارندگی از 25 میلیمتر در دشتهای گرم وخشک تا 300 میلیمتر در ارتفاعات متغیر است.
جمعیت استان کرمان 2230000 نفر است که از این تعداد 51/45 درصد در نقاط شهری و 57/50 در نقاط روستایی بودهاند و 92/3 درصد از این جمعت غیر ساکن بودهاند.
نرخ رشد درخلال سالهای 65-1355 در استان 1/4 و در نقاط روستایی 6/2 و در نقاط شهری 1/7 بوده است.
(علیرغم بالا بودن میزان موالید در نقاط روستایی افزایش مهاجرت در این دهه از روستاها به شهرهای استان باعث بالا رفتن نرخ رشد نقاط شهری گردیده است).
جمعیت استان کرمان 2230000 نفر است که از این تعداد 51/45 درصد در نقاط شهری و 57/50 در نقاط روستایی بودهاند و 92/3 درصد از این جمعت غیر ساکن بودهاند.
استان کرمان در محل تلاقی رشته کوههای مرتفع زاگرس ومرکزی و مناطق پست کویری درجنوب شرقی کویر مرکزی بزرگ ایران به طول تقریباً 160 کیلو متر واقع شده است وعرض این کویر ، کرمان را از سیستان جدا می کند.
این تلاقی استثنائی بین بلندی و پستی، ناحیه کوهستانی وکویری ، گرما و سرما، ویژگیهای محیطی کم نظیرواوضاع طبیعی خاصی را به وجود آورده است که درکمتر منطقه ای از فلات ایران می توان مشاهده کرد.
امتداد سلسله جبال زاگرس و کوههای مرکزی ، استان پهناور کرمان را به دو بخش متمایز ، خشک کویری و معتدل کوهپایه ای تفکیک نموده است ، که درتلاقی با یکدیگر ازلحاظ اقلیمی سه منطقه کویری ، حاشیه کویری وکوهستانی را شکل داده اند به همین علت کرمان از معدود مناطقی است که دارای چهره های گوناگون محیطی و طبیعی می باشد و به علت وسعت منطقه و وجود پستی و بلندیها و شرایط خاص اقلیمی، آب و هوای آن در نواحی مختلف متفاوت است.
کوهها: رشته کوههای سلسله جبال بارز زاگرس که به طور کلی در سه رشته عمده به شرح زیر از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است و دشتهای وسیع استان را از یکدیگر جدا می سازد : 1) - رشته کوههایی که از منطقه زرند در حاشیه کویر لوت به سمت کرمان، شهداد و بم ادامه دارد که بزرگترین حائل بین مناطق کویر با سایر نقاط استان است.
بلندترین ارتفاعات این سلسله عبارتند از :کوه کوهبنان با ارتفاع 3658 متر و کوه سمیلک به ارتفاع 3142 متر و کوه پلوار به ارتفاع 4233 متر از سطح دریا.
2)- رشته کوههایی که از شمال غرب به جنوب شرقی منطقه کشیده شده ورفسنجان را از منطقه شهر بابک وهرات ومروست جدا می سازد وبلندترین ارتفاعات آن کوه مدورا به ارتفاع 3600 متر و کوه شهربابک به ارتفاع 3472 متر از سطح دریا می باشد.
3)- رشته کوههای جنوبی کرمان از مناطق جنوبی رفسنجان شروع شده و به طرف جنوب شرقی کشیده می شود و مناطق کرمان ، سیرجان ، بافت و جیرفت را شامل می شود.
ارتفاعات مهم رشته کوههای جنوبی عبارتند از : کوه جوپار، کوه پنج، کوه چهل تن، کوه لاله زار، کوه بیدخان، کوه هزار، کوه بحر آسمان، سلسله جبال بارز و در قسمت جنوبی شهرستان جیرفت کوههای بشاگرد قرار دارند که این منطقه را از استان هرمزگان جدا می نمایند.
از انواع خاکهایی که معمولاً دشتها و دره های استان را می پوشاند به غیر از خاکهای هیدرو مورفی دشتها و دره های کرمان ، می توان خاکهای رسوبی ، تپه های ماسه ای ، خاکهای فلاتی، خاکهای کوهستانی و .....
را نام برد.
بیشتر اراضی استان را این نوع خاکها پوشانده است.
به طورکلی خاکهای منطقه کرمان را درسه قسمت می توان بررسی کرد: 1)- تپه های شنی: وزش بادهای متغیر در کرمان موجب تشکیل تپه های شنی می گرددکه خود مشکلی را از نظر تثبیت شنهای روان به وجود آورده است تپه های شنی قسمت اعظم جنوب منطقه کرمان را شامل می شود.
این تپه ها عامل اصلی جلوگیری از توسعه کشاورزی و عدم ایجاد و گسترش سکونت گاههای انسانی در ناحیه جنوب به شمار می آیند.
در بعضی نقاط بین تپه های شنی،خاکهای بدون پوشش گیاهی وجود دارد که بافت آن رس و لیمون و لیمون شنی می باشد.
استان کرمان به علت دارا بودن نواحی کویری وسیع و آب و هوای خشک بیابانی ، به شدت در معرض تهدید بیابانی شدن قرار دارد و در صورت ادامه بهره برداری بیش از حد ظرفیت مراتع طولی نمی کشد که خاک در معرض فرسایش و نابودی قرار خواهد گرفت.
بدین جهت مسأله حفاظت و تثبیت شنهای روان در این استان حائز اهمیت فراوان و در زمره ضروری ترین کار قرار دارد.
2)- تپه های بین ناحیه کوهستانی و ناحیه تپه های شنی: این قسمت به تدریج ازناحیه کوهستانی به طرف تپه های شنی تغییر بافت می دهد ولی به طور کلی تحت تأثیر رسوبات کوهستانی جنوب ، شرق و شمال غربی منطقه است.خاکهای آبرفتی این منطقه اکثراً دارای قلوه سنگهایی می باشند.
خاکهای دشتی آبرفتی منطقه شمال غربی کرمان دارای شیب کلی صفر تا دو درصد و بدون پستی و بلندی و کاملاً مسطح است و از نظر زهکشی دارای زهکشی طبیعی مناسب است.
به طور کلی خاکهای دشت کرمان دارای بافت شن و لیمون است و میزان رس آن بین 30 تا 20 درصد متغیر است.در اکثر نقاط دشت کرمان در قسمت سطح الرض میزان رس زیاد است و مقدار نمک و کلسیم بیش از اندازه است.
خاک در این قسمت کاملاً سله می بندد و امکان رشد نباتات کم می شود.
3)- منطقه کوهستانی: رشته کوهها دارای خاک کم عمق بوده از آنها درست بهره برداری نمی شود.رشته کوههای جنوب شرقی دارای سنگ مادر آذرین می باشد و خاک آن بر اثر چرای مفرط کاملاً فشرده شده و فرسایش پیدا کرده است.
کوههای شمال غربی دارای پوشش گیاهی بیشتری است و خاک آن نیز عمق بیشتری دارد، سنگ ها در این قسمت آهکی است و بافت خاک عموماً لیمون شنی است.
رطوبت و تبخیر:در هر مکان خشکی خواه در ایران یا جهان، هر چه از دریاها دور شویم، از میزان رطوبت هوا کاسته می شود.
به غیر از مناطق خشکی که از کنار آنها جریان سردی عبور می کند، رطوبت هوا در نواحی خشک بسیار کم است.
در این نواحی عموماً رطوبت نسبی هوا پایین تر از 60 % است.
میزان تبخیر سالیانه حدود 2800 میلی متر است که در مقایسه با مقدار باران بسیار زیاد است.
میزان تبخیر در فصل تابستان به 1400 میلی متر می رسد که حداکثر این مقدار تبخیر در تیر و مرداد ماه صورت می گیرد.
هوای کرمان اکثراً آفتابی است.
بیشترین ساعات آفتابی سالیانه کرمان در ماه مرداد می باشد.
نام کرمان را در سنگ نوشته های داریوش می توان دید.
درآنجا (( کرمان))،نام ناحیه ای است که از آن چوب (( یاک )) برای کاخهای هخامنشی حمل می شود.
نوشته های یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیره ای از پارسیان گفته اند.
از ریشه کر( کر به اوستا و کری به سنسکریت )چندین واژه سنسکریتی در دست است.
(( کرمن)) به معنی کاروکوشش و وظیفه،و نیز کارکن و کوشا،(( کرمینه)) ، به معنی ماهر و استاد،(( کرمان بندا))، به معنی کاربنده یا وظیفه شناس و واژه های دیگر که از کرمان ساخته شده اند، همه معنای کار و کوشش را می رسانند.
ریشه دیگر (( کر )) که به اوستا (( کر )) و به سنسکریت(( کری)) تلفظ می شود و به معنی بریدن و کشتن و جنگیدن است وواژه های کارد، پیکاروکارزار نیز از آن برآمده،هیچکدام به کرمان و کرمن نزدیک نیست.اگر چه کرمان در گذشته نام های دیگری چون بوتیا ،کرمانیا،گواشیر و...
داشته اما در مجموع این نظر که نام کارمان ( کار به معنی تلاش و سازندگی،و مان بمعنای محل و مکان ) در طول زمان به کرمان تبدیل شده بیشتر مانوس و منطقی است، چرا که اصولا زندگی سخت و دشواردر کویر همتی بزرگ و والا و تلاشی افزون را می طلبیده.
بالا آوردن آب از چند ده متری عمق زمین،کشت و زرع در زمین هایی که هراز چند گاه یک بار زیر توفان شن مدفون می شده اند و ...
ادامۀ حیات با چنین وضعیتی کار آسانی نبوده و نیست.
در فرهنگ آنندراج می خوانیم(( کریمان پدر نریمان آن شهر را به نام خود بنا نهاده)) در اوستا و سنسکریت ،کرمان یعنی (( کوشا)) و نریمان یعنی (( مردانه)) .
قلعه دختر و قلعه اردشیر ازآثار دوران ساسانی درمشرق شهر کنونی کرمان - که هنوز خرابه های آنها برجاست- گواه بر این است که لااقل درزمان اردشیر بابکان درهمین محل،شهری آباد یا قلعه ای مهم وجود داشته است.مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که در حدود 220 پیش ازمیلاد به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل (( گواشیر ))نام داشته ومرکز ولایت کرمان بوده است .بنا به گفته هرودت (( کرمانیا)) از قبایل دوازده گانه ایران می باشدوساتراپی چهاردهم ( دارا ) مشتمل بر ایالت کرمان بوده است.
درروایات اساطیری آمده است که کیخسرو،کرمان ومکران رابه رستم بخشید.همچنین نشانه هایی از فرمانروایی بهمن براین خطه می دهند.
آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز می شود واینکه درزمان هخامنشیان،کوروش آنرا تبعیدگاه (( نبونید )) قرار داد.سپس سخن ازحکومت اشکانیان است که((هفتواد )) نامی علم استقلال برافراشت واردشیر یا بلاش اشکانی را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت به حکومت کرمان گماشت.گویند کرمان آخرین پناهگاه یزد گرد،پادشاه ساسانی بوده است...
درزمان حکومت خلفای عباسی،کرمان به شورشهای مکرر دست زد،ولی هیچ یک به سامان نرسید.در عصر غزنویان،فرمانروایان خونریز و هوسران،آرامش را ازمردم گرفتند.تنهادرعهد سلجوقیان حکومت ملک قاورد و فرزندانش بود که کرمان روی رفاه و آسایش دیدوآثاری چون مسجد ملک پدید آمد.
پس از حکومت 150 ساله سلاجقه،باز بلای (( غز)) بر کرمان نازل شد.
با حمله مغول، (( براق حاجب)) از سرداران قراختائیان،کرمان را به تصرف در آورد.از اعقاب وی،ترکان خاتون بر کرمان فرمانروایی یافت که در آبادانی شهر کوشید و دخترش پادشاه خاتون نیز حاکمی فاضل و حامی دانشمندان بود.
تیموریان از سال 796 تا 834 بر کرمان فایق آمدند.
سپس تنی چند از طایفه قراقویونلو در کرمان به قدرت رسیدند.
سلاطین صفوی از 915 هجری،کرمان را به متصرفات خود افزودند.در 1005 هجری، گنجعلیخان از سوی صفویه به حکومت کرمان رسید که بر اثر تدبیر و تداوم حکومت او، شهر چندی روی آسایش و آرامش دید وزمانه برای ترقی و آبادانی مناسب شد.در روزگار افول قدرت صفویان،افاغنه،کرمان را به جزای شهامت ومقاومت در برابر آنان به خاک و خون کشیدندو نادر شاه افشار هم هنگامی به کرمان رسید که بر اثر کشتن رضا قلی میرزا (پسرش) به جنون آدمکشی مبتلا شده بود.
او دستور گردن زدن مردم بی گناه را صادر کرد ویکی از بزرگترین قتل عام های معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت...
کرمان،از کریمخان زند که پادشاهی مردم دوست بودنصیبی نبرد.
او نتوانست کرمان را به قلمرو قدرت خود ضمیمه کند.
پس کرمان از این سلسله خیری ندید و سهل است که به گناه حمایت از آخرین بازمانده زندیه( لطفعلیخان) گرفتارخشم آقا محمد خان قاجار شود که به روایت تاریخ، هفت من (( چشم)) از مردم بی پناه در آورد.
اگر چه جانشینان او تلاش کردند تا با اعزام حاکمانی مدیر و مدبر، همچون محمد اسماعیل خان نوری (( وکیل الملک)) و (( ابراهیم خان ظهیر الدوله))، به بازسازی شهر کرمان، وتحبیب قلوب بپردازند،وبا برپایی آثاری چون مجموعه وکیل ومجموعه ابراهیم خان،گذشته ها را به نسیان و فراموشی بسپارند، معذالک اینکه اقداماتی از این قبیل در تحقق آن نظر مؤثر بوده یا نه،سؤالی است که پاسخش به تاریخ سپرده می شود.
این شهردارای قدمت تاریخی زیادی است وبه گفته بعضی ازمورخان و پژوهشگران سابقه سکونت و استقرارانسان درآن به هزاره چهارم قبل ازمیلاد میرسد وبه شهادت اوراق تاریخ درطی قرون متمادی،دوران پرنشیب وفرازی را طی نموده وشاهد دگرگونیهای زیادی در گذرگاههای تاریخ حیات خویش بوده است.شهری که ازحیث قدمت تاریخی یکی از قدیمیترین وباسابقهترین شهرهای کشور باستانی ایران وجزو یکی از پنج شهر تاریخی این مملکت است.
به گفته «ژان اوبن»؛ اگر کسی تاریخ این شهررا به دقت بخواند چنان است که همه تاریخ ایران را خوانده است.
این شهربا زبانی گویا دربیان گذشتهها هزاران رازرا دردل نهفته دارد وهرخشت آن تلخ و شیرین حوادث دیروزرا بی کم و کاست هماننددفترخاطرات به ثبت رسانده واگر سفره دلش راباز کند،پرده از همه سختیها وخوشیهایی که چشیده برخواهد داشت.
شهری که بامردم سخت کوش وشجاع آن به علت پایمردی به منظورحفظ واستقلال، حاکمیت ارضی،کیان،ملیت ومذهب خویش دردوران تاریخ دیرینه و سراسر افتخار اما توام با رنج، مرارت و سختیهای خویش،همواره مورد تاخت و تاز متجاوزان وحکام خودکامه قرار گرفته ودراین رهگذر علاوه برخسارات وخرابیهایی که بر ثروت ملی آن وارد آمده، ازلحاظ نیروی انسانی نیز متحمل از دست دادن گروه کثیری ازهمه قشرهای جامعهاش شده است به نحوی که یکی از مورخان خارجی به نام «فردریچارد» در این مورد مینویسد: «این شهر اهمیت قابل ملاحظهای دارد و غیر از شهر تبریز که درمرز شمال واقع است،بر هیچ شهری به اندازه این شهر از منجنیق فلک فتنه نباریده.» همین بس که ازسال 21 هـ ق (641م) تا سال 1397 هـ ق (1977/م 1356 هـ ش) یعنی در مدت 1336 سال، 272 تن حاکم بر این سرزمین حکمرانی داشتهاند ومدتی مدید پایتخت سلسله صفاریان بوده و در مسجدجامع آن به نام امرای طاهری،صفاری وسامانی خطبه خوانده شده واز فرازمنبر مسجد جامع همین شهر تفویض حکومت ازسوی خلفای عباسی به امرای ایران وفرمانهای عفو وانتقال خوانده شده است.
شهری که از سال 621 تا 694 هـ ق حدود هفتاد سال پایتخت حکام قراختایی بوده است و فرمانروایان سلاجقه و آل مظفر بر آن حکومت کردندو آثار تاریخی مهمی از خود بجای گذاردند.
شهری که نادرشاه افشاروعمال او هنگام تسخیر آن درسال 1160 ه .
ضمن غارت و چپاول اموال این مردم رنجدیده بسیاری مردان آن راسربریده و از کله آنان منارههایی ساختند.
محله پامنار که هنوز هم به همین نام خوانده میشود یادگار آن فاجعه و تجدید کننده خاطرات تلخ آن جنایت تاسف انگیز میباشد.
مسجد پامنار که ازآثار تاریخی این شهر است در سال (789 هـ ق/1387 م) به دستور سلطان عمادالدین احمد مظفر که ازطرف برادرش شاه شجاع (پسر امیر مبارزالدین محمدمظفر) حاکم کرمان بوده درآن محله ساخته شده .
شهری که هنوزخسارتها و زیانهای مالی و نیروی انسانی ناشی از قتل و غارت سپاهیان محمود افغان را که در سال (1133 هجری قمری /1771م) صورت گرفت جبران نکرده بود که در سال (1209 هـ ق/1794 م) به علت چهارماه و نیم مقاومت دلیرانهاش در یورش سهمگین آقامحمدخان قاجار، مورد تهاجم و تاخت و تاز سپاهیان آن حاکم ستمگر و جبار قرار گرفت و به روایت تاریخ،ماموران وی هفت هزار و به روایتی دیگر، بیست هزار جفت (هفت من و نیم) چشمان مردم بی گناه و ستمدیده این سرزمین را از حدقه بیرون آوردند و به طور فجیعی آنان را به دیار نیستی فرستادند و گذشته از غارت اموال عمومی حدود بیست هزار نفر از زنان و دختران را به اسارت بردندوخود آن خان بی ایمان هشت هزار نفر آنها را به سپاهیان خود بخشیدتا مورد تجاوز قرارگیرند و یا به اسارت برده شوند.
اگر هم تعدادی از اهالی باقی ماندند، علت این بود که دست جلادان از کثرت و شدت خونریزی،بازماند یعنی دیگر یارای کشتن مردم را نداشتند وگرنه قطع عام به سبب ترحم بر کسی نبود.
وسرانجام،شهری که در طول تاریخ در اثر حملات و زد و خوردهای متوالی اجانب از یک سو و خشونت های طبیعی چون سیل،زلزله،قحطی، خشکسالی و شیوع بیماریهای گوناگون از سوی دیگر متحمل خسارات جانبی و مالی فراوان شد که آثار شوم آنها بر چهره شهر ومردم آن به جای مانده است منتها باز هم حیرت بینندگان را برمیانگیزد،چرا که آُن از گرانبها و فراوانی از سلیقه و ذوق بجای میگذارد و به هنگام ضرورت نیز نشانههای شجاعت،پایمردی، حوصله،بردباری، حس تعاون، نوع پروری،همدلی و همکاری برای رفع مشکلات در بین مردم آن به چشم میخورد که این خود احیاگر نام این شهر و مردم خونگرم و نیکو خصال آن میباشد.
آری مردم این دیار،همه نابسامانیها و مصائبی را که در ادوار مختلف تاریخ بر موطن و خود آنان وارد آمد تحمل نمودند ومانند کوه باصلابت و استوار درمقابل آن حوادث ایستادگی کردند و باخصوصیات اخلاقی و روحیه آزادمنشی که از طرف خداوند درنهاد آنان به ودیعه گذارده شده عملا درراه پویندگی و ترقی و تعالی زادگاه خود وبرای نیل به اهداف عالی و متعالی خویش گام برداشتند تا جایی که در زمینههای علم، ادب، فلسفه و عرفان، افراد نام آوری را به جهان و جهانیان تقدیم داشتند.
از جمله در ادب و عرفان؛خواجو، عماد فقیه، شاه نعمت اله ولی، حیاتی افسر، فواد، همایون، دکتر احمد ناظر زادهکرمانی و … و در علوم ریاضی و فلسفه؛ ابوعبدالله محمدبن عیسی ماهانی (ریاضیدان بزرگ قرن دوم که برای اولین مرتبه، بحث نسبیت درباره اعداد گویا و معادلات سه مجهولی را مطرح کرد) و ابواسحاق کوهبنانی،(ریاضیدان و فیلسوف بزرگ قرن هفتم،که در یکصد و پنجاه سال قبل دانشگاه سورین فرانسه نظرات او را انتشار داد) و «پرفسور رجبعلی پور» و قبل از او مرحوم دکتر ریاضی کرمانی (که سالهای سال، تقویم ایران استخراج میکرد) و همچنین حامد الحسینی (فیلسوف نامداری که نظرات او در قرن هفتم فصل تازهای در فلسفه گشود) و در عرصه نویسندگی و تاریخ نگاری ابوحامد (افضل کرمانی)، ناظم الاسلام، ناظم الاطباء و دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی و در حوزهدین و مذهب، آیه الله حاج میرزا محمدرضا و در دفاع از آزادی، شیخ احمد روحی،صنعتی،قهاری (که رییس انجمن مجسمه سازان ایران بود)و ...
شهرقدیم کرمان به شکل یک چهارضلعی به ابعاد تقریبی 1750*1700 متربنا شده بود وبراین اساس وسعت آن حدود 3 کیلومتر مربع بود.حصاری ازگل رس به ارتفاع 10 متر و به طول بیش از 6 کیلومتر دورتا دور شهررا احاطه کرده بود.حصار مزبوررا برجهایی از گل رس به فاصله 300 تا 500 متر ازیکدیگر تقویت می نمود.درخارج حصار خندقی به عرض 6 تا 8 متر و به عمق حدود 5 تا 6 متر موجود بود که درمواقع لزوم توسط قناتهای شهر پر از آب می گردید.
وجود بیش از سی محله در شهر کرمان، از قدمت و سابقه کهن ترین شهر کویری حکایت میکند که فهرست وار نام برخی از آنها را میآوریم: 1- محله شهر 2- شاه عادل 3- قبه سبز 4- خواجه خضر 5- محله کلیمیها 6- دولتخانه 7- محل ته باغ الله 8- گلبازخان 9- بازار شاه 10- میدان قلعه 11- گودال خشت مالها 12- چهار سوق کهنه 13- محله مسجد ملک 14- محله زرتشتیها 15- دروازه ریگ آباد 16- قلعه محمود نام بیشترین محلهها از اسامی پهلوانان، حاکمان و خصوصیات اخلاقی مردمان محل اتخاذ شده است.
برای مثال؛ «گلبازخان»؛ نام پهلوان و سردار جیرفتی بوده که ظاهرا ًدر این محل سکونت داشته است.
همچنین محله میدان قلعه به دلیل همجوار بودن با قلعه محمود اززمان افغانها به این نام خوانده شده است.ساکنین این محله به ماجراجویی و بیباکی شهرت داشتهاند.درمحله بازارشاه بیشترخانواده های اصیل کرمان زندگی میکردند.
از محلههای معروف دیگر کرمان میتوان محل زریسف، کوچه ماهانی را نام برد.
هر یک ازمحلات شهر قدیم دارای یک مرکز محله اصلی بود.این مراکز که معمولا درکنار معبرهای اصلی شهر قدیم قرار داشت میدانچه نسبتا وسیعی بود که که در اطراف آن خدمات شهری لازم جهت افرادمحله مستقر بود.این خدمات معمولا شامل تکیه،حمام و مغازه هایی مانند نانوایی،قصابی،و خواروبار فروشی بود.خدمات موجود در مرکز محله به راحتی رفع احتیاجات روزانه اهالی محله را می نمود.به همین دلیل مردم کمتر اجبار به رفتن به بازار بزرگ شهررا داشتند.به طور خلاصه می توان گفت مرکزمحله مکانی بود جهت گردآمدن دراوقات فراغت،انجام مراسم مذهبی وسنتی ورفع احتیاجات روزمره آنها.
اکثرمحلات به تناسب وسعتی که داشتند دارای یک یا چند مرکز محله فرعی نیز بودند.این مراکز فرعی بیشتر تشکیل می شد ازچند مغازه و احیانا یک تکیه.
ازبین مراکز محلات شهر قدیم چندمرکز محله شاخص تراز بقیه بودند.این مراکز عبارت بودند ازمرکز محله های شاه عادل،مسجد ملک،بازار شاه ،ته باغ لله،قلعه محمود و شاهزاده شاهرخ.
1)- مرکز محله شاه عادل: این مرکزمحله که یکی از قدیمی ترین مراکز محله است درجنوب شرقی شهر قدیم واقع بوده است.عناصرتشکیل دهنده آن شامل تکیه،دوحمام و چندمغازه بوده است که یکی از حمامها تخریب وتبدیل به مسکونی ودیگری تبدیل به زورخانه شده است.تکیه وسیع محله نیزدر سالهای اخیر کاملا نوسازی شده است.
2)- مرکز محله مسجد ملک: چنانچه بازارهای اصلی شهررا نادیده بگیریم این مراکزمحلات شاخص ترین قطب شهر قدیم بوده است.ازیک سو وجودمسجد ملک واز سوی دیگربازارهای سه گانه اطراف آن که خدمات شهری متنوع و کاملی رادرخود جای می داده است این اهمیت را توجیه می کند.درضلع غربی مسجدبازارچه معروف به آبگوشتیها قرار داشته که به جزمغازه های تجاری یک حمام رادرخود داشته است.بقایای این حمام باارزش هنوز موجود است.
احداث خیابان امام خمینی فعلی ودیگرخیابانهای اطراف مسجد این مجموعه ارزشمند را به کلی از بین برده است.
3)- مرکز محله بازار شاه: این مرکزمحله با توجه به شواهد وقراین یکی اززیباترین وکاملترین مراکزمحله شهر قدیم بوده است.این مرکزدرزمان رونق شامل میدانچه،بازارچه،مسجد ،تکیه ودوحمام بوده است.مسجدمحله بازارشاه حدود 370 سال قدمت دارد ومتعلق به دوره صفویه می باشد.یکی از شبستانهای آن درزلزله سال 1361 تخریب شده وسپس به صورت ناهماهنگی بازسازی شده است.تکیه این محله نیزبا قدمت حدود 200 سال یکی از تکایای قدیمی کرمان است.بازار ودوحمام محله متاسفانه درسالهای اخیر تخریب گردیده اند.در نزدیکی این مرکز محله زورخانه ای با قدمت حدود 160 سال وجود دارد.
4)- مرکز محله ته باغ: عناصر تشکیل دهنده این مجموعه میدانچه،مسجد تکیه،دو حمام ،آب انبار و بازارچه بوده است .یکی از حمامها برای مدتی تبدیل به زورخانه شده و اکنون متروک و در حال تخریب می باشد.آب انبار و بازارچه مدتها پیش از بین رفته اند.یکی از حمامها ،مسجد و تکیه هوز فعال هستند.قدمت بناهای فوق بین 100 تا 200 سال تخمین زده می شود.
5)- مرکز محله بازار قلعه(دروازه ریگ آباد): این مرکز محله درجنوب شهر قدیم ودرکنار باازر قلعه واقع است ودر اصل شامل بازارچه،مسجد،دوحمام وتکیه بوده است.تکیه درسالهای پیش تخریب شده و درمحل آن وضوخانه مسجد احداث شده است.دو حمام باارزش مجموعه که قدمتی بیش از 150 سال دارند تا حدود 2 سال پیش فعال بوده اند واما هم اکنون به دلیل سوددهی اندک متروک و درخطر تخریب و تبدیل به منزل مسکونی می باشند.مسجد مجموعه با قدمت حدود 130 سال کاملا سالم و فعال است.
6)- مرکز محله شاهزاده شاهرخ: مرکزمحله مذکور دقیقا درامتداد بازار عزیز واقع بوده وازاین جهت کاملا منحصر به فرد است.عناصر متشکله آن مسجد،تکیه ومیدانچه می باشد.مسجد قدیمی آن کاملا سالم و فعال بوده واما متاسفانه تکیه آن درسالهای اخیر با نمای سنگ نوسازی شده و هماهنگی خود را با عناصر دیگر مجموعه از دست داده است.
آثار باقیمانده از خندقها، برجها و حصارهای بلند اطراف شهروکوچههای باریک و پرپیچ وخم، باطلاقهای زیاد ودیوارهی بلند ودروازه های متعدد،از ناامنی آن دوران حکایت دارند.
شهر قدیم دارای 6 دروازه بود وکرمان رادرگذشته به دلیل داشتن دروازه های ششگانه، شهر شش دروازه می نامیدهاند.
که ورود و خروج به شهر از طریق آنها ممکن می شد.دردو طرف هر یک ازدروازه ها برجهایی از آجر قرار داشت که نگهبانان درآنها مستقرمی شدند.عرض ورودی دروازه ها حدود 3 تا 5/3 متر وارتفاع آنها حدود 4 متر بود.هر یک ازاین دروازه ها به تناسب نامی داشت.این 6 دروازه عبارت بودند از: 1) دروازه رق آباد یا ریگ آباد: این دروازه درجنوب شهر قدیم کرمان وابتدای بازارواقع بود و به علت مجاورت بااراضی موسوم به رق آباد یا ریگ آباد به این نام خوانده می شد.این دروازه بر سرراه جنوبی کرمان بامناطق جنوبی مانند سیرجان ،بافت،جوپار،گلباف،جیرفت قرار داشت و ارتباط با مناطق جنوبی ترمانند بندرعباس توسط این دروازه تامین می شد.
به این دلیل این دروازه یکی ازمهمترین و پررفت وآمد ترین دروازه های شهر کرمان بود.این دروازه در سال 1314 هجری شمسی توسط بلدیه آن زمان تخریب گردید.
2) دروازه مسجد: این دروازه درشرق شهر قدیم کرمان وابتدای بازار مظفری واقع بود وبه علت مجاورت با مسجد جامع مظفری به این نام خوانده می شد.براساس روایات تاریخی بانی آن سلطان محمد مظفر بوده که مسجد جامع نیز ازاوست.در جغرافیای کرمان می خوانیم:" ...
دروازه قریب به مسجد جامع که آن را مرحوم محمد اسمعیل خان وکیل الملک بنا نهاد وموسوم به دروازه وکیل است ولی چون قریب به مسجد جمعه است درقدیم به دروازه مسجدمعروف بوده،هنوز بعضی از مردم کرمان به آن دروازه مسجد گویند.(چون راه آن به بازار بزرگ انحراف داشت مرحوم محمد اسمعیل خان وکیل الملک آن را مسدود کرده و در سنه 12380 قریب به همان در،درگشاده دروازه وکیل نام نهاد).این دروازه نیز مانند دروازه ریگ آباد از دروازه های پررفت وآمد شهر قدیم بود.زیرا عمده محصولات کشاورزی به خصوص میوه و تره باری که ازحومه شهر واردکرمان می شد ازآن دروازه می گذشت.به همین دلیل بازار میوه و تره بار شهر قدیم در مجاورت این دروازه و در طول بازار مظفری واقع بود.
این دروازه درمسیر راه کرمان به زاهدان،بم،ماهان،خبیص(شهداد کنونی) و سیرچ بود.دروازه مزبور در سال 1296 هجری شمسی به دلیل فرسودگی و خطر ریزش توسط مردم تخریب گردید.
3) دروازه ناصری یا ناصریه: این دروازه درشمال شرقی شهر قدیم واقع بود وازجهت معماری بردیگر دروازه های شهر برتری داشته است.بنا به روایات شفاهی بانی آن امیر شاهرخ گرکانی بوده و بعضی اعتقاد دارند که این دروازه قدیمی تربوده و درزمان امیر شاهرخ تعمیر گشته است.
مولف جغرافیای کرمان درمورد این دروازه ودروازه مسجد می نویسد:" ...
دروازه ناصری که درمشرق محله شهر است وآنرا نیر مرحوم محمد اسمعیل خان وکیل الملک بنا نهاد.این دو دروازه بعد از سال 1280 هجری باز شده ." با توجه به قراین موجود به نظرمی رسد این مطلب که این دودروازه وبخصوص دروازه مسجد در زمان مذکور باز شده اند اعتقاد درستی نیست.بلکه باید چنین تصور کرد که این دودروازه بسیار قدیمی تر بوده ودرزمان وکیل الملک دچار تغییروتحول شده و یا تعمیر گردیده اند.
راه کرمان به خبیص،گزک،کوهپایه،زرند وراورازدروازه ناصری می گذشت.همچنین مجرای قنات سعیدی که در مواقع حمله دشمن توسط آب پر می گردید درمجاورت این دروازه قرار داشت.
این دروازه درسال 1308 هجری شمسی به دستور بلدیه آن زمان تخریب تا خیابان ناصریه(شهید باهنر کنونی) احداث گردد.
4) دروازه گبری: این دروازه درشمال شهر قدیم کرمان واقع بود وبه علت مجاورت بامحله زرتشتیان به این نام خوانده می شد.این دروازه درسر راه خبیص،زرند وراور واقع بودو به این دلیل همه روزه مقدار زیادی خشکبار و میوه ازطریق این دروازه وارد شهر می گردید.دروازه مزبوردرخیابان ابوحامد فعلی واقع بود ودر سال 1310 هجری شمسی به دستور بلدیه وقت تخریب گردید.
5)- دروازه سلطانی: این دروازه درغرب شهر قدیم و درشمال ارگ دولتی واقع بود.به جهت مجاورت با ارگ دولتی و کم جمعیت بودن این قسمت رفت وآمد کمتری از این دروازه صورت می گرفت.نام دیگر آن دروازه دولت بود.این دروازه به علت فرسودگی ،پیشتر از دروازه های دیگر تخریب گردید.
6)- دروازه ارگ: این دروازه نیز درغرب شهر قدیم و با فاصله کمی درجنوب دروازه سلطانی واقع بود.دروازه مزبور به علت مجاورت باارگ به دروازه باغ یا باغ نظر نیز معروف بود.زیرا خود ارگ نیز به باغ نظر شهرت داشت.ازاین دروازه رفت وآمدافرادعادی صورت نمی گرفت وتنهاماموران دولتی ازآن رفت وآمد می کردند.این دروازه بیشتر نقش تشریفاتی داشت و درمراسم و اعیاد از آن استفاده می گردید.در بیرون دروازه میدان کوچکی موجود بود.حکامی که مدت حکمرانیشان تمام می شد و یا از طرف دولت مرکزی عزل و یا فراخوانده می شدند،پس از انجام تشریفاتی در این میدان و تودیع با ماموران و زیردستانشان به سوی پایتخت حرکت می کردند وهم چنین هرحکمران جدیدی که به کرمان می آمد دربدو ورود در این میدان از اواستقبال می گردید وسپس وارد ارگ حکومتی می شد.دروازه ارگ در سال 1296 هجری شمسی به دستورسردار نصرت رئیس قشون کرمان تخریب گردید.به جز این دروازه،در داخل شهر کرمان نیز دروازه ای موجود بود که دروازه ارگ نامیده می شد.این دروازه حدودا درابتدای میدان ارگ امروزی و روبروی بازار واقع بود و ارتباط بین ارگ حکومتی و شهر را تامین می نمود.
سابقه درخشان تجارت و وجود کارخانجات بافندگی ابریشم و پنبه و پشم، در قرون اولیه در شهر و واقع شدن برسر راه هندوستان،ضرورت پیدایش مکانهای مناسبی برای عرضه کالاهای داخلی و وارداتی را ایجاب کرده است روایت ابن حوقل و ادریسی در مورد بافت پارچههای پنبهای در زرند و کارهای دستی مردم بم و صدور آنها به خراسان و مصر و عراق، دال بر این مدعاست همچنین برای عرضه محصولات کارخانههای کرمان نیاز به وجود چنین بازارهایی احساس میشده و داد و ستدهای پیاپی بر اهمیت این مکان میافزوده است.
بازارهی قدیمی که محل عرضه کالاهی داخلی و خارجی بودهاند عبارتند از: