نهضت اصلاحی دکترمصدق
و کودتای 28 مرداد 1332 تاریکخانه اشباح و اسناد
فرید مرجایی
ملُکِ ما را خوردنی فهمیده است بر سر ما شیرهها مالیده است
او گمان دارد که ایران خوردنی است همچو شیره سرزمینی خوردنیست
با وثوقالدوله بست اول قرار دید از آن حاصلی نامد بکار
چون که او مأیوس گردید از وثوق کودتایی کرد و ایران شد شلوغ
میرزاده عشقی شاعر و روزنامهنگار مبارز، از شعر "جمهوری سوار" در مورد دولت استعماری انگلیس در روزنامه "قرن بیستم
حقیقت را باید گفت" شیخ محمد خیابانی, صاحب روزنامه "تجدد
اشاره: هر بار که فرصت تاریخی دست میدهد و مقداری اسناد و مدارکی از منابع و آرشیوهای مختلف استخراج میشود، درک تاریخی ما را از وقایع کودتای 1332 روشنتر مینماید.
با آنکه سازمان اطلاعاتی سیا از در اختیارگذاشتن کلیه مدارک کودتا در آرشیو خود بعد از پنجاه سال به بهانه "امینت ملی" ممانعت میورزد،(1) اطلاعات جدیدی از منابع مختلفی در مورد جزییات سرنگونی دولت قانونی و ضداستعماری دکترمحمدمصدق بدست آمده که در پرتو این اطلاعات، نتایج سیاسی تاریخی تازهای گرفته میشود.
در ضمن در حال حاضر مرکز پژوهشی غیرانتفاعی "آرشیو ملی امنیتیوابسته به دانشگاه جرج واشنگتن امریکا، با استناد به قانون شفافیت سیاسی برای بهدست آوردن کلیه این مدارک، علیه سازمان سیا به دادگاه شکایت نموده است
متأسفانه شالوده فکری بعضی تحقیقات سادهاندیش و غیرتاریخی از وقایع نهضت ملیشدن صنعت نفت، تا حدودی سقوط دولت ملی دکترمحمد مصدق را مولود کمبود قاطعیت آن دولت و "اشرافی بودن" وی عنوان کرده، و توجه کافی به کنشها و هنجارهای سیاسی اقتصادی درونزا و برونزا، و پایگاههای مربوطه عنایت نمیکنند.(2) گزارشهای معدودی از تحلیلگران خارجی و ایرانی اتفاقات 28 مرداد 32 را خودجوش و قیام درونزا معرفی کرده، بعضی چهرههای سیاسی حتی واژه کودتا را توصیف مناسبی برای وقایع روز 28 مرداد نمیدانند.
اردشیر زاهدی در نامهای به روزنامه نیویورک تایمز (22 ماه می 2000) مدعی شده است که چون قانون اساسی تغییر نکرد، پس اتفاقات آن روز، کودتا محسوب نمیشود.
شخصیت حقوقی دیگری در میزگرد صدا وسیما اعلان کرد که "اصلاً کودتایی صورت نگرفت" ،"تغییر و تحول و جابهجایی قدرت" بوده است، نه کودتا!(3
همواره بین ناظرین و فعالین، این یقین وجود داشت که جریانات مشکوکی که نمیخواستند مسیر اصلاحطلبی مصدق سامان پیدا کند، در تماس مستقیم با خارج بودهاند.
ولی تا به حال شواهد و قراینی وجود نداشت.
اکنون این شواهد بهصورت مستند وجود دارند که عواملی با پخش دشنام و بدگویی و با تحریکات مستقیم بیگانه بین روحانیون و دکترمصدق شانتاژ کرده و اختلاف میانداختند
قبل از کودتا (زمینه
تاریخ جامع مبارزات نهضت ملیشدن صنعت نفت از حوصله این نوشتار خارج است.
این مقاله بیشتر به وقایع روز 28 مرداد و فرآیند جهانی تکیه و توجه دارد.
ولی برای نشاندن بحث در چارچوب تاریخی برای نسل کنونی، مقدمهای هرچند خلاصه لازم به نظر میرسد.
پس از کسب سمت نخستوزیری، اولین بخشنامه صادر شده از دکتر مصدق به شهربانی (با رونوشت به دادگستری)، تأکید به آزادی بیان داشت، و اینکه مطبوعات به خاطر هرگونه انتقاد یا دشنام به مقام رئیس دولت به هیچوجه تحت تعقیب قرار نگیرند.
در آن دوره سانسور مطبوعات در قلمرو کار شهربانی بود و مسئولیت آن با شخصی بهنام "محرم علیخان" بود که بهوسیله دکترمصدق برکنار شد.
دولت دکترمصدق با وجود کشمکش با توطئههای استعمار و کارشکنیهای هواداران دربار، با برخورداری از حمایت آیتالله کاشانی، لایحه قانون صنعت ملیشدن نفت را از مجلس گذراندند و در رودررویی با انگلیس در دادگاه لاهه پیروز برآمد.
به علاوه در عمر کوتاه دولت او تعدادی قوانین اصلاحی، منجمله لایحه قانون کار و بیمههای اجتماعی تصویب شد.
ولی لایحه قانون بیست درصد افزایش بهره زارعین، بهخصوص نیروهای اجتماعی را به چالش میطلبید.
قانون مذکور سهم رعایا را دهدرصد بالا برده و دهدرصد باقی، باز از بهره مالکین به عمران و آبادی روستاها و مناطق اختصاص میداد.
این رفرم اجتماعی، به بار سیاسی اقتصادی جریانات اضافه کرده و با تقلیلدادن بهره مالکین، طبیعتاً فئودالها را به مرزبندی سیاسی تشویق مینمود.
باید در مدنظر داشت که مصدق همچون اصلاحگران دیگر چون قائم مقام و امیرکبیر دارای دشمنان خارجی و دشمنان داخلی بود.
خاطرنشان میشود که در آن مقطع تاریخی، دربار همواره بهوسیله امکانات ارتش در انتخابات مجلس کشور دخالت مینمود.
برای نهادینهکردن انتخابات سالم، دولت دکترمصدق اصلاح قانون انتخابات مجلس را در دستور کار خود قرار داده بود.
ولی فراکسیون اقلیت به رهبری جمال امامی و میراشرافی در دوره هفدهم با یک هماهنگی سیاسی با اغتشاشات و مانورهای کارشکنی، موانع ایجاد کرده و از پیشرفت کار دولت جلوگیری میکردند.
همانطور که ذیلاً ملاحظه خواهیم کرد و از مدارک محرمانه سازمان سیا هویداست، انگلیس و امریکا بودجه مخصوصی برای تقویت نمایندگان مخالف در نظر گرفته بودند.
مخالفین با ربودن و ترور سرتیپ افشارطوس رئیس کل شهربانی کشور درصدد سقوط دولت برآمدند.
با آنکه مظفر بقایی که با دکترمصدق تا تیرماه 31 همکاری داشت، در این حادثه دست داشت، نمایندگان مخالف از تعقیب و دستگیری مشارالیه بهعناوین مختلف جلوگیری کردند.(4
برای جلوگیری از به بنبست کشیدن مجلس و تعطیلی کار دولت، یک هیئت هشتنفره مرکب از نمایندگان بیطرف تشکیل میشود که به اختلافات رسیدگی، و راهگشایی نماید.
گزارش آن هیئت به حمایت از دولت دکترمصدق، به وی حق و اختیاراتی برای اداره کشور ارائه میکند
طراح اصلی پروژه آژاکس، یکی از تحلیلگران سرویس اطلاعاتی سیا وابسته به دانشگاه پرینستن امریکا، شخصی بود بهنام دکتر دونالد ویلبروی در ماه مارس 1954 یعنی چهارماه بعد از کودتای 32، گزارشی برای قسمت آرشیو تاریخی سیا (عملیات سری گزارش 280) تهیه مینماید و در مقدمه گزارش اهمیت درسهای تجربه کودتای ایران را برای پروژههای آینده متذکر میشود.
در آوریل 2000 روزنامه معتبر نیویورک تایمز مدعی شد که یکی از مقامات سابق سیا گزارش دونالد ویلبر را بهمنظور انتشار، در اختیار آنها قرار داده است.
نیویورک تایمز در دو مرحله، آوریل و ژوئن 2000، با حذف قسمتهایی آنها را به چاپ میرساند.(5
تاریخ محرمانه کودتا به روایت دونالد ویلبر چندین نکته برجسته داشت که در سال گذشته توجه ناظرین را به خود جلب کرده است
نزدیکی و عمق همکاری دولتهای انگلیس و امریکا و سیستمهای اطلاعاتی آنها را برای پروژه آژاکس منعکس میسازد
در نوامبر 1952، حتی زمانیکه امریکا مذاکرات نفت را با ایران ادامه میدهد، درحقیقت در پشت پرده با بریتانیا در حال تدارکات کودتا بودند
پروژه بحرانسازی آژاکس برای برکناری دولت دکترمصدق دارای برنامهها و سطوح مختلفی بود که در انتها به کودتا ختم شد.
بهعنوان مثال
رشوه و استخدام خبرنگاران مطبوعات ایرانی در یک شبکه مخفی بهنام بدمنبرای تبلیغات سیاسی و جنگ روانی علیه دولت مصدق.
شبکه سری بدمن به همت دو جاسوس اصلی به نامهای مستعار "نرن" و "سیلی" (علی جلالی و فاروق کیوانی) فعال بود.
در این گزارش، حیطه کار بدمن اینگونه تشریح شده: انتشار اعلامیه و جزوات آماده، درج مقالات و کاریکاتور،(6) تربیت جاسوس برای نفوذ در احزاب سیاسی، ایجاد باندهای اوباش، اعمال تحریککننده چون حمله به مساجد (گازیوزوسکی، مارک، ص 269)(7
ایجاد تفرقه بین مصدق و روحانیون (گزارش ویلبر: صفحات 32 و 20، ضمیمه الف صفحه 7، ضمیمه ب صفحات 23 و 24
مقدار 150000 دلار برای اینگونه اقدامات اختصاص یافته بود (ضمیمه ب صفحه 15
عملیات صحنهسازی چون کارگزاری بمب در منزل یک روحانی (گزارش اسم نمیبرد) برای ایجاد بحران.
جوّ تشنّج و بیاعتبارکردن ملّیون، ایجاد توهّم خطر حزبتوده (گزارش ویلبر: صفحات 37، ضمیمه ب صفحات 24 و 22).
البته مشابه همان را گازویوزوسکی قبلاً در مقاله تحقیقیاش آن نکته را در قلمرو اهداف شبکه بدمن عنوان کرده بود که این عوامل برای تشدید سوءظن و بهخصوص ایجاد دلرنجی و کدورت بین مرحوم آیتالله کاشانی و مصدق از تبلیغات مذموم استفاده میکردند.
(گازویوزوسکی، ص 269).
گازویوزوسکی مینویسند که برای آن پژوهش تحقیقی، با هفت مأمور و تحلیلگر سیا که در آن زمان فعال بودند مصاحبه بهعمل آورده است.( گازویوزوسکی، پاورقی 42، ص 283).
از منابع و مآخذش پیداست که تعداد زیادی مدارک محرمانه وزارتخارجه و سفارت بریتانیا در ایران را بررسی نموده است.
گزارش دونالد ویلبر در تأیید اطلاعات سابق گازویوزوسکی، نور بیشتری بر مسیله تشنجات در مجلس و کارشکنی فراکسیون مخالف میتابد.
در بیست ماه می 1953 به شعبه سیا در تهران اجازه داده میشود تا بهمنظور پرداخت رشوه و خریدن بعضی نمایندگان مجلس، هفتهای یازده هزار دلار بودجه کنار بگذارد (گزارش ویلبر، ص 18 و 19).
در رابطه با آشفتهکردن برنامه دولت و مجلس، معاون وزیر امورخارجه انگلیس در ملاقات با شاه متذکر میشود که "برای کنارگذاشتن مصدق برنامههای غیرمستقیم و پشت پرده لازم است" و "در مجلس پیشرفتهایی حاصل شده است."(8
جزیی از اقدامات نهایی، سرویس اطلاعاتی انگلیس پیشنهاد داد که به "بیست نماینده که اکنون در کنترل ما نیستند رشوه پرداخت شود" (گزارش ویلبر, ضمیمه الف ص 4).
در روز 14 ژوئیه که فراکسیون ملی به پیشنهاد دکترمصدق استعفا داد، دفتر مرکزی سیا در واشنگتن از نمایندگان مخالف بهطور غیرمستقیم خواست که در صورت امکان مقاومت کرده، بست بنشینند تا ابتکار عمل و کنترل مجلس را بهعهده بگیرند.
(گزارش ویلبر، ص 31) رابین زانرپروفسور دانشگاه آکسفورد و کارمند سرویس اطلاعاتی انگلیس که در آن زمان در ایران فعال بود، میافزاید که عوامل و جاسوسانشان موفق شدند که بین حسین مکی و دکترمصدق اختلاف بیندازند (گازویوزوسکی، ص 265).
دوهفته پس از انتشار گزارش محرمانه سیا (دونالد ویلبر) در روزنامه نیویورک تایمز، پروفسور نوم چامسکی در مصاحبه با دکتر رامین جهانبگلو گفت "...
کوشش برای کنترل منابع و ذخایر خود، دیوانگی است!
این از نظر آنها درسی بود برای هر کشوری که میکوشد تا منابع و کشور خود را، خود اداره و کنترل کند.
این در نیویورک تایمز ستایش شده بود"(9
کودتا (28 مرداد
در روابط بینالمللی، ما قوانین و اصول عرفی را رعایت کرده و در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نمیکنیم.
ما معتقدیم که باید به نهادهای قانونی و سیاسی دیگران احترام گذاشت و آنها در سرنوشت سیاسی، خودمختار و آزاد باشند." (از سخنرانی آلن دالس رئیسکل سرویس اطلاعاتی سیا(در زمان کودتا) بهجمعی از فارغالتحصیلان دانشکده حقوق دانشگاه شیکاکو در سیتیر، نوامبر 1954
در روابط بینالمللی، ما قوانین و اصول عرفی را رعایت کرده و در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نمیکنیم.
ما معتقدیم که باید به نهادهای قانونی و سیاسی دیگران احترام گذاشت و آنها در سرنوشت سیاسی، خودمختار و آزاد باشند." (از سخنرانی آلن دالس رئیسکل سرویس اطلاعاتی سیا(در زمان کودتا) بهجمعی از فارغالتحصیلان دانشکده حقوق دانشگاه شیکاکو در سیتیر، نوامبر 1954 در مارس 1953 ژنرال والتر بدل اسمیت، معاون وزارت خارجه امریکا به این نتیجه رسید که دولتی باید جایگزین دولت مصدق شود که در ترکیب آن اثری از افراد جبهه ملی نباشد (گزارش ویلبر، ص 4) و در آوریل 1953 شعبه سیا بهوسیله ناخدا اریک پولارد، وابسته نیروی دریایی امریکا با زاهدی تماس مستقیم برقرار میکند در همان آوریل، ویلبر خود عازم نیکوزیا میشود که با سرویس اطلاعاتی انگلیس و رایزن آنها "نورمن دربی شایر" طرح دقیق عملیاتی برنامه کودتا را بریزند.
(گزارش ویلبر، ص 5) بهدلیل آنکه سرویس اطلاعات پنتاگونرکن دو امریکا) اطلاعات وسیعی در مورد ترکیب ارتش ایران و افسران آن نداشت که برای طرح نظامی آژاکس بهکار گیرد.
درحقیقت بخش نظامی طرح آژاکس چندین ماه پیش در دفتر مرکزی سیا در واشنگتن تهیه شده بود (ضمیمه د, ص 2).
ضمیمه در گزارش "عملیات سری 208 دونالد ویلبر"، همان طرح نظامی عملیات آژاکس میباشد در روز 25 مرداد، بعد از شکست فاز اول کودتا، کرمیت روزولت (رئیس بخش خاور نزدیک کل سازمان سیا، و کارگردان و مدیر اجرایی عملیات در تهران) با عوامل ارشد نرن، و سیلی (علی جلالی و فاروق کیوانی) تماس گرفته و دستورات لازم را میدهد.
در عین حال ژنرال مکلور (وابسته نظامی امریکا) را به دیدن تیمسار ریاحی میفرستد که سر گوش آب دهد و بپرسد که دولت امریکا چه کسی را باید بهعنوان دولت رسمی بشناسد (ویلبر، ص 46).
همان روز کرمیت روزولت بهعنوان کارگردان میدانی عملیات در تهران، جلسه سری و سرنوشتسازی را در محل سفارت با حضور تیمسار زاهدی، برادران رشیدیان (با اسم رمز برادران باسکو) تیمسار گیلانشاه، سرهنگ فرزانگان و جرج کارولبهپا داشت.
جلسه چهار ساعت بهطول انجامید، با تصمیم بر اینکه کودتا در 28 مرداد (19 اوت) به اجرا درآید، در آن جلسه طرح عملیاتی با ابعاد سیاسی، نظامی و مالی تهیه میشود (ویلبر، ص 57).
چون به نظر میرسید تیپهای نظامی تهران به دولت قانونی وفادار باشند، تصمیم گرفته شد، برای عملیات نظامی لشکرهای خارج از تهران بسیج شوند.
جرالد تانکارمند شعبه سیا در تهران) و سرهنگ فرزانگان برای جلب حمایت تیمور بختیار فرمانده لشکر کرمانشاه به آنجا فرستاده شدند.
جرج کارول و اردشیر زاهدی برای دیدن فرمانده لشکر اصفهان (ضرغامی) عازم شدند (همان مأخذ).
ضرغامی در اثر مذاکرات با استاندار اصفهان دکترکشاورز صدر، مردد بهنظر میرسید.
جرج کارول، افسر سیا، با گروه "افسران نظامی توطئه" (گزارش واژه توطئه را بهکار میبرد) در تماس نزدیک بود و در آخرین جلسه آنها در 13 اوت، خود حضور داشت (ویلبر، ص 37).
آقای جرج کارول متخصص سیا در عملیات شبهنظامی و تهیهکننده ضمیمه د گزارش، با تجربیات تازه از کره به ایران فرستاده شده بود.
با قواره دومتری و اندی فرد مشخصی به نظر میرسد.
در روز 18 اوت (27 مرداد) برای انجام طرح، "جهت عملیات از شعبه به مرکز و بالاترین سطوح سیا ارتقا یافت" (ویلبر، ص 64 برای آرامش بخشیدن به جوّ تهران و جلوگیری از هرجومرج بعد از 25 مرداد، دولت دکترمصدق از همه نیروهای سیاسی خواست که از تظاهرات خیابانی ممانعت ورزند.
با این توصیف در شب 27 مرداد (18 اوت) بهدستور "نرن" و "سیلی"، عوامل ارشد شعبه سیا در تهران، افراد مشکوک و اوباش، شلوغی و تظاهرات به راه انداختند، با این دستور که "درخیابانهای لالهزار و امیریه شیشههای مغازهها را شکستند، با به هم ریختن اوضاع وانمود کنند که این کار حزبتوده است و شهر در تشنج است" (ویلبر، ص 63 صبح زود روز 28 مرداد (19 اوت) دستهها و باندهای ضربت برای صبحانه و آمادهباش در مکانهایی که حاج خداداد از مالکین میدان امینالسلطان فراهم کرده بود، جمع میشوند.
با هزینه برادران رشیدیان مقدار زیادی چماق و اسلحه سرد شب قبل تهیه شده بود.
گروههای اوباش دستهدسته از میدان ترهبار و امینالسلطان به طرف بازار، مکان راندوو به حرکت میافتند.
"نرن" عامل سیا با دو مأمور زیردست خود منصور افشار و مجیدی با جیپ و چندین کامیون در روبه روی بازار، مکان ملاقات منتظر بودند (گزارش ویلبر، ص 66).
در لحظه رسیدن دستهها، عوامل شعبه سیا رهبری را بهعهده میگیرند.
گروهها تقسیم شده، یکعده به رهبری "نرن" به طرف مجلس حرکت میکنند و سر راه بهدستور وی دفتر روزنامه "باختر امروز" که تحت مدیریت دکترفاطمی وزیر امورخارجه مصدق بود، را به آتش میکشند.
در عین حال، این عوامل گروههایی را بهطرف دفاتر احزاب و روزنامههای دیگر هدایت میکنند.
(همان مأخذ طبق قرار قبلی سرهنگ دماوند صبح زود با تانک در میدان بهارستان روبهروی مجلس ظاهر میشود.
"سیلی" دیگر مأمور ارشد شعبه سیا, دستههایی را در خیابان فردوسی به طرف مرکز پلیس نظامی هدایت میکند که سرهنگ نصیری را آزاد کنند.
تیمسار نخعی هم برای کمک در خیابانها میچرخید (ویلبر, ص 67 و 70).
یادآور میشود که سرهنگ نصیری در توطئه کودتای 25 مرداد دستگیر شده بود.
کنتلاو، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز، بهدستور کرمیت روزولت برای مصاحبه به مقر مخفی زاهدی برده میشود.
لاو در نوشتهای، جرج کارول را متخصص شیوههای شبهنظامی و تکنیکهای کنترل خیابانی معرفی کرده و گروههای ضربت را "باندهای آقای کارول" مینامد.(10) کنتلاو به نقل از جرج کارول که تازه از کره رسیده بود مینویسد "سازمان سیا آمادهباش بوده در صورت لزوم سرنگونی سینگمن ری، طرح شورش را به راه بیندازند" (کنت لاو، ص 37).
تیمسار فضلالله زاهدی که از 25 مرداد فراری محسوب میشد در این لحظه در یک مکان امن سیا در نزدیکی کرمیت روزولت مخفی بود.(11) همینطور که دستههای شورشیان در خیابانها حرکت میکردند، "دیک مأمور زیردست روزولت از وی میپرسد که آیا هنگام آن رسیده است که زاهدی را برای اعلان پیروزی خارج ببریم؟
روزولت پاسخ میدهد: خیر، صبر میکنیم تا شورشیان به منزل مصدق برسند (روزولت، ص 188).
ساعتی بعد مأمور ایرانی تبار از روزولت اجازه میگیرد که دستهها را برای تصرف رادیو حرکت دهد.
روزولت پاسخ میدهد که "بله، طبق برنامه عملیات اقدام کنید" (روزولت، ص 188 گردان حافظ منزل دکترمصدق در خیابان کاخ، زیر فرمان سرهنگ ممتاز و سروان داورپناه مقاومت شدید و طولانی از خود نشان میدهند، ولی کودتا موفق میشود.
سرگرد سخایی رئیس شهربانی کرمان بهخاطر مقاومت و نپیوستن به صف کودتاچیان، بهوسیله آنها کشته میشود.
در آن سالها افراد زیاد و گمنامی بهخاطر مبارزه برای آزادی جان خود را از دست میدهند.
افرادی چون دکترغلامحسین زیرکزاده، دکترمهدی شرفالدین، قاسم عینکچی، عباس لؤلؤ و...
بعد از اصابت گلوله، امیر بیجار با خون خود نوشت: "یا مرگ یا مصدق مفسر امریکایی اندرو توالیدرباره ماهیت کودتای 28 مرداد گفت: "احمقانه است که بعضیها نوشتهاند مصدق را ایرانیها برانداختند؛ این عملیات از اول تا آخر یک یورش امریکایی بود" (کتاب عربستان بدون سلاطین، تألیف فرد هالیدی، متن انگلیسی چاپ بریتانیا 1974، ص473).
پژوهشگرانی معتقدند که شرایط درونی ویژه و ساختارهای اجتماعی آن زمان اجازه نمیداد که آن جنبش مدنی بهسر مقصد منظور رسد.
این مقاله از منظر نقش عوامل و اسباب بیرونی و سلطه جهانی به موضوع نگریسته.
یکی از مفسرین سیاسی بر این باور است که در پیشبرد اهداف نهضت، دکترمصدق راه دیگری در پیش رو نداشت.
وی میافزاید: "جهان پس از جنگ جهانی دوم، جهان پس از مرگ استالین، جهان جنگ سرد، راه شرافتمندانه دیگری برای مصدق و هیچ نهضت آزادیبخش دیگری باقی ننهاد".(12 چند روز بعد از کودتا، مرحوم محمد نخشب از مؤسسین حزب مردم ایران، که فراری و مخفی بود، به سراغ آقای ابراهیم کریمآبادی نماینده اصناف در جبهه ملی و مدیر "روزنامه اصناف" میرود، آن دو به اتفاق آقای حسین شاهحسینی در منزل آیتالله سیدرضا زنجانی جمع شده و اولین اعلامیه با عنوان "نهضت ادامه دارد" تهیه میشود و نطفه نهضت مقاومت ملی تشکیل میگردد.(13 پینوشتها ـ رجوع کنید به مقاله موسی فقیه حقانی "نابودی اسناد کودتای 28 مرداد 1332 در بایگانی سازمان سیا"، فصلنامه "تاریخ معاصر ایران" سال اول، شماره دوم، تابستان 1376، صفحه 313 و 317 ـ مقاله آقای علی عظیمی نژادان، "مصدق و یارانش" روزنامه صبح امروز، 11 اسفندماه ،137 ـ "نقش تولید توهم در کودتای انگلیسی ـ امریکایی 28 مرداد 32" هفتهنامه "عصرما" شماره 175، 26 مرداد 1379 ـ رجوع کنید به "زندگینامه سیاسی دکترمظفر بقایی" تألیف آقای حسین آبادیان، "مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی"، 1377 ـ ترجمه کل این گزارش و ضمیمهها بهوسیله دکترغلامرضا وطندوست، منبع غنی به فارسی است: "اسناد سازمان سیا درباره کودتای 28 مرداد و سرنگونی دکترمصدق"، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا 1379، ولی نوشته حاضر به نسخه اصلی گزارش که به انگلیسی است استناد کرده است ـ حتی کاریکاتورهایی از مصدق در خود واشنگتن تهیه شده و برای سرعت عمل با پست دیپلماتیک به تهران ارسال میشد، گزارش ویلبر، ص 20 ـ، ـ مدارک محرمانه وزارتخارجه انگلیساول سپتامبر 1951، به نقل از گازویوزوسکی، پاورقی 16، ص 280 ـ مصاحبه دکتر رامین جهانبگلو با پروفسور نوم چامسکی "روابط بینالمللی فقیر و غنی در فرآیند جهانیشدن" ترجمه ارشیا کیانی، روزنامه حیات نو، 5 بهمن 1379، ص7 ـ ـ 177 مسعود بهنود "گلوله بد است" انتشارات نشر علم، 1379، ص143 ـ نگاه کنید به "تداوم حیات سیاسی در اختناق" مصاحبه با آقای حسین راضی، ایران فردا، شماره 26، تیرماه 1375 کودتای 28 مرداد و تداوم نهضت مصدّق در ایران و جهان رامین ناصح (مسئول سازمانهای جبهه ملّی در خوزستان چه زنده باشم و چه نباشم، امیدوارم و بلکه یقین دارم که این آتش خاموش نخواهد شد و مردان بیدار کشور این مبارزه ملّی را آنقدر ادامه میدهند تا به نتیجه برسد.» (دکتر محمّد مصدّق رویداد 28 مرداد 1332 و ائتلاف قدرتهای امپریالیستی جهان در سرنگون ساختن دولت ملّی دکتر محمّد مصدّق از مهمترین سرفصلهای تاریخ ایران و نقطه عطفی در دوران سلطنت استبدادی پهلوی بشمار میرود که همه ساله در مطبوعات و در مراسمهای متعدّدی از آن یاد میگردد و جوانب مختلف آن مورد بررسی و موشکافی قرار میگیرد و پس از پنجاه سال که پیرامون این واقعه تاریخی سخن گفته و مطلب نوشته میشود، گویی هنوز حدیثی تازه است.
چرا که رویداد مزبور تاثیرات ژرفی را در تاریخ ایران بر جای نهاده و در رقم زدن سرنوشت ملّت ایران نقشی بسزا داشته است.
به علاوه این رویداد درس و سرمشقی بزرگ برای آیندگان بر جای نهاد.
مرحوم دکتر مصدّق نشان داد که برای یک دولت ملّی، اتّکاء به رأی و خواست مردم چنان توانمند است که دو ابرقدرت زمان بایستی متّحد شوند و همه خائنان و میهن فروشان کشور را بسیج کنند و لشکرکشی نظامی نمایند تا آنرا سرنگون سازند بسیاری به نادرستی، کودتای 28 مرداد را پایانی برای حرکت مصدّق و شکستی برای نهضت او تصوّر میکنند.
حال آنکه با یک بررسی گسترده و دید ژرفکاوانه تاریخی پی میبریم که چنین نیست و نهضت مصدّق نه تنها با کودتای ننگین و بیگانه ساخته 28 مرداد متوقّف نمیشود، بلکه به هر صورت ممکن تداوم مییابد و پیروان تفکّر ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی او نه تنها در ایران بلکه در اقصی نقاط جهان سیره او را پی گرفته و در مبارزه با خودکامگان، بیدادگران و چپاولگران حقوق ملّتها شگفتیها میآفرینند جبهه ملّی ایران به رهبری مصدّق برخلاف دیگر سازمانهای سیاسی که نسبت به وضع و مقتضیات زمان پدید میآمدند و پس از پایان یافتن تاریخ مصرف خود از میان میرفتند و اثری از آنها باقی نمیماند، علیرغم تمامی سرکوبهای دستگاه استبداد شاهنشاهی و توطئههای امریکا، انگلیس، شوروی و دست نشاندگان آنها، سازمانی ماندگار در عرصه سیاست ایران بوده است.
درست در فردای روز وقوع کودتای انگلو- امریکن و بدفرجام 28 مرداد، گروهی از یاران مصدّق گرد میآیند و راه او را تحت نام «نهضت مقاومت ملّی» به شکل مخفی تداوم میبخشند و در این روزها چند صد هزار تراکت با عنوان «نهضت ادامه دارد» از سوی آنان در تهران و شهرستانها توزیع میگردد.
به تدریج جمع بیشماری به آنان میپیوندند و در تهران و شهرستانها شبکههای توانمند نهضت سازماندهی میگردد و این شبکهها اعلامیهها و نشریه هفتگی «راه مصدّق» را مرتباً تکثیر و توزیع میکردند.
فی الواقع نهضت مقاومت ملّی توانست نقش مؤثّری را در افشای دولت کودتا و مبارزه با آن سامان دهد و بدین وسیله با جلوگیری از فروکش کردن نهضت مصدّق زمینه آن فراهم میآید که در سالهای بعد و با بهره گیری از فضای نسبتاً باز پدید آمده، جبهه ملّی ایران مجدداً احیا شود و مبارزات استقلال طلبانه، آزادیخواهانه و عدالتجویانه خود را استمرار بخشد و امّا در خارج از ایران، پس از سقوط دولت مصدق و حتّی پس از جانسپاری او، اندیشه مصدق چونان روحی در کالبد نهضتهای رهایی بخش انسانی در اقصی نقاط گیتی دمیده میشود و این ذخیره گرانسنگ فکری و معنوی موجبات خودآگاهی، خودباوری و نتیجتاً توفیق و پیروزی بسیاری از ملّتهای ستمدیده را بر چپاولگران حقوق انسانی فراهم میآورد و به این پیش بینی الهام گونه و به ظاهر ایده آلیستی شهید نامدار نهضت ملّی ایران زنده یاد دکتر حسین فاطمی در سرمقاله روزنامه زرّین برگ «باختر امروز» رنگ حقیقت میبخشد که «پیمودن راه مبارزه و فتح ما نیز زمینه پیروزی قطعی ملل زیر سلطه و مردمی را که سالیان دراز است در چنگال بیرحمانه سیاست استعماری دست و پا میزنند، آماده میسازد.» (1 ظهور مصدّق و جبهه ملّی ایران در سیه روزگاری که ابرهای ظلمانی استبداد و استعمار بر کشورهای عقب مانده (بخوانید: عقب نگهداشته شده) سایههای شوم خود را گسترده بود، حقیقتاً به منزله «آذرخشی در ظلمت» شمرده میشود که پس از اندک مدّتی که ثمربخشی خارق العاده روش و منش آن در کوتاه کردن دست استعمار از منابع ملّی ایران و استقرار آزادی و دموکراسی کامل در این کشور آشکار میشود، منجر به ظهور یکباره سوشیانهای پرشماری در جای جای پهنه گسترده ملل ستمدیده میگردد که مردمان خود را از تباهی میرهانند و مصدّق - به تعبیر حضرت حافظ- به «سرحلقه رندان جهان» تبدیل میشود در سفری که مصدّق در آبانماه 1330 به مصر داشت، در سخنرانی خود برای مردم مصر که فریاد «زنده باد مصدّق» را با خروش تمام سرمیدادند و در گفتگوهایش با نحاس پاشا نخست وزیر این کشور، بر ضرورت ملّی شدن کانال سوئز تأکید مینماید.
این آرمان بعداً توسّط شاگرو و پیرو مکتب مصدّق، «جمال عبدالناصر» به وقوع میپیوندد و دست استعمار انگلیس را از کشور مصر کوتاه میکند.
«سیاست موازنه منفی» بر بنیاد اصل بیطرفی یا «جنبش عدم تعهّد» بعنوان یک راه حل اساسی و استراتژیک برای کشورهای استعمارزده، که مصدّق مبدّع آن بود، مبنی بر اینکه ملّتهای جهان سوّم نه نسبت به آمریکا و امپریالیسم غرب و نه نسبت به امپریالیسم شرق هیچگونه تعهّد خدمتگزاری ندارند، مورد علاقه بسیاری از رهبران استقلال طلب، از جمله جمال عبدالناصر در حرکت ملّی کردن کانال سوئز قرار گرفت که با پیروی از آن توانست ملّت خود را از اسارت و بردگی بیگانگان برهاند و به استقلال و سرفرازی برساند.
عبدالناصر همیشه در نقطهایش از تأثیر نهضت ملّی ایران و دکتر مصدّق یاد میکرد و میگفت: «من شاگرد مکتب ضدّ استعماری دکتر مصدّقم.
از مکتب مصدّق درس آموختم.» (2 ریاض سفیرکبیر مصر در جامعه ملل، راجع به مکتب مصدّق چنین گفت: «مصدّق به جهان شرق و کشورهای جهان سوّم نه تنها درس سیاست موازنه منفی و عدم تعهّد آموخت و بسیاری از جاها را موفّق کرد که دست خارجیها را از کشور و منابع طبیعی خود دور ساخته و از ثروت خدادای استفاده کنیم، بلکه درس مهم انقلاب این بود که با عزّت و شرافت زندگانی کرده و به کشورهای بزرگ بگوییم که: مرا به خیر تو امّید نیست، شر مرسان!!» (3 مجلّه الأهرام مصری در تشریح تأثیر حرکت مصدّق در جهان سوّم میگوید: «دکتر مصدّق استاد فنّ ملّی شدن در شرق است.
تمام رهبران نهضتهای خاورمیانه در مکتب مصدّق درس خواندهاند.
دکتر مصدّق قدرت و قوّت حیرت آور و سرسختی بینظیر خود را به انگلیسیها نشان داد و آنان را مجبور ساخت در برابر قدرت و نیروی معنوی ایران زانو بزنند به گفته ویلیام دوگلاس قاضی دیوانعالی کشور آمریکا: «هنگامیکه مصدّق در ایران دست به اصلاحات اساسی زد، ما به وحشت افتادیم.
ما با انگلیسیها همدست شدیم تا او را از میان برداریم.
در این راه توفیق یافتیم ولی از آنروز دیگر در خاورمیانه از ما به نیکی یاد نشد.» (4 آنتونی ایدن در پارلمان انگلیس، ضمن اشاره به مزاحمت افکار مصدّقی برای اعمال سلطه انگلستان در سراسر جهان، اقرار کرد که پس از سقوط مصدّق، برای اوّلین بار به راحتی خوابید!
به گفته او: «پس از مصدّق ایران 214 میلیون لیره به انگلستان خسارت داد.
ولی اگر مصدّق مانده بود، شانس وصول حتّی 214 پنس غیرممکن بنظر میرسید.
فکر مصدّق در همه کشورهای خاورمیانه تولید اثر منفی (!!) کرد و انگلستان را در مصر، دچار ناصر کرد.
افرادی نظر مصدّق گاهی مسیر تاریخ جهان را عوض میکنند.
ناصر نیز مکرّراً اظهار داشت که انقلاب مصر به جهان سوّم درس بزرگی داد و بدون استقلال سیاسی و دخالت مردم در کارها که زاییده فکر مصدّق بود، مصر هنوز در زنجیر اسارت انگلیس میماند.
ناصر از شکست موقّت حرکت مصدّق درس عبرت گرفت و اوّل فاروق و دربارش و بعد انگلیسها را بیرون کرد.» (5 جواهر لعل نهرو که پس از مهاتما گاندی محبوبترین و نامدارترین رهبر ضدّ استعماری مصر شمرده میشود نیز، از پیروان مکتب «عدم تعهّد» دکتر مصدّق بود.
نهرو کراراً خدمات دکتر مصدّق را به کشورهای غیر متعهّد میستود و او را کراراً پیشگام مبارزه برای غرور ملّی و آزادی و شرافت نامید.
بهنگامی که در تهران مهمان دولت بود و نامه از طرف نهضت ملّی راجع به فشار و اختناق عمومی و حبس دکتر مصدّق و قتل دکتر فاطمی تسلیم او شد، وی این موضوع را با شاه مخلوع در میان میگذارد.
شاه در جواب میگوید: این افراد بر علیه حکومت قیام کردند، خود شما هم به همین جرم به زندان رفتید!
نهرو پاسخ میدهد: «زندانبان من انگلیسیها بودند و مردم هند، زندان من و گاندی را گلباران کردند.
ولی زندانبان نخست وزیر سابق و ملّی کننده نفت، پادشاه ایران است!» (6 کشور الجزایر در شمال آفریقا، بدلیل موقعیت حسّاس خود همواره عرصه تاخت و تاز استعمارگران بوده است، و در پی پیروزی نهضت ملّی ایران و تلنگر آن بر اذهان تودههای ملل زیر سلطه، نهضت ضدّ استعماری الجزایر نیز با الگوبرداری از آن به رهبری انقلابیونی چون بن بلا، بومدین، فرحت عبّاس و...
جانی تازه میگیرد و پس از سالها فراز و نشیب در نهایت با موفّقیت و نحات مردم الجزایر روبرو میشود.
(7 شادروان دکتر قوام نکرومه رهبر استقلال مملکت زرخیز غنا که از نخستین پیشوایان آزادی افریقا بود و با تلاش و مجاهدت بیهمانند و خستگی ناپذیر خود، کشور ساحل عاج (غنا) را از قید استعمار بریتانیا رهانید، از دیگر چهرههای سرشناس پیرو مکتب مصدّق بود و مکرّراً بیان میداشت که خدماتی که در انجام آن توفیق یافته، مدیون سالها دراست وی در مکتب پیشوای نهضت ملّی ایران بوده است.
وی به یکی از دوستانش میگوید: «من از نطق دکتر مصدّق در شورای جامعه ملل درس بزرگی گرفتم: اوّل حقیقت زندگانی را که خودمختاری و استقلال و آزادی و جواب رد به خارجیهاست، بدست آورید، مابقی نعمات خداوندی که فرع آزادی و آگاهی است، نصیب شما خواهد شد.» (8 جنبش مصدّق در همسایه شرقی ایران، افغانستان (آریانای بزرگ) نیز تأثیری شگرف از خود برجای میگذارد.
مرحوم میرغلام محمّد غبار در جلد دوّم کتاب افغانستان در مسیر تاریخ به این مقوله پردازش خوبی دارد و شرح میدهد که چگونه نهضت مشروطه خواهی افغانستان بر علیه استعمار و استبداد حاکم، با الهامگیری از سیره دکتر مصّدق پامیگیرد.
مرحوم غبار خود یکی از راهیان طریقت مشروطه خواهی در افغانستان و یکی از دوستداران دکتر مصدّق و از تاریخ نگاران برازنده و نامدار افغانستان و یکی از پاکبازترین روشنفکران ضدّ استبدادی و ضدّ استعماری بود که سالیان متمادی را در زندان سپری کرد.
در سایر تواریخ افغانی چون نهضت مشروطه خواهی در افغانستان و...
نیز از مکتب مصدّق و اثراتش در افغانستان فراوان یاد شده است روزنامه آزاد افغانستان از جمله جراید معتبری بود که خطّ مشی و سیره دکتر مصدّق را در آن کشور ترویج میکرد.
شیرعلی خان زمانی روزنامه نگار شهیر افغان، آزادی و دموکراسی ایران در دوره مصدّق را میستود و بعنوان الگویی متکامل معرّفی میکرد.
وی مینویسد: «مطبوعات مملکت همسایه اسلامی ایران از جمله آزادترین مطبوعات دنیا بشمار میروند و در این اواخر آنقدر مراحل تکامل آزادی را پیموده است که نه تنها با مطبوعات جهان دموکراسی و دنیای آزاد سر همسری دارد، که در آزادی گفتار و تأمین حقوق ملّیهشان از دیگران گوی سبقت را میرباید.
(9) وی با مقایسه اوضاع مطبوعات در ایران و افغانستان، ضمن ذکر این نکته که افغانیان از آزادی برادران ایرانی خود بی نهایه خشنودند، به اوضاع ایران قبطه میخورد پس از حماسه ملّی 30 تیر 1331 روزنامه آزاد افغانستان، توجّه افغانیان رنجدیده را به پیروزی حرکت معجزآسای ملّت ایران در حمایت از دکتر مصّدق جلب کرد.
از جمله استاد عبدالحیّ حبیبی در مقالهای پرمایه، این خیزش ملّی و مردمی را «فداکاری در راه آزادی و حکومت ملّی»، «نهضت حق خواهی و آزادی طلبی ملّت نجیب ایران» بشمار آورد و کسانی را که در روند این خیزش جان خویش را تسلیم کرده بودند، «شهدای راه آزادی» نامید.
حبیبی بویژه نگاه «هموطنان ستمکش خود» را بدین نکته فراخواند که «ملل زنده و حق طلب چگونه در راه تحصیل حقوق ملّی خود فداکاری میکنند...» در همین زمینه، روزنامه اصلاح که تریبون رسمی حکومت کابل بود و خودبخود نمیتوانست با جنبشهای آزادیخواهی سر سازگاری داشته باشد، از قوام السّلطنه هواخواهی کرد و قیام ۳۰ تیر مردم ایران را «اخلال امنیت و آشوب» خواند.
عبدالحیّ حبیبی بر این سخن اصلاح سخت خورده گرفت و آنرا ناپذیرفتی بشمار آورد و بر این سخن پای فشرد که ایران بخشی از «دنیای آزادیخواه» بوده است و «جوانان نجیب ایران» در سیام تیر «در راه حقّ و آزادی و رفع استبداد و ملّت فروشی پیکار کردند.» (10