دانلود تحقیق گذشته و حال جمشید آموزگار

Word 181 KB 22007 13
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • جمشید آموزگار از جمله سیاستمدارانی است که هم خود او و هم پدرش اکثر سالهای عمر را در خدمت رژیم پهلوی سپری کرده اند.

    آموزگار در چهارم تیر 1302ش در تهران متولد شد.

    پدرش حبیب الله خان که از قضات وزارت عدلیه رضاخان بود، هم در دوران سلطنت رضاخان و هم در دوره محمدرضا پهلوی عهده دار مسئولیتهای مهمی بود؛ در مجلس مؤسسان عضویت داشت و در دوره های دوم و سوم مجلس سنا از اعضای آن بود.

    مدتی هم در کابینه حسین علاء وزیر فرهنگ بود.


    جمشید آموزگار دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند.

    تحصیلات دانشگاهی جمشید آموزگار با جنگ دوم جهانی همزمان شد و او تحصیلات خود را در تهران رها کرد و راهی امریکا شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه «کرنل » Cornnell ادامه تحصیل داد.

    پس از اخذ کارشناسی مهندسی، فوق لیسانس خود را در رشته هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن دریافت کرد و با ادامه تحصیل در همین رشته دکتری گرفت.
    جمشید آموزگار در 1328 ش.

    و در سن 26 سالگی به استخدام سازمان ملل درآمد و در زمینه مهندسی سدسازی، راهسازی، آبیاری و بهداشت، با این سازمان همکاری کرد
    وی در اواخر اقامت خود در امریکا همسری یهودی آلمانی تبار به نام «اولریش» برگزید.

    آموزگار در 1330 به ایران بازگشت و در 1332 به استخدام وزارت بهداشت درآمد و معاون آن وزارتخانه در امور مهندسی بهداشت شد.

    در این سالها حضور حبیب الله آموزگار در مجلس سنای دوم و سوم، نقش مؤثری در ارتقاء شغلی پسرش داشت.

    وی با اعمال نفوذ پدرش، توانست به منوچهر اقبال نخست وزیر وقت نزدیک شود و مدارج سیاسی را به سرعت طی کند.

    او در 1335 با گشایش کنفرانس بغداد، به عنوان عضو کمیته اقتصادی در آن حضور یافت و به ریاست یکی از کمیته های تخصصی آن انتخاب شد.
    آموزگار در 9 شهریور 1337 در کابینه ترمیمی اقبال وزیر کار شد.

    در دوره وی نخستین قانون کار ایران از تصویب مجلسین گذشت.

    وی سپس در 9 آبان 1338 جای خود را به حسنعلی منصور داد و خود وزیر کشاورزی شد.
    از شهریور 1339 که دولت منوچهر اقبال برکنار شد تا آخر تیرماه 1341 دولتهایی به ریاست شریف امامی، علی امینی و اسدالله علم اداره امور کشور را به عهده داشتند.

    در این دولتها، آموزگار نقش مهمی نداشت و هیچ سمت رسمی به وی واگذار نشد.

    در این دوره کشور درگیر مسائل عمدهای همچون نحوه اجرای لوایح شاه «انقلاب سفید» شد که از حمایت آشکار غرب برخوردار بود.

    یکی از بازتابهای اجتماعی ومذهبی آن در کشور، مخالفت بسیاری از علما به رهبری امام خمینی(ره) بود که منجر به حوادثی همچون 15 خرداد 1342 گردید.
    با انتصاب حسنعلی منصور به مقام نخست وزیری، در هفدهم اسفند 1342، دوره فترت آموزگار از تصدی مقامهای وزارت به پایان رسید و دوره طولانی و مستمر حضور وی در دولت تا پایان عمر حکومت پهلوی آغاز شد.
    حسنعلی منصور که از 1338 و 1339، گروهی از نخبگان جوان تحصیلکرده در غرب را پیرامون خود جمع کرده بود و نام «گروه مترقی» بر خود نهاده بودند، توانست این نیروها را در آغاز دهه 40 ش.

    همگام با سیاستهای دربار، تحت عنوان «حزب ایران نوین» سازماندهی و وارد جناح سیاسی کشور نماید.
    پس از ترور منصور در اول بهمن 1343، امیرعباس هویدا دوست نزدیک منصور و همنشین شاه، به قدرت رسید.

    آموزگار در کابینه هویدا، ابتدا در پست وزارت بهداری ابقا شد و سپس برای مدت طولانی وزیر دارایی کابینه هویدا بود، در این دوره هم آموزگار مانند گذشته از پشتیبانی اقبال برخوردار بود.

    توصیه دکتر منوچهر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به مجلسیان در حمایت از وزیر دارایی در پشتیبانی اکثریت نمایندگان از وزیر دارایی بی تأثیر نبوده است.
    اما آموزگار در وزارت دارایی با مشکلات عدیدهای مواجه بود و مدارک موجود نشان میدهد که گروه عمده کارشناسان و مدیران ارشد وزارت دارایی نسبت به اقدامات آموزگار در آن وزارتخانه اظهار نارضایتی می کردند و رشته تخصصی آموزگار را که هیدرولیک و بهداشت آب بود، برای اداره یک وزارتخانه مالی، مناسب نمی دانستند.


    شکوائیه ها و اعلامیه هایی از طرف کارمندان آن وزارتخانه در این دوران انتشار یافت که حاکی از سوء مدیریت، ارتشاء و سوء استفاده در ادارات تابعه وزارتخانه از جمله اداره وصول وتشخیص مالیاتی بود.

    تبعیض و توصیه های غیرقانونی برای معافیت مالیاتی افراد خاص، خروج 17میلیون دلار از پول کشور و واریز کردن به حساب شخصی خود در بانک سوئیس در 1348ش.، انتصاب منسوبین خود به مشاغل مهم از جمله سرتیپ آزموده داییاش به مقام ریاست کل گمرکات کشور و تعیین برادرش جهانگیر آموزگار به عنوان رئیس هیئت اقتصادی ایران در امریکا و اظهار ناتوانی در برخورد قاطع با نقش هزار فامیل در وزارتخانه و موارد دیگر، نکات مورد توجه زندگی آموزگار است.


    با این همه واگذاری مسئولیت محاسبات محرمانه سازمان برنامه و بودجه و چند وزارتخانه بدون اطلاع سرپرست سازمان برنامه و بودجه به آموزگار و همچنین انتخاب وی به عنوان مشاور نفتی از جانب شاه، قدمهای مهمی برای پذیرش مسئولیتهای آتی بود.

    واگذاری چنین مسئولیتهای مهم، رسمی یا غیررسمی به آموزگار، وی را به تدریج به منظومه محدود قدرت نزدیک کرد.

    در 1346ش.

    آموزگار در مقام یک کارشناس اقتصادی ایران به مجمع سالانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول راه یافت و در همانجا به ریاست مجمع سالانه بانک مذکور انتخاب شد.

    اما مسئولیت مهمی که موجب شهرت بین المللی آموزگار شد، ریاست هیأت نمایندگی ایران در اجلاسیه های اوپک بود.

    این سمت در واقع از زمان ورود وی به جمع مشاوران شاه آغاز گردید.

    با تأسیس سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در آغاز دهه چهل، برای تعیین قیمت و حجم تولید نفت توسط یازده کشور نفت خیز دنیا، آموزگار هم درجمع کسانی قرار گرفت که طرف مشاورت با شاه قرار می گرفتند.

    محمدرضا پهلوی، تصمیمگیری درباره نفت، امور خارجه و دفاع را در شخص خود متمرکز کرده بود و برای هریک از این زمینه ها، مشاورانی در اختیار داشت.

    در 1350ش.

    آموزگار با حفظ سمت (وزارت دارایی) ریاست هیأت نمایندگی ایران را برای شرکت در دومین اجلاسیه اوپک از جانب شاه برعهده داشت.

    در این اجلاسیه که آموزگار به ریاست آن انتخاب شده بود قیمت نفت با چند برابر افزایش به تصویب اجلاسیه رسید.

    این افزایش که با ریاست آموزگار همزمان شده بود به عنوان پیروزی سران اوپک از جمله شخص آموزگار تلقی شد، و این برای اولین بار بود که در شرایط خاص بین المللی، کشورهای صادرکننده نفت قادر شدند درباره نرخ نفت تصمیم بگیرند.

    از این پس آموزگار با حفظ سمت به عنوان ریاست هیئت ایرانی در اجلاسیه های سران اوپک شرکت می کرد.

    این دوران با افزایش تقاضای روزافزون غرب برای نفت و در نتیجه موفقیت اوپک در تعیین قیمت بر مبنای تقاضای نفت همزمان بود که بی تأثیر از بحرانهای سیاسی و نظامی بین المللی نبوده است.

    این وضع شهرت فراوانی برای آموزگار به همراه داشت.

    حادثه گروگانگیری در اجلاسیه اوپک در وین، ـ 1355 ش.

    ـ که توسط «کارلوس» صورت گرفت، از رویدادهای همین دوره است.

    تصدی آموزگار در مقام وزارت کشور گامی دیگر از زندگی سیاسی وی محسوب می شود.

    در هفتم اردیبهشت 1353 امیرعباس هویدا، نخست وزیر، در ترمیم کابینه یازده وزیر جدید معرفی کرد.

    در این تغییر جمشید آموزگار به وزارت کشور و سرپرستی سازمان امور استخدامی منصوب شد.

    پس از تأسیس حزب رستاخیر در 1354ش.، آموزگار در سمت وزیر کشور و بعد در مقام مشاور اجرایی نخست وزیر مراتب حزبی را به سرعت طی کرد.

    در چهارم بهمن 1354 مسئول هماهنگی خدمات شهری در حزب شد وبالاخره در ششم آبان 1355، بعد از هویدا به عنوان دومین دبیرکل «حزب رستاخیز ایران» و مشاور نخست وزیر به کنگره حزب معرفی گردید.

    در تیر 1356، شاه که با نارضایتی روزافزون عمومی و مشکلات فراوان اقتصادی مواجه بود، امیرعباس هویدا را از سمت نخست وزیری برکنار و پست وزارت دربار رابه وی داد و آموزگار را به جای وی نشاند.

    در واقع شاه برآن بود که با طرح وعده «گسترش فضای باز سیاسی از طریق وارد کردن اعضای جدید و جوان کابینه» درصدد جلب نظر مخالفان برآید و درهمین خصوص دولت آموزگار را سکوی پرش به دوره «آزادی، پیشرفت و دمکراسی» اعلام کرد.

    در عرصه بین المللی، با پیروزی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در 12 آبان 1355، حمایت نامحدود خارجی از بعضی سیاستهای رژیم کاهش چشمگیری یافت.

    دولت هویدا دیگر مورد حمایت دمکراتها نبود.

    به علاوه شاه برای پیروزی جمهوریخواهان هزینه فراوانی کرده بود و این امر وی را بیشتر در مقابل انتقادات دمکراتهای امریکا قرار داد.

    آموزگار در شرایطی به نخست وزیری رسید که جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی قرار داشت.

    با آشکار شدن ناتوانی دولت در درک و انجام خواسته های واقعی اقشار مختلف مردم، دولت آموزگار از نیمه دوم 1356 با اقدامات گسترده مخالفان در داخل و خارج مواجه شد.

    اجتماعات مذهبی و دانشگاهی به طور روزافزون دامنه اعتراضات خود را گسترده تر کردند، به طوری که تا پایان سال حوادثی که محرک مردم برای شرکت فعال در اعتراض به دولت بود جنبه عمومی و مردمی یافت و به موازات آن دولت عملاً نشان داد که چندان پایبند به شعارها و برنامههای سیاسی خود نیست.

    افزایش اجتماعات مذهبی با شهادت سید مصطفی خمینی ـ فرزند امام خمینی ـ در آبان 1356، به شکل اعتراض شدید به سیاستهای سرکوبگرانه دولت، بروز نمود و تداوم این اجتماعات در مناسبتهایی همچون 16 آذر، در دانشگاههای کشور و17 دی ماه، مخالفتها را عمومیت بخشید.

    به خصوص چاپ مقاله توهین آمیز علیه امام خمینی(ره) در روزنامه اطلاعات 17/10/1356 موجبات اعتراض سراسری را در شهرهای بزرگ فراهم کرد.

    مردم شهر قم، همراه با روحانیت مبارز حوزه علمیه قم، در اعتراض به مقاله اهانت آمیز روزنامه اطلاعات دست به راهپیمایی زدند.

    این راهپیمایی باهجوم پلیس، سرکوب شد که در نتیجه عدهای مجروح و شهید شدند.

    به دنبال آن مراجع تقلید این اقدام رژیم را محکوم کرده و به خانواده قربانیان و مجروحین تسلیت گفتند.

    امام خمینی(ره) نیز پس از شنیدن خبر هجوم مأمورین رژیم به مردم، در شهر قم، به منظور همدردی باملت مظلوم ایران به مدت یک هفته درس و نماز جماعت خود را تعطیل اعلام کردند.

    اقدام حکومت در مقابله با اعتراضات داخلی ایجاد رعب و وحشت و در صورت لزوم تیراندازی به سوی مردم بود و بدین منوال بسیاری از نویسندگان، خطبا و رهبران گروههای سیاسی در معرض تهدید جانی قرار گرفتند و یا تهدید به دستگیری و زندان و تبعید شدند.

    آموزگار در واکنش به اظهار نگرانی محافل خارجی، در خصوص نفوذ گسترده مذهبی ها در میان مردم، ناباورانه قدرت آنها را رو به زوال اعلام کرد.

    در پی بیانات امام خمینی(ره) به مناسبت چهلم شهدای قم، مراسمی به همان مناسبت در 29 بهمن در شهر تبریز برگزار شد و مأمورین مسلح رژیم با حمله به مردم بی دفاع، فاجعهای به مراتب هولناکتر از حادثه قم آفریدند.

    با شکلگیری قیام تبریز، در این شهر حکومت نظامی اعلام شد.

    از طرفی جمعی از روحانیت مبارز تهران با انتشار بیانیهای از مبارزات مردم تبریز، خصوصاً در بزرگداشت چهلم شهدای قم تجلیل کردند و خواستار ادامه مبارزه تا پیروزی شدند.

    از ابتکارات شخص آموزگار در مقابله با راهپیمایی مردم تبریز، اجیر کردن «چماقداران» برای سرکوبی تظاهرات خیابانی بود.

    او قیام مردم تبریز را برانگیخته دست بیگانگان شمرد و تظاهرکنندگان را از اهالی تبریز ندانست.

    پس از آن شاه نیز حوادث تبریز را اتحاد نامقدس بین کمونیست و اشخاص مرتجع اعلام کرد.

    آموزگار پس از بروز آرامش نسبی در خرداد و تیرماه 1357 در مصاحبه با روزنامه السیاسه با اطمینان بیان کرد: «آشوبهایی که در ایران روی داد، برای همیشه به پایان رسیده است.» و بدین طریق منکر وجود مشکلات اساسی در رژیم و مخالفت جدی مردم با برنامهها و سیاستهای رژیم سلطنتی شد.

    در هشتم و نهم فروردین 1357 و بانزدیک شدن چهلم شهدای تبریز، جوشش مخصوصی در مردم ایران به چشم میخورد.

    مردم مسلمان در شهرهای تهران، اصفهان، آبادان، آباده، قزوین، کاشان، بابل، تبریز، شیراز و برخی شهرستانها به مناسبت چهلم شهدای تبریز دست به تظاهرات زدند.

    تظاهرات یزد به خاک و خون کشیده شد و شهر جهرم نیز شاهد حوادثی مانند یزد بود.

    چند روز بعد، حرکت سراسر مردم کشور در چهلم شهدای تبریز، در مطبوعات انعکاس وسیعی داشت.

    چندی نگذشت که موج عظیمی از مخالفتهای مردم سراسر شهرهای ایران را فرا گرفت.

    در 25 مرداد 1357 در شهرهای اصفهان، نجفآباد، شهرضا، همایونشهر، اعتراضات علیه دولت به اوج رسید و در همین ایام حکومت نظامی در این شهرها اعلام شد.

    از این پس مردم علناً خواهان سقوط شاه و تغییر رژیم و ایجاد حکومت اسلامی شدند.

    یک هفته بعد از فاجعه سینمای رکس آبادان ( 28 مرداد 1357) که منجر به شهادت حدود ۳۷۷نفر از اهالی شهر شد، آموزگار در مقابل اعتراض عمومی در سراسر کشور به علت ناتوانی در پاسخگویی به خواسته های مردم و عجز در مقابل خواسته های شاه در سرکوبی مردم و مهار بحران، از قدرت ساقط شد و از مقام نخست وزیری و دبیرکلی حزب رستاخیز استعفا داد.

    هفت روز پس از استعفای آموزگار، حزب رستاخیز متلاشی و مدتی بعد منحل گردید.

    به دنبال آن آزادی احزاب، اعلام شد و استعفای آموزگار مورد پذیرش شاه قرار گرفت.

    باقبول استعفای آموزگار که شاه بعدها آن را یک خطای سیاسی اعلام کرد، شریف امامی در چهارم شهریور 1357، به نخست وزیری رسید.

    شعار «دولت آشتی ملی» شریف امامی با واقعه 17 شهریور 1357، به زودی رنگ باخت و این برای بسیاری از طرفداران و زمامداران رژیم محمدرضا پهلوی زنگ پایانی در حیات رژیم بود.

    پس از آن واقعه آموزگار، عملاً از منظومه قدرت دربار خود را خارج نمود و از شاه به عنوان مرکز قدرت کمی فاصله گرفت.

    مخالفت انقلابیون دراین زمان حاکی از آن است که آموزگار رابه خاطر رفتار کاملاً متضاد با آنچه درباره گسترش فضای سیاسی کشور وعده داده بود، خائن به آرمانهای مردم اعلام و تقاضای محاکمه وی را کردند.

    پس از این که دولت ازهاری برای مهار انقلاب، تصمیم به دستگیری و حبس تعدادی از دست اندرکاران دولتهای گذشته گرفت، آموزگار بااجازه شاه و دریافت گذرنامه سیاسی به بهانه بیماری همسرش از کشور خارج شد و با آنکه دارای گذرنامه آمریکایی بود و تابعیت مضاعف (ایرانی ـ آمریکایی) داشت، در هنگام خروج از ایران از سفارت امریکا در ایران، تقاضای ویزای قانونی در امریکا نمود و در حال حاضر در این کشور اقامت دارد.

    در اوایل آذر 1357 نام آموزگار در فهرست 144 نفری منتشره از سوی کارکنان بانک مرکزی بود که از کشور ارز خارج کرده بودند.

    با پیروزی انقلاب اسلامی، نام جمشید آموزگار در فهرست اسامی ممنوع الخروجها از کشور منتشر شد که از 1341 در کشور مسئولیت عالی رتبه داشتند.

    به دنبال آن اموال وی طبق حکم غیابی دادستانی انقلاب در فروردین 1358 به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شد.

    آموزگار پس از ترک ایران ابتدا به ایالت فلوریدای امریکا رفت، سپس در ایالت میامی نزد پدر زن یهودی خود مقیم شد و به همراه جهانگیر آموزگار که مدتی مسئولیت ریاست هیئت نمایندگی اقتصادی ایران در امریکا را به عهده داشت، شرکت ساختمانی تأسیس کرد.

    در سالهای نخستین اقامت آموزگار در امریکا، وی با باشگاه «پان امپریال» همکاری داشت، ارتشبد اویسی و اردشیر زاهدی از گردانندگان دیگر این کلوپ بودند.

    هدف این باشگاه تلاش برای اتحاد ایرانیان مقیم امریکا و اروپا و اجرای طرح مبارزه با جمهوری اسلامی ایران بود.

    سرمایه این کلوپ از محل اجاره ساختمان بزرگ بنیاد پهلوی در نیویورک که از طرف شاه در اختیار هوشنگ رام، مدیرعامل فراری بانک عمران گذاشته شده بود، تأمین می شد.

    جمشید آموزگار، هوشنگ انصاری، جهانگیر آموزگار، فریدون هویدا که به یاران اربعه مشهور بودند مدیریت و پیگیری امور فرهنگی این مجموعه را در دست داشتند.

    بیان نظرات و بازگویی حوادث سیاسی، اقتصادی گذشته کشور در مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور به همراه محمد باهری، هوشنگ نهاوندی، داریوش همایون و عبدالمجید مجیدی از دیگر اقدامات آموزگار و هم مسلکانش علیه جمهوری اسلامی ایران در غرب بود.

    منبع: {{{http://www.shafighi.ir/forum}}}

قدرت سیاسى در شخص شاه دوران سلطنت محمد رضا شاه را مى توان به دو دوره عمده تقسیم کرد دوران اول از ابتداى کسب قدرت در سال 1320 تا سال 1334 است.این دوران که متشنجترین دورههاى حیات سیاسى ایران محسوب مى شود، شاه فاقد قدرت و اختیارى است که در دوره دوم حیات سیاسى خود کسب مى کند.این دوران شامل دو سال و نیم نخست وزیرى مصدق نیز مى باشد.مصدق با سلب قسمت اعظم اختیارات شاه، ضعیف ترین دوران ...

کودکی و جوانی شاپور در ۱۹۱۴ یا ۱۹۱۵ در جنوب غربی ایران و از پدری به نام محمدرضا (معروف به سردار فاتح) و مادری به نام ناز بیگم به دنیا آمد. خانوادهٔ او از طوایف ایل بختیاری بودند. پدربزرگ مادری بختیار، نجف قلی صمصام‌السلطنه، دو بار در ۱۹۱۲ و ۱۹۱۸ به نخست‌وزیری رسیده بود. مادر بختیار در هفت سالگی او به فوت کرد. تحصیلات دکتر شاپور بختیار تحصیلات دورهٔ ابتدایی را در شهرکرد گذراند و ...

هخامنشیان همچون نیاکان خود عادت به کوچ کردن داشتند ، و معمولاً همه سال را در یک جا به سر نمی‌بردند، بلکه بر حسب اقتضای آب‌و‌هوا، هر فصلی را در یکی از پایتخت‌های خود سر می‌کردند. در فصل سرما ، در بابل و شوش اقامت داشتند ، و در فصل گرمی ِهوا به همدان می‌رفتند که در دامنه کوه الوند بود و هوای تازه و خنکی داشت . این سه شهر « پایتخت » به معنی اداری و سیاسی و اقتصادی بودند، اما دو شهر ...

مروری بر گذشته تاریخ : مطالبی که در این درس عنوان می شود در مورد خط تصویری و خط میخی و چگونگی پیدایش آن است . در تاریخ خوانده ایم که زندگی انسان اولیه روستانشینی ، چادر نشینی و کوچ نشینی بوده تا اینکه در بین النهرین سومری ها تمدن سومری را تشکیل دادند. اولین کسانی که خط را اختراع کردند سومری ها بودند سپس گروه دیگر بنام ابجد که از عربستان به دجله و فرات آمده و با سومری ها زندگی ...

مقدمه مسیحیت ، همانند بسیاری از کیشهای خاورزمین ، دینی بود که مخصوصا ادعای نجات بشریت را داشت ، توفیق بی مانند این دین در گرواندن جمعیت های انبوه شهرهای بزرگ روم در عصر امپراتوان به خود ،توجه مقامات رومی را به آن جلب کرد . مسیحیان چون از به رسمیت شناختن دین دولتی یا کیش پرستش امپراتور سر باز می زدند ، و چون از شرکت جستن در مراسم نسبتا سهل انگارانه آن خودداری می کردند ، خرابکار ...

کنترل کیفیت مبحثی بسیار زیبا در علم مدیریت می باشد که زیر مجموعه ای از TQM ( مدیریت کیفیت جامع ) می باشد . امروزه سازمانهای ارائه دهنده استانداردهای کنترل کیفیت با هدف حذف ضایعات ، رضایت مندی مشتری ، نظام مندی مدیریت ، انتفاع سازمان و در کل بهره وری همه جانبه پا به عرصه محیط سازمان و جامعه نهاده اند و با شعار مشتری مداری سازمان را به هدف والای رضایت مندی در همه جوانب راهنمائی می ...

مقدمه نقاشی ایران در سراسر تاریخ با فرهنگ‌های بیگانه و سنت‌های ناهمگون شرقی و غربی برخورد کرده و غالباً به نتایج جدید دست یافته است. به راستی، ادوار شکوفایی و بالندگی این هنر باید محصول اقتباس‌های سنجیده و ابداعات تازه دانست. اما، با وجود تأثیرات خارجی گوناگون و دگرگون کننده، می‌توان نوعی پیوستگی درونی را در تحولات تاریخی نقاشی ایران تشخیص داد. در مقایسه نمونه‌های تصویری ...

واژه اومانیسم(2) (‌humanism‌) یا انسان‌ گرایی در مباحث فکری و معرفتی فراوان به گوش ما خورده است. همچنین خاستگاه این واژه را همواره با غرب مرتبط دانسته و آن را دلیل جدایی غرب از دیانت می‌دانیم. به راستی غرب چگونه این واژه را ملاک خود قرار داد و بدان دست یازید‌؟ غرب، همواره در طول تاریخ در جریان بازسازی و قدرت بخشیدن به خود همواره خود را از سایر ملل و تمدن‌ها به ویژه شرق مستثنا ...

در هر گوشه از سرزمين پهناوردرايران راکه مي نگريم آثاري ازتمدن عظيم جهاني نياکان خود را مي بينيم ، آثاري که واقعاً بي بديل وبي همتاست که تحسين هربيننده اي را بدنبال دارد شگفتي هايي معماري نظير تخت جمشيد و ارگ بم وموارد مشابه وشگفتي هاي عملي مانند بوع

چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت . ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول