زلزله بعنوان عمده ترین سانحه طبیعی در ایران مطرح بوده است، زلزله ها فارسینج ( همدان ) بوئین زهرا قزوین)، طبس و فردوس (خراسان) قیر و کزرین (فارس) گلباف (کرمان) و زلزله منجیل (گیلان و زنجان) از عمده ترین زلزله های اتفاق افتاده در ایران ظرف چند دهه گذشته هستند.
شیوه عمل و دخالت دولت برای امداد در بازسازی در زلزله های قبلی تا زلزله منجیل به گونه ای دیگر بوده است بعبارت دیگر تفاوت اساسی زلزله منجیل با سایر زلزله های اتفاق افتاده در ایران را می توان تفاوت شیوه برخورد دولت برای مقابله با آثار و عوارض آن دانست، شیوه بازسازی مبتنی بر مشارکت مردم در زلزله اخیر بعنوان پاسخی به ایرادات عمده ناشی از اقدامات دولت در موارد قبلی، حاوی نکات تازه ای است که بعنوان نتایج اولین تجربه متفاوت درخور اهمیت فراوان است. (دکتر طالب، مهدی، بنیاد مسکن، 1370)
31 خرداد 1369، آرامش شبانه انسانها بعد از کشاکش روزانه به زندگی و خواب معصومانه کودکان با عرش مهیب آسمان، لرزش غریب کوهها و دشتها بر آشفت. ریزش سقفها خواب خوش آخرین روز بهار را به خزان زندگی مبدل نمود. آرامش و آسایش رخت بربست، خنده معصومانه و دلفریب کودکان به گربه بدل شد و سیاهش شب بر لباس مردمان نشست.
زمین لرزه ای به قدرت 3/7 به مقیاس ریشتر در شمال شهر رودبار بوقوع پیوست، کانون این زمین لرزه دهشتناک در عرض جغرافیایی 36 درجه و 49 دقیقه و در طول جغرافیایی -49 و 24 دقیقه و 51 ثانیه برآورده شد. این زلزله مهیب در ساعت 30 دقیقه و 13 ثانیه بامداد روز پنجشنبه 31 خرداد بوقت محلی در عمق کانونی حدود 10 کیلومتر رخ داد شعاع عمل این زلزله در منطقه ای بیضی شکل به قطر بزرگ حدود 90 کیلومتر و بقطر کوچک حدود 30 کیلومتر باعث ویرانی حدود یکصد و چهارده واحد مسکونی و جان باختن حدود 12 هزار نفر از هموطنان در استان گیلان شد. تا حدود ساعت 7 صبح از عمق فاجعه در منطقه رودبار خبر نداشت لیکن مردم زلزله زده در انتظار کمک چشم براه و امیدوار بودند. جاده اصلی رشت قزوین بر اثر ریزش کوه بسته شد و راه های روستایی نیز مسدود گردید.
کارکنان سازمان همزمان با امدادهای فوری و کم به رفع بحران، در تدارک یک آماگیری از عواقب این زلزله مهیب برآمدند که بفوریت نیز باجرا گذاشته شد و هر و طرح همزمان اجرا شد. یکی آمارگیری از مناطق روستایی زلزله زده با استفاده از معتمدین و مطّلعین روستا که برای کلیه روستاهای زلزله زده باجرا، گذاشته شد، و دیگر فهرست برداری از کلیه خانوارها و کارگاههای مناطق پرخسارت با مراجعه به یکایک خانوارهای زلزله زده در کلیه مناطق شهری و روستایی شهرستان رودبار دهستان دیفلمان لاهیجان دهستانهای اشکور علیا اشکورسفلی، کجید وسیارستاق ییلاقی در شهرستان رودسرنیز تحت پوشش اطلاعتی قرار گرفتنتد.
اطلاعات نقاط شهری (بجز شهرستان رودبار) نیز با استفاده از مطلعین مانند دستگاههای اجرایی ذیربط در خصوص خسارات وارده با امکانات همان ادارات و یا فرمانداریها درباره وضعیت خسارات جانی و مالی مردمی تهیه و ارائه گردیده است. اطلاعات این نشریه که به صورتدستی استخراج گردیده و از طرف دیگر آمار پاره ای نقاط با استفاده از مطلعین محلی اخذ گردیده است بعلت ضرورت در فوریت موضوع برای ارائه به مسؤلین محترم ممکن است اندکی اختلاف داشته باشد که عندالزوم می توان با پوشش کامل استان از طریق (سرشماری های) موردی با اطلاعات دقیق رسد. ( )
دامنه های شمالی رشته کوه البرز دارای پتانسیل بالایی از لحاظ وقوع حرکات دامنه ای نسبت به سایر نقاط کشور است در این میان استان گیلان به دلیل واقع شدن در منطقه البرز تحت تأثیر شرایط محیطی و اقلیمی مرطوب همواره از پتانسیل بالایی از این دیدگاه برخوردار است.
یکی از عوامل مهم در برسی حرکات دامنه ای عوامل زمین شناسی از قبیل ساختمان طبقات و ساختار سنگ شناسی است.
سنگ شناسی مواد رسوبی شرایط محیط رسوب گذاری و زمان ته نشین شدن بستگی داشته و ساختمان لایه های ناشی از شدت و ضعف تحولات و زمان چین خوردگی است.
توده های ساختمانی که از سازنده های مختلف با جنسی متفاوت تشکیل شده اند از تفاوت یکسانی برخوردار نیستند تفاوت در درجه پایداری و مقاومت موجب بروز ناپایداری در امتداد سطح یا سطوح ضعیف می شود. از این رو سازنده های آبرفتی در منطقه مستعد حرکات دامنه ای می باشند. فلات ایران با مساحت 000/500/2 کیلومتر مربع با ویژگیهای اختصاص خود از لحاظ پیکر شناسی به شکلی است که حوضه های رسوبی متعددی در آن تشکیل شده است.
پوشش گیاهی بر وقوع حرکات دامنه ای نقش قابل توجهی دارد.
افزایش میزان نفوذ پذیری و آب ین منفذی و همچنین توسعه طبقات خاک از جمله تأثیرات مشهود بر رویداد زمین لغزش و حرکات توده ای موادی می باشد.
بیشتر لغزش در ارتفاع 1500 تا 2000 متری و کمترین مساحت لغزش در ارتفاع 2000 متری اتفاق افتاده این نشان می دهد بیشترین لغزش ها در ارتفاعات میانی رخ می دهد.
(پایان نامه ، محمدی ابوطالب، 1384)
بیان مسأله
حالت فوق العاده در منطقه سانحه دیده برای مدت طولانی باقی نمی ماند. پس از مدتی ساخت های اجتماعی کارکرد خود را پیدا می کنند و انسان های آسیب دیده نیز پس از یافتن تعادل روانی شروع به طرح خواسته ها و نیازهای خود می نمایند.
گر چه هدف، به جریان انداختن دوباره حیات در مجتمع های زیستی و مراکز جمعیتی و بازگرداندن مردم سانحه دیده به محیط زندگی خودشان و فراهم آوردن زمینه های اشتغال و تولید مجدد و طیب خاطر آسیب دیدگان و به عبارت دیگر رفع حالت بحران از منطقه و بازگشت به شرایط طبیعی قبل از سانحه هدف صحیح و قابل قبولی است، لیکن باید توجه داشته باشیم که بسیاری از عوامل این تصمیم گیری فوری دولت، کار را به تنیجه مطلوب نمی رساند.
توجه به یک نکته مهم دیگر نیز حائز اهمیت است. هر چند در تعریف جامعه شناختی فاجعه گفتیم که جامعه پس از طی یک دوره کوتاه کارکرد های قبلی خود را باز می یابد، لیکن باید توجه داشتهباشیم که وقوع سانحه نیز یک فرصت استثنایی فراهم می سازد که می توان پایه های بسیاری از اقدامات اساسی جهت ایجاد توسعه در جامعه را بر روی آن بنا نهاد.
بطور نمونه می توان از اصولی مانند مشارکت های اجتماعی و اقتصادی در بازسازی ، آموزش، ارتقای مهارت های فنی و حرفه ای، ایجاد اشتغال های جدید، حافظت از سرمایه های جدید، توسعه های کالبدی شهری و روستایی و ... در یک منطقه سانحه دیده نام برد.
یقیناً بین ضرورت اول که بازگشت به زندگی عادی است و ضرورت دم که استفاده از فرصت به دست آمده جهت توسعه منطقه سانحه دیده است و محدوده توانایی های ملی و منطقه ای (اعم از نیروی انسانی، پول، مصالح ساختمانی و ماشین آلات) یک نقطه تعادل و یک حد بهینه ای وجود دارد که با یک دید همه سونگر باید به آن دسترسی پیدا کنیم.
با وجود فشارهای سیاسی در انجام کارها ، پس از دوره امداد فوری نباید شتاب بی جهت به خرج داد. انجام فعالیت های چشمگیر برای کاهش فشارها، لزوماً به صلاح مردم در زمان حال و آینده نیست گفتگو با مردم ، شناخت نیازها، ظرفیت ها و قابلیت های آنان و عمل به موقع می تواند در ایجاد یک نظم منطقی بسیار مؤثر باشد. لیکن این عمل به موقع، باید هم از دید آسیب دیدگان باشد و هم از دید دولت و مسلماً نه صرفاً از دید دولت . برای مثال در زلزله رودبار - منجیل شاهد 158 مورد جا به جایی روستاها بودیم که لزوماً تمام آنها دارای توجیه لازم نبودند. تعدادی از مردم از منطقه زلزله زده به تهران و چند شهر دیگر منتقل شدند که ضرورتی نداشت. خیلی سریع اقدام به احداث مسکن موقت با شیوه های مختلف شد که امکان اتصال آن بطور منطقی و صحیح تری به مسکن دائم وجود داشت (بحرینی - سید حسین . اخوندی . عباس) 1379
اهمیت موضوع:
در مقوله بازسازی بیشتر آن بخش از مشارکت روستائیان، که بعد ارادی و یا برانگیخته داشته باشد مدّ نظر قرار می گیرد. اگر چه مشارکتهای طبیعی در بیشتر موارد از جمله اسکان موقت و حتی بازسازی خود را در قالب کمکم به یکدیگر در تهیه سرپناه و حتی احداث ساختمانهای کشاورزی نشان می دهد، لکن بدلیل محدودیتهائی که در این زمینه وجود دارد و در برنامه های توسعه و بازسازی کمتر مورد عنایت قرار می گیرند و حتی در مواردی بعنوان مانع ظاهر می شوند.
در جوامع سنتی و روستائی خصوصاً در مناطق کوهستانی که دامداری غلبه دارد و افراد از نوعی فرهنگ عشایری برخوردار هستند، میزان همبستگی اجتماعی در رابطه با واحدهای اجتماعی کوچکتر بیشتر و شدیدتر است، بطوریکه می توان گفت در خانوار و خانواده و بین افرادی که عمدتاً پیوند نسبی از نوع درجه اول دارند این همبستگی بارزتر است . در رده های بعدی از اهمیت و اعتبار این همبستگی کاسته می شود و حتی در موردی که اختلافات و یا تصادمهائی بین گروههای مختلف وجود داشته و یا دارد، این همبستگی تبدیل به تعارض و خصومت می شود. لذا در یک واحد روستائی بندرت به یک واحد اجتماعی منسجم برخورد می شود مگر اینکه روستا کوچک بوده و همه از یک خانواده و یک تبار باشند از یک تبار و خانواده بودن نیز الزاماً دلیل وجود همبستگی و یگانگی نیست، در بحث جامعه شناسی یکی از عوامل مؤثر در همبستگی را یکسان بودن اهداف یا نیازهای مشترک محسوس یک گروه اجتماعی می داند، لکن به محض اینکه تعارض بین منافع اعضای گروه پیش می آید، معمولاً منافع و مصالح فردی، مصالح گروهی و جمعی را تحت الشعاع قرار می دهد.
همیاریها و یا مشارکت های طبیعی همراه با رسوم و فرهنگ روستائی مطرح می شوند و از آنجا که هر رسمی، رفتاری است که توسط فرد یا گروهی برای ارضاء نیازی صورت گرفته و در اثر تقلید توسط افراد دارای همان نیاز و تکرار بصورت رسم در آمده است لذا رسمها دارای کار کردهائی هستند که عمدتاً منافع افراد مربوط را تأمین می کنند، بطور مثال مشارکت در تأمین هزینه های عروسی و یا عزا و یا حتی مشارکتهای روستائیان در احداث مسکن، نوعی مبادله نیروی کار و یا پرداخت وام و اعتبار به یکدیگر تقلی می شود . تا زمانیکه نوع مساکن مورد استفاده روستائیان از تکنولوژی سنتی برخوردار است و مصالح بومی عمده مواد ساخت ساختمان محسوب می شوند و الگوی معماری را از شیوه های مرسوم و متداول سالیان دراز خود می گیرند، رسم همکاری در احداث ساختمان وجود داشته و دارد. معمولاً صاحب ساختمان وقت خود را مصروف تهیه ابزار کار و مدیریت و پذیرایی از افرادی می کند که به کمک او آمده اند. در غالب نقاط روستائی مورد مطالعه نه تنها افراد بدون هیچ گونه چشم داشتی در احداث مسکن یکدیگر همیاری می کرده اند بلکه در پایان ساختمان نیز چیزی به عنوان هدیه و چشم روشنی برای فرد صاحب خانه شده می بردند و در ازاء اینها در روزهای کار توسط صاحب کار پذیرائی می شدند و بعد از اتمام خانه نیز در جشنی که صاحب خانه ترتیب داده و ولیمه ای که می داد شرکت می کردند. این نوع همکاریها امروزه در حد فامیل و خویشاوندان نزدیک و در موردی هم همسایگان محدود می شود و نسبت به مسائل اختلاف انگیز، و تصادمات بین روستائیان شدیداً حساس است. مشاهدات محقق بهنگام مطالعه، مؤید این امر بود که هر کاه مسئولین و کارگزاران دولتی سعی در انتخاب نماینده ای از میان روستائیان کرده اند، با مسائل اختلاف انگیزی مواجه شده اند و پس از مدت کوتاهی موجب اعتراض روستاییان شده است. از آنجایی که مشارکت روستائیان در امر بازسازی امری مهم تلقی می شود موضوع این تحقیق قرار گرفته است. (دکتر طالب ، مهدی- بنیاد مسکن)