بحث و نتیجهگیری:
آنچه که ما در ایران تحت عنوان اکوتوریسم بدان میپردازیم و همگی برای گسترش و معرفی آن به عنوان یک صنعت پایدار میکوشیم، اساساً با آنچه که حتی در واژه صنعت اکوتوریسم پایدار آمده است متفاوت است. چرا که اولاً هنوز یک صنعت نیست اگر ما نواحی شمال کشور را از سایر نواحی مجزا کنیم میبینیم که چرخه اقتصادی که با هزینههای گردش آغاز میشود با جوامع محلی ارتباط موثری برقرار نمیکند. گرشگران ما بخصوص برای سفر به مکانهایی که با محل سکونت آنان فاصله زیادی نداشته باشد، همه مایحتاج خود را از مقصد که همان شهر محل زندگیشان است تهیه میکنند. هرچند در اثر این چرخه اقتصادی افرادی منتفع میشوند ولی این افراد جدای از جوامع محلی هستند. در حالی که این جوامع محلی و ساکن در منطقه و در دامان طبیعت است که در صورتیکه از لحاظ امرار معاش مشکلی نداشته باشند، میتوانند نگهبان و محافظ دائمی طبیعت ما باشند. در وضعیت کنونی سفر گردشگران به مکانهای طبیعی بالاخص مکانهای بکر و دستنخوردهای که به طبع شرایط طبیعی شرایط سختی بر زندگی افراد بوی آن حاکم است باعث میشود که جوامع محلی را به جای آنکه به لحاظ داشتن مواهب طبیعی ترغیب به ادامه زندگی بکند آنان را به یاد آنچه که نداشته اند وندیدهاند و تجربه نکردهاند میاندازند و آنها را ترغیب به مهاجرت به شهرهای دیگر برای یافتن خواستههایشان میکند. در اصل این عدم ارتباط موثر اقتصادی باعث میشود که نه تنها اکوریسم تبدیل به صنعت نشود بلکه در برنامهریزیهای کلان به عنوان یک عامل منفی در بحثهای تمرکززدایی و جلوگیری از مهاجرت به شهرها به چشم بیاید.
در حالی که اگر برای اکوتوریسم تعریف درست و جایگاه ویژهای را ارائه دهیم افزایش تقاضای کالا و خدمات منجر به افزایش فرصت شغلی در جوامع محلی شده و باعث میشود که در کنار لذتی که گردشگران از سفر خود میبرند جوامع محلی نیز رونق اقتصادی قابل توجهی داشته باشند.
نکته حائز اهمیتی که در اینجا لازم است بدان اشاره شود این است که بانگاه اجمالی به اثرات مثبت توریسم ( و در طبع آن اکوتوریسم) درمییابیم که اکثریت این اثرات مثبت پس از برقراری ارتباط بین جوامع محلی و گردشگران عینیت پیدا میکند بنابراین در صورتی که این ارتباط را برقرار نکنیم در اصل نیمی از اثرات مثبت توریسم را از دست دادهایم. حال اگر به اثرات منفی توریسم همنگاهی داشته باشیم میبینیم که در رسیدن به این اثرات خیلی موفق بودهایم.
عدم برنامهریزیها و مدیریتهای نامطلوب باعث گردیده است که خیلی از مناطق طبیعی و گاهاً مناطق حفاظت شده طبیعی ما از فشار جوامع توریسم مصون نمانند خیلی از این مناطق اکوسیستمهای حساس و شکنندهای هستند که تحمل این فشار را نداشته و به راحتی تخریب میشوند.
نکته دومی که اکوتوریسم ما را از صنعت اکوتوریسم پایدار جدا میسازد این است که ما اساساً اکوتوریست نداریم اکوتوریست کسی است که ضمن احترام به طبیعت برای جستجو زیباییهای طبیعت از جمله منابع طبیعی، حیات وحش پرندگان و مناظر زیبا قصد سفر میکند [نیازمند، مازیار، 1378] ولی طبیعت گردان ما نه به طبیعت احترام میگذارند و نه دنبال کشف ناشناختههای طبیعت هستند. تخریب محیط طبیعی به جای احترام به آن، واضحترین اثری است که از گردشگران در طبیعت به جای میماند. میزان حضور گردشگران ما در طبیعت را میتوان از میزان زباله تولیدی آنان احساس کرد. مسأله تولید زباله و انتشار آن در طبیعت بقدری برای گردشگران ما عادی و طبیعی است که اصلاً متوجه عمل خود نیستند؛ چه رسد به اینکه بخواهند در مورد درست یا غلط بودن آن بیاندیشند.
این گردشگر را نمیتوان بخشی از یک صنعت پایدار معرفی کرد در ایران افرادی که بدامان طبیعت میروند احساس میکنند که همه چیز حتی آن طبیعتی که برای دیدنش صدها کیلومتر رانندگی کردهاند در خدمت آنان است و میتواند مورد استفاده ویا گاهاً تجاوز متعارض آنان قرار بگیرد. ما حتی نتوانستهایم در مورد مناطق و پارکهای ملی که از لحاظ قوانین ملی و بینالمللی دارای ارزش و ویژگیهای قابل توجهی هستند نیز احترام به طبیعت را سرلوحه قرار دهیم. البته در این مورد فقدان قوانین و مقررات اجرایی نیز در این زمینه چشمگیر است. سازمانها وارگانهای مسئول وظیفه داشتهاند که دانشهای زیست محیطی را با فرهنگ گردشگری تلفیق کنند از لحاظ مباحث تئوری در دانشگاهها هزاران مقاله و پایاننامه در مورد اثرات تخریبی انسان در طبیعت به نگارش درآمده است. ولی این تحقیقات در همان فضاهای دانشگاهی محبوس مانده و در بین مردم اشاعه پیدا نکرده است. در حالی که با آموزش مردم عادی به عنوان عامل تخریب کننده، میتوان تخریبها را کاهش داد. در حقیقت ما در بین مردم فرهنگ احترام به طبیعت را ایجاد نکردهایم در کنار این مشکل ما برای گردشگری هم فرهنگ سازی نکردهایم. آنچه که در بین مردم تحت عنوان تورهای گردشگری رواج یافته است، بیش از آنکه تحت تأثیر جاذبههای گردشی مکان مورد نظر باشد؛ تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرد به عنوان مثال در مقطعی از زمان علاقه سفر به نمک آبرود یا تورهای کاشان در بین مردم و بالاخص جوانان شایع شده بود اخیراً این علایق تحت تأثیر تبلیغات به سفرهای کویری و ... گرایش پیدا کردهاند اما آیا واقعاً این علایق و به طبع آن این سفرها تحت تأثیر هویت مکانی سفر است یا تحت مسائل دیگر نکتهای است که بایستی بدان اندیشید.
نکته سومی که در واژه صنعت اکوتوریسم پایدار بایستی بدان اندیشید پایداری است در تعریف اکوتوریسم آمده است که اکوتوریسم صنعتی است که در عین بازدهی و سودآوری اقتصادی متضمن لایههای عمیقتر توسعه است[پوریک، لیسا، 1379] اما آنچه که ما در ایران بدان رسیدهایم و در افقهای افکار عمومی به آن خواهیم رسید فقط بازدهی و سودآوری چشمگیر اقتصادی است ما هنوز نتوانستهایم برای دیگر لایههایی که متضمن پایداری در اکوتوریسم باشد برنامهریزی و یا اصولاً تفکری داشته باشیم.
اینها در حالی است که به شرط برنامهریزی مطالعه شده،منطقی و متناسب و توانمند اکوتوریسم توانایی این را دارد که یکی از سامانههای استرتژیک جوامع باشد و سه نسل گذشته، حال و آینده را بههم بپوند دهد [ داها، الهام، 1385] از سوی دیگر اکوتوریسم در ایران به عنوان یکی از پنج کشور برخوردار از بیشترین تنوع اقلیمی در جهان و یکی از ذخیرهگاههای مهم تنوع زیستی کره زمین از مزیت نسبی افزونتری نسبت به دیگر شاخههای توریسم برخوردار است. [نیازمند، مازیار، 1378] ضمن اینکه در سالهای آتی صنعت توریسم به شاخص اقتصادی کشورهای در حال توسعه تبدیل خواهد گشت. [بلمبکی بهنام و احمد براتی، 1383]
بنابراین لازم است که برای آینده اکوتوریسم برنامهریزی کنیم. برنامهریزیهایی که بر پایه مطالعات اصول علمی و راهکارهای عملی صورت پذیرد. این پروسه قبل از هر چیز به زمان نیاز دارد و نبایستی شتابزده عمل کرد این مهم نیست که برای ایجاد و اشاعه صنعت اکوتوریسم در ایران یا در نقطهای از آن برای مدت زمانی پذیرای گردشگر خارجی و داخلی نباشیم مهم این است که در این مدت کارهای بنیادی و زیرساختهای لازم برای توسعه اکوتوریسم را در آن منطقه خاص فراهم کنیم [کهرم، اسماعیل، 1386] در حقیقت نحوه برنامهریزی در مورد اکوتوریسم است که تعیین میکند. اکوتوریسم یک فرصت است یا یک تهدید؟