بحث و نتیجهگیری:
آنچه که ما در ایران تحت عنوان اکوتوریسم بدان میپردازیم و همگی برای گسترش و معرفی آن به عنوان یک صنعت پایدار میکوشیم، اساساً با آنچه که حتی در واژه صنعت اکوتوریسم پایدار آمده است متفاوت است.
چرا که اولاً هنوز یک صنعت نیست اگر ما نواحی شمال کشور را از سایر نواحی مجزا کنیم میبینیم که چرخه اقتصادی که با هزینههای گردش آغاز میشود با جوامع محلی ارتباط موثری برقرار نمیکند.
گرشگران ما بخصوص برای سفر به مکانهایی که با محل سکونت آنان فاصله زیادی نداشته باشد، همه مایحتاج خود را از مقصد که همان شهر محل زندگیشان است تهیه میکنند.
هرچند در اثر این چرخه اقتصادی افرادی منتفع میشوند ولی این افراد جدای از جوامع محلی هستند.
در حالی که این جوامع محلی و ساکن در منطقه و در دامان طبیعت است که در صورتیکه از لحاظ امرار معاش مشکلی نداشته باشند، میتوانند نگهبان و محافظ دائمی طبیعت ما باشند.
در وضعیت کنونی سفر گردشگران به مکانهای طبیعی بالاخص مکانهای بکر و دستنخوردهای که به طبع شرایط طبیعی شرایط سختی بر زندگی افراد بوی آن حاکم است باعث میشود که جوامع محلی را به جای آنکه به لحاظ داشتن مواهب طبیعی ترغیب به ادامه زندگی بکند آنان را به یاد آنچه که نداشته اند وندیدهاند و تجربه نکردهاند میاندازند و آنها را ترغیب به مهاجرت به شهرهای دیگر برای یافتن خواستههایشان میکند.
در اصل این عدم ارتباط موثر اقتصادی باعث میشود که نه تنها اکوریسم تبدیل به صنعت نشود بلکه در برنامهریزیهای کلان به عنوان یک عامل منفی در بحثهای تمرکززدایی و جلوگیری از مهاجرت به شهرها به چشم بیاید.
در حالی که اگر برای اکوتوریسم تعریف درست و جایگاه ویژهای را ارائه دهیم افزایش تقاضای کالا و خدمات منجر به افزایش فرصت شغلی در جوامع محلی شده و باعث میشود که در کنار لذتی که گردشگران از سفر خود میبرند جوامع محلی نیز رونق اقتصادی قابل توجهی داشته باشند.
نکته حائز اهمیتی که در اینجا لازم است بدان اشاره شود این است که بانگاه اجمالی به اثرات مثبت توریسم ( و در طبع آن اکوتوریسم) درمییابیم که اکثریت این اثرات مثبت پس از برقراری ارتباط بین جوامع محلی و گردشگران عینیت پیدا میکند بنابراین در صورتی که این ارتباط را برقرار نکنیم در اصل نیمی از اثرات مثبت توریسم را از دست دادهایم.
حال اگر به اثرات منفی توریسم همنگاهی داشته باشیم میبینیم که در رسیدن به این اثرات خیلی موفق بودهایم.
عدم برنامهریزیها و مدیریتهای نامطلوب باعث گردیده است که خیلی از مناطق طبیعی و گاهاً مناطق حفاظت شده طبیعی ما از فشار جوامع توریسم مصون نمانند خیلی از این مناطق اکوسیستمهای حساس و شکنندهای هستند که تحمل این فشار را نداشته و به راحتی تخریب میشوند.
نکته دومی که اکوتوریسم ما را از صنعت اکوتوریسم پایدار جدا میسازد این است که ما اساساً اکوتوریست نداریم اکوتوریست کسی است که ضمن احترام به طبیعت برای جستجو زیباییهای طبیعت از جمله منابع طبیعی، حیات وحش پرندگان و مناظر زیبا قصد سفر میکند [نیازمند، مازیار، 1378] ولی طبیعت گردان ما نه به طبیعت احترام میگذارند و نه دنبال کشف ناشناختههای طبیعت هستند.
تخریب محیط طبیعی به جای احترام به آن، واضحترین اثری است که از گردشگران در طبیعت به جای میماند.
میزان حضور گردشگران ما در طبیعت را میتوان از میزان زباله تولیدی آنان احساس کرد.
مسأله تولید زباله و انتشار آن در طبیعت بقدری برای گردشگران ما عادی و طبیعی است که اصلاً متوجه عمل خود نیستند؛ چه رسد به اینکه بخواهند در مورد درست یا غلط بودن آن بیاندیشند.
این گردشگر را نمیتوان بخشی از یک صنعت پایدار معرفی کرد در ایران افرادی که بدامان طبیعت میروند احساس میکنند که همه چیز حتی آن طبیعتی که برای دیدنش صدها کیلومتر رانندگی کردهاند در خدمت آنان است و میتواند مورد استفاده ویا گاهاً تجاوز متعارض آنان قرار بگیرد.
ما حتی نتوانستهایم در مورد مناطق و پارکهای ملی که از لحاظ قوانین ملی و بینالمللی دارای ارزش و ویژگیهای قابل توجهی هستند نیز احترام به طبیعت را سرلوحه قرار دهیم.
البته در این مورد فقدان قوانین و مقررات اجرایی نیز در این زمینه چشمگیر است.
سازمانها وارگانهای مسئول وظیفه داشتهاند که دانشهای زیست محیطی را با فرهنگ گردشگری تلفیق کنند از لحاظ مباحث تئوری در دانشگاهها هزاران مقاله و پایاننامه در مورد اثرات تخریبی انسان در طبیعت به نگارش درآمده است.
ولی این تحقیقات در همان فضاهای دانشگاهی محبوس مانده و در بین مردم اشاعه پیدا نکرده است.
در حالی که با آموزش مردم عادی به عنوان عامل تخریب کننده، میتوان تخریبها را کاهش داد.
در حقیقت ما در بین مردم فرهنگ احترام به طبیعت را ایجاد نکردهایم در کنار این مشکل ما برای گردشگری هم فرهنگ سازی نکردهایم.
آنچه که در بین مردم تحت عنوان تورهای گردشگری رواج یافته است، بیش از آنکه تحت تأثیر جاذبههای گردشی مکان مورد نظر باشد؛ تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرد به عنوان مثال در مقطعی از زمان علاقه سفر به نمک آبرود یا تورهای کاشان در بین مردم و بالاخص جوانان شایع شده بود اخیراً این علایق تحت تأثیر تبلیغات به سفرهای کویری و ...
گرایش پیدا کردهاند اما آیا واقعاً این علایق و به طبع آن این سفرها تحت تأثیر هویت مکانی سفر است یا تحت مسائل دیگر نکتهای است که بایستی بدان اندیشید.
نکته سومی که در واژه صنعت اکوتوریسم پایدار بایستی بدان اندیشید پایداری است در تعریف اکوتوریسم آمده است که اکوتوریسم صنعتی است که در عین بازدهی و سودآوری اقتصادی متضمن لایههای عمیقتر توسعه است[پوریک، لیسا، 1379] اما آنچه که ما در ایران بدان رسیدهایم و در افقهای افکار عمومی به آن خواهیم رسید فقط بازدهی و سودآوری چشمگیر اقتصادی است ما هنوز نتوانستهایم برای دیگر لایههایی که متضمن پایداری در اکوتوریسم باشد برنامهریزی و یا اصولاً تفکری داشته باشیم.
اینها در حالی است که به شرط برنامهریزی مطالعه شده،منطقی و متناسب و توانمند اکوتوریسم توانایی این را دارد که یکی از سامانههای استرتژیک جوامع باشد و سه نسل گذشته، حال و آینده را بههم بپوند دهد [ داها، الهام، 1385] از سوی دیگر اکوتوریسم در ایران به عنوان یکی از پنج کشور برخوردار از بیشترین تنوع اقلیمی در جهان و یکی از ذخیرهگاههای مهم تنوع زیستی کره زمین از مزیت نسبی افزونتری نسبت به دیگر شاخههای توریسم برخوردار است.
[نیازمند، مازیار، 1378] ضمن اینکه در سالهای آتی صنعت توریسم به شاخص اقتصادی کشورهای در حال توسعه تبدیل خواهد گشت.
[بلمبکی بهنام و احمد براتی، 1383]
بنابراین لازم است که برای آینده اکوتوریسم برنامهریزی کنیم.
برنامهریزیهایی که بر پایه مطالعات اصول علمی و راهکارهای عملی صورت پذیرد.
این پروسه قبل از هر چیز به زمان نیاز دارد و نبایستی شتابزده عمل کرد این مهم نیست که برای ایجاد و اشاعه صنعت اکوتوریسم در ایران یا در نقطهای از آن برای مدت زمانی پذیرای گردشگر خارجی و داخلی نباشیم مهم این است که در این مدت کارهای بنیادی و زیرساختهای لازم برای توسعه اکوتوریسم را در آن منطقه خاص فراهم کنیم [کهرم، اسماعیل، 1386] در حقیقت نحوه برنامهریزی در مورد اکوتوریسم است که تعیین میکند.
اکوتوریسم یک فرصت است یا یک تهدید؟
بنابراین لازم است که برای آینده اکوتوریسم برنامهریزی کنیم.
اکوتوریسم یک فرصت است یا یک تهدید؟
یکی از مهمترین کارهایی که در این زمینه لازم است صورت بگیرد تفکیک و جداسازی مناطقی است که در اثر حضور گردشگر دچار خدشه میشوند این جداسازی ممکن است حتی تا حذف یک یا چند مکان گردشگری نیز مطرح شود کمااینکه ورود گردشگران به غار لاسکوز فرانسه که نقاشیهای 25 هزار ساله برروی دیوار و سقف آن معروف است ممنوع گردیده؛ چرا که حضور بازدیدکنندگان منجر به افزایش درجه حرارت غار و رشد قارچ برروی نقاشیها و نهایتاً تخریب آن میشده است.
ما در ایران نه تنها به چنین نکات علمی که شواهد عینی دارند دقت نکردهایم، بلکه در غار علیصدر که از زمان ساسانیان تا کنون به واسطه بسته بودن در غار و در نتیجه عدم حضور نور و گرما، شرایط خاص بیولوژیکی و بیوکلیها خاص ایجاد شده رشد هرگونه گیاه که نهایتاً منجر به تخریب آن میشده است متوقف شده و بدینسان برای ما به عنوان یکی از میراثهایمان به یادگار مانده است ضمن حضور بیرویه بازدیدکنندگان؛ مجهز کردن غار به پرژکتورها و همچنین قراردادن یک دستگاه یخچال فریزر برای کافه تریا همه این شرایط بیوکلیمایی را بر هم زدهایم و باعث رویش نوعی پیچک سبز درون غارشدهایم پرواضح است که این رفتارها روند تخریب چنین میراثی را سرعت میبخشد [کهرم، اسماعیل،1386] یکی دیگر از نکاتی که تمام دنیا به آن اشراف دارند تعداد بازدیدکنندگان ازیک محل است برای اقامت سه تا چهار روزه در پارک ملی Yellow Stone در آمریکا بایستی 7 تا 8 سال انتظار کشید چون با شیوههای علمی ظرفیت برد پارک را سنجیده و اعلام کردهاند که مثلاً نبایستی بیش از 100 نفر وارد به آنجا شوند در غیر این صورت پارک تخریب خواهد شد اما در ایران در هر کجا که تصور کنید بدون توجه به ظرفیت منطقه توریست وارد آنجا شده است نمیتوان تصور کرد که مسافران صددستگاه اتوبوسی که برای دیدن ستارگان کویر به کویر مرکزی میروند چه صدمهای به کاروانسرای عباسی که به زحمت بازسازی شده وارد میکنند [کهرم، اسماعیل، 1386] به عنوان مثال اکثر گروههای کوهنوردی در تمام دنیا معمولاً 8 تا 10 نفر هستند در حالیکه در ایران به عنوان اردوهای دانشجویی یا صنفی که اغلب بیش از توجه به طبیعت مقاصد تبلیغاتی را دنبال میکنند جمعیتی بالای صد نفر را به ارتفاعات کوهها راهی میکنند اینها همه موجب تخریب محیط میشود.
مشکل ما در ایران این است که فقط تعداد بازدیدکنندگان را از طریق فروش بلیط و درآمد ناشی از آن احساس میکنیم.
در حالی که اگر به این نکته بیاندیشیم که هر بازدیدکننده با خرید بلیط ورودی فقط بخش ناچیزی از صدمات وارد شده- خواسته یا ناخواسته- را جبران میکند؛ به راحتی میتوانیم برای جلوگیری از ورود بیرویه بازدیدکنندگان دلایل منطقی و استدلالی موجهی را ارائه کنیم این نکته در مورد میراثهای تاریخی براحتی قابل لمس است ولی در مورد میراثهای طبیعی و یا نفرجگاههای طبیعی که پرداخت ورودی متداول نمیباشد مشکل بغرنجتر است چرا که از یک سو نمیتوان اطلاع دقیقی از تعداد بازدیدکنندگان کسب کرد و از سوی دیگر تمایل مردم برای استفاده از آن منطقه بواسطه عدم پرداخت هیچگونه هزینهای بالاتر است.
تعداد بازدیدکنندگان از منبع تفرجگاهی علاوه برظرفیت برد فیزیکی به ظرفیت برد روانی هم بستگی دارد [مجنونیان،هریک، 1374] در خیلی از موارد بواسطه حضور بیش از حد ظرفیت برد روانی کیفیت تفرجگاهی عرضه به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
نکته دیگری که حائز اهمیت است و در توسعه صنعت اکوتوریسم پایدار بایستی بدان اندیشید خود توسعه است.
ما بایستی با مدارک و شواهد علمی و قابل استنادی حدو حدود توسعه را تعریف کنیم.
طرحهای جامع شهری هرچند از لحاظ ساختار کلی به شکست منجر شده است ولی توانسته محدودههای ارتفاعی و مساحتهای کاربریها را درون شهر تعریف و همگان را در ساخت و ساز ملزم به اجرای آن کند.
اما وقتی از محدوده شهرها خارج میشویم بواسطه آنکه متولی مشخصی ندارد همه موارد حتی زیبایی شناسی، عملکرد و هویت از ساخت و سازها فاصله میگیرد و این درحالی است که در محدودههای خارج از شهرها این طبیعت زیبای ایران است که درمعرض آسیب قرار میگیرد.
تداخل و تلفیق ساخت و سازهای بی رویه در طبیعت ایران نه تنها برروی شاخصههای زیست محیطی منطقه اثر میگذارد بلکه باعث تخریب و کاهش کیفیت منطقه آن نیز میشود.
این دو عامل در کنار یکدیگر منجر به کاهش کیفیت توریستی آن میشود.
تجربههایی که در شهرکهای اطراف تهران و نواحی شمالی ایران بدست آمده بایستی زنگ خطری برای دیگر مناطق باشد.
یکی دیگر از مشکلاتی که در توسعه به منظور دستیابی به اکوتوریسم با آن مواجه هستیم تکرار الگوهای غلط در مورد توسعه منابع تفرجگاهی است آنچه که در اطراف تفرجگاههای طبیعی تحت عنوان سکوهای نشستن سیمانی و آلاچیقهای بدترکیب گسترش یافتهاند از کیفیت بصری، محیطی و تفرجگاهی این مناطق بسیار کاستهاند.
و نکته جالب توجه این جاست که این الگوهای توسعه در خیلی از موارد بهطور یکسان تکرار شده است.
خود این تکرار ضمن یکنواخت ساختن منابع تفرجگاهی با یکدیگر و شباهت آنها به پارکهای شهری، هویت و روح مکانی فضاها را سلب کرده است بهطوری که اگر در یک دیدبسته تصویری از یک تفرجگاهها داشته باشیم نمیتوانیم تشخیص دهیم که این تصویر متعلق به کجاست در حالی که میتوانیم با بهکارگیری اصول طراحی به الگوهایی برسیم که در هر مکان تفرجگاهی با تلفیق با شرایط طبیعی آن به هویت و عینیت برسد.
نکته دیگری که در مورد حفظ منابع تفرجگاهی و نهایتاً تداوم صنعت اکوتوریسم لازم است بدان پرداخته شود ایجاد مدیریت جامع و اصولی است که در مورد آن اعمال میشود هر تفرجگاه یا هر واحد اکوتوریسمی لازم است به عنوان یک جزء مجموعه از قوانین و مقررات ویژهای تبعیت کند این قوانین میتواند متضمن کننده این نکته باشد که هر جزیی ازاین واحد اکوتوریسمی ضمن اینکه رفاه حال بازدیدکنندگان را در نظر میگیرد؛ به جنبههای زیست محیطی اعم از آلودگیهای طبیعی، آلودگیهای بصری، آلودگیهای صوتی و ...
نیز دقت نظر دارد.
آنچه که ما امروزه با آن مواجه هستیم آزادی عمل یک غرفه یا یک واحد اقتصادی رفاهی توریستی به واسطه داشتن مالکیت یا عقد قرارداد مدت دار با کارفرماست و هیچ کسی خود را مسئول اصلاح رفتارها و بهینهکردن آنها نمیداند.
تحلیل برنامهریزیهای توریسم: برنامهریزیهایی که برای اکوتوریسم درایران صورت گرفته غلط بوده است چرا که بنابرتعریف اکوتوریسم با توریسم انبوه تفاوت اساسی دارند [مجنوینان، هریک، 1379] ولی کانونهای اکوتوریسمی ایران که چرخههای اقتصادی در آنان آنها را به جایگاه صنعت نزدیکتر کرده است (همانند جزیرهکیش و قسم، مناطق شمال ایران و...) چنان با هجوم توریست مواجه هستند که نمیتوان با سفر به آنها از مشکلات زندگی شهری فاصله گرفت کمبود مسکن، ترافیک و ازدحام جمعیت در این مراکز تداعی کننده زندگی شهری است.
در مورد مناطق شمال ایران اگر چه این مشکلات در کنار مزیتهای نزدیکی به تهران و برخورداری اززیباییهای جنگل و دریای خزر برای توریستداخلی کمرنگ جلوه میکند ولی توان جذب توریست خارجی را به شدت کاهش داده است.
این کاهش کیفیت تفرجگاهی را بایستی درکنار شدت تخریب محیط زیست بواسطه در معرض توجه بیش از حد بودن، تغییر کاربریها به کاربری مسکونی و دیگر عوامل مدنظر قرار داد و از این طریق لزوم برنامهریزی را به خوبی احساس کرد.
نکتهای که بسیار مهم است این است که اصولاً جایگاه برنامهریزی برای اکوتوریسم در ایران مشخص نیست و نمیتوان سازمان مشخصی را متولی این امر دانست هر چند یکی از محورهای برنامه سوم در توسعه افزایش و رونق بیشتر گردشگری است و در این راستا بین سازمان ایرانگردی و جهانگردی ایران و سازمان جهانی توریسم WTO سند همکاری تنظیم شده است.
[پورلک، لیسا، 1379] آنچه که سازمان گردشگری به آن عادت داشته است برنامهریزی برای دو دسته توریسم است یا توریست زیارتی که به مشهد و قم سفرمیکند، یا توریسم تاریخی که به پاسارگاد و موزه ایران باستان میرود.
در حالی که اکوتوریسم بعد دیگری از توریسم است که در جای جای ایران پتانسیل دارد و سازمان گردشگری با آن ناآشناست اگر منطقهای از لحاظ زیست محیطی حائز اهمیت باشد و از این رو دارای محدودیتهای خاص مناطق حفاظت شده و دیگر مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست باشد قانوناً متولی آن سازمان محیط زیست خواهد بود این سازمان اساساً برای حفاظت بنا شده و برای مقولهای به نام اکوتوریسم و گردشگری تجهیز نشده است.
مناطقی هم که دارای اهمیت ویژه زیست محیطی نباشد جزء کانونهای فعال گردشگری هم نباشد کاملاً بدون متولی رها شدهاند این در حالی است که در کشورهایی همچون یمن سازمان گردشگری و حفاظت از محیط زیست در این راستا با یکدیگر ادغام شدهاند و وقتی یک توریسم خارجی وارد یمن میشود کاملاً با برنامهریزی تصمیمگیری میشود که برای دیدن مناطق طبیعی به کجا و برای دیدن آثار تاریخی به کجا عزیمت کند [کهرم، اسماعیل، 1386] برای آنکه بتوانیم توریسم و اکوتوریسم را در آینده به عنوان شاخص اقتصادی معرفی میکنیم، لازم است که در برنامهریزیهای کلان کشور آنرا لحاظ کنیم.
اشاره کلمهای به توریسم در یک تبصره ازیک بند یک قانون، در بین صدها قانون و ماده و ...
در برنامه چهارم توسعه نمیتواند بیانگر این باشد که ما در برنامهریزیهای کلان به توریسم فکر میکنیم کشورهای دیگر مانند مالزی بهصورتی در توریسم موفق بودهاند که نه تنها توانستهاند اقتصاد نابسامان خود را سامان بخشند بلکه آن را بهبود داده و از درآمد ناشی از توریسم به سایر بخشها و زیرساختهای توسعه نیز دسترسی پیدا کنند نمونه دیگر کشور دوبی است که توانستهاند با صرف هزینههای هنگفتی که ناشی از درآمد نفت است که تا چند دهه دیگر به پایان خواهد رسید- در احداث و ایجاد جاذبههای توریستی موفق بوده و سرمایههای کلان را از سایر کشورها به سمت کشور خود سوق دهند و از این طریق برای صد سال آینده درآمد داشته باشند.
برای برنامه ریزی برای توریسم و اشاعه آن لازم است که در گام اول فرهنگ سازی صورت بگیرد ما بایستی فرهنگ احترام به میراثهای طبیعی را در جای جای جامعه اشاعه دهیم گام دوم این است که مناطق دارای پتانسیل را شناسایی کنیم گام سوم که مهمتر از همه است شناسایی رفتارها و نیازهای بازدیدکنندگان است لازم است بین رفتارها و هنجارهای بازدیدکنندگان با توان منابع تفرجگاهی مان تعادل برقرار کنیم این کار از طریق تدوین ضوابط و مقرراتی برای تفرج در هر منطقه عملی خواهد شد.ما بایستی از طریق فرهنگسازی به بازدیدکنندگان یادآور شویم که لذت خوابیدن یک شب در چادری زیر سقف آسمان، میتواند به اندازه لذت خوابیدن دریک هتل چند ستاره باشد.
در صورتیکه این فرهنگ اشاعه پیدا کند دیگر نیازی به توسعه بیش از حد برای گسترش اکوتوریسم نخواهد بود.
چنانکه اساساً در تعریف اکوتوریسم، اشاره شده است نیاز به امکانات زیربنایی در اکوتوریسم بسیار کمتر ازدیگر جنبههای توریسم است.
[نیازمند، مازیار،1378] آنچه که برای تداوم بخشیدن به صنعت اکوتوریسم بدان نیاز داریم، گام برداشتن در راستای پایداری است.
هدف ما از رسیدن به پایداری حفظ کیفیت تفرجگاهی ضمن استفاده از آن است از اینرو لازم است که تقاضای تفرجگاهی را در جامعه تخمین زنیم.
[مجنونیان، هریک، 1374] واقعیت این است که بایستی ظرفیت برد هر منبع تفرجگاهی را بدقت مورد بررسی قرار دهیم و تحت هیچ شرایطی اجازه استفاده بیش از آن را ندهیم.
اما نکته مهم اینجاست که وقتی به عنوان مثال برای یک تفرجگاهی ظرفیت بردی معادل 500 نفر را تعیین کنیم نمیتوانیم به نفر 501 بگوییم که دیگر حق تفرج نداری.
ما بایستی نیازهای تفرج همگان را برآورده کنیم از این رو لازم است که با تخمین تقاضای تفرجگاهی و در نظر گرفتن ظرفیت منابع تفرجگاهی، بموازات رشد تقاضا؛ عرضههای تفرجگاهی را نیز افزایش دهیم بنابراین بایستی در مورد معرفی منابع جدید تفرجگاهی برنامه ریزی داشته باشیم هر منبع تفرجگاهی بایستی مورد ارزیابی، ارزشیابی و نهایتاً طرحریزی قرار بگیرد.
پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده میتوانند به عنوان منابع تفرجگاهی مورد استفاده قرار بگیرند.
به این شرط که به فاکتورهای زیست محیطی و حساسیتهای ناشی از آن دقت نظر داشته باشیم.
هر چند در پهنهبندی این مناطق فعالیت تفرج لحاظ شده است اما واقعیت این است که برای هیچکدام بطور شخصی اکوتوریسم طراحی و تعریف نشده است.
هر چند زونهای حفاظت و بازسازی که هدف اصلی از زون بندی در این مناطق را تشکیل میدهد نیز بهخوبی مشخص نشده است همین عامل باعث شده که علی رغم آنکه این پارکها و مناطق برای اکوتوریسم تجهیز نشدهاند تفرج در آنها بهصورتهای پراکنده رواج داشته باشد و چون هیچ قانون و مقرراتی که اکوتوریست را ترغیب،تشویق و حتی ملزم به احترام به طبیعت با ارزشی که بدان پا گذاشتهاند نماید موجود نمیباشد؛ اکوتوریستها هرآن چه را که میخواهند انجام میدهند و از این طریق ضربههای جبران ناپذیری را به محیط زیست منطقه وارد میکنند در این پارکهاحتی اکوتوریستها اعمالی خلاف قوانین حفاظتی مناطق اعمال میکنند شکار و صید بیرویه،سوزاندن جنگل و تخریب زیستگاهها از عمدهترین اثرات حضور گردشگر بدون برنامه در پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده است واقعیت این است که روند حفاظت در ایران بهخاطر نیروی اجرایی ناکافی و شیوههای مدیریت ناکارآمد وضعیت خوبی را طی نمیکند.
به دلیل عدم نظارت و در اصل به دلیل عدم فرهنگسازی صحیح، سالانه شاهد کشته شدن محیطبانان و جنگل بانان توسط گردشگران متجاوز به حریم و قوانین حفاظتی در پارکها هستیم.
اما نکته بسیار ظریفی که حائز اهمیت است این است که مقررات و قوانینی که بالطبع لازم و لازم الاجرا میباشند بایستی به گونهای اعمال شوند که در کیفیت روانی تفرجگاه تأثیر منفی نداشته باشند بازدیدکنندگان نبایستی فشار ناشی از این قوانین را احساس کنند بلکه بایستی در عین دقت به مقررات و اجرای آنها از گردش خود نیز لذت ببرند.