برای کسی که دو هزار سال پیش، از سطح زمین به خورشید، ماه و آنچه که در آسمان وجود دارد.
نگریسته، آسمان همانطور به نظر رسیده که امروز هست، اما زمین به همان صورت نمانده است.
ناظری که از فضا به زمین نگاه می کرد علایم کمی از حیات را مشاهده می نمود، تنها یک تلسکوپ قوی می توانست شهرها و اماکن مسکونی پراکنده و متفرق را نمایان سازد.
لذا نیم کره شب تاریک و مرده به نظر می رسیده است.
اما اکنون اگر کسی بر روی ماه قرار گیرد و تنها از دوربین چشمی استفاده نماید، قادر خواهد بود تا شهرهای بزرگ کره زمین را تشخیص دهد.
هنگامی که شب فرا می رسد نور در تاریکی شب می درخشد.
ماهواره ها به دور کره زمین می چرخند و سفینه ها در اعماق فضا پرواز می کنند.
امروزه اگر چه به نظر می رسد که آسمان تغییر نکرده باشد، لیکن نگارش ما به آسمان تغییر کرده است.
اختراع تلسکوپ باعث شده تا ستارگان و سیارات نقلیه فضایی، عصر جدیدی از اکتشافات را برای ما باز کرده اند.
با بازگشت سی سال از آغاز عصر فضا نسبت به گذشته چیزهای بیشتری درباره منظومه شمسی آموخته ایم.
منظومه شمسی
ما (سیاره زمین)، بر روی سطحی زندگی می کنیم که در حال گردش است.
هشت سیاره دیگر که چهار تای آنها بزرگتر و چهار کره دیگر کوچکتر از ما هستند، با ما می چرخند.
همگی به علت وجود یک نیروی جاذبه، بر روی مدار خود به دور خورشید (ستاره ما) حرکت می نمایند.
در حدود 4600 میلیون سال از فعالیت منظومه شمسی می گذرد و عمر جهان هستی احتمالاً چهار برابر این زمان است.
کهکشانی که راه شیری نامیده می شود(یعنی جائی که خورشید ما قرار دارد) عمرش در ازای عمر جهان هستی است.
ستارگان داخل آن به دلیل پیر شدن می میرند و ستارگان جدید متولد می شوند.
خورشید در مقایسه با برخی ستارگان جوانتر است.
ستارگان همگی در درون ابر بزرگی از گاز و گوگرد و غبار تشکیل یافته اند.
خورشید نیز به اندازه ای بزرگ و داغ است که شروع به درخشش نموده است.
سیاراتی که بسیار کوچکتر از خورشید هستند آن قدر داغ نشده اند که درخشش نمایند.
نور آنان نیز ناشی از انعکاس نور خورشید می باشد.
نه سیاره اصلی منظومه شمسی که به ترتیب از خورشید دور می شوند، در تصویر نشان داده شده است چهار سیاره نزدیک خورشید (عطارد، زهره، زمین و مریخ)، سیارات کوچکی هستند که سطح آنها پوشیده از صخره و سنگ است و به عنوان سیارات خاکی شناخته شده اند.
به چهار سیاره بزرگ (یعنی مشتری، زحل، اورانوس و نپتون) می رسیم که از گازهای مایع و یخ زده تشکیل شده اند.
به جز نپتون که قمر آن را به سختی می توان دید سه سیاره دیگر دارای اقمار زیادی هستند و همینطور اجسام کوچک بی شماری در اطراف آنان در حال گردش می باشند.
پلوتوی کوچک فقط یک قمر دارد.
اندازه سیارات به مقیاس صحیح ترسیم شده است اما بسیار نزدیک به هم قرار
گرفته اند.
بعضی از ستاره شناسان بر این باورند که جهان در حدود 000/12 پیش آغاز شده است.
تمام مواردی که اکنون اشیای در حال حیات، یعنی سیارات و ستارگان را تشکیل می دهد بر اثر انفجار بزرگی پدید آمده اند و سپس به صورت کهکشانها متراکم گشته اند.
هر سیاره هم زمان با چرخشی به دور خورشید به دور محور خود نیز می چرخند.
اورانوس و پولوتو (که در نگاره نشان داده نشده اند) به روی پهلوی خود می چرخند.
اندازه سیارات به مقیاس واقعی ترسیم نشده است.
خورشید
منبع انرژی خورشید در نزدیکی مرکز آن نهفته است و اگر ما می توانستیم درون خورشید را ببینیم ممکن بود که خورشید این گونه به نظر برسد 9/0 جرم خورشید از هیدروژن تشکیل یافته که یک عنصر بسیار فراوان در جهان می باشد.
در داخل هسته داغ خورشید هیدروژن تبدیل به هلیم می شود.
انرژی ناشی از این واکنش لایه های بالایی ستاره را گرم می کند و این انرژی از سطح متلاطم خورشید به داخل فضا فوران می نماید.
سطح خورشید در اثر حرارتی برابر 000/6 درجه سانتیگراد در حال غلیان و تلاطم است.
یعنی درجه حرارتی که از هر کوره ای نیز داغتر است.
مقادیری از هیدروژن سوزان که به نام پرامیننس (گازهای متصاعد از خورشید) شناخته شده اند با سرعتی معادل صدها کیلومتر در ثانیه به فضا پرتاب می شوند.
خسوف و کسوف
تمام سیارات و قمرها هنگامی که در برابر نور خورشید واقع می شوند در پشت آنها سایه ای تشکیل می شود که این سایه به فضا می افتد.
در اطراف این سایه تاریک (گرفت کلی)، روشنتر وجود دارد که گرفت جزیی نامیده
می شود.
گرفت جزئی جایی است که نور خورشید در آنجا به طور جزیی تاریک شده است.
هنگامی که ماه دقیقاً بین زمین و خورشید واقع می شود و سایه اش بر سطح زمین می افتد یک خورشید گرفتگی (کسوف) اتفاق می افتد.
برای آنکه یک خورشید گرفتگی کامل دیده شود ناظر باید در منطقه گرفت کلی قرار گیرد.
در خورشید گرفتگی (کسوف) کامل، روشنی خیره کننده رخشانده توسط ماه مخفی شده و تاج خورشید قابل رویت خواهد بود.
یک خورشید گرفتگی کامل هیچگاه بیش از 5/7 دقیقه طول نخواهد کشید.
گازهای متصاعد از خورشید به سمت بالا فوران می کنند.
این زبانه ای از هیدروژن است که 000/50 درجه سانتی گراد و یا بیشتر حرارت دارد، که می تواند زمین بلعیده و نابود کند فورانی که در این تصویر نشان داده شده فقط به مدت شش دقیقه طول کشیده است.
لکه های خورشیدی مناطق سردی بر روی خورشید هستند و در هر دوره یازده ساله این لکه ها به وجود می آیند (چنانکه در سال 1969 و 1980 میلادی فعالیت کردند).
برای آن که اندازه گروهی از این لکه های خورشیدی را حدس بزنیم باید به خاطر بیاوریم که قطر خورشید 100 برابر زمین می باشد.
ممکن است یک لکه خورشیدی به بزرگی آنچه که در تصویر نشان داده شده است به مدت چند ماه باقی بماند، ولی اکثر لکه ها کمتر از دو هفته دوام می آورند.
لکه های خورشیدی مناطق سردی بر روی خورشید هستند و در هر دوره یازده ساله این لکه ها به وجود می آیند (چنانکه در سال 1969 و 1980 میلادی فعالیت کردند).
ممکن است یک لکه خورشیدی به بزرگی آنچه که در تصویر نشان داده شده است به مدت چند ماه باقی بماند، ولی اکثر لکه ها کمتر از دو هفته دوام می آورند.
عطارد، سیاره سوزان سفر مارینر عطارد هیچگاه بیش از 28 درجه با خورشید زاویه ندارد (کمی بیش از زاویه نوک بین انگشت شست تا انگشت کوچک در طول بازو) تنها زمانی که با چشم غیر مسلح می توان آنرا دید هنگام غروب و یا طلوع خورشید در افقی پایین از آسمان می باشد.
پیش از آن که کاوشگر آمریکایی مارینر 10 در سال 1974 میلادی به دیدار عطارد برود منجمان تنها لکه های کم نوری را بر روی صفحه سیاره دیده بودند و بهترین تصاویرجزئیات اندکی از سیاره را نشان دادند و حتی کمتر از جزییاتی است که ما که هنگام مشاهده با چشم غیر مسلح شاهد آن هستیم.
اما مارینر 10 با فاصله چند صد کیلومتر از کنار سطح سیاره عبور کرد و تصاویر شگفت انگیزی را به زمین ارسال نمود.
سطح عطارد همانند ماه کمی پس از تشکیل یافتن توسط اجسام بین سیاره ای بمباران شده است این بمبارانها لکه عظیمی را روی سطح عطارد ایجاد کردند که اکنون ما آنها را حفره می نامیم.
سطح عطارد دارای دره ها و سلسله کوههایی است که در سالها پیش بوجود آمده اند، یعنی زمانی که پوسته خشک سیاره کشیده شده و دچار چین و چروک گردیده است.
عطارد دومین سیاره کوچک منظومه شمسی می باشد، کمی از ماه بزرگتر و سطحش پوشیده از حفره هایی همانند ماه است.
هسته آهنی عظیم آن موجب شده تا از هر سیاره دیگری در منظومه شمسی به جز زمین دارای چگالی بیشتری باشد.
هر چهار سیاره خاکی دارای مقادیر زیادی آهن، سیلیکون و دیگر عناصر سنگین می باشند.
اگر انسان جرات بکند که بر سطح عطارد قدم بگذارد، مانند این است که روی استخوانهای پوسیده یک دنیای مرده راه می رود.
در عطارد هوایی وجود ندارد و سطح آن خشک است.
سطح عطارد به هنگام روز در زیر اشعه خورشید سرخ می شود در حالی که شب هنگام عطارد از سردترین نقاط روی زمین نیز سردتر است.
عطارد در مدت 88 روز به دور خورشید می گردد که یک سال آن محسوب می شود و اما 59 روز طول می کشد تا یک بار به دور محور خود بچرخد این بدان معنی است که حرکت خورشید در آسمان عطارد بسیار بطئی و کند است به گونه ای که 3 ماه طول می کشد تا خورشید از یک افق به افق دیگر برود.
احتمال می رود هنگامی که عطارد یک سیاره ای جوان بوده در طی چند ساعت به دور محورش می گشته، اما کشش جاذبه ای خورشید حرکت عطارد را کند کرده است همان گونه که کشش زمین باعث شده تا یک نیم کره ماه به سمت ما برگردد و در همان حال باقی بماند.
به نظر می رسد که هر گونه حیات در عطارد غیر ممکن باشد.
اگر حیات موجود در عطارد به وسیله گرمای وحشتناک از بین نرود قطعاً به وسیله گرمای وحشتناک از بین نرود قطعاً به وسیله تعشعات ناشی از خورشید که سلولهای حیاتی را از بین می برد نابود خواهد شد.
زهره، سیاره ای پوشیده از ابر زهره همانندعطارد به دور خورشید می گردد، اما بسیار آسانتر از عطارد دیده می شود.
هنگامی که زهره به نزدیکترین فاصله خود از زمین می رسد (نقاطی که توسط خط چین علامت خورده اند) به اندازه ای روشن است که حتی در نور روز هم قابل مشاهده خواهد بود.
البته به شرطی که موقعیتش در آسمان دقیقاً مشخص شود.
زهره دارای درخشش زیادی است و این به خاطر اتمسفر ضخیم سیاره ای است.
اتمسفر، نور خورشید را بسیار بهتر از یک سطح سنگی و خاکی منعکس و خاکی منعکس می کند.
این تصور که توسط کاوشگر بین سیاره ای مارینر 10 گرفته شده، اتمسفر کاملاً پوشیده از ابر زهره را نشان می دهد.
اتمسفر زهره بسیار ضخیمتر از اتمسفر زمین است و شامل گازهای خطرناک دی اکسید کربن و اسید سولفوریک می باشد.
چون اتمسفر زهره گرما را نگه می دارد (این حالت به نام اثر گلخانه ای مشهور است) لذا سطح زهره به هنگام روز بسیار داغتر از عطارد می باشد.
زهره نیز همانند ماه به صورت هلالهای مختلف در می آید.
در مقار نه علیا نیم کره ای، کاملاً از نور خورشید روشن گشته و به طرف زمین قرار دارد.
در مقارنه سفلی تنها می توانیم سمت تاریک را ببینیم (اگر چه یک هلال همیشه قابل رویت است).
در مقارنه سفلی زهره بزرگتر به نظر می رسد، زیرا در این وضعیت زهره از هر زمان دیگری به زمین نزدیکتر است.
اهله زهره با دوربین چشمی قابل رویت هستند، و منجم مشهور گالیله با تلسکوپ ابتدایی خود در سال 1610 میلادی اهله زهره را رصد کرد.
در آن زمان اکثر مردم اعتقاد داشتند که خورشید وسیارات همگی به دور زمین می چرخند و همچنین زهره از خورشید به زمین نزدیکتر است.
گالیله نشان داد که زهره باید در حال چرخش به دور خورشید باشد و این یکی از ادله ای بود که تیوری زمین محوری را رد می کرد.
زهره در مدت 243 روز به دور محور خود می چرخد که این مدت از زمان گردش زهره به دور خورشید یعنی 225 روز نیز بیشتر است.
حدود 2 ماه طول می کشد تا خورشید (اگر از میان ابرها قابل رویت باشد) از غرب طلوع کند و در شرق غرب نماید.
زهره و زمین از لحاظ اندازه و مواد تشکیل دهنده جفتهای تقریباً یکسانی هستند هر دو دارای هسته بزرگی از آهن، نیکل و دیگر فلزات هستند.
اما از لحاظ سطح هر دو سیاره کاملاً از یکدیگر متفاوت هستند.
زیرا رشد گیاهی هرگز در زهره اتفاق نمی افتد.
اما اگر گیاهی رشد می کرد گیاهان دی اکسید کربن را تبدیل به اکسیژن می نمودند و ممکن بود حیات طولانیتری در سیاره دوام آورد.
زمین اتمسفر زمین : اتمسفر زمین دارای 21 درصد اکسیژن است و ما بقی آنرا اکثراً نیتروژن تشکیل می دهد اتمسفر دارای مقادیر زیادی اکسیژن می باشد زیرا گیاهان به هنگام رشد این ماده را از خود خارج می نمایند.
اگر گیاهان از بین بروند اکسیژن هم از بین خواهد رفت و لذا زندگی جان داران منقرض خواهد شد.
مناطق بالایی جو بسیار رقیق است حتی در آنجا و در ارتفاع 10 کیلومتری تنها غلظت هوای سطح دریا وجود دارد.
لایه بسیار نازک 25 کیلومتری ازن یک لایه بسیار مهم حیاتی محسوب می شود.
زیرا این لایه تشعشعات بسیار خطرناک خورشید را جذب می کند.
شهاب سنگها در ارتفاع حدود 100 کیلومتری می سوزند در حالی که سپیده دم در ارتفاع حتی بالاتری واقع می شود.
شفقها به وسیله ذراتی که توسط خورشید منتشر می شوند ایجاد می شوند که این حالت سبب می شود تا لایه های بالایی جو بدرخشند.
شفقها معمولاً در قطبین زمین اتفاق می افتد.
شفقهای معمولی فقط یک نور ضعیف در نزدیکی افق هستند اما بعضاً به شکل کمانهای روشن نیز دیده می شوند.
عکس مانند این که از یک ماهواره گرفته شده زمین را مانند سیارات نشان می دهد.
اما کره زمین در منظومه خورشیدی منحصر به فرد است زیرا در سطح آن مقادیر زیادی آب وجود دارد.
زمین در هر روز یک بار به دو محور خود می چرخد.
محور زمین به همان جهتی اشاره دارد که زمین در خط سیر سالانه اش به دور خورشید آن را دنبال می کند.
در 21 ماه ژوئن قطب شمال کره زمین نسبت به خورشید در بزرگترین زاویه اش قرار دارد که تابستان را برای نیمکره شمالی به ارمغان می آورد.
در نیمه زمستان (21 دسامبر) قطب شمال از خورشید دور خواهد شد که باعث می شود خورشید در افق پائینی از آسمان قرار گیرد و روزها به کوتاهترین میزان خود برسند.
در حالیکه زمین مملو از تنوع حیاتی خیره کننده است سایر سیارات منظومه شمسی فاقد حتی ابتدائی ترین صورتهای حیاتی می باشند.
اگر کره زمین فقط چند میلیون کیلومتر به خورشید نزدیکتر بود امکان داشت که زمین هم مانند زهره تبدیل به یک سیاره سرد و مرده می شد.
ماه قطر ما تقریباً برابر با عرض قاره استرالیا است.
ماه، ششمین قمر بزرگ منظومه شمسی است، اما (به غیر از قمر پولوتو) ماه بزرگترین قمر در مقایسه با سیاره بوجود آورنده اش می باشد.
ماه در مدت روز از میان دوره کاملی از هلال ها می گذرد.
به هنگام ماه نو هنگامی که نیم کره تاریک در مقابل ماه قرار می گیرد ماه در آسمان غیر قابل دید و بسیار به خورشید نزدیک است.
اگر زمین، ماه و خورشید در یک خط قرار بگیرند، ماه جلوی نور خورشید را سد خواهد کرد و باعث کسوف (خورشید گرفتگی) می شود.
معمولاً این اتفاق یک یا دو بار در سال واقع می شود.
دو یا سه روز بعد ماه همانند یک هلال نازک در آسمان شامگاهی رؤیت می شود.
ماه هر شب بزرگتر می شود تا آنکه در موقعیت اول تبدیل به نیمه ماه کامل می شود،یک هفته بعد تبدیل به بدر کامل می شود و بعد از آن ماه مجدداً رو به نقصان می گذارد تا ماه نوی دیگر.
نمایی از حفره 90 کیلومتری کوپرنیک، تصویر برداری توسط یک ماهواره که به دور ماه می گردد انجام شده است.
این ماهواره ها پیش از فرود بر روی ماه این نقشه را برداشته است قله هایی که در زمینه تصویر وجود دارند در حدود 1000 متر ارتفاع دارند.
خورشید گرفتگی زمانی اتفاق می افتد که سایه ماه روی زمین بیفتد.
و ماه گرفتگی زمانی اتفاق می افتد که ماه به هنگام بدر کامل از میان سایه زمین عبور کند.
این نقشه مهمترین جزییات بر روی نیم کره ای از ماه را که رو به زمین دارد، نشان می دهد.
اینها دشتهای تاریک بزرگی هستند مانند دریای سرنیتی (سکوت و آرامش)، سلسله کوههای بزرگ و حفره هایی که بلافاصله پس از به وجود آمدن ماه بر اثر برخورد اجسام بین سیاره ای به ماه تشکیل شدند.
دریاها شاید جوانترین نمادهای ماه باشند.
این دریاها در زمانی که آتشفشانها از زیر پوسته ماه فوران کرده و حفره های قدیمی تر را به یکدیگر متصل نموده، تشکیل شده اند.
نمونه سنگهایی که جهت انجام آزمایشات از سطح ماه به زمین آورده شده اند، نشان می دهند که هیچ تغییر مهمی در سطح ماه در طول 3000 میلیون سال گذشته یا از زمانی که حیات در زمین دچار تحول شده، اتفاق نیافتاده است.
جاذبه ماه آنقدر ضعیف است که هیچگونه اتمسفری را نمی تواند روی کره نگه دارد و هر گونه آب بر روی آن سریعاً به داخل فضا فرار خواهد کرد.
هنگامی که به ماه نگاه می کنیم در واقع به یک دنیای سنگی نگاه می کنیم.
مریخ پوشیده از گرد و غبار مریخ همیشه ستارشناسان را مجذوب کرده است.
اتمسفر رقیق کم ضخامت مریخ اجازه می دهد تا سطح آن به خوبی دیده می شود اما آنقدر غلظت دارد که شکلهای ساده حیات را مورد محافظت خود قرار دهد.
اگر از زمین به مریخ نگاه می کنیم کلاهکهای قطبی سفید و علایم تاریک بر روی سطح آن به خوبی آشکار می باشند.
بعضی اوقات طوفانهایی از گرد و غبار، این علایم را می پوشانند.
سفینه فضایی که به مریخ سفر کرده ثابت کرده است که سطح مریخ حالتی است ما بین سطح ماه و زمین.
این تصویر به عنوان «تصویر قرن» شناخته شده است.
این عکس توسط وایکینگ 1 که در سال 1976 بر سطح مریخ فرود آمد گرفته شده است.
تصویر، قطعه سنگهایی به کوچکی حتی 1 سانتی متر را نیز نشان می دهد.
سفینه اکتشافی وایکینگ هیچگونه علایمی از حیات در مریخ نیافت اما این بدان معنی نیست که حیات در آنجا وجود ندارد.
هنوز مکانهای دیگری بر روی سیاره وجود دارند که از دید ستاره شناسان مخفی مانده است و ممکن است که شکل ساده ای از حیات در آنجا وجود داشته باشد.
این نقشه مریخ از تصاویری که توسط مارینر 9 گرفته شده رسم شده است.
مارینر در سال 1971 میلادی در مدار سیاره قرار گرفت.
حفره های قدیمی مانند آنچه که بر روی ماه وجود دارد اکثر سطح مریخ را می پوشانند اما روی سیاره، صحراهایی پر از گرد و غبار نیز وجود دارند و در مجاورت حاشیه چپ آن، کوههای بزرگ آتشفشانی به ارتفاع 30 کیلومتر در حال فعالیت هستند.
اگر چه مریخ بسیار کوچکتر از کره زمین است اما از خیلی جهات شبیه آن می باشد.
مریخ دارای هسته آهنی بزرگی می باشد و مواد مذاب آتشفشانی از نقاطی که پوسته سطح آن ضعیفتر است راه خود را به بیرون پیدا می کنند.
اما مریخ دارای جو رقیق است.
در آنجا بارندگی نمی شود و درجه حرارت سطح کره همیشه زیر نقطه انجماد است.
با این وجود مریخ شبیه ترین سیاره به زمین است.
مشتری در سال 1979 دو سفینه فضایی ویجر تصاویر شگفت آوری با جزئیات دقیقی، از مشتری و اقمارش گرفتند.
اینجا 5 تصویر جدا با یکدیگر ترکیب شده تا تصویری خیالی از مشتری به همراه 4 قمر بزرگش ارائه شود.
لکه بزرگ قرمز رنگ مشتری به خوبی دیده می شود : یک گودالی عظیم که سه برابر بزرگتر از زمین است.
ویجر همچنین حلقه ای با درخشندگی بسیار کم که تا آن موقع از دیدها مخفی بود، در اطراف سیاره کشف کرد.
مانند خورشید و سه سیاره بزرگ دیگر، در حدود 90% درصد مشتری از هیدروژن تشکیل شده است که سبکترین عنصر جهان هستی می باشد.
نزدیک پوسته، اتمهای هیدروژن با اتمهای اکسیژن ترکیب شده اند تا آب را تشکیل دهند (که تبدیل به یخ شده است) و از طرف دیگر با اتمهای نیتروژن ترکیب شده اند و تشکیل آمونیاک داده اند.
ترکیبات زیاد دیگری نیز وجود دارد اگر کمی بیشتر به عمق سیاره برویم مشتری سریعتر از سایر سیارات به دور محور خود می چرخد و این باعث می شود تا نیروی گریز از مرکز، سیاره را در منطقه استوائیش برآمده ترکند.
زحل زحل به خاطر حلقه های زیبایش مشهور است.
این حلقه ها از زمین به شکل سطوح صاف به نظر می رسند.
اما تصاویر ویجر غیر از آن را نشان می دهد زیرا که آنهابه طور مجزا به صورت صدها لایه روی هم قرار گرفت اند.
اگر چه قطر آنها بیست برابر قطر زمین می باشد اما ضخامت آنها چند کیلومتر بیشتر نیست.
این حلقه ها شامل ذرات بسیار کوچک از خرده سنگهای فضایی می باشد اما ضخامت آنها چند کیلومتر بیشتر نیست.
این حلقه ها شامل ذرات بسیار کوچک از خرده سنگهای فضایی می باشند.
زحل دارای سه حلقه اصلی و بسیار حلقه های کم سو و باریک می باشد.
سطح زحل علایم تیره و روشنی مانند مشتری دارد اما سطح آن به ناآرامی و متلاطمی مشتری نیست.
روی زحل هیچگونه علامت دایمی نظیر لکه های بزرگ قرمز رنگی که روی مشتری دیده می شود وجود ندارد.
محور زحل متمایل است یعنی زمانی که زحل در مسیر خود به دور خورشید که سالی طولانی معادل 5/29 سال را باید طی کند، ابتدا یک قطب سیاره و سپس قسمتهای دیگر سیاره رو به خورشید و زمین قرار می گیرد (یعنی زحل نسبت به خورشید در تمامی زوایا قرار می گیرد).
در مسیری که زحل را می بینیم حلقه ها نیز همراه با تغییر زاویه سیاره تغییر می کنند.
در سال 1980 میلادی حلقه ها رو به بالا قرار گرفته بودند و برای چند روزی دیدن آنها مشکل بود.
در حالی که در سال 1988 میلادی حلقه ها بسیار گسترده و قابل دید بودند.
حلقه C (حلقه داخلی) دارای ذرات بسیار کمی است به طوری که سیاره از پشت آن دیده می شود.یعنی از پشت حلقه C می توان درخشندگی سیاره را مشاهده کرد.
بین حلقه بیرونی A و حلقه داخلی B یک شکاف واضح وجود دارد که «شکاف کاسینی» نام دارد.
سفینه فضایی ویجر در اکتشافات خود حلقه های کم سوتر دیگری نیز یافته است.
این حلقه ها از زمین به سختی یا بهتر بگوییم، اصلاً دیده نمی شوند.
سیارات بیرونی اورانوس اورانوس آنقدر دوروکم نور است که اطلاعات ما راجع به آن بسیارکم و محدود است.
اندازه اورانوس برای ما دقیقاً مشخص نیست.
اورانوس به پهلوی خود می چرخند و در هر زمان معین (در سال 1946 میلادی و مجدداً در سال 1985 میلادی) یکی از قطبهایش رو به خورشید قرار می گیرد.
اگر چه اورانوس از مشتری و زحل بسیار کوچکتر می باشد ولی به هر حال یک سیاره عظیم محسوب می شود که عمدتاً از هیدروژن تشکیل شده است و احتمالاً اورانوس یک هسته سنگی به بزرگی زمین دارد.
نپتون نپتون پیش از آنکه در سال 1846 میلادی کشف شود، وجودش شناخته شده بود زیرا کشش جاذبه ای آن اورانوس را از مسیری که باید در آن حرکت کند کمی منحرف ساخته بود.
اگر چه قطر آن چهار برابر قطر زمین است اما نپتون به قدری از زمین دور است که حتی با قویترین تلسکوپها، تنها مانند یک صفحه کوچک به نظر می رسد.
اورانوس و نپتون بسیار مشابهی هستند.
عده کمی از مردم اطلاع دارند که اکنون نپتون دورترین سیاره از خورشید می باشد مدار پولوتو که معمولاً به عنوان بیرونیترین سیاره شناخته شده است در مواقع مشخص تغییر کرده و از نپتون به خورشید نزدیکتر می شود.
این حادثه در سال 1979 میلادی اتفاق افتاده و تا سال 2000 نیز وضعیت به همین منوال است و بعد از آن بار دیگر پولوتو آخرین مرز منظومه شمسی خواهد بود.
نپتون با دوربینهای چشمی قابل رویت است و مانند ستاره ای کم سو به نظر می رسد.
زمانی موقعیت نپتون در آسمان همانند یک ستاره رسم شده بود.
دو قمر شناخته شده نپتون در تصویر نشان داده شده اند.
نرید، نزدیک گوشه سمت راست پایین تنها دارای عرضی به مسافت 300 کیلومتر می باشد.
تقریباً یک سال اورانوس بین یک تا شش میلیون کیلومتر متغیر است.
تریتون بسیار به سیاره نزدیک است و تنها 000/355 کیلومتر از اورانوس فاصله دارد، و در طی کمتر از پنج روز یک بار به دور آن می گردد.
تریتون دارای عرضی به مسافت 700، 3 کیلومتر است که از ماه بزرگتر است.
نپتون مانند برادرش اورانوس ممکن است دارای حلقه های کم نور باشد که شاید در آینده این حلقه ها کشف شوند.
پولوتو پولوتور این سیاره بسیار دور، در سال 1930 میلادی پس از یک سری تحقیقات طولانی کشف شد.
هنگامی که این دو تصویر بلافاصله زمانی شبانه روز گرفته شدند و، با یکدیگر مقایسه گردیدند.
ملاحظه شد که تمامی ستارگان در همه مکانها هستند.
سیاره پولوتو که مانند یک ستاره نور به نظر می رسید به دلیل حرکت به دور خورشید کمی حرکت کرده بود.
پولوتو آن قدر کم نور است که هرگز بدون یک تلسکوپ قوی دیده نخواهد شد.
اطلاعات ما راجع به سطح آن و ترکیباتش فقط یک سری حدسیات می باشند.
اما فرضیه راجع به وضعیت مدار پولوتو که به طور ضعیفی با مدار نپتون در ارتباط می باشد ایجاب می کند که بگوییم شاید پولوتو یک قمر رها شده باشد.
پولوتو واقعاً یک سیاره دو تایی است.
قمر پولوتو، کارن، در سال 1978 میلادی کشف شد.
عرض آن در حدود 1300 کیلومتر (800 مایل) می باشد.
در حالی که عرض پولوتو فقط 3000 کیلومتر (1900 مایل) می باشد فاصله کارن تا پولوتو فقط 000/20 کیلومتر (400/12 مایل) است.
کارن در همان مدتی که پولوتو به دور محورش می چرخد یعنی 6 روز و 9 ساعت به دور پولوتو می چرخد.
این بدان معنی است که کارن همیشه در آسمان پولوتو ثابت می ماند و از نیمه دیگر سیاره هرگز نمی توان کارن را مشاهده کرد.
به نظر می رسد که در یک نیم کره کارن دایماً رو به پولوتو قرار دارد.
سنگهای فضایی کوچکترین سیاره منظومه شمسی (پولوتو) دارا ی عرض 200/2 است.
منظومه شمسی خرده سیارات و شهاب سنگها نیز می شود.
بزرگترین شهاب سنگ، سریس دارای عرض 000/1 کیلومتری است و اکثر شهاب سنگها از لحاظ اندازه در حدود یک دهم سریس می باشند.
تقریباً تمامی 500/3 شهاب سنگ شناخته شده در کمربند وسیعی بین مدارهای مریخ و مشتری در حرکت می باشند.
بعضی از این شهابها نظیر هیدالکو، ادنیس (Adonis)، ایکاروس (Icarus) دارای مدارهای بسیار طولانی می باشند که نتیجتاً از نزدیکی دیگر سیارات دور افتاده عبور می کنند.
یکی از این شهاب سنگها به نام کایرن (Chiron) بین مدارهای زحل و اورانوس واقع می باشد.
ستاره شناسان اعتقاد دارند که شهاب سنگها قطعات سختی هستند که پس از به وجود آمدن سیارات، این سنگها در فضا رها ماندند.
بعضی از این اجسام به سیارات بزرگتری برخورد کردند و حفره های عمیقی را بر روی آنها به جای گذاشتند.
برخی دیگر تبدیل به گرد و غبار شدند که هر گاه این گرد و غبار با سرعت بسیار زیاد وارد جو زمین شود، می سوزد و پدیده ای به نام بارش شهابی را به وجود می آورد.
دنباله دار درخشانی که در سال 1966 میلادی در آسمان هویدا شد بنام دنباله دار ایکیا ـ سیکی نامیده شد که نام دو کاشف این دنباله دار می باشد این دنباله دار با چشم غیر مسلح به راحتی دیده می شود.
دنباله دار ها اجسام کوچکی هستند به عرض چند کیلومتر که از سنگهای خرد شده و یخ تشکیل یافته اند.
مدار طولانی این دنباله دارها باعث شده که ابتدا به دور خورشید گردیده و سپس در فضای بیکران به راه خود ادامه دهند.
هنگامی که نزدیک خورشید می شوند گرمای موجود ابرهایی از گاز و ذراتی از غبار را آزاد می کند که ممکن است این ذرات مانند یک دنباله در پشت سر هسته اصلی حرکت کنند.
در هر ساله ممکن است بیست دنبال دار و یا حتی بیشتر مشاهده شوند اما اکثر آنها مانند نقاط کم رنگی هستند که حتی با تلسکوپ های بسیار قوی نیز کم سو دیده می شوند.
تصویر، اثر استثنایی حفره ای که در صحرای آریزونا قرار دارد را نشان می دهد.
این حفره بین 000/25 تا 000/50 سال پیش به وجود آمده است.
یعنی زمان که یک جسم بین سیاره ای با حدود 75 متر عرض به سطح زمین برخورد کرد.
سرعت این جسم در لحظه برخورد 30 کیلومتر در ثانیه (000/108 کیلومتر در ساعت) بوده است.
این حفره که عرضی بیش از یک کیلومتر دارد، بهترین اثر شناخته از برخورد شهاب سنگها با زمین است گر چه اثر برخوردهای خیلی قدیمیتر و بزرگتری نیز وجود دارد.
در تاریخ گذشته زمین این سیاره نیز باید همانند ماه و عطارد پوشیده از این حفره ها باشد اما اکثر حفره ها توسط باد پوشانده شده یا از آب پر شده یا آنکه بر اثر فوران آتشفشان ها از بین رفته اند.
به نظر می رسد که در سطح مریخ هم یک چنین پدیده ای به وجود آمده است.
دنباله دار هالی دنباله دار هالی بسیار مشهور است.
هالی هر 76 سال به سوی خورشید بر می گردد و اولین بار در سال 240 قبل از میلاد دیده شده است.
هنگامی که دنباله دار هالی در سال 86 ـ 1985 میلادی دیده شد، رصد کنندگان اروپایی ملاحظه کردند که یافتن هالی در عرض جغرافیایی شمالی مشکل است.
سرعت مداری هالی از 3 کیلومتر در ثانیه در دورترین نقطه تا زمانیکه به نزدیکترین نقطه به خورشید می رسد یعنی 50 کیلومتر در ثانیه، متغیر است.
فضای خارجی ماه و سیارات برای ما اهمیت ندارند زیرا بسیار به ما نزدیک هستند.
اما اگر مشتری با تمام بزرگیش به دور نزدیکترین ستاره بعد از خورشید می چرخید با قویترین تلسکوپها نیز نمی شد آنرا دید.
فواصل بین ستارگان شگفت انگیز است.
از اگر خورشید را توپی به عرض 10 سانتی متر فرض کنیم، پولوتو در فاصله 420 متری و نزدیکترین ستاره در فاصله 3000 کیلومتری از خورشید قرار خواهند گرفت.
یک ستاره همانند یک کوره است.
ستاره زندگیش را از یک توده ابر عظیم (یا سحابی) از گازهای سرد آغاز می کند.
این توده ابر از منظومه شمسی نیز بزرگتر است.
این ابر عظیم به درون فرو می ریزد و هم زمان مترا کمتر و داغتر می شود تا زمانی که شروع به درخشش کند.
در واقع اتمهای نزدیک مرکز شکسته می شوند و انرژی عظیمی ایجاد می کنند.این انرژی همان چیزی است که باعث می شود ستاره به حیات خود ادامه دهد.
بعضی ستارگان هزاران بار نورانیتر از خورشید هستند و برخی دیگر، کم نورتر می باشند.
ستارگان بزرگ فقط چند میلیون سال عمر می کنند و سریعاً می سوزند.
در حالیکه ستاره ای مانند خورشید هزاران میلیون سال به درخشش خود ادامه می دهد.
اگر چه قطر خورشید یک صد برابر قطر زمین است ولی ستارگانی وجود دارند که قطر آنها صدها برابر قطر خورشید می باشند.
ابط الجوزا به رنگ قرمز روشن بوده و در صورت فلکی جبار، یکی از این نوع ستاره هاست و به عنوان یک ستاره غول پیکر شناخته می شود.
خورشید ما یک ستاره متوسط است.
سحابی سرطان بقایای یک سوپرانو (ابرنواختر) است که در سال 1054 میلادی مشاهده شده است.
در مرکز این ابر که از بقایای یک ابر نواختر است و در حال گسترش می باشد هسته داغ بی نهایت متراکمی وجود دارد.