مردم به 4 طبقه بخش شدهاند. در رأس طبقات 4 گانه، (اعضاء اربعه) پادشاهقرار دارد شاهان نواحی داستانها وابسته و تابع او هستند. همانند گذشته مقامنخست از آن روحانیون است، مقام دوم متعلق به مردان کارزار است. دبیران«کتّاب» دارای مقام سوم هستند اعضای این صنف عبارتند از: منشیان «کتّابرسایل» شمارهگران «کتّاب محاسبات» داوران و آمارگران «کتّاب اقضیه و مجلاتو مشروط» رویدادنویسان «کتّاب سیر»، پزشکان، شاعران و منجمان.
«عضو چهارم» جامعه یا طبقه زیردست را (مهنه خوانند). طبقه مذکور شاملچند گروه کشاورزان (بزرگان) رعایای روستانشین (راعیان) بازرگانان (تجّار) ودیگران (سایر محترفه) بود. وظیفه کشاورزان - وظیفه کشت و زرع است و آنها بایدد رحد و توانایی جهان را آباد و از لحاظ آذوقه تأمین کنند.
طبقه دیگری وجود داشت که جهت مشخصه آن انجام کارهایی است کهمستلزم داشتن دانش تخصص و تجربه است. آنها به کاری دست میزنند کهآموختهاند، نیک میشناسند و از عهده آن برمیآیند. این نکته مؤید آن است کهنیروهای مولد ایران همچنان رو به گسترش و پیشرفت داشتند. در کارگاهها، آلات وابزار مختلف، تخصص و تجربه به صورتی منظم از نسلی به نسل دیگر انتقالمییافت. آموزش حرفه و فن توجه فراوان میشد.
دگرگونیهای پدید آمده در نظام صنفی ایران مؤید اهمیت مقام و توقفتولیدکنندگان شهری در اقتصاد عمومی کشور بود. در طبقه استثمارشوندگاندگرگونی پدید آمد. پیشهوران شهری و بازرگانان به چنان مقام مهمی دست یافتندکه در مأخذ و منابع از آنان به عنوان چهارمین صنف و چهارمین عضو چامعه یادشده است.
تقسیم بندی جامعهی ایران
در نوشتهی دیگری، اجتماع از 4 طبقه و صنف تشکیل شده است.
1- نخستین موبدان است. 2- جنگیان که شاه نیز در این طبقه جای دارد. 3-کشاورزان 4- پیشه وران
در روایات ایرانی از 3 طبقه سخن رفته است و سه آتش ورجاوند به هریک ازاین سه طبقه مربوط شده است. 1- روحانیان (آذر فرنبخ) 2- جنگیان (آذرگشتسب) 3- طبقه سوم (آذر برزین مهر).
در اوستای جدید جامعهی ایرانی به 4 دسته: 1) روحانیون 2) جنگیان 3)کشاورزان 4) طبقه صنعتگران
دوره ساسانیان طبقه سوم دبیران - کشاورزان و صنعتگران در رتبهها وچون طبقهبندی اجتماعی را به این نحو با اوضاع سیاسی زمان تطبیق کردند طبقاتاربعه ذیل پیدا شد. 1) روحانیون 2) جنگیان 3) مستخدمین ادارات 4) توده ملت(روستاییان و صنعتگران یا شهریان.
طبقه روحانیون
قضات
علماء دینی - لیستترین و متعددترین مرتبه این علما صنف مغان بود که پساز مغان موبدان و هیربدان و سایر اصناف روحانی که هریک شغلی و وظیفهخاصی داشتند.
رستوران و معلمان
طبقه جنگیان
سواره هرکدام وظیفهای جداگانه داشتند.
پیاده
مستخدمین ادارات
منشیان
نویسندگان احکام محاکم
نویسندگان اجاره نامه و قراردادها
مورخان
پزشکان
منجمان
طبقه توده - مرکب از اصناف اشعبی بود (مثل تجار، فلاحان و سوداگران وسایر پیشهوران.
رئیس
روحانیون - موبدان موبد
جنگیان - ایران سیاه بز
دبیران - ایران دبیر بز
توده - استرپوشان سالار یا استرپوش بز
هر رئیس یک بازرس در تحت اختیار خود داشت که مأمور سرشماری طبقهبود بازرس دیگر موظف بود که بدرآمد هر فردی از افراد طبقه رسیدگی کند و نیزیک آموزگار در اختیار او بود تا هرکس را از اوان کودکی علمی یا پیشه بیاموزد. واو را به تحصیل معاش قادر کند.
در ازمنهی نخستین عهد ساسانیان یک تقسیم اجتماعی دیگر وجود داشت کهبیشبهه از بقایای عهد اشکانیان بوده است. نام این طبقات را در کتیبه حاجی آباد کهبروزیان نوشته شده میبینیم. شاپور در آن سنگ نبشته کیفیت تیراندازی خود را باحضور شهرداران (امراء دولت) اسپوهران (مقصود رؤسا یا بطور کلی افرادخاندانهای بزرگ) و ورزگان (بزرگان) و آزادان
بطور کلی ترتیب مقامات و طبقات امری بسیار پیچیده و تاریک است. تخالفو تعارض ظاهری که در تقسیمات اجتماعی و سیاسی ملت دیده میشود نسبتمستقیم دارد، با میراثی که از اشکانیان به ساسانیان رسیده و آن میراث عبارت بوداز تزاحم در مسلک مخصوص یکی ملوک الطوایفی و دیگری حکومت مطلقه دیوانی.
جامعه ایران در گروه زیر منقسم میشد:
1- شاه و خانواده و متعلقین سلطنت
2- شتر داران یا فرماندهان استان
3- اعیان
4- بازرگانان یا امنای دربار
5- آزادان یا افراد آزاد و آبرومند
6- کشاورزان
7- بازرگانان
8- هنرمندان
9- بندگان
جامعه ایران دوره ساسانی
در طول عمر 4 قرنی دولت ساسانی همواره کلیات و اصول همان بنای اداری- اجتماعی بر یک حال باقی ماند.
جامعه ایران در دو رکن استوار بود: مالکیت و خون، نجبا و اشراف از عوامالناس جدا شدهاند. امتیاز این طبقه به بیان، مرکب، سرای، بستان، زن و خدمتکاربود.
چگونگی ترتیب مناصب:
ایرانیان ترکیب مناصب دنیا را به ترتیب کارکنان آسمان تطبیق نمودند.چنانکه در آسمان مغ بزرگ و بغان کهتر بودند. در زمین شاه بزرگ و شاهان دستنشانده بودند و چنانکه در آسمان 7 لعیاده کارکنان بزرگ آسمانی بودند، در زمینهفت خانواده مالک و بخت وآرام ملت میشدند و در مقابل 4 عنصر چهار فرماندهبزرگ کشور و یا 4 اداره مهم سلطنت چهار رکن قرار داده.
1- ادب و شعر و شعرا 2- دینر 3- ستاره شناس 4- طبیب 5- رامشگران وخوانندگان و شاعران نیز بودند.
طبقات در جنگ مراتب اجتماعی به درجات:
هیچکس نباید خواهان درجه باشد فوِ آنچه به مقتضای نسب به او تعلقمیگیرد. حتی نقل قول از سعدالدین وراوینی در مرزبان نامه که نوشته در یکی ازجشنهای پادشاهی در ابتدای مجلس پادشاه نشسته بود و به ترتیب مقام و منصبافراد در پایین نشسته بودند وحتی افراد از نوع لباس و محل نشستن میتوانستندبفهمند که هرکس چه درجهای دارد.
نام خانوادههای بزرگ را در دفاتر و دواوین ثبت میکردند و دولت حفظ آنهارا عهدهدار بود و عامه را از خریدن اموال و اشراف منع میکرد با وجود این بعضیخانوادههای نجیب به مرور زمان منقرض میشدند.
همچنین در میان طبقات عامه تفاوتهای بارزی بود. هریک از افراد مقامی ثابتداشت و کسی نمیتوانست بحرفه مشغول شود مگر آنچه از جانب خدا برای آنآفریده شده بود. مثلاً پیشهوران باید در کارهایی که نمیدانند وارد نشوند. آنچه بهپیشه آنها مربوط میشود به خوبی انجام دهند مزدآن را به نرخ عادله بگیرند چونهرکس به کاری که از آن آگاهی ندارد مشغول نشود ضایع و بیهود است و حتیپادشاهان ایرانی هیچ کاری از کارهای دیوانی را به مردم پست نژاد نمیسپردند.بطور کلی بالارفتن از طبقه به طبقهای دیگر مجاز نبود ولی گاهی استثناء واقعمیشد و آن وقتی بود که یکی از آحاد رعیت اهلیت و هنر خاصی نشان میداد. اگرآن شخص در پارسایی آزموده شده بود در طبقه روحانیت اگر دارای قوت وشجاعت بود در طبقه جنگلیان و اگر در قوه عقل و حافظه که در طبقه دبیران قرارمیگرفت در هر صورت رفتن به طبقهای دیگر در صورت دیدن تعلیمات کافی واستواری بود ولی این اتفاِ بسیار نادر اتفاق میافتاد.
صفات مختصه دولت ساسانی
طبقات سیاسی و اجتماعی ملت - تشکیلات اداری - مرکزی - صدراعظم -دیانت 0 مالیه - صناعت و تجارت و شوارع - سپاه و وزرا و اداره ایالات.
امتیازات دولت ساسانی
دو چیز موجب امتیاز دولت ساسانی از دولت متقدم است: 1) مرکز قوا واستعداد 2) ایجاد دین رسمی که عمل او میراثی از داریوش اول اما دومی ابداعساسانیان است.
جمعیت شهرها و سازمان یافتن کار پیشهوران
امر تولید در ارتباط با پدیدههای اقتصادی جدید گسترش فراوان یافته بود.رشتههای تازهای از حرفه و فن پدید آمد و انسانهای جدیدی در کارگاههایپیشهوران به کار پرداختند. امور ساختمانی و فعالیتهای غیرکشاورزیوسعت گرفت. گسترش شهرها و سازمان یافتن کار پیشه وران به معنای گسترده وشکلهای تازه، نمودار و جلوهای از این پدیدههای نوظهور بود. در کارهایساختمانی و امور مربوط به شبکههای آبیاری از کار اسیران جنگی به مقیاسوسیع استفاده میشد. جای تردیدی نیست که اسیران جنگی صورت برده داشتند وانجام کارهای دشوار برعهده اسیران بود.
نیاز به کارگران و حرفههای جدید پیشهوران در شهرها نه تنها از سویزحمتکشان محلی و اتباع کشور، بلکه توسط اسیران جنگی نیز تأمین میشد. بهسبب نیازمندی به کار پیشهوران، اسیران رومی مقیم ایران در وضع و شرایطرضایت بخشی به سر میبردند. مسئله مهمی که روشن مینماید، موضوع سازمانکار پیشهوران د راوایل سدههای میانه است. پیشه وران در گونهای مجتمع و یاکارگاه گرد میآمدند، در رأس هر گروه مختومه استادان یا پیشکسوتانی وجودداشتند. در ایران تولید انواع وسایل فلزی بسیار پیشرفته بود. بنابراین جای شگفتینیست که با عناوینی چون (استاد نقره کار) تستاد زرگر، استاد رویگر، داستانیدیگر در زمینه فلزکاری مواجه شویم.