هزینه یابی بر مبنای فعالیت « ABC »
تحولات سریع در صنایع تولیدی جهان ، شامل رقابت سنگین در بازارهای جهانی ، نوآوری های تکنولوژی و پیشرفت سیستمهای رایانه ای بوده است . این تحولات موجب شده که شرکتهایی که توان هم آهنگ کردن عملیات خود را با شرایط جدید داشته اند بصورت شرکتهای موفق جهانی درآیند و شرکتهایی که چنین توانی را نداشته اند از بازار رقابت خارج شوند .
همچنین با افزایش سهم فن آوری و سایر اجزای هزینه های سربار در تولید کالاها و خدمات ، روشها هزینه یابی سنتی ، اطلاعات صحیح در مورد هزینه سربار و تسهیم آن فراهم نمی آورد در حالیکه اطلاعات بهای تمام شده محصولات ، خدمات و مشتریان از مهمترین اطلاعات مالی است که برای تصمیمات مدیریت مورد نیاز است . برآورده نشدن اطلاعات مورد نیاز مدیریت توسط سیستم های هزینه یابی سنتی ، حسابداران مدیریت را ناچار از ابداع و بکارگیری روشها و سیستمهایی نموده که جوابگوی نیازهای روز شرکتها باشد و واحد های اقتصادی را به سمت استفاده از سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ( ABC ) متمایل کرده است که مزایای قابل ملاحظه ای نسبت به روش هزینه یابی سنتی بر مبنای حجم دارد .
در ادبیات حسابداری تعاریف مختلفی از هزینه یابی بر مبنای فعالیت ( ABC ) ارائه گردیده است :
• می هر و دیکین معتقدند : (( هزینه یابی بر مبنای فعالیت یک روش هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را از جمع هزینه فعالیت هایی که منجر به ساخت محصول می شوند بدست می آورد )) .
• هیلتون می گوید : (( هزینه یابی بر مبنای فعالیت روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیت های صرف شده بوسیله هر محصول ، از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف تخصیص داده می شود )) .
با نگاهی به مفاهیم و تعاریف فوق ABC بر فعالیت هایی تاکید دارد که برای تولید محصولات و یا ارائه خدمات باید انجام شود و سپس هزینه فعالیتها با توجه به میزان انتفاع هر محصول از فعالیت ها به محصولات تسهیم می شود .
مروری بر تاریخچه هزینه یابی بر مبنای فعالیت ( ABC )
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 ، برخی نویسندگان حسابداری از جمله Solomons و staubus به رابطه بین فعالیت ها و هزینه ها اشاره نمودند . اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های رایج در ارائه اطلاعات دقیق هزینه ، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حرفه ای به این موضوع بیشتر جلب گردید . این جلب توجه بیشتر حول محور پیدایش سه سازه (عامل ) اصلی بود :
• سازه اول تغییرهای نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی های مدرن ، سیستمهای اطلاعاتی هوشمند ، خبره و قابل انعطاف و نیز مکانیزم های تولیدی جدید در کشور های مختلف به ویژه در ژاپن رخ داده بود .
• سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکتها ، به ویژه مدیران شرکتهای بزرگ ، دستخوش تغییرات عمده ای گردید و علاوه بر سودآوری ، رقابت در سطح جهانی ، افزایش رضایت مشتریان در سطح بین المللی ، تاکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزء اهداف اولیه و اصلی مدیران قرار گرفت .
• سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به طور جدی و مبسوط به تشریح فضای جدید تولید ، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند . Cooper & Kaplan در میان دیگران تاثیر بسزایی در انعکاس نارسایی های سیستم حسابداری مدیریت در ارائه دقیق هزینه ها در این شرایط داشته اند . این نویسندگان ادعا کرده اند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی و مدیریت نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیستند بلکه استفاده از اطلاعات آنها سبب گمراهی و عدم تصمیم گیری صحیح مدیران می شود و نهایتاً میتواند منجر به پیدایش زیانهای هنگفت در شرکتها گردد . به دنبال آن این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدیدی تحت عنوان سیستم (( هزینه یابی بر مبنای فعالیت )) نمودند .