تاریخچه پاسارگاد
پاسارگاد پایتخت اولین امپراتوری بزرگ آسیای غربی است که قلمرو حکومتش از سواحل شرقی مدیترانه و مصر تا هند کشیده شده و اولین امپراتوری است که به تفاوتهای فرهنگی اقوام مختلف ساکن در قلمرو حکومتیاش، احترام میگذاشته است. پاسارگاد به عنوان گواهی بر معماری هخامنشی، اختلاط فرهنگهای گوناگون را نشان میدهد. قصرها، باغها و آرامگاه کوروش نمونهای استثنائی از اولین دوره شکوفائی هنر و معماری هخامنشی و گواهی استثنائی از تمدن ایرانی است.
پاسارگاد بعد از مرگ کوروش هخامنشی علاوه بر اینکه محل تاجگذاری شاهان بوده مرکز علوم و محل اجتماع و پرورش دستوران، روحانیون و مغها بوده است که در آنجا تربیت شده و به سایر ساتراپ نشینها اعزام میشدهاند.
دلایل ثبت:
معیار (1): پاسارگاد نخستین نمونه استثنائی معماری سلطنتی هخامنشی است.
معیار (2): پایتخت سلسله هخامنشی به دست کوروش کبیر و با کمک سایر اقوام قلمرو امپراتوری او، ساخته شد. پاسارگاد مرحله مهمی از تحولات هنر و معماری ایران باستان را نشان میدهد.
معیار (3): محوطه باستانی پاسارگاد، قصرها و باغهایش و آرامگاه موسس سلسله، کوروش کبیر، گواهی استثنائی از تمدن هخامنشی در ایران است.
معیار (4): مجموعه سلطنتی «چهار باغ» که در پاسارگاد ساخته شده بود، تبدیل به الگویی برای معماری و طراحی در آسیای غربی شد.
آرامگاه کوروش کبیر: این بنا ساخته شده از قطعات سنگهای بزرگ سفید آهکی است که روی هم قرار داده شدهاند و صفه آرامگاه را که متشکل از شش ردیف پلکان مرتفع است و همچون هرم خودنمایی میکند، ایجاد میکنند.
کاخ دروازه: این کاخ دروازه پاسارگاد به شمار میرفته و در منتهی الیه مجموعه کاخها واقع شده است. طرح آن به صورت تالاری بوده مستطیل شکل که دارای دو ردیف چهارتایی ستون بلند و چهار درگاه بوده است. درگاههای شمال شرقی و شمال غربی اصلی بودهاند و دو درگاه دیگر فرعی.
نقش انسان بالدار: نقش برجسته نشان دهنده مردی است با ریش انبوه و چهار بال که رو به سمت چپ یعنی به سوی مرکز بنا دارد. این مرد تاجی دارد که به یک کلاه شیاردار کاملاً چسبیده به سر، وصل است. تاج روی شاخهای بلند و تابدار یک قوچ حبشی، بین دو مار کبری پشت به هم که هریک گوی کوچکی را به نماد خورشید بر سر دارند، قرار گرفته است. تا سال 1874 میلادی کتیبهای در بخش فوقانی خود داشته است که بر آن نوشته شده بوده: «من کوروش شاه هخامنشی».
کاخ بارعام: این بنا بر هشت ستون استوار بوده و سرستونها به سر حیوانات شباهت داشتهاند. آثاری از سر ستونهای شیر، شیردال (شیر شاخ دار)، گاو و اسب یافتهاند. سرستونهای اسبی شکل خاص این بنا است.
نقوش درگاه کاخ بارعام: در درگاههایی که کاخ بارعام را به ایوان وصل کردهاند، نقوش برجسته سنگی دیده میشوند. در نقش اول مردی برهنه پای با جبهای که با زینتی چون فلسهای ماهی آراسته شده و دامنی کوتاه در جلو و در پشت سر او مردی که پا و سم گاو دارد و دمی بسیار آراسته و مزین به گل و در دست چوبی گرفته که سر آن در عقب به درفشی منتهی میشود. جهت پای این دو نشان میدهد که رو به سوی ایوان تالار میرفتهاند. نقش دوم پاهای برهنه یک انسان را نشان میدهد که جلوی یک هیولا راه میرفته. این جانور پاهایی چون چنگال عقاب دارد و ردایی بسیار آراسته پوشیده است. در نقش سوم بقایای نقش سه مرد برهنه پای بلند جبه دیده میشود که سه جانور سمدار را به دنبال میکشند. در اینجا نیز سه کتیبه که بر آنها نوشته شده: «من کوروش شاه هخامنشی» دیده میشود. کتیبههای عیلامی و بابلی مربوط به دوران کوروش است و کتیبه فارسی باستان را داریوش هخامنشی به این مجموعه افزوده است.