معماری بیزانس 326-565 میلادی
دستاورد های برجسته تمدن بیزانس عبارت بود از اداره امور دولتی و هنر تزئینی :
دولت و کشوری که یازده قرن دوام آورد، و سانتا سوفیایی که هنوز هم بر جاست.
تازمان
یوستینیانوس دیگر هنر مشرکانه به پایان رسیده بود و نیمی از آثار آن منهدم یا معیوب گشته بود .
چپاول بربرها ،غارتگری امپراطوری ،و آسیب وارد از طرف مومنان فرایندی از تباهی و غفلت را پیش آورد که تا زمان پترارک در قرن چهارم برای حفظ بقایای آنها مجاهدت کرد، همچنان ادامه یافت.یک عامل انهدام این آثار این اعتقاد عام بود که خدایان مذهب شرک ابلیسها هستند و معابد آنها خانه شیاطین است؛ در هر حال چنین احساس می شود که مصالح ویرانه ها در بنای کلیسا های مسیحی یا خانه ها مورد استفاده ی بهتری دارد.خود مشرکان غالباً در این چپاول شرکت داشتند ،چند تن از امپراطوران مسیحی،مخصوصاً هونوریوس و تئودوسیوس دوم،در حفظ بناهای کهن بسیار کوشیده اند و روحانیون روشنفکر نیز پارتنون ،معبد تسئوس ، پانتئون ، .و چند بنای دیگر را با تبدیل آنها به معابد مسیحی ، از آسیب مصون داشتند.
مسیحیت نخست هنر را تکیه گاه شرک،بت پرستی ،و فساد اخلاق می دانست ؛ پیکرهای برهنه باحرمت بکارت و تجرد سازگار نبودند.وقتی که جسم آلت شیطان انگاشته
می شد، و راهبان به عنوان وجود آرمانی جایگزین پهلوانان می شدند، دقت در اندامهای بدن از عالم هنر حذف شد ، در نتیجه مجسمه سازی و نقاشی تبدیل به هنر باز سازی چهره های بیحالت و جامه های بیشکل گشت.اما وقتی که مسیحیت پیروز شد و برای جای دادن جماعات روبه تزاید باسیلیکا های بزرگ لازم آمد،سنتهای هنری محلی و ملی دوباره سر بر آورد و هنر معماری از میان ویرانه ها قد برافراشت.به علاوه این بناهای
وسیع بناچار تزئیناتی را می طلبیدند؛عبادت کنندگان نیاز داشتند مجسمه هایی ازمسیح و مریم داشته باشند تا نیروی تخیلشان بر انگیخته شود ، و تصویر های داشته باشند که داستان مصلوب شدن مسیح را برای مردم عامی و بیسواد باز گویند ، بدین ترتیب مجسمه سازی ، موزائیک کاری و نقاشی احیا شد .
در رم ، هنر جدید با هنر قدیم چندان تفاوتی نداشت ، استحکام ساختمان ، سادگی شکل و سبک باسیلیکا یی ستوندار از شرک به مسحیت منتقل شد.
در نزدیکی سیرک نرون ،بر تپه واتیکان معماران قسطنطنین نخستین کلیسای سان پیترو را به طول 115 و عرض 65 متر ساخته بودند ؛ این کلیسا به مدت دوازده قرن معبد بزرگ مسیحیت لاتینی باقی ماند ، تا آنکه برامانته آن را ویران کرد و بر جای آن کلیسای وسیعتری به همان نام ساخت که هنوز هم بر پاست.
از آن زمان تا کنون طرح باسیلیکایی طرح مطلوب و مناسب بوده است؛زیرا هزینه ناچیز آن ، سادگی پر شکوهش ، و منطق ساختمانی و استحکام بسیارش آن را در هر نسل مقبول و مطلوب ساخته است .
اما طرح باسیلیکایی به این آسانیها تغییر و تحول پیدا نکرد.معماران اروپا همواره در صدد یافتن طرحهای جدیدی درباره این کلیسا ها بودند ، و این طرحها را در شرق یافتند .
دیوکلتیانوس در اوین قرن چهارم به هنر مندان خود آزادی کامل داده بود تا تجربه لازم را در ساختمان کاخی برای دوران کناره جوییش انجام دهند، و آنها انقلابی در هنر معماری اروپایی به وجود آوردند.
طاقهای قوسی این عمارت مستقیماً بدون واسطه کتیبه،از روی سر ستون افراشته شده بودند؛ بدین گونه بود که در یک وهله سبکهای بیزانسی ، رمانسک و گوتیک پا گرفت.
در این کاخ به جای افریز های مصور ،زینت عجیبی از خطوط شکسته و جناغی به کار رفته بود که برای چشم معتاد به آثار کلاسیک نامأنوس بود ولی مدتهای مدید در معماری مشرق زمین رواج داشت .
در این کاخ به جای افریز های مـصور ،زینت عجیبی از خطوط شکـسته و جنـاغی به کار رفـته بود که برای چشم معتاد به آثار کلاسیک نامأنوس بود ولی مدتهای مدید در معماری مشرق زمین رواج داشت .
هنر بیزانسی(بیزانس) بیزانس راوانا، شهری که در ایتالیا به عنوان پایتخت امپراتوری جانشین رم گردیده بود، پس از آنکه والی نشین نامیده شده و به سر پلی برای بیزانس در غرب ژرمنی شده مبدل گردیده بود، سرانجام زیر سلطه بیزانس خارج شد.
تمثالهای یوسنی نیانوس و تئودورا در کلیسای سان ویتاله که همچنان بر یکپارچگی امپراتوری دلالت می کردند قدرت لازم برای یکپارچه نگه داشتن آن را نداشتند.
ولی بخش شرقی امپراتوری تا هزار سال دیگر، محکم در دست جانشینان امپراتورها ماند و قسطنطنیه دژ پرشکوه تمدن بیزانس گردید و از همانجا انوار نفوذ این تمدن به سراسر جهان تابیدن گرفت.
در زمانی که حضور و وجود امپراتوری در راونا به شکلهای نمادین در معماری و هنر نمایانده می شد، در فاصله سالهای ۵۳۲ و ۵۳۷ میلادی کلیسای پهناور سانتا صوفیا یا کلیسای ایاصوفیه [هاگیا صوفیا] به معنی کلیسای حکمت مقدس در قسطنطنیه به دست دو معمار به نامهای آنتمیوی ترالسی و ایسیدوروس میلتوسی برای یوسنی نیانوس ساخته می شد.
این کلیسا امروزه یکی از عالی ترین دستاوردهای تاریخ معماری جهان به شمار می رود .
ابعاد حیرت انگیز این ساختمان، که در بناهای غیر فلزی نمی توان تصورش را کرد، توجه انسان را به خود جلب می کند.
ابعاد نقشه همکف آن ۹۱× ۷۲ متر، قطر گنبدش ۳۱ متر و ارتفاع گنبدش از سطح زمین نزدیک به ۵۶ متر است.
از لحاظ مقیاس با ساختمانهایی که تاکنون در بررسی معماری روم پیش از مسیحیت و روم دوران مسیحیت دیدیم – پانتئون، حمامهای کاراکالا و باسیلیکای کنستانتین – رقابت می کند.
در نمای بیرونی، گنبد عظیم آن بر کل بنا مسلط است؛ ولی اجزا و شکل بیرونی آن پس از تکمیلی بنای اولیه تاکنون شدیداً دگرگون شده است – با افزودن دیوارهای پشت بند عظیم بر طرح اصلی و چهار مناره رفیع ترکی پس از پیروزی عثمانیها در سال ۱۴۵۳ و تبدیل ایاصوفیه به یک مسجد اسلامی، این بنادر سده بیستم از حالت یک بنای مذهبی درآمد و امروزه به صورت موزه در معرض دید مردم سراسر جهان قرار دارد.
سادگی و بی زیوری ویژه بیزانسی که در نمای بیرونی ایاصوفیه به چشم می خورد و عظمت آن را نیز از نظر پنهان می دارد بیننده را چندان برای تماشای فضای درونی آن آماده نمی کند.
در نخستین گام، هر تازه وارد با هشتی ورودی عظیم بنا با چندین در ورودیش مواجه می شود، سپس فضای باز و گسترده بالا را می بیند که گنبدی سبک بال و سایبان گونه بر فراز هاله ای از نوری که پنجره های قاعده گنبد به درون می فرستند به پرواز درآمده است.
پاولوس شاعر که از دربان دربار یوسنی نیانوس بود، احساس مردم زمانه را پس از مشاهده این بنا – که فرقی با احساس امروزی ما ندارد – چنین به زبان آورده است: «در مرکز کلیسا و در کنار نیمدایره های شرقی و غربی، چهار جرز عظیم سنگی برپا داشته شده که از رویشان قوسهای بزرگی همانند کمان ایریس [الهه رنگین کمان در دین یونانی] برخاسته اند، که تعدادشان جمعاً چهارتاست؛ و این قوسها همچنان بالاتر می روند، کم کم از یکدیگر جدا می شوند ...
و فضاهای بین آنها با مهارت حیرت آوری پر شده است زیرا دیوارهای منحنی از دو طرف به قوسها می رسند و چندان ادامه می یابند تا برفراز آنها همگی یکی می شوند ...
قاعده گنبد، محکم بر قوسهای بزرگ نهاده شده است ...
و در بالا ، این گنبد همچون آسمانی روشن، سقف کلیسا را می پوشاند.
چه کسی می تواند درباره عظمت معادن مرمری که به کف و سطح دیوارهای رفیع کلیسا انتقال یافته اند سخن بگوید؟
مرمر سبز روشن از کارسیتوس و سنگ رنگارنگ سرخ و سفید، یا قرمز سیر و نقره ای از فریگیا؛ سنگ سماق با نقاط گردپاشی شده درخشان، مرمر سبز زمردی از اسپارت و مرمری با رگه های خونرگ و سفید مواج از یاسی [در رومانی کنونی]؛ سنگ قرمز رگه رگه از لیدیا و مرمر زعفران رنگ از کوههای مورس و سنگ سلتی مانند شیری که بر سطحی سیاه و براق ریخته باشند؛ به اضافه سنگ عقیق نما با ظاهری که گویی در میانش ذرات طلا همچون ستاره هایی سوسو می زنند، و مرمر سبز روشن از سرزمین اترکس، با سطحی از ذرات درخشان...» گنبد ایا صوفیه برروی چهار طاسچه قرار گرفته است.
در ساختمان طاسچه ای – که ظاهراً پس از سالها آزمایشگری توسط معماران خاورنزدیک و کمک بیزانس به مهدسی معماری ابداع شد – گنبد بر روی گنبد دومی قرار می گیرد که در واقع بزرگتر از آن است و بخش بالایی به اضافه چهارجزء گرداگرد لبه گنبد از آن حذف شده اند – و این چهار جزء اخیر به شکل چهار قوس یا طاقی درآمده اند که سطوحشان به هم می پیوندند و تشکیل یک مربع می دهند.
(هنر بیزانسی پسین «معماری») در فاصله اواخر سده دهم و سده دوازدهم، با حمایت پادشاهان مقدونی، پدیده ای رخ داد که دومین شکوفایی یا دومین عصر طلایی بیزانس نامیده شده است؛ در این دوره فرهنگ بیزانسی یک بار دیگر با سرچشمه های هلنی خود مواجه شد و تا رسیدن به سبکهای به ارث رسیده از عصر یوستی نیانوس یا روزگار نخستین شکوفایی، با آنها همراه شد.
■ معماری در معماری، سلسله تنوعاتی در صحن گنبددار مرکزی ظاهر شد.
از بیرون که بنگریم ساختمان کلیسای نمونه وار بیزانس پسین، به شکل مکعب گنبددار (ندرتاً به شکل چهارگوش با قاعده ای غیر مربعی) است و مکعب بر روی گونه ای استوانه یا تنه مدور نهاده شده و بالا رفته است.
کلیساها کوچک، عمودی و چهار شانه اند و بر خلاف ساختمانهای پیشین، بیزانسی، سطوح دیوارهای بیرونی شان با نقش برجسته تزیین شده اند.
در کلیسای تئوتوکوس (تصویرهای 305 و 306) که در حدود 1040 میلادی در هوسیوس لوکاس یونان ساخته شد، می توان شکل یک صلیب گنبددار را دید که چهار بازوی هم اندازه یا چهار بازوی طاق دار («صلیب یونانی») دارد.
طرح معماری بیزانسی در کنار این واحد، و با مضاعف کردن آن، فضاهای درهم پیچیده گیج کننده ای آفرید.
در کلیسای بزرگتر کاتولیکون (تصویرهای 305 و 306) که به این کلیسا متصل است، سقفی گنبدی بر بالای یک هشت ضلعی محصور در یک مربع و نتیجه افزودن عناصری به نام سه کنج – طاقی، تیر زیر سری، با تیرهای حمال افقی که گوشه های مربع مزبور را به یکدیگر وصل می کنند – زده شده است (تصویر 307) این ترتیب کار، گسترش هوشیارانه طرحهای قدیمی تری چون نقشه مدور سانتاکوستانتسا، نقشه هشت گوش سان ویتاله، و گنبد متکی بر طاسچه های روی یک مربع در کلیسای ایاصوفیه است.
هسته مرکزی کلیسای کاتولیکون در داخل دو راستگوشه قرار گرفته و راستگوشه بیرونی در حکم دیوارهای بیرونی آن است.
بدین ترتیب در نقشه طبقه همکف، از مرکز به خارج، یک مجموعه دایره – هشت ضلعی – مربع – مستطیل دیده می شود که اجزایش ارتباط متقابل بسیار پیچیده ای با یکدیگر دارند.
305-کلیساهای دیرهوسیوس لوکاس، فوسیس، یونان : کلیسای کاتولیکون، حدود 1020 ب.م(چپ) .و کلیسای تئوتوکوس ،حدود 1040 ب.م(راست) 306- نقشه های کلیسای کاتولیکون (پایین) و کلیسای تئوتوکوس( بالا) 307- گنبدهای متکی به طاسچه ها (چپ) و سه کنجها ( راست) 308- داخل کلیسای کاتولیکون (منظره رو به شرق) ارتفاع داخل کلیسای کاتولیکون بازتابی از نقشه بغرنج آن است (تصویر 308) این کلیسا نیز همانند ساختمانهای پیشین بیزانسی، فضا و سطح، نور و تاریکی را به یک راز تبدیل می کند.
فضای بلند و باریک درونی این کلیسا ما را بر آن می دارد که نگاهمان را به نقاط بالا متمرکز کنیم و به اطراف بچرخیم: «تأثیر کلی فضای درونی، القای زیبایی فوق العاده ناشی از تداخل پیچیده عناصر بلند و کوتاه، فضاهای هسته ای و کمکی دارای مناطق نورگیر روشن، کم نور و تاریک است».
309- کلیسای سان مارکو، ونیز، آغاز ساختمان 1063 ب.م.
بدین ترتیب فضاهای درونی پیچیده ای بوده اند که در سطوح بالاتر به گنبدهایی تماشایی با شکلهای مدور پدید می آورند که پرسپکتیوهای جا به جا شونده، به طرز برجسته ای در نظر بیننده زنده می کنند.
نقشه کلیسای باشکوه حواریون که درروزگار یوسنی نیانوس ساخته شد و اکنون اثری از آن برجا نمانده است، در کلیسای سان مارکوی ونیز که به تقلید از آن ساخته شده، انعکاس یافته است 310-نقشه ساختمانی کلیسای سان مارکو، (به اقتباس از سربانیستر فلچر) (تصویرهای 309 تا 311).
بنای اصلی کلیسای سان مارکو که به سده یازدهم مربوط می شود، در سطوح پایین، با افزوده های رومانسک و گوتیک، تغییر هیأت یافته است.
ولی نقشه یا منظره هوایی گنبدها که در امتداد صلیبی با بازوهای برابر (این بار نیز صلیب یونانی) آرایش گرفته اند، ناگهان منشأ بیزانسی آن را آشکار می سازد، پوسته های بنایی شده درونی گنبدها با شکل های برآمده، چوبی و کلاهخود مانندی پوشیده شده اند که سطح بیرونی شان با ورقه های مس مطلاّ کاری شده است.
311-اندرون کلیسای سان مارکو (منظره رو به شرق) این ورقه ها نه فقط گنبدهای درونی را محافظت می کنند بلکه ترکیب بندی پرجلوه ای متناسب این کلیسای بزرگ جمهوری مغرور و نیز پدید می آورند و نیز، همچون راونا در 120 کیلومتری جنوب خود، علیرغم استقلالی که در اوائل سده های میانه به دست آورده و صدها سال حفظ کرده بود، شدیداً تحت تأثیر بیزانس بود.
فضای درونی کلیسای سان مارکو، همچون نقشه اش، اساساً بیزانسی است، هرچند مقیاس بزرگ یوسنی نیانوسی و سکته های ناشی از بندهای گنبددار آن تا اندازه ای جزیی در اثر عناصر رومانک غربی دگرگون شده اند.
بدون تردید طرز تأمین روشنای و سلسله موزاییکهای روایتی آن، تماماً بیزانسی اند.
312- کلیسای جامع عید بشارت ، مسکو 1482 – 1490 ب م منبع : ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، جلد 4 ، بخش اول، ترجمه ابوطالب صارمی