ایران وچین همچنان همچنان بعنوان دو شریک مهم در بعد ژئواستراتژیک محسوب می شود ، افزایش قدرتی که این دو دولت پیدا کرده وگسترش نفوذی که بعنوان چالشی برای نقش ایالات متحده به وجود آورده اند از جنبه های مهم آن است. ظاهرا این دو کشور در ساختار خود از پیشرفت وپیچیدگی های خاصی برخوردار هستند و روابط آن تکیه خاصی بر روابط تاریخی گسترده وضرورت های اقتصادی وتمایل های سیاسی در تشکیل نظام سیاسی چند بعدی وچند قطبی دارد. با این حال این مشارکت هرگز از یک همپیمانی فراتر نرفته است وحتی می توان آنرا تجسم بخش مجموعه ای از منافع مشترک بین دو طرف توصیف کرد.
چین که به تازگی از چند دهه انزوای بین المللی خارج شده سعی دارد خود را از تبعات عقده های حقارت برهاند ، از اینرو به دنبال نقشی منطقه ای و بین المللی برای خویش است که بیانگر وزنش بوده ومنعکس کننده اهدافش باشد. جون گیتنگز که یک مورخ است در این رابطه می گوید : پکن مدتهای مدید نشانگر قدرتی بالفعل بود و نقشی را ایفا می کرد که در بیشتر اوقات پایین تر از وزن حقیقی خویش در سیاست های بین المللی بود. چین وایران دراینکه تجارب تاریخی مشابهی را بعد از فروپاشی سلسله های پادشاهی پیشینه دار پشت سر گذاردند با یکدیگر مشترک هستند. همچنین اهداف معاصر دو دولت وبخصوص نگرانی آنها از قدرت های بیگانه ای که سعی در محروم کردنشان از جایگاهی که در جهان حق آنان است دارند نیز آنها را با یکدیگر در یک چارچوب قرار می دهد. اکثر رهبران چینی وایرانی بر این باورند که نظام فعلی حاکم در جهان که بر پایه بر سلطه قدرت هاست بسیار غیر منصفانه است از اینرو بیشتر دلمشغولی و توجه خود را به حفظ استقلال و پایبندی به حاکمیت خود معطوف داشته اند. علاو بر آن چین سعی در یافتن جای پایی در منطقه است و از اینرو ناخرسندی روز افزون خود را از حضور آمریکا در آن اعلام می دارد. چین با این اقدام خود امیدوار است که به شکل آرام وخزنده ای به چالش با نفوذ آمریکا در منطقه خاور میانه و در کنار آن در آفریقا و آمریکای لاتین بپردازد، پکن این مهم را از طریق تلاش های دیپلماتیک وتقویت روابط و ارتباطات بین ملل وتوسعه شبکه فعالیت ها و سرمایه گذاری ها انجام می دهد و به این شکل چهره اهداف جهانی چین را نمایان می سازد.
در این چارچوب چین از امتیاز ویژه عدم به دوش کشیدن بار استعمارگری بهره مند است . چینی ها با اجتناب از دخالت مستقیم و به کارگیری راهبرد نفوذ غیر مستقیم وسعی در ایجاد ارتباط با کشورهایی که غربی ها به دنبال منزوی کردن آن هستند مانند کره شمالی و زیمبابوه خود را بعنوان شریک جذابی برای ایران که خود را در معرض اتهامات روز افزون جامعه جهانی یافته نشان داده است. با این حال اولویت های اصلی پکن تامین نیازهای اقتصاد چین است که بشدت در حال رشد است و نیاز مستمر و روز افزونی که به انرژی دارد ، علاوه بر آن سعی دارد روابط خود را با بزرگترین شریک تجاری خود و مهمترین ضامن اقتصادی اش یعنی ایالات متحده همواره خوب نگه دارد. چین همچنین فشارهایی را از سوی ایالات متحده بعنوان طرف مسئول در امور بین المللی تحمل می کند. رای چین علیه ایران و کره شمالی در شورای امنیت و ادامه سکوت در رابطه با جنگ در عراق همه شواهدی بر رویکرد ممتنع پکن دارد و بیانگر آن است که این کشور سعی در حمایت از خود در مقابل دیدگاه های یکپارچه بین المللی در رابطه با این مسایل است. با همین قدرت پکن بر این باور است که استقرار داخلی اش بر ادامه رشد و توسعه اقتصادی اش استوار است واین مهم تنها از طریق تامین نیاز روز افزونش از انرژی قابل تحقق است.
شکل گیری نقش چین
شکل گیری جایگاه چین از طریق افزایش میانگین رشد اقتصادی به 10 درصد در سال طی 15 سال گذشته محقق شد ، در سال 2006 چین هفت میلیون بشکه نفت در روز مصرف کرد ، که این مقدار معادل یک سوم میزان مصرف آمریکاست که 8/20 میلیون بشکه در روز است. همچنین پیش بینی می شود که حجم مصرف چین سالانه یک میلیون بشکه در روز افزایش یابد. در این چارچوب سازمان انرژی جهانی پیش بینی می کند با فرا رسیدن سال 2030 واردات نفتی چین با واردات آمریکا همطراز گردد. همچنین تا 15 سال قبل از آن یعنی در سال 2015 میلادی 65 درصد از نیازهای انرژی چین از خارج تامین خواهد شد که با فرا رسیدن سال 2030 این رقم 80 درصد را به خود اختصاص خواهد داد. مسئله به خودی خود باعث می شود تا دولتمردان چینی منابع تامین کننده امنی را برای این نیاز خود از نفت تامین کنند ، که در این چارچوب چین امروزه 61 درصد از واردات خود را از کشورهای خاور میانه دریافت می کند. کمیته توسعه واصلاحات ملی چین در این رابطه در گزارشی تاکید می کند که نفت در سال 2010 بین 4/51 و 6/52 درصد از نیازهای انرژی چین را به خود اختصاص خواهد داد که به خودی خود بیانگر 1/29 درصد افزایش در مقایسه با سال 2000 میلادی است . همچنین میزان مصرف چین از گاز طبیعی هم به سرعت در حال افزایش است به نحوی که پیش بینی می شود از صفر در 2000 میلادی به 20 تا 25 میلیون متر مکعب در سال 2010 برسد. در واقع این افزایش حجم نیازمندهای مشکلات داخلی چین را افزایش می دهد، حوادث وتحولاتی که در منطقه گواندونگ وینان رخ داد یک هشدار جدی برای رهبری چینی است ، افزایش تقاضا برای انرژی باعث کاهش تامین نفت وافزایش میانگین تورم گردید. این مسئله باعث بسته شدن 128 پمپ بنزین در شهر شینزن در اوت گذشته گردید ، علاوه بر آن افزایش شمار اتومبیل هایی که در مالکیت شهروندان چینی قرار دارد به رقم 130 میلیون اتومبیل در سال 2020 باعث می شود تا نیازهای اضافی سوخت هم مزید بر علت شود.
ارتباطات انرژی
در نتیجه این افزایش بزرگ در تقاضا برای انرژی چین همچنان به تکاپوی خود برای توسعه مشارکت های خود در انرژی با کشورهای دیگر افزود. ایران اکنون مرکز ثقل مهمی در ساختار امنیت انرژی چین محسوب می شود. ایران ابتدا در سال 2005 در رتبه سوم از نظر کشورهای صادر کننده نفت به چین بود و تنها 14 درصد از نیازهای وارداتی نفت چین را تامین می کرد، اما بعد از امضای سلسله توافقنامه هایی که اخیرا انجام گرفت ، و در پی به آن خواهیم پرداخت ، ایران به یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت به چین مبدل شد. این مسئله تحقق بخش هدف تهران است که وزیر نفت سابق ایران بیژن زنگنه در مورد آن سخن گفت.
او در سال 2004 در این رابطه به خبرنگاران گفت : ژاپن بزرگترین وارد کنندن نفت ما محسوب می شود ، این مسئله علل تاریخی دارد ، اما ما مایل هستیم که اولویت را به صادرات به چین بدهیم. گرایش ایران به سوی چین مسئله تعجب آوری نیست ، بر اساس تحلیل مجله نفت وگاز میزان ذخایر نفتی که ایران در اختیار دارد 8/125 میلیارد بشکه است که حدود 10 درصد از کل ذخایر نفت جهان است. همچنین ایران 940 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی در اختیار دارد که 16 درصد از کل ذخایر نفت جهان محسوب می شود که این ذخایر در محاسبات نفتی به معنای 155 میلیارد بشکه نفت است. علاوه بر آن نبود رقابت غربی وآمریکایی در مراکز نفتی ایران که به دلیل تحریم های اعمال شده از سوی آمریکا علیه ایران و ممنوعیت حضور شرکت های آمریکایی درآن است باعث شد تا شرکت های چینی و روسیه برتری وارجحیت واضحی نسبت به دیگر شرکت ها در این صحنه داشته باشند. از دهه نود از قرن بیستم شرکت های چینی در مراکز نفتی دریای خزر حضور پیدا کردند و احداث خط لوله بندر نکا به سواحل جنوبی دریای خزر را بخشی از شواحل شمالی ایران است انجام دادند.