اهلیت
منظور از اهلیت در اینجا، اهلیت استیفاء یا توانائى قانونى براى اعمال و اجراء حقوق مدنى است. همهٔ انسانها به حکم طبیعت و خلقت خدادادى داراى حقوق هستند ولى بعضى از انسانهاى صاحب حق ممکن است به دلایلى توانائى اعمال و اجراء حقوق خود را نداشته باشند. در مادهٔ ۱۲۰۷ قانون مدنى آمده است: اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق خود ممنوع هستند:
- صغار
- اشخاص غیررشید
- مجانین.
بنابراین اشخاصى را که توانائى و صلاحیت لازم براى اجراء و اعمال حقوق مدنى خود ندارند، محجور (ممنوع) مىنامند. به همین جهت جامعه و قانون به حمایت از آنان برمىخیزد و از راه تعیین ولّى یا قیم و سرپرست، آنان را در اعمال و اجراء حقوق مدنى آنها یارى مىدهد تا حقى از آنان ضایع و سلب نشود.
- اهلیت بیمهگر:
براى اشتغال به امور و فعالیتهاى بیمهاى قانون شرایطى را پیشبینى کرده است. چنانکه مادهٔ ۳۱ قانون تأسیس بیمهٔ مرکزى ایران و بیمهگرى مىگوید: ”عملیات بیمه در ایران بهوسیلهٔ شرکتهاى سهامى عام ایرانى که کلیهٔ سهام آنها با نام بوده و با رعایت این قانون تجارت به ثبت رسیده باشند انجام خواهد گرفت“.
بنابراین بیمهگرى که فاقد پروانهٔ تأسیس و فعالیت در رشتههاى بیمه باشد فاقد اهلیت قانونى براى اشتغال به اعمال و فعالیتهاى بیمهاى است و اگر به صدور بیمهنامه یا قرارداد بیمه اقدام کند، قرارداد او از درجهٔ اعتبار ساقط است. همچنین اگر بیمهگرى ورشکسته باشد از تاریخ توقف، از مداخله در امور مالى و حقوق مالى خود ممنوع است و حق انعقاد قرارداد صلح را ندارد (آشکار است که این منع قانونى تنها از جهت حفظ حقوق بستانکاران تاجر ورشکسته است و نه از جهت عدم اهلیت قانونى تاجر).
- اهلیت بیمهگذار:
بیمهگذار ممکن است شخص حقیقى یا حقوقى باشد. در صورتىکه بیمهگذار شخص حقوقى باشد (سازمانها و مؤسسههاى دولتى و خصوصى، شرکتها، انجمنها و ...) باید شرایطى را که قانون براى تشکیل مؤسسهها، بنگاهها و نهادها لازم و ضرورى مىداند داشته باشد. اینگونه اشخاص در حدود اساسنامه و اختیار قانونى خود توانائى و اهلیت انعقاد قرارداد و عقد (از جمله عقد صلح) را دارند. اما در صورتىکه بیمهگذار شخص حقیقى باشد باید داراى اهلیت استیفاء یا توانائى قانونى براى اجراء حقوق خود باشد، بنابراین شخصى که در ردیف محجوران (صغیر، سفیه، مجنون) باشد بهعلت منع قانونى نمىتواند عقدى را منعقد کند. در اینصورت ولّى یا قیم یا سرپرست قانونى به نمایندگى از شخص محجور اقدام به بستن قرارداد (از جمله قرارداد صلح) مىکند. بنابراین شخص محجور نه مىتواند قرارداد بیمه منعقد کند و نه اهلیت مصالحه و سازش در مورد خسارت وارد شده را دارد. بستن هرگونه قرارداد بیمه یا توافق او در مورد میزان خسارت از درجهٔ اعتبار ساقط است. به همین جهت بیمهگران بههنگام انعقاد قرارداد (بررسى پیشنهاد بیمه و قبول آن) یا در موقع تصفیهٔ خسارتها و دریافت رسید (مفاصا حساب) باید به سن و سال و احوال شخصیتى طرف توجه کنند. این موضوع بهویژه در مورد خسارتهاى بدنى (بیمهٔ حوادث اشخاص و بیمهٔ شخص ثالث) در حالتىکه عاقد قرارداد بههنگام بستن قرارداد بیمه سالم بوده ولى در موقع درخواست خسارت بهعلت حادثهاى دچار اختلال مغزى و روانى شده باشد، شایان توجه است.
همچنین در صورتىکه معلوم شود درخواستکننده و گیرندهٔ خسارت مالى (اموال منقول و غیرمنقول) تاجر ورشکستهاى است (صدور حکم ورشکستگى با دادگاه است)، مصالحهٔ او از درجه اعتبار ساقط است. چنانکه در مادهٔ ۴۱۸ قانون تجارت آمده است: ”تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتى آنچه ممکن است در مدت ورشکستگى عاید او گردد ممنوع است. در کلیهٔ اختیارات و حقوق مالى ورشکسته که استفاده از آن مؤثر در تأدیه دیوان او باشد مدیر تصفیه، قائممقام ورشکسته بوده و حق دارد بهجاى او از اختیارات و حقوق مزبور استفاده کند“.
همچنین مادهٔ ۴۲۳ قانون تجارت بعضى از معاملههائى را که تاجر بعد از توقف خود مىکند باطل و بىاعتبار مىداند. بهطور مثال هر مصالحهٔ نامتعادل و حیلهگرانه، ”صلح محاباتى“، هرگونه نقل و انتقال بدون عوض چه مال منقول باشد یا غیرمنقول، هر تأدیهٔ قرض و بدهى و هر معاملهاى که به ضرر بستانکاران او تمام شود.