چکیده :
هدف عمده این مقاله بررسى کاستیهاى قوانین موجود در مبارزه با جرایم مربوط به مواد مخدر است.
از آنجا که رابطه معنادارى بین اعتقاد به حرمت مصرف مواد مخدر و عدم اعتیاد وجود دارد، همچنین مبانى و نگرشهاى فقهى در تدوین قوانین کشور بى تأثیر نیست، بخش اول مقاله به بیان اقوال و مستندات فقهى در مورد مواد مخدر پرداخته و ضمن مقایسه اجمالى بین دیدگاههاى اهل سنت و فقهاى شیعه، حکم شرعى آن را از زبان فقها بیان مىکند.
بخش بعدى مقاله به بررسى قوانین قبل از انقلاب اختصاص دارد که در آن بیشتر سیاستهاى کیفرى، شرایط حاکم و پیامدهاى مصوبات در مقاطع مختلف مورد توجه قرار گرفته است.
بخش پایانى که عمده مباحث مقاله را تشکیل مىدهد، به سیر قانونى برخورد با مواد مخدر در پس از انقلاب اختصاص یافته است.
در این بررسى اجمالى، تمرکز عمده بر قوانین و مصوبات فعلى است که ضمن بیان مزایاى این مقررات، نواقص و تناقضهاى موجود را در آنها یادآور شده و در پایان راهکارهایى براى تدوین قوانین جامعتر براى مبارزه جدى با اعتیاد و مواد مخدر، ارائه مىدهد.
مقدمه
در گزارشى از اینترپول، مقدار تریاک تولید شده در افغانستان در سال 1997 حدود 3800 تن برآورد شده است
(2) و بر اساس گزارش برنامه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل، افغانستان به تنهایى 50% هروئین موجود در جهان و 80% هروئین در اروپا را تأمین مىکند.(3) در سال 1999 افغانستان 42درصد کشت جهانى خشخاش و 79 درصد تولید جهانى تریاک را به خود اختصاص داد(4) و وجود 1925 کیلومتر مرز مشترک با دو کشور تولید کننده و صادر کننده مواد مخدر، بحران اعتیاد را در ایران با مشکلات مضاعفى مواجه ساخته است چرا که ایران نزدیکترین راه براى قاچاق مواد مخدر به ترکیه و مسیر بالکان به شمار مىرود.(5)
وجود چنین وضعیت جغرافیایى موجب شده است 54% از زندانیان ایران رابطه مستقیم با مواد مخدر داشته باشند و درصد بالایى از جرایم دیگر از جمله سرقت به دلیل اعتیاد به مواد مخدر ارتکاب یافته باشد.(6) افزایش تعداد معتادان، کاهش سن اعتیاد و فراگیر شدن اعتیاد و تسرى آن حتى به خانمهاى خانهدار(7) و دست به دست هم دادن عوامل فردى، خانوادگى و اجتماعى مختلف براى عمق بخشیدن به بحران اعتیاد، شرایط و وضعیت بسیار نابه سامانى را براى کشور ما فراهم آورده است.
از این رو ضرورى مىنماید از ابعاد مختلف این مسأله بررسى و راه حلهایى براى ریشهکن کردن آن اندیشه شود.
از آنجا که اعتقادات دینى در کاهش جرایم تأثیر به سزایى دارد(8) وهمچنین به موجب اصل چهارم قانون اساسى انطباق با شرع از شرایط تصویب قوانین ایران به شمار مىرود، ابتدا به بررسى موضع شرع در برابر مواد مخدر پرداخته سپس قوانین مرتبط با آن و سیاستهاى کیفرى را در طول قانون گذارى در ایران بررسى مىکنیم.
استعمال مواد مخدر از دیدگاه شرع
امروزه درصد بالایى از مسلمانان استعمال مواد مخدر را مباح یا مکروه مىپندارند از این رو در استعمال آن تسامح مىورزند، در حالى که اگر اعتقاد به حرمت همچون اعتقاد به سایر مسکرات در بین مسلمانان رواج مىیافت مواد مخدر به سادگى نمىتوانست جوامع اسلامى را فرا گیرد.
اغلب علما و صاحب نظران اسلامى هم از آن به عنوان یک پدیده زشت اجتماعى و داراى اثر زیانبار یاد کردهاند و مباحث مبنایى دال بر حرمت شرعى آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است بر همین اساس در بند 5 قطعنامه اولین سمینار بررسى مسائل اعتیاد(2725 اردیبهشت 1364) بر شناساندن حرمت شرعى مواد اعتیاد آور تأکید شده است.(9)
گفتنى است در شبهات تحریمى مادامى که دلیل بر حرمت اقامه نشده باشد، عموم فقها قائل به حلیتاند و براى آن «سیگار کشیدن» را مثال مىآورند.
بنابراین حرام بودن مصرف مواد مخدر نیاز به دلیل خاص دارد.
به اعتقاد بسیارى از فقها ملاک حرمت در این موارد، تحقق ضرر است و چه بسا در مواردى که ضرر نداشته یا ضرر آن اندک و قابل تسامح عقلایى باشد، نتوان قائل به حرمت شد.
ادلهاى که از نظر فقهى مىتواند مستند حرمت مواد مخدر باشد بدین شرح است:
آیات قرآن که از آن جمله است:
الف) «وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ»(10)
با این استدلال که چون مواد مخدر جزء خبائث و اشیایى است که انسان از آن نفرت دارد، به صراحت این آیه حرام است.
چنان که پیداست این استدلال در صورتى درست است که جزء خبائث بودن مواد مخدر از مسلمات باشد، حال آن که اشخاص معتاد بى آن که نفرت از آن داشته باشند
با این استدلال که چون مواد مخدر جزء خبائث و اشیایى است که انسان از آن نفرت دارد، به صراحت این آیه حرام است.
چنان که پیداست این استدلال در صورتى درست است که جزء خبائث بودن مواد مخدر از مسلمات باشد، حال آن که اشخاص معتاد بى آن که نفرت از آن داشته باشند، آن را امرى مطلوب مىپندارند و حتى در نظر عرف اعتقاداتى از این قبیل وجود دارد که: «تریاک از سن پنجاه به بالا نه تنها ضرر ندارد، بلکه مفید هم هست»، «در علاج مرض قند سودمند است»، «تنها درمان بیمارانى است که از ناراحتى قلبى رنج مىبرند»، «بهترین داروى خواب آور براى نوزادان است»(11) بنابراین، از مصادیق خبائث به شمار آمدن مواد مخدر روشن نیست و نمىتوان به استناد این آیه آن را حرام به شمار آورد.(12) ب) «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ»(13) استدلال به این آیه بر این مبنا استوار است که استعمال مواد مخدر موجب مىشود انسان خود را به هلاکت افکند.
با وجود این در استعمال اندک چون هلاکت صدق ندارد، نمىتوان آن را مشمول آیه و در نتیجه حرام دانست.
ج) «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»(14) طریق استدلال چنین است که هر چند در استعمال مواد مخدر نفعى هم مىتوان لحاظ کرد ولى به دلیل آن که ضرر آن بیش از نفع آن است، محکوم به حرمت است.
بدیهى است این استدلال در صورتى کافى خواهد بود که هر چیزى ضررش بیش از نفعش بود حرام باشد، در حالى که آیه به خصوص خمر و میسر نظر دارد و تسرى آن به سایر موارد تنها مىتواند شبهه حرمت ایجاد کند نه آن که دلیل قطعى بر حرمت به حساب آید.
همچنین آیاتى از قرآن کریم به استفاده از رزق حلال و طیب دستور مىدهند(15) و بر این اساس چنین استدلال شده است که چون به کارگیرى مواد مخدر خارج از رزق حلال است، از نظر شرع ممنوع مىباشد به این بیان که «در حلال و طیب نبودن مواد مخدر کمترین تردیدى وجود ندارد»(16) و نیز گفتهاند طبق آیه «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ »(17) فقط طیبات حلال است و طیب آن چیزى است که براى بدن مفید باشد.
نهى انسان از ساختن حرام از حلالها(18) تحریم خبائث و اجتناب از آنها(19) و حرمت تبذیر و اسراف(20) که در آیات قرآن بر آنها تأکید شده است نیز از نظر برخى بر حرمت بهرهگیرى از مواد مخدر دلالت دارند.(21) با این همه هیچ یک از آیات فوق بر حرمت استعمال مواد مخدر در حد اندک و به صورت تفننى دلالتى ندارد و تا چنین حرمتى طبق دلیل محکم ثابت نشود، در موارد تردید حکم حلیت جارى است.(22) بله، استعمال مواد مخدر در حد بالاتر به گونهاى که آثار زیانبار آن محسوس باشدـ چنان که غالباً در اشخاص معتاد چنین است ـ بىتردید مشمول برخى از آیات فوق و محکوم به حرمت خواهد بود.
علاوه بر آیات، از آنجا که کاشت و استعمال مواد مخدر سابقهاى طولانى و حتى قبل از اسلام دارد، روایاتى نیز در مذمت مصرف این گونه مواد وجود دارد که به برخى از آنها اشاره کنیم: 1ـ از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل شده است: «من احتقر ذنب البنج فقد کفر»(23) هر کس گناه استعمال بنگ را سبک بشمارد، کافر شده است.
2ـ در نقل دیگرى آمده است: «سلموا على الیهود و النصارى و لا تسلموا آکل البنج»(24) بر یهود و نصارى سلام کنید ولى بر کسى که بنگ استعمال مىکند، سلام نکنید.
3ـ در روایتى دیگر از آن حضرت مىخوانیم: «من اکل البنج فکانما هدم الکعبه سبعین مره و کانما قتل سبعین ملکاً مقربا و کانما قتل سبعین نبیاً مرسلاً و کانما احرق سبعین مصحفاً و کانما رمى الى الله سبعین حجراً و هو ابعد من رحمه الله من شارب الخمر و آکل الربا و الزانى والنمام»(25) هر کس بنگ استعمال کند همانند کسى است که خانه کعبه را هفتاد بار خراب کرده هفتاد ملک مقرب را کشته و هفتاد پیامبر مرسل را به قتل رسانده باشد و همچون کسى است که هفتاد قرآن را سوزانده و...
.
چنین کسى از رحمت خدا از شراب خوار، ربا خوار، زانى و سخن چین هم دورتر است.(26) برخى از فقها از روایات یاد شده استفاده حرمت کردهاند و بدیهى است وقتى استعمال بنگ و حشیش حرام باشد، استعمال دیگر مواد مخدر هم به طریق اولى حرام خواهد بود.
با وجود این، این احتمال نیز بعید نیست که روایات فوق به مضرات مواد مخدر توجه کرده و براى دورى از آن به توصیه اخلاقى پرداختهاند چنان که گاه حاضر نشدن در نماز جماعت هم با همین تعبیر «لاتسلموا على الیهود والنصارى» از زبان پیامبر مورد سرزنش قرار گرفته است و بر همین اساس نمىتوان صرفاً به استناد این قبیل روایات به حرمت مطلق استعمال مواد مخدر ملتزم بود.
با وجود این روى آوردن به مواد مخدر در صورتى که مشمول ادله ضرر و زیان بر نفس باشد، به دلیل کافى بودن ادله حرمت ضرر، بى تردید حرام خواهد بود و فتاواى فقها مبنى بر حرمت نیز بر همین اساس است.
بنابراین، اگر چه در گذشته فقها به تحریم مطلق مصرف مواد مخدر فتوا نداده و آن را منوط به تحقق ضرر کردهاند،(27) ولى اکنون که ضرر داشتن آن بر همه آشکار شده است، در حرمت آن تردیدى باقى نمىماند.
تا جایى که آیت الله فاضل لنکرانى تصریح کردهاند که: «کشیدن تریاک و لو اینکه اطمینان به عدم اعتیاد هم در آن باشد جایز نیست» یا آیت الله گلپایگانى ضمن فتواى صریح به حرمت استعمال تریاک، حشیش و مواد مخدر، استعمال تفریحى آن را در صورتى که شخص در معرض اعتیاد قرار گیرد، حرام مىدانند.(28) فتاواى دیگر فقها در این خصوص به این شرح است: آیت الله بروجردى (14 ربیع الاول 1377) همیشه نوشتهام مقتضى است مسلمین بلکه تمام عقلا از این سموم مهلکه خود را نجات دهند».(29) امام خمینى: «جلوگیرى از خرید و فروش و پخش این طور مواد، بى اشکال، لازم است از نظر شرع هم باید این کار بشود»(30) و در جواب از سوءال فروش هروئین و فروش آن به معتاد یا غیر معتاد نوشتند «جایز نیست و فرق نمىکند».(31) شهید مرتضى مطهرى هم از باب مفسده داشتن و ضررداشتن تریاک حکم شرعى آن را حرام مىدانند.(32) در میان فقهاى اهل سنت نیز فتواى به تحریم استعمال حشیش و بنگ سابقهاى طولانى دارد.(33) در این که مصرف کننده مواد اعتیاد آور بر چه اساسى قابل مجازات است سه نظر در میان آنان به چشم مىخورد: الف) عدهاى با استناد به «کل مسکر خمر و کل خمر حرام» و «نهى النبى عن کل مسکر و نقر»، مواد مخدر را در زمره مسکرات قرار داده و به نجس بودن، حرمت و مشمول حد شدن مرتکب آن فتوا دادهاند و مقدار حد را 40 یا 80 ضربه شلاق دانستهاند(34) و بر همین اساس گفتهاند هم قاعده درء (که مختص حدود است) در آن جارى است و هم توبه از عوامل مخففه به شمار مىآید.(35) در عربستان سعودى، نظر شریعت اسلام در مورد مواد مخدر چنین اعلام شده است: «حکم مواد مخدر، حکم خمر است از نظر خرید و فروش، وجوب حد، نجاست و عدم جواز به کارگیرى آن براى معالجه.
و از جمله مواد مخدر است توتون و تنباکو و هرگونه بهرهورى از آنها مثل دود کردن و بوییدن، تزریق و بلعیدن موجب اقامه حد است که هشتاد یا چهل ضربه تازیانه خواهد بود».(36) ب) گروهى دیگر، خریدار، فروشنده و حتى کسى را که مواد مخدر را استعمال مىکند، مستحق مجازات محارب دانستهاند که عبارت است از قتل، بهدار آویختن و...(37)، ولى مجلس هیئت کبار علما در عربستان سعودى در قرار شماره 238 فقط قاچاقچى مواد مخدر را در حکم محارب دانسته است.(38) جـ گروه سوم، ضمن فتواى به حرمت مواد مخدر و حرمت معالجه با آن جز در موارد ضرورى، نسبت به کسى که آن را استعمال کند، قائل به تعزیر شدهاند.(39) براى نمونه، شربینى هر آنچه را که موجب زوال عقل شود از موجبات تعزیر مىداند (نه حد) و براى آن استعمال حشیش و بنگ را مثال مىآورد.(40) یا، حصنکى به حرمت مصرف بنگ وحشیش حکم کرده و مىگوید حرمت آن کمتر از حرمت خمر و موجب تعزیر است.(41) جمع بندى مسأله وجوب جلوگیرى از ضرر در فقه شیعه و اهل سنت به حدى اهمیت دارد که فقها در مواردى مثل روزه با احتمال ضرر وجوب آن را منتفى دانسته و حتى به حرمت آن فتوا دادهاند.
از این رو در مورد مواد مخدر در جایى که ضرر آن قطعى است به یقین استعمال آن حرام خواهد بود.
در مورد حکم وضعى خرید و فروش هم حضرت امام در جواب استفتایى مرقوم فرمودند: «تخلف از منع دولت نباید بشود ولى حکم وضعى ندارد» و در مورد مجازات قاچاقچیان و در نظر گرفتن حکم اعدام، آن را منوط به صدق افساد فى الارض دانسته و فرمودهاند: «فساد در صورتى است که مواد مخدر پخش شود به طورى که موجب ابتلاى بسیارى شود یا به قصد این عمل یا با علم این اثر».(42) این در حالى است که فقهاى اهل سنت نه تنها به تحریم مطلق مواد مخدر ملتزم شده بلکه آن را به استعمال دخانیات هم سرایت دادهاند و به دلیل الحاق این مواد به مسأله خمر، خرید و فروش آنها را هم باطل دانسته و تصریح کردهاند که صدقه و زکات و حج با این اموال، مردود است.(43) مبارزه با اعتیاد در ایران در ایران مبارزه براى مصرف غیر طبى تریاک، براى اولین بار در سال 939 ق.
به فرمان شاه طهماسب اول صورت گرفت و به قول اسکندر بیک ترکمان، پانصد تومان تریاک فاروق را که در انبار شاهى بود به «شبهه حرمت» در آب روان حل کردند.(44)در این گزارش دو نکته قابل توجه است: یکى این که بحث شبهه حرمت مطرح است نه قطع به حرمت و دیگر آن که با دید حرمت شرعى به مبارزه با آن بر مىخیزند و جالبتر آنکه به جاى برخورد با معتادان سعى در از بین بردن زمینه اعتیاد دارند.
این دید مذهبى در قرن یازدهم هجرى تغییر یافته و در زمان شاه عباس کبیر در سال 1621 م فرمانى براى منع استعمال آن و مجازات شدید براى متخلفین صادر مىشود که فقط مدت کوتاهى اجرا مىشود(45) و مصرف مواد در بین ایرانیان افزایش یافته و اعتیاد رواج مىیابد تا جایى که قارونیه در 1629م از عادات ایرانیان در مورد استعمال تریاک اظهار شگفتى مىکند.(46) قدم بعدى در مبارزه را مىتوان دوران صدر مشروطیت دانست که در این زمان فتاواى علما، گفتار شاعران و روزنامهها و مجلات براى مبارزه با مواد مخدر بسیج شد و کسى چون حاج ملا على گنابادى با نوشتن کتاب «ذوالفقار»(47) با استفاده از آیات کوشش زیادى در زمینه بیان جنبه حرمت مواد مخدر نمود.
در این موقع، هم معتاد از این نظر که امرى خلاف شرع را مرتکب شده بود، مجرم و قابل مجازات تلقى مىگردید و هم با جنبه شرعى دادن به مسأله قدمى در فرهنگ سازى جامعه براى مبارزه با مواد مخدر برداشته شد.
پس از این، دوران قانونگذارى و مسأله سیاست جنایى در بر خورد با معتادان مطرح مىشود که بر سه محور دور مىزند: 1.
معتاد بیمار است و کسى است که قربانى جرم است نه مجرم.
2.
معتاد مجرمى است که مستحق مجازات نیست، زیرا در شکل گیرى جرم نقش داشته، ولى پس از اعتیاد باید به جاى مجازات به اقدامات تامینىدست زد.
3.
معتاد مجرم وقابل مجازات است.(48) قانون گذارى در زمینه مواد مخدر را در قالب قوانین قبل و پس از انقلاب مىتوان بررسى کرد.
از آنجا که بسیارى از این قوانین منسوخ است تنها از این لحاظ که سیاست کنونى ایران را در زمینه مواد مخدر آشکار ساخته و به کاستیها و پى آمدهاى هر دوره قانون گذارى پرداخته شود، قوانین قبل از انقلاب را به اجمال بررسى کرده و عمده مباحث را بر قانون فعلى و بیان کاستیها و احیاناً امتیازات آن متمرکز مىکنیم.
روشن است توجه به سیاستها و برنامهها از این نظر مفید است که در شرایط فعلى هم از تجربههاى آن دوران مىتوان استفاده کرد و هم از کاستیها و نواقص جلوگیرى مىشود.
الفـ دوران قبل از انقلاب 1ـ از ابتدا تا سال 1334 (سیاست کنترل) نخستین قانون مصوب در زمینه مواد مخدر «قانون تحدید تریاک» مصوب 23/12/1289 است که نکات عمده در این قانون 6 مادهاى بدین شرح است: 1.
وضع مالیات براى تریاک (ماده1).
خرید سوخته تریاک و تهیه شیره از آن (ماده2).
پیش بینى مدت هفت سال براى از بین بردن زمینه مصرف تریاک (ماده4).
4.
در نظر گرفتن تسهیلات معافیت از مالیات براى تریاکى که از کشور خارج مىشود (ماده5).
5.
در این قانون سه نقص عمده وجود داشت که با هدف تحدید تریاک (عنوان قانون) در تضاد بود: الفـ خرید سوخته تریاک خود نوعى تشویق براى مصرف آن بود.
ب ـ معافیت از مالیات هم صادرات آن را تشویق مىکرد که لازمه آن تولید یا وارد ساختن مواد مخدر و در نتیجه رواج مواد مخدر در کشور بود.
ج ـ با پیش بینى مدت هفت سال، عملاً در این مدت رواج مواد مخدر به رسمیت شناخته شد.
این وضعیت، یعنى رسمیت دادن به ترویج مواد مخدر ادامه داشت تا این که براى اولین بار ماده 275 قانون مجازات عمومى در سال 1304، استعمال علنى تریاک و الکل و سایر مواد مخدر را جرم دانست.
پس از آن «قانون انحصار دولتى تریاک» در 26 تیر 1307 به تصویب شوراى ملى رسید این قانون نیز با آن که در صدد بود تولید و توزیع تریاک را زیر نظارت و در انحصار دولت قرار داده و در مدت ده سال با کم کردن یک دهم از مصرف داخلى در هر سال، استعمال تریاک در موارد غیر طبى در کشور ممنوع گردد، به دلایل زیر در برآورده ساختن اهداف خود ناکام ماند: 1.
تحویل سوخته تریاک به دولت (ماده 10) خود نوعى تشویق به اعتیاد بود.
طبق ماده 12 این قانون مسافران حامل تریاک که به سر حدات وارد مىشدند اگر بیش از یک مثقال را گزارش نمىدادند، حکم قاچاق به آن تعلق مىگرفت و به نظر مىرسد هدف از این مقرره چیزى جز دریافت حق گمرک نبوده است.
طبق ماده 15 دولت مکلف شد با کسر یک دهم از مصرف داخلى در هر سال، در مدت 10 سال استعمال تریاک را در تمام مملکت متروک کند ولى همین تجویز استعمال 10 ساله خود حرکتى بود به سوى مسأله اعتیاد.
تبصره ماده 15 مقرر مىکرد «موءسسه انحصار براى ورود تریاک از خارجه هیچ اجازه نخواهد داد مگر آن که اطمینان حاصل نماید که به مصرف داخلى نخواهد رسید» و این نوعى تشویق به ترانزیت مواد مخدر بود.
مى توان گفت «در این دوران.
چون تریاک یک منبع درآمد ملى محسوب مىشد و صادرات قانونى و غیر قانون آن سهیم در تأمین ارز خارجى براى کشور بوده، هیچ یک از قوانین مصوب کوچکترین اثر در اجراى هدف ننمود و دولت وظیفهاى در درمان معتادان به عهده نگرفت».(49) قدم بعدى در قانون گذارى، تصویب «قانون مجازات مرتکبین قاچاق تریاک» در 16 مرداد1307 بود که با هدف مبارزه با صادرات و واردات تریاک بدون اذن دولت، به تصویب کمیسیون عدلیه مجلس شورا رسید.
این قانون نیز گر چه به ظاهر قدمى به جلو براى مبارزه با اعتیاد بود، اما به دلایل زیر توانست این هدف را برآورده سازد: 1.
طبق ماده 6، حمل و نگه دارى سوخته تریاک تا 16 مثقال مجاز بود و براى بیش از این مقدار جریمه مالى در نظر گرفته شده بود.
علاوه بر این که تجویز کمتر از 16 مثقال تریاک، خود نادیده گرفتن استعمال تریاک براى تهیه سوخته بود و مىتوانست یک سهل انگارى قانونى و دولتى ، براى ترویج اعتیاد به شمار آید.
طبق ماده 6 داشتن بیش از 16 مثقال تریاک، در هر مثقال یک قران جزاى نقدى در نظر گرفته شده بود ولى در خود تریاک این جریمه عبارت بود از دو قران و پانصد دینار (ماده 2) این در حالى است که سوخته تریاک خطرى بیش از خود تریاک به همراه دارد و همین سیاست موجب شد قاچاق سوخته تریاک رواج یابد.
به دلیل پیش بینى مجازات نقدى و ضبط شیره و آلات و ادوات، و نه مجازات دیگر، دامنه شیرهکشى وسعت یافت و شیره خانههاى متعددى در سطح کشور تأسیس شد.
از قوانین و مصوبات دیگر در این دوران مىتوان از قانون تخفیف باندرول تریاک (مصوب14/2/1302)، قانون طرز جلوگیرى از قاچاق تریاک (مصوب 3/9/1308)، قانون اصلاح قانون انحصار دولتى تریاک (مصوب4/5/1311)، قانون مجازات مرتکبین قاچاق (مصوب29/12/1312)، نظامنامه هیئت وزیران (مصوب 25/4/1313)، قانون اصلاح بعضى از مواد قانون مرتکبین قاچاق (مصوب 14/3/1319) و تصویب نامههاى هیئت وزیران (مصوب 18/6/1325 و 2/9/1326) در رابطه با مواد مخدر نام برد که هر یک سعى در ساماندهى تولید و توزیع تریاک داشتند و چنانکه اشاره شده به دلیل سود دهى فراوان تجارت مواد مخدر و داشتن درآمد مالى، هدفى جز سود فراوان دولت در میان نبود و تمام این حرکتهاى ظاهرى مىتوانست بر میزان معتادان بیفزاید.
2ـ از سال 1334 تا انقلاب (سیاست تولید و توزیع دولتى) چنان که اشاره شد تا قبل از سال 1334 به دلیل قانونى بودن تولید، توزیع و ترانزیت مواد مخدر هر چند به صورت محدود و تحت نظارت دولت، شمار معتادان به دلیل دسترسى به مواد اعتیاد آور رو به فزونى بود و در واقع مصوبههاى آن دوران حرکتى بود براى تأمین منابع درآمد ملى، تا این که در 7 آبان 1334 با تصویب قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک قدمى اساسى در مبارزه با اعتیاد بر داشته شد.(50) این حرکت در نخستین گامها به قدرى حرکت جدى به شمار مىآمد که ایران در تبصره واحده «قانون الحاق دولت ایران به پروتکل تحدید و تنظیم کشت خشخاش و تولید و تجارت بین المللى و تجارت عمده مصرف تریاک» (مصوب 14/8/1336) بر این امر تأکید کرد که: «الحاق ایران به این پروتکل به هیچ وجه تأثیرى در قانون منع کشت خشخاش مصوب هفتم آبان ماه 1334 نخواهد داشت».
متعاقباً آیین نامه این قانون در 19/10/1334 به تصویب رسید و در سال 1338 قانون اصلاح قانون منع کشت خشخاش براى رفع کاستى هاى قانون مورد تصویب قرار گرفت که تعریف و تعیین مواد مخدر را مىتوان از جمله اقدامت قانونگذار در این مقطع دانست.
در این مدت «اصل عدم دسترسى به مواد مخدر و توسعه در درمان» مورد توجه بود ولى متأسفانه در این حرکت، تجارت غیر قانونى و قاچاق تریاک از خارج به ایران به منظور ارضاى تقاضاى شدید معتادین به تریاک افزایش یافت.
تا جایى که قانون گذار ناچار شد در 13/12/1347 قانون اجازه کشت محدود خشخاش و صدور تریاک» را به تصویب برساند.(51) ماده 1 این قانون مقرر مىکرد: «از تاریخ تصویب این قانون تا زمانى که کشت خشخاش در کشورهاى همسایه ایران ادامه داشته باشد، وزارت اصلاحات ارضى و تعاون روستایى مجاز خواهد بود در مناطق و به مساحتى که هر ساله با تصویب هیئت وزیران تعیین مىشود به کشت خشخاش مبادرت کند.
دولت مکلف است در صورت اطمینان از اینکه کشت خشخاش در کشورهاى همسایه موقوف شده، کشت آن را در ایران متوقف کند».
در مواد بعدى قانون هم مکرر به ترک تریاک و در نظر گرفتن ضمانت اجراى اخراج در مشاغل مهم در نظر گرفته شده و بر آن تأکید شده بود و به نظر مىرسد در آن زمان چنین تصمیمى شایسته بود با این حال، مىتوان این حرکت را یک قدم به عقب و برگشت به اعتیاد و معتاد پرورى دانست.
خصوصاً با توجه به عنوان قانون (اجازه کشت محدود خشخاش و صدور تریاک) که هم مواد مخدر را براى معتادان داخلى فراهم مىکرد و هم صدور آن مىتوانست سلامتى کشورهاى دیگر را هم به خطر اندازد.
همچنین منوط کردن دست برداشتن دولت از این اقدام نا به جا به موقوف شدن منع کشت خشخاش در کشورهاى همسایه، خود حرکتى بود در ترویج اعتیاد و به هر حال تولید حجیم مواد مخدر چه در داخل و چه در خارج و همچنین مجاز دانستن تولید آن براى صدور، مىتوانست قدم بزرگى در افزایش حجم مواد باشد و از آن جا که در نهایت این مواد به مصرف مىرسید، معتادان بیشترى را هم در دامان جامعه یا حتى کشورهاى دیگر بر جاى گذاشت.
در عمل با قانونى شدن کشت تریاک و تأکید صورى بر محدود سازى آن، مسابقه تولید تریاک میان کشورهاى منطقه شروع و به ازدیاد معتادان منجر شد.(52) در 31/3/1348 قانون تشدید مجازات مرتکبین اصلى جرایم مندرج در قانون کشت خشخاش به تصویب رسید که ضمن تأیید مجدد قانون کشت خشخاش، براى اولین بار در بند «ه» مجازات اعدام را در جرایم مواد مخدر مقرر کرد و در بند «و» رسیدگى به این جرایم را به دادگاه نظامى واگذار نمود.
متعاقباً در 20/6/1348 آیین نامه اجرایى ماده 3 قانون کشت خشخاش و صدور تریاک به تصویب کمیسیونهاى دادگسترى و اصلاحات ارضى و بهدارى مجلسین رسید و ضمن تأکید بر تجویز تریاک آن هم حداکثر به مدت شش روز، اعتیاد را نوعى بیمارى تلقى کرد و در ماده 4 براى معتادان بالاى شصت سال و همچنین کسانى که ترک اعتیاد آنان براى مدتى مقدور نباشد، مقرراتى را راجع به صدور کارت سهمیه در نظر گرفت.
تجویز استعمال مواد مخدر در سنین شصت سال به بالا این توهم را قوت مىبخشید که استعمال مواد در این ایام مفید است و حتى کسانىهم که معتاد نبودند، سعى مىکردند بعد از شصت سال به اعتیاد روى آورند.
این مقرره ناظر به استفاده معتاد از سهمیه دولتى بود که مزایاى زیر را مىتوان براى آن در نظر گرفت: 1.
معتادان قابل کنترل مىشوند و ضمن ادامه اعتیاد، تخلفى قانونى هم صورت نمىگیرد (تبصره ماده 3 آیین نامه یاد شده).
در همین راستا معتادان فقط به میزان مورد نیاز مىتوانند مواد تهیه کنند حال آن که در سیستم بازار آزاد تأمین مواد بیشتر و ذخیره آن ممکن است (بند ب ماده 4).
معتاد به عنوان یک بیمار با پزشک رو به روست و پزشک صالح هم تنها به مقدار نیاز آن را تجویز مىکند (ماده2).
از نظر روانشناسى معتاد احساس نمىکند که از جامعه طرد شده است.
امکان ناخالصى مواد و زیان آورى در تریاک دولتى کمتر است.
6.
نیازى به تشدید قوانین و در نتیجه وارد شدن قاچاقچیان مجهزتر به میدان نیست.(53) متأسفانه این قانون هم به دلیل نبود فرهنگ مصرف در جامعه و صرفاً برخورد قانونى، با وجود مزایاى یاد شده نتوانست در امر مبارزه با اعتیاد کارگر باشد و این توهم را در بین مردم به وجود آورد که در سنین شصت سال به بالا نه تنها استعمال تریاک مجاز بلکه لازم است و موجب شد افراد دیگرى هم به سوى اعتیاد روى آورند.
ب- دوران پس از انقلاب (سیاست تحریم و مبارزه) چنان که گذشت در قبل از انقلاب حاکمان وقت ضمن آنکه سعى داشتند از طریق تولید و صدور مواد مخدر درآمد ملى کشور را بالا ببرند و به سادگى از این سود سرشار نمىتوانستند چشم پوشى کنند، قوانینى را هم در این راستا به تصویب رساندند، هر چند توجه به معتادان و درمان آنان نیز هیچگاه دور از نظر قانون گذار نبود و همواره راههاى مختلفى را در نیل به این هدف مىآزمودند.
با وجود این، کشت مواد در داخل یا امکان ترانزیت آن و حتى خرید سوخته تریاک و عواملى از این قبیل، روز به روز به میزان معتادان افزود تا آن که در نهایت تصمیم بر این شد که مواد مخدر با توجه به مزایایى که سیستم توزیع دولتى دارد، به تقلید از دیگر کشورها در ایران نیز اجرا گردد که این امر هم به دلیل نبود فرهنگ سازى با موفقیت چندانى روبهرو نشد و هم چنان به افزایش دامنه اعتیاد در کشور دامن زد.
با آغاز انقلاب اسلامى، به دلیل تازه کار بودن دولت جدید و مشغولیت هاى فراوانى که در تثبیت حکومت وجود داشت، از توجه به امر اعتیاد غفلت شد و دو مسأله اعتیاد را در کشور تشدید نمود: 1.
به دلیل آن که از نظر شرع فتوایى بر حرمت مصرف تریاک وجود نداشت، در تصویب قوانین مرتبط با اعتیاد اصل مسأله مسألهاى نامشروع تلقى نمىشد و از این رو در آن فضاى حاکم، قانون گذار در صدد منع مطلق آن و برخورد با اعتیاد نبود.
سیستم توزیع کوپنى تریاک به دلیل مزایایى که بر شمردیم، در این زمان سیستم مناسبى به شمار مىآمد لذا دولت جدید هم در همین راستا حرکت کرد و در اوایل انقلاب با کشت مواد مخدر در داخل موافقت نمود ولى به دلیل کنترل نشدن کشت، علاوه بر موجودى انبارها، مواد دیگرى هم از سوى کشاورزان کشت و بر میزان قبلى افزوده شد و تولید بیشتر با مصرف بالاتر ملازمه داشت که به نتایج زیانبارى منجر شد.
با تصویبنامه مورخ 23/7/1357 هیأت وزیران، دولت موقت چراغ سبزى به کشاورزان نشان داد و باعث شد حدود 40000 هکتار زمین زیر کشت خشخاش قرار گیرد، علاوه بر آن که 40 تن تریاک در انبارها نگه دارى مىشد.(54) به دنبال آن فروش تریاک خریدارى شده از کشاورزان به معتادان به موجب تصویب نامهاى (در مورخه 3/6/1358) به مرحله اجرا در آمد و در 6/11/1358، مقرر شد تریاکهایى که توسط کمیتههاى انقلاب و سپاه پاسداران کشف مىشود، به وزارت کشاورزى و عمران روستایى فروخته شده و وجه آن به کمیته مرکزى امام پرداخت گردد.(55) در نتیجه هم کشت وسیع مواد و همچنین فروش آن در کشور و هم حفظ و نگه دارى موارد قاچاق کشف شده، قدمهایى بودند در ترویج اعتیاد.
البته در اردیبهشت 1358تصویب نامهاى در مورد مواد افیونى و مخدر به تصویب رسید ولى تأکید داشت، چنانچه مواد موجود در موادى که تحویل انبارها خواهد شد، غیر قابل مصرف پزشکى یا آزمایشگاهى باشد، معدوم خواهد شد که طبعا مقررهاى نبود براى معدوم ساختن مازاد بر مصرف؛ شاهد آن پیش بینى تیارى تریاک توسط سازمان معاملات تریاک یا سازمان قائم مقام آن بود (ماده40).
این وضعیت ادامه داشت تا آن که با تصویب لایحه قانونى «تشدید مجازات مرتکبین جرایم مواد مخدر و اقدامات تأمینى و درمانى به منظور مداوا و اشتغال به کار معتادین» در 19/3/1359 در ماده 2 براى کشت خشخاش در بار اول 3 تا 15 سال زندان در نظر گرفته شد.
با تصویب این قانون کلیه مقررات و قوانین مربوط به منع کشت خشخاش و مجازات مرتکبین آن به استثناى تصویب نامه مورخ مرداد 1338 راجع به فهرست مواد، از تاریخ اجراى لایحه فوق ملغىالاثر شد.(56) مهمترین سیاستهاى کیفرى را در این قانون مىتوان بدین شرح برشمرد: 1.
منع کشت خشخاش و پیش بینى مجازات 3 تا 15 سال زندان براى بار اول و اعدام در صورت تکرار آن (ماده 20).
پیش بینى اعدام براى وارد کننده، سازنده و فروشنده این مواد و همچنین براى کسى که بیش از یک کیلو را نگه دارى، حمل یا مخفى کند.
مصادره اموال منقول و یا غیر منقول که به علت ارتکاب جرایم فوق تحت تعقیب قرار گیرند.
جرم شناختن اعتیاد و دستگیرى و مجازات معتادان ولگرد.
مکلف شدن دولت به تهیه مراکز مجهز براى باز پرورى و آموزش معتادان (ماده 19).