افسردگی و خودکشی:
خودکشی می تواند به تنهایی موضوع یک کتاب کامل باشد ولی در اینجا باید به طور مختصر به آن پرداخت زیرا شخصی که تمایل به خودکشی دارد اغلب افسرده نیز هست. کلمه «خودکشی» یعنی کشتن خود ولی در خودکشی انگیزه ی نابود کردن خود همیشه وجود ندارد و یا اگر وجود داشته باشد، صاحب درجات مختلفی است.کارل منینگر روانپزشک آمریکایی می نویسد هر فرد خودکشی گرا تمایل به مردن، کشتن یا کشته شدن دارد. منظور او آن است که خودکشی یک عمل تهاجمی است که در آن خشم یا متوجه جهان خارج و دیگران و یا درون خود او می شود. به دلیل وجود این انگیزه های مرکب و درهم، بهتر است کلمه ی بحث برانگیز «خودکشی» را کنار گذاریم و به جای آن «اعمال خود جراحتی» را به کار بریم که می توان آنها را به دسته های زیر تقسیم کرد.
یک عمل کاملاً عمدی- مرگ آور، «خودکشی»؛ یا غیر مرگ آور، «تلاش برای خودکشی».
عملی با انگیزه های دیگر –غیرمرگ آور. «ژست خودکشی»، یا مرگ آور «حادثه منجر به خودکشی».
در گروه اول شخص مصمم به نابودی خود است. در یک مورد موفق به کشتن خود می شود و در یک مورد دیگر با شکست مواجه می گردد. در گروه دوم شخص مصمم به نابودی خود نیست بلکه می کوشد به دیگران ضربه بزند. در یک مورد موفق می شود توجه دیگران را به وضع خود جلب کند و به آنها می فهماند که باید کاری کرد (تقاضای کمک) در یک مورد دیگر بدون آن که واقعاً چنین قصدی داشته باشد به اشتباه خود را می کشد.
در واکشنهای افسرده گونه بروز ژستهای خودکشی کاملاً رایج است (در انگلستان و ناحیه ویلز هر سال تقریباً 50 هزار مورد روی می دهد)، ولی ممکن است اشتباهی رخ دهد و اتفاقی بیفتد. برای کسی که واکنشهای افسردگی داردبه ندرت اتفاق می افتد که واقعاً قصد خودکشی داشته باشد مگر آن که این واکنشها بسیار شدید باشد. از طرف دیگر در بیماری افسردگی خودکشی رایج است (بیش از پنج هزار مورد در سال در انگلستان ویلز).
قصد خودکشی ممکن است در آخرین لحظات با شکست مواجه شود و تلاش برای خودکشی تصور گردد. اینها هیچ یک قوانین مطلق نیستند: در هر موردی ریسک باید به طور جداگانه ارزیابی شود. در زنان جوان تری که شخصیت هستریک یا تخلیه هیجانی دارند بیشتر امکان بر ژست خودکشی و یا حادثه وجود دارد. آنها نمی توانند تضادهای درونی خود را به صورت اعمالی روشن بیان کنند و در عوض نومیدی و فشارهای خود را به صورت اعمالی نشان می دهند که هم عنصر درخواست کمک و هم نوعی دستکاری و رنگ و لعاب در آن وجود دارد.
اعمال خودکشی و تلاش برای خودکشی میان مسن ترها رایج تر است و مردان بیشتر از زنان به آن مبادرت می ورزند. یک پیرمرد زن مرده تنها و منزوی که اغلب دچار نوعی ناتوانی مزمن جسمی نظری کری رو به افزایش یا برونشیت مزمن است و یا معتقد است که هیچ کس او را نمی خواهد و یا به زودی از سرطان خواهد مرد بسیار بیشتر احتمال مبادرت به خودکشی را دارد. گاهی اوقات این قصد به هیچ وجه روشن نیست. افراد مسن و دچار آشفتگی ممکن است نیمه شب بیدار شوند و برای آرام کردن خود قصد نوشیدن فنجانی چای کنند. آنها پیچ گاز را می پیچانند دنبال کبریت این طرف و آن طرف می گردند و حواسشان به جای دیگری معطوف می شود، فراموش می کنند داشتند چه می کردند و چند ساعت بعد جسد آنها در یک اطاق مملو از گاز پیدا می شود، آیا این یک حادثه است یا خودکشی؟ چه کسی واقعاً می داند؟ شاید در تمام این پایانهای ناخوش، ترکیبی پیچیده از هر دو وجود دارد.