دانلود مقاله برخوردمبتنی بر(شرم افراطی)

Word 49 KB 22533 10
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • برخوردمبتنی بر(شرم افراطی)

    نمونه أی دیگرازبرخوردهای موجودبین دو جنس،برخوردمبتنی بر شرم افراطی است.این ناتوانی درروان شناسی با تعابیری چون (کناره گیری)و(انزواطلبی ودوری جوئ)بیان ونشان داده شده است.این رفتاررابایدبا انچه (حیا)نامیده میشود،متفاوت دانست.(حیایک صفت پسندیده اخلاقی است وعبارتاز کنترل اداری رفتارخویش،به منظورحفظ حریم بین خود ودیگران).حیا رفتاری است اختیاری وارادی،درحالی که شرم یک نوع ناتوانی دراظهار وجودوابرازخوداست.شرم وخجالت یک نوع حالت هیجانی است که فرد در ان به شکل غیر ارادی،از انجام عملی ویا بیان عقیده أی وبا حضور در جمع جماعتی،حودداری می کند.درچنین وضعی،فرد مضطرب است وبر رفتار خور تسلط اندکی دارد.ضربان قلب او افزایش میابدوسایر علائم فیزیولوژیک او از قبیل درجه حرارت بدن،تعریق،ریتم تنفسی وواکنشهای نباتی بدن دچار نوسان می شود.این علائم همگی نشانگر هیجان زدگی فرد است .حیا،برخلاف علائم فوق حالتی است ارادی،مبتنی بر تسلط فرد بر رفتارخویش.در حیا نیز فرد از انجام دادن اعمال وبیان گفتار ویا برخورد مستقیم با فرد یا افرادی اجتناب می ورزد،لکن این اجتناب وخودداری مبتنی است بر خونسردی ،ارامش وهوشیاری فرد.درچنین شرایطی،فرد علی رغم توانایی درتحقق یک
    عمل،بنابه دلایل عقلانی،از تحقق ان اجتناب می کند.در برخی اوقات حتی تمایل فرد اقتضا میکند که عملی را انجام دهد ویا سخنی را بگویدویا به نحوی خود را به دیگری بنماید،لکن حیا باعث میشود علی رغم این تمایل وتوانایی،خویشتنداری کرده وحریم دیگران را پاسداری کند.
    نوجوان ویا جوانی که در مقابل اعتراض یکی از والدین،می خواهد پاسخ او را داده واز خود دفاع کند ودرعین داشتن توانایی برای انجام دادی این کار ونیز داشتن دلایل کافی برای ارائه به پدریا مادر ،حرمت انان را با ارزش تر از دفاع خودمی داند،واز انجام دادن چنین کاری تعمداخودداری میورزد،دارای صفت حیاست.


    دربرخوردانسانی با یکدیگر،از ان جمله برخورد دوجنس با یکدیگر،شرم وخجالت،رفتاروحالتی نادرست وحیا حالتی پسندیده است.حیا نقش تربیتی وسازنده دارد،درحالی که شرم وخجالت می تواند مضر باشد وحتی در مواقعی تبدیل به ضد خود شود.
    در سالهای اخیر با عده أی از دختران که دارای روابط پنهانی با پسران بوده اند،برخورد کردیم که در شرایط عادی حتی توانایی نگاه مستقیم در چشم کسی نداشته اند.این افراد گاه به دلیل فرار از اضطراب ناشی از برخورد با دیگران،سعی می کنند با فردی روابط نزدیک وصمیی برقرار کنند،تا از این طریق به نوعی ،به او پناه ببرند.این فرد میتواند فردی از جنس مخا لف با شدوچنین رفتاری به شکل رفتار غیر مطلوب اجتماعی نمایان شود.مادری دریکی از شهرهای بزرگ ایران برای چاره جویی در مورد رفتار دخترش مراجعه کرده بود.او ضمن توصیف دخترش به فردی خجالتی،که اگر دو ساعت هم با او حرف بزنیم،سرش را بلند نمی کندوکلامی نمی گوید،با حالتی مضطرب ونگران می گفت که دخترم در عین واحدبا عده أی از پسران رابطه دارد.به انها تلفن می زند وشماره تلفن مارا به عده زیادی از انان داده است.این رفتار به ظاهر متناقض می تواند،نشانگر این باشد که تشدید شرم وخجالت درفرزندانمان نسبت به جنس مخالف،نه تنها نمی تواند حافظ حدود وشوون رفتاری این دو جنس با یکدیگر باشد،بلکه می تواند به دو صورت به انان اسیب وارد سازد.اولاتشدیدشرم وخجالت دردختران وپسران نسبت به یکدیگرمی تواندرفتارزناشویی انان رادراینده بامشکل مواجه سازد.دختری که شدیدا ازپسرخجالت می کشد؛حتی بعدازازدواج نیزنمی توانداین حالت راازخوددورسازدولذانمی تواندوظایف همسری خودرابه خوبی انجام دهدکه البته درمواردی نیزشاهدانحلال چنین خانواده هایی به همین دلیل بوده ایم.درحالی که اگربه فرزندانمان صفت حیارابیاموزیم وبه انان کنترل ارادی بررفتارخویش درمقابل جنس مخالف راتعلیم دهیم؛انهامی توانندبه هنگام ضرورت وازان جمله به هنگام ازدواج؛این کنترل راازرفتارخویش برداشته ورفتارمناسب باشرایط واوضاع واحوال راازخودنشان دهند.ثانیاشرم افراطی؛می تواندبه صورت پناه بردن به جنس مخالف تجلی کند.همان گونه که مواردی ازان رابیان کرده ایم.


    در سالهای اخیر با عده أی از دختران که دارای روابط پنهانی با پسران بوده اند،برخورد کردیم که در شرایط عادی حتی توانایی نگاه مستقیم در چشم کسی نداشته اند.این افراد گاه به دلیل فرار از اضطراب ناشی از برخورد با دیگران،سعی می کنند با فردی روابط نزدیک وصمیی برقرار کنند،تا از این طریق به نوعی ،به او پناه ببرند.این فرد میتواند فردی از جنس مخا لف با شدوچنین رفتاری به شکل رفتار غیر مطلوب اجتماعی نمایان شود.مادری دریکی از شهرهای بزرگ ایران برای چاره جویی در مورد رفتار دخترش مراجعه کرده بود.او ضمن توصیف دخترش به فردی خجالتی،که اگر دو ساعت هم با او حرف بزنیم،سرش را بلند نمی کندوکلامی نمی گوید،با حالتی مضطرب ونگران می گفت که دخترم در عین واحدبا عده أی از پسران رابطه دارد.به انها تلفن می زند وشماره تلفن مارا به عده زیادی از انان داده است.این رفتار به ظاهر متناقض می تواند،نشانگر این باشد که تشدید شرم وخجالت درفرزندانمان نسبت به جنس مخالف،نه تنها نمی تواند حافظ حدود وشوون رفتاری این دو جنس با یکدیگر باشد،بلکه می تواند به دو صورت به انان اسیب وارد سازد.اولاتشدیدشرم وخجالت دردختران وپسران نسبت به یکدیگرمی تواندرفتارزناشویی انان رادراینده بامشکل مواجه سازد.دختری که شدیدا ازپسرخجالت می کشد؛حتی بعدازازدواج نیزنمی توانداین حالت راازخوددورسازدولذانمی تواندوظایف همسری خودرابه خوبی انجام دهدکه البته درمواردی نیزشاهدانحلال چنین خانواده هایی به همین دلیل بوده ایم.درحالی که اگربه فرزندانمان صفت حیارابیاموزیم وبه انان کنترل ارادی بررفتارخویش درمقابل جنس مخالف راتعلیم دهیم؛انهامی توانندبه هنگام ضرورت وازان جمله به هنگام ازدواج؛این کنترل راازرفتارخویش برداشته ورفتارمناسب باشرایط واوضاع واحوال راازخودنشان دهند.ثانیاشرم افراطی؛می تواندبه صورت پناه بردن به جنس مخالف تجلی کند.همان گونه که مواردی ازان رابیان کرده ایم.

    پیامبراسلام(ص)؛فرمود:((الحیاء‘لایاتی اءلاّبخیر))یعنی؛حیا؛جزدرخیربه کارنمی اید ویااینکه علی (ع)فرمود((من استحیامن قول الحقّ فهوالاءحمق))یعنی؛کسی که ازگفتن حرف حق حیاکند؛احمق است.این احادیث نشانگرمعنی حیاست.در روابط انسانی؛مابایدصفت نیکوی حیارابه فرزندانمان بیاموزیم وازانان انتظار داشته باشیم رفتارخویش راتحت کنترل داشته باشندوخودنیزبه ان مقیدباشیم؛از خجالت وشرم دوری گزینیم وراههای غلبه بران راپیوسته تمرین کنیم.جوان20 ساله أی ازارومیه درنامه أی که درموردعلاقمندی وی به یکی ازدختران فامیل نوشته ودرموردتذکروالدین برای توجه به خواسته های فرزندانشان ازما تقاضای کمک کرده است ؛وی حالت شرم وخجالت رابخوبی درنامه خویش نشان داده است.اوچنین می نویسد: ((من20 سال دارم واگرخداوندبخواهددوماه دیگرخدمت مقدس سربازی رابه اتمام می رسانم .مشکلی دارم که فکرمی کنم این مشکل به یاری خداوندوبه دست شماحل می شود.باورکنیدوقتی این نامه رابرای شمامی نویسم؛عرق ازسرورویم سرازیرشده وشرم دارم)).

    این حالت نشانگرشرایطی است که دران جوان20 ساله حتی به هنگام نوشتن نامه درموردبرنامه خودبرای ازدواج هیجان زده وعرق شرم برسرورویش می نشیند.علت ایجادچنین حالتی؛درنحوه برخوردخانواده باچنین فردی نهفته است .بهتراست مطلب رادرنوشته اوپی بگیریم: ((من چندماهی است که به دختریکی ازمنسوبان خودعلاقمندشده ام واورا برای زندگی کردن می خواهم.اوازهمه نظردخترخوب وپاکی است واین مطلب راپدرومادرم هم می دانند؛ولی ازشماچه پنهان؛وقتی من این مسئله رابا پدرومادرخوددرمیان گذاشتم ؛که أی کاش نمی گذاشتم؛مراتحقیرکردندوبه من گفتندتوهنوزبچه هستی وراه ورسم زندگی کردن رابلدنیستی وبه من گفتندکه توخیلی پررویی که دربرابرماازاین حرفهامی زنی وخیلی حرفهای دیگرکه صلاح نیست ان رابگویم)).

    این شیوه ازبرخوردوالدین بافرزندانشان مبتنی بربینشی تلویحی است که دران می خواهندفرزندخودراخجالتی باربیاورند؛به طوری که انهاجرات مطرح کردن چنین مطالبی رادرحضوروالدین نداشته باشند.

    این بینش رفتارنوجوان وجوان رازحالت وقاروکنترل ارادی؛خارج می سازد.

    درصورتی که والدین واولیای مدرسه؛صحبت کردن راجع به این مسائل راممنوع ومحرم تلقی نکند؛بلکه ازطریق مطرح کردن انهاونظرخواهی ازنوجوان وجوان بحث منطقی باانان؛انهارابه واقعیت امر؛واقف سازندودرصورتی که اوهنوزکفایتهای لازم رابرای ازدواج ندارد؛این مطلب راازطریق توضیح منطقی به وی منتقل سازند؛نه تنهاموجب انحراف نخواهدشد؛بلکه به این اصل که نوجوان ؛خودمی بایدنقش تربیتی برای خودداشته باشدنیز؛توجه کرده اند.

    بهتراست ادامه نامه این جوان رابخوانیم تاببینیم ایا می توان باچنین فردی به شکل منطقی سخن گفت؟

    ((ولی تورابه خداوند؛شمابگوییدمن کانون گرم خانواده را مطمئن وخوب احساس کردم وبه همین دلیل ؛پیش خودگفتم که اگراین حرفهارابه پدرومادرم بگویم؛مراراهنمایی خواهندکرد؛ولی حرفهای انهامانندپتکی بودکه براستخوانم زدند ومراخردکردند؛ولی هنوزهم من انهارادوست دارم وبه انها احترام می گذارم .

    اماشمابگوییدایااین درست است که اگرکسی بخواهدرازدل خودرابرای پدرومادرش بگوید؛به جای اینکه اوراراهنمایی کنندوراه صحیح رادرپیش پایش قراردهند؛اوراخردکنندوبه اوبچه بگویند؟ایاجوان بیست ساله أی که خدمتش نیزدرحال اتمام است.بچه است؟پس من درددل خودراباچه کسانی درمیان بگذارم .ازشماتقاضادارم که مراراهنمایی کنیدوبگوییدچه کنم تابه من نگویندبچه هستی)).

    بخش اخیرازنامه؛علاوه براینکه گویای عدم صمیمیت بین والدین وفرزنداست؛ خودگویای نکته أی مهمتراست وان اینکه این گونه رفتارهاازطرف والدین؛ براشفتگی هویت نوجوان وجوان می افزاید.ازوقتی می گوید((ازشماتقاضادارم که مرا راهنمایی کنیدوبگوییدچه کنم تابه من نگویندبچه هستی ))؛یعنی نمی داند که یک جوان بایدچه هویتی داشته باشد.اونمی داندکه بچه فرقش بابزرگ چیست که تمامی اینهاناشی ازنحوه برخوردوالدین ؛بااوست.چنین برخوردی نه تنهاخجالت وشرم افراطی رادرنوجوان تشدیدمی کند؛بلکه اورااز یافتن هویت خویش؛به عنوان یک فردبالغ نیز؛بازمی دارد.

    روابط پنهانی انچه درنظردست اندرکاران تعلیم وتربیت ؛ازجمله اولیای مدرسه ووالدین مشکل اساسی درمورددختران وپسران تلقی می شود؛وجودروابط پنهانی بین برخی ازانان است.

    درنظربسیاری ازدست اندرکاران تعلیم وتربیت سایرشیوه های برخورد که مادراین مباحث به انهاپرداخته ایم یاموردتوجه قرارنمی گیرندویاازهمیت بسیار کمی برخوردارند؛درصورتی که وجودروابط پنهانی؛همچون نامه نگاری ؛ ملاقاتهای مخفیافانه وتماس تلفنی درنظرانان؛به صورت یک مشکل اساسی مطرح می شود.

    اکثرقریب به اتفاق مدارس راهنمایی ودبیرستانهای دخترانه ؛این مشکل را ؛یکی ازمهمترین مسائل تربیتی خودمطرح می کنندوازان باعنوان کلی ((دوست پسرداشتن ))برخی ازدختران یادمی کنند.این مشکل ازطرف اولیای مدرس پسرانه وهمچنین خودپسران؛به عنوان یک مشکل تربیتی مطرح نمیشود.

    این نکته خودنشانگرشیوه برخورددوگانه تربیتی دراین زمینه است.

    به این ترتیب که بایدگفت درواقع درنظرمربیان نوجوانان وجوانان؛برقراری روابطپنهانی بین دوجنس؛فی نفسه ازقبح زیادی برخوردارنیست ؛بلکه برقراری این رابطه برای دختران بسیاربدوبه صورت مسئله مهم تربیتی مطرح است وبرای پسران نه تنهابه صورت مسئله تربیتی غیرمهم؛بلکه به شکل قابل اغماض درنظرگرفته می شود.این دوگانگی بینش وروش برخوردبامسئله ؛می باید ازبین برود .

    یعنی همان گونه که مدارس دخترانه دراین زمینه حساس هستندودرصددیافتن راه حل هستند؛مدارس پسرانه نیزمی بایددراین زمینه برنامه أی داشته باشند تابتوان ازطریق یک برنامه ریزی مشترک به اهداف موردنظرنایل شد.

    درنظراول؛دختروپسری که بایکدیگرنامه ردوبدل می کنندویاتماس تلفنی برقرار می سازند؛عوامل ودست اندرکاران اصلی برقراری روابط پنهانی به شمار می ایند؛ولی عامل بسیارمهم درایجادچنین روابطی؛وجودزمینه أی اجتماعی وگاه پنهان درمیان نوجوانان است.درحقیقت انچه دختران وپسران نوجوان را به طرف برقراری روابط پنهانی سوق می دهد؛صرفاتمایل غریزی آنان به طرف یکدیگرنیست؛بلکه وجودافکاروباورهایی است که معمولابه شکل غیررسمی وگاه پنهان درمیان انان جریان دارد.

    وجوداین فکرکه داشتن دوست پسرویادوست دختر؛نشانه قدرت وجاذبه اجتماعی یک دخترویاپسراست وبااین اندیشه که داشتن چنین روابطی؛نشانه بزرگ شدن وبزرگ بودن انان است؛ازجمله عوامل مهم زمینه سازدربرقراری روابط پنهانی است.

    ازجمله((عوامل زمینه ساز))دربرقراری روابط پنهانی؛احساس رسالت برخی ازدختران وپسران نوجوان؛به منظوریافتن دوست برای یکدیگراست.

    این نوجوانان نقش کاتالیزوررادربرقراری روابط ایفامی کنند.

    برخی ازدختران نوجوان تلاش می کنندبرای پسردایی ویاپسرخاله خودویا افرادی ازاین قبیل؛ازمیان همکلاسی های خوددوستی پیداکنندودربرقراری روابط اولیه بین انان تسهیلاتی فراهم سازند.درقدمهای اول ردوبدل کردن نامه ویاشماره تلفن وگاه ترتیب یک یاچندملاقات درخانه وخیابان راازوظایف مهم خود؛به شمارمی اورند.

    این گونه دختران وپسران علی رغم اینکه به ناپسندبودن عملشان ازلحاظ اجتماعی واقفند؛ولی رسالت خوددراین زمینه رابخشی ازپیمان دوستی خودبه شمارمی اورندوحتی بعضی مواقع بسیارفعالتروپرجنب وجوشترازدختروپسری که به اصطلاح می خواهندبایکدیگردوست شوند؛دراین زمینه تلاش می کنند.

    درتحقق این عمل؛معمولاازگفتن دروغهایی به طرفین اجتناب نمی ورزند.

    مثلابه دخترازقول پسرمی گویندکه((من تورادوست دارم ومی خواهم باتوازدواج کنم)).وچنین عبارتهایی رانیزازقول دختربرای پسرنقل می کنند.

    دربرقراری روابط پنهانی؛می بایدبه نقش عواملی که اولین پیوندهاراایجاد می کنندوهمین پیوندهاموجبات استمرارروابط پنهانی رافراهم می اورند؛نیزبه خوبی توجه کرد.

    این دسته ازعوامل رامی توان عوامل((استمراردهنده))نامید.

    ازجمله عوامل استمراردهنده؛ردوبدل کردن اولین نامه ها؛احیاناعکس ویا درمواردنادر؛هدیه است.

    این ردوبدل باعث ایجاداین انتظاردرذهن دختراست که مقدمات پیمان ازدواج وزناشویی فراهم امده ویادرصورتی که بخواهداین رابطه رانیزقطع کند؛بااین احساس که مدرکی دراختیارپسرداردوممکن است باافشای این مدرک؛ابروی خودوخانواده اش رابریزد؛به نحوی سعی درحفظ این روابط پنهانی می کند.

    برای پسرنیزردوبدل کردن نامه وعکس وامثال اینها؛حقی راایجادمی کندکه براساس ان حق؛انتظاردارددخترروابطش رابااواستمراربخشد؛ودرصورتی که بامقاوتی ازطرف دخترمواجه شوداوراتهدیدبه افشامی کند؛که این عمل بعضی مواقع نیزتحقق می پذیرد.

    تکثیرنامه أی که ازطرف دختر؛به پسرداده شده است ویااینکه نقل مطالب درست ویانادرست به سایرین؛ازجمله اشکال تحقق این گونه تهدیدهاست.

    دخترجوانی که به تازگی ازدواج کرده است؛درنامه أی می نویسد((من باپسری قبل ازازدواجمان دوست بودم؛اکنون که ازدواج کرده ام ان پسرمرا تهدیدمی کند که یاخواهرشوهرت رابرای دوست شدن بامن اماده کن ویااینکه من مسائل مربوط به دوستی میان تووخودراافشاخواهم کرد.)) ازجمله عوامل استمراردهنده درروابط پنهانی؛احساس گناه والودگی است که بعضی مواقع ذهن دختروپسررابه خودمشغول می سازد.

    برخی ازدختران وپسران بعدازبرقراری اولین ارتباطات پنهان بایکدیگراحساس پستی وگناه می کنند.

    این احساس دربعضی مواردبه اصراروپافشاری درانجام دادن عملی که این احساس رابرانگیخته می انجامد.

    درحقیقت نوجوان وجوان باخودمی گویدحالاکه من این کارراکرده ام پس بگذاران راادامه دهم.

    برای این گونه افراد؛}اولین قدم؛تنهایک گام نیست؛بلکه قدم شروع؛ادامه واستمراراست.

    درچنین مواردی دست اندرکاران تعلیم وتربیت بایدازایجاداحساس گناه والودگی جلوگیری کنندوخودنیزبه ان دامن نزنند؛بلکه فردرامتوجه کرامت وارزش خودکنند؛ودرضمن نوجوان رادرزمینه نحوه طی مراحل سالم ودرست برای ازدواج؛وصبرکردن تازمان مناسب یاری کنند.

    به این ترتیب بایدگفت که نقش مربی دراین زمینه باسازی ذهن نوجوان درمورد((تصورخویشتن))است؛نه تخریب ان وایجاداحساس ناخوشایندازخود.

    برداشت نادرست ازشرع ومحدودساختن مطلق نوجوان دربرخوردباجنس مخالف شرع مقدس اسلام دررعایت رفتاروپوشش فردمسلمان حدودی راتعیین کرده است.

    پوشیده بودن بدن زن ومجازبودن برای عدم پوشش کفین ووجه ونیزمجازنبودن مردوزن درسخن گفتن بایکدیگربه گونه أی که احتمال((ریبه))یاگناه دران وجودداشته باشد؛به عنوان حداقل حقوقی که می بایدرعایت شود؛برای مسلمانان شناخته شده است.

    ازاین محدودیت نمی توان استنباط کردکه زن ومرد؛دختروپسرنمی بایدیکدیگر راببینندونیزنمی توان حکم کردکه حرف زدن انان بایکدیگربه طورمطلق حرام است ویاخانمهاهنگامی که به حیاط خانه خود؛بشرط عدم رویت نامحرم قدم می گذارندمی بایدپوشش وحجاب خودراحفظ کنند.

    به عبارت دیگردرصورتی که ماشرع مقدس رابشناسیم ودرهمان حدان را رعایت کنیم وازافراط دران خودداری ورزیم؛عملی معقول وبه لحاظ تربیتی صحیح؛انجام داده ایم.

    بنابراین دراولین گام سعی کنیم حکم خدارارعایت کنیم نه فتوای خودویا اموزشهاینادرستی راکه به نام دین ازافرادغیرمسئول ویاعوام شنیده ایم؛به کاربندیم واین سخن یکی ازبزرگان رابه یادداشته باشیم که می فرموداگرما بیشترازانچه شرع می خواهد؛ازدیگران بخواهیم؛کمتربه دست می اوریم.

    بنابراین اگرپیوسته درموردباورهایمان درمورداحکام شرعی سوال کنیم وانهارااز زوایای مختلف موردبررسی قراردهیم وازاهل فن دراین مورددرستی ونادرستی انهاراجویاشویم؛می توانیم باورهاوعقایدمان راروزبه روزاصلاح کنیم وانهارا متکامل ترسازیم.

وسواس از اختلالات اضطرابي انسانهاست که پايه ي زيست شناختي دارد. وسواس گاهي از کودکي شروع ميشود ولي نمونه هاي آن را در تمام گروه هاي سني مي توان مشاهده کرد و يکي از شايع ترين رفتارهاي دروني انسان است و نيرويي بي ريشه ولي قوي است که انسان را به انجام

پرورش اعتماد به نفس در کودکان ( قسمت اول ) از مهمترين حالات عاطفي که نقش فوق العاده اي در رشد شخصيت کودکان دارد و وجودش ضروري حيات و دوام و بقاي آنان است مسأله اعتماد به نفس مي باشد. روانشناسان و علماي اخلاق آن را اساس تأمين سعادت و آسايش و آر

مقدمه تغيي و تحول در عرصه هاي مختلف اجتماعي,اقتصادي, سياسي, فرهنگي و در عصر حاضر امري اجتناب ناپذير است و اين تغيير و تحول به نوبه خود از پيشرفتهايي که بطور روزمره در علوم و تکنولوژي هاي مختلف در سطح جهان نشأت مي گيرد, از اين گذشته نيز در عرصه

سخن گفتن از فردوسي اگر چه گاهي آسان گرفته مي شود آسان نيست چون او شخصيتي پاياب و آسان ياب نيست. اين خردمند ژرف نگراين نماد و نمود فرهنگ آزادگي و ستم ستيزي اين وجدان بيدار قوم ايراني و اين پاسدار ارزشهاي انساني در هر کيش و کسوت برتر از حد هر وصفي ا

اين نوشته بحث‌اي است درباره‌ي خشونت و ايمان. بحث‌اي ديالکتيک که در آن حداقل نظر من در ميانه‌ي راه تصحيح شده است: در يکي از پست‌هاي پيشين‌ام چنين چيزي را نوشته بودم: "چيزي نمانده تا لحظه‌اي که از تلاش کم‌فايده‌ي عيسي مسيح 2005 سال گذشته ب

"ناتورالیسم" مکتبی است که نه تنها گرایش زیادی به طبیعت و نیرو و آئین آن نشان میدهد ، بلکه بی پرده گردن به"جبر علمی" و "روشهای تجربی" می نهد. این مکتب زمانی در پهنه هنر و اندیشه اروپا چشم به دنیا میگشاید که دانشهای تجربی و زیست شناسی به سر حد کمال رسیده و سده "داروین" آغاز گردیده است و این جنبش نیز بی اختیار زیر نفوذ همین دانشها و دانشمندان شکل میگیرد. ناتورالیسم فلسفی ناتورالیسم ...

آراستگی و شخصیت‌پذیری مقدمه اگر به آدم‌های گوناگونی که از کنار شما در خیابان مجاور و شلوغ عبور می‌کنند، اندکی تأمل کنید، درباره هر کدام که دارای تیپ و شکل و شمایل خاصی هستند، چه قضاوتی می‌کنید؟ افراد با کت و شلوار، پیراهنِ آستین‌کوتاه، چادر یا روسری، کفش کتانی، در حال جویدن آدامس، با لباس تعمیرکاری و یا اتوکشیده، کرواتی و اُدکلانی، همراه با کیف دستی پارچه‌ای و یا سامسونت، موهای ...

تا آنجا که بررسیهای جامعه شناسانه مدلل نموده است هر جامعه ای،در مقاطعی ویژه از تاریخ بودن خود دچار برخی از ناهنجار های نگرشی و یا کنشی گردیده و بناچار از برخی آفتها و آسیب های رنجبار میزبانی می نماید. طبیعی است که هرچه این آفتها و آسیب ها به گوهر حیات و سرمایه های ارزشمند زندگانی نزدیک تر باشند،تصویریکه ازهویت جامعه بدست می دهد المبارتر و تأسف انگیزتر بوده و دقت و تأملی که می ...

childrens "challenging" behaviour این کتابچه با این هدف نوشته شده که به شما اعتماد به نفس کافی برای برخورد کردن با شرایط دشواری را بدهد که در تربیت فرزند تان با آنها ممکن است مواجه شوید. هدف دیگر این نوشته این است که شما را راهنمایی کند که بتوانید درباره راه های مختلفی که در بهبود رابطه تان با فرزندان تان می توانند موثر واقع شوند فکر کنید. و بالاخره این جزوه سعی می کند به شما ...

نقش رسانه های جمعی در به انحراف کشاندن جوانان(ماهواره) ″دشمن اشکار-تهاجم خاموش″ عصری که در ان قرار داریم ,عصر ارتباطات و عصر سلطه ﭘدیده رسانه بر زندگی انسان است.بی گمان برنامه های رادیویی و تلویزیونی موفق گشته اند افکار و عقاید انسان های بی شمار را دستخوش تغییر سازند. تمدن منحط غرب برای ترویج سکولاریسم اقدام به تاسیس هزاران شبکه رادیویی و تلویزیونی کرده است که به صورت شبانه روزی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول