مقدمه
آموزش و پرورش زیر بنای توسعه اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است .
بررسی عوامل مؤثر بر پیش رفت و ترقی جوامع پیش رفته نشان می دهد که همه این کشورها از آموزش و پرورش توانمند و کار آمد وبرخوردار بوده اند .
به تعبیر دیگر آموزش و پرورش را می توان یکی از نهادهای تعیین کننده بنیادهای فرهنگی و اخلاقی یک جامعه دانست .
این نهاد از یک سو با کودکان ، نوجوانان و جوانان خلاق ، مبتکر و مستعد و از طرف دیگر با طیف گسترده ای از مردم به عنوان خانواده ها یا اولیای دانش آموزان در ارتباط است و تعلیمات و آموزش های خود را چه مثبت و چه منفی به پیکره جامعه تزریق می کند .
بنابراین توجه بیشتر به تعلیم و تربیت ، مهمترین عامل پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه است که اثر های آن متوجه جامعه و خانواده خواهد شد .
یکی از آفت های بزرگ آموزش و پرورش و خانواده ها که همه ساله به میزان زیادی امکانات ، منابع و استعدادها ی بالقوه انسانی و اقتصادی را تلف می کند و تاثیرات غیر قابل جبرانی در ابعاد فردی و اجتماعی به جای می گذارد ، پدیده افت تحصیلی است .
یکی از مهمترین آن عوامل ، ویژگی های خانوادگی است که سبب بروز و ظهور افت تحصیلی می شود ، زیرا خانواده یک نهاد اجتماعی کوچک است که اولین کانون تربیتی به حساب می آید و کودک مقدار قابل توجهی از وقت خود را در آن می گذراند .
علل وعوامل افت تحصیلی دانش آموزان را می توان از ابعاد مختلف طبقه بندی کرد که بررسی توابع تمامی این ابعاد در قلمرو این ابعاد یک مقاله نمی گنجد ، اما برای سهولت بحث شاید بتوان این عوامل را به چهار مقوله زیر تقسیم کرد :
1- ویژگی های فردی دانش آموز
2- محیط آموزشگاهی و مدرسه
3- ویژگی های خانوادگی دانش آموزان
4- عوامل اجتماعی
در این مقاله علل و عوامل خانوادگی مؤثر بر افت تحصیلی دانش آموزان ، نظیر : محیط
خانواده ، جو عاطفی و روانی خانواده ، بی سواد یا کم سواد ی والدین ، تغییر محل سکونت خانواده ، ناکافی بودن امکانات داخل خانه ، بیماری جسمی یا روانی والدین ، عدم آگاهی والدین از شیوه های مطالعه و فقر اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .
تعریف افت تحصیلی
کاربرد اصطلاح ’’ افت تحصیلی ‘‘ یا ’’ اتلاف ‘‘ ( wastage) در آموزش و پرورش ، از زبان اقتصاد دانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه را که باید به محصول نهایی تبدیل می شد ، تلف کرده و نتیجه مطلوب و مورد انتظار رابه بار نیاورده است .
شاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح ’’ قصور در تحصیل
’’ یا ‘‘ واماندگی در تحصیل ‘‘ از آن مطلوبتر باشد ( امین فر ، 1365) .
وقتی صحبت از افت تحصیلی می شود منظور تکرار پایه تحصیلی در یک دوره و ترک تحصیل پیش از پایان دوره است .
به عبارت دیگر افت تحصیلی شامل جنبه های مختلف شکست تحصیلی ، چون غیبت مطلق از مدرسه ، ترک تحصیل قبل از موعد مقرر ، تکرار پایه تحصیلی ، نسبت میان سنوات تحصیلی دانش آموز و سالهای مقرر آموزش ، کیفیت نازل تحصیلات دانش آموزان در مقایسه با آنچه باید باشد و کسب محفوظات به جای معلومات ( نریمانی ، 1371)
بدون تردید هیچ نظام آموزشی یی نمی تواند صد در صد به اهداف آموزشی خود برسد ، ولی موفق بودن هر نظام آموزشی به نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به اهداف تعیین شده بستگی دارد .
برای نزدیکتر شدن به اهداف نظام آموزشی حتماً می بایست عوامل مؤثر بر افت تحصیلی را شناخت و اثرهای آن را کاهش داد .
محیط خانواده
صاحب نظران روان شناسی و علوم تربیتی یکی از مهمترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار آدمی را سازمان خانواده می دانند .
زیرا محیط خانواده اولین و با دوام ترین عامل و تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی ، اخلاقی ، عقلانی و عاطفی آنان است .
علاوه بر آن اهمیت خانواده و نقش آن در تربیت کودکان تقریباً در تمامی کتب روان شناسی ، تعلیم وتربیت و ...
به طور مستقیم و غیر مستقیم مورد بحث و بررسی قرار گرفته و طبعاً در هر نوشته ای این موضوع از بعد یا ابعاد خاصی مطرح شده است .
برای مثال در کتاب روان شناسی تربیتی دکتر شزیعت مداری آمده است : ’’ اگر انتظارات والدین از کودکان معقول و با واقع بینی همراه باشد اختلالی در رفتار آنها ایجاد نمی شود .
اما در برابر انتظامات ناروا گاه کودک خودسر وبی پروا
می شود و قوانین و مقررات را زیر پا می گذارد .
کودک از مشاهده رفتار والدین به تدریج آنها را می شناسد و راه و رسم زندگی را نیز با تقلید از اعمال آنها فرا می گیرد و آنچه درباره پدر و مادر درک می کند به دیگران تعمیم می دهد .
شفیع آبادی ( 1371) معتقد است که کودک خردسال برای حل مشکلات از والدین کمک می طلبد و برای انجام و تداوم کارها از والدین اطمینان و تسلی می خواهد .
والدین اولین الگوی اخلاقی کودک اند .
شفیع آبادی ( 1371) معتقد است که کودک خردسال برای حل مشکلات از والدین کمک می طلبد و برای انجام و تداوم کارها از والدین اطمینان و تسلی می خواهد .
والدین اولین الگوی اخلاقی کودک اند .
سرمد (1373) به نقل از ایورموریش معتقد است پدر و مادری که به تعلیم و تربیت ، سواد ، حسن رفتار اجتماعی ، یا هر نوع پیشرفت اجتماعی بی توجه باشند ، مسلماً در پیشرفت تحصیلی فرزند خود تاثیر منفی خواهند داشت .
نمونه بودن والدین یعنی آنچه واقعاً هستند نه آن چه تصور می کنند ، بیش از هر چیز دیگر در کودکان مؤثر است .
شعاری نژاد (1366) در کتاب مبانی روان شناسی تربیت ، تاثیر خانواده در رشد و تکامل اجتماعی کودک را چنین توصیف می کند : کودک آداب معاشرت را از مشاهده رفتار افراد خانواده در موارد و مواقع گوناگون یاد می گیرد .
برای مثال ، وقتی پدر و مادر یا سایر افراد خانواده اش را می بیند که زیاد می گویند و کمتر عمل می کنند ، یا از دروغ گویی و چاپلوسی باکی ندارند ، او نیز همین صفتهای زشت اجتماعی را خواهد داشت .
بر عکس ، اگر افراد خانواده اش همیشه از کمک به مردم و راستگویی و صداقت لذت ببرند ، کودک نیز به احتمال زیاد دارای همین صفت های پسندیده خواهد بود و ...
هم چنین ارزشهای اجتماعی در دوران زندگی یک فرد غالباً همان ارزش هایی خواهند بود که او از خانواده اش آموخته است ...
پایه عقاید و افکار اجتماعی کودک از قبیل علاقه به تسامح یا تعصب یا طرفداری از حق نیز در خانه و خانواده پی ریزی می شود .
بهرام زاده (1372) به نقل از شاروک (1967) می گوید : محیط خانوادگی بیش از بهره هوشی کودکاندر موفقیت تحصیلی آنها مؤثر است .
بنابراین می توان ادعا مرد که خانواده مهم ترین نقش را در شکل گیری شخصیت کودک دارد است .
این شکل گیری ممکن است مختل یا سالم باشد .
پس والدین باید بدانندمحیطی که برای فرزندان خود مهیا می کنند ، باید محیطی غنی و آکنده از صفا و صمیمیت ، مهر و عطوفت ، همراه با نظم و انضباط ، ترتیب دادن بازی ها ، تفریحات مناسب و گردش های به موقع و ممکن ، متناسب با سن و سال کودکان ، باشد .
محیط غم آلود اختلاف ، بگو مگو و حتی سکوت ناشی از قهر برای کودکان و حتی نوجوانان در آور و خرد کننده است و نتایج اسف باری به دنبال دارد در بیش تر مواقع سبب افت تحصیلی دانش آموز می شود .
پس مهمترین نقش خانواده ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و انجام تکالیف درسی است .
والدین می توانند با غنی کردن محیط خانواده در پیش رفت تحصیلی فرزندان خود نقش مهمی داشته باشند .
آنان باید به جای خرید اشیای غیر ضروری برای استفاده فرزندان خود ، کتابهای کمک درسی و وسایل کمک آموزشی تهیه کنند تا از این طریق هم دانش آموزان اوقات فراغت خود را به خوبی بگذرانند و هم به یاد گیری آنان کمک شود .
بنیانگرد (1378) معتقد است پیش رفت تحصیلی دانش آموزان قبل لز هر چیز مستلزم برخورداری از یک فضای متعادل و هماهنگ در خانه و مدرسه است ...محیط خانواده ، الگوهای رفتار ، احساس و تفکر صحیح را به کودکان می آموزد و در آنان انگیزه و رغبت برای تحصیل و کسب علم را فراهم می سازد ...
تحقیقات و مطالعات فراوانی که در کشورها انجام گرفته ، نشان دهنده این نکته است که اگر خانواده درگیر و علاقه مند به مسائل تحصیلی فرزندان خود گردد ،کودکان نیز با ذوق و شوق بیش تری تحصیل خواهند کرد (بیانگرد،1378).
’’ پورتوا‘‘در مطالعات خود در زمینه محیط خانوادگی بر سازگاری تحصیلی و اجتماعی کودکان به این نتیجه دست یافت که 70 درصد رشد کودکان تحت تاثیر واقعیت های زندگی خانواده (رفتار ، نگرش ها ، خصوصیات شخصی ، توانایی های ذهنی ، مقام و موقعیت اجتماعی و محیط زندگی اولیا ) قرار دارد .
این محقق و همکار او ’’ دوپن ‘‘ اثر محیط خانوادگی بر رشد کلامی را مورد تحلیل قرار دادند و بر تاثیر مهم خانواده در ایجاد مهارت های کلامی تاکید داشتند (بازرگان ، 1379).
جو عاطفی و روانی در خانواده منظور از جو عاطفی خانواده ، نحوه ارتباط و طرز برخورد افراد یک خانواده با هم است .
نظر افراد خانواده نسبت به هم و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت آنها در کارهای هم و همکاری یا رقابت آنها با یکدیگر ، نحوه ارتباط ایشان را نشان می دهد .
هر خانواده ای برخورداراز شکلب خاصی از فضای روانی ـ عاطفی است که بین اعضای آن است که ممکن است به سه صورت زیر ظاهر گردد : 1-فضای پذیرنده و احترام متقابل به یکدیگر : از خصوصیات افراد این خانواده می توان احترام نسبت به یکدیگر ، همکاری با هم ، داشتن قدرت اظهار نظر ، شرکت در تصمیم گیری ها ، همفکری و همدلی با هم را نام برد .
2- عدم دخالت در کار یکدیگر و آزادی مطلق : از خصوصیات این خانواده می توان آزادی مطلق افراد در خانه ، عدع دخالت در کارهای یکدیگر ، هرج و مرج در روابط خانوادگی ، عدم توجه به مصالح و منافع دیگران و بی احترامی را نام برد .
3-دیکتاتوری یا حاکمیت یک نفر بر اعمال و رفتار دیگران : در چنین محیطی ترس و وحشت بر افراد غلبه دارد .
تمایلات و احتیاجات بچه ها به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی گیرد .
بچه ها یی که در چنین خانواده هایی رشد می کنند احساس امنیت نمی کنند ، جرئت اظهار نظر ندارند و در نتیجه استعداد و مهارت های آنها فرصت بروز پیدا نمی کنند ، در ظاهر حالت تسلیم و اطاعت از خود نشان می دهند و در مقابل دیگران حالت خصومت و دشمنی به خود می گیرند .( حسین پور و همکاران ،1379).
نحوه ارتباط والدین با یکدیگر و دیگر اعضای خانواده و امنیت یا عدم امنیت در خانه اثر مستقیم بر روی کودکان دارد .
چنان چه والدین نتوانند محیطی آکنده از صفا و صمیمیت به وجود آورند ، محیط خانواده به کانون تشنج ، بگومگو، اختلافات ریشه دار و درگیری مکرر والدین تبدیل می گردد و بچه ها شدیداً احساس عدم امنیت کرده ، سعی در فرار از خانه و خانواده خواهند داشت و به دنبال آن دانش آموز دچار افت تحصیلی خواهد شد .
وقتی محیط خانواده آکنده از محبت و احترام باشد ، دانش آموز از آن احساس رضایت می کند ، از تشویق و دلگرمی والدین خود برخوردار می شود ، از بودن با اولیای خود اذت می برد ، محیط خانه را به محیط بیرون از خانه ترجیح می دهد و از کمک و راهنمایی والدین خود بهره مند می شود .
اگر والدین نیاز فرزندان را بر نیاورند ، این کودکان در برخوردهای خود با موقعیت ها یا افراد جدید از احساس امنیت و اطمینان به نفس کافی برخوردار نیستند (هیلگارد و اتکینسون ، نقل از براهنی ، 1372) والدین باید با اطلاع از وضعیت روحی و جسمانی و وضعیت تحصیلی فرزند خود و نیز آگاهی از چگونگی توجه و کمک به او که در سایه همکاری و هماهنگی با مربیان انجام خواهد گرفت ، بستر و فضای لازم را برای پیش رفت تحصیلی فرزند خود فراهم و او را راهنمایی کنند و به جای دخالت یا انجام تکالیف فرزند خود ، فقط نظارت و مساعدت لازم را برای انجام کار توسط خود او به عمل آورند .
بی سوادی یا کم سوادی والدین : یکی از عواملی که در افت تحصیلی دانش آموزان تاثیر زیادی دارد ، بی سوادی یا کم سوادی والدین است .
زیرا بی سوادی یا کم سوادی والدین هم از نظر عدم درک وظایف مدزسه ، برنامه های آن و تداوم حضور مرتب دانش آموزان در مدرسه مشکلاتی برای تحصیل آنان فراهم می کند ، و هم از نظر ناتوانی آنان در کمک فکری و عملی به امور برنامه درسی دانش آموزان در منزل ، از پیش رفت مناسب تحصیلی فرزندان می کاهد .
زیرا برخی از دانش آموزان در امور تحصیلی خود نیازمند ساعات آموزشی خارج از اوقات رسمی کلاس و مدرسه اند .
برای این قبیل دانش آموزان ، به علل متعدد ، آموزش در مدرسه کافی نیست و لازم است پس از خروج از مدرسه کمک های آموزشی اضافی از منابع دیگر دریافت کنند .
والدین با سواد علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان خود الگوی منسجمی از یک فرد با سواد نیز به شمار می آیند .سواد والدین در تحصیل فرزندان نقش دو جانبه ای دارد : از یک سو برای آنان جنبه کمک آموزشی دارد و از سوی دیگر انگیزه ای برای درس خواندن آنان می شود .
بی سوادی والدین نیز آسیب دو جانبه دارد .
این قبیل والدین نه تنها نمی توانند از نظر آموزشی و تحصیلی به فرزندان خود کمک کنند ، بلکه یک الگوی تقلیدی نامناسب برای فرزندان خودند .
بیابانگرد(1378( چنین نقل می کند : پایین بودن سطح تحصیلات و فرهنگ خانواده در درجه اول سبب می شود که خانواده نتواند کمک های درسی لازم را به دانش آموزان ارائه کرده ، حل مشکلات درسی آنها را یاری کند .
پایین بودن سطح تحصیلات خانواده سبب می شود که والدین نتوانند در خانه از روزنامه ، مجلات و کتابهای کمکی استفاده کنند .
در نتیجه فرزندان چنین خانواده هایی نیز از این لحاظ در محرومیت به یر می برند .
والدین کم سواد یا بی سواد معمولاً کمتر به مسائل پیش رفت تحصیلی فرزندان خود فکر می کنند.
تغییر محل سکونت خانواده گاهی علت افت تحصیلی ، تغییر محل سکونت دانش آموز و به تبع آن انتقال از مدرسه ای به مدرسه دیگر است .
زیرا ممکن است فرد نتواند به سهولت خود را با محیط جدید ، دانش آموزان و معلمان جدید وفق دهد و مدت زمان زیادی طول می کشد تا فرد تغییر وضع موجود را بپذیرد و بتواند با هم کلاسیان خود ارتباط برقرار نموده ،به جمع آنان بپیوندد .
اغلب دانش آموزانی که به شهر و مدرسه ای خاص انس گرفته اند ، وقتی مهاجرت می کنند و به شهر و مدرسه ای دیگری می روند ، ابتدا نسبت به محیط جدید استرس و نگرانی دارند و مدت زمان زیادی طول می کشدتا خود را با محیط جدید سازگار کنند و همین امر ممکن است باعث افت تحصیلی آنان شود .
ناکافی بودن امکانات داخل خانه فراهم کردن میز و صندلی و اتاق مخصوص مطالعه برای خانواده هایی که در یک اتاق زندگی می کنند ، بسی دشوار است .
برخی از دانش آموزان جای مناسبی برای درس خواندن در خانه ندارند و مجبور می شوند برای پیدا کردن مکانی آرام و بدون سر و صدا برای مطالعه به کتابخانه یا مدرسه بروند .
مرتضوی زاده (1379) با انجام پژوعشی بیش ترین مشکلات دانش آموزان دختر و پسر دچار افت تحصیلی بالا را شلوغ بودن خانواده و نداشتن مکان مناسب برای مطالعه می داند .
بیرون رفتن دانش آموزان از خانه به هر نیتی که باشد ممکن است مشکلاتی را برای آنان و خانواده هایشان به وجود آورد .
برخی از دانش آموزان عادت دارند شب ها مطالعه کنند و شلوغ بودن خانه و نداشتن مکانی مناسب باعث می شود که آنان نتوانند به خوبی از عهده انجام تکالیف خود برآیند و در نتیجه دچار افت تحصیلی می شوند .
دانش آموزی که در خانواده مثلاً هشت نفری ، در تنها اتاق خانه مجبور به درس خواندن می شود ، فرصت محدود درس خواندن در محیط خانهرا از دست می دهد ،زیرا یکی از افراد خانه می خواهد تلویزیون تماشا کند ، دیگری قصد استراحت دارد و سومی می خواهد درس خود را با صدای بلند تکرار کند و آن دیگری مطالعه برومر در مورد دانش آموزان تهرانی نشان داد که 48 درصد از دانش آموزان جای مناسبی ندارند تا بتوانند با تمرکز حواس در آن به مطالعه بپردازند .
این عده بیش تر در اتاق نشیمن خانواده ، حیاط ، پشت بام ، زیر زمین یا خارج از خانه مانند کوچه ، پارک و ...
درس می خوانند (احمدی ، 1371) .
بیماری جسمی یا روانی والدین بیماری جسمی یا روانی یکی از والدین باعث می شود که دانش آموز دچار افسردگی و ناامیدی از درس و مدرسه شود و مدام در این فکر باشد که چگونه پدر و مادر خود را معالجه کند .
گاهی اوقات کانون گرم خانواده دچار تزلزل شده ، به محیطی سرد و بی روح تبدیل می شود .
بیماری والدین گاهی مانع نظارت صحیح بر درس و رفتار فرزندان می شود و ممکن است دانش آموز نسبت به مدرسه و کلاس درس بی خیال شده ، علاقه و انگیزه خود را به ادامه تحصیل از دست بدهد و زمینه برای افت تحصیلی او فراهم شود .
به عنوان مثال پدری که دچار ناراحتی جسمی و روانی باشد نمی تواند نظارتی بر رفت و آمد فرزند خود داشته باشد و لذا ممکن است دانش آموز به جای آن که مدرسه برود به مکانهای دیگر ی رفت و آمد کند و همین امر زمینه را برای سوء استفاده های جنسی و جسمی فراهم نماید .
بدین ترتیب دانش آموز کم کم از ادامه تحصیل منصرف شده ، به جمع ترک تحصیل کنندگان می پیوندد .
عدم آگاهی والدین از شیوه های مطالعه ممکن است دانش آموز شیوه های صحیح مطالعه را نیاموخته باشد و نداند چه موقع ، کجا و چگونه باید مطالعه کند.
والدین نیز ممکن است زمینه های مناسب مطالعه را برای او فراهم نکرده باشند یا به علت عدم آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه ، نتوانند مهارتهای مطالعه را به او بیاموزند .
برخی از والدین به طور مداوم به فرزندان خود می گویند درس بخوانید ، مطالعه کنید ، ولی هرگز نمی گویند چگونه مطالعه کنید و روشهای صحیح مطالعه را نمی دانند .
به همین دلیل دانش آموز یاد نگرفته است که پس از بازگشت از مدرسه باید مدتی استراحت کند ، سپس مطالعه ی درسی خود را آغاز نماید و پس از یک ساعت مطالعه حد اکثر نیم ساعت استراحت داشته باشد .
نگارنده ( 1379) با انجام پژوهشی به این نتیجه رسیده است که 95 در صد از دانش آموزان دوره ی متوسطه ی استان کهگیلویه و بویر احمد شیوه خاصی برای مطالعه نمی شناسند و آموزش ویژه ای در این زمینه ندیده اند .
اصل پریماک به ما می گوید : دانش آموز ابتدا باید تکالیف درسی خود را انجام دهد و بعد به بازی و تفریح بپردازد .( هیلگارد و اتکینسون ، نقل از براهنی ، 1372) دانش آموزانی که مقدار زیادی از وقت خود را صرف بازی و تفریح می کنند ، تا دیر وقت به تماشای تلویزیون می پردازند و بی موقع به رختخواب می روند ، ممکن است آمادگی خود را برای یاد گیری از دست بدهند .
فقدان و یا عدم حضور والدین فقدان یا غیبت پدر و مادر یا یکی از آنها (در اثر طلاق یا مرگ) موجب اختلال در شکل گیری شخصیت سالم شده ، فضای عاطفی ضعیف و فقیری را ایجاد می کند که نتیجه اش اختلال در رشد روانی و سازش ناکافی در محیط خانواده و محیط های دیگر ، ایجاد مسائل و مشکلات عاطفی فراوان در دانش آموزان و به دنبال آن افت تحصیلی فرد است .
افت تحصیلی ممکن است افسردگی و آشفتگی های فراوانی نیز در خانواده ایجاد کند .
فقر اقتصادی خانواده فقر اقتصادی خانواده توان اولیا را در تامین بهداشت ، خوراک و پوشاک مناسب ، کتب و وسایل کمک آموزشی به صفر می رساند و دانش آموز گاه از تامین لوازمی همچون پرگار ، خط کش و گونیا که جزء لوازم درجه دوم آموزش اند ، ناتوان است و گاهی نیز بدون داشتن قلم و دفتر و با لباس کهنه و مندرس و با رنگی پریده و چشمانی گود رفته در کلاس درس حاضر می شود .
این دانش آموز نمی تواند آمادگی لازم را ( رکن اساسی یاد گیری است) برای یاد گیری و فعالیت کلاسی داشته باشد و در نتیجه انگیزه و رغبت برای یاد گیری را از دست داده ، دچار افت تحصیلی می شود .
در بعضی مواقع فقر اقتصادی دانش آموز را مجبور می کند که برای جبران کمبود های خود و خانواده اش ساعاتی از روز به کار مشغول شود و در نتیجه فرصت کافی برای انجام تکالیف نداشته باشد .
در برخی از مواقع نیز دانش آموز به دلیل نداشتن لوازم التحریر تکالیف خود را انجام نمی دهد و وقتی معلم از او سوال می کند که چرا تکلیف خود را انجام نداده ای ، مجبور است برای حفظ شخصیت و حرمت خود و خانواده اش به دروغ گویی متوسل شده ، از گفتن حقیقت که همانا ناتوانایی خانواده در تهیه قلم و دفتر است ، طفره و سرانجام فردی دروغ گو شود .
پیش نهادها : پرسش نامه ی محرمانه که حاوی اطلاعات لازم از قبیل : وضعیت اقتصادی خانواده ، تحصیلات والدین ، شمار اعضای خانواده ، سن پدر و مادر ، وضعیت جسمی و روحی والدین و سایر اعضای خانواده و ...
است ، تهیه و تنظیم شود و به منظور آگاه کرده معلمان در اختیار آنان قرار گیرد .
معلمان از طریق اولیای مدرسه و پرسش نامه محرمانه ، هر یک از دانش آموزان را بشناسند و متناسب با وضعیت روحی و روانی و خانوادگی با آنها رفتار کنند .
نگارنده ، روزی در کلاس درس یکی از دانش آموزان را صدا زد و گفت که بلند شود و به سوالات پاسخ دهد ، ولی آن دانش آموز از جای خود تکان نخورد .
دوباره وی را مورد خطاب قرار داد و بار سوم یکی از دانش آموزان با اشاره دست گفت که این دانش آموز از ناحیه دو پا معلول است و نمی تواند بلند شود .
معلمان از جو حاکم بر خانواده دانش آموزان آگاه شوند .
اولیای مدرسه در ابتدای سال استقبال خوبی از دانش آموزان داشته باشند و حتی المقدور با هدیه کردن یک شاخه گل به هر یک از دانش آموزان نگرش مثبتی در آنان ایجاد کنند ، زیرا خوش بینی به مدرسه مقدمه علاقه مند شدن به درس و یاد گیری و ایجاد و پرورش میل و رغبت است که اصل اساسی در یاد گیری است .
معلم در کلاس درس تک تک شاگردان را مورد توجه قرار دهد وحتی نگاه خود را به طور مساوی بین آنها تقسیم کند ، عدالت را رعایت کند و از تبعیض قائل شدن بین دانش آموزان بپرهیزید .
سعی کند آنها را به صورت انفرادی بشناسد و سهمی از وقت و انرژی خود را دراختیار آنها قرار دهد .
در تدریس از روشهای متنوع استفاده کند .
با اولیای دانش آموزان و خود آنها برخوردی محبت آمیز و مثبت داشته باشد و در کارهای کلاسی شاگردان را به پیشرفت و بدست آوردن اطلاعات جدید تشویق کند .
والدین ماهانه سهم ناچیزی از در آمد خود را به خرید روزنامه ، مجله و کتابهای کمک درسی برای فرزندان خود اختصاص داده ، در صورت با سواد بودن و برا ی این که الگوی مناسبی برای فرزند خود باشند ، در شبانه روز حد اقل یک ساعت از وقت خود را به مطالعه اختصاص دهند .
معلمان به جای اینکه از دانش آموزان بپرسند چرا درس نمی خوانند ، به دنبال ریشه ها و علل درس نخواندن آنها باشند و پس از پیدا کردن علل افت تحصیلی ، راه حل مناسب را ارائه دهند .
هرگز و در هیچ شرایطی دانش آموز سهل انگار و تنبل را از کلاس درس اخراج نکنند ؛ زیرا ممکن است دانش آموز کلاس درس را دوست داشته باشد وبرای از کلاس بیرون رفتن رفتار نا مطلوبی از خود نشان دهد .
معلم باید در کلاس درس مدیری توانمند و روان شناسی آگاه باشد و متناسب با رفتار دانش آموز از روش های مختلف تغییر رفتار استفاده کند .
والدین و اولیای مدرسه هرگز از تنبیه بدنی استفاده نکنند ، چرا که تنبیه بدنی اثر های زیان باری در رفتار دانش آموز به جای می گذارد .
از طریق تنبیه بدنی نمی توان دانش آموزرا به درس خواندن علاقه مند کرد ، بلکه بر عکس نفرت و انزجار از مدرسه در او ایجاد می شود .
والدین با فرزندان خود رفتاری منطقی و متناسب با سن وسال آنها داشته ، آنان را آن گونه که هستند پذیرا باشند .
به آنها احترام بگذارند ، موقعیت و فرصت اظهار نظر را برای آنان ایجاد کنند وآنها را با دیگران مقایسه نکنند و آنها را با دیگران مقایسه نکنند که این خود مانع رشد اعتماد به نفس در آنان است .
اگر بهداشت روان را مجموعه ای از قواعد و مقررات بدانیم که برای پیش گیری از اختلال و بیماری های روانی به کار برده می شود و هدف آن ارتقای سطح سلامت روان است ، خانواده به عنوان یکی از مهمترین نهادها و کانون اجتماعی در تحقق آن نقش بسزایی دارد .
قواعد و مقررات در باره هر چیزی و به هر شکلی که باشد ( خوب یا بد ) از طریق بر قراری ارتباطات و ارائه اطلاعات ( به صور مختلف یاد گیری ) به دیگران انتقال داده می شوند .
بدین ترتیب در فرایند ارتباطات داخلی بین اعضای خانواده نیز ، نحوه و شکل ارتباطات هم می تواند در جهت ارتقای سطح بهداشت روان خانواده و افراد آن باشد و هم می تواند آسیب زا بوده ، در جهت تنزل آن عنل کند .
در این مقاله تلاش شده است تاثیر ارتباط های نامناسب موجود در خانواده ( شامل ارتباز های کلامی و غیر کلامی ) بر تعادل ، سلامت و بهداشت روان خانواده و ایجاد اختلالات روانی مورد بحث قرار گیرد .
دکتر اصغر آقایی مشکلات ارتباطی خانواده و تاثیر آن بر بهداشت روان ارتباط و اجزای آن در فرایند یک ارتباط حداقل چهار عنصر دخالت دارد: 1ـ پیام دهنده 2ـ پیام گیرنده 3ـ پیام 4ـ وسیله انتقال پیام پیام دهنده کسی است که پیام را به صورت کلامی یا غیر کلامی (ایما و اشاره ) به دیگری انتقال می دهد .
گیرنده پیام ، کسی است که پیام را به صورت شنیداری یا به صورت اشاره ای دریافت می کند .
پیام ، محتوایی است که به وسیله پیام دهنده ارسال و به وسیله پیام گیرنده دریافت می شود وسیله انتقال پیام ، کلام یا ایما و اشاره است .
بنابر عقیده آیزرر (1959) ، به نقل از شفیع آبادی (1378) سه عامل در ایجاد ارتباط وجود دارد : فرستنده پیام که باید پیامی را بفرستد ، پیام که به صورت کلامی یا غیر کلامی از جانب فرستنده ارسال می گردد و گیرنده پیام که پیام فرستاده شده را در یافت و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد .
اعضای یک خانواده ، ارتباطات خود را با یکدیگر به دو شیوه کلامی ( verbal ) و غیر کلامی (nonvermal) بر قرار می کنند .
در جریان استفاده از این دو شیوه ارائه ارتباطات و برقراری ارتباط است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بخش عمده ای از اختلالات ، آموزش و انتقال داده می شوند و باعث تنزل سطح سلامت روان می گردند .
پاره ای از این اختلالات نتیجه مستقیم استفاده از ابزارهای ارتباطی مخدوش و پاره ای دیگر ، عوارض غیر مستقیم این گونه ارتباطات اند .
بنابراین هدف عمده این بحث ، بررسی ابعاد مختلف آسیب شناسی ارتباطات کلامی و غیر کلامی بین اعضای خانواده است .
پیام و انواع آن همان گونه که در مقدمه اشاره شد پیام به دو صورت کلامی و غیر کلامی مبادله می شود .
بنابر نظر ویلیامسون (1959) ، پیامی است که با گوش شنیده می شود و در بیان آن دستور زبان رعایت می گردد .
محدودیت این نوع پیام در آن است که برخی احساسات و عواطف انسان به صراحت در قالب کلمات قابل بیان نیستند .
در پیام به طور نامناسب یا زیاد استفاده شود یا فاصله فرد پیام دهنده با گیرنده پیام ، معقول و مناسب نباشد .
از آن جا که گیرنده پیام ، انسانی با خصوصیات فردی ویژه ، احساسات ، ادراکات و توقعات خاص خود است ، نوع پیام و نحوه ارسال آن خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده استنباط ها و نتیجه گیری هایی می کند که می تواند بر فرایند رشد ، خودپنداره ، عزت نفس و اعتماد به نفس او تاثیر گذار باشد ، بنابر عقیده آیزرر ( 1959 ) ، گیرنده پیام ، پیام ارسال شده را با توجه به خصوصیات فردی ، احساسات ، ادراکات ، توقعات ، انگیزه ها و زمینه های قبلی تجزیه و تحلیل می کند و به استنتاج آن می پردازد ، لذا گاهی اوقات براثر عوامل فوق ،غیر کلامی ، گفته ای وجود ندارد و پیام بیش تر از طریق ایما و اشاره ها و حالات مبادله می شود .
( شفیع آبادی ، 1378) پیام کلامی می تواند به شکل های مختلف مخدوش باشد : مثلاً همراه با صدای لرزان باشد ، با لکنت همراه باشد ، خیلی بلند و یا خیلی آرام باشد ، سریع یا خیلی شمرده باشد ، یا همراه با کلمات خشن ، تند ، زننده و اصلاحات نا معقول باشد .
هم چنین کلام پیام دهنده می تواند اثر نامناسب داشته باشد .
هم چنین یا اصلاً اثر نفوذ چندانی نداشته باشد .
به همین تربیت پیام های غیر کلامی نیز می تواند به اشکال مختلف مخدوش بوده ، محتوای پیام را آسیب زا نماید .
مثلاً حرکات سر در هنگام ارسال پیام نامناسب باشد ، چهره فرد غمگین و گرفته باشد ، نگاه ها رنج آور باشد ، نگاه به موقع و درست نباشد ، هنگام گفت و گو اصلاً نگاه بر قرار نشود ، از حرکت های درست برداشت گیرنده از پیام در یافت شده با هدف فرستنده متفاوت است .
( شفیع آبادی ، 1378)