در سرمایه گذاری ریسک و بازده همواره به همراه هم هستند و تصمیمات سرمایهگذاران در گرو اطلاعات دقیق از هر دوی آنهاست . ریسک این گونه تعریف می شود : اختلاف میان بازده واقعی یک سرمایه گذاری و بازده مورد انتظار آن . رابطه میان ریسک و بازده را همواره می توان بصورت یک خط با شیب مثبت نشان داد زیرا سرمایه گذار منطقی ریسک بالا را با انتظار کسب بازده بالاتر خواهد پذیرفت .
بازده
RF
ریسک
نقطه RF (Risk Free Rato of Return) ، بازده دارائی های بدون ریسک ، نظیر اوراق خزانه می باشد . هرچه روی خط جلوتر می رویم با توجه به افزایش میزان ریسک بازده مورد انتظار نیز افزایش می یابد . به عنوان مثال ، ریسک و در نتیجه بازده اوراق قرضه از سهام عادی ، سهام عادی از اوراق اختیار خرید ، و اوراق اختیار خرید از اوراق اختیار خرید و فروش سهام کمتر است .
بیشتر سرمایه گذاران بر این باورند که بازده واقعی همواره کمتر از بازده مورد انتظار است . هر چه پراکندگی بازده بیشتر باشد ریسک آن نیز بیشتر خواهد بود .
عوامل مؤثر بر ریسک یک دارایی :
چند عامل بر ریسک کلی یک دارائی تأثیر می گذارند :
ریسک نوسان نرخ بهره : ریسک نوسان نرخ بهره ریسکی است که یک سرمایه گذار زمان خریدن اوراق قرضه با بهره ثابت آن را می پذیرد . قیمت این اوراق در صورت افزایش نرخ بهره بازار کاهش می یابد و صاحب اوراق در صورت فروش آن قبل از سررسید زیان خواهد دید . عکس این موضوع نیز صادق است یعنی با کاهش نرخ بهره بازار ، قیمت اوراق قرضه افزایش خواهد یافت . در حالت کلی می توان گفت قیمت اوراق بهادار با نرخ بهره رابطه معکوس دارد . تاثیر ریسک نوسان نرخ بهره بر اوراق قرضه بیشتر از سهام عادی است . برای محفوظ ماندن در برابر این ریسک دو راه وجود دارد: یکی نگهداری اوراق بهادار تا تاریخ سررسید و دیگری خرید اوراق قرضه کوتاه مدت . در اوراق قرضه کوتاه مدت ، به دلیل تاریخ سررسید نزدیک تغییر در نرخ بهره تأثیر قابل توجهی بر قیمت اوراق نخواهد داشت .
ریسک بازار : ریسک بازار به مفهوم تغییر در بازده ناشی از نوسانات کلّی بازار است. این ریسک به انتظارات سرمایه گذاران نسبت به آینده قیمت سهام بستگی دارد . سهام عادی بیشتر تحت تأثیر این نوع ریسک قرار دارد . برای آگاهی از ریسک بازار باید رفتار قیمت سهام را بررسی و مطالعه کرد . عواملی نظیر رکود ، جنگ ، تغییر در ساختار اقتصادی و تغییر علایق مشتریان می تواند در ریسک بازار تأثیر گذار باشد. برای اجتناب از این نوع ریسک چند روش وجود دارد : یکی تجزیه و تحلیل دقیق رفتار قیمت سهام ، دیگری خرید سهام شرکتهای روبه رشد زیرا درجه ریسک آنها پائین تر است ، راه دیگر نیز سرمایه گذاری در دوره های طولانی مدت است که باعث می شود صاحب سرمایه نگران تغییرات روزانه و یا هفتگی قیمت سهام نباشد.
ریسک تورمی : این نوع ریسک که بر همه انواع اوراق بهادار تأثیر گذار است ، عبارت است از ریسک قدرت خرید یا کاهش قدرت خرید وجوه سرمایه گذاری شده. این نوع ریسک با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است ، زیرا نرخ بهره معمولاً در اثر افزایش تورم افزایش می یابد . به عبارت بهتر اگر نرخ تورم پس از خرید اوراق بهادار افزایش یابد ، علاوه بر کاهش قدرت خرید پول ، باعث افزایش نرخ بهره و در نتیجه کاهش قیمت اوراق بهادار نیز خواهد شد . خرید اوراق بهادار با درآمد ثابت این ریسک را بیشتر می کند ، در حالیکه خرید سهام عادی می تواند مصونیت قابل توجهی در برابر آن ایجاد کند . از سویی دیگر در شرایطی که نرخ تورم بالا باشد می توان با فروش اوراق بلند مدت و خرید اوراق کوتاه مدت ، از این ریسک اجتناب کرد . راه دیگر نیز سرمایه گذاری در دارائیهایی نظیر زمین است که قیمت آنها همراه تورم افزایش می یابد .
ریسک تجاری : ریسک ناشی از انجام تجارت و کسب و کار در یک محیط یا صنعت خاص را ریسک تجاری گویند . ریسک تجاری به این معنی است که تغییرات آتی وضعیت شرکت در صحنه رقابت بین المللی و یا داخلی باعث تغییر در میزان قیمت و بازده سهام آن خواهد بود . برای کاهش این ریسک می توان با تجزیه و تحلیل شرایط شرکتهای مختلف ، بهترین شرکتها را انتخاب و سهام آنان را خریداری نمود .
ریسک مالی : ریسک مالی ناشی از به کارگیری بدهی در شرکت است . شرکتی که میزان بدهی آن بیشتر باشد ، ریسک مالی بیشتری نیز خواهد داشت .
ریسک نقدینگی : این ریسک ، مرتبط با بازار ثانویه أی است که اوراق بهادار در آن معامله می شوند . آن دسته از سرمایه گذاری هایی که خرید و فروش آن به آسانی صورت گیرد و هزینه مبادله بالایی نداشته باشد ، از نقدینگی بالایی برخوردار است . هرچه عدم اطمینان در مورد قیمت و زمان مبادله اوراق بهادار بیشتر باشد ریسک نقدینگی آن نیز افزایش می یابد .
ریسک نرخ ارز : این ریسک سرمایه گذاران عرصه بین المللی را با مشکل مواجه میکند ، زیرا سرمایه گذاران خارجی نهایتاً باید سود ناشی از سرمایه گذاری را به پول رایج کشور خود تبدیل کنند . اگر نرخ ارز برخلاف تصور سرمایه گذار تغییر کند باعث می شود تا بازده سرمایه گذاری منفی باشد . می توان گفت ریسک نرخ ارز
ناشی از تغییر در بازده اوراق بهادار در نتیجه نوسانات ارزهای خارجی است.
ریسک کشور : ریسک کشور که ریسک سیاسی نیز نامیده می شود ، ریسک سرمایهگذاری در یک کشور ناشی از تغییرات سیاسی و اقتصادی آن کشور است . این ریسک در کشورهایی که از نظر اقتصادی و سیاسی ثبات بالایی دارند ، پائین خواهد بود .
انواع ریسک
بر مبنای تمایز میان اجزاء کلی (بازار) و اجزا خاص (اوراق خاص) می توان ریسک کلی را به دو قسمت تقسیم کرد : 1-ریسک غیرسیستماتیک : تغییر پذیری در بازده کل اوراق بهادار که به تغییرپذیری در بازار ارتباطی نداشته باشد ریسک غیرسیستماتیک نام دارد . این ریسک به عواملی نظیر ریسک تجاری ، ریسک مالی و ریسک نقدینگی بستگی دارد . برمبنای نظریه پرتفلیو هر چه تنوع اوراق بهادار بیشتر باشد ریسک غیرسیستماتیک آن کمتر و کمتر خواهد شد . 2-ریسک سیستماتیک : نوسان در بازده اوراق بهادار که مستقیماً با تغییرات کلی بازار یا اقتصاد عمومی مرتبط باشد ریسک سیستماتیک نامیده می شود ، این ریسک مستقیماً دربرگیرنده ریسکهای نوسان نرخ بهره ، بازار و تورم است . این قسمت از ریسک کل غیرقابل اجتناب است و ربطی به نحوه عملکرد صاحب سرمایه یا تنوع در اوراق بهادار ندارد .
شاخصهای اندازه گیری ریسک سهام
ریسک کل سهام را می توان به وسیله شاخصی تحت عنوان انحراف معیار اندارهگیری نمود . انحراف معیار یک معیار پراکندگی است که انحراف هر مشاهده از میانگین حسابی مشاهدات را نشان می دهد و چون تمام اطلاعات نمونه را شامل می شود ، معیار مناسبی برای تغییرپذیری نیز می باشد . نحوه محاسبه انحراف معیار اینگونه است:
که در آن S انحراف معیار ، X هر یک از مشاهدات نمونه ، میانگین مشاهدات و n تعداد بازده های نمونه است . همانطور که گفته شد انحراف معیار ریسک کلی یک اوراق بهادار را اندازه گیری می کند .