دانلود تحقیق هوش هیجانی

Word 2 MB 22567 66
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه
    از آنجایی که استحکام روابط اجتماعی، خانوادگی، شغلی و تامین سلامت عاطفی اقشار مختلف جامعه یکی از بهترین اهداف اساسی هر کشوری است، بنابراین واجب است تا آن را از زوایایی مختلف مورد ارزیابی و توجه قرار داد.

    یکی از رازهای پوشیده روانشناسی، علوم توانایی نسبی تستهای مختلف بهره هوشی در پیش بینی صحیح این نکته است که چه کسانی در زندگی موفق خواهند بود.

    مطمئنا از لحاظ کمی بین بهره هوشی فرد و سرنوشت و آینده ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، یعنی اکثر افرادی که از بهره هوشی پایین برخوردارند نهایتا در مشاغل کم اهمیت تر اجتماعی مشغول بکار خواهند شد و آنهایی که دارای بهره هوشی بالایی هستند به حرفه های پر در آمدی گرایش خواهند آورد ولی همیشه اینگونه نیست.
    این قاعده که بهره هوشی بالا موفقیت آدمی را در زندگی تضمین می کند دارای استثناهای فراوانی است.

    ( جلالی، 1381 ، ص 46).

    مطالعات مختلفی که در زمینه روانشناسی و بخصوص هوش غیر شناختی ( هیجانی) انجام گرفته است، نشان
    می دهد که عواطف، معیار واقعی تری برای پیش بینی موفقیت افراد در پیشبرد اهداف ارتباط سالم تر و مفیدتر با دیگران از شکست های مکرر و نا امیدی می باشد.
    همچنین پژوهش ها و تحقیقات انجام شده در این راستا نشان داده اند که بین هوش هیجانی یا بهره عاطفی پسران و دختران تفاوت معنا دار آماری وجود ندارد.

    (جلالی، 1381 ص 51).
    میزان بهره هوشی برای توجیه تفاوت سرنوشت آدمی که از نظر تحصیلی، امید به آینده و فرصت های زندگی در وضعیت تقریبا یکسانی قرار دارند، معیار مناسبی نیست.

    هنگامیکه 95 نفر از کسانیکه در دهه 1940 دانشجوی دانشگاه هاروارد بوده و اکنون به میانسالی رسیده بودند مورد بررسی قرار دارند.

    معلوم شد که تیز هوش ترین دانشجویان آن سالها در مقایسه با دانشجویان متوسط موفق نبودند و بویژه از لحاظ در آمد پرکاری، بارآوری در وضعیت پایین تری قرار داشتند.

    آنها همچنین از لحاظ رضایت خاطر در زندگی بهترین افراد نبودند و در ارتباط با دوستان، خانواده، روابط عاطفی و زناشویی شادترین افراد محسوب نمی شوند.( 1382، ص 100 )
    هوش هیجانی به عنوان شکلی از هوش اجتماعی معرف توانایی شخص در مواجهه و انطباق با فشارهای روانی می باشد.زمینه و هدف: امروزه هوش هیجانی از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.مطالعات و پژوهشهای گوناگون انجام شده در این زمینه مبین نقش و اهمیت آن در شؤون مختلف زندگی افراد اعم از تحصیل شغل و محیط اجتماعی زندگی می باشد.
    در زندگی روزانه در محیط زندگی، مدرسه و اجتماع با افراد گوناگونی روبرو هستیم.از یک نظر می توان انسانها را به سه دسته تقسیم کرد.

    عده ای که در درک مسائل و ارتباط و سطح غم در مرتبه ای بالاتر قرار دارند.

    عده ای که دیر می فهمند و حتی بعضی از مسائل ساده را باید با توضیح بسیار به آنها بفهماند و دسته ای که عادی هستند.

    دسته ای که عنوان افراد عادی را دارند اکثریت جامعه را تشکیل می دهند و دو دسته نخست به نسبت افراد عادی بسیار کمترند.

    چگونه می توان افراد کند ذهن را به جامعه افراد عادی راهنمایی نمود؟

    چگونه ما می توانیم در گروه کسانی باشیم که از دیگران سریعتر و بهتر می فهمند؟

    این پرسشها ما را به سوالی اساسی رهنمون
    می گردند.

    چرا بعضی کندتر و بعضی دیگر سریعتر مسائل را می فهمند؟

    این سوال همان مساله مهم ماهیت هوش را مطرح می سازد.

    هوش چیست؟

    آیا پدیده ای است که به ارث می رسد؟

    آیا پدیده ای اجتماعی است بدین معنا که با تغییر محیط و امکانات می توان از هوشهای متفاوت سخن گفت.

    آیا هوش محصول توارث و محیط است؟

    این پرسشها هیچکدام پاسخ روشن و قطعی نیافته اند.
    ماهیت هوش هرچه که باشدخواه استعداد درونی یا خواه وابسته با امکانات محیطی مساله ای است که در عمل خود را نشان می دهد.

    افراد وقتی به عمل می پردازند و در واقع از هوش خود برای سازماندهی عمل استفاده میکنند ما بر حسب نوع عمل از هوش اجتماعی، هوش تحصیلی و نظایر آن می توانیم سخن بگوییم.

    کاسبی که با امکانات اندک به تاجری بزرگ تبدیل می شود، کارمندی که به مراتب عالی اداری دست می یابد.

    ( دفتر هماهنگی و برنامه ریزی اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی- استعدادهای شکوفا)
    (مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و هوش آموزشگاهی در دانشگاه آزاد اسلامی است.)


    بیان مسئله
    یکی از مسائل جدید در حوزه روانشناسی بهره عاطفی یا هوشی هیجانی است که در سال 1990 توسط پیتر سالودی و جان مایر عنوان شد.

    بهترین عامل در موفقیت افراد به شمار می رود.

    بهره عاطفی عبارتنداز: ظرفیت یا استعداد افراد برای شناختن احساسات خود و دیگران.
    دانیل گلمن بیان می دارد که بهترین حالت هوش استعداد اضطراب 20 درصد در موفقیت افراد نقش دارد و 80 درصد دیگر مربوط به عوامل دیگر است.

    گلمن مطرح می کند که بر خلاف اینکه IQ و شخصیت در سراسر زندگی یکسان است و تغییر نمی کند توان مندی هوش و هوش هیجانی آموخته های آتی هستند.

    و موفقیت فرد در جامعه توسط عوامل غیر شناختی (غیر از هوش و استعداد) تعیین میشود که به آن اصطلاحا هوش هیجانی می گویند .

    پژوهشگران به بررسی بین هوش و هوش هیجانی پرداخته اند آنچه امروز تحت عنوان هوش می شناسیم در واقع ترکیبی از عملکرد های مختلف مغز و ترکیبی از الگو های رفتاری متنوع است که هوش هیجانی می نامند.


    با توجه به مطالب بالا پژوهشگران در صد پاسخگویی به سوالات زیر
    می باشند:
    1- آیا بین هوش و هوش هیجانی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد؟
    2- آیا بین دانشجویان سالهای مختلف تحصیلی از نظر میزان هوش هیجانی تفاوت معنا داری وجود دارد؟
    3- آیا بین دانشجویان سالهای مختلف تحصیلی از نظر میزان هوش تفاوت معنا داری وجود دارد؟

    اهمیت و ضرورت تحقیق
    روانشناسان بر ضریب هوش افراد برای تبیین توانمندی افراد به نقش عواطف در شکل گیری شخصیت فرد توجه دارند که توان به تعویق انداختن آنها نیاز به مهارات زیادی دارد.
    عواطف به صورت بالقوه و بعنوان یک سیستم هدایت درونی حساس و ماهر بکار برده می شوند و هنگامیکه نیازهای انسان براورده شود هیجان در انسان اعلام خطر میکند زمانی که فرد احساس طرد شدنگی میکند که یک نیاز پذیرش است که براورد نشده است (سید محمدی ، 1380)
    با توجه به نقش و تاثیر هوش هیجانی در زمینه های مختلف زندگی ازدواج روابط و معاملات بین افراد مواردی در قسمت بیان مسئله مطرح می شود که مطالعه و تحقیق در مورد آن ضروری و لازم به نظر می رسد عبارتست از :
    الف)شناخت مفاهیم هوش و هوش هیجانی.

    ب) شناخت تفاوت دانشجویان در هوش و هوش هیجانی اهداف پژوهش آشنایی با هوش و هیجانی و مولفه تشکیل دهنده آن.

    آشنایی با آزمونهای سنجش هوش هیجانی و کاربرد آن.

    سنجش هوش هیجانی و اضطراب در دانشجویان و مقایسه آنها با یکدیگر و نتیجه گیری آنها فرضیه های پژوهش بین هوش و هوش هیجانی در بین دانشجویان رابطه معنا داری وجود دارد.بین دانشجویان سالهای مختلف تحصیلی از نظر و هوش هیجانی تفاوت معنا داری وجود دارد.

    تعریف مفاهیم و متغیر ها تعریف نظری هوش هیجانی: هوش هیجانی توانایی درک ارزیابی و بیان عواطف به طور دقیق توانایی افزایش یا ایجاد احساسات که فرایند تفکر را تشکیل میدهد داشتن هوشیاری عاطفی توانایی تنظیم عواطف برای افزایش دادن رشد عاطفی و هوش (سالوی 1997) تعریف عملیات هوش هیجانی : هوش هیجانی نمره ای که هر آزمون شونده درپرسشنامه بهره عاطفی شرلینگ بدست می آورد.

    تعریف نظری هوش یکی از تعاریفی که خیلی زیاد مورد استفاده قرار گرفته تعریفی است .

    که وکسلر در سال 1958 پیشنهاد کرده است .

    او هوش را به عنوان یک استعداد کلی شخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف کرد .

    علاوه بر این او تاکید می کرد که هوش کلی را نمی توان با توانایی رفتار هوشمندانه _ هر اندازه که به مفهوم گسترده تعریف شود .

    معادل دانست بلکه باید آنرا به عنوان جلوه های آشکار شخصت به طور کلی تلقی کرد .

    تعریف عملیاتی هوش: نمره ای که آزمون شونده در پرسشنامه کتل فرم 3 (A) بدست آورده است.

    پیشینه تحقیق هوش هیجانی: اصطلاح هوش هیجانی در سال 1995 توسط دانیل گلین مطرح شد و بحث های زیادی را برانگیخت.

    هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران ،‌یعنی شناخت هر چه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد.پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارتهای اجتماعی ، توانایی بین فردی ، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجانها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند (بار – آن) هوش هیجانی (غیر شناختی) را عامل مهمی در شکوفایی و توانایی های افراد برای سبک موفقیت در زندگی تلقی میکند و انرا با سلامت عاطفی و در مجموع سلامت روانی مرتبط می داند.

    بار – آن برای اولین بار در 1980 هوش بهر هیجانی (EQ) را مطرح کرده و در همان سال به تدوین پرسشنامه هوش هیجانی پرداخت به اعتقاد وی هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی افرا مونسیت ، زیرا بسیاری از افراد هوش هیجانی ، بالایی دارند ولی آن طور که باید در زندگی موفق نیستند.

    (بار – آن 1997) سنجش و کاربرد هوش هیجانی از زمانیکه پدیده ای بنام هوش توسط بنیه 1905 در فرانسه به صورت عدد و رقم نفوذ کمی و اصطلاح هوشبر توسط توسن1916 معرفی شد تزدیک به یک قرن میگذرد از آن زمانی که تا کنون بسیاری از روانشناسان از جمله اسپیرمن ، ترستون ،بینه ،‌و کسلر ، پیاژه،‌کتل ،‌گاردنر ، .

    .

    تعریف و طبقه بندی های مختلفی از هوش بدست آورد که مدعی شدند سنجش این کیفیت ذهنی است این ابزار ها که هر یک برگرفته از تصور و اندیشه پدیده آورنده های درباره هوش است به صورت تصویر نوشتاری با ترکیبی از این عوامل به بازار عرصه شد و هر پدید آورنده ای چنانچه به نتیجه فکرو عمل خود دلبسته و از آن راضی است که گویی هوش چیزی جز دستاورد او نیست.

    این تنوع ابزار برداشت ها تمثیل زیبای مولانا را به ذهن می آورد در این داستان هندوها هر یک در تاریکی بخشی از اندام پیل را لمس میکردند و ادراک با آوایی جزئی خود را در تمام واقعیت می پنداشته اند و تصویری از پیل را ارائه می دادند که به همه چیز شباهت داشت جز خود پیل (جلالی 1381) اصطلاحاتی که روان شناسان یه کار می برند حتی از این هم پیچیده تر و ابهام آمیز تر است زیرا این پدیده نه تنها به لمس در نمی آید بلکه به دلیل ذهنی و انتزاعی بودن تصور آن نیز به آسانی میسر نیست شاید به همین دلیل است که بودینگ میگوید "هوش همان چیزی است که بوسیله آزمونهای هوش اندازه گرفته میشود" این گفته بیتردید زبان گویای هر روانشناسی است که می خواهد این پدیده انتزاعی را به کمیت تبدیل کند و به قول ایکل 1985 هوش نامی است که بر فرایند ذهنی فرضی یا مجموعه ای از رفتار های هوشمندانه اطلاق میشود و نظریه های هوش در عمل همان نظریه های مربوط به رقتار های هوشمندانه (شرین1976) بدیهی است که وقتی تعریف موضوعی به اندازه کافی روشن نباشد سنجش دقیق نیز به آسانی میسر نخواهد بود.

    با این همه تا زمانی که تعریف قابل قبولی از هوش بدست نیامده ناچار باید جلوه هایی از آن را طوری که در آزمونها تجسم میابد پذیرفت و بر اساس آن به براورد هوشبر افراد که حاصل تقسیم سن ذهنی به سن زمانی آنان است پرداخت(جلالی ،1381) اینکه هوشبر تا چه حد بازتاب توانایی های ذهنی بالقوه فرد است پرسشی است که پاسخ گفتن آن ساده نیست.

    آنچه در این راستا مشخص است ان است که هوش شناختی که بطور سنتی هوشبهر مشخص می کند می کوشد بی آنکه به سایر جنبه های شخصیت و رفتار توجه کافی داشته باشد استعداد افراد برای درک یادگیری و تفکر منطقی حل مسئله و امثال آن مورد ارزشیابی قرار می گیرد درست از همین زاویه است که می بینیم در تعاریف جدید عقب ماندگی ذهنی تنها به تولیدات شناختی یعنی پیامد های حاصل از از کاربرد آزمون های هوش اکتفا نمی شودو برای مقوله دیگری که رفتار سازگارانه یا انطباق نامیده مشود نیز در بیان می آید و گفته میشود که عقب مانده ذهنی کسی است که کنش های عالی ذهنی او به گونه معنا دار زیر میانگین بوده و این کمبود یا کاستی هایی در رفتار های سازگارانه همراه باشد بنابراین نباید تنها به تشخیص حدود توانایی ها یا ناتواناییهایی تنهایی شناختی افراد اکتفا شود بلکه لازم است براورد های قابل قبولی نیز از حدود توانایی ها یا ناتوانایی های اجتماعی وی داشته باشیم تا بتوانیم گونه ای قابل قبول جای او را روی پیوستاری از کمترین میزان توانش ذهنی تا بالا ترین انرا مشخص کنیم به عبارت دیگر هوشبهرر شخص را با هوشبهر اجتماعی او نمودی از عملکرد های وی در حیطه های مختلف روابط درون فردی و میان فردی و محیط زندگی او است (کوک .

    همکاران 1997) لازم به یاد آوری است که مفهوم هوش اجتماعی اول بار توسط ثرندایک 1920 معرفی گردید و 14 سال پس از ان مقیاس رشد اجتماعی او.نیلفو توسط دال 1934 تدوین و منتشر شد این مقیاس که براوردی از رشد مرد تا 25 سالگی را بدست میدهد مقیاسی است که بطور مستقیم به ارزیابی سطح سازگاری شخص می پردازد و بر مبنای اطلاعاتی که از سوی افراد بسیار نزدیک به ازمونی بدست می اید حدود توانمندی های اجتماعی به سن زمان محاسبهبهره اجتماعی (SQ) مشخص میشود بهره اجتماعی بدلیل اینکه بر مشاهده غیر مستقیم و متکی بر حافظه و برداشت دیگران از فرد مورد نظر ارزشیابی مبتنی است از سوگیری و خطاهای ناشی از تعصب و فراموشی مصون نیست.

    با وجود اینکه سنجش بهره اجتماعی به نحوی روز افزون در تعیین و تشخیص حدود توانایی های ذهنی و رفتاری افراد اعم از هنجار یا ناهنجار مورد استفاده قرار میگیرد بدیهی است که با توجه به اشاره مختصری که به کاستی های این مقیاس توجه شده توقع و پافشاری بر نتایج مرتبط با آن از احتاط علمی به دور است شایان ذکر است که با همه تلاشیهایی که از 1995 تا کنون برای تبیین و تعریف هوش به عمل آمده است بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است از این تاریخ به بعد گزارش کسانیکه از دیر باز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیر شناختی بودند و می خواستند انرا با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوه های آنرا با عدد و رقم مجسم کنند منتشر شد و در اختیار اندیشمندان و روانشناسان قرار گرفت.

    تعریف هوش هیجانی یا عاطفی تعریف هوش هیجانی نیز همانند هوش شناختی هوش شناختی دشوار است این اصطلاح از رمان انتشار کتاب معروف گلمن 1995 به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روز مره در آمد.

    بحث های بسیاری را برانگیخت .گلمن در مصاحبه ای با جان دانیل 1996 هوش هیجانی را توصیف می کند: هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است.

    این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است.

    توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانش هاست.

    عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید میکند.

    هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست.

    مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است.

    دانیل 1996 گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی می گوید: هوشبهر (IQ ) در بهترین حالت خود تنها عامل 20% از موفقیت های زندگی است.

    80% موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد.

    هوش غیر شناختی، ابعاد شخصی، هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیشتراز جنبه های شناختی آن در عملکردهای روزانه موثرند مخاطب قرار می دهد.

    هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران ( خود شناسی و دگر شناسی) ارتباط مردم و سازگاریخود با محیط پیرامون خویش پیوند دارند.

    بعبارت دیگر هوش غیر شناختی پیش بینی موفقیت های فرد را میسر می کند و سنجش و اندازه گیری آن به مقوله اندازه گیری و سنجش توانایی های شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است ( بار- آن 1997) پیتر سالووی 1990 ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند: شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی آگاهی اداره کردن هیجان ها: یعنی مدیریت هیجان ها به روش مناسب خود انگیزی: یعنی کنترل تنکاش ها: تاخیر در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب تشخیص دادن وضع هیجان دیگران: یعنی همدلی برقراری ارتباط با دیگران پیشینه مطالعه هوش هیجانی پیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده های وکسلر به هنگام تدوین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جستجو کرد.

    وکسلر در 103 گزارش 1943 خود درباره هوش می نویسد.

    در کوشیده ام نشان دهم که علاوه برعوامل هوشی، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می توانند رفتار هوشمندانه را مشخص کند.

    نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم مگر اینکه آزمونها، معیارها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر شناختی هوش در بر داشته باشند.

    وکسلر در صدد آن بود که جنبه های غیر شناختی و شناختی هوش عمومی را با هم بسنجد.

    تلاش او در این زمینه را می توان در استفاده وی از کار برد خرده آزمونهای تنظیم تصاویر و درک و فهم که دو بخش عمده آزمون وی را تشکیل می دهند.دریافت در خرده آزمون درک و فهم (سازگاری اجتماعی) و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز (موقعیت اجتماعی) مورد بررسی قرار میگیرد.

    پژوهش های انجام شده توسط سیپس و همکارانش 1987 نیز نشان میدهد که بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش پرسشنامه شخصیت کالیفرنیا (cpi) هم بستگی معنا داری وجود دارد ( شریفی 1376) علاوه بر این مواردی که ذکر گردید وکسلر در کارهای خود به تلاشهای ((دال)) مبتنی بر سنجش جملات غیر شناختی هوش نیز اشاره کرد.

    نتیجه کوشش های دال همان گونه که پیش از این نیز عنوان گردید در مقیاس رشد اجتماعی منعکس است.

    سیپر1948 نیز براین باور بود که ( تفکر هیجانی) بخشی از (تفکر منطقی) و به این نوع تفکر یا به معنای کلی تر (هوش) کمک میکند.

    روانشناسان دیگری نظیر مایر 1993 و سالوی نیز پژوهش های خود را بر جنبه های هیجانی هوش متمرکز کرده اند.

    پژوهشگران از طریق سنجش مفاهیمی مانند مهارتهای اجتماعی توانمندیهایی بین فردی رشد روان شناختیو آگاهی و هیجانی که همگی و مفاهیم مرتبط با هوش هیجانی هستند به بررسی ابعاد این نوع هوش پرداخته اند.

    دانشوران علوم اجتماعی نیز به کشف این روابط این هوش هیجانی و سبکهای مختلف ومدیریت و رهبری و عملکرد مرزی تغییرات درون فردی و اجتماعی و انجام ارزشیابی و عمیکردهای فردی و گروهی همت گماشته اند (جلالی 1381) شایان ذکر ست که ایده هوش هیجانی پس از 50 سال بار دیگر توسط گاَردنر 1983 استاد روانشناسی هاروارد دنبال شد.

    هوش هیجانی نظریه پردازان هوش معتقدند که IQ به ما میگوید که چه کاری می توانیم انجام دهیم در حالیکه هوش هیجانی به ما می گوید که چه کاری را باید انجام دهیم .IQ شامل توانایی ما برای یادگیری تفکر منطقی و انتزاعی می شود در حالیکه هوش هیجانی به ما می گوید :که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم علاوه بر این هوش هیجانی شامل توانایی در جهت آگاهی هیجانی واجتماعی ما می شود و در مهارتهای لازم در این حوزه ها را اندازه می گیرد همچنین شامل مهارتهای ما در شناخت احساسات خود و دیگران و مهارت های کافی در ایحاد روابط سالم با دیگران وحس مسئولیت پذیری در مقابل وظایف می باشد.

    دیدگاه های هوش هیجانی دیدگاه های اولیه از هوش هیجانی که آنرا به عنوان نوعی از هوش تعریف میکند که در بر گیرنده عاطفهو هیجان میباشد.

    دیدگاه دوم: که به دیدگاه مختلط مشهور است و هوش هیجانی که با دیگر توانمندی ها ویژگی های مشخص مانند انگیزش ترکیب دارد دیدگاه توانمندی (تحقیقات خارجی اطلاعات ) مطرح شد که شامل سه حیطه گسترده می باشد هوش هیجانی برای اولین بار توسط سالوی و مایر در سال 1990 به عنوان شکلی از هوش هیجانی مطرح شد که شامل سه حیطه گسترده می باشد .

    الف) ازریابی وابراز هیجان: ارزیابی و بیان هیجان در خود و توسط دو بعد کلامی و غیر کلامی و همچنین ارزیابی هیجان در دیگران توسط ابعاد فرعی و ادراک غیر کلامی و همدلی مشخص می شود.

    ب)تنظیم هیجان در خود و دیگران : به این معنا است که فرد تجربه فرا خلقی کنترل ارزایابی و عمل به خلق خویش را دارد و تنظیم و هیجان در دیگران به این معنا است که فرد تعامل موثر با سایرین و برای مثال آرام کردن هیجاناتی که در دیگران درمانده کننده هستند می باشد.

    ج)استفاده هیجان : استفاده از اطلاعات هیجانی در تفکر عمل و مساله گشایی است(سالوی و مایر در سال 1990) شاخه بندی هوش هیجانی مایر ، سالووی ، کاروسو 1997 مدل اصلاح شده ای از هوش هیجانی را تدوین کرده که این که مدل هوش هیجانی را به دو صورت عملیاتی در دو سیستم شناختی و هیجانی بررسی میکنند این مدل در یک الگوی کاملا یک پارچه عمل می کند اما با این وجود مدل مورد نظر از چهار شاخه یا مولفه تشکیل میشود(سالووی و مایر 1997) هر یک طبقه ای از توانمندی ها را که بر اساس پیچیدگی و بصورت سلسله مراتب منظم شده اند نشان می دهد این مهارتهای شناخته شده عبارتند از: 1- ادراک هیجانی که در برگیرنده شناسایی و درون دهی اطلاعات از سیستم هیجانی است.

    2-تسهیل سازی هیجانی از افکار به طور کلی تسهیل هیجانی شاخه تغکری در بر گیرنده استفاده هیجانی برای بهبودی فرایند های شناختی است حال آنکه شاخه فهم هیجانی در بر گیرنده پردازش شناختی هیجان است .

    3-فهم هیجانی در بر گیرنده پردازش آتی و جلوتر اطلاعات هیجانی با نگاهی به مدل مساله 4- مدیریت هیجان در رابطه با خود و دیگران شاخه اول: اولین شاخه از هوش هیجانی با گنجایش ادراک و اظهار احساسات آغاز میشود.

    هوش هیجانی نمی تواند بدون اولین شاخه آغاز شود اگر زمانی که احساس بدی از فردی ظهور پیدا کند فرد توجه اش را از آن بر می گرداند تقریباً هیچ چیز از احساس خودش را یاد نمی گیرد ادراک هیجان در بر گیرنده مثبت با توجه و رمز گشایی کردن پیامهای هیجانی است همانگونه که در اظهارات و بیانات صوری توان صدا اشیا هنری و دیگر دستاور های هنری فرهنگی اظهار شده است (بار – آن و پاکر 2000) شاخه دوم: در رابطه با تعطیل سازی هیجانی است هیجانات که زمانهای پیچیده ای از ابعاد فیزیولوژیکی هیجانی تجربی شناختی و هوشیاری از زندگی روانی هستند.

    هیجانات هم به عنوان احساسات (همانگونه که فرد احساس غمگینی می کند ) و هم به عنوان ساختار های تغییر شکل یافته به سیستم شناختی ورود پیدا می کند (به عنوان مثال زمانیکه فرد غمگین فکری پیدا می کند که الان حالم خوب است) هنگامیکه هیجانات شناسایی شده و بر چسب زده می شود فهم هیجانی یا شاخه سوم آغاز میشود سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که تعطیل سازی هیجان یا همان شاخه دوم بر چه چیزی تمرکز دارد چگونه هیجانات به سیستم شناختی ورود پیدا میکند برای کمک به تفکر چگونگی شناخت ها را تغیر پیدا می کند به البته شناخت توسط اضطراب خراب میشود اما هیجانات می توانند اولویت هایی را تحمیل کنند به گونه ای که سیستم شناختی به آنچه که مهمترین مطلب قلمداد می شود توجه کند(استیربورک،سیسوی 1982) و وقتی بر آنچه که بهتربن نحوی که یک خلق انجام می پذیرد متمرکز می شود (پالفی و سالووی 1992) همچنین اضطراب هیجانی شناخت ها را تغییر می دهند ممکن است زمانی که فرد خوشحال است آنها را ثبت کنند.

    و هنگامیکه فرد ناراحت است آنها را منفی کنند فورکاس 1995 و مایر کاست براورمن و ایوانز 1992 و سالووی و بر بنام 1989 این تغییرات سیستم شناختی را معطوف به مشاهده موارد از جوانب مختلف را میکند برای مثال میان نقطه نظرات خوشایند و شکاکانه تفاوت را قائل می شوند سودمندی انگونه تغییرات و تحولات برای تفکر کاملا واضح است نقل و انتقال نقطه نظر از شکاک بودن به خوش بینی فرد را تشویق می کند به اینکه نقطه نظرات چند گانه ای را ببیند و به عنوان نتیجه در باب شکل عمیق تر فکر کند(بار – آن و پاکر 2000) شاخه سوم: در بر گیرنده فهمیدن و استدلال با هیجان است همانگونه که سابق بر این قید شوند هیجانات شکل دهنده یک دسته از سنبل های غنی و پر از روابط پیچیده ای هستند که بسیاری ار فلاسفه برای قرنی راجع به آن بحث و جدل کردند فردیکه فادر است هیجانات را درک کند به عبارت دیگر معنی آنها و اینکه چطور خمیرشان با هم مزدوج می شود و چطور در طول زمان رشد میکند حقیقتا با گنجایش فهم حقایق بنیادی طبیعت بشری و روابط بین فردی مانوس میشود مورد تمجید قرار می گیرد.

    در حقیقت افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند بطور منظم با حالات بی ثباتی خلقی مواجه شده و بر آنها فائق می آیند و این نیازمند فهم قابل از خلقیات می باشد.

    (سالوی ، بیدل، وت ویلر 1999 ، به نقل از بار – آن و پاکر 2000) شاخه چهارم: مدیرتی هیجانی است فردی که دارای هیجانی می باشد از این رو باید بعضی از خطوط راهنما را رعایت کند ولی آن کار را با انعطاف پذیری انجام دهد برای مثال باز بودن به سوی یک احساس یک باید است اما نه همیشه گاهی اوقات برای هر کسی اتفاق می افتد خیلی دردناک است که با مطالبی مواجه شود و احتمالا هیجان پذیری به بهترین نحوی بسته می شود مدیریت هیجانی در بر گیرنده این است که چگونه یک فردی پیشرفتهای هیجانی را در روابطش با دیگران بفهمد این روابط می تواند غیر قابل پیش بینی باشد از این رو مدیریت هیجانی در بر گیرنده خصوصیت و اهمیت راه های هیجانی مختلفی و انتخاب میان آنهاست.

    برای انطباق با واکنش های هیجانی بسیار محتمل در موفقیت ها مدیریت هیجانی بایستی دارای انعطاف پذیری لازم باش این مطلب به فرد اجازه می دهد که در جهاتی پیشرفت کند ه فکر می کند بهتربن جهت است اینکه از نظر هیجانی معنوی و دیگر زمینه های واقعی باشد ضرورتا به این معنی نیست که فرد بخواهد در یک شغل بماند و یا اینکه یک ازدواج را نجات دهد اینکه با هوش باشی بدین معنی نیست که فرد در یک روز کتابها ی چالش بر انگیخته را بخواند بلکه به این معنا است که دیگر بخشهای شخصیت و دیگر موفقیت هایی هستند که باید یه حساب بمانند و درک کنیم که آن وقت اتفاق می افتد در این جاست که نیارز به انعطاف پذیری توضیح می دهد که چرا هوش هیجانی بعنوان یک توانمندی سنجیده میشوود و هیچ گونه بستگی بالایی یا خوش بینی خوشحالی و مهربانی درست بودن و دیگر خصوصیات ندارد با این وجود نتایج مهم زندگی را پیش بینی میکند(بار – آن و پاکر 2000) دیدگاه مختلط هوش هیجانی از سوی بعضی از پژوهشگران به توصیف کردن اسنادها و توانایی هایی که برخی از جنبه هایی شخصیت را نشان می دهد بکار رفته است مایر و سالووی و کاروسو 1997 مدل توان مندی را از مدل مختلط هوش هیجانی متمایز کرده اند .

    مدل مختلط شامل طیف وسیعی از متغیر های شخصیتی است که متفاوت با مدل توان مندی مایر و یالووی می باشد که کاملاً شناختی است که یک وجو کاملاً متفاوت این مدل تفاوت ها میان «مفهوم و صفت» و «پردازش اطلاعات» هوش هیجانی است این وجه تفاوت در دیدگاه های مختلف سنجش و تعاریف عملیاتی از نظریه پردازان مدل مختلط و توانمندی نمایان است .

    مفهوم صفت هوش هیجانی با شاخصهای بین موفقیت رفتار نظیر همدلی جرات و خوشبینی ارتباط دارد در حالیکه مفهوم پردازش اطلاعات مربوط به توانایی هایی نظیر توانایی تشخیص ابزار و بر چسب زدن هیجان می باشد مفهوم صفت ریشه در چهار چوب شخصیتی دارد که از طزیق پرسشنامه خود سنجی که رفتار خاصی را می سنجد اندازه گیری میشود .(بار- آن 1997، سالوی، مایر، گلمن تروی و پالفی 1998 ) هوش هیجانی از نقطه نظر گلمن به نظر گلمن (1995 ) هوش هیجانی هم شامل عناصر درونی و هم بیرونی.

    عناصر درونی شامل میزان خود آگاهی ، خود انگاری، احساس استقلال ، و ظرفیت خود شکوفایی و قاطعیت می باشد.عناصر بیرونی شامل روابط بین فردی ، سهولت در همدلی و احساس مسئولیت می شود.

    همچنین هوش هیجانی شامل ظرفیت فرد برای قبول واقعیات انعطاف پذیری ، توانایی حل مشکلات هیجانی، توانایی حل و مقابل با استرس و تکانه ها می شود.

    هوش هیجانی از نقطه نظر بار- آن یکی دیگر از نظریه پردازان مدل مختلط هوش هیجانی بار- آن (1997) است.

    هوش هیجانی بوسیله بار – آن به این صورت تعریف شده است: (یک دسته از مهارتها، استعدادها، و توانایی های غیر شناختی که توانایی موفقیت خود را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد).

    بنابراین هوش هیجانی یکی از عوامل مهم در تعیین موفقیت فرد در زندگی است و مستقیماً بهداشت روانی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.

    هوش هیجانی با سایر تعیین کننده های مهم ( توانایی موفقیت فرد در مقابله با اقتضاهای محیط ) از قبیل آمادگی های زیست- پزشکی، استعداد هوش شناختی و واقعیت ها و محدودیت های محیطی در تعامل است.

    مدل بار– آن از هوش هیجانی چند عامل است و مربوط به استعدادهایی برای عملکرد است تا خود عملکرد ( یعنی استعداد موفقیت تا خود موفقیت) .

    این مدل همچنین فرایند مدار است .

    تا نتیجه مدار ماهیت جامع این مدل مفهومی بر اساس گروهی از مولفه های عامل ( مهارتهای هوش هیجانی ) و روشی که آنها تعریف میشود قرار دارد.( بار- آن ) پانزده هوش هیجانی در پانزده خرده مقیاس پرسشنامه هوش بهر هیجانی بار- آن مصرف کرده است.

    هوش هیجانی و مهارتهای هیجانی طی زمان رشد میکند.

    طی زندگی تغییر میکند.

    و میتوان با آموزش و برنامه های اصلاحی مانند تکنیک های درمانی آن را بهبود بخشید.

    بار-آن ( 1997) پانزده عاملی که توسط بار – آن به عنوان عامل های هوش هیجانی در نظر گرفته شده اند عبارتند از: 1- خود آگاهی 2- احترام به خود 3- قاطعیت 4-خود شکوفایی 5- استقلال 6- همدلی 7- انعطاف پذیری 8- تحمل استرس 9- حل مساله 10- واقعیت سنجی 11- مسولیت پذیری اجتماعی 12- کنترل تکانه 13- شادکامی 14- خوش بینی 15- روابط بین فردی (بار- آن ) مدلی از تکانش های هیجانی را ارائه داده است.

    که این مدل 5 حیطه یا گسترده از مهارت ها یا توانایی ها را در بر می گیرد.

کلمات کلیدی: هوش - هوش هیجانی

هدف اين مقاله،بررسي اثر هوش هيجاني در آموزش و پرورش است.براساس اين نگرش که چرخه آموزش و پرورش برپايه يک حرکت سنتي عمدتا حول محور «آموزش شناختي»مي‏چرخد،پرورش ابعاد عاطفي- اجتماعي ناديده انگاشته شده يا کمتر مورد توجه قرار گرفته‏ است.ازاين‏رو نقش هوش ه

نقش هوش هيجاني EQ در فراگيري زبان دوم مراحل تفصيلي اجراي طرح تحقيق علمي به طور کلي براي انجام دادن تحقيق علمي مي توان 12 مرحله تفصيلي را مورد نظر قرار داد. فهرست مراحل اجراي يک طرح تحقيق علمي : 1-انتخاب موضوع تحقيق موضوعي که ب

هوش هيجاني چيست؟ به چند نفر از موفق‌ترين افراد در زندگي تان فکر کنيد و به خصيصه‌‌هاي مشترکي که آنها با يکديگر دارند. بي‌شک ، دايره دوستان اين افراد بزرگ و متنوع است. ارتباطات شخصي‌شان قوي و زندگي خانوادگي شان مملو از افتخار و کاميابي است. آنها

هوش هيجاني به طور فزاينده اي تبديل به يک عامل اندازه گيري رهبران اثر بخش بالقوه شده است . با داشتن استعداد وهوش بالا امکان دارد يک تحليل گر مالي عالي و يا يک محقق منطقي شد اما با توسعه هوش هيجاني مي توان کانديدايي براي CEO و يا يک وکيل برجسته شد. هد

نخستين بار دانشمندي به نام سالوي در سال 1990 اصطلاح هوش هيجاني را براي بيان کيفيت، درک احساسات، هم دردي با ديگران و نيز اداره مطلوب خلق و ضوبه کار برد. هوش هيجاني EQ موضوعي است که در آن به توانايي تشخيص و توصيف هيجانات همچنين مديريت بر هيجانات

همه چيز از يک مقدمه کوچک شروع شد و سپس بالا گفت « يان مور»[1] دانش آموز سال آخر جفرسون در بروکلين با دوست خود خليل سامپتر[2] پانزده ساله اختلافي پيدا کرده بودند از پي اين اختلاف به عيب جويي کردن از او و تهديد وي پرداختن در آن لحظه اين نزاع به حد انف

در اين يادداشت بلند! با استفاده از دو مقاله به بررسي دلالت هاي استفاده از فنون ارزشيابي توصيفي در نظام برنامه ريزي درسي با توجه به نظام موجود ارزشيابي تحصيلي و مقررات موجود ارتقاء تحصيلي در آموزش و پرورش کشور مي پردازيم. متاسفانه در ادبيات آموزشي مو

نقش شعر در افزايش خلاقيت و پرورش هوش هيجاني کودکان باتوجه به اينکه يکي از فعاليتهاي اساسي که کودکان با آن مي‌توانند در دنياي سرشار از تخيل قرار گرفته و افکار و احساسات و تأثرات خود را بيان کنند، شعر است پس بي‌شک، شعر، عرصه ديگري است که ميل به خ

مقدمه اکثر مردم عضو سازمانهايي1 با ساختار رسمي و ساختار غير رسمي هستند. رابينز2 سازمان را اينگونه تعريف مي کند: "سازمان پديده اي اجتماعي است که به طور آگاهانه هماهنگ شده، داراي حدو مرزهاي نسبتاً مشخصي بوده وبراي هدف يا مجموعه

هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار چکیده این مقاله به موضوع هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت سازمان‌ها می‌پردازد. هوش هیجانی تعریف شده و با هوش تحصیلی مقایسه می‌شود. شرایط بروز هوش هیجانی و استعدادهای فردی برای ایجاد هوش هیجانی تشریح می‌شوند. سپس کاربرد هوش هیجانی در مدیریت بازار بررسی می‌شود. هم‌چنین به موضوع هوش بین فردی، امید و خوش‌بینی و نقش آنها در مدیریت بازار پرداخته ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول