در سیستم با پروتکل CAN استاندارد ، تکنیک بدست آوردن باس توسط گرههای شبکه بسیار ساده و البته کارآمد است. همانگونه که در قبل توضیح دادهشده است ، الگوریتم مورد استفاده برای بدست آوردن تسلط بر محیط انتقال ، از نوع داوری بر اساس بیتهای شناسه است. این تکنیک تضمین میکند که گرهای که اولویت بالایی دارد ، حتی در حالتیکه گرههای با اولویت پایینتر نیز قصد ارسال دارند ، هیچگاه برای بدست آوردن باس منتظر نمیماند. و با وجود این رقابت بر سر باس ، پیام ارسالی نیز مختل نشده و منتقل میشود. در همین جا نکتهی مشخص و قابل توجهی وجود دارد. اگر یک گرهی با اولویت پایین بخواهد پیامی را ارسال کند باید منتظر پایان ارسال گرهی با اولویت بالاتر باشد و سپس کنترل باس را در اختیار گیرد. این موضوع یعنی تاخیر ارسال برای گرهی با اولویت پایینتر ، ضمن این که مدت زمان این تاخیر نیز قابل پیشبینی و محاسبه نخواهد بود و کاملا به ترافیک ارسال گرههای با اولویت بالاتر وابسته است. به عبارت سادهتر :
● گره یا پیام با اولویت بالاتر ، تاخیر کمتری را برای تصاحب محیط انتقال در هنگام ارسال پیشرو خواهد داشت.
● گره یا پیام با اولویت پایینتر ، تاخیر بیشتری را برای بدستگرفتن محیط انتقال در هنگام ارسال ، تجربه خواهد کرد.
یک راه حل برطرف کردن نیازهای ذکرشده در بالا ، استفاده از شبکهی استاندارد CAN با اضافهکردن تکنیک تحریک زمانی (Time Trigger) به آن میباشد. استفاده از تکنیک تحریک زمانی در CAN ، طبق توضیحاتی که داده خواهد شد ، باعث اجتناب از این تاخیر میشود و باعث استفادهی مفیدتر و کارآمدتر از پهنای باند شبکه ، به کمک ایجاد قطعیت در زمانهای انتظار و ارسال ، میشود. به عبارت دیگر ، مزایای این شبکه با استفاده از تکنیک تحریک زمانی عبارت خواهد بود از :
● کاهش تاخیرهای غیر قابل پیشبینی در حین ارسال
● تضمین ارتباط قطعی و تاخیرهای قابل پیشبینی
● استفادهی مفیدتر و کارآمد از پهنای باند شبکه
با توجه به مکانیسمهای پیشبینی شده در TTCAN ، این پروتکل زمانبندی پیامهایی با تحریک زمانی (TT) را به خوبی پیامهایی با تحریک رویداد (Event Trigger) را که قبلا در این پروتکل قرار داشت ، مدیریت میکند. این تکنیک اجازه میدهد که سیستمهایی که دارای عملگرهای بلادرنگ هستند نیز بتوانند از این شبکه استفاده کنند. همچنین این تکنیک انعطاف بیشتری را برای شبکههایی که قبلا از CAN استفاده میکردند ، ایجاد میکند. این پروتکل برای استفاده در سیستمهایی که ترافیک دیتا بصورت مرتب و متناوب در شبکه رخ میدهد ، بسیار مناسب و کارآمد میباشد.
در این تکنیک ، ارتباطات بر پایهی یک زمان محلی بنا شده است. زمان محلی توسط پیامهای متناوب یک گره که بهعنوان گرهی مدیر زمان (Time Master) تعیین شده است ، هماهنگ و تنظیم میشود. این تکنیک اجازهی معرفی یک زمان سراسری و با دقت بالا را بصورت یکپارچه (Global) را ، در کل سیستم فراهم میکند. بر پایهی این زمان ، پیامهای متفاوت توسط یک سیکل ساده ، در پنجرههایی قرار میگیرند که متناسب با زمان پیام چیده شده است. یکی از مزایای بزرگ این تکنیک در مقایسه با شبکهی CAN با روش زمانبندی کلاسیک ، امکان ارسال پیغامهای تحریک شوندهی زمانی با قطعیت و در پنجرههای زمانی است.
اگر فرستندهی فریم مرجع دچار خرابی شود (Fail) ، یک گرهی از پیش تعریف شدهی دیگر بهطور اتوماتیک وظیفهی گرهی مرجع را انجام میدهد. در اینحالت ، گرهی با درجهی پایینتر جایگزین گرهی با درجهی بالاتر که دچار خرابی شده است ، میشود. حال اگر گرهی با درجهی بالاتر ، تعمیر شده و دوباره به سیستم باز گردد ، بهصورت اتوماتیک تلاش میکند تا بهعنوان گرهی مرجع انتخاب شود. توابعی بهصورت پیشفرض در تعاریف و خصوصیات TTCAN قرار داده شده است تا سیستم از این تکنیک خروج و بازگشت خودکار ، پشتیبانی کند. در ادامهی این مقاله ، جزییات این پروتکل مورد بررسی دقیقتر قرار میگیرد.
2) پیادهسازی TTCAN :
پروتکل TTCAN بر اساس تحریک بر مبنای زمان و ارتباط پریودیک ، که توسط مدیر زمان هماهنگ میشود ، بنا شده است. در این پروتکل ، پیام مرجع (Reference Message) پیامی است که توسط مدیر زمان در شبکه انتشار پیدا میکند و حاوی اطلاعات زمانبندی پنجرههای زمانی و اطلاعات انحصار پنجرهها به گرههای مشخصی میباشد. پیام مرجع ، بهسادگی از طریق بیتهای شناسهاش قابل شناسایی است.
این پروتکل در دو سطح ایجاد شده است.