چکیده:
دانشبر شدن فعالیتهای اقتصادی و جهانی شدن اقتصاد، علاوه بر ظهور اقتصادهای نوین با ایجاد تحول در شرایط محیطی، موجب تکوین نظریههای توسعه و تجارت شدهاند. در نظریههای جدید توسعه و تجارت، راهبرد برون نگر تجاری مورد اقبال گسترده قرار گرفته، کما اینکه در چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران و برنامه چهارم نیز بر آن تاکید شده است. تردیدی نیست که در این رویکرد شناخت پارادایم نوین مزیت یا مزیت رقابتی و الزامات آن حایز اهمیت می باشد. در این نظریه به موازات شناخت نقش مسلط دانش و نوآوری در اقتصاد، سهم بخشها و بنگاهها در شکوفایی اقتصاد ملی و در نتیجه ملاحظات اقتصاد خردی اعتلا یافته است. چرا که اگر منبع مزیت، دانش و نوآوری باشد، این بنگاهها هستند که با ابتکار و کارایی مزیتها را خلق میکنند، اکنون مواهب طبیعی (موروثی) و نسبت موجودی عوامل تولید در برتری تجاری کشورها نقش کمتری دارند.
با این تحولات نظری و عملی، استراتژیستهای ملی باید با ملاحظات اقتصاد خردی به طراحی سیاستهای کلان از جمله سیاستهای تجاری بپردازند، مقاله حاضر نیز با همین نگرش بر صنعت خودرو متمرکز شده است.
بررسی نشان میدهد که حمایتگرایی شدید در کنار تمرکز بالا در این صنعت موجب بروز چالشهایی چون پایین بودن رقابت، مقیاس غیر اقتصادی تولید و در نتیجه پایین آمدن کارایی که خود را در کیفیت پایین و قیمت بالای محصولات نشان میدهد، شده است. ضمن اینکه آثار رکود و کمبود تقاضای موثر در این بازار مشهود است و در آینده نزدیک حتی با تداوم سیاستهای حمایتگرایانه، صنعت خودرو داخل با مشکل جدی مواجه خواهد شد. پیشنهاد ارایه شده دراین مقاله به منظور مقابله با چالشها، راهبرد اصلاح حمایت و تسهیل رقابت است که با گسترش بازار و کاهش تمرکز،امکان اجرای سیاستهایی چون ادغام بنگاههای داخلی برای رسیدن به مقیاس اقتصادی تولید و صرفهجوییهای ناشی از مقیاس و در نتیجه کاهش هزینه را فراهم میکند و هم اینکه با تسهیل رقابت، انگیزه نوآوری و دانش محوری بنگاههای سازنده خودروی داخلی را افزایش میدهد.
1-مقدمه:
با دانشبر شدن فعالیتهای اقتصادی و جهانی شدن اقتصاد، اقتصادهای نوین ظهور کرده اند، اقتصادهایی که رقابتمندی و توسعه خود را مرهون نوآوری هستند. درک اقتصاد نوین معطوف به شرایط جدید اقتصادی و شناخت رمز موفقیت همین اقتصادهای نوظهور است. با تحول شرایط محیطی فروض نظریات تغییر یافتهو نظریههای توسعه و تجارت تجدید شدهاند. بطوریکه در نظریههای جدید توسعه و تجارت، راهبردهای برون نگر تجاری مورد اقبال قرار گرفتهاند، کما اینکه در چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران و برنامه چهارم بر آن تاکید شده است. تردیدی نیست که در این رویکرد، شناخت پارادایم نوین مزیت یا مزیت رقابتی و الزامات آن حایز اهمیت می باشد. در این نظریه به موازات شناخت نقش مسلط دانش و نوآوری در اقتصاد، سهم بخشها و بنگاهها در شکوفایی اقتصاد ملی و در نتیجه ملاحظات اقتصاد خردی اعتلا یافته است. چرا که اگر منبع مزیت، دانش و نوآوری باشد، این بنگاهها هستند که با ابتکار و کارایی به خلق مزیت دست میزنند